سال 2012 زمانی که پارادوکس Crusader Kings 2 را عرضه کرد، با عنوانی متفاوت و عمیق روبرو بودیم. بازیی که جز لیست بهترین بازیهای استراتژی بازیسنتر نیز قرار داشت. اما انتظار برای ادامه آن طولانی بود و اکنون که بازی در اختیار پلیرها قرار گرفته، نشان میدهد که این صبر ارزش صبر و زمان را داشت. پارادوکس پس از عرضه نه چندان موفق Imperator Rome که از مشکلات زیاد کمبود محتوا و مکانیزم های ناقص رنج میبرد، تمام تلاش خود را به کار بسته تا بازی Crusader Kings 3 بر پایه عنوان قبلی نه تنها ساخته شود، بلکه از همه جهات و ابعاد پیشرفت کند. در بازی های دیگر مانند CIV و یا Total War ها پلیر در نقش کنترل کننده حکومت و پیشرفت و ارتش ها قرار میگیرد. اما چه چیزی تفاوت اساسی را در Crusader Kings 3 به وجود می آورد ؟ در جواب این سوال باید گفت که بر خلاف سری های دیگر، تمرکز اصلی بر روی نقش پادشاه یا حکمران، و روابط میان کارکترها برای کنترل حکومت و گسترش آن قرار دارد. باید در نظر داشت که بازی های پارادوکس همیشه اگر از یه مرز مشخص آشنایی با مکانیزم های آنها گذشت، میتوانند ساعت ها گیم پلی و سرگرمی به وجود آورند و در Crusader Kings 3 سازندگان پیشرفت خوبی در این زمینه داشته اند. بازی تمام مکانیزم های نسخه دوم را به خوبی گسترش داده و در عین حال سعی شده تا کنترل تمامی این امکانات ساده تر از گذشته باشند. هنوز UI مشکلات و سختی هایی دارد که حل نشده اند. موضوعی که شاید اگر آشنایی با سری نداشته باشید، زمان زیادی بطلبد تا با تمام امکانات و مشخصات آشنا شد. برای سرعت بخشیدن به فرایند آشنایی، پارادوکس سیستم آموزش بازی را بازنگری کرده و در میان تمام عنوان های عرضه شده توسط شرکت، ساده ترین و کاملترین حالتیست که بازی را به پلیرهای جدید توضیح میدهد. اما عمق گیم پلی بازی در حدیست که حتی این پیشرفت در آموزش نیز کافی نیست و باید وقت بیشتری را با بازی و امکانات آن سپری کنید.
در همین ابتدا باید گفت Crusader Kings 3 قرار نیست سرعت و روند سریع Total War ها را داشته باشد. بازی بسیار کند تر پیش میرود و در عین حال کارکترها و امکانات کنترل حکومت، عمق فراوانی دارند. در ابتدای بازی باید یک حکومت را در برهه های مشخص شده انتخاب کنید. این انتخاب ها محدود هستند و به مرور زمان با آپدیت های آینده گسترش پیدا خواهند کرد. کارکتری که در ابتدا در اختیار پلیر قرار میگیرد،میتواند جنبه های مختلف شخصیتی داشته باشد که تنها عدد و یا میزان مشخص شدن خوب بودن در یک زمینه یا بد بودن نیستند. بلکه بسیار بیشتر از آنکه انتظار میرود این قابلیت ها و خصوصیات شخصیتی بر روی اعمال و رفتار کارکترها تاثیر گذارند. همین مسئله باعث شده که انتخاب هایی که در طول بازی در اختیار پلیر قرار میگیرند خوب یا بد نباشند. درواقع اصلا نباید دید که چه انتخابی به چه سمتی میرود. بلکه انتخاب هایی که پلیر انجام میدهد، خود شخصیت او را در کارکتر تداعی میکند و پیش میبرد و اصلا مانند دیگر بازی های RPG، این امکانات قرار نیست همه خوب یا منفی باشند. شخصیت هایی در روند بازی شکل میگیرند که همگی میتوانند منحصر به فرد باشند و همین از جذابیت های بازی و آزادی عمل است که پلیر میتواند بدون اینکه نگران باشد که همه چیز منفی یا خوب است، کارکتری با نظر و قابلیت های شخصی که دوست دارد به وجود آورد. دیکتاتور یا دست و دلباز بودن فرمانروا و یا فرزندان خاندان سلطنتی همه نتیجه اعمال و رفتار پلیر و نحوه شکل گیری کارکترها هستند. در کنار این خصوصیات، القاب و نام هایی که کارکترها با توجه به فعالیت خود در جنگ ها و یا کنترل حکومت و برخورد با دیگر کارکترها بدست می آورند، در روند بازی و اینکه چه کنترلی برروی مردم و حکومت و ثبات کشور تاثیر دارند. تمام فرزندان و ولیعهد نیز همین روند را طی میکنند. و باید از هنگام تولد تا زمان بلوغ آنها را با گرفتن تصمیمات، اتفاقات تصادفی زندگی، و یا سپردن مسئولیت رشد داد تا بتوانند زمانی که به مقام های دولتی و یا پادشاهی میرسند، افرادی قابل باشند. در واقع جنبه های شخصیتی هرکارکتر که میتوان کنترل کرد به حدی است که به ندرت شخصیت هایی تکراری و یا صرفا با ظاهری متفاوت در بازی حضور پیدا میکنند.
اما حکومت فقط پادشاه، حکمران و خاندان سلطنتی نیست. هر کشور از مجموع ایالت ها تشکیل شده که خود آنها دوک نشین ها را به وجود می آورند و مجموع دوک نشین ها بارون ها را. و تمام این مجموعه پادشاهی های کوچک. وقتی یک سرزمین مشخص کامل فتح شود، آن وقت تازه یک پادشاهی قدرتمند و با مکانیزم ها و ارتش های بزرگتر ایجاد میشود. و سرانجام امپراطوری ها قرار دارند که مرزهای وسیعی را شامل میشوند. هرکدام از حکومت ها شامل فرمانروایان کوچکتر هستند که در دوره فئودالی سرزمین های خود را زیر نظر پادشاه اداره میکنند و تا حدودی میتوانند خود مختار باشند. میزان وفاداری این حکمرانان تاثیر زیادی برروی حکومت دارند. حجم مالیات پرداختی و تعداد سربازی که در هنگام جنگ در اختیار پادشاه قرار میدهند همگی به فاکتورهایی مانند قدرت زیر مجموعه ها، میزان وفاداری حکمران، قدرت پادشاه و خاندان سلطنتی، توسعه و ساخت و ساز، قدرت و کارامدی وزرا، رقابت های داخلی و …. بستگی دارند. هرچقدر حکومت مرکزی قدرت و اختیارات برحق بیشتری داشته باشد، حکمرانان نیز به همان نسبت وفاداری بیشتر و تاثیر مفید تری خواهند داشت. اما مسئله تنها به اینجا ختم نمیشود. این حکمرانان داخلی میتوانند رقیب باشند و بر ضد هم شروع به دادن گزارش های دروغ کنند. و یا حتی با درست کردن نقشه قتل هرج و مرج به وجود آورند. مسائلی که در نهایت میتواند به برخورد نظامی بین آنها و یا حتی جنگ داخلی منجر شود. اینکه پلیر چگونه با این مشکلات روبرو میشود تاثیر مستقیمی برروی پادشاهی دارد و باید تشخیص داد که کدام این حرف ها و نقشه ها درست هستند و کدام دروغ. دروغ هایی که میتوانند به قیمت جان کارکترها و حتی جنگ تمام شود. البته ممکن است بعضی از این فرمانروایان جاه طلب، اگر جایگاه خود را از دست دهند و یا حکومت مرکزی ضعییف شده باشد، بر ضد پادشاه دست به نقشه و قتل و هرج و مرج بزنند. چیزی که دربار سلطنتی مسئول کنترل آن است. هرکدام از وزرا وظایف خود را دارند. اسقف اعظم میتواند باعث شود بر روی سرزمین و یا حکومتی ادعای مالکیت کنید، و یا روابط دینی را بهبود ببخشد که برای پاپ و جنگ های صلیبی مهم خواهد بود، نخست وزیر مسئولیت روابط داخلی و خارجی را بر عهده دارد، وزیر جنگ بر روی آموزش فرماندهان و آموزش و درست کردن ارتش نظارت میکند، وزیر کشور عهده دار دریافت مالیات و ساخت و ساز است، و در آخر وزیر اطلاعات که وظیفه اش کشف نقشه ها و مشکلات بین کارکترها و یا بر علیه پادشاه را دارد. همچنین کسی است که میتوان از طریق او بر علیه کسی وارد عمل شد و یا مدارک و رازهای شخصیت ها را پیدا کرد تا در زمان مناسب برای تحت فشار قرار دادن آنها استفاده شوند.
عملکرد این کارکترها نیز به روابط و میزان کارایی پادشاه و تصمیمات او بستگی دارد. در واقع این حق انتخاب ها و موارد RPG و امکانات شخصیتی به حدی عمیق و بزرگ است که چندین مقاله میتوان در مورد آنها نوشت. و مهم است که تمام این موارد با حوصله و دقت در بازی کنترل شوند تا تجربه ای تکرار ناپذیر را به وجود آورند. دیپلماسی و روابط خارجی با حکومت ها و کارکترهای دیگر نیز همین عمق را در خود جای داده اند. تنها راه گسترش فقط جنگ یا تهدید حکومت های ضعییف تر نیست. و راه های سیاسی و دیپلماسی و ایجاد اتحاد و … همگی میتوانند روابط گوناگونی میان حکومت ها به وجود آورند و یا حتی به پادشاهی پلیر ملحق شوند. به طور مثال ازدواج با حکومت های همسایه میتواند باعث شود در صورتی که آن حکومت وارثی نداشته باشد، سرانجام به نوه پلیر برسد. یا حتی شاید بتوان چنین شرایطی را با کشتن وارثان تاج و تخت مقابل ایجاد کرد ! البته در صورتی که این اعمال و نقشه ها کشف نشوند. در قرون وسطا بی دلیل جنگ کردن مشکلات زیادی را ایجاد میکرد و در Crusader Kings 3 نیز این مسئله وجود دارد و نمیتوانید بدون دلیل به سرزمینی حمله کنید. باید از قبل آماده سازی کرد تا برروی سرزمینی ادعای مالکیت از طریق خونی و یا مقامی داشت، یا حتی اعتقادات دینی برای مقابله با ادیان دیگر که دلیل جنگ را توجیح کنند. البته کمبودهایی از نظر گزینه های تجاری و … وجود دارند که باعث میشود جای خالی آنها به سرعت در روند بازی حس شوند.
سیستم جنگ های بازی شاید به نسبت بقیه قسمت ها در حد انتظار نباشد. کنترل ارتش را شوالیه های حکومت در هنگام جنگ در دست میگیرند که تحت نظر پادشاه و یا ژنرال های تعیین شده قرار دارند. کیفیت این شوالیه ها برروی روند کارایی ارتش تاثیر مستقیم دارند و خود شوالیه ها قابلیت های خود را طول بازی و کنترل سرزمین ها و روابط کارکترها به دست می آورند. اما بدنه اصلی ارتش را Levie ها یا رعیت ها تشکیل میدهند. پارادوکس در Imperator Rome سعی داشت تا قابلیت های بیشتری مانند استراتژی های نظامی و تشکل های سربازها را اضافه کند. چیزی که به دلیل خود مشکلات بازی اصلا تجربه خوبی نبود. این مسائل مجددا در Crusader Kings 3 حذف شده اند. اما تنها دلیل این کار مشکلات ساختاری نبوده. بلکه از نظر تاریخی نیز تفاوت های عمده ای وجود دارد.
در زمان جمهوری و اوایل امپراطوری رم، ارتش ها در تعداد بالا، با کیفیت و ساختار بسیار بزرگ حضور داشتند. نه تنها رم بلکه در میان حکومت های دیگر نیز به همین شکل بود. به طور مثال ماریوس در جنگ با Cimbri ها 60 هزار نفر لژیون را تنها از خود ایتالیا جمع کرد در برابر ارتش 200 هزار نفری ژرمن ها. و یا امپراطور تراجان 100 هزار نفر و 13 لژیون را در جنگ Dacia شرکت داد. ارتش ها حرفه ای بودند و درواقع Standing Army وجود داشت. یعنی ارتش هایی که در تمام دوران آماده خدمت بودند. ژنرال های نیز تاکتیک های متفاوتی را اجرا میکردند. اما با سقوط رم و وارد شدن به دوره قرون وسطا شرایط تغییر کرد. دیگر ارتش حرفه ای در ابعاد بزرگ وجود نداشتند، و تنها در هنگام جنگ سازماندهی میشدند. از نظر تعداد نیز بشدت ارتش ها کوچک شدند و استراتژیست های درخشان کمتر دیده میشدند. به همین دلیل در Crusader Kings 3 نیز بدنه اصلی ارتش را همین رعیت های مسلح شده تشکیل میدهند و در کنار آنها میتوان با تعداد کمتر نیروهای حرفه ای را پرورش داد که کیفیت را بالا ببرند. در نتیجه اینکه هر حکومت چه تعداد بتواند نیرو برای جنگ حاضر کند، مستقیم با قدرت دوک نشین ها و حکمران ها رابطه دارد. با اینکه مواردی مثل کیفیت نیروها، فرماندهان، زمینی که در آن جنگ اتفاق می افتد و … همگی تاثیر دارند، اما سیستم نظامی بازی جز این موارد که اتوماتیک هستند استراتژی خاصی را فراهم نمیکند و نا امید کننده است که نمیتوان تعیین کرد استراتژی جنگی به چه صورت باشد و تنها برتعداد نیروها اتکا کرد. حتی اگر از نظر تاریخی درست باشد. با این وجود هنوز بازی در این زمینه نیز پیشرفت داشته و خیلی روند حرکتی و ایجاد ارتش و جنگ بهتر شده با قابلیت های شوالیه ها.
روند ساخت و ساز نیز براساس نرم بازی های روز ساخته شده. یعنی هر ایالت شامل شهر، قلعه و یا روستاهای کوچک تر میشود که با گسترش حکومت و بیشتر شدن جمعیت میتوان آنها را بزرگتر کرد. بزرگ شدن هم باعث میشود تا تعداد ساختمان های بیشتری ساخت و یا موارد ساخته شده را ارتقا داد. هرچند بعضی از ساخت و ساز ها نیازمند پیشرفت تکنولوژی هستند و به صورت اتوماتیک با روند تاریخ اتفاق می افتند و یا باید کارهای خاصی کرد تا به تکنولوژی خاصی دست پیدا نمود. بعضی موارد نیز از ابتدا در اختیار بعضی حکومت ها قرار دارند که مختص همان ها است. هوش مصنوعی بازی نیز به شدت قدرت خود را هنگام برخورد کارکترها و اتفاق هایی که در سرزمین می افتد نمایان میسازد و بازی کاملا حس زنده بودن دارد. درواقع پیشرفت آن به نسبت بازی های سابق پارادوکس کاملا مشهود است. البته به جز در هنگام جنگ ها که در خیلی از مواقع بدون منطق عمل میکند و یا مواقعی باعث آزرده شدن پلیر میشود.
موسیقی بازی از مهمترین نقاط قوت آن است. آهنگ هایی که پخش میشود همگی تداعی کننده قرون وسطا به صورت بسیار دلنشینی هستند و اوج کار و پیشرفت پارادوکس را نشان میدهند. درواقع آنقدر از نظر موسیقی بازی پیشرفت کرده که قابل مقایسه با عنوان گذشته شرکت نیست. در کنار موسیقی گرافیک هنری بازی بسیار زیبا کار شده و همخوانی بسیار خوبی با موسیقی و جو اتمسفر مخصوص بازی دارد. در واقع با اینکه کمترین اهمیت در بازی های پارادوکس را همین گرافیک دارد، اما پیشرفت قابل ملاحضه بازی باعث شده تا با عنوانی بسیار زیبا روبرو باشیم. تمام نقاط نقشه همگی جلوه گر موقعیت جغرافیایی آنها هستند و در کنار موسیقی تجربه بسیار خوبی را به وجود آورده اند.
در انتها باید گفت Crusader Kings 3 یکی از بهترین بازی های استراتژی عرضه شده در چند سال گذشته است که عمق بسیار زیادی در گیم پلی و روابط کارکترها و المان های RPG دارد. این امکانات صرفا فقط به خاطر ظاهر اضافه نشده اند و همگی روی تجربه بازی تاثیر بسزایی دارند. هرچند مشکلاتی در زمینه پیچیدگی UI و یا کمبود های سیستم نظامی بازی وجود دارد، اما کلیت بازی به قدری دلنشین و سرگرم کننده ساخته شده که ساعت ها میتوانند پلیر ها سرگرم کنند.
امتیاز بازیسنتر - 9.5
9.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: روابط عمیق کارکترهاانیمیشنهای متنوع در جریان گیمپلیالمان های قوی RPGازادی فراوان در روند بازیموسیقیامکانات زیاد در کنترل حکومتنقاط ضعف: همچنان ui پیچیدگی داردسیستم جنگ های بازی سطحی استاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است