در یک صبح دلانگیز بهاری در سال 1961 در دفتر کار جدید خود در سازمان هوا و فضا به عنوان عضو جدید برنامه شهروند فضانورد نشستهاید و در حال نوشیدن قهوۀ خود هستید. در بیرون از محیط کاری خطرهای زیادی وجود دارد، در مسیر رسیدن به محل کار رادیو چندین بار با صدای بلند از احتمال خطر حمله اتمی روسها خبر میدهد و از اهمیتِ داشتن یک پناهگاه ضد اتمی (ساخته یکی حامیان مالی برنامه) و انبار کردن آذوقه کنسرو شده (تولید یکی دیگر از حامیان مالی برنامه) سخنهای بسیار بر زبان میراند. در این لحظه اما فقط و فقط یک چیز برای شما اهمیت دارد، اینکه بالاخره به شغل رؤیایی خود دست یافتهاید و تنها چیزی که در حال حاضر دنیای شما را پر کرده است بوی قهوه صبحگاهیست و هیچ ترسی از حمله احتمالی روسها وجود ندارد. «آژیر خطر! آژیر خطر! این یک تمرین نیست! شما 60 ثانیه فرصت دارید خودتان، همراهانتان و ابزار و آذوقۀ مورد نیازتان را به فضاپیما برسانید.» در این لحظه فنجان قهوه از دستان لرزان شما میافتد و در دل خود میگویید «لعنت به این شانس». اجازه بدهید در همین ابتدای مطلب با شما صادق باشم، مقدمه بازی «60 Parsecs» به هیچ وجه تا به این اندازه هیجانانگیز نیست.
در ابتدا شما با یک صفحه تاریک رو به رو میشوید که بعد از کمی جا به جایی نشانگر موس در این صفحه تاریک، یک مانیتور روشن پیدا میکنید و با کلیک کردن بر روی آن، بازی شروع میشود. در ابتدای کار از بین یک شخصیت مرد به نام «Emet» و یک شخصیت زن به نام «Deedee»، شخصیتی که قرار است رابط شما با دنیای بازی باشد را انتخاب میکنید. اِمِت یک معلم شیمی باهوش و سریع است که به دلیل اینکه تصور میکرده به اندازه کافی در شغل معلمی از او قدردانی نمیشود وارد برنامه شهروند فضانورد شده است و دیدی در سنین پایینتر ورزشکاری حرفهای بوده اما مصدومیت به رؤیاهای قهرمانی او پایان داده و برای داشتن شانسی مجدد در زندگی به برنامه شهروند فضانورد پیوسته است. فارغ از اینکه کدام شخصیت را انتخاب میکنید باید در مدت 60 ثانیه، آذوقه سفر (به صورت سوپ کنسرو شده) و وسایل مورد نیاز شامل سلاح، دفترچه راهنما، موادی که برای ساخت وسایل از آنها استفاده خواهید کرد و … را به درون فضاپیما انتقال دهید. همچنین امکان به همراه بردن حداکثر سه نفر از همکارانتان در این سفر فضایی برای شما برقرار است. اولین تفاوت 60 Parsecs با بازیای که قرار است دنباله آن باشد (60 Seconds) در همین بخش ابتدایی خود را نشان میدهد. در 60 Seconds مرحله جمع آوری منابع به صورت سه بعدی و با امکان تغییر زاویه دوربین ساخته شده بود که کیفیت قابل قبولی نداشت و با ادامه بازی در تضاد بصری بود اما در 60 Parsecs بخش جمع آوری منابع به شکل دو بعدی و نقاشی مانند طراحی شده است که در کنار حفظ شمایل بصری بازی در تمام بخشهای بازی، باعث شده تا با انیمیشنهای بامزهای در این مرحله رو به رو باشیم.
بعد از جمع آوری منابع و شروع سفر فضایی، اصل بازی و ماراتن مرگ و زندگی شروع میشود. در بخش دوم بازی شما با 3 مسئله دست و پنجه نرم میکنید، مسئله اول تقسیم آذوقه و رسیدگی به سلامت فیزیکی و روانی خود و همراهانتان است، عدم رسیدگی به این نیازها میتواند باعث دیوانگی، مرگ در اثر گرسنگی و رخ دادن کودتا بر علیه شما شود. مسئله دوم رسیدگی به امور روزمره و مشکلات مربوط به سفینه شماست که شامل انجام تعمیرات ساده یا پیدا کردن وسایل و آذوقههای مخفی شده در گوشه و کنار سفینه میشود. مسئله سوم هم ساختن و آپگرید کردن ابزار و آذوقه مورد نیاز به واسطه بخشی از سفینه است که ویژه این کار طراحی شده و برای اینکار شما سه منبع محدود مواد شیمیایی، مواد معدنی و انرژی را در اختیار دارید که مدیریت صحیح این منابع رمز اصلی بقای شما در این بخش از بازیست. در صورتی که چند روزی در این شرایط دوام بیاورید، به سیاره یا سیارههایی میرسید که امکان فرود آمدن بر روی آنها برایتان وجود دارد. در این بخش که بخش سوم و نهایی گیمپلی به حساب میآید، امکان ارسال همراهان به محیط بیرون و کاوش در محیط هم به امکانات و شرایط بخش دوم اضافه میشود. در صورت موفقیت در انجام این مأموریت خظیر یا مرگ اِمِت و دیدی شما مجدداً به منوی اصلی بازی برخواهید گشت و حالا در کنار مود اولیه بازی که نام آن Space Drill است، دو مود دیگر با نامهای Voyager و Survival پیش روی شما قرار میگیرند. در مود Voyager شما به جز اِمِت و دیدی امکان انتخاب سه شخصیت دیگر به نام های «Baby»، «Megan» و «Tom» را دارید که هر کدام مانند امت و دیدی ویژگیهای خاص خود را دارند. در بخش Survival بخش جمع آوری منابع از پروسه بازی شما حذف میشود و شما بعد از انتخاب شخصیت با منابع و همراهان تصادفی باید به انجام بازی بپردازید.
60 Parsecs در بخش گیمپلی با وجود شباهتهای بسیار به 60 Seconds در مجموع پیشرفت قابل قبولی داشته و موقعیتها و چالشهای گستردهتری را پیش روی بازیکنان قرار میدهد. تصادفی بودن حوادثی که با آنها رو به رو میشوید و سیارهای که بر روی آن فرود میآیید در هر بار بازی کردن، تجربه جدیدی برای شما خلق میکند که ارزش تکرار پذیری بازی را افزایش میدهد اما بازی کردن مداوم بازی در یک روز ممکن است خسته کننده شود و به نظر من بهترین روش برای داشتن تجربهای لذت بخش از بازی، انجام آن در فواصل زمانیای است که حس تکراری و حوصله سر بر شدن را در شما ایجاد نکند.
طراحی بصری بازی به صورت نقاشیهای نیمه فانتزی انجام گرفته است و برای شرایط خاص هر کدام از شخصیتها از قبیل آسیب دیدگی، گرسنگی، خستگی و … طراحی متفاوتی در بازی وجود دارد. همچنین با گذشت زمان، ظاهر شخصیتها تغییر میکند و باز هم با طراحی متفاوتی برای دورههای زمانی مختلف رو به رو هستیم. ابزار، محیط و جزئیات محیط هم به زیبایی طراحی شده است و تا حد زیادی یادآور فیلم و سریالهای علمی-تخیلی دهه 60 و 50 میلادی هستند. در بخش قطعات موسیقی هم این حس و حال فیلم و سریالهای دهههای دور حفظ شده است، هر چند تعداد قطعات موسیقی مختلف استفاده شده در بازی به انگشتان یک دست هم نمیرسند.
در مجموع اگر به این سبک خاص از بازیهای رایانهای علاقه خاصی ندارید، 60 Parsecs هم کمکی به ایجاد علاقهای تازه در شما نخواهد کرد اما اگر به بازیهای مشابه علاقه دارید و از تجربه بازی قبلی سازندگان لذت کافی را بردهاید، 60 Parsecs به اندازه کافی جنبههای تازه در خود گنجانده تا شما را سرگرم کند اما در طولانی مدت تبدیل به تجربهای تکراری میشود.
مجموع امتیاز - 7.5
7.5
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی بصری جذابگستردهتر شدن نسبت به نسخه قبلاستفاده از قطعات موسیقی متناسب با فضای بازیاستفاده از لحن طنز در موقعیتهای مرگبارنقاط ضعف:تکراری شدن در صورت بازی کردن به صورت ممتدکم بودن قطعات موسیقی