شیطنتهای علی مردان خان روایتی مدرن و امروزی از مجموعه شعرهای شاعر فقید، ایرج میرزا است که شیطنت و خراب کاری، یا به عبارت صحیحتر مردم آزاری(!) را دست مایه تم اصلی خود قرار داده است. شاید با خواندن این قسمت گوشهایتان تیز شده و به سرعت یاد سری بسیار محبوب (خصوصا در ایران) همسایه جهنمی افتاده و با تصور اینکه علی مردان خان نیز قصد ارایه تجربه مشابهای دارد حسابی آن روی مردم آزارتان ورآمده باشد اما خوب ماجرا چیز دیگریست!
علی مردان خان خواسته یا ناخواسته هیچ شباهتی با همسایه جهنمی پیدا نکرده و تلاشی نیز در جهت رسیدن به این مهم در آن دیده نمیشود. در مقابل بیشتر بر روی تم اقتباسی داستان خود مانور داده و سعی در پررنگ کردن حس نوستالژیک نهفته در آن دارد. البته شاید صحبت از حس نوستالژی و ایماژ خاطرات برای علی مردان خان چندان صحیح و به جا نباشد، چراکه مخاطبین این عنوان را گروه سنی تشکیل میدهند که ]خصوصا به دلیل نگاه خاص و رادیکالیزه موجود بر روی ایرج میرزا و آثارش[ تقریبا هیچ آشنایی و یا برخورد قبلی با علی مردان خان نداشته و عملا این نام برایشان خالی از معنی است! سازندگان نیز هوشمندانه با دامن زدن به این فاصله و شکاف سینستزیکی، با نگاهی مدرن و نئوفرمالیزم نسبت به نوستالژی کلسیک علی مردان خان، بیشتر بر روی بازآفرینی مدرن داستان تمرکز کردهاند که نتیجه ناگذیر آن تاکید بیشتر بر این فاصله و شکاف است.
البته این رویکرد مدرن برای خلق و ایجاد بستر روایی جدید، ناخودآگاه تبدیل به فرصتی بزرگ برای شکوفایی استعدادهای ذاتی نهفته در این ایده میشود، چرا که به سازندگان اجازه میدهد با ساخت یک اثر اقتباسی، با کمترین اشاره و ارجاع به نسخه اورجینال و دخل و تصرف کامل در آن، مسیر خاص خود را پیموده و فارغ از هرگونه محدودیت و پیوند اجباری، به خلق تجربه شخصی دلخواه از دنیای علی مردان خان بپردازند. اما نگاه ناقدانه در مورد علی مردان خان بر مبنی این سوال شکل میگیرد که به راستی سازندگان تا چه اندازه در استفاده از این فرصت ناب موفق عملکردهاند؟
,داستان، یا به عبارت صحیحتر اشعار علی مردان خان سورپرایز سازندگان و تنها قطعه از پازل بازیست که در جای درست و صحیح خود قرار گرفته است. خانوم عادله رحمانی در بازسرایی اشعار ایرج میرزا در چهارچوب جدید داستانی آن بینظیر و کم نقص عمل کرده و توانسته است به زیبایی هرچه تمام در عین وفاداری به روح اصلی اثر و حفظ اتمسفر آن، علی مردان خان و شیطنتهایش را وارد دنیای مدرن و جدید مورد نیاز خود کند. فارغ از اینکه پشت کامپیوتر شخصی خود نشستهاید و یا بر روی یک صندلی راحتی و کنار یک رادیو قدیمی؛ میتوانید چشمان خود را بسته و تهران سالهای دور را در مخیله خود مجسم کرده و از هجوم این تصاویر ذهنی نهایت لذت را ببرید. اما افسوس که با باز کردن چشمان خود و روبرو شدن با محتوای تصویری علی مردان خان، تمام خیال پردازیهای شیرینتان از داستان برهم میریزد!
مشکل اصلی علی مردان از نقطهای آغاز میشود که سازندگان قصد روایت داستان زیبا و کامل خود در غالب یک بازی ماجراجویی ساده و محقر را پیدا میکنند. سازندگان با انتخاب یک سوژه داستان محور ناخواسته خود را در موقعیت سخت و دشواری قرار دادهاند؛ جذابیت و لذت بخش بودن بازی آنها در گرو روایت صحیح و انیمیشن وار داستان است اما متاسفانه در علی مردان خان کارگردانی و پرداخت داستان در جریان گیمپلی اصلا معنی ندارد و صحبت از آن یک شوخی بیمزه است. البته نبود صحنههای نمایشی و عملا پرداخت داستان در بازیهای ایرانی نکته جدیدی نیست و با توجه به امکانات و شرایط موجود، برای بیشتر بازیهای ایرانی حتی قابل اقماض و چشم پوشی نیز هست اما برای علی مردان خان نه!
علی مردان خان بدون داستان گویی درست و منظم، تبدیل به یک بازی گیمپلی محور شده و با از دست دادن تمام جذابیتهای داستان زیبای خود، شباهت انکار ناپذیری با یک بازی ناقص و نیمه کاره پیدا کرده است. متاسفانه در نتیجه مستقیم این پرداخت نامناسب و عقیم ماندن سازندگان در خلق یک مدیوم مناسب برای روایت و ارایه داستان از قصه علی مردان خان شالودهای بیرنگ باقی مانده است که بیشتر از بهانهای صرف برای شروع گیمپلی بازی ارزش و اهمیت پیدا نمیکند.
,گیمپلی علی مردان خان یک ادونچر اشاره و کلیک سنتی مبتنی بر سیستم کمباین کردن آیتمهای مختلف است که عمق آن از حد این جمله بیشتر نمیرود. شاید شکم خود را برای دیدن یک همسایه جهنمی وطنی صابون زدهاید اما متاسفانه در علی مردان خان خبری از ترکیب پازلهای مختلف برای در آوردن کفر دیگر اشخاص داستان نیست. همه چیز خلاصه شده در جمع آوری آیتمها و ترکیب آنها با یک دیگر (در صورت لزوم) است که منجر به انجام یک شیطنت ساده و خورد کردن اعصاب دیگران میشود. البته باید گفت سازندگان در ارایه داشتههای اندک خود در دایرهای از انواع و اقسام محدودیتها بسیار خوب عمل کرده و ظاهر ساده و بی ادعای بازی آنها خود بزرگترین جذابیت گیمپلی بازیست!
“شیطنتهای علی مردان خان” را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد؛ نیمه نخست داستان که شیطنتهای علی مردان خان را دنبال کرده و ما را وارد خراب کاریهای او میکند، تا جایی که دیگر پیر و جوان از دست شیطنتهای او بیزار شده و او را از جمع خود ترد میکنند. در اینجاست که نیمه دوم و پایانی بازی آغاز شده و آن روی خوب و تاثیر گذار علی مردان خان را به ما معرفی میکند. در این قسمت میبایست تمام شیطنتهای خود در نیمه نخست بازی را جبران کرده و به نوعی بازی تبدیل به “کارهای خوب علی مردان خان” میشود! دو بخش کاملا متفاوت و متمایز با یکدیگر، البته بر روی کاغذ و در عمل یک چیز واحد و بیتغییر!
نقطه اوج داستان و گیمپلی بازی تحول شخصیت علی مردان خان است که متاسفانه سازندگان به سادگی و در نهایت شلختگی، بیاهمیتانه از کنار آن میگذرند. لمس این تغییر و تحول در داستان و خصوصا گیمپلی یک شوخیست. این تحول آنی در گیمپلی و نوع روایت داستان هیچ تاثیری نداشته و در کمال ناباوری بازی در نیمه پایانی خود نیز دقیقا همان چیزیست که از ابتدا بود و هیچ حرف تازهای در هیچ کدام از بخشهای خود برای گفتن ندارد. البته نبود تنوع در گیمپلی بازی با توجه به کوتاه بودن زمان اتمام آن چندان مشکل ساز نیست، چراکه علی مردان خان اساسا بازی طولانی و بلندی نیست. یک تجربه کوتاه و دوست داشتنی در حد یک اپیزود از یک سریال بلند.
,از گیمپلی ساده و یکنواخت بازی که بگذریم، کارگردانی هنری ضعیف و دسته چندم، بزرگترین ضعف علی مردان خان است که هیچ رقمه توجیه پذیر نیست و بزرگترین ضربه را بر پیکره بازی وارد میکند. اشتباه نکنید! علی مردان خان به لحاظ فنی و کیفیت ساخت مورد بحث نیست، بلکه ایراد در بیان گرافیکی بی معنی و فوقالعاده ضعیف آن است. تصمیم گروه هنری بازی مبنی بر انتخاب استایل گرافیکی بازی و انتخاب شیوه 2D Hand Drawn برای به تصویر کشیدن داستان علی مردان خان کاملا اشتباه و غلط از کار درآمده است چرا که درگیر ضعفهای فنی خود، علی مردان خان را تا سطح یک بازی بینهایت سطحی پایین میآورد. البته باز هم نباید محدویدتهای موجود را فراموش کرد اما هوشمندی سازندگان میتوانست مجموعه را به نقطه دیگری رساند که متاسفانه خبری از این هوش و نبوغ هنری نیست! رنگ بندی بازی و طراحی مراحل و لوکیشنها نیز هیچ ربطی به فضای داستان نداشته و معنی و مفهوم خاصی پیدا نمیکند. بازی میتوانست با نزدیک شدن به معماری خاص دوره قاجار و استفاده از تنالیه رنگهای سبز قجری این ایده بکر و دست نخورده گرافیکی را تبدیل به استایل و مشخصه اصلی خود کرده و … بگذریم!
در مقابل طراحی زشت و بد مراحل بازی، شخصیتهای آن قرار دارند که بسیار دوست داشتنی و بامزه از کار در آمده اند، خصوصا خود علی مردان خان که شیطنت و شلوغ کاری از ظاهر نیمه شلختهاش کاملا مشهود و قابل لمس است! خوشبختانه طراح شخصیتهای بازی تواسنته با اغراق در طراحیهای خود به نوع خاصی از کاریکاتورهای ایرانی نزدیک شود که نظیر آنها را در بیشتر در مجموعههای تلویزیونی دیدهایم و از این بابت باید به طراحی آنها تبریک گفت.
جمع بندی نهایی و قضاوت علیمردان خان کار بسیار سخت و دشواریست. از یک سو با در نظر گرفتن محدودیتهای مالی و منابع انسانی و لحاظ کردن این نکته که اولین تجربه سازندگان آن نیز میباشد یک بازی قابل قبول و دوست داشتنی است اما از سوی دیگر چشم پوشی کردن از ضعفهای کوچک و بزرگ آن نیز چندان کار راحتی نمیباشد. اما با تمام این تفاسیر و توضیحات باید گفت شیطنتهای علی مردان خان بازی خوبی است! بله، درست است! این عنوان با تمام ایرادات خود باز هم بازی دوست داشتنی است. حال به خاطر افسون مهار ناپذیر فضا و شخصیتهای داستان است و یا ظاهر ساده و بیادعای آن، شما در طول تجربه بازی با قبول همه ایرادات و مشلات آن جذب بازی خواهید شد، دقیقا همانند دیدن یک کارتون ساده. علی مردان خان مهمتر از هر چیزی موفق به شوخی کردن و رسیدن به بیانی طنز آمیز میشود. اگر هنوز 12 ساله نشدهاید (که من کمی شک دارم!) و یا حداقل هنوز کودک درونتان پیر نشده است(!) قطعا این بازی لحظات شاد و مفرحی را برای شما رقم خواهد زد.
ضمن اینکه نباید فراموش کرد مخاطبین اصلی علی مردان خان کودکان و آن دسته از گیمرهایی هستند که اصولا تمامی مواردی که تا به حال به آنها اشاره کردیم برایشان اهمیت نداشته و قابل درک نیست! در نتیجه میتوان گفت علی مردان خان در مواجه با مخاطبین اصلی خود توانسته داستان و گیمپلی به دور از چالش و پیچیدگی خود را در مدیومی قابل قبول، به زیبایی ارایه داده و با فرار از نکاتی که بازی را برای یک کودک غیر قابل تحمل میکند تبدیل به یکی از موفقترین بازیهای ایرانی برای گروه سنی کودکان شود.
بزرگترین نقطه قوت علی مردان خان پتانسیل بسیار بالا و نهفته در آن است که البته بزرگترین ضعف بازی نیز حول آن میچرخد، عدم پرداخت مناسب این ایده بزرگ! باید اعتراف کرد در بطن این بازی عنوانی بسیار زیبا و دوست داشتنی نهفته است که عوامل بسیار زیادی از جمله بودجه پایین و مهمتر از آن کم تجربگی سازندگان و عدم پرداخت زمان و وقت مناسب به بازی باعث شده است تا فرصت نشان دادن خود را پیدا نکند. داستان و فضای بکر علی مردان خان به همراه شخصیتهایش آماده تبدیل شدن به یک بازی خوب ایرانی هستند در حالی که تنها چیزی که سازندگان موفق به رسیدن به آن میشوند ایده سوزی و از بین بردن فرصتهای ناب خود است!
در نهایت ما توصیهای بزرگ برای شرکت رسانا شکوه کویر و بازی آنها داریم که تا به اکنون آن را برای کمتر بازیساز ایرانی خواستهایم؛ اصولا ما برای بیشتر بازیهای ایرانی و سازندگان آنها آرزومندیم هیچ گاه به سراغ ساخت شماره دوم بازیهای خود نروند تا ایده و فلسفه نهفته در آنها (مانند رقابت یک شبه با عناوین مطرح روز نظیر God of War) که عامل اصلی درجا زدن این صنعت در داخل کشور است از میان برود، اما برای شیطنتهای علی مردان خان امیدواریم با توان و بودجهای بیشتر به سراغ شماره دوم بازی خود بازگردند چرا که علی مردان خان و تمام شیطنتهایش در صورت پرداخت صحیح و مناسب میتواند در آیندهای نه چندان دور تبدیل به یکی از خوش ساخت و مطرحترین عناوین ایرانی شده و حتی در بازارهای جهانی نیز جایگاهی قابل قبولی برای خود دست و پا کند.
شیطنت های علی مردان خان یک بازی بسیار ساده و ابتدایی است که تنها کودکان و گیمرهای زیر 12 سال خواهند توانست بر روی ضعف های آن چشم گذاشته و از داستان و شخصیت هایش لذت برند.
مجموع امتیاز - 4
4
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: نقاط ضعف: