این نقد به واسطه نسخه ارسالی توسط سازنده تهیه شده است
برخلاف اکثر بازیهای نقش آفرینی در ابتدای بازی از شما خواسته میشود دو شخصیت برای خود طراحی کنید، این دو شخصیت میتوانند از هر کلاس و جنسیتی باشند. علاوه بر این دو نفر، تعدادی شخصیت قابل هدایت دیگری هم در دنیای بازی وجود دارند که میتوانید بنا به صلاحدید خود هرکدام را به خدمت گروه درآورید. تمامی این شخصیتها ذهنیت و طرز فکر خودشان را دارند و در طول بازی نظرات و دیدگاههای خودشان را مطرح خواهند کرد. اگر طرز فکر شما با یکی از شخصیتهای دیگر متضاد باشد باید از هر راهی که شده او را قانع کنید (یا توسط او قانع شوید). معمولا در دنیای واقعی راههای بسیاری برای اینکار وجود دارد، اما در دیوینیتی از روش «سنگ، کاغذ، قیچی» استفاده میشود و طی یک مینیگیم ساده و به صورت تصادفی میتوانید قدرت منطق و ارائه مطلبتان را با انتخاب یکی از سه گزینه به رخ طرف مقابل بکشید. با وجود اینکه این روش بسیار مفرح و سرگرم کننده است، اما یکی از ابعاد مهم بازیهای نقش آفرینی که مهارت بحث و مجاب کردن سایر شخصیتهای دنیای بازیست را به خوبی نمایش نمیدهد و حالت تصادفی آن بیشتر به شانس و اقبالتان متکی است تا قدرت منطق و هدایت افکار عمومی. افرادی که میتوانید به گروهتان اضافه کنید از تنوع مطلوبی برخوردار هستند و تمامی کلاسهای استاندارد را پوشش میدهند. پس دستتان برای تشکیل تیم زبده کاملا باز خواهد بود.
ارتقا دادن شخصیت در این عنوان بسیار شبیه به هر بازی کلاسیک نقش آفرینی دیگر است. با کسب تجربه «لول آپ» میشوید و با صرف امتیازهای بدست آمده خصوصیات و ویژگیهای پایه شخصیتها را ارتقا میبخشید. برای اینکه قادر باشید از یک مهارت و ضربه خاص استفاده کنید، باید متناسب به پیشنیازهای پایه اقدام به یادگیریاش بکنید. استفاده از این استعدادهای نوآموخته در میدان نبرد هم چندان ساده نیست. با وجود اینکه منوهای نسخه کنسولی بازی بسیار معقولانه و مناسب طراحی شدهاند اما باز هم جای خالی واسط کاربری سریع و روان نسخه پیسی را پر نمیکنند. پیگیری کوئستهای بازی، به لطف سیستم تاریخ مصرف گذشته «لاگ»، دست کمی از پاس کردن دروس حفظی و عمومی ندارد. در اینجا به جای سیستم مدرن و متداول «کوئست»، شاهد ذخیره شدن تمامی اطلاعات درباره یک واقعه هستیم. پس اگر بخواهید یکی از ماموریتهای مهولهتان را انجام بدهید، نه تنها باید کاملا گوشتان به دیالوگهای رد و بدل شده باشد، بلکه برای پیدا کردن مسیر رسیدن به موقعیت خاص کوئست و شیوه حل و فصل کردن مشکلات نکات ریز و تستی درج شده در بخش لاگ را نیز مطالعه کنید. به طور متوسط برای هر 2 تا 3 ساعت گیمپلی، موضوعات ایجاد شده در این لاگ به 10 تا 15 مورد میرسد و اگر میخواهید از همه چیز سر در بیاورید و همه کوئستها را انجام دهید بهتر است خودات را برای مطالعهای حسابی آماده کنید.
همانطور که احتمالا میدانید سبک مبارزات در دیوینیتی نوبتی است. در آغاز هر مبارزه، که با دیده شدن شما از سوی دشمن شروع میشود، گروه جنگجویان انتخابی شما در مقابل صفوف دشمن متخاصم قرار میگیرند. اینجاست که برخلاف روال نانوایی سرکوچه، نوبت حرف اول و آخر را میزند. مدت زمان لازم برای هر نبرد حداقل 2 تا 3 دقیقه است و اگر به سبکهای اکشنتر عادت دارید اولین ضربه سخت را از سیستم مبارزه بازی دریافت خواهید کرد. کار جایی بیخ پیدا میکند که با پیشرفت در خط داستانی و سختتر شدن روند بازی تعداد دشمنان موجود در هر مبارزه هم افزایش پیدا میکند و این به معنی نوبت بیشتر و نبردهای طولانیتر است. پس اگر حوصله و پشتکار از جمله ویژگیهای فردیتان نیست، پیشنهاد میشود دور این بازی را خط بکشید. مخصوصا اینکه ضربآهنگ کلی بازی هم بسیار آهسته است و سکون و کندی را میتوان در سراسر بخشهای بازی مشاهده کرد. از راه رفتن شخصیتها تا ادای کلمات توسط آنها؛ هیچ کس در این دنیا عجلهای ندارد… یا بهتر است بگوییم به بهشت «صحنه آهسته» خوش آمدید. البته به لطف نوسان محسوس در درجه سختی مبارزات، کمی هم تنوع چاشنی کار شده است و هر از چند گاهی با دریافت اولین ضربه از سوی دشمن یکراست به سراغ گزینه «لود» خواهید رفت.
در طول مبارزات هر یک از اعضای تیم شما مقدار محدودی زمان (یا همان AP) در اختیار دارد و بسته به این مقدار میتواند از قابلیتها و ضربات منحصر به فردش استفاده کند. بعضی ضربات سنگینتر بیش از حالت معمولی زمان صرف میکنند و برای آماده شدن شخصیت برای فرود آوردن این ضربه باید یک یا چند دور استراحت کند. استفاده از تجهیزات جانبی و نوشیدن آیتمهای سلامتی هم با صرف APها میسر میشود که خود به پیچیدهتر شدن و تاکتیتی پیش رفتن مبارزات کمک میکند. اگر از آن دسته از بازیکنان هستید که علاقه شدیدی به بخشهای آنلاین و همکاری با سایر بازیکنان دارید، باید گفت دیوینیتی پیشنهاد فوقالعادهای برایتان دارد. در این بازی میتوانید به صورت «Co-op» روند داستان را پیش ببرید. آزادی عمل در این بخش بسیار بهتر و وسیعتر از عناوین مشابه دیگر و یا حتی عناوین گردن کلفتی مثل «دیابلو 3» است. حداکثر میتوانید 3 بازیکن دیگر در گروهتان داشته باشید و این سه نفر پس از ملحق شدن به دنیای بازیتان میتوانند بسته به خواست خود بازی کنند. تصمیم با آنهاست که شما را در انجام ماموریت یاری کنند یا به سراغ ماموریتهای دیگر و یا گشت و گذار در سایر نقاط نقشه بروند. امکان تعامل بازیکنان با یکدیگر هم بسیار گستردهتر از سایر عناوین است و رد و بدل کردن دیالوگ و مینیگیم «سنگ، کاغذ، قیچی» از جمله این تعاملات جانبی هستند. در این بخش با اینکه همچنان شاهد پایین بودن ضربآهنگ بازی هستیم، اما لذت جنبه مشارکتی گیمپلی بر جنبههای منفی دیگر میچربد و بازی هر آنچه از نظر سرعت و هیجان کم دارد را با القای لذتهایی بدویتر جبران میکند. حس لذتی که تقریبا شبیه به بازی شطرنج است و در طول مبارزات و در بین مکالمات همیشه منتظر واکنش و عکسالعملهای هم تیمیهایتان خواهید بود.
کار با منوهای مختلف از جمله «اینونتوری» و ارتقا شخصیتها تا جای ممکن سرراست و روان طراحی شدهاند اما بازهم مشکلاتی حاد در آنها دیده میشود. برای مثال تمامی آیتمهایی که از محیط جمعآوری میکنید وارد داراییهای همان شخصیت میشود، پس اگر بخواهید لوازمی که فقط به درد کلاس خاصی میخورد را به همان کاراکتر بپوشانید باید تک تک آنها را به اینونتوری او انتقال دهید. لازمه همینکار ساده زدن چند دکمه پشت سرهم است، آنهم به تعداد آیتمهایی که میخواهید انتقال دهید. حالا همین کار را برای سه شخصیت گروهتان انجام دهید تا روند کند بازی بیش از پیش نزولی شده و به سمت سکون کامل میل کند. اما تمامی این مسایل بستگی به سلیقه بازیکن هم دارد. نکتههای ذکر شده برای بازیکنهای با حوصله و شکیبا زیاد مشکلساز نیست، اما برای کسانی که به دنبال پیشبرد بازی با سرعت استاندارد و مناسب هستند، کمی دشوار خواهد بود.
داستان بازی با نمایش یک کاتسین ساده، نه از نوع انیمیشنهای تکنیکی، بلکه از نوع تصاویر ثابت و صدای راوی پخش شده روی آن، شروع میشود. شما دو جنگجو و جستجوگر منبع هستید که برای انجام ماموریتهای مختلف به همه جای دنیا سفر میکنید. این هم یکی از سفرهای شماست. در ابتدا همه چیز به روال عادی خود پیش میرود و پس از کمی گذشت و گذار و بحث با یک گربه سخنگو، اولین ماموریت شما که رسیدگی به قتل یکی از افراد بلندپایه روستاست کلید میخورد. در ادامه، یک پیچش داستانی اساسی رخ میدهد و کل فلسفه بازی به بهترین شکل ممکن دگرگون میشود. وقایعی که پس از این نقطه رخ میدهند اکثرا تازگی دارند و مطمئنا تا انتها شما را به ادامه روند داستانی مشتاق خواهند کرد.
موسیقیهای متن بازی در سطح بسیار خوبی به سر میبرند. بعضی از قطعات نواخته شده بسیار عالی هستند و کاملا حس و حال دنیای بازی را به بازیکن القا میکنند. صداپیشگی شخصیتهای اصلی و بخش عمده شخصیتهای فرعی استاندارد و حرفهای انجام شده است. اما بعضی شخصیتهای دور افتاده و گذری هم هستند که احتمالا توسط دوستان و آشنایان سازندگان صداپیشگی شدهاند. اگر سختگیر نباشیم و مردمی بودن تامین بودجه بازی را نیز در نظر بگیریم، این موارد و مشابه اینها میتوانند چاشنی برای خودمانیتر شدن تجربه بازی باشند.
انیمیشنهای به نمایش درآمده در هنگام نبرد، مکالمه و کلا تحرک شخصیتها در کمینهترین سطح ممکن قرار دارند. با وجود اینکه توجه به جزئیات بصری بازی حتی از فاصله نزدیکهم بسیار بالاست، همین دقت در مورد انیمیشنها رعایت نشده و در بهترین حالت میتوان امتیاز متوسط و قبولی را برای این بخش در نظر گرفت. اما همانطور که اشاره شد جذابیت بصری و هنری بازی در سطح بسیار بالایی قرار دارد. استفاده از رنگهای شاد در طراحی سواحل و روستاها، حس یک تعطیلات مفرح را ایجاد میکند. در عوض رنگهای تیره و سرد دخمهها و غارهای محیط بازی هم جوانه ترس و خوف را در دلتان شکوفا خواهند کرد.
همه اینها به کنار، اگر بخواهیم تخصصیتر درباره بازی نظر بدهیم، باید گفت «دیوینیتی: اوریجینال سین» یکی از استانداردترین و کلاسیکترین عناوین نقش آفرینی منتشر شده در چند سال اخیر است. گونه خاصی از بازیهای نقش آفرینی که همیشه مشتریان و طرفداران خاص خود را داشته و دارد. بازیکنانی که اغلبشان دوران طلایی و گذشته این سبک را به خاطر دارند و طعم غرق شدن در یک دنیای قابل لمس را با هیچ سیستم مبارزه مدرن و تکنیکهای پر زرق و برق متداول دیگری عوض نمیکنند. «دیوینیتی: اوریجینال سین» پاسخی برای این تقاضاست. با اینکه در عمل به رسالت خود عملکرد مناسبی دارد، اما برای جلب طیف گستردهتر بازیکنان هیچ تلاشی نمیکند. ضربآهنگ کندش، در کنار معدود مشکلات آزاردهنده دیگر، مانند خاری بر ساقه گلی زیبا هستند.,
Divinity: Original Sin Enhanced Edition «دیوینیتی: اوریجینال سین» (ربطی به فیلم سینمایی ندارد!) آخرین ساخته استدیوی لاریان و تازهترین عنوان از این سری محبوب بازیهای نقش آفرینی به شمار میرود. عنوانی که عمده بودجه ساخت خود را از طریق پروژه «کیکاستارتر» کسب کرد و در زیر سایه بزرگان این سبک، یکی از پرطرفدارترین عناوین سبک نقش آفرینی محسوب میشود. کلیت این نسخه، مانند نسخههای پیشین دنبالهروی از فرمولهای تثبیت شده و جواب پس داده این حوزه است که با کمی تغییر و صد البته ترکیب مناسب المانهای مختلف حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: Co-opرنگبندی دلفریبحرف زدن با حیواناتنقاط ضعف:برخی صدا پیشگیهای فوق آماتورروند کند بازی