با وجود این که ژانر ترس و وحشت هنوز با دوران طلایی خود فاصله دارد اما در سالهای اخیر شاهد ظهور عناوینی بودیم که تلاش کردهاند این ژانر را زنده نگه دارند. تنها در سال 2023 تعداد قابل توجهی بازی ترسناک منتشر شدهاند و تا پایان سال هم عناوین بیشتری از این ژانر منتشر میشوند. در این بین استودیوی Frictional Games از جمله تیمهایی است که فارغ از زمان، در سالهای اخیر به خوبی مسیر خود یعنی ساخت و انتشار بازیهای ترسناک را ادامه داده و باعث و بانی تولید و توسعه یکی از بهترینهای سبک ترس و وحشت در سالهای اخیر یعنی سری بازیهای «امنژیا» Amnesia بوده است. عنوان Amnesia: The Bunker جدیدترین ساخته تیم Frictional Games است که با تغییرات قابل توجهی نسبت به نسخه قبلی بازگشته است، تغییراتی که مهمترین نتیجه مثبت آن وحشتی است که بازی خلق میکند. برای بررسی بازی Amnesia: The Bunker با ما در بازیسنتر همراه باشید.
بررسی ویدیویی را در یوتوب تماشا کنید
Amnesia: The Bunker یک بازی اول شخص ماجراجویی در ژانر ترس و بقا است که به عنوان چهارمین قسمت از سری بازیهای Amnesia منتشر شده است. با توجه به این که داستان در هر کدام از قسمتهای این مجموعه ارتباطی به هم ندارند لذا هر بار ما شاهد یک داستان و یک اتفاق جدید در دنیای آمنژیا هستیم. اگر نسخه قبلی یعنی Amnesia: Rebirth را بازی کرده باشید، میدانید شخصیت اصلی بر اثر یک حادثه حافظه خودش را از دست داده است و در ادامه وارد یک منطقه بیابانی میشود. در نسخه جدید یعنی The Bunker همین اتفاق به شکلی متفاوت برای شخصیت اصلی که «هنری کلمنت» Henri Clément نام دارد رخ میدهد. داستان از جایی شروع میشود که هنری در وسط میدان جنگ جهانی اول قرار دارد و به عنوان یک فرانسوی در محاصره قصد فرار همراه با دوست و هم رزمش «آگوستین» را دارد که بر اثر تیراندازی و انفجار ، زخمی و بیهوش میشود. وقتی که چشمانش را باز میکند خودش را در بخش بهداری یک پناهگاه میبیند. به نظر میرسد شخصیت اصلی به خاطر اتفاقاتی که رخ داده بخشی از حافظه خود را از دست داده و نمیداند چگونه از این پناهگاه سر درآورده است.
با وجود این که پناهگاه تخلیه شده ولی شرایط داخل آن عادی به نظر نمیرسد. الکتریسیه به کمک سوخت تامین میشود و روشنایی در محیط پایدار نیست و هر لحظه امکان دارد تاریکی همه جا را فرا بگیرد. خروجی پناهگاه به واسطه جنگ بسته شده و ما باید به هر شکل ممکن یک راه خروج پیدا کنیم اما همانطور که گفتم وضعیت اصلا عادی نیست. اجساد تکهپاره شده سربازان در گوشه کنار پناهگاه نشان میدهد هیچ کدام از این انسانهای بخت برگشته به خاطر توپ یا انفجار جنگی کشته نشدهاند بلکه موجودی شوم آنها را به طرز وحشتناکی به کام مرگ فرستاده است. سکوتی مرگبار بر فضای پناهگاه حکمرانی میکند. چراغها و لامپهای روشنایی کم و بیش ضعیف هستند و ابتدای و انتهای یک راهرو تنها به کمک یک لامپ نیمهسوخته قابل رویت است. به همه این موارد وجود یک موجود عجیب و غریب را نیز اضافه کنید تا متوجه عمق فاجعه شوید. هیولایی در عمق تاریکی وجود دارد که ناگهان حاضر میشود و با چشم بر هم زدنی از نظر غیب میشود. هیچ رحمی ندارد و در اولین تماس روحتان را تسلیم مرگ میکند. هیولایی که خود نفسش را از تاریکی میگیرد و با مفهوم مرگ آشنا نیست.
شرایط و جوی که برایتان شرح دادیم یکی از نقاط قوت و البته برجسته بازی است که وجه تمایز و برتری آن نسبت به نسخه قبلی نیز محسوب میشود. درواقع جو و اتمسفری که بازی ارائه میدهد نشان میدهد که تمام تمرکز و هدف تیم سازنده روی همین مورد بوده که اتفاقا به بهترین شکل ممکن آن را درآوردهاند. جو و اتمسفر بازی به شکلی است که مخاطب را جذب کرده و این انرژی را به او میدهد تا در مقابل زخمهایی که از هیولا میخورد مقاومت کرده و بعد از هر بار مردن، مصممتر و مستعدتر نسبت به قبل به بازی ادامه دهد.
اما بخشی که نسبت به نسخه قبلی تغییر بزرگی کرده ، گیمپلی است. البته اساس و هسته بازی که گشت و گذار در یک محیط نسبتا بزرگ که مملو از اتاقها و دالانهای تاریک است همچنان پابرجاست که اما تحول در جایی است که تیم سازنده اینبار سیستم ذخیره یا چکپویینت را تغییر دادهاند و ما به مانند آثار کلاسیک یک اتاق امن خواهیم داشت که تمامی امکانات و موارد مهم بازی از جمله امکان ذخیره کردن، جمعآوری و مرتب کردن آیتمها از «اینورتوری» و انتقال آن به صندوق که هر دو ظرفیت محدودی دارند باعث شده تا بازی این پیام را به ما بدهد که قرار نیست با هر قدمی که برمیدارید بازی ذخیره شود. علاوه بر این برای نخستین بار در سری Amnesia شاهد اضافه شدن سلاح هستیم. علاوه بر سلاح امکان تعامل با محیط نیز وجود دارد. به لطف این تغییرات حالا مجموعه Amnesia دیگر یک اثر ترسناک walking simulator همراه با پازل نیست و The Bunker اثری در ژانر survival horror است که کمی از عناوین immersive sim هم الهام گرفته.
بزرگترین چالشی که در The Bunkerوجود دارد، مدیریت است. اینبار نه تنها آیتمها و مهمات و امکاناتی که داریم را باید مدیریت کنیم بلکه دو عضو جدید یعنی نور و صدا را نیز باید کنترل کنیم. هیولای ما به شدت به تاریکی وابسته و به شدت به نور و صدا حساس است. همانطور که در ابتدای بیان کردیم روشنایی در محیط به وسیله سوخت تامین میشود. یک ژنراتور در زیرزمین پناهگاه وجود دارد که سوخت آن توسط گالنهای بنزینی تامین میشود و با هر گالن سوختی که به ژنراتور اضافه میکنیم، به مدت محدودی روشنایی محیط و کل پناهگاه تامین میشود. نکته حائز اهمیت در این است که ما باید در این مدت زمان کوتاه تمام تلاش خودمان را بکنیم تا از حداکثر روشنایی استفاده را بکنیم. هر گالن فقط مدت محدودی برق محیط را تامین میکند که از این رو تیم سازنده در یک اقدام جالب کلیدهای قطع و وصل قسمتهای مختلف پناهگاه را جدا کردهاند تا ما با مدیریت قسمتها یا اتاقهایی که بلااستفاده است را قطع کرده و در مصرف برق صرفهجویی کنیم.
چون گالنهای سوخت محدود هستند بازی یک چراغ دستی به ما میدهد تا نور مورد نیاز را را از آن تامین کنیم اما این چراغ به صورت مکانیکی روشن میشود. به این صورت که هربار که نورش کم میشود باید نخ آن را بکشیم تا دوباره و دوباره شارژ شود که این کار سروصدای زیادی به همراه دارد و همین سروصدا بلای جانمان است و باعث میّشود هیولا از محل وجود ما با خبر شود. در واقع نه تنها در محل و زمان روشن و خاموش بودن لامپها مدیریت داشته باشیم بلکه باید حواسمان باشد تا ناغافل و در بد جایی چراغ دستی را شارژ نکنیم که کار برایمان سخت خواهد شد.
بازی تا اینجا برگ برندههای خود را رو میکند اما در ادامه مواردی وجود دارد که با این که به نظر جذاب میرسند اما به مرور زجر آور میشوند و روی کیفیت بازی اثر منفی میگذارد. بزرگترین ایراد کنترل است. این بخش بهخصوص شامل حال نسخههای کنسولی است چرا که تعامل با محیط با ماوس به مراتب راحتتر از کنترلر خواهد بود. آمنژیا تقریبا به همان شیوه مرسوم و قدیمی خود با وحیط تعامل میکند. اکثر ارتباط ما در نمای اول شخص به صورت اشاره و کلیک صورت میگیرد. مثلا برای باز کردن یک در باید اول نشانگر روی دستگیره قرار گرفته را نگه داریم و سپس کشیده و درب را باز یا بسته کنیم. این موضوع در نسخههای قبلی هم بود اما در این قسمت روی کنترلر آن نرمی و روان بودن رو شاهد نیستیم. بازی بیش از حد روی مرکزیت کلیک واشاره حساسیت نشان میدهد و در خیلی از مواقع ممکن است که باز کردن یک در یا حتی برداشتن قفل از روی یک صندوق به یک مشکل تبدیل شده است.
سختی تعامل با محیط روی روند بازی تاثیر گذاشته است و منطق بازی را کمی زیر سوال میبرد. اولین سوالی که پیش میآید این است که وسط یک میدان جنگ چرا باید کمبود مهمات باشد؟ و یا چرا سلاح های موجود در یک پناهگاه جنگی بیشتر شبیه به سلاحهای شکاری باشد ؟ سیستم کنترل اسلحهها و استفاده از آنها خیلی کند پیش میرود و پرکردن خشاب روی اسلحه ریوالور واقعا عذاب آور است. البته که این کند بودن مشخصا بخشی از دیزاین بازی و برای انتقال حس ترس بوده اما در عمل تاثیری منفی روی کلیت بازی گذاشته است.
به همان اندازه که کار با سلاحها کند است، پرتاب یک نارنجک یا حتی منور نیز خیلی کند صورت میگیرد. برای مثال در بعضی از مواقع وقتی با هیولا روبرو میشدم تصمیم داشتم تا با اتخاذ یک برنامهریزی درست با هیولا مبارزه کرده و به او آسیب برسانم، که متاسفانه اکثر برنامهریزیهایم به خاطر کندی عملکرد به هنگام پرتاب نارنجک یا هر کار دیگری باعث شکستم شد. همین اتفاق کار را به آزمون و خطا کشانده است. هیولای داستان ما در خیلی از مواقع به صورت تصادفی در محل ظاهر میشود. همین موضوع باعث شده در برخی مواقع چندین و چند بار چراغ دستی خودم را که صدای زیادی دارد شارژ کنم ولی خبری از هیولا نبود، این در حالی است که در مواقعی که کاملا ساکت بودم هیولا سرمیرسید و کار را تمام میکرد. درواقع الگوریتم خوبی که حضور و عدم حضور هیولا را شکل میدهد در برخی مواقع در تناقص با چیزی پیش میرود که واقعا باید باشد و همین مورد به بازی آسیب وارد کرده است. به علت محدودیتی که در مهمات وجود دارد، بیشتر مواقع سعی بر این داشتم تا بعد از هر اقدامی سریع به محل ذخیره برگردم و بعد از سیو کردن دوباره به محل مورد نظر برگردم. درواقع حتی برای وارد شدن به یک اتاق؛ اول بازی را ذخیره میکردم و بعد وارد اتاق میشدم. این اتفاق با این که چالشبرانگیز است اما به سرعت بازی آسیب میزند و اغلب مواقع شاهد کشته شدنهای بی مورد و اعصاب خرد کن به دست هیولا هستیم.
سوال این است که پس مهمات و اسلحه به چه دردی میخورد؟ اکثر اجساد و اتفاقاتی که به صورت کلی در محیط رخ داده است نوید آن را میدهد که هیولای داستان ما احتمالا در مقابل گلوله آسیب ناپذیر است و اثر آنها بیشتر برای دور کردن هیولا است. تیراندازی تنها اندک فرصتی به ما میدهد تا محیط را بررسی کرده و سریع محل را ترک کنیم. به لطف دست نوشتهها و نامههایی که در گوشه کنار بازی یافت میشود، مخاطب میتواند با داستان هیولا آشنا شود. ولی با این وجود حضور و تقابل در برابر هیولا به مرور اثربخشی خودش را در طول بازی از دست میدهد. با اینکه The Bunker کوتاه است ولی باز هم از اواسط بازی به بعد، وحشت خودش را از دست میدهد. اگر مخاطب بتواند الگوریتم حضور و عدم حضور هیولا را رعایت کند، بازی را خیلی راحت به پایان میرساند. یکی از ایراداتی که هم در این نسخه و هم در نسخه قبلی وجود دارد این است که بازی تلاشی برای معرفی شرایط موجود نمیکند. شخصیت اصلی ناگهان تنها داخل یک پناهگاه رها میشود و ما به عنوان مخاطب در اولین دیدار با هیولا جان خود را از دست میدهیم.
معما و پازلهای بازی نسبت به نسخه قبلی کمتر شدند اما کیفیت بخش ماجراجویی و گشت و گذار در محیط تاریک و خطرناک بازی به شدت بهبود یافته است. شاید در طول بازی به مراتب و به دفعات شاهد مرگ وحشتناک خودمان باشیم، اما کِشِشی که در ساخته جدید Frictional Games وجود دارد که مخاطب را تا انتها همراه با خود کرده و او را برای ادامه بازی ترغیبتر میکند. یکی از عواملی که به این امر کمک کرده است، صداگذاری بازی است. در Amnesia: The Bunker با یکی از بهترین صداگذاریهای این سری روبرو هستیم. حساسیتی که به صدا وجوددارد باعث شده تا کوچکترین صدایی که میشنویم مسیر بازی را تغییر دهد. هیولای داستان ما بی رحم است و صدای وحشتناک نفسها و غرشش مو را به تن آدم سیخ میکند. درواقع قبل از این که هیولا به ما برسد، صدای حضورش روحمان را قبضه کرده است.
بازی متاسفانه از نظر فنی روی هیچ حرفی خاصی گفتن ندارد. به غیر نورپردازی و سایهزنیها، بقیه قسمتهای بازی از نظر گرافیکی قدیمی و کهنه است. این در حالی است که بازی در اندک سکانسهای شلوغ افت فریم دارد. عجیب اینجاست که سازندگان نسخهای برای PS5 توسعه ندادهاند در حالی که Amnesia: The Bunker برای هر دو کنسول نسل هشت و نهمی مایکروسافت عرضه شده است.
حرف آخر:
استودیوی Frictional Games با ارائه Amnesia: The Bunker نشان داد که در کار خود یک متخصص است و پیشرفتهایی که داشتند و عناوینی که خلق کردهاند اتفاقی نیست. آخرین ساخته این تیم دوستداشتنی یکی از خوبهای این مجموعه به حساب میآید، با وجود این که هنوز به کیفیت نسخه اول از این سری نمیرسد اما جو و اتمسفر موجود در The Bunker فوقالعاده است و لذت تجربه بازی را به عنوان یک اثر وحشتناک چند برابر میکند.
امتیاز بازیسنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: صداگذاری فوقالعاده ماجراجویی در یک محیط ترسناک نسبت به نسخه قبلی ترسناک است سیستم مدیریت منابعنقاط ضعف: گرافیک فنی ضعیف کنترل بازی رو کنسول بازی کوتاه است و در اواخر وحشت خود را از دست میدهد نبود پازلهای چالش برانگیز این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده روی پلتفرم PS5 بررسی شده است