نوستالژی دهه 1980 میلادی، چند سالیست که دنیای سرگرمی را در برگرفتهاست. از سریال محبوب و موفق Stranger Things تا مجموعه Guardians of the Galaxy که در فضا و سیاراتی دیگر اتفاق میافتند، همه به نوعی بخشی از موفقیت خود را مدیون انگشت گذاشتن روی نوستالژی دهه 80 بودهاند. در ادامه این مطلب قصد داریم تا به بررسی بازی 198X بپردازیم که حتی در اسم خود هم به این دوران خاص اشاره دارد. بازیسازان Hi-Bit Studios در اولین ساخته خود، با تاکیدی ویژه بر دنیای بازیهای ویدئویی تلاش کردهاند تا جنبه دیگری از نوستالژی دهه 80 را به تصویر بکشند.
داستان 198X روایتگر بخشی از زندگی نوجوانی ساکن محلههای حومه شهر است که در زندگی خود به نقطهای از پوچی و بیهدفی رسیده است و دنیای اطراف دیگر رنگ و بوی چندانی برای او ندارد. زندگی خانوادگی این نوجوان هم چندان تجربهای لذتبخش نیست و این مسئله به همراه بیهدفی او، باعث شده تا مانند یک فرد جدا افتاده از اجتماع زندگی کند. زندگی قهرمان داستان، به روند ملالآور خود ادامه میدهد تا اینکه یک شب با چراغهای نئونی Arcade شهر رو به رو میشود و این اتفاق ساده باعث میشود تا دوباره شور زندگی به او برگردد.
روایت داستانی 198X، عمیقتر از پاراگراف بالا نمیشود و خبر خاصی از شخصیتپردازیهای پیچیده نیست. به جز تمرکزی که روی قهرمان داستان وجود دارد، و همین هم از عمق چندانی برخوردار نیست، نه مادر او و نه افرادی که گفته میشود در آرکید با آنها آشنا شده، هیچ دیالوگی ندارند و نقش خاصی را ایفا نمیکنند. کل داستان به واسطه مونولوگهای نقش اصلی، روی تصاویری از گشتزنیهای بیهدف او در میان خانهها و مغازههای محل زندگیش روایت میشود. روایت داستان جایی جذاب میشود که گفتههای راوی با بازیهایی که در آرکید تجربه میکند، همانندسازی میشود.
در مجموع 5 بازی مختلف با گیمپلی خاص و متفاوت خود، در 198X وجود دارند که بازیکنان در قالب راوی داستان، آنها را تجربه میکنند. اولین بازی Beating Heart نام دارد که ساختار آن از سری Streets of Rage الهام گرفته شده است. این بازی حکم مقدمه نسبتاً هیجانانگیز بازی اصلی را دارد که بدون هیچ توضیحی، گیمر را وسط ماجرا قرار میدهد. گیمپلی و طراحی دشمنان Beating Heart در کنار القای خوب حس نوستالژی، ساده، روان و جذاب است. بازیهای بعدی Out of the Void، The Runaway، Shadowplay و Kill Screen که هر کدام با الهامگیری از یکی از بازیهای موفق دهه 80 ساخته شدهاند.
گیمپلی تک تک این بازیهای فرعی، خوب و روان است ولی بخش گیمپلی تعدادی ایراد اساسی دارد. قبل از شروع هر بازی، هیچگونه توضیحی در اختیار مخاطب در رابطه با کنترل و مکانیکهای گیمپلی بازیها قرار نمیگیرد. هیچ گونه منویی هم وجود ندارد که با استفاده از آن، کنترل بازیها را پیدا کنیم یا آنها تغییر دهیم، چون زمانی که با آزمایش خطا جای کلیدهای کنترل بازیها روی کیبورد را پیدا میکنیم، به نظر نمیرسد که طراحی از پیش تعیین شده بازی کارآمدی لازم را داشته باشد. البته این ساختار را میتوان به تلاش سازندگان برای شباهت هر چه بیشتر بازی خود با منابع الهام آنها ربط داد ولی از بازیهای ساخته شده در سال 2019 انتظارات خاصی داریم که در 198X برآورده نمیشوند. مشکل دیگر از جایی ناشی میشود این بازیهای فرعی، فقط کارکرد روایی دارند و امکان دسترسی به مراحل بیشتری از آنها وجود ندارد یا اینکه نمیشود همان مراحل محدود را مجدداً تجربه کرد.
تعداد زیادی از آثار مستقل از طراحی پیکسل آرت استفاده میکنند چون ساخت بازیهای با گرافیک سه بعدی و پرجزئیات با بودجه آنها همخوانی ندارد ولی متأسفانه این همهگیر شدن استفاده از پیکسل آرت باعث شده تا تعداد زیادی از بازیسازان مستقل از پتانسیل این سبک هنری غافل شوند. خوشبختانه سازندگان 198X از این پتانسیل غافل نشدند و یکی از بهترین طراحیهای بر پایه پیکسل آرت تا به امروز را خلق کردهاند. در کنار موفقیت در به تصویر کشیدن تغییرات چندباره ظاهر بازی، در میانپردههای داستانی هم با طراحی بصری بسیار جذابی طرف هستیم. موسیقی هم دیگر بخش موفق بازیست که برای هر بازی فرعی تم اصلی خاصی طراحی شده که کاملاً تداعی کننده سبکهای پرطرفدار دهه 80 میلادی است.
این فقط بخشی از تجربه نهایی بازی 198X است و قرار است که ادامه ماجراهای قهرمان آن در ماههای آتی منتشر شود. ترکیب خوبی از کپیهای بازیهای قدیمی و داستانی که نشان میدهد یک نوجوان با معضل بحران هویت خود چگونه برخورد میکند، این عنوان را به تجربهای خاص تبدیل کرده که اگر سازندگان کمی ریزهکاریهای طراحی را در ساخت آن رعایت کرده بودند، به راحتی به سطح آثار مستقل برتر امسال میرسید. امیدوارم که قسمتهای بعدی با برطرف کردن نواقص قسمت اول، تبدیل به اثری بینقص شود.
امتیاز بازیسنتر - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی پیکسلآرت عالی استفاده فوقالعاده از موسیقی طراحی متنوع بازیهای آرکید استفاده مناسب از نوستالژی دهه 1980نقاط ضعف: اجرای ضعیف نقش اصلی داستان کوتاهی بازی سطحی بودن روایت بازیاین بازی بر اساس نسخه ارسالی سازنده بر روی PC بررسی شده است