قریب به شش سال از عرضه اولین نسخه سری Assassin’s Creed میگذرد و در طی این مدت و عرضه تقریبا سالانهی بیش از شش عنوان از آن(به جز نسخههای متفرقه)، این سری دستخوش تغییرات زیادی بوده است. تغییراتی که گاه جسورانه و موفق بودند و گاه هم فقط در حد تغییر لوکیشن و مانند پرش درجا و خالی از پیشرفتی برای کلیت سری ظاهر میشدند. حال Assassin’s Creed: Rogue را پیش روی داریم که احتمالا آخرین اساسینی خواهد بود که روی نسل هفتم تجربه میکنیم. به شخصه با توجه به نوع انتشار بازی، تصور میکردم که این نسخه هم در حد همان پرش درجایی که قبلا گفتیم ظاهر شود و البته ذهنیت اشتباهی نیز تصور نمیکردم. حال بررسی و نگاه جامعتری خواهیم داشت به این نسخه، و تحلیلی گذرا بر کیفیتی که سالهاست توسط Ubisoft، فدای کمیتی بیهوده شده است.
داستان Assassin’s Creed: Rogue در بین سالهای 1752 تا 1761 میلادی و در دوران جنگهای موسوم به جنگهای هفت سالهی بین قدرتهای بزرگ استعماری آن دوران رخ میدهد. ستینگ زمانی بازی تقریبا معاصر با نسخه سوم و چند سال بعد از Black Flag است. ماجرا از آنجا آغاز میشود که Shay Cormac، یعنی شخصیت اصلی ایرلندی تبار بازی، که از اساسینهای سطح میانی گروه اساسینهای مستقر در آمریکا در آن دوره است، بعد از گذراندن چند ماموریت کم اهمیت، راهی ماموریتی مهم برای بدست آوردن یک شی مهم و باستانی مربوط به Pieces of Eden در شهر لیسبون پرتغال میشود. اما با جا به جا کردن این شی باستانی، زلزلهای عظیم و مخرب رخ میدهد و شهر لیسبون تقریبا به کلی نابود میشود. Shay موفق به فرار از این مخمصه میشود اما به شدت با بالادستان خود برخورد میکند، زیرا آنان را مقصر اصلی کشته شدن بیگناهان در اثر آن زلزله مخوف میداند و بر اساس همین موضوع به کیش و برادران خود پشت کرده و از اساسینها جدا میشود و به تدریج خود را در مسیر و هدفی که هم جهت با اهداف تمپلارها (که حال از دشمنان سابقش به دوستان حال حاضرش تبدیل شدهاند)، مییابد.
البته داستان در بُعد زمان حاضر نیز دنبال میشود که اعم از ستینگ، لوکیشن و نوع روند آن عینا شبیه نسخه Black Flag است. فردی از اعضای Abstergo Entertainment که Shay از اجداد اوست و سازمان قصد دارد تا از طریق وی و به کمک دستگاه Animus اطلاعات مهم و حیاتی را از زندگی Shay استخراج کند. این بخش از داستان که عملا حرفی برای گفتن ندارد و همانطور که گفته شد حتی از نظر محیط و روند داستانی نیز نسبت به قبل بدون تغییر باقی مانده است و جذابیتی هم ندارد. داستان اصلی بازی نیز نه تنها در نحوه روایت دچار مشکلات فراوانی است، بلکه از نظر کلیت و محتوا نیز خالی از ماجرایی مهم یا هیجان انگیز و ضعف نوشتاری و پرداختی است. به طور مثال، منطق ارتباط بین زلزله لیسبون و جدایی Shay از دوستان قدیمی خود، به شدت به زیر سوال است و عملا میتوان گفت که منطقی در آن وجود ندارد! البته در این موضوع هم عدم روایت مناسب دخیل است. حال داستان به صورت بی منطق، همراه با شخصیتهایی نه چندان جذاب و روایتی بی ذوق و خشک دنبال میشود و به همین روند ادامه میدهد و به پایانی نسبتا مناسب (با توجه کلیت ضعیف داستان) آن هم در زمانی کوتاه میرسد. جای افسوس است که Ubisoft با سیاستهای غلط و حریصانه خود، داستان قوی و پر پتانسیل سری AC را مدتهاست (از نسخه Brotherhood به بعد) به انحطاط و نابودی کشانده است. خود شخصیت Shay را نیز میتوان در سطح متوسطی طبقه بندی کرد؛ وی قطعا از شخصیتهای اصلی غیر جذاب و نچسبی مثل Connor بهتر است اما به پای شخصیتهای قویای مثل Altair،Ezio یا Edward نمیرسد.
لوکیشنهای اصلی نیز شامل شهر نیویورک (که خود به شش محله تقسیم میشود)، منطقه River Valley (تقریبا جایی میان ایالتهای نیویورک و ورمانت آمریکا با مرز کانادا) و منطقهی Northern Atlantic (محل تقریبی خلیج لاورنس و سواحل شرقی کانادا) است. وسعت بازی کمتر از Black Flag است اما همچنان قابل قبول به نظر میرسد و از نظر طراحی هم نسبتا قوی کار شده است. به طور کلی محیطهای AC: Rogue به شدت یادآور محیطهای نسخه سوم است. کلیت سیستم گشت و گذار و مبارزات دریایی (حتی شکل کشتی و نحوه ارتقا آن) نیز با وجود تغییراتی بسیار جزیی، کاملا مشابه سیستمBlack Flag است. البته این بار تعداد کشتیهای حاضر در محیطها افت قابل توجهی پیدا کرده و شما تنها میتوانید کشتیهای وابسه به اساسینها و کشتیهای امپراطوری فرانسه را مورد حمله و غارت قرار دهید. در مناطق دریایی یعنی River Valley و North Atlantic، تعدادی زیر منطقه وجود دارد که این زیر مناطق با انهدام و فتح هر قلعه موجود در آن قابل اکتشاف است (این بار هم مشابه نسخه قبلی)، البته مشابه همین موضوع و سیستم در محلات شهر نیویورک نیز وجود دارد. گفتنی است که تعداد فعالیتهای قابل انجام و Side questها و Collectibleها، در بازی قابل قبول است اما تنوع و کیفیت آنها چندان بالا نیست. شما اگر بخواهید بازی را 100% تمام کنید، در طی فرآیند انجام کلیه فعالیتها و ماموریتهای جانبی، بارها و بارها، با کارها و مسیرها و حتی انیمیشنهای شبیه به هم و تکراری مواجه میشوید.
سیستم کلی گیمپلی، گشت و گذارها و پارکور و مبارزات، تقریبا بدون تغییر نسبت به نسخههای قبلی باقی مانده است و میتوان گفت شاهد تغییری در آنها نیستیم و این خود کمی تو ذوق میزند زیرا چیز جدیدی مشاهده نخواهید کرد و این نه تنها در بطن قابل درک است، بلکه در ظاهر و انیمیشنها و صداهای مختلف نیز نمود پیدا کرده و مدام با انمیشینها و صداهایی که میلیونها بار در طی نسخههای قبلی آنها را دیدیم و شنیدهایم مواجه میشویم. سیستم شکار و Crafting پیرامون آن عینا مشابه Black Flag در این نسخه نیز وجود دارد. تعداد Sequenceهای ماموریتهای اصلی شش عدد است که تقریبا نصف اکثر نسخههای قبلی است و روند آنها نیز چندان جذاب نیستند و اغلب کوتاه و سطحی و بدون هیجان، یا حرارت خاصی دنبال میشود. به طور کلی این بخش، بسیار کوتاه و با کم سلیقگی طراحی شده است. از دیگر مشکلات بازی نیز میتوان به وجود باگهای نه چندان کم و عجیب غریب و تا حدودی آزاردهنده اشاره کرد که گرچه حضورشان مداوم و شدید نیست اما احتمالا حداقل یکبار با آنها برخورد خواهید داشت. هوش مصنوعی دشمنان نیز در سطح متوسط رو به پایینی است و این موضوع البته از اشکالات همیشگی سری AC به حساب میآید.
در بخش بصری و گرافیکی بازی نیز باز هم گرچه شاهد تغییر آنچنانی نسبت به قبل نیستیم اما ایراد تکنیکی نیز نمیتوان به آن وارد کرد. طراحیها به خوبی صورت گرفته و همه چیز از جنگلها، مناظر، مناطق قطبی، دریا، شهرها و ساختمانها و … از نظر گرافیکی در سطح بسیار خوبی قرار دارند. البته در طراحی شخصیتها و برخی موارد در نورپردازیها، مشکلات ریزی دیده میشود. صداگذاریها بسیار خوب کار شده است و موسیقیهای بازی حتی از آن هم بهتر. مناسبت و تم موسیقیها با محیط، زمان و اتفاقات بازی نیز بخوبی ساخته و پرداخته شده است.
اگر بخواهیم AC: Rogue را در چند کلام به طور خلاصه و ساده تشریح کنیم میتوان گفت که تلفیقی است از Black Flag در محیطهای آمریکای شمالی مشابه نسخه سوم اما با شخصیتها و ماموریتهایی با جذابیت کمتر. ماموریتهای داستانی کوتاه، داستان و روایت نسبتا ضعیف، عدم وجود کیفیت در کنار کمیت در فعالیتهای جانبی، سیستمها و مکانیکها و المانهای عینا تکرار شده از نسخههای قبلی، انیمیشنها و صداهای محیطی به شدت تکراری و چندین بار بازیافت شده از قبل و وجود باگهای آزاردهنده همگی از ایرادات آن به شمار میروند. اما نکاتی مانند طراحی محیطی و گرافیکی و موسیقی بسیار خوب، گیم پلی قابل تحمل رو به خوب و وسعت قابل قبول بازی نیز باعث میشوند تا AC: Rogue آنقدرها هم عذاب آور نباشد. به هر حال بد نیست که Ubisoft کمی به خود آمده و دستی به سر و روی داستان برباد رفتهی این سری بکشد تا شاید جذابیت گذشته را احیا کند، در غیر این صورت باید مدام شاهد عرضه سالانهی بازیای متوسط و ضعیف باشیم که برگرفته و ماژولار از نسخههای قبلی و تهی از هرگونه نوآوری چشمگیر است.
مجموع امتیاز - 6
6
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک و طراحی محیط بسیار خوب موسیقی گوش نواز نقاط ضعف:داستان ضعیف مراحل داستانی کوتاه و کم عمق باگهای بسیار هوش مصنوعی فاجعه