بررسی بازی Doraemon Story of Seasons

اولین باری که یک Farming Simulation را تجربه کردم به سالها پیش باز می‌گردد؛ زمانی که با دنیای رنگارنگ و کودکانه Harvest Moon آشنا شدم. سال‌های زیادی از آن زمان گذشت تا امسال  که با تصور تجربه یک بازی شبیه به Harvest Moon تصمیم گرفتم بازی Doraemon Story of Seasons را تجربه کنم. نتیجه تجربه من چیزی فراتر از شباهت بود؛ شما در این بازی دقیقا Harvest Moon  را تجربه خواهید کرد.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید استودیوی Marvelous، خالق دنیای Harvest Moon عملا سازنده بازی Doraemon Story of Seasons نیز است. البته تا قبل از اینکه این مسئله را بدانم در طول تجربه بازی مدام این سوال ذهن من را درگیرخود کرده بود؛ که دلیل این همه شباهت بین این دو عنوان از کجاست؟ شما در این اثر با همان حال و هوای قدیمی سر و کار خواهید داشت؛ مزرعه‌ای که باید به آن سر و سامان بدهید، اهالی دهکده و داستان‌های جداگانه هر کدام از اهالی و همان دوندگی‌های شما در بازی برای ذخیره کردن زمان تماما در این عنوان هم یافت می‌شوند.

شاید این عنوان جزییات متعدد و جذاب Stardew Valley را به همراه نداشته باشد اما به عنوان یک Farming Simulation ، تمام تلاش خود را کرده تا با حفظ رنگ و بوی قدیمی خودش تجربه‌ای متناسب با انتهای نسل هشتم در اختیار شما قرار دهد.

داستان بازی روایت ماجراجویی کودکی به نام Noby است که به صورت اتفاقی تخم یک گیاه عجیب را پیدا می‌کند. Noby یک روبات به شکل گربه هم دارد که عملا نقش مکمل او را طی این بازی ایفا می‌کند. ٔNoby و روباتش بعد از یافتن تخم عجیب گیاه به سراغ دوستانشان می‌روند تا گیاه را در جایی بکارند. بعد از کاشت آن به سرعت گیاه تبدیل به یک درخت بزرگ می‌شود و طوفانی ایجاد می‌کند که تمامی قهرمانان این بازی را با خود به یک سفر زمان می‌برد. بعد از به هوش آمدن Noby و دوستانش، آن‌ها متوجه می‌شوند وارد سرزمین جدیدی شده‌اند که در آن باید حتی کودکان هم کار کنند. روز اول تمامی دوستان Noby کاری برای خود دست و پا می‌کنند و قرعه سر و سامان دادن به یک مزرعه متروک در کنار دهکده به نام Noby می‌شود. به این نکته توجه داشته باشید که روایت بازی در حد یک داستان معمولی صرفا برای خالی بودن بازی از داستان وجود دارد. در واقع شما با تقریبا 40 ساعت بازی کردن ممکن است به پایان داستان بازی برسید؛ اما خود بازی به عنوان یک تجربه اعتیاد آور ممکن است تا یک‌سال دست از سرتان بر‌ندارد. برای آن‌هایی که تجربه‌ بازی‌های این‌چنینی را ندارند باید بگویم اصولا این بازی‌ها با اتمام داستان بازی تمام نمی‌شوند و شما حتی بعد از مشاهده پایان داستان بازی می‌توانید تا هر زمان که بخواهید مزرعه خود را گسترش دهید. لازم به ذکر است در کنار روایت اصلی بازی شما با داستان‌های هر کدام از اهالی این دهکده هم سر و کار خواهید داشت. در مجموع این عنوان یک تجربه داستان محور نیست و انتظار آن را نداشته باشید که روایت خاصی را برای شما بازگو کند.

در بخش گیم‌پلی ماجرا بسیار متفاوت با بخش داستانی‌است، و عملا قسمت اعظم سرگرم‌کنندگی و اعتیادآور بودن بازی به همین بخش بازمی‌گردد. هسته مرکزی بازی مزرعه‌ای است که در اختیار شما قرار دارد و باید به آن رسیدگی کنید. ابزارهایی که در اختیار شما قرار دارند اعم از آب پاش و داس و تبر و … همه طوری طراحی شده‌اند که نه تنها مزرعه شما را آماده زراعت کنند؛ بلکه در تمامی مراحل کاشت، داشت و برداشت به بهترین نحو به یاری شما می‌آیند. یکی از ویژگی‌های خوب بازی سادگی و کارآمد بودن ابزاری‌ است که در اختیار دارید. رابطه کاربری به سادگی باعث می‌شود بعد از یک ساعت تجربه ای عنوان با آن خو بگیرید. شما می‌توانید با ارتقای ابزار خود زمان کمتری در کلیک کردن صرف کنید و فضای بیشتری را زیر پوشش خود قرار دهید. نکته حائز اهمیت در این اثر امکانات و فضاهایی است که جدای از کشاورزی در اختیار شما قرار دارد. استخراج از معدن، گشت و گذار در جنگل، ماهیگیری و موارد این چنینی باعث می‌شوند بازیباز دچار خستگی و تکرار مکررات نشود. جدای از این فعالیت ها دامپروری و تعامل شما در دهکده با اهالی برای خرید یک محصول یا ارتقای یک آیتم از دیگر عوامل سرگرم کننده بودن این عنوان به شمار می‌آید. فراموش نکنید شما همیشه کاری برای انجام دادن خواهید داشت و بیشتر از هر چیزی باید نگران گذر زمان و انرژی خود باشید.

یکی از دلایل لذت بخش بودن این بازی مدیریت زمانی‌ است که بازی در اختیار شما قرار می‌دهد. در ابتدای هر روز شما ناخواسته در ذهنتان جدولی از فعالیت‌های روزانه خود آماده خواهید کرد و سعی می‌کنید به معنای واقعی در زمان مناسب و در مکان مناسب فعالیت درست را انجام بدهید. شاید مهمترین آموزه بازی برنامه ریزی و مدیریت زمان باشد. یکی از مواردی که در بخش گیم‌پلی شدیدا به چشم می‌آید راحت بودن مکانیزم عملکرد روزانه شماست. در واقع این عنوان ناخواسته برای هر روز شما هدف مشخصی را تعریف می‌کند که به طور ناخوداگاه با یک برنامه ریزی ساده به آن خواهید رسید. سیستم پاداش در این اثر به گونه‌ای است که شما نه تنها به راحتی اهداف کوچک روزانه خود محقق می‌کنید بلکه خود را برای برنامه های دراز مدت نیز آماده می‌کنید. به عنوان مثال طی هر فصل در دهکده مسابقاتی بین اهالی انجام می‌شود که آماده شدن برای آن‌ها نیازمند برنامه ریزی درست است. مهمترین ایرادی که در بخش گیم‌پلی بازی مشاهده خواهید کرد محدودیت فعالیت‌هاست. شما اختیار عملی که در رقبای قدرتمند این بازی مثل Stardew Valley دارید را نخواهید داشت و همین وابستگی بیش از حد به به مکانیک نسخه کلاسیک Harvest Moon باعث می‌شود تا این عنوان برای افرادی که بازی‌های از این قبیل را زیاد تجربه کرده‌اند چنگی به دل نزند. از این نکته هم غافل نباشیم که هر چه در قسمت کشاورزی شما تنوع محصولات در فصول مختلف را مشاهده می‌کنید، عملا در بخش دامداری با تعداد محدودی حیوان سر و کار خواهید داشت.

دنیای Doraemon Story of Seasons یکی از رنگی‌ترین و کودکانه‌ترین دنیاهایی‌ است که در یک بازی با آن سر و کار خواهید داشت. این تنوع رنگی چه در مزرعه، دهکده و در طبیعت اطراف آن به خوبی به چشم می‌آید. شما طی روند بازی Doraemon Tools را به دست خواهید آورد که یکی از این ابزارها قابلیت تغییر فصول را به شما می‌دهد. این تنوع در استفاده از رنگ‌ها حتی در نوع محصولاتی که می‌توانید هر فصل به کاشت أن‌ها بپردازید نیز به چشم می‌خورد. اغراق نیست اگر بگویم شما با یک کتاب داستان کودکانه و رنگارنگ سر و کار دارید که داستانش را خودتان روایت می‌کنید. تصاویری که از بازی در ذهن شما خواهند ماند نیز محصول خلاقیت شما در کشاورزی و دامداری‌ است. شاید این تعبیر منظور من را تکمیل کند: تصاویر این بازی برای هر کس بسته به نحوه کشاورزی و دامداری رنگ‌بندی متفاوتی خواهد داشت و همین تمایز باعث می‌شود در پایان هر فصل به مزرعه خود همانند یک بوم نقاشی نگاه کنید و حتی چند دقیقه‌ای به اثر هنری خود زل بزنید.

در بخش صداگذاری ماجرا کمی متفاوت است. ریتم موسیقی بازی شدیدا خواب آور است. دروغ نیست اگر بگویم بارها در هنگام تجربه بازی چرت زده‌ام. شما در بخشی از بازی باید داخل یک معدن به استخراج بپردازید؛ که درست در همین بخش با یکی از مشکلات اساسی صداگذاری در بازی مواجه خواهید شد. شما با هر ضربه کلنگی که به زمین معدن وارد می‌کنید، Noby صدای عجیبی از خود بیرون می‌آورد که متاسفانه متن من را برای ادای آن محدود می‌کند؛ ولی به شما این قول را می‌دهم که مثل من هر زمان وارد معدن می‌شوید صدای بازی را قطع خواهید کرد. جالب این‌جاست که در هیچ کدام از بخش‌های دیگر بازی از همچین افکتی استفاده نشده است. دام‌های از قبیل مرغ، گاو، گوسفند و … نیز از همین عارضه رنج می‌برند. در واقع هیچ تنوعی در صداگذاری بازی مشاهده نخواهید کرد. فارع از این موارد اگر رنگ‌بندی بازی اینقدر خوب نبود شاید شما هیچ وقت متوجه تغییر فصول در بازی نمی‌شدید چون عملا صداگذاری بازی در این قسمت نیز توجه چندانی به همخوانی صداها با محیط هر فصل ندارد. این نکته شاید در تجربه چند ساعت اولیه بازی به چشم نیاید اما بعد از چند ساعت باعث می‌شود از ادامه بازی خسته شوید.

در مجموع عنوان Doraemon Story of Seasons برای آن‌هایی که مشغله و روزمرگی باعث شده نتوانند به بازی کردن بپردازند توصیه خوبی به شمار می‌آید. این اثر فارغ از ایرادات جزیی در بخش گیم پلی و صداگذاری نه چندان خوب به حدی ساده و زیبا طراحی شده که به راحتی می‌تواند هر کسی را معتاد خود کند.