برهای دور از گله خود مشغول گشت و گذار در چمنزاری زیبا بود، برهای که نمیدانست چشمان غریبهای به دنبال اوست و میخواهد او را از گلهاش جدا کند. اما پیشوای به ظاهر مهربان میدانست که بره چه موجود باارزشی برای گله است و به همین دلیل برای او سگی نگهبان در نظر گرفت، نگهبانی که تنها وظیفهاش حراست از بره بود. ولی پیشوا آگاه بود که روزی پیشگویی به حقیقت خواهد پیوست، پیشگویی که خود سالها پیش انجام داده بود.”چوپان دروغین روزی خواهد آمد تا بره را بدزدد!”
Ken Levine را میتوان یکی از بزرگان صنعت گیم نامید، شخصی که بازیهایش به معنای واقعی تکامل یافته هستند. اولین ساخته او در این نسل شاهکار Bioshock بود، عنوانی که پس از 6 سال از زمان عرضه هنوز هم یکی از بهترینهای این نسل به حساب میآید. حال Levine بازگشته اما این بار نه در زیر آب، بلکه بر بلندای آسمان! Bioshock Infinite روایتی بر فراز آسمان است، آیا Ken Levine میخواهد به ما ثابت کند که عنوانش بر فراز آسمان صنعت گیم قرار دارد؟
,پرواز از دیرباز رویای انسان بوده، انسانی که میخواهد نشان دهد چیزی از پرندگان کم ندارد! از قرنها پیش، انسان در تلاش برای رسیدن راهی به سوی آسمان بود و سرانجام توانست این راه را پیدا کند. اما حرص و طمع آدمی هیچگاه پایانی نداشت و چه میشد اگر شهری بر فراز آسمان میساخت؟ شهری که بتواند آسمان را نیز همچون زمین در تسخیر انسان در آورد، و بدین گونه بود که Columbia ساخته شد، ثمره رویای انسان و شهری بر فراز آسمان آمریکا. در ابتدای بازی با Booker DeWitt همراه میشویم، فردی که مامور شده تا دختری به نام Elizabeth را از کلمبیا دزدیده و نزد افراد مرموزی که به او ماموریت دادهاند ببرد. بوکر به کلمبیا میرسد و از دیدن چنین شهر شگفتانگیزی بر بالای آسمان حیرتزده میشود، اما این شهر به آن زیبایی که در ابتدا نشان میدهد نیست. به زودی بوکر در مییابد که درگیر داستانی شده که پایانش را حتی نمیتواند حدس بزند! Zachary Comstock، خالق کلمبیا، پیشوای مردم آن و راهنمای آنها به سمت خوشبختی، سد راه او قرار میگیرد. بوکر همان چوپان دروغینی است که پیشبینیها در موردش سخن گفته بودند! در ادامه بوکر متوجه میشود که الیزابت قدرتهای فرابشری داشته و میتواند پنجرههایی به سوی دنیایی در بعد دیگر باز کند و به همین دلیل برای کلمبیا ارزش زیادی دارد، او الیزابت را فریفته و با خود همراه میسازد تا از این شهر دروغین فرار کند. در طول بازی با شخصیتهای متفاوتی روبرو میشوید، دوقلوهای عجیب Lutece که بوکر را راهنمایی میکنند، Daisy Fitzroy رهبر گروه Vox Populi که به کمک افراد فقیر و ستمدیده کلمبیا، میخواهد علیه پیشوا قیام کند و Jeremiah Fink که بردهداری مدرن به سبک کلمبیا را رهبری میکند! داستان بسیار پرپیچ و خم دنبال شده و البته از Cut Scene های سینمایی خبری نیست، تمام داستان از طریق دیالوگها و صحنههایی که با گیمپلی آمیخته شدهاند روایت میشود. در طول بازی به خوبی با اهداف و شخصیت واقعی دیزی، فینک، لوتس و کامستاک باخبر گشته و خواهید دانست که هدف هر یک از آنها چیست، البته قول میدهم از همان ابتدا متوجه دروغهای کامستاک خواهید شد! داستان بازی تلفیقی است از سیاست، مذهب، انقلاب و فلسفه جهان موازی. Ken Levine به طرزی هنرمندانه این عناصر را در هم آمیخته و چنان داستان عظیمی را ارایه میدهد که ناخودآگاه لب به تحسین هنر او میگشایید. نقد حکومتهای دیکتاتوری، انتقاد از انسانهایی که از اعتقادات مردم ساده و زود باور نهایت سواستفاده را میکنند و به چالش کشیدن بزرگترین افتخارات آمریکا، گوشههایی از عظمت این داستان را شامل میشوند. داستان تا انتها مبهم بوده، ریتم نسبتا کندی داشته و سوالات بسیاری در ذهن بازیکن پدید میآورد، اما چند دقیقه پایانی، آن چنان شوکآور و عجیب سپری میشود که ساعتها پس از اتمام بازی در مورد آن چه بر سر بوکر گذشته، فکر خواهید کرد. پایان بازی اکثر سوالات پیش آمده را یکی پس از دیگری پاسخ میدهد و با وجود اینکه باز هم تعدادی سوال بی پاسخ میماند، ولی به جرات میتوان گفت یکی از غیر منتظرهترین پایانها را در تاریخ بازیهای ویدیویی شاهد خواهید بود، به نحوی که غیرممکن است در ابتدا بتوانید حتی اندکی از پایان آن را حدس بزنید!
کلمبیا، بهشتی در آسمان، شهری با ساختمانهای زیبا، مردم دوست داشتنی و دشمنانی غول پیکر! Bioshock Infinite با وجود تمرکز شدید بر روی داستان، تمام استانداردهای یک عنوان شوتر را به خوبی رعایت کرده و در برخی موارد این استانداردها را ارتقا داده و نشان میدهد که چگونه میتوان یک داستان عظیم را در کنار یک گیمپلی غنی به کار برد. اولین باری که واردکلمبیا میشوید مسلما شگفت زده خواهید شد چون احتمالا تاکنون چنین چیزی را ندیدهاید، حتی در یک بازی ویدیویی! کلمبیا به طرز حیرتآوری زیباست، طراحی فوقالعاده ساختمانها و محیط، مجسمههایی که در میادین شهر وجود دارند، کشتیهای هوایی و هر چه میبینید منحصر به فرد هستند. بازی از یک سیرک شروع میگردد، جایی که امکانات بازی به شیوه جالبی به شما آموزش داده میشود، سپس کار شما برای تار و مار کردن دشمنان آغاز خواهد شد! اگر نسخه اول Bioshock را تجربه کرده باشید به سرعت با ویژگیهای شخصیت اصلی آشنا خواهید شد، حمل انواع اسلحههای سنگین در کنار استفاده از جادوهای متنوع و قابلیت استفاده همزمان از این دو عنصر موجب شده که پس از مدتی به جای اینکه شما از دشمنان بترسید، آنها از شما بترسند! اولین نکتهای که در طول مبارزات توجه شما را به خود جلب میکند شلوغی مبارزات است و دشمنان بیشماری که با انواع تجهیزات به مصاف شما میآیند، البته نگران نباشید چون شما نیز با انواع سلاحهای سنگین به جان آنها خواهید افتاد. Pistol،Sniper ، Machine Gun، RPG، Shotgun و چندین سلاح جالب دیگر، بخشی از تجهیزات شما برای نبرد در کلمبیا است. طراحی اسلحهها با نهایت دقت صورت پذیرفته و تمام سلاحها در طول مبارزات کاربرد داشته و تعداد گزینههای موجود برای انتخاب سلاح مورد نظر بالاست. دشمنان تنوع چندان زیادی ندارند ولی به دلیل تنوع اسلحهها، حس تکراری بودن به آنها دست نخواهد داد، به علاوه در طول بازی با چند دشمن غولپیکر به نام Handy Man روبرو میشوید که به خوبی شما را مورد نوازش قرار خواهند داد!
همان گونه که از نام این عنوان مشخص است، شخصیت اصلی تواناییهای فرابشری داشته و استفاده از جادو بخشی از قدرتهای بوکر است. جادوها تلفیقی از عناصر موجود در قسمت اول این عنوان و نیز تعدادی جادوی جدید و منحصر به فرد است. شاید جادوی بمب آتشزا و الکتریسیته را در اکثر بازیها دیده باشید ولی شرط میبندم تاکنون فرستادن دستهای کلاغ وحشی را به سوی یک دشمن بخت برگشته تجربه نکردهاید! تعداد جادوها نسبتا زیاد است و برخی از آنها عملا بیاستفاده بوده و کاربرد خاصی ندارند. البته سیستم تعویض جادوی مورد استفاده، بسیار راحت و سریع بوده و از این نظر مشکلی در طول مبارزات احساس نخواهید کرد. بهرهگیری صحیح از جادوهای بازی، یکی از رموز موفقیت در طول مبارزات است، همچنین میتوانید جادوها را با عوامل محیطی ترکیب کرده و مثلا یک جوی آب را به یک تله برقی تبدیل کنید. به طور خلاصه سیستم مبارزات را این گونه میتوان توصیف کرد، دو دشمن از دو سمت مختلف به سمت شما میآیند، به کمک جادو، دستهای کلاغ را به سمت دشمن اول میفرستید، سپس دشمن دوم را به گلوله بسته و پس از رهایی دشمن اول از دست کلاغها، با یک گلوله RPG او را به جایی میفرستید که دشمن دوم را فرستاده بودید! نکتهای که موجب میشود ارزش مبارزات اندکی پایین بیاید آسان بودن بازی است، بر روی درجه سختی Normal، عملا هیچ گونه چالشی در مبارزات وجود نداشته و سرسختترین دشمنان را نیز میتوان با اندکی تلاش از بین برد. به علاوه پس از تمام شدن خط جان بوکر، او دوباره به محل مبارزه باز میگردد، با ذکر این نکته که دشمنان کشته شده دیگر در مبارزه مزاحم شما نخواهند شد! این عامل باعث میگردد در طول مبارزات بدون فکر و تاکتیک به دل دشمنان بزنید بدون اینکه نگران کشته شدن و شروع مجدد آن مرحله باشید، به علاوه کمکهای الیزابت در رساندن مهمات و بستههای سلامتی در این درجه سختی، مبارزات را بیش تر از گذشته آسان میکند. البته بر روی درجه سختی Hard این مشکل وجود نداشته و مبارزات بینهایت لذتبخش بوده و نمی توان بدون داشتن استراتژی خاص، به راحتی پیروز شد. خصوصا مبارزه با Handy Man ها در این درجه سختی نفسگیر دنبال شده و کشتن آنها پس از یک مبارزه سخت، بسیار لذتبخش است. یکی از اضافات جالب این عنوان، Gearها هستند، با کنکاش در محیط آیتمهایی به نام Gear به دست میآورید که تواناییهای منحصر به فردی به بوکر اضافه میکنند. مثلا یکی از Gear ها موجب میگردد که دشمنانی که با سلاح سرد به شما ضربه میزنند، دچار برق گرفتگی شوند، یا دیگری پس از مردن بوکر تمام سلامتی او را بر میگرداند. نحوه استفاده صحیح از Gearها میتواند مبارزات را بسیار جالب و غیر منتظره پیش ببرد، خصوصا ترکیب Gearها با جادوهای بازی و استفاده هوشمندانه از آن، مبارزات سخت بازی را برای شما بسیار آسانتر خواهد کرد.
احتمالا شما نیز جز آن دسته افرادی هستید که دوست دارند در یک میدان مبارزه، دشمن را دور زده و از پشت سر حساب او را برسند! البته اشتباه نکنید، بوکر قابلیت غیب و ظاهر شدن به سبک هری پاتر را ندارد بلکه Sky Line ویژگی مورد نظر است. بوکر به کمک چنگکی مخصوص، توانایی استفاده از خطوط ریل هوایی کلمبیا را داراست و میتواند در محیطهای بزرگ موقعیت خود را تغییر دهد. Sky Line به ظاهر قابلیت کم استفادهای به نظر میآید ولی در طول مبارزات، بهره بردن از آن بسیار حیاتی است. شما در حال نبرد با چندین دشمن هستید که یک اسنایپر از راه دور شما را هدف قرار میدهد، به کمک Sky Line میتوانید به سرعت به مکان قرار گرفتن اسنایپر که بر روی یک بلندی است رسیده و سپس او را به پایین پرت کنید. در صورتی که به درستی از Sky Line استفاده کنید به برتری قابل توجهی در مقابل دشمنان دست مییابید، به علاوه گشتزنی در محیط به کمک Sky Line بسیار لذتبخش بوده و تماشای محیط زیر پا در هنگام سرعت گرفتن، شما را مجذوب خود خواهد کرد. تلفیق قابلیتهای جالب بازی و استفاده از Sky Line در کنار محیطهای بسیار بزرگ و همکاری الیزابت با شما، گیمپلی بازی را به تجربهای شگفتانگیز و تماشایی تبدیل کرده و برای اولین بار در چند سال اخیر شوتری را خواهید دید که پا را از استانداردهای معمول این سبک فراتر گذاشته و خود را به عنوان یکی از پیشگامان این دسته قرار میدهد.
محیطهای بزرگ بازی، پتانسیل بالایی برای گشت و گذار داشته و سازنده نیز بهانههای خوبی برای این کار در اختیار شما گذاشته است. شما در بازی قابلیت ارتقا تواناییهای بوکر و نیز اسلحههای مورد استفاده او را دارید و برای این کار باید از دستگاههای مخصوصی که برای این کار در نظر گرفته شدهاند استفاده کنید. البته مسلما این دستگاهها با شما نسیه حساب نمیکنند و باید پول لازم برای این کار را نقدا پرداخت کنید! پول در تمام بخشهای محیط وجود دارد، از جستجوی جنازه دشمنها گرفته تا گاوصندوقهایی که الیزابت باید آنها را باز کند، حتی گاهی الیزابت به شما پول توجیبی خواهد داد! با ارتقا اسلحه و جادو، قدرت بوکر بیشتر شده و میتواند در مبارزات سنگین انتهای بازی، راحتتر از پس دشمنان برآید. ارتقا خط جان و میزان استفاده از جادو به کمک پول امکان پذیر نیست و برای این کار باید از آیتم مخصوص این کار که معمولا دور از دسترس قرار دارد استفاده کنید، به همین علت بازی شما را مجبور میکند تا برای زنده ماندن در کلمبیا تمام محیط را جستجو کرده و هیچ بخشی را از قلم نیندازید. حتی گاهی الیزابت به شما یادآوری میکند که یک آیتم مهم در محیط وجود دارد که شما آن را فراموش کردهاید. ماموریتهای فرعی یکی از بخشهای جالب Infinite است، در برخی محیطها شما با یافتن یک دفترچه کد، باید با گشتزنی در محیط و استفاده از تواناییهای الیزابت این کد را رمزگشایی کرده و به یک مکان مخفی دست پیدا کنید. مسلما تلاش شما برای یافتن این مکانهای مخفی بدون پاداش نمانده و در این مکانها از آیتمهای ارزشمندی برخوردار خواهید شد. این عوامل در کنار هم، مدت زمان گیمپلی را بسیار بالا برده و از این نظر Infinite یک عنوان ارزشمند با قابلیت تکرار بالا به حساب میآید به نحوی که نبود بخش چند نفره به هیچ وجه به چشم نخواهد آمد.
,در اکثر بازیها، شخصیت همراه صرفا یک ماشین کشتار بوده که به شما کمک میکند راحتتر از پس دشمنان برآیید، ولی الیزابت به واقع یک موجود زنده است و هوش مصنوعی وی شما را حیرت زده خواهد کرد. جملاتی که او به کار میبرد، کارهایی که انجام میدهد، کمکهایی که به شما میکند و نیز نقشی مهمی که در داستان دارد موجب میشوند تا به سرعت در دل شما جا باز کرده و به یک شخصیت به یاد ماندنی تبدیل شود. در طول مبارزات، الیزابت مهمات و نیز بستههای احیای سلامت را به سمت شما میفرستد، در هنگام گشت زنی در محیط با شما صحبت کرده و گاهی او را میبینید که بر روی یک نیمکت نشسته و یا مجذوب یک تابلوی نقاشی شده است. در طول بازی شما نیازی به حفاظت از جان الیزابت نداشته و در بیشتر مواقع او جان شما را نجات میدهد! به جرات میتوان گفت الیزابت قابل درکترین شخصیت همراهی است که در یک بازی رایانهای مشاهده کردهاید، فقط کافی است وارد یک محیط با طراحیهای هنری زیبا شوید تا ببینید چگونه هوش از سر الیزابت پریده و با احساس به مناظر پیش رویش خیره میشود!
داستان تا انتهای بازی مبهم به نظر میآید، ولی بسیاری از ابهامات داستانی با یافتن Voxophoneهای مختلف که مربوط به صحبتهای افراد حاضر در کلمبیا است، برطرف میگردد. این نوارهای صوتی حاوی نکات مهمی در مورد داستان بوده و بسیاری از گرههای داستانی به کمک شنیدن مکالمات آن باز میشود. جای جای کلمبیا پر است از اشارات سیاسی و مذهبی و برخی از این اشارات به نحوی تند و انتقادآمیز هستند که جسارت بالای سازنده را نشان میدهد. نگاه Ken Levine به حکومتهای خودکامه و نیز آنهایی که به اسم آزادی بزرگترین جنایات را انجام میدهند را میتوان در تمام قسمتهای بازی دید. گوشههایی از روایت داستان، شما را به یاد رمان مشهور جورج اورول خواهد انداخت، جایی که انقلاب علیه یک حکومت دیکتاتوری خود به یک دیکتاتوری جدید تبدیل میشود. اعلامیهها و پوسترهای نقش بسته بر روی دیوارها هر یک شعار و هدفی را دنبال میکند، و در دل هر کدام از آنها دهها نکته پنهان شدهاند. کلمبیا که زمانی نماد برتری انسان بر آسمان بود حال به شهری تبدیل شده که نژادپرستی، فقر و فاصله طبقاتی در آن بیداد میکند و دیگر امیدی به نجات آن نیست. رد پای داستان و نگاه نویسنده به دنیای آن را تنها میتوان در برخی رمانهای مشهور پیدا کرد و از نظر بار داستانی Bioshock Infinite یکی از بزرگترین بازیهای چند سال اخیر است.
Infinite شاید در نگاه اول از نظر تکنیکی عنوانی سطح بالا به نظر نیاید ولی طراحی هنری بینظیر آن باعث میگردد که در تمام لحظات، محو زیبایی چشم نواز کلمبیا شوید. تمام عناصر محیط با هنرمندی خاصی طراحی شده و در همه جا نقاشیها و تابلوهایی را خواهید دید که با زیبایی بیبدیل خود شما را به وجد خواهند آورد. طراحی مراحل فوقالعاده است، محیطهای بسیار عجیب که تلفیق آن با سبک هنری بازی، لحظاتی تماشایی را برای بازیکن پدید میآورد. مرحلهای که قیام بوکسورهای چینی را به وسیله تابلوهایی به سبک آثار شرق آسیا نمایش میدهد، تا مدتها در یاد شما باقی خواهد ماند. فضاسازی و اتمسفر خاص این عنوان را میتوان مرهون طراحی هنری آن دانست و با اطمینان باید گفت Infinite یک پدیده هنری در این نسل محسوب میشود. پس تا میتوانید از دیدن مناظر زیبای آن لذت ببرید چون سالها طول میکشد تا چنین اثر هنری دوباره مهمان چشمان شما شود! از نظر تکنیکی بازی مشکلاتی دارد، پارگی تصویر ایرادی است که در طول بازی آزاردهنده بوده و تنها با فعال کردن V-Sync میتوان از شر آن راحت شد، ولی این عمل منجر به افت فریم خصوصا در مبارزات شلوغ خواهد شد که البته چندان محسوس نبوده و گزینه بهتری نسبت به پارگی تصویر به نظر میرسد!
هنرمندی صداپیشگان در ادای دیالوگها از دلایلی است که داستان را ارزشمندتر از قبل میکند. لحظات ترس و اضطراب الیزابت، فریادهای بوکر و نصایح کامستاک که برای مردم پخش میشود، هر یک با هنرمندی ادا شدهاند و کوچکترین نقصی در کار صداپیشگان وجود ندارد. دوقلوهای لوتس نیز با لحن صدای بسیار عجیب، به خوبی مرموز بودن این دو شخصیت را به نمایش میگذارند. موسیقی بازی را میتوان بهتر از صداپیشگی آن دانست! قطعات عظیم و حماسی، در کنار ریتم مناسب در طول مبارزات شما را مجذوب خود خواهد کرد. لحظاتی که احساسی دنبال میشود به کمک موسیقی به شدت طبیعی ساخته شده و شما را با آن چه در پیش رو میبینید، همراه میسازد.
Bioshock Infinite تجربهای ناب در روزهای پایانی این نسل است، عنوانی که نشان میدهد برای روایت یک داستان بزرگ لازم نیست گیمپلی را فدا کرد. بازی در یک کلام شاهکاری است که تا مدتها نمونه آن را مشاهده نخواهید کرد و آن چنان عظیم بوده که اندک ایرادهایش به چشم نمیآیند. Infinite تلاشی است برای رسیدن به آسمان و نجات برهای از دست گرگ!
مجموع امتیاز - 10
10
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: داستان عالی، روایت فوقالعاده، پایان شگفتانگیزمناظر زیبای کلمبیا و طراحی بخشهای مختلف آن شما را به وجد خواهد آورد!مبارزات لذت بخش و جذاباستفاده از Gear و Sky Line، مبارزات را غیرقابل پیشبینی خواهد کردمحیطهای بزرگ و قابل جستجو با آیتمهای فراوانالیزابت بهترین شخصیت همراهی هست که تاکنون دیدهاید!صداپیشگی عالی و موسیقی بسیار زیبانقاط ضعف:آسان بودن بازی بر روی درجه سختی Normalپارگی تصویر و اندکی افت فریم