اگر بخواهیم نقدی در مورد Assassin’s Creed 4: Black Flag بنویسیم، بدون شک باید از داستانش شروع کنیم. داستان AC4 از همان جایی دنبال میشود که AC3 به پایان رسیده بود. البته مثل همیشه نحوه روایت داستان بشدت جسته گریخته است و امکان جمعبندی وقایع پس از اتمام AC3 وجود ندارد اما اینطور بنظر میرسد که همان انتخاب اجباری Desmond مبنی بر آزاد سازی Juno برای نجات بشر از مضرات تشعشعات خورشیدی و عواقب آن نقطه شروع داستان هست. در پی این انتخاب Desmond میمیرد و Juno دوباره موجودیت پیدا میکند. اما در ابتدای داستان شاهد استفاده کاراکتری صامت از Animus و گشت و گذار در رشتههای DNA ای ( Edward Kenwayدزد دریایی با قابیلتهای خارقالعاده و شخصیت اصلی داستان) هستیم؛ و اگر میپرسید این امر چگونه امکانپذیر است باید گفت بعد از مرگ Desmond درAC3، (Abstrgo بخوانید Templarها) جسد وی را بدست آورده و با استفاده از DNAاش شرکت سرگرمیهای خود تحت عنوان Abstergo Entertainment را تغذیه میکنند و امکان گشت و گذار هزاران کارمند خود در تار و پودهای تاریخ را ممکن میکند. در ابتدا هدف از این سرگرمیها و وقت گذرانیها تولید فیلمها و محصولات سینمایی است اما با کمی پیشرفت در داستان معلوم میشود که در واقع Templar ها در پی یافتن شی با ارزش تحت عنوان Observatory هستند؛ که باید باقی داستان را از دید Edward Kenway تازهترین شخصیت سری Assassin’s Creed دنبال کنید.
از جنبههای شخصیت پردازی میتوان وی را حاصل ترکیب شخصیتهای اصلی نسخههای پیشین دانست، چراکه بعضا هم مانند Altair کم حرف و رمزآلود به نظر میرسد و در مواقع دیگر مانند Ezio رهبری قدرتمند و با جذبه مینماید. داستان زندگی Kenway، سرگذشت یک دزد دریایی است، از زمانی که از فرط فقر به ملحق شدن به گروه غارتگران دریایی سوق پیدا میکند تا برههای که به یکی از ترسناکترین کاپیتانهای کارائیب مبدل میگردد. این درون مایه به خودی خود دارای پتانسیل و کشش بالایی در جذب مخاطب و موفقیت دارد. چرا که دزدان دریایی از جمله جمعیتهایی هستند که در دنیای بازیهای رایانهای کمتر به آنها پرداخته شده است. و براحتی میتواند علاقه مندان به ماجراجویی را به سمت خود بکشاند حتی اگر درگیر پیگیری داستان رمزآلود این سری نباشند. اتفاقات داستان در قرن 18 و دوران طلایی سلطه دزدان دریایی بر دریای کارائیب اتفاق میافتد و در آن شاهد حضور کاپیتانهای معروف و شخصیتهای عالی و جذاب دزدان دریایی خواهید بود. مواردی نظیر Black Beard مخوف تا John Roberts که از جمله غارتگران معروف تاریخ بشمار میروند. اکثر این شخصیتهای فرعی از عمق شخصیتپردازی مناسبی برخوردارند و همگی در وسعت بخشیدن به داستان و تنوع بخشیدن به آن تاثیر مثبتی میگذارند و اغلب دیالوگها و رفتارهای به یاد ماندنی از خود بروز میدهند. داستان فراز و نشیبهای فراوانی دارد و قبل از اینکه تمام شود چندین پیچ و تاب اساسی میخورد و باید گفت بهخوبی مملو از اتفاقات نفسگیر و جالب است. اما در عین تنوع با ایجاد تعادل مناسب بین جنبههای سرگرم کننده و احساسی رسالت خود در زمینه تاثیرگذاری را به خوبی انجام داده و میتوان به جرئت گفت برخی از صحنهها تا آیندهای نه چندان نزدیک در ذهنها خواهد ماند. در حالی که داستان شخصیت اصلی (Kenway) تا حدودی به سرانجام میرسد و دارای نتیجهگیری است. اما پایان داستانی که در زمان حال و در شرکت Abstergo اتفاق میافتد طبق سنت نسخههای قبلی ناتمام مانده و به نسخههای بعدی موکول میشود. با علم به تغییر مداوم کارگردان و استدیوی سازنده عناوین این سری و پیشینهی بد داستان نویسان در حفظ انسجام و کلیت داستان در مسیر اصلی، نمیتوان دربارهی این بخش از داستان بازی نظر قطعی داد و نتیجهگیری در مورد آنرا به زمانی در آینده و هنگام انتشار قسمتهای بعدی موکول میکنیم.
از لحاظ طراحی و جنبههای هنری باید گفت با یکی از زیباترین و چشمنواز ترین عناوین نسل حاضر و این سری طرفیم. رنگبندی شاد و دلچسب جنگلهای استوایی باران خورده و مه آلود که محل زندگی چندین گونهی خطرناک از حیوانات وحشی و اکو سیستم مختص خود است. در کنار تعداد زیادی شهرهای بندری که پر از دزدان دریایی مست و جمعیت سرخوش از خوشیهای ناب زندگی، به همراه کیلومترها اقیانوس آبی مواج و سرشار از مخاطره، همگی نیاز به تنوع لوکیشن بازی را، حتی بیشتر از حد نیاز بر طرف میکنند و با دارا بودن میزان تاثیرپذیری، طراحی پرجزئیات و سیل عظیم فعالیتهای سرگرم کننده در هرکدام باعث کسب نمره کامل در این قسمت میشود. تا جایی که گشت و گذار در هریک بیشک تجربهای فراموش نشدنی خواهد بود. طراحی و چهرهپردازی شخصیتهای بازی هم از کیفیت مطلوبی برخوردار بوده و بخوبی نمایانگر پیشه و حالات رفتاری هریک هستند. اما از جنبه های تکنیکی هنوز به اندازه کافی پیشرفت صورت نگرفته و باید بار دیگر به دوست قدیمی و دشمن همیشگی سری بازیهای Assassin’s Creed خوش آمد گفت. یعنی همان باگهای اذیت کننده و بعضا مزحک که در برخی موارد باعث دلزدگی و موجب آزار و اذیت بازیکن شده؛ و گسترهای از باگهای کنترلی تا گرافیکی و مشکلات هوش مصنوعی را شامل میشوند. پس اگر هنوز از دیدن تصاویر خندهدار بوجود آمده بواسطهی باگها در نسخههای پیشین فارغ نشدهاید، بدانید که سیل تازهای از این تصاویر در راه است! به این مشکل موارد معدود افت فریم و مشکلات جزئی گرافیکی مخصوص سری را نیز اضافه کنید تا پی به کم کاری (مجدد) تیم سازنده در عیب یابی یا اصطلاحا Polish محصول پهناورشان پی ببرید. اما در مقابل، سایهزنی و نور پردازی مثال زدنی، تغییرات مداوم آب و هوایی که تاثیری مستقیم و فوق العادهای بر گیمپلی دارند. در کنار بافتهای با کیفیت و Draw Distance کم نظیر، نشان میدهد که موتور گرافیکی Anvil Next قبل از پایان یافتن نسل هفتم و رفتن به تالار افتخارات بازیهای رایانهای، هنوز چند چشمه از قابلیتهای خود را رو نکرده بود !
گیمپلی سری AC را میتوان به نهالی تشبیه کرد که از همان اول خلاق و تا اندازهای بیبدیل ظاهر شده و با گذشت زمان همواره در حال رشد و پیشرفت بوده و هست و با انتشار هر نسخهی تازه از سری شاخ و برگ بیشتری پیدا کرده است. که بعضی از این شاخ و برگها در راستای هدف کلی سری بودهاند، مانند به راه انداختن کاروانهای تجاری یا تربیت نوچههای Assassin و یا کشتیرانی و برخی هم زاید بوده و باید حرص میشدند. (مواردی نظیر مدیریت نزاعهای خیابانی.) با اینکه عنوان Assassin’ Creed در اکثر استدیوهای Ubi دست بدست شده و هیچگاه سازنده دو نسخه پشت سرهم، استدیوی واحدی نبوده است اما حفظ انسجام در بخش گیمپلی و ترکیب خوب عناصر گیمپلی معروف سری و موارد متعدد نوآورانه و خلاقانه که در هر نسخهی تازه، بلا استثنا اعمال میشوند، برگ برندهی همیشگی AC است. در Black Flag هم اوضاع به همین منوال پیش میرود. تمامی حرکات و فعالیتهای معروف در این شماره هم حضور دارند و باید گفت بازی تا حدی شبیه به AC3 هست اما اینبار به نقاط قوت گیمپلی بازی قبلی تاکید بیشتری شده است. این تاکید در توجه به بخش کشتیرانی و نبردهای دریایی بیشتر به چشم میخورد. در نسخهی پیشین شما تنها قادر بودید در محیطی محدود کشتیرانی کنید و در نبردهایی محدود شرکت کنید اما اینبار این بخش به عنوان بخش اصلی و هستهی اصلی بازی در نظر گرفته شده است و سایر بخشها حول محور کشتیرانی پدید آمدهاند. بطوریکه پیشرفت در بازی برابر با پیشرفت در قابلیتهای دریانوردی و تبدیل شدن به دزد دریایی افسانهای دریای کارائیب خلاصه میشود و تنها راه پیشرفت در خط داستانی هم منوط به رسیدگی مداوم به خدمه کشتی و ارتقای قدرت آن است. برای ارتقای قدرت کشتی خود، اینبار سازندگان آزادی عمل بیشتری به شما دادهاند. در ابتدا صاحب کشتی معمولی و کوچک هستید و باید با غارت کشتیهای کوچکتر منابع و ثروت لازم برای ارتقای کشتیتان را بدست بیاورید و با صرف این منابع بر مواردی نظیر بدنهی قدرتمندتر، قدرت آتش و تخریبپذیری بیشتر و یا تمرکز بر امکانات لازم برای صید نهنگ و سایر موجودات دریایی راه خود را بسوی سودها و گنجینههای با ارزش بعدی هموار کنید. همچنین به کمک کشتی خود میتوانید در محیط نسبتا بزرگ بازی به گشت و گذار بپردازید و تقریبا تمامی کارهایی که یک دزد دریایی توانایی انجامشان را داشته را انجام دهید. وارد نبرد با کشتیهای تجاری شده و کشتی، خدمه و انبارشان را به غارت ببرید. به جزیرهای خالی از سکنه رفته و به دنبال گنج دفن شده بگردید. به قلعههای نظامی حمله کرده و سیطرهی خود را بر محدودهی کارائیب وسعت ببخشید و… تمامی این امکانات به لطف پرداخت مناسب به بخش کشتیرانی بیشترین و با کیفیتترین سهم را از تجربهی شما از این بازی به خود اختصاص خواهند داد. سایر بخشها و سیر مراحل اصلی همانند نسخههای پیشین شامل تعقیب و گریز، مبارزه با دشمنان ومراحل مخفیکاری است که نمونههایی از آنها را در گذشته به وفور دیدهایم. با وجود اینکه مکانیزم هر کدام تکراری و کهنه است اما تغییر درون مایهی داستان و جا افتادگی قابلیتهای آشنای قبلی و اضافه شدن مراحل کشتیرانی به این فصل از بازی، مانع کسالتآور بودن و دلزدگی در این بخش میشود.
در زمینهی صدا پیشگی و صداگذاری مانند همیشه شاهد کاری خوب و مطابق استانداردهای روز صنعت بازی هستیم. دیالوگهای تمامی شخصیتها به خوبی ادا شده و صدای مورد استفاده مناسب هر یک از آنهاست، و در هنگام پخش شدن هم هماهنگی لازم با حرکات صورت و لبها را دارا هستند. در زمینهی صداگذاری، در لحظات محدودی از بازی کمبود احساس میشود اما کار فوقالعادهی تیم صداگذاری در جان بخشیدن به اقیانوس طوفانی و خشمگین و صدای نالهی کشتی چوبی در مواجهه با موجهایی به ارتفاع ساختمانهای چند طبقه، باعث میشود کاستیهای این بخش در سایر موارد به چشم نیایند. مسئولیت ساخت و تهیه موسیقی متن بازی هم اینبار به عهدهی Brian Tyler است که در کارنامهاش مسئولیت ساخت موسیقی بازیهای برزگ و موفقی چون Far Cry 3 به چشم میخورد. در موسیقی متن شنوای قطعات زیبا و دلنشینی هستیم که همگی دارای تم و حس و حال جادویی و تسخیر کنندهی قدیمی دریای کارائیب و در عین حال با گریزهای زیبا به تم و ریتمهای زمان حال هستند؛ و در هنگام گوش دادن به هرکدام، با اینکه در اتمسفر زیبای قرن 18 غرق میشوید اما از یاد نخواهید برد که این یک شبیهسازی است و شما بواسطهی Animus وارد این دنیا شدهاید.
در بخش چند نفره که اینبار هم بعد از انتشار بدون پرداخت مبلغ اضافی و بصورت رایگان در دسترس است میتوانید مدهای آشنای قبلی را تجربه کنید آن هم بدون هیچ تغییری! البته تغییرهایی در لباسها، نقشههای قابل بازی و سلاحها وجود دارد اما تکراری بودن قواعد بازی دلیلی بر به حاشیه رانده شدن و جانبی فرض شدن این بخش میشود. و باید بار دیگر حسرت نبردهای دریایی چند نفره، با کشتیهای شخصیسازی شده و رنگوارنگ را تحمل کنید. بخشی که کمبودش از مدتها بر دل طرفداران سنگینی میکند.
در پایان باید گفت سازندگان بار دیگر با حفظ تعادل مثالزدنی میان بخشهای متعدد و فراوان گیمپلی توانستهاند محصولی ارزشمند و بسیار سرگرم کننده را روانهی بازار کنند. و بار دیگر با روایت داستانی مرموز علامت سوالهای بیشتری در ذهن طرفداران خود بوجود آورند و میل به پیگیری داستان نسخههای آتی را تا حدودی تضمین کنند. و گرایش بسوی برههی زمانی قرن هجدهم و ماجراهای مرتبط به دزدان دریایی بهترین اتفاقی بود که میتوانست برای این سری بیافتد، سریای که پس از شمارهی دوم مبتلا به تکرار و درجا زدن شده بود.
مجموع امتیاز - 9
9
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: دریانوردی دنیایی بزرگ که ارزش گشت و گذار را دارد سرودهای متنوع ملوانان ! نقاط ضعف:در برخی مواقع زاویه دوربین و کنترلش اعصاب خوردکن میشود