در سال ۱۹۹۹ فیلمی با عنوان The Blair Witch Project ساخته شد. فیلمی در ژانر وحشت که وقایع مرموز گم شدن سه دانشآموز در پارک جنگلی نزدیک به شهر Burkittsville را به تصویر میکشید. موفقیت فیلم باعث شد بعد از آن دو فیلم دیگر بر اساس وقایع پارک جنگلی Burkittsville ساخته شوند که البته هیچ کدام موفق به تکرار موفقیت شماره اول نشده و در عمل در سیکل تکرار افتادند. با این تفاسیر ساخته ادامه Blair Witch متوقف شد و حال فرصت به آن رسید که صاحب اثر یعنی استودیو Lionsgate همراه با همکاری استودیو لهستانی Bloober Team که قبلا با سری Layers of Fear نشان داده بودند که در ساخت عناوینی بر پایه سبک ترس و وحشت تبحر خاصی دارند، بازی Blair Witch را بسازند. هر چند بازی سه ماه قبل و در طول همایش E3 معرفی شد، اما حالا شاهد عرضه اثر هستیم و در ادامه به نقد و بررسی آن میپردازیم.
بازی Blair Witch از همان شروع جذابش نوید یک عنوان کلاسیک با حال و هوای Alan Wake و Silent Hill را میدهد. Ellis پلیس سابقی که در گذشته درگیر مشکلات فراوانی در زندگی شخصی و همچنین در طول کارش در نقش یک پلیس را داشته است برای جست و جوی کودکی یازده ساله با نام پیتر همراه با سگش با نام Bullet راهی پارک جنگلی Burkittsville میشود. او که از قضا کمی دیر رسیده، حالا باید راه خود را به تنهایی برای یافتن پیتر آغاز کند. شروع اثر به شدت آرام و همراه با دیالوگ های فراوان و البته پردازش کافی به شخصیت Ellis اختصاص داده شدهاست. هر چند به نظر میرسد سازندگان اثر کمی دیر این روند آرام بازی را کنار گذاشته و نهایتا تا اواخر اثر نه خبری از داستان و اتفاقات مرموزش میشود و نه صحنههایی که سازندگان سعی کردهاند ما را بترسانند. در عمل در طول پنج ساعت تجربه Blair Witch به شدت حال و هوای تجربه یک عنوان شبیه ساز پیاده روی در جنگل را حس میکردم تا یک عنوان ترسناک که قرار بود هر لحظه آن همراه با استرس و آدرنالین باشد. بازی مدام بازیکن را مجبور میکند تا مدارک بیشتری برای پیدا کردن پیتربه دست آورد. البته در اواخر سازندگان موفق شدهاند تا پرداخت مناسبی را برای داستان تدارک دهند و با یک جمع بندی کامل، بازی هم به پایان میرسد.
Blair Witch به شدت سعی کرده است تا از دیگر عناوین موفق این سبک همانند Outlast، Alan Wake و سایلت هیل الهام بگیرد و در مجموع در بسیاری از موارد نتیجه یا خوب نیست و یا به خوبی به آن پرداخته نشدهاست. شاید تنها موردی که در قلب گیم پلی Blair Witch به خوبی میتپد، نحوه ارتباط بازیکن با Bullet و یافتن ادامه مسیر و یا پیدا کردن یک سرنخ جدید است. ارتباط با Bullet به قدری در اثر پر عمق است که یک منوی اختصاصی برای فرمان دادن به بولت در نظر گرفته شده و در خیلی موارد این حس به بازیکن منتقل میشود که باید از بولت در طول مراحل اثر مواظبت کند. اگر او به فرمان شما گوش ندهد، می توانید او را تنبیه کنید و یا اگر در محیط جنگلی بازی به کمک شما بیاید، او را تشویق کنید. در اکثر نبرد های بازی بولت راهنما و کلید پیروزی در کشتن دشمنان است.
البته همان طور که گفتیم در باقی موارد با اثری متوسط و یا نسبتا ضعیف همراه هستیم. کلیت Blair Witch بر پایه غرق کردن بازیکن در دل جنگل پایه گذاری شدهاست. در عمل ترس اصلی زمانی نمایان میشود که دقایق فراوانی در حال قدم زدن در جنگل هستید و دوباره خود را در نقطهای که دقایقی قبل از آن عبور کرده بودید، مییابید. این سیکل تکراری تقریبا تا اواسط اثر همراه شما خواهد بود و در نهایت گشت و گذار در محیط به امری خسته کننده تبدیل میشود. هر چند سعی شده با تعدادی جامپ اسکیر، نبرد ها و پازلهای نسبتا سطحی این روند تا حدودی وضعیتش متفاوت شود، اما در عمل این موارد به خوبی جواب ندادهاند و Blair Witch همچنان یک عنوان خستهکننده است. به عنوان مثال سیستم نبردها دقیقا همانند عنوان Alan Wake کار میکند با این تفاوت که دیگر خبری از اسلحه نیست و تنها نور چراغ قوه دشمنان را از پا در میآورد. اما در طول داستان شاید تنها با ۱۰ دشمن مواجه شوید که کشتن آنها هم کمتر از چند ثانیه به طول میانجامد و در عمل بود و نبودشان خیلی در اثر حس نمیشود. جامپ اسکیرها که این روزها در عناوین زیادی دیده میشوند، در عنوان Blair Witch کاملا قابل پیشبینی بوده و در یک ساعت پایانی بازی که سازندگان سعی کردهاند به شکل افراطی از این مورد استفاده کنند هم، باز جواب نداده و قابل پیش بینی هستند.
پارک جنگلی Burkittsville قطعا بهترین بخش بازی است. در حالی که شروع اثر نوید یک محیط آرام و دلپذیر را میدهد اما رفته رفته با محیطی ترسناک، تاریک و بیروح طرف خواهیم بود که به خوبی توانسته میزبان خوبی برای یک عنوان در سبک ترس و وحشت باشد. محیط عنوان Blair Witch در طول پنج ساعت مدام عوض میشود. با آن که در طول تمام مراحل بازی در جنگل حضور داریم، اما سازندگان با تغییر نورپردازی، استفاده از درخت های متفاوت و افکتهای مختلف موفق شدهاند تا از تکراری شدن محیط اثر جلوگیری کنند.
در بخش بصری با عنوانی چشمنواز طرف هستیم که در زمینه تکنیکی و هنری نمره قابل قبولی را دریافت میکند. جنگل Burkittsville دارای درختان با جزیئات و تکسچر های فراوانی بوده که با ترکیب آنها با افکت های مختلف همانند محیط مه آلود بازی به خوبی توانسته محیطی چشم نواز را شکل دهد. مدل استفاده شده برای بولت و شخصیت اصلی هم دارای جزیئات خوبی هستند. در بخش تکنیکی هم با عنوانی با نرخ فریم ثابت و رزولوشن 4K بر روی کنسول Xbox One X طرف بودیم که به خوبی توانسته به عنوان یک اثر مستقل نمره قابل قبولی را در این بخش بگیرد. یکی از ارکان اصلی موفقیت در عناوین سبک ترس و وحشت موزیک هایی است که برای آنها در نظر گرفته میشود. هر چند موزیکهای Blair Witch به پای قطعات دیوانه کننده Outlast نمیرسد، اما در نهایت باز هم شاهد قطعاتی با استفاده از ساز ویالون هستیم که به خوبی حس ترس و استرس را به بازیکن منتقل میکند. شخصیتهای داخل بازی هم به خوبی کار صداپیشگی را انجام دادهاند و میتوان شخصیتهایی مثل Ellis و یا حتی همسر سابقش Jess را به عنوان شخصیتهایی به یاد ماندنی نام برد. در بخش استفاده از افکتهای صدا هم شاهد مکمل کاملی برای صداپیشگی و موزیکها هستیم و این حیث Blair Witch یک عنوان بینقص است.
استودیو Bloober Team سعی کردهاست تا با ترکیب المانهای موفق عناوینی مثل Alan Wake و Outlast و استفاده از محیط و اتمسفر فیلم The Blair Witch Project دست به ساخت عنوانی متفاوت در سبک ترس و وحشت بزند که در نهایت به جز مواردی که در طول نقد به انها اشاره شد نتوانسته موفق عمل کند و به عنوانی نسبتا بیهویت و خسته کننده تبدیل شدهاست. هر چند مکانیزم استفاده از بولت و گشت و گذار در جنگل Burkittsville را میتوان به دوست داران سبک ترس و وحشت پیشنهاد کرد.
امتیاز بازیسنتر - 6.5
6.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: شروع امیدوارکننده محیط جنگل Burkittsville استراتژیهای متنوع برای پیشروی و تعادل بین آنهانقاط ضعف: تکراری شدن گیم پلی پازلهای سطحی بازی بیش از اینکه اثری ترسناک باشد به عناوین Walking Simulator شباهت دارداین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم Xbox One بررسی شده است