در ابتدا و با توجه به پایان رسیدن داستان سه گانه Assassin’s Creed و بسته شدن پروندهاش، جا دارد شیوه روایت داستان این مجموعه را کمی مورد بررسی قرار دهیم. تقریبا غیر ممکن است شما با تکیه بر دانش بدست آمده از داستان عناوین اصلی Assassin’s Creed و بدون بهرهگیری از انبوه مطالبی که در قالبی غیر از بازی ویدئویی درباره فرنچایز مورد بحث منتشر شده، درک کاملی از اتفاقات و رویدادهای این سری به دست آورید. هستند کسانی که از به قتل رسیدن Lucy Stillmanبهت زدهاند. از Daniel Cross اطلاعات کمی دارند و هیچگاه از وقایعی که درDLCهای متعدد به وقوع پیوسته بی اطلاعاند. البته شاید بعضیها معتقد باشند که برای دانستن تمامی زوایای داستان ،باید هزینههایی اضافی برای خریدDLC هاخرج کرد. اما فرض کنید برای تماشای فیلمی به سینما رفتهاید، آغاز فیلم عالیست، کاراکترها به خوبی پرداخت شدهاند. جوی که داستان ارائه میدهد، کاملا درگیر کننده است و همه چیز به خوبی پیش میرود. سوالات فراوانی در ذهنتان نقش بسته و با نزدیک شدن به پایان خود را آماده در آغوش کشیدن حقیقت و درک داستان میکنید. ولی بر خلاف انتظارتان فیلم با پایانی گنگ به پایان میرسد. تا اینجا نیز مشکلی نیست، چرا که هستند فیلمهایی که متناسب با سبکشان پایانهایی این چنینی میطلبند. ولی اوضاع وقتی خراب میشود و احساس میکنید مورد سواستفاده قرار گرفتهاید که در هنگام خروج از سالن سینما، متوجه آگهی تبلیغاتی از سوی سازندگان اثر میشوید که نوشته : “برای درک بهتر فیلم و تجربه پایان داستان کتاب زیر را خریداری کنید.”در آن لحظه است که با خود میگوئید: من برای تماشا و لذت بردن از یک اثر سینمایی به اینجا آمدهام یاخرید اجباری یک کتاب؟
همین قضیه در مورد سری AC نیزصادق است.Ubisoftدر زمینه AC اکثر اوقات قسمتهایی از داستان را به صلاح دید خود از بازی اصلی حذف و بعدها به تحت عنوانDLC به فروش رسانده است.تجربه نیز نشان داده که از حذف قسمتهای کلیدی داستان هیچ ابایی ندارد. برای مثال،شما را به سیاستی که در مورد داستان Ezio اتخاذ کرد و بعد از انتشار 3 عنوان (اصلی) درباره سرگذشت وی، وقایع واپسین سالهای عمرش را در انیمیشنی به صورت جداگانه موجود در (Limited Ed. Assassin’s Creed Rev) عرضه نمود، ارجاع میدهم. با انجام چنین اعمالی از انسجام و یک پارچگی اثر کاسته میشود و برای تسلط بر داستان، باید انواع اقسام داستانهای مصور، رمان و انیمیشنهای کوتاه با روایتی جسته گریخته و ناهماهنگ با یکدیگر دنبال کرد. شاید آینده و راز بقای بازیهای ویدئویی در انجام اعمالی نظیر این و یا به فروش رساندن چنین محصولاتی باشد، ولی بودهاند عناوینی با داستانهایی به مراتب پیچیدهتر و چند لایهتر از داستان Assassin’s Creed که بدون اتکا به این روشها و با ارائه عناوین کامل، منسجم و یک پارچه، به موفقیت رسیدهاند. با این توصیفات، میتوان نتیجهگیری نهایی در مورد داستان و پایانش را به آینده و زمانی که پروندهAssassin’s Creed رسما (و به صلاح دید مشاوران مالیUbisoft) بسته شد، موکول کرد. در حال حاضر به بررسی نسخه اخیر این بازی، صرفنظر از محصولات آتی Ubisoft (تاکنون انتشار 5 DLC برای بازی تایید شده است) میپردازیم:
شخصیت اصلی داستان این بار نیز یکی دیگر از اجداد Desmond به نام Connor میباشد، او از پدری انگلیسی و از مادر بومی سرخپوست زاده شده است و دوران کودکیاش، مصادف با اولین جرقههای شکل گیری انقلاب آمریکا است. جرقههایی که خیلی زود کشور را شعلهور ساخته و باعث بالا گرفتن جدال بین میهن پرستان و وفاداران به سلطنت انگلیسیها میشود. در این بین هیچ جا حتی دهکده دور افتاده Connor نیز از زبانههای آن در امان نیست. داستان بر خلاف نسخههای پیشین که برای هدفی والاتر از مسائل شخصی و برای مصلحت همگانی بود، این بار حول مسائلی چون انتقام و تلاش برای حفاظت از سرزمین آبا و اجدادی Connor میگردد. در طول آن وی به اجبار وارد درگیری ناخواسته با هر دو طرف مجادله میشود و خیلی زود درمیابد خوبی و بدی هر دو روی یک سکهاند و هر یک از طرفین فقط به منافع خود میاندیشند و برای رسیدن به آن از انجام هیچ عملی فرو گذار نیستند.
داستان Desmond و یارانش نیز به آرامی و در میان فواصلی از داستان Connor روایت میشود. این قسمتها به جز مراحل پایانی، بار خاصی ندارد و جدا از چند مرحله فرعی نسبتا کوتاه که در زمان حال اتفاق میافتند، بیشتر صرف مکالماتDesmond با شمای هولوگرافیک Juno و یا تعاملات بین شخصیتهای دیگر خلاصه میشود. که در این بین شنیدن گفتوگوهای Desmond با پدرش و دنبال کردن شکلگیری دوباره و ترمیم رابطه “پدر-پسر” خالی از لطف نیست.
اما در مورد Connor، شخصیت پردازی وی به مراتب ضعیف تر از نیاکان Assassin خود است. او نه کریزما و زیرکیEzioرا داراست و نه بزرگی و مرموزیت Altair را، البته میشود این موضوع را طبیعی قلم داد کرد زیرا او نه اشراف زاده بوده که در دوران رنسانس ایتالیا رشد کرده باشد و نه استادی چون “المعلم” داشته است. او تنها سرخپوستی ساده ولی مصمم که رفته رفته درگیر مسائلی بزرگتر از خود شده و تنها در قسمتهای پایانی داستان آن پختگی لازم را از خود نشان میدهد. قسمتهایی که به لطف روایت زیبا و ضرباهنگ مناسبی که داراست نتیجه انقلاب و تلاشهای Connor و همچنین نتیجه اعمال و تصمیماتDesmond و همراهانش را برای نجات جهان از نابودی به خوبی به مخاطب انتقال میدهد و پایانی بر سری Assassin’s Creed (به گونهای که میشناسیم) رقم میزند.البته داستان از نداشتن آنتاگونیستی در حد و اندازههای Rodrigo Borgia ویا در اندازههای کوچکتر پسرشCesare Borgiaرنج میبرد. توضیح بیشتر در این باره ممکن است موجب فاش شدن خط داستانی شود، پس به همین جمله کوتاه بسنده کرده و قضاوت را بر عهده مخاطب میگذاریم. همچنین یکی دیگر ازنکاتی که درباره شخصیت Connorلازم به ذکر میباشد، اینست که در مراحل پایانی بازی، همانند رابرت دنیرو در فیلم راننده تاکسی موهای خود را به سبک جنگجویان Mohawk میتراشد و بدون حفظ ظاهر و پوشاندن چهرهاش از دید دشمنان (عملی که از یکی عناصر جدا نشدنی ماهیت فرقه Assassinهاست) اقدام به پیگیری وقایع داستان میکند. این رویه، داد بعضی از طرفداران کلاسیک سری را درآورده چناچه از جهتگیری جدیدUbisoftنسبت به آینده این فرنچایز، ابراز نگرانی کردهاند.
اکثر کاراکترهای فرعی که در طول داستان با آنها سر و کار خواهید داشت، شخصیتهای حقیقی موجود در دوره انقلاب تاریخ کشور آمریکا هستند. افرادی چون بنجامین فرنکلین، جورج واشینگتن، بنجامین چرچ و… همگی از تاریخ اقتباس شدهاند و گرایشات سیاسی، شخصیت و در زیر مجموعه آن، تفکراتشان همگی پشتوانه تاریخی دارند، پس برای جلوگیری از Spoil شدن داستان، توصیه میشود مطالعه اطلاعات مربوط به هر کاراکتر، که در Animus Databaseوارد میشود، را به بعد از اتمام بازی موکول کنید. استفاده از حوادث و رویدادهای تاریخی در جای جای داستان یکی از ایدههای نابیست که برای اولین بار(با این عظمت) در سری به کار رفته است. انتخاب دورهای از تاریخ که آغاز سیر شکل گیری کشور آمریکا به شکلی که هم اکنون شاهد آن هستیم، در نزدیکی تب و تاب برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آن کشور و دیدگاهی که در بازی نسبت به اقلیتهای رنگین پوست وجود دارد و توجهی که به این قشر از جامعه آمریکا معطوف میشود(رجوع شود به دومین Epilogue بعد از اتمام بازی)، همگی خبر از زیرکی و فرصتطلبی تیم سازنده میدهد. اینکه آنها با مطالعه و درک کامل از وقایع آن دوره، در مقاطعی از تاریخ که امکان دخل و تصرف جزئی وجود داشته، به خوبی شخصیتهای خودشان را لا به لای صفحات تاریخ گنجانده و روایت خودشان را از تاریخ انقلاب آمریکا از بعدی دیگر بیان میکنند، تماما دلیلی بر این ادعاست. مطالعات تیم توسعه دهنده بازی در مورد قبایل بومی و شیوه زندگیشان به خوبی در نحوه نمایش دهکده Connor و روابط میان اعضای آن تاثیر گذاشته؛ چنانکه بر خلاف باور عامه خانههای روستای او نه تنها از چادرهای مخروطی معروف سرخپوستان نیست، بلکه نشان میدهد بومیان آمریکا رفته رفته رو به سوی بناهایی مستحکم تر و ساخت خانههایی از چوب و گل آوردهاند. گفت و گوهای رد و بدل شده بین اعضای دهکده نیز همگی به زبان بومی سرخپوستان Mohawk میباشد، همچنین حضور رئیس قبیلهای مونث از نتایج این مطالعات است که موثق بودن آن باید بر عهده تیم سازنده گذارده شود.
و اما میرسیم به بخشی که سری AC در آن حرف اول و آخر را میزند، یعنی گیم پلی و تنوع موجود در آن. البته این شماره از بازی همانند شمارههای پیشین، خود را در زمینه دیگری نیز در زمره مدعیان قرار میدهد که آن بخشی نیست جز “مبحث وجود باگ”.AC3از حیث تعدد باگ، رقیبی جدی برای عناوین شرکت Bethesda است.این باگها از تنوع زیادی نیز برخوردارند، از مضحک، ترسناک و آزار دهنده گرفته تا باگهایی که بر پیشروی شما در بازی تاثیر گذاشته و در مواردی نادر شما را از ادامه آن باز میدارد. این باگها در تمامی بخشها از جمله گرافیکی، صدا گذاری و هوش مصنوعی بیداد میکنند. دیدن افرادی که دسته دسته در وسط خیابان غیب میشوند ویا درشکهای که بوسیله اسبهایی که عقب عقب راه میروند، کشیده میشوند و یا افرادی کلیدی در داستان که هیچ گاه در محلی که در نقشه بازی وعده داده شده ظاهر نمیشوند، یا سربازانی که در نیمه راه تعقیب شما، راه خود را کج کرده و همه با هم اقدام به آبتنی میکنند و خود را از اسکله به درون دریا میاندازند، همه و همه باعث میشود لذت شما از بازی کمتر شود و حس تجربه یک عنوان تست نشده و نیمه کاره را به شما القا کند. حتی وقتی احساس میکنید که تمامی باگهای محیرالعقول بازی را تجربه کردید، مشاهده رقص اسبتان بر روی ظرف علوفه باعث نقش بستن لبخندی تلخ بر چهره تان خواهد شد.
AC3کلکسیونی از المانهای موفق چهار نسخه قبلیست، اکثر فعالیتهایی که در عناوین قبلی قادر به انجامشان بودید در این اثرنیز به چشم میخورد. ساختن بمب و مدیریت نزاعهای خیابانی از پشت بام، به صلاح دید سازندگان حذف شده است. اما عضو گیری، تعلیم و تربیتAssassinهای تازه نفس و فرستادن آنها به ماموریتهایی علیه Templarها، ماموریتهای جانبی نامه رسانی، تصرف قلعه دشمنان، Assassination Contracts، یافتن Collectableها متعدد، عضویت در Guildها و انجام Challengeهای خاص برایشان و… همگی در بازی گنجانده شده است. جدای این موارد، بخشهای دیگری نیز به گیم پلی AC3 اضافه شده است که از شاخص ترین آنها می توان به کشتیرانی و انجام نبردهای دریایی اشاره کرد. در این بخش که هم در بطن داستان اصلی و هم به عنوان ماموریت فرعی در نظر گرفته شده، کنترل یک کشتی جنگی بر عهده شما قرار میگیرد. آزادی عمل شما در نحوه مدیریت کشتی در نبردها فوق العاده است، میتوانید سرعت کشتیتان را با دستوراتی در مورد بادبانها تعیین کنید، از چند نوع مهمات برای توپهای جنگی در تخریب کشتیهای متخاصم استفاده کنید. یا با شلیک دقیق یک گلوله توپ به منبع باروت کشتی رقیب نتیجه نبردی طولانی را در مدت زمان کوتاهی رقم بزنید و یا اگر کشتی رقیب از شما سریعتر و بزرگتر بود، با استفاده Chain Shotها بادبانهایش را شکسته و خلاقیت عمل را در دست بگیرید. حتی می توانید در کنارکشتی پهلو گرفته و با هجوم بر عرشه اش ادامه نبرد را با ضربات شمشیر و تبر تان پی بگیرید. قابلیت ارتقای قدرت آتش توپ خانه کشتی و محکم کاری بدنه نیز دراختیارتان گذاشته شده است که با صرف مقدار نسبتا زیادی هزینه می توانید کشتی تان را تبدیل به یک دژ مستحکم کنید که حتی شنیدن نامش، لرزه بر تن دزدان و غارتگران دریایی بیاندازد.
مقرAssassinها در جزیره ای خالی از سکونت به نام Davenport میباشد. که میتوانید با گذشت زمان و پیشرفت در خط داستانی و یافتن سکنه و مجاب کردنشان برای کوچ به جزیره تان آنرا رونق بخشیده و شاهد پیشرفت و شکوفایی اش باشد. این افراد هر کدام دارای مهارت و پیشه ای هستند: از نجار، معدنچی، خیاط و شکارچی گرفته تا کشیش و طبیب. می توانید با خریداری محصولاتشان اقدام به صادرات مواد خام به شهرهای هم جوار کنید یا با ساختن اشیا و محصولات متنوع از همان مواد خام و فروش آنان پول بیشتری به جیب بزنید.با وجود اینکه بخشهای ذکر شده در بالا هر دو ناب هستند و به خوبی و زیبایی پیاده سازی شدهاند، اما ممکن است شما را از دنبال کردن سرنوشت شخصیت اصلی بازی و پیشبرد داستان (که یقینا هدف اصلی بازی است) منحرف کند بطوریکه به جای تبدیل شدن به یک Assassin زبده و ماهر، به “ناخدا تاجر پولدار” تبدیل شوید.
AnvilNextنام موتوریست که در ساخت وتوسعه AC3 از آن استفاده شده است، این موتور، گونه ارتقاء یافته و بهینه شده موتور Anvil (همانی که در ساخت قسمتهای پیشین از آن بهره گرفته شده بود)،میباشد. به لطف تغییرات انجام گرفته شده در آن شاهد چرخش روز و شب و سیستم پویای آب و هوایی در بازی هستیم که تاثیر فوق العاده ای در زیبایی بصری بازی گذاشته است. جستوجو در جنگلی بکر و دست نخورده که زیر بارش بی امان برف سفید پوش شده، برای یافتن رد پای شکار بر روی برفها به طرز غیر قابل توصیفی زیبا و لذت بخش است. همچنین هدایت کشتی در میان طوفانی سهمگین که باعث بوجود آمدن موجهایی بعضا چند برابر ارتفاع کشتی میشود و نیز مشاهده تاثیر بارش باران و انعکاس نور صاعقه از سطوح صیقلی یا عرشه خیس کشتی مناظری خواهد بود که تا مدتها به یاد خواهید داشت و همه اینها به لطف موتور جدید و ارتقاء یافته بازی، دست یافتنی شدهاند. پشتیبانی کردن از پردازش جمعیتی قریب به 2000 نفر در شلوغترین صحنههای بازی وعدهای بود که سازندگان آنرا به نحو احسن در بازی پیاده کردهاند. مشاهده صحنههای شلوغ و پر از سرباز میادین نبردهای تاریخی با جزئیات و کیفیت بسیار بالا هر بینندهای را وادار به تحسین میکند. سایه زنیهای بازی بدون شک یکی از بهترین و تکنیکی ترینهای نسل حاضر میباشد. برای اثبات این موضوع کافیست به سایه ی شاخ و برگ درختان زیر پایتان در محیطهای جنگلی بازی ویا سایههای Dynamic ایجاد شده در هنگام وقوع صاعقه رجوع کنید.
تغییر مکان وقوع داستان از دوران رنسانس به قاره آمریکای قرن 17 تصمیمی کاملا بجا بوده است. وجود محیطهای تازه و متفاوت با آنچه در 3 نسخه اصلی اخیر شاهد آن بودیم مانند روح تازه ایست که کالبد محیطهای بازی دمیده شده. دیگر از کوچههای تنگ و بازارهای رنگانگ و شلوغ ایتالیا و لهجه ایتالیایی مردمانش در بازی خبری نیست و در بدو ورودتان به بازی تمدن نو پای آمریکا به طرزی باورنکردی درمقابل چشمانتان جان میگیرد. طراحی شهرها و پوشش مردمان، رنگ بندی و… همگی با دقت وسواس گونهای انجام گرفته است. در یک جمع بندی کلی میتوان گفت بازی با دارا بودن چند شهر بزرگ، یک محیط جنگلی وسیع، مناطق کوهستانی بکر با جزئیات فراوان و کیلومترها مسیر آبی منحصربفرد در بخش طراحی محیطها و مراحل سنگ تمام گذاشته است.
همانطور که در بالا گفته شد زمان و مکان وقوع داستان به جایی که بعدها به “غرب وحشی” معروف شد، انتقال یافته است. حس و حال “غرب” با توضیحاتی که داده شد، به خوبی به مخاطب منتقل میشود. در این قسمت به بررسی میزان “وحشی” بودن غرب به تصویر کشیده شده در این عنوان خواهیم پرداخت. جدای از تیر بارانهای دسته جمعی در گوشه کنار شهر و شکنجه بومیانی که توسط کت قرمزها صورت میگیرد، سیستم مبارزات نیز چند درجه خشن تر شده است.Connorدر هنگام مبارزه بر سر فرود آوردن ضربات تبر خود همواره نعره کشان است.افکت خونهایی که به زمین ریخته میشود بهبود داده شده و کافیست بعد از اتمام مبارزه تان به برفهای سرخ و لگد مال شده زیر پایتان نگاهی بیاندازید تا بوی باروت و تباهی ای که در هوا پراکنده شده است را احساس کنید.سیستم مبارزه دچار تغییرات جزئی شده که خوشبختانه همگی در راستای بهبود این بخش بودهاند. سیستم مبارزات در شمارههای پیشین مسیری را پیمودند که رفته رفته منجر به سادگی بیش از حد مبارزات شده بود، بطوریکه در AC:R یک تنه میتوانستید بخش اعظمی از دشمن را زمین گیر کنید، آن هم فقط با اتکا به فشردن یک دکمه. ولی در این شماره برای مقابله با هر دشمن ناچارهستید استراتژی خاصی اتخاذ کنید و با علم به نقطه ضعفهای دشمنان، حملات خود را برنامه ریزی کنید. کنترل حرکات و قابلیتها در مبارزات نیز همانند همیشه عالیست. حضور سلاحهای گرم نیز بعد تازهای به مبارزات افزوده، دیگر مبارزات صرفا تن به تن نیستند و باید حواستان به تفنگدارانی که از خارج از معرکه شما را هدف گرفتهاند باشید. سازندگان بازی برای اینکه این حملات دور برد لذت درگیریها را کاهش نداده و هسته اصلی مبارزات (که در تمامی عناوین پیشین از نقاط قوت بازی محسوب میشد) صدمه نبیند، راه کاری ساده و در عین حال موثری را در نظر گرفتهاند و آن استفاده از سپر انسانیست. شما میتوانید با فشردن به موقع یک دکمه از شلیک دشمن در امان مانده و همزمان یک نفر از تعداد رقیبان بکاهید.همچنین چند حرکت و انیمشین جدید به مبارزات بدون سلاح اضافه شده که باعث روانتر شدن هرچه بیشتر و نزدیکی آنها به استانداردهای مبارزات WWE شده است. مبارزات چند قدم کوچک (همانند قسمت قبل) به سبک مبارزاتFreeflowسریBatman Arkhamنزدیکتر شدهاند و Connor بعد از کشتن بی نقص تعدادی دشمن، مابقی دشمنان را با تک ضربهایی کاری از پا در میآورد و یا حملات همزمان دو دشمن را دفع کرده و با وارد آوردن ضربات سهمگین، کار هردو را یکسره میکند.
قابلیت Corner View نام ایدهای بجا و بسیارکارآمد است که در بازی گنجاده شده و به لطف آن دیگر لازم نیست طبق روال سابق برای اینکه هدف خود را زیر نظر داشته باشید، کاراکتر خود را در پشت دیواری پارک و با کلنجار رفتن با دوربین بازی به مقصودتان برسید و فقط کافیست به کناره دیوار نزدیک شوید، با این کار Connor به صورت اتوماتیک کاور گیری کرده و با احتیاط طعمه خود را نظاره میکند. تعدادی انیمیشن نیز بر انیمیشنهای قبلی حرکات پارکور اضافه شده است که باعث پویایی، و همچنین روانترشدن هرچه بیشتر کنترل کاراکتر در بازی شده است تا جایی که میتوان گفت Connor را به چالاکترین جد Desmond تا به امروز تبدیل کرده است. فقط معلوم نیست انیمیشن بالا رفتن از پلهها و یا دویدن در آبهای کم عمق از کدام نوع گونه جانداران Motion Capture شده چون بی شباهت به حرکات یک گوریل عصبانی نیست.
بخش صدا در AC3 وضیعت قابل قبولی دارد، صداپیشگی Connor به خوبی توسط بازیگر بومی Noah Watts صورت گرفته که با توجه به توصیفاتی که از نحوه شخصیت پردازیش در بالا ذکر شد در حد مطلوبیست. سایر صدا پیشگان (به جز صدا پیشه Desmond یعنیNolan North) که در میانشان نام آشنا یا معروفی به چشم نمیخورد، وظایف خود را به خوبی انجام دادهاند. اما در قسمت موسیقی متن، با جدا شدن Jesper Kyd، آهنگساز نام آشنای صنعت بازی، این بخش افت محسوسی متحمل شده است. موسیقیهای متن بازی با اینکه تازگی و گیرایی عناوین نخست را ندارند، ولی در خوشبینانهترین حالت، به خوبی تم غربی به خود گرفته و از حال و هوای دوران رنسانس و جنگهای صلیبی
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: Map کارآمد کشتی رانی و نبرد های دریایی سیستم مبارزه بی نقص استفاده از وقایع تاریخی در داستان محیط های وسیع و طراحی برجسته شان نقاط ضعف:باگ های فراوان ضعف در شخصیت پردازی