در جنگل پر رمز و رازی که همهچیز رنگ تاریکی به خود گرفته و درختان طعم مرگ را به طبیعت بازپس میدهند، تاریکی حمکفرما شده است. زمان در گذر و چرخه روز و شب در جریان است اما تاریکی جای خود را به روشنایی نمیدهد. روزها مخوف، ولی قابل تحمل است، اما شب دهشتناک و مرگبار است. حتی زمانی که در امنترین مکان یعنی پناهگاه مخفی شدهام، صدای ترسناک موجود مرموزی را که در تاریکی مطلق شب میجنبد و گاه درب پناهگاه را به صدا در میآورد و آن را میگشاید، میشنوم. صدایی که حتی در امنترین مکان هم هراسزدهام میکند و مرا با آرزوی فرا رسیدن یک صبح تاریک دیگر و فرار از جنگل تنها میگذارد.
بازی Darkwood یک اثر در سبک ترس و بقا با زاویهی دید بالا به پایین است که چنین اتمسفر و فضایی دارد و ساز و کار گیمپلی آن هم بر پایه بقا در این دنیای ترسناک بنا شده است. اثری که ناخودآگاه شما را به یاد Don’t Starve میاندازد، با این تفاوت که اینجا یک ترس جدی در کار است. در سالهای اخیر کشورهای اروپای شرقی سهم قابل توجهی از بازیهای ویدیویی را به خود اختصاص دادهاند و در این میان لهستان یکی از فعالترینها بوده است. Darkwood توسط استودیو لهستانی Acid Wizard Studio ساخته شده است. این بازی ابتدا در ماه جولای 2014 به صورت Early Access در استیم و در اوت سال 2017 به صورت رسمی و کامل برای رایانههای شخصی به انتشار رسید. اکنون به بهانه عرضه نسخه کامل کنسولی، تصمیم بر آن شد که به نقد و بررسی بازی بپردازیم. با بازیسنتر در ادامه همراه باشید.
Darkwood از همان ابتدا با شما رو راست است و این هشدار را میدهد که قرار نیست در طول بازی به شما آسان بگیرد. این قضیه هم میتواند به خاطر دشواری خود بازی باشد و هم برای حس ترسی که مدام در طول تجربه آن همراهتان است. البته Darkwood برای ایجاد ترس، به ترس لحظهای و ناگهانی یا خشونت افسارگسیخته یا حتی زامبیها اتکا نکرده است، هرچند ممکن است چنین چیزهایی را هم ببینید اما ترس این اثر بیشتر نشأت گرفته از عناصر روانشناختی و اتمسفر تاریک آن است. داستان در دهه ۷۰ میلادی جریان دارد. چند سال قبل از وقایع بازی، گروهی به نام The Outsiders که شامل افراد دولتی و نیروهای نظامی بودند، به جنگلی ناشناخته قدم میگذارند تا به تحقیق بپردازند. اما بعد از مقدمه، که بسیار خوب شما را وارد فضای آن میکند، متوجه میشوید که ظاهراً ماموریت گروه چندان به خوشی پیش نرفته و نیروی ناشناسی در جنگل آنها را از پای در آورده است.
تنها هدف شما در Darkwood، زنده ماندن و یافتن راهی برای فرار از جهنمی است که در آن گرفتار شدهاید. جنگلی که به نظر میرسد راه خروجی ندارد و تمامی راهها و جادهها به سویش بازمیگردد. بازی از همان ابتدا تلاش میکند تا نشان دهد که داستان جدی و قابل توجهی دارد اما نکته مهم در مورد داستان، اینست که روایت گنگی دارد و آن را با پیچیدگیهایی گاه غیرضروری به مخاطب ارائه میکند. نکتهای که بهنظر میرسد بیش از همه آن را از داستانگویی سری Dark Souls وام گرفته است. به همین دلیل، بخش زیادی از پیشروی داستان توسط داستانگویی محیطی انجام میشود ولی با این وجود NPC های مختلف و کاتسینهای موجود هم نقش بهسزایی در روایت داستان دارند. همچنین چند شاخه مختلف داستانی در بازی وجود دارند که هر کدام مسیر خاصی را دنبال میکنند و در انتها مسیر آن را به خوبی به سرانجامش میرسانند.
روز و شب و رفت و آمد آنها نهتنها از نظر جنبهی بصری و از نظر حس ترس تفاوت ایجاد میکنند، بلکه در ساختار گیمپلی هم بیشترین تاثیر را گذاشتهاند. فعالیت بازیکن در Darkwood به دو بخش تقسیم میشود. اول، گشتوگذار در محیط، پیدا کردن منابع مورد نیاز، پیدا کردن مناطق جدید، گفتگو با NPC ها و فروشندهها و از این دست کارها که بارها در عناوین سبک بقا آنها را دیدهایم. این فعالیتها و مشابه آنها که جزء ویژگیهای اصلی بازی و آثار سبک بقا هستند، همگی در روز اتفاق میافتند و اجازه کاوش در دنیای تقریباً بزرگ بازی را به شما میدهند. اما Darkwood شبهای منحصر به فرد و به یادماندنیای دارد. شبهایی که ترس برایتان ملموس خواهد شد. در روز هم خیالتان آسوده نیست، تاریکی جنگل یا گرگها و گوزنهایی که در جنگل هستند میتوانند برایتان تهدیدی حساب شوند. به خصوص در اوایل بازی که احتمالاً سلاحی برای مقابله با آنها ندارید. با این حال، اوضاع در شب بهطرز عجیبی ترسناک است.
بخواهم صادقانه بگویم، هنگام شب و وقتی که تاریکی همهجا را فرا میگیرد و اهریمنان به سوی شما میآیند، خارج از پناهگاهتان شانس چندانی برای زندهماندن ندارید. باید به پناهگاهتان بروید، آن را با منابعی که در دسترس دارید، مستحکم کنید و با بنزین، سوخت جنراتور را پر کنید تا توان روشن کردن چند لامپ را داشته باشبد. سپس، باید در پناهگاه مخفی شوید و منتظر فرا رسیدن دوباره روز باشید. اما این اثر فوقالعاده تا رسیدن صبح شما را رها نمیکند و همچنان شما را درگیر خودش نگه میدارد. کارهای گفته شده را انجام دادهاید و پناه گرفته و منتظر ماندهاید اما اینجاست که ترس و بیرحمی عجیبی به شما رو میآورد. تاریکی عظیم، صدای چیزهای ناشناختهای که بهگوش میخورند و در نهایت بازشدن یکی از دربهای مخفیگاهتان. در روز باید برای زنده ماندن در شب و البته راهی برای فرار تلاش کنید و در شب بهجای آسودگی کابوس واقعی به سراغتان میآید.
بازی بهدرستی میتواند با مخاطبش تعامل ایجاد کند و یک تعادل میان فعالیتهای او در شب و روز برقرار کند. این قضیه باعث میشود، Darkwood بتواند بهطرز بسیار موفقی مخاطب را درگیر کلیت خودش کند. نکته قابل توجهی که سازنده آن را درست فهمیده و آن را عملی کرده، دادن حق انتخاب به مخاطبش است. لزوماً انتخابهای بزرگ هم نه، بلکه همان تصمیمهای کوچیک و لحظهای که باید بازیکن در طول بازی آنها را انجام دهد. تصمیمهایی که میتواند به زنده ماندنش کمک کند یا باعث دردسر او شود. البته بازی میتوانست در بعضی از موارد بسیار بهتر عمل کند. درست است که مبارزات در آن اولویت اول نیستند اما وقتی در اثر گنجانده شدهاند باید بسیار بهتر اجرا میشدند. سیستم مبارزات تقریباً خشک است و کنترل بازی در آن گاهی اوقات اذیت میکند. در پناهگاه یک اجاق گاز وجود دارد که باید برای به تصرف در آوردن آن پناهگاه، آن را روشن کنید. با پختن غذاهای خاص و پر شدن نوار معین آن، میتوانید مهارتهای کاربردی کسب کنید که در طول مدت زمان تجربهتان به دردتان خواهند خورد. گاهی هم در اینجا، علاوه بر کسب مهارتها، رویاهای خاصی را خواهید دید که وقایع گنگی را برایتان آشکار میکنند.
یکی از خوبیهای Darkwood و آثار این سبک، اینست که پیشرفت شخصیت اصلی جایگاه مهمی دارد. در اینجا هم چنین چیزی صادق است و شما با خرید تجهیزات مختلف و پیدا کردن منابع یا همین فراگیری مهارتها، میتوانید بهراحتی پیشرفت شخصیت اصلی را مشاهده کنید. ابتدا هم این را گفتم، Darkwood ابداً قرار نیست به شما آسان بگیرد، به همین خاطر در انتخاب درجه سختی آن دقت کنید. بازی سه درجه سختی دارد که درجههای سختی بالاتر، مجازاتهای سنگینی برای مخاطب در نظر گرفتهاند. به همین خاطر برای بار اول، احتمالاً انتخاب درجه نرمال معقولتر باشد. زیرا در درجه سختی نرمال در صورت رو به رو شدن با مرگ، بعضی از منابعتان را از دست میدهید اما این فرصت را خواهید داشت تا با برگشتن به همان مکان قبلی، آن منابع را دوباره جمع کنید. چیزی که در درجههای سختی بالاتر مشاهده نخواهید کرد. انتخاب درجه سختی مناسب از جایی حائز اهمیت است که Darkwood در اوایل کمی گنگ است و کمی طول میکشد تا بازیکن با ساز و کار آن اشنا شود. این قضیه احتمالاً میتواند برای مخاطب کمی اذیتکننده باشد.
Darkwood طراحی بصری خاص خودش را دارد. طراحیای که بیشتر از تاریکی و اتمسفر ترسناک بازی تأثیر گرفته، البته، جنبه زیبایی آن هم به همین خاطر است. هرچند گاهی ممکن است این تاریکی همیشگی، طعم یکنواختی به آن بدهد ولی به خاطر ماجرا و داستان اثر، میتوان از آن کاملاً دفاع کرد و حتی آن را در جهت افزایش تأثیر ترس بازی قلمداد کرد. در هنگام شب، تاریکی پررنگتر است اما در روزها هم یک تاریکی همیشگی را مشاهده میکنیم. همین قضیه گاهی مانع این میشود تا گذر زمان و چرخه روز را درک کنید و تنها راه چاره در اوایل بازی برای فهمیدن این قضیه، تغییر رنگ نور چراغقوهتان است که در هنگام نزدیک شدن به شب، بازتاب نورش بر روی زمین تغییر میکند. خوشبختانه، این قضیه با هوشمندی در بازی قرار داده شده است تا بازیکن بتواند همیشه آمادگی برای بازگشت به مخفیگاه را داشته باشد. البته در ادامه و با خرید یک ساعت، میتوانید گذر زمان را مشاهده کنید. خارج از بحث هنری؛ در بحث فنی اندک مشکلاتی همچون باگ یا حتی افت فریم وجود دارد که گاهی اذیت میکنند اما درصد آن اصلاً به اندازهای نیست که تجربه شما را چندان تحت تأثیر قرار بدهد.
شاید حتی بیشتر از طراحی محیط، چیزی که بر روی ترس و شکلگیری اتمسفر خاص بازی تأثیر گذاشته، موسیقی و بهخصوص طراحی صدا است. صدا همیشه در یک اثر ترسناک، میتواند نقش بسیار مهمی ایفا کند. خوشبختانه، طراحی صدای Darkwood فوقالعاده است و به شکلی بسیار حرفهای میتواند شما را درگیر کند و حتی بترساند. تاثیر صداگذاری بازی در نفس نفس زدن شخصیت اصلی در هنگام راه رفتن، صدای مخوف جنگل، شکستن شاخهی درخت، صدای باران و صاعقه و هر چیز ناشناخته و عجیبی که در شبها میشنویم، به شدت ملموس است. این صداگذاری و موسیقی دقیق، باعث شده تا سازنده راحتتر بتواند آن نوع ترسی را که میخواهد ارائه کند، به مخاطبش نشان دهد و این ارزش کار استودیو Acid Wizard Studio را نشان میدهد.
Darkwood داستان بقا و فرار از یک جنگل مرموز و ترسناک است. جنگلی که تاریکی در آن بیش از هر چیزی نقش دارد و ترس، قدرت واقعی آن است. هرچند بازی ضعفهایی دارد و در بخشهایی گنگ عمل میکند که آن را پیچیده و دشوار میسازد اما تجربهای اعتیادآور و درگیرکننده را برایتان به ارمغان میآورد. تجربهای که به واسطهی اتمسفر بسیار خوب خودش میتواند نفستان را در سینه حبس کند و حس ترس شگفتانگیزی را نشانتان دهد.
امتیاز بازی سنتر - 8.5
8.5
امتیاز بازی سنتر
نقاط قوت: اتمسفر فوقالعاده و مرموز بازی حس ترس را بهخوبی انتقال میدهد طراحی صدا بهیادماندنی و شگفتانگیز است گیمپلی درگیرکننده و اعتیادآورنقاط ضعف: کنترل خشک در مبارزات گنگ بودن بازی و داستان در بعضی لحظات این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است