همه ما کم و بیش به انجام بازیهایی پرداختهایم که موضوع آنها جنگ جهانی دوم بوده است، ولی آیا هیچگاه از خود پرسیدهایم به راستی این بازی موضوعی واقعی دارد؟ واقعا چنین جنگی رخ داده است؟
آیا تابهحال به دنبال پاسخ سوالهای خود گشتهایم؟
پس بهتر است قبل از شروع بررسی بازی، مقداری به عقب بازگشته و مروری مختصر بر علل وقوع جنگ جهانی دوم(Second World War) داشته باشیم:
جنگ جهانی دوم یکی از بزرگترین و پر هزینهترین جنگهادرتاریخ جهان میباشد. آلمان در 1 سپتامبر، 1939 به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب میباشد. منابع دیگر حمله ژاپن به چین را در 7 ژوئیه، 1937، آغاز جنگ میدانند، و همچنین حمله ژاپن به منچوری در 1931 را نیز در این میان ذکر کردهاند.
انگیزه ورود آمریکا به جنگ:
دولت روزولت رئیس جمهور آمریکا که در ابتدای جنگ اعلان بی طرفی کرده بود، به دنبال حمله ناگهانی ارتش آلمان به روسیه در 22 ژوئن 1941 و پیشرفت سریع ارتش هیتلر به سمت مسکو، لنینگراد و استالینگراد و اعلان جنگ میهنی درروسیه بر ضد تجاوزآلمان نازی، چرچیل نخست وزیر وقت بریتانیا با روزولت در عرشه کشتی شاهزادهی ولز (Prince of Wales) ملاقات کرد و ضمن محکوم کردن تجاوز به شوروی، روسها را به کمک آمریکا امیدوار ساخت. چرچیل از ایجاد مزاحمت زیردریاییهای آلمانی برای کشتیهای تجاری آمریکا برای تشویق آمریکا به پیوستن به متفقین استفاده زیادی کرد. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست، همچنین واقعه حمله ژاپن که متحد آلمان بود، به بندر «پرل هاربور» درهاوایی و خسارت دیدن سنگین نیروی دریایی آمریکا مستقر در این جزیره، باعث شد که آمریکا در دسامبر 1941 به ژاپن اعلان جنگ دهد و کشورایالات متحده در این مرحله رسما و عملا باآلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدوده اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد.
پایان جنگ:
جنگ دراروپا پس از خودکشی آدولف هیتلر و تسلیم آلمان نازی در 8 مه، 1945 پایان یافت، اما درآسیا و اقیانوس آرام تابمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی و بعد آن تسلیم ژاپن در 2 سپتامبر، 1945 ادامه داشت.
جنگ! برادرم را در آغوش بگیر
داستان بازی BIA:HH حول جریان عملیاتی به نام Market Garden که توسط ژنرال برنارد لاو مونتگومری و به هدف تصرف بزرگراهی در هلند برای نفوذ به قلب آلمان طرح شده بود، است. برای اجرای این نقشه گروه بزرگی از تفنگداران نیروی هوابرد امریکا و نیروی هوایی بریتانیا وارد عمل شدند و توانستند به پیروزیهایی نیز دست پیدا کنند اما غافل از آنکه نیروهای آلمانی که از قبل خود را آماده کرده بودند با توپخانه زرهی خود و همچنین کارکشته ترین افراد از نیروهای SS، نیروهای متفقین را زیر آتش خود قرار دادند و آنها را که در یک قدمی پیروزی بودند مجبور به عقبنشینی کردند.
شما در این بازی در نقش گروهبان Matt Baker(که در سری بازیهای BIA همیشه با شما بوده است) داستان را درون یک بیمارستان، شب حمله نیروهای نازی به متفقین آغاز میکنید در حالی که یکی از سربازان گروه شما به نام فرانکی، زخمی در بغل شماست که ناگهان بیمارستان بمباران میشود. شما پس از انفجار مجبور به فرار از بیمارستان میشوید که ناگهان توسط نیروهای آلمانی اسیر شده و تیری به شما شلیک میشود، داستان بازی به قبل برگشته و داستان را از 3 روز پیش از این ماجرا ادامه میدهید و …
داستان بازی بر خلاف اغلب بازیهایی که محور اصلی آنها جنگ است و داستان آنها برای خالی نبودن عریضه بیان شده، داستانی کاملا جذاب دارد، داستانی که سعی کرده سیاهی جنگ و عدم رحم هیچکس به سربازان حاضر در نبرد را چه از نیروهای خودی و چه نیروهای دشمن بیان کند، داستانی که در آن، کودکی برای دفاع از آرمانهای خود تفنگ پدر را در دست میگیرد و داستان فرماندگانی که خود را مسوول مرگ سربازانشان میدانند.
تنها ایرادی که میتوان به این داستان گرفت ربط آن به نسخههای قبلی این بازی است که گروه نویسندگان برای رفع این مشکل با نشان دادن فلش بکهایی به قبل سعی در حل این مشکل داشتهاند ولی متاسفانه باز بازیبازیانی که نسخههای قبلی را بازی نکرده باشند در سرتاسر بازی با این مشکل سردرگریبانند.
سنگری که جانم را نجات داد
در بیشتر بازیهای اول شخص رسم بر این بوده که شما با در دست داشتن چند تفنگ و چند مدل نارنجک تنها به قلب گروه دشمن نفوذ کرده و پس از تار و مار کردن تمام آنها، با خیال راحت منطقه را ترک نمایید. البته ممکن بود در بعضی از ماموریتها، چند نفری شما را همراهی کنند و این در حالی صورت میگرفت که شما هیچگونه کنترلی بر بقیه اعضا نداشتید. ولی در این بازی روش متفاوتی به کار برده شده است. در اغلب موارد 2 یا 3 گروه با قابلیتهای متفاوت همراه شما هستند که در ماموریتها و مرحلههایی که پیشرو دارید نبودن این گروه ها و عدم استفاده از آنها کار را برای شما بسیار دشوار میکند، به عنوان مثال شما گروهی در اختیار دارید که سلاح اصلی آن یک بازوکاست که مجبورید از آن برای نابود کردن یک سنگر که پشت آن 2 یا 3 عدد سلاح MG42 شما را زیر آتش خود گرفتهاند، استفاده کنید.
هر کدام از دشمنان دایرهای رنگی بالای سر خود دارند که میزان استرس آنها را نشان میدهد بدین معنی که هنگامی که شما را ببینند دایره به رنگ قرمز درآمده و شما را بدون هیچ گونه رحمی زیر آتش خود قرار میدهند ولی اگر شما آنها را به آتش ببندید دایره به رنگ خاکستری درآمده و ترس آنها را فرا میگیرد و در این حالت آنها از پشت سنگر بیهدف به اینسو و آنسو شلیک میکنند و شما میتوانید به راحتی به آنها نزدیک شده و آنها را غافلگیر کنید.
عامل دیگری که به این بازی اضافه شده تا آن را از بقیه بازیهای همسبک خود متمایز کند، سیستم سنگرگیری شخصیت اصلی بازی است، بدین صورت که شما میتوانید به راحتی در پشت هر جسم پناه بگیرید که تنوع این سنگرها در بازی زیاد بوده و در مکانهای مناسبی جایگذاری شدهاند(سیستم سنگر گرفتن در یک بازی اکشن اول شخص مسلما موجب کندی روند اکشن و متمایل کردن بازی به سنگرگیری و پنهان شدن میشود، در این بازی نیز تاثیر خود را گذاشته و متاسفانه موجب کندی روند شده و تا حدودی از جذابیت آن کاسته است.) . دوربین بازی در این موقعیت از زاویه اول شخص به سوم شخص تغییر جهت داده و پشت سر شما قرار میگیرد که شما با آنالوگ سمت راست میتوایند زاویه آن را تنظیم کنید. دوربین در اکثر مواقع بسیار دقیق عمل میکند، اما گاها پیش میآید که دوربین طوری پشت سر شما قرار میگیرد که فقط کلاه شما را نشان میدهد.
همانگونه که قبلا نیز اشاره کردیم شما نمیتوانید به تنهای از پس سربازان نازی بربیایید بلکه باید با استفاده از یک فکر استراتژیک گروهتان را در محلی مناسب جایگزین کرده و به آنها دستور آتش دهید تا دشمنان را غافلگیر کرده و به آنها شلیک کنند تا دایره استرسشان خاکستری رنگ شود، حال شما باید از جهتی دیگر به آنها حمله کرده و آنها را نابود کنید.
نوبتی هم باشد، نوبت به بررسی هوش مصنوعی بازی است که متاسفانه اصلا در این بازی توجه زیادی به آن نشده است. سربازان دشمن گاهی شما را از فاصله 1 کیلومتری تشخیص داده و به شما شلیک میکنند و گاهی نیز در 2 قدمی شما ایستاده و گویی که شما وجود خارجی برای آنها ندارید. این موضوع درباره هوش مصنوعی افراد خودی وقتی که شما دستوری نمیدهید و آنها مشغول به کار خود هستند، مصداق دارد. گاهی نیروهای خودی و دشمن روبهروی هم ایستاده و به هم تیراندازی میکنند ولی دریغ از یک تیر که در این میان به کسی برخورد کند. حال شما دستور آتش بدهید، شاید در کمتر از 10 ثانیه نیروهای خودی تمام نیروهای دشمن را از پا در بیاورند. گاهی هم سربازان خودی بین چهارچوب در و امثال چنین جاهایی ناگهان سنگر میگیرند و یا مینشینند و موجب آن میشوند که شما ناگهان توسط تیر دشمن کشته شوید، فرض کنید روی درجه Authentic (در ابتدا 2 درجه سختی در بازی آزاد میباشد که پس از اتمام بازی روی یکی از این دو درجه، گزینه جدیدی به نام Authentic باز خواهد شد که به تمام سربازان کهنه کار که سابقهای طولانی در میدانهای جنگ مجازی دارند، پیشنهاد میشود.) مشغول به بازی هستید و تنها چند سرباز دیگر تا اتمام مرحله باقی مانده که ناگهان با چنین مشکلی روبهرو میشوید، مسلما عکسالعمل شما دیدنی خواهد بود.
متاسفانه در این بازی مواردی حذف شده که نبود آنها در بازی کاملا محسوس است، به عنوان مثال عاملی که کاملا وجودش مورد نیاز بود ضربه قنداق تفنگ یا چاقو بود که با توجه به چاقوی روی شانه مت بیکر و همچنین مانوری که در بعصی دموها روی چاقو داده میشد نبود آن واقعا سوال برانگیز است. همچنی عدم وجود نارنجک دودزا که در بعضی از مراحل وجودش کاملا احساس میشد، موجب به وجود آمدن بعض از ابهامات درباره عدم توانایی استفاده از موتور گرافیک Unreal، توسط تیم سازنده و به وجود آوردن دود غلیظ در بازی بود.
و به عنوان آخرین نکته درباره این بخش باید به قسمت مولتیپلیر آن اشاره کنیم که شامل چندین نقشه جدید می باشد که تا 20 نفررا همزمان پشتیبانی میکند و مانند بیشتر بازیهای این سبک، شامل رقابت بین دو تیم برای تصاحب پرچمهای موجود در نقشه است. هر کس در بازی وظیفهای خاص را بر عهده دارد، یکی فرمانده و دیگری راننده تانک است، فردی بازوکا بر دوش خود دارد و بازیباز دیگر نقش حمایت از او را بر عهده دارد و همه و همه در گروه باید هماهنگی خاصی را نشان دهند. بخش آنلاین جذاب طراحی شده و شما به صورت انفرادی امکان زندهماندنتان بسیار کم است و باید با استفاده از همکاری تیمی زنده بمانید، دوستانتان را از مرگ نجات دهید و در پایان بر ضد دشمن عمل کنید. این بخش میتواند مدت زیادی شما را مشغول خود کند، پس اگر کاری ناتمام دارید، آن را به اتمام رسانده و خود را برای یک جنگ تمام عیار آماده کنید.
وقتی صحنههای میدان نبرد حوصله را سر ببرند
دوستانی که در جریان عرضه این بازی بوده و هستند مسلما اطلاع دارند که این بازی قرار بود در ابتدا در سال 2006 و توسط موتور Unreal Engine 2 که در زمان خود یکی از قدرتمندترین موتورها بود عرضه شود، ولی به دلایل نامعلومی عرضه آن به تاخیر افتاد و هرچه زمان این تاخیر بیشتر میشد، انتظارات طرفداران این بازی از آن به نسبت مستقیم بالاتر میرفت. تا اینکه سرانجام تاریخ عرضه بازی اواخر شهریور امسال و موتور به کار رفته در بازی را Unreal Engine 3 اعلام کردند.
متاسفانه گرافیک بازی بر خلاف داستان و گیمپلی خوبش، نتوانست در حد و اندازههایUnreal Engine 3 ظاهر شود و هیچ حرف برای گفتن داشته باشد.
با اینکه محیطهای به کار رفته در بازی نسبتا باز و وسیع میباشد ولی در عوض بافتهای به کار رفته بسیار مصنوعی بوده و بعد از مدتی جذابیت اولیه آن به سرعت از میان رفته و توی ذوق میزند. طراحی شخصیتهای خودی در بازی نسبتا خوب کار شده و قابل تحمل است ولی بر عکس سربازان آلمانی نکته مقابل این است. شاید بیشتر از 2 نمونه چهره برای این سربازان نتوانید پیدا کنید. جسدهای بازی را نیز اصلا نمیتوان نادیده گرفت، گاهی در میان هوا میمیرند و گاهی مانند پاپیون به هم گره میخورند. البته زیاد نگران نباشید چون بعد از مدتی نسبتا کوتاه آنها ناپدید میشوند و شما دیگر اثری از آنها نخواهید دید.
تعداد اسلحههای بازی محدود بوده ولی با دقت طراحی گردیده و آتش و دودی که از لوله تفنگها میآید قابل تحسین است (این مورد به خصوص در مورد کلت و آرم Brothers In Arms روی آن و یا انعکاس تصویر محیط در روی دوربین تفنگ شما رعایت شده).
شما در چند قسمت کوتاه سوار تانک میشوید ولی متاسفانه مثل اینکه سوار کارتون مقوایی شدهاید زیرا به هیچ وجه وزنی برابر بقیه مقیاسهای به کار رفته در بازی برای این مورد در نظر گرفته نشده زیرا کافی است به یک مانع برخورد کنید تانک به شدت تکان میخورد و یا هنگامی که نصف تانک را روی یک سطح شیبدار بیندازید مانند این است که سوار موتور ATv شده و مشغول پریدن از روی موانع هستید. نکته دیگر این است که هنگامی که با سربازانتان پشت یک سنگر پناه گرفتهاید، در هنگام حرکت در پشت سنگر از بین بدن دوستانتان به راحتی رد میشوید.
بیشترین قسمتی که به چشم میآید و واقعا هیچ حرفی برای گفتن ندارد دموهای بازی است. دموهای که کاملا بیدقت کارشدهاند و حتی گاهی هم بازیباز را از ادامه بازی منصرف میکنند. شخصیتهای موجود در دموها بسیار بیدقت طراحی شده و هیچگونه جذابیتی در آنها به چشم نمیخورد، حرکت لبها و صورت بسیار ساده و ابتدایی است و گاهی چشمها به اندازه یک وجب از صورت فاصله دارند، حالا با این اوصاف پلک زدن را نیز به آن اضافه کنید.
ولی نباید پا روی حقایق گذاشت و فقط بدیهای آن را بیان کرد، زیرا در این بازی علاوه بر نکتهها و باگهای فجیع گرافیک، نکتههای بسیار جالبی به چشم میخورد که توانسته تا حدودی نکات منفی را پوشش دهد.
هنگامی که بازی را شروع میکنید و در همان ابتدای بازی رنگ بندی محیط بسیار بازیباز را جذب خود میکند، رنگ خاکستری هنگام انفجار، رنگ نارنجی زیبایی که در هنگام طلوع و غروب خورشید در محیط ایجاد میشود و همینطور رنگ قرمزی که شما هنگامی که جراحتتان زیاد شده به وجود میاید، واقعا طبیعی است و جای تحسین دارد، این نکته در مورد سایهها نیز صادق است، هر جسمی سایهای کاملا مجزا و به صورت Real Time دارد یعنی اگر به میز تراندازی کنید و یا هنگامی که خشاب اسلحه خود را عوض میکنید سایهها کاملا هماهنگ عمل میکنند.
تخریب پذیری محیط حالتی متوسط دارد، یعنی بعضی از محیطها به هیچ وجه تخریب نمیشوند ولی بعضی از اجزا و محیطها مثل سنگرها و ساختمانهایی مانند بالای برجها و مکانهایی که تفنگ Mg42 در آنها وجود دارد با بازوکا یا گلوله توپ و تانک بسیار زیبا تخریب میشوند. انفجارها و خرابیها و گردوخاک ناشی از آن، نیز با دقت کار شده و افکتهای اتش در آن با دقت طراحی شدهاند.
و به عنوان آخرین نکته میتوان به حالت سینمایی Action Camera، که در بعضی انفجار ها و در بعضی از مواقع که شما گلوله خود را بر صورت دشمن مینشانید دوربین روی صحنه انفجار و برخورد گلوله زوم شده و آن صحنه را از نزدیک برای شما روایت میکند، اشاره کرد و از آن به عنوان یکی از جذابیتهای بازی برای هدشات کردن سربازان بیچاره یاد کرد.
صدای برادرانی که در طنین انفجار گم شد
بازی با یک ریتم مارش در همان منوی اول بازی شروع میشود. تمی که ندا از یک موسیقی و صداگذاری عالی در بازی میدهد. فقط کافیست از یک بلندگو با قابلیت دالبی استفاده کنید تا معنی صدا را بفهمید.
صداگذاری بسیار دقیق بوده و تمام جزییات آن در نهایت دقت انجام گرفته، صدای تفنگها از مدلهای اصلی برداشته شده و حتی با چشم بسته و فقط از روی صدا میتوانید نوع اسلحه را تشخیص دهید. انفجارها حتی از صدای تفنگها زیباترند، زیرا علاوه بر طنین خاص خود، با قابلیت لرزه دسته مخلوط شده و حس یک انفجار را القا میکنند، این احساس هنگامی بیشتر میشود که انفجار در نزدیکی گوشهای شما باشد، آنوقت علاوه بر صوت انفجار، افکت صوتی محشر موج صدا و گیج شدن شما در اثر صوت را به صورت کاملا نزدیک احساس خواهید کرد. البته برای اینکه بیشتر به افکتهای صوتی دقت کنید تیم صدا، موسیقی درون بازی و هنگام عملیاتها را قطع کرده و در مواقعی خاص مانند اتمام ماموریت تمی کوتاه را پخش خواهند کرد.
صدا گذاری شخصیت ها در دموها(بر خلاف گرافیک ضعیفش) بسیار طبیعی بوده و با چهره و سن شخصیت هماهنگی دارد. همینطور در صحنههای نبرد هنگامی که محیط آرام است و شما باید در جایی پناه بگیرید، دستورات شما با لحنی آرام بیان میشود و هنگامی که فاصله شما زیاد است و صدای گلوله در فضا جریان دارد صدای شما برای صدا کردن سربازتان بلندتر خواهد بود. شما از یک سری عبارات خاص استفاده میکنید که بعد از مدتی تکراری خواهند شد که البته شما آنچنان درگیر جنگ هستید که چنین موردی را به آن صورت احساس نمیکنید.
باگهای کوچکی نیز وجود دارند که بیشتر در صدای سربازان آلمانی به چشم میخورند، زیرا علاوه بر آنکه از تعداد بسیار محدودی صداپیشه آلمانی استفاده شده است، در بعضی موارد سربازان با هم انگلیسی صحبت کرده و صداها و عبارات با محیط هماهنگی ندارد، ولی آنقدر جذابیت صوتی در بازی وجود دارد که این باگهای صوتی ریز نمیتواند خدشهای بر آن وارد کند.
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: سنگرگیری کامل و دقیقرنگآمیزی بسیار متنوعقابلیت فرماندهی یک تیمقسمت مولتی پلیر اعتیاد آورداستان خوبنقاط ضعف:هوش مصنوعی ضعیفباگهای گرافیکی به خصوص در مورد اجساددموهای بسیار آزار دهنده