اقیانوس همیشه یکی از بخشهای کره زمین است که انسان نتوانسته آنگونه که باید و شاید در آن به جستجو بپردازد. حقیقت این است که نسل کنونی انسان اطلاعات به مراتب بیشتری از کهکشانها نسبت به اقیانوسهای کره زمین در اختیار دارد. رمزآلود بودن این محیط همیشه بستری بسیار مناسب برای ساخت بازیها به وجود میآورد. البته بازیسازها چندان که باید و شاید از این پتانسیل استفاده نکردند. بازی Beyond Blue ساخته جدید استودیو E-Line Media است. این بازی به صورت مستقیم توسط همین تیم به بازار ارائه شده است. این استودیو در بازی Beyond Blue تصمیم گرفته تا زندگی گونهای از نهنگها (والها) را همراه با داستانی خطی به نمایش بگذارد.
شاید در ابتدا انتظار داشته باشید که با اتفاق افتادن بازی در عمق اقیانوس، با اثری مشابه با بازی ABZU روبرو شوید که در آن با سکوت کامل و استفاده از نشانه های بصری داستانی در ذهن گیمر شکل بگیرد. البته که چنین نیست و Beyond Blue داستانی خطی را به شکل سنتی برای گیمر بازگو خواهد کرد. روبرو شدن گیمر با داستان در این بازی سه فاز خواهد داشت. در ابتدا این داستان برای پیگیری بازی ضروری به نظر میرسد. در فاز دوم که میانههای بازی است با اضافه شدن شاخههای جدید داستانی گیمر از خود سوال خواهد کرد که داستان دقیقا قرار است که چه نکتهای را بازگو کند و چگونه به پایان میرسد؟ در نهایت و با پایان بازی گیمر حس میکند که عدم وجود داستان به جز هدف اصلی که تحقیق روی زندگی نهنگها هست تقریبا غیر ضروری بوده. گیمر در طول بازی در نقش غواض و دانشمندی به نام میرای (Mirai) ظاهر خواهد شد که به قصد تحقیق روی زندگی خانواده ای از نهنگها عازم اقیانوس شده است. شرکتی که بودجه این تحقیقات را فراهم کرده، برخی از عملیاتهای غواضی را به صورت استریم زنده برای بینندگان پخش میکند. در این بین دو محقق دیگر نیز همراه گیمر هستند و با او صحبت میکنند. در این بین میرای از طریق تلفن با خواهر خود ارتباط داشته و گیمر با داستانی خطی خانوادگی مواجه میشود که هیچ ارتباطی به بازی نداشته و هیچ کمکی به درک بهتر گیمر از دنیای بازی نخواهد کرد. به نظر این بخش از داستان صرفا برای اضافه شدن بار احساسی به بازی اضافه شده است اما نتوانسته آنچنان که باید و شاید موفق ظاهر شود. در نهایت باید گفت که Beyond Blue خط داستانی مناسبی را به گیمر ارائه نمیکند و عدم وجود آن نیز مشکل خاصی را به وجود نخواهد آورد.
در بخش گیمپلی Beyond Blue تقریبا نکته خاصی برای عرضه ندارد. گیمر در حالی مرحله ابتدایی را آغاز کرده که بازی فرآیند مواجهه با ماهیها و نهنگها را نمایش داده و گیمر قابلیت اسکن کردن را یاد میگیرد. تقریبا تمام گیمپلی در همین چند کلمه خلاصه میشود. گیمر در ابتدا هر مرحله منطقه مد نظر حضور ماهی و یا نهنگها را پیدا کرده و سپس آنها را اسکن میکند. این اتفاق دو یا سه بار در هر مرحله پیگیری میشود. دنبال کردن زندگی یک خانواده نهنگ، مواجهه با گونههای مختلف کوسه، دلفینها و ماهیها میتواند برای چندین دقیقه جذاب به نظر برسد اما پیگیری گیمپلی بدین شکل برای چندین ساعت به سرعت خسته کننده میشود. در میان هر مرحله و حضور در زیردریایی نیز چندان متفاوت نیست. گیمر تقریبا کار خاصی در زیردریایی ندارد و میتواند با شخصیتهای حاضر در داستان ارتباط صوتی داشته باشد. البته با پیشروی در بازی تکههای از مستند در زیردریایی قابل پخش است. این مستندها برای افرادی که علاقهای به دنبال کردن علمی زندگی گونههای جانوری ندارند، چندان اهمیتی نخواهد داشت. برای تمام کردن Beyond Blue به دو تا سه ساعت زمان نیاز دارید اما به خاطر تکراری شدن مراحل و گیمپلی این زمان بسیار بیشتر به نظر میرسد. سازندگان میتوانستند با استفاده از خلاقیت بیشتر، تجربهای بسیار بهتر برای گیمر به وجود آورند و مدت زمان گیمپلی را نیز افزایش دهند.
سازندگان بازی به وضوح اعلام کردند که ساخت بازی تحت تاثیر مستند The Blue Planet 2 انجام شده است. در سمت مقابل البته اعلام نشده که این تیم برای ساخت بازی از چه موتوری استفاده کرده. گرافیک فنی و هنری بازی در ابتدا بسیار جالب به نظر میرسد. گیمر در میان مراحل نه چندان طولانی بازی به زیر دریایی مدرنی دسترسی دارد که بسیار زیبا به نظر میرسد اما گیمر قابلیت تعامل چندانی با آن ندارد. در سمت دیگر قسمت اصلی بازی در اقیانوس رخ میدهد. محیط بازی به خوبی طراحی شده و گیمر میتواند به خوبی حس غواضی را را تجربه کند. گرافیک بصری بسیار خوب بازی البته با یک چالش بزرگ روبرو شده است. محیط در Beyond Blue بسیار خلوت به نظر میرسد. با توجه به حضور در اقیانوس گیمر علاقه دارد تا محیط بسیار پویایی را مشاهده کند اما در نهایت مراحل بازی بسیار خلوتتر از آن چیزی است که انتظار از آن وجود دارد. طراحی مدلها در بازی بسیار خوب انجام شده و نقطه اوج آن در طراحی مدلهای نهنگها قابل مشاهده است. در بخش صدا نیز باید گفت که موسیقیهای محیطی، همگام با جو بی صدا اقیانوس انتخاب شدند. موسیقی بسیار آرام در پس زمینه که میتواند حس آرامش خوبی را برای گیمر به همراه داشته باشد. درون زیر دریایی نیز موسیقیهای خاصی انتخاب شدند که میتوانند انرژی خوبی را برای گیمر به ارمغان آورند. در بخش صداپیشگی باید گفت که Beyond Blue توانسته کیفیتی بسیار مطلوب را ارائه کند. صداپیشگان مناسبی برای هر نقش انتخاب شده و هر کدام توانستند تا شخصیت مد نظر خود را به شکلی واقعی به گیمر ارائه کنند. انجام اینکار در بازیهایی مثل Beyond Blue که گیمر هیچکدام از شخصیت های موجود را به صورت فیزیکی مشاهده نخواهند کرد بسیار دشوار است.
در نهایت باید گفت که Beyond Blue تجربهای تقریبا متوسط است که نکات مثبت آن توسط نکات منفی کاملا خنثی شدند. بازی که میتوانست با بهره بردن از خلاقیت، تاثیرگذاری بسیار بیشتری داشته باشد تبدیل به اثری شده که از عمق کافی برخوردار نیست. میتوان گفت که Beyond Blue در برزخی گرفتار شده که در آن دقیقا مشخص نیست که ساخت این اثر با هدف علمی انجام شده یا سازندگان قصد داشتند تا از بستر علم برای ارائه یک محصول سرگرمی استفاده کنند.
امتیاز بازیسنتر - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک فنی و هنری زیبا محیطهای زیبا و اسرار آمیز مدلسازی خوب صداپیشگی نسبتا حرفهای موسیقی متن مناسب نقاط ضعف: داستانی سطحی زیر شاخههای داستانی غیرمرتبط محیطهای خلوت اقیانوس گیمپلی ساده و خسته کننده کوتاهاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی پلتفرم PC بررسی شده است