سری Borderlands یکی از مشهورترین عناوین شوتر اول شخص صنعت گیم است که به واسطه تمرکز شدیدش روی لوت، تنوع تسلیحات و اکشن دیوانهوار طرفداران پروپاقرصی در سراسر جهان برای خودش دست و پا کرده. پس از عرضه دو قسمت اصلی و یک عنوان پیش درآمد، این سری در اوج بلوغ خود قرار گرفته و سازندگان در استودیوی Gearbox تلاش کردند با ساخت قسمت سوم، بهترین تجربه را برای طرفداران سری به ارمغان بیاورند. سوالی که در این میان مطرح میشود این است: آیا سازندگان بهترین عنوان سری Borderlands را روانه بازار کردهاند؟ یا این که با کپی کردن تمام المانهای قسمتهای قبل، یک مسیر بدون ریسک را پیمودهاند.
گیم پلی بازی Borderlands 3 همان طور که میتوان حدس زد تماما حول محور تیراندازی، لوت کردن و یافتن سلاحهای جدید میچرخد. بازی با این که تلاش میکند با معرفی NPCهای مختلف داستان خود را به عنوان یک سناریوی جذاب و درگیرکننده به گیمرها معرفی کند اما به سختی در این مسیر شکست میخورد. سناریوی بازی با وجود تمام جکها و دیالوگهای کمدی یک سناریوی کلیشهای و قابل پیش بینی است و چندان در جذب مخاطب و ارائه خود به عنوان یکی از نقاط قوت بازی موفق ظاهر نمیشود. کاراکترهای قسمتهای قبلی عمدتا در این قسمت غایب هستند و تنها کاراکتر Claptrap است که مانند تمامی عناوین گذشته، با حماقتهایش نکات اولیه بازی را گیمرها آموزش میدهد و گه گاهی با شوخیهایش لبخند روی لبهای بازیکنان میآورد. دو شخصیت منفی بازی یعنی تروی و تایرین به هیچ عنوان کشش و جذابیت جک خوشتیپ (Handsome Jack) را نداشته و چیزی بیشتر دو کاراکتر اعصاب خرد کن نیستند. سازندگان تلاش کردهاند با نمایش آنها به عنوان دو استریمر، علاوه بر افزایش بار طنز، بر جذابیت گیم پلی هم بیافزایند که متاسفانه یا خوشبختانه در این مسیر شکست خوردهاند، بالاخره فراموش نکنیم که الان دوران امپراطوری و یکه تازی استریمرهاست.
شاید یکی از بزرگترین نقاط قوت Borderlands 3 روایت آن در سیارات و محیطهای مختلف باشد که برای این تنوع باید دست سناریوی آن را به گرمی بفشاریم زیرا به شخصه تحمل سیاره پاندورا حتی برای یک ساعت بیشتر برایم غیرقابل تحمل بود. لذا وقتی با قابلیت سفر به سیارات مختلف و محیط زیبایشان آشنا شدم نفس راحتی کشیدم. گیمرها در Borderlands 3 تنها در پاندورا حضور نداشته و در محیطهای مختلفی مانند معابد و شهرهای عظیم به قلع و قمع دشمنان خود خواهند پرداخت.
سفینه Sanctuary که با استفاده از آن به سیارات مختلف سفر میکنید، به عنوان هاب اصلی بازی عمل میکند و در آنجا قادر به خرید و فروش تسلیحات و دریافت ماموریتهای خود خواهید بود. با این حال گردش در سفینه یک ایراد بزرگ و آزاردهنده دارد. NPCهای حاضر در سفینه دائما گیمرها را برای صحبت با دیگر NPCها به دنبال نخود سیاه در گوشه و کنار سفینه میفرستند و بدین ترتیب بخش عمدهای از زمان حضور بازیکنان در این سفینه به دویدن و صحبت کردن با دیگر کاراکترها اختصاص مییابد. دویدن به دور سفینه آن هم وقتی تشنه تیراندازی هستید، دست کمی از قرار دادن دست انداز در پیست فرمول یک ندارد.
همان طور که گفتیم گیم پلی بازی تماما حول محور تیراندازی و لوت کردن میگردد و باید به این نکته اذعان کرد که تیراندازی و مبارزات در Borderlands 3 به واقع جذاب و سرگرم کننده هستند. بازیکنان در هنگام شروع بازی با گزینه انتخاب 4 مبارز با ویژگیهای مختلف مواجه میشوند که بیراه نیست اگر آن را یکی از سنتهای سری بدانیم. هرکدام از این کاراکترها قدرتهای منحصر بفرد خود را داشته و پیشروی در بازی با هرکدامشان جذابیتهای خاص خود را دارد. دشمنان از تنوع نسبتا خوبی برخوردار هستند اما در استفاده از برخی از آنها تا حدی زیادهروی شده و ممکن است پس از مدتی با دیدن چندین و چندباره برخی از آنها دچار احساسات ناخوشایندی بشوید. در مقابل درباره باس فایتهای بازی به همین راحتی و سربسته نمیتوان صحبت کرد زیرا به هیچ عنوان هم سطح یکدیگر نیستند. با این که برخی از باس فایتها مانند مبارزه نهایی بازی بسیار معمولی طراحی شدهاند، برخی دیگر از باس فایتها مانند مبارزه با Mouthpiece دست کمی از شاهکار ندارند.
وضعیت گرافیکی بازی اما با تمام توجه سازندگان به جزییات کوچک، وضعیت قابل قبولی ندارد. گرافیک سری Borderlands همواره تمی کارتونی داشته و قسمت سوم نیز از این قاعده مستثنی نیست. برهمین اساس هیچگاه به عناوین این سری به عنوان بازیهایی با گرافیک خارق العاده و چشم نواز نگاه نکردهایم که این به خودی خود یک ایراد یا مشکل نیست. معضل اصلی از آن جایی آغاز میشود که با وجود گرافیک نه چندان خارق العاده، بازی Borderlands در زمینه فریم ریت با مشکل مواجه میشود. حتی افرادی که بازی را روی حالت Performance روی PS4 Pro و XboxOneX تجربه میکنند هم تنها نرخ فریمی در حد 50 دریافت خواهند کرد. وقتی هم که حالت رزلوشن بالا را انتخاب کنید، داستان به مراتب بدتر شده و نرخ فریم به عدد 20 میرسد! تصور کنید باید یک بازی شوتر اکشن سریع را روی کنسول قدرتمند میان نسلی خود با فریم ریت 20 تجربه کنید. این دست کمی از یک فاجعه فنی ندارد؛ توضیحی که در این میان محتمل است، عدم توجه استودیوی Gearbox به بهینه سازی بازی برای کنسولهای میان نسلی آن هم به طور کامل بوده.
مشکل گرافیک بازی به افت فریم ختم نشده و Borderlands 3 به طور گسترده از مشکل لود نشدن به موقع بافتها یا همان Texture Pop In رنج میبرد. بارها و بارها ممکن است وارد محیطی شوید که بافتهای آن به طور کامل لود نشده. اینجا نسل هشتم است یا دوران فرمانروایی PS1؟ در نهایت تعجب مشکلات گرافیکی بازهم به این موارد ختم نشده و گشت و گذار در منوها از جمله انتخاب سلاح و لول آپ کردن هم دست کمی از شکنجه ندارند. بدین صورت که هنگام باز کردن منوها، امکان ندارد که با تاخیر یک تا چند ثانیهای مواجه نشوید و این معضل هر بار که وارد منو میشوید خود را نشان میدهد.
با این حال نکات مثبت هم در Borderlands 3 کم نیستند و تنوع در هر گوشه از بازی از محیطها گرفته تا تسلیحات به وضوح قابل مشاهده است. بدون شک یکی از نقاط ضعف دو قسمت قبلی، جریان داشتن کل بازی در محیطهای نسبتا خشک و تکراری سیاره پاندورا بود. خوشبختانه این بار به محض این که با خود فکر میکنید بار دیگر قرار است چند ده ساعت در سیاره پاندورا به کشت و کشتار بپردازید. ناگهان با سورپرایز این قسمت یعنی توانایی سفر به سیارات و محیطهای جدید مواجه میشوید. خوشبختانه این محیطهای جدید کوچکترین شباهتی به اقلیم بی رحم و خشک پاندورا ندارند.
مبارزات و گان فایت بازی همان طور که انتظار میرود سریع و اعتیادآور است. از سوی دیگر تنوع بالای سلاحها بسیار بالا بوده و این بار تا حد زیادی رنگ و بوی واقعیت به خود گرفته و دیگر خبری از عرضه یک سلاح با چندین رنگ مختلف به عنوان چند سلاح متفاوت نیست. به جرات میتوان گفت سازندگان زمان زیادی را صرف طراحی این سلاح ها کردهاند و گیمرها در Borderlands 3 با بهترین و جذابترین تسلیحات کل سری سروکار خواهند داشت.
بزرگترین نقطه ضعف بازی اما مشکلات گرافیکی آن نیست، بازی Borderlands 3 بیش از اندازه به المانهای گذشته خود وفادار است و به نوعی میتوان گفت سازندگان تک تک فرمولهایی که در دو قسمت قبل موفقیت آمیز بودهاند را عینا به قسمت سوم منتقل ساختهاند. اشتباه نکنید Borderlands 3 با وجود تمام ایراداتش، یک بازی بسیار سرگرم کننده است اما مشکل اینجاست که سازندگان بجز افزودن محیطها و تسلیحات جدید، هیچ چیز تازهای به روح سری نیافزودهاند. استودیوی Gearbox به دلایل مختلف که حدس زدنشان کار چندان پیچیدهای نیست به ساخت یک بازی بدون ریسک بسنده کرده و هیچ تغییر بنیادینی در روح بازی و گیم پلی آن ایجاد نکردهاند. در نهایت باید گفت بازی Borderlands 3 با تمام جذابیتهایش به هیچ عنوان در سطح و اندازه قسمتهای پیشین خود انقلابی و زیبا نیست و تقریبا هیچ نکتهای را در آن نمیتوان یافت که پیشتر در قسمتهای قبلی ندیده باشیم.
امتیاز بازیسنتر - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گان فایت بینظیر باس فایتهای جذاب تنوع واقعی و بینظیر تسلیحات دقت در جزییات گرافیکی موسیقی عالی محیطهای متنوع سیستم لوت اعتیاد آور قابلیت شخصی سازی قهرمان نقاط ضعف: سناریوی کلیشهای شخصیتهای منفی اعصاب خرد کن تکرار فرمول گذشته کنترل نه چندان راحت وسایل نقلیه گرافیک فنی ضعیف عمده جوکها وشوخیها بیمزه هستند این بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PS4 بررسی شده است