حوادث شب کریسمس را میتوان به نوعی اولین تجربه رویارویی جدی بتمن با چهره سیاه شهر گاتهام دانست. حوادثی که در Arkham origins رخ دادند و در طول آن نحوه مواجه بتمن با 8 قاتل مخوف دنیا را مشاهده کردیم. حال تمام آن جنایتکاران به زندان انداخته شدهاند و سایه سنگین قانون را بر سر خود حس میکنند. مطمئنا کسی از جنایتکارانی همچون پنگوئن و جوکر و … انتظار ندارد بدون دردسر دوران محکومیت خود در زندان را طی کنند. پس همانطور که قابل حدس است طی اتفاقاتی اوضاع زندان از حالت طبیعی خارج شده و زندانیان آشوب به پا میکنند و در راس آنها این جنایتکاران حرفهای که حالا کینهای عمیق از بتمن به دل دارند کنترل زندان را بدست میگیرند.
بتمن که مثل همیشه آماده رویارویی با خلافکاران و اشرار است، پس از باخبر شدن از وضعیت زندان بلافاصله خود را به آنجا میرساند تا دوباره اوضاع را به حالت اول برگرداند. داستان Black Gate همین است! به همین سادگی و سر راستی! از آنجایی که Arkham origins و Black Gate همزمان با هم منتشر شدند و دو نسخه مرتبط به هم هستند، ناگزیریم در برخی ویژگیها و المانها به مقایسه آنها بپردازیم. مطمئنا ضعف کنسولهای دستی از نظر قدرت پردازشی و کنترل گیمپلی، تاثیری بر روی داستان و نحوه روایت آن ندارد و نمیتوان گفت از یک بازی کنسول دستی انتظار داستان خوب نمیتوان داشت؛ همانطور که در طول تاریخ شاهکارهایی بیتکرار بر روی کنسولهای دستی آمدهاند که میتوانند کلاس درسی باشند برای سازندگان دیگر. Black Gate داستان به شدت سطحی، ضعیف و توهین کنندهای دارد. در واقع داستان بازی به حدی تکراری و کلیشه است که هر مخاطبی پس از تجربه چند سکانس اول بازی روند کامل پیشروی داستان را در ذهن خود ترسیم میکند. البته در بخشهای پایانی داستان اتفاقاتی رخ میدهد که شاید تصورشان به دور از ذهن باشد.
اما هنر یک نویسنده به این نیست که به ناگاه اتفاقاتی را پشت سر هم بچیند تا حدس و گمان مخاطب را باطل کند. داستان خوب و استاندارد، داستانی است که در طول پیشروی خود لحظهای دست از سر مخاطب بر ندارد و مخاطب را وادار به قضاوت و تفکر کند و پس از آن جمعبندی اصلی را نشان دهد تا مخاطب متوجه بخشهایی که درست حدس زده و لحظاتی که دچار اشتباه شده بشود و از این تعاملی که با داستان برقرار کرده است لذت ببرد. اما Black Gate کاملا این قواعد را زیر پا گذاشته و به سر راستترین نحوه ممکن داستان را پیش برده و در یک چهارم پایانی داستان بدون هیچ پیش زمینه و منطقی به مخاطب رودست میزند تا مثلا مخاطب را تحث تاثیر قرار دهد. سادهترین کاری که از دست یک نویسنده بر میآید تا کلیشهای ترین داستان را در ظاهری نسبتا موجه به خورد مخاطب دهد اما چیزی جز کلیشه و مکررات دستگیر مخاطب نمیشود.
این بازی اولین تجربه سری آرکهام بر روی کنسولهای دستی است. یقینا مهمترین تصمیم برای انتقال یک سری، از کنسولها خانگی به دستی، انتخاب سبکی مناسب با توجه به محدودیت های جدید است. سبک بازی پلتفرمر 2.5 بعدی است. به گونهای که در برخی مواقع بازیباز قادر به تعامل با پس زمینه بوده و میتواند از نقاط مشخص شده در پس زمینه برای جابهجایی و اغلب فعالیتهای پلتفرمینگ استفاده کند. نسخههای اصلی سری آرکهام ویژگیهای جدید و متنوعی در گیم پلی خود جا داده بودند. حال استدیو سازنده یعنی Armature، سعی داشته برخی از این ویژگیها را برای سبک پلتفرمر بازی بهینه کند، به گونهای که در بازی شاهد استفاده بتمن از برخی گجتهای همیشگی خود شامل Batarang ، Batclaw و ژل انفجاری هستیم. البته بازیباز در استفاده از این ابزار به اقتضا سبک بازی آزادی کامل ندارد و با محدودیتهایی همراه است که البته با توجه به ویژگیهای بازی کاملا طبیعی بوده و نمیتوان ایرادی به آن وارد دانست. قابلیت کارآگاهی که در نسخههای اصلی وجود داشت به شیوهای دیگر در این نسخه نیز حاظر است و با فعال کردن آن همانند نسخههای اصلی، تمام محیط توسط بتمن قابل آنالیز و بررسی خواهد بود.
این قابلیت در این نسخه جزو ویژگیهای مهم گیم پلی بوده که به تعدد برای پیشروی در بازی به آن نیاز دارید. به عنوان مثال بارها پیش میآید که برای عبور از یک محیط نیاز به تخریب یک دیوار دارید. در حالت معمولی هیچ نشانهای مبنی بر تخریب پذیر بودن دیوار یافت نمیشود و باید با دید کارآگاهی دیوار را آنالیز کنید تا پس از آن قادر به انفجار آن توسط ژل انفجاری باشید. استفاده از این ویژگی به خودی خود نکته مثبتی است. اما نحوه پیاده سازی آن باعث شده ضربه شدیدی به گیم پلی و روند آن وارد بیاید. شما در طول آنالیز کردن یک نقطه قادر نیستید حرکت کنید. از طرفی بخاطر عدم راهنمایی بازی در دید غیر کارآگاهی درباره تعامل پذیر بودن یا نبودن محیط، مجبورید در طول بازی هر چند قدم یک بار بایستید و با این دید محیط را آنالیز کنید که این اتفاق باعث کند شدن اساسی روند گیم پلی شده بطوری که در اواسط بازی گیم پلی به شدت خسته کنند و خواب آور میشود. متاسفانه تاکید بیش از حد سازندگان بر این قابلیت و ارائه نامناسب آن باعث شده ضربه سنگینی به دیگر بخش ها و کلیت بازی وارد شود. درگیریهای فیزیکی و تن به تن نیز به این نسخه منتقل شدهاند.
همانطور که میدانید نبرد های فیزیکی در نسخههای کنسولی به شدت اعتیاد آور و روان طراحی شده بودند، اما انتقال این ویژگی به کنسول دستی چندا بی عیب و ایراد نبوده! البته این بخش به نسبت دیگر المانهای گیم پلی با وجود پیچیدگی بیشتر تا حدودی بهتر پیاده شده و در صورت عادت بازیباز به یکسری از مشکلات آن میتواند همچنان جذاب باشد. محیطهای بازی به واسطه دو بعدی بودن، کوچکتر بوده و جای مانور بسیار کمی دارند و این مورد بر روی نبردهای تن به تن به شدت تاثیر منفی داشته و جا خالی دادن بتمن را عملا به پریدن از روی سر دشمنان محدود کرده است. البته همچنان میتوان با دکمه مثلث از ضربات دشمنان فرار کرد اما کوچکی محیط باعث شده در آن واحد شاهد ضربات مختلف از چند دشمن باشید و اینجاست که استفاده از دکمه مثلث تاثیری ندارد و تنها باعث میشود خفاش عدالت جو ما پذیرای ضربات سهمگین دشمنان پلید خود باشد!
طراحی هنری محیطهای نیمه openworld بازی بیشتر بر مبنای نسخه اول سری گاتهام است. محیطهای درون ساختمانی تاریک و با تمی خاکستری و تیره رنگ آمیزی شده و در طولانی مدت با توجه به مدت زمان بازی که حدودا 10 ساعت به طول میانجامد تکراری میشود. گرافیک فنی بازی نیز با توجه به سبک بازی چندان قابل قبول نیست. شاید همچین گرافیکی برای 3DS مناسب باشد اما این تفاوت بسیار کم بین دو نسخه به هیچ وجه قابل توجیه نیست و انتظار تجربهای مناسبتر و غنیتر از لحاظ بصری داشتیم. اما چیزی که این فضا و محیطهای تکراری را بیش از پیش غیر قابل تحمل میکند موسیقی و صداگذاری ناقص بازی است که به نظر نیمه کاره رها شده است. شاید ساعات اولیه بازی با موسیقی حماسی و جذابی روبرو باشید اما به مرور زمان تنها آهنگهای تکراری است که تحمل محیطهای تکراری را سخت تر میکند. البته صدا گذاری محیط و صداپیشگی کاراکترها از همان ابتدا کیفیت متوسط خود را نشان میدهند.
مجموع امتیاز - 4
4
امتیاز بازیسنتر
نقاط ضعف: پرداخت بسیار ضعیف داستان به شدت سطحی گیمپلی