هر شروعی پایانی دارد. آغاز یک ماجراجویی در جزیرهای اسرارآمیز نیز با پرواز بر فراز نیویورکی تخریب شده، پایان یافت. سه گانه Crysis با تمام پستی و بلندیهایش، به اتمام رسید. اما آیا این فرنچایز سزاوار تمجید و به یاد ماندن است یا تا چندی دیگر به صفحه خاطرات گیمرها خواهد پیوست؟
2 سال بعد از اینکه Crytek همگان را با Farcry شگفتزده کرد، برای اولین بار در GDC 06 پرده از عنوان بعدی خود برداشت. عنوانی که باز هم از نظر جلوههای گرافیکی، همگان را مات و مبهوت ساخته بود. IP جدید Crysis برای اولین بار رونمایی شد و شاید کسی فکرش را هم نمیکرد در زمانی که هیاهوی کنسولهای نسل جدید و توانایی فنیشان نقل همه محافل بود، این توسعه دهنده اختصاصی PC یعنی Crytek باشد که بار دیگر قدرتنمایی کند. پس از عرضه Crysis، این بازی نه تنها از نقطه نظر گرافیکی یک موفقیت عظیم به شمار میرفت بلکه در مجموع، یکی از بهترین و خوشساختترین شوترها تا آن زمان به حساب میآمد. یک سندباکس شوتر با محیطهایی بسیار بزرگ و آزاد برای گردش، با اکوسیستمی پویا که تقریبا معادل یک بازی Open World بود. اما این پایان کار Crytek نبود. در سال 2009 بود که Crytek عنوان کرد، Crysis2 این بار نه تنها برای کامپیوترهای شخصی، بلکه برای کنسولها نیز عرضه خواهد شد که کمی تعجب برانگیز بود زیرا از زمان عرضه Crysis، همیشه این شک و شبهه وجود داشت که آیا کنسولهای نسل هفتم، قادر به اجرای Crysis هستند یا خیر!؟ با تمام این اوصاف، Crysis2 در سال 2010 ساخته و عرضه گشت و با وجود کمی مشکلات، توانست رضایت اکثر طرفداران سبک شوتر را فراهم کند. حال بعد از تقریبا 3 سال، Crytek بار دیگر و برای آخرین بار، قصد آزمودن سختافزار کنسول های این نسل را دارد تا باز هم مرزهای گرافیک تکنیکی را به جلو براند و باید گفت در انجام این کار، بار دیگر موفق بوده است.
They called me Prophet. Remember me
24 سال از حمله نیروهای Ceph برای اولین بار به نیویورک میگذرد. تهدیدات موجودات فضایی تا حد زیادی خنثی شده است و سالهاست اثری از فعالیتهای وسیع این موجودات مشاهده نمیشود؛ اما این به معنی اتمام بحران نیست. قدرت اکنون در دستان نیروهای Cell است و حتی از دست سناتور Tara Strickland هم کار زیادی بر نمیآید. با استفاده از تکنولوژی Cephها، Cell به طور انحصاری شروع به تولید انرژی کرده و رفته رفته مردم را مقروض خود ساخته است. کسانی که توانایی پرداخت هزینه انرژی را ندارند، به کمپهایی در خارج از شهر فرستاده میشوند و رفته رفته از این کمپ، گروه مقاومتی برمیخیزد. همین گروه پس از 20 سال، Prophet را از چنگ نیروهای Cell که او را اسیر کرده بودند، نجات میدهد. Prophet که اکنون دوست و همرزم قدیمی خود، Michael Sykes را در کنار خود دارد، تهدیدی فراتر از سلطه Cell بر دنیا را میبیند؛ Alpha Ceph، قدرتمندترین نیرویی که دنیا تا کنون به خود دیده. Prophet معتقد است چیزی که مردم باید نگران آن باشند، Alpha Ceph است نه نیروهای Cell و اینکه Alpha Ceph، گوشهای از اتفاقاتی که در آینده و بعد از نابودی دنیا رخ خواهد داد را به او نشان داده است. از آنجایی که برای پیدا کردن Alpha Ceph، به کمک نیروهای مقاومت نیاز دارد، با آنها به خاطر اهدافشان همکاری میکند. اما همین همکاری سبب حل معماهای پیش رو میشود.
داستان به عنوان حسن ختام یک سه گانه، غنای کافی دارد ولی باز هم مثل همیشه زیاد خوب روایت نمیشود. چیزی که در این نسل مشکل اکثر شوترهایی بود که فاقد کاتسین جدا بوده و داستان در میان گیمپلی روایت میشد. بر خلاف روایت داستان، به مدد شخصیتپردازی مناسب، این بار بازیکن با شخصیتهای بازی ارتباط نزدیکتری پیدا میکند. صحبت کردن Prophet که فقدانش ضربه بزرگی به شخصیتپردازی پروتاگونیست عنوان پیشین زده بود نیز نقش پررنگی در این تعامل با کاراکتر ایفا میکند. دیالوگهای بازی نیز اگرچه سطحی کار نشده اما نکته قابل توجهی نیز ندارد. همچنین در طول بازی شاهد چندین و چند پیچش داستانی نیز خواهیم بود که علاوه بر بالا بردن تنش، بار احساسی پایان یک سه گانه را نیز به خوبی به دوش میکشد. پایان بازی نیز برای عنوانی که تمرکز اصلیاش هیچ وقت بر روی داستان نبود، در مجموع قابل قبول است و اگرچه به نوعی پرونده داستان سه گانه را بست اما کماکان دریچه کوچکی برای بازگشت دوباره به این سری را باز گذاشت؛ چیزی که با توجه به موفقیت این سری، وقوعش به نظر اجتناب ناپذیر میآید.
ترکیبی لذتبخش از شوتر و مخفیکاری، در بستری سندباکس
اگر بخواهیم صادق باشیم، باید گفت که گیمپلی در Crysis، بعد از گرافیک همیشه در رتبه دوم اهمیت از طرف بازیکنان قرار داشته است؛ اما این به هیچ وجه به معنی این نیست که Crysis گیمپلی ضعیفی دارد. شماره اول این عنوان، کاملترین نمونه از سبک سندباکس شوتر را ارایه داد؛ یک محیط وسیع و جنگلی، با انواع و اقسام راههای درگیر شدن، در کنار قابلیتهای نانوسوییت که به بازیکن این اجازه را میداد که برای انجام هدف خود، از هر راه ممکن، اقدام کند. درگیریها به شدت کند و تاکتیکی بود و نیاز به چیدن استراتژی قبل از اجرا داشت. بعد از اتخاذ استراتژی مناسب، این بازیکن بود که انتخاب میکرد به دل دشمن زده و کمپ را با خاک یکسان کند یا به طور مخفیانه تک تک سربازان رو از پا درآورد یا بدون دیده شدن، وارد منطقه شده و هدف خود را به انجام برساند؛ معنی آزادی عمل در گیم پلی Crysis تجلی یافته بود. اما متاسفانه بعد از عرضه 2 Crysis شاهد بودیم که محیطهای جنگلی، جای خود را به شهری مدرن و بستهتر نسبت به قبل دادهاند و همین امر تاثیر بسزایی روی مبارزات بازی داشت و اگرچه مبارزات کماکان غیرخطی و سندباکس بودند اما خبری از محیطهای وسیع و آپشنهای گوناگون نبود و بازی محدودتر از گذشته شده بود که اصلا خبر خوبی برای طرفداران این عنوان به حساب نمیآمد. خوشبختانه Crytek تا حد زیادی این مشکل را در Crysis3 بر طرف کرده است، هر چند هنوز هم به پای عنوان اصلی نمیرسد. این بار شاهد ترکیبی از دو عنوان گذشته هستیم؛ محیطهایی شهری/نیمه جنگلی که بزرگتر و قابل تعاملتر از قبل هستند. هسته اصلی گیمپلی در Crysis، لباس مخصوص گروه Raptor یعنی NanoSuit است. کارکرد این لباس به طور کلی دست نخورده باقی مانده است با این تفاوت که دیگر دویدن، از نوار شارژ نانوسوییت کم نمیکند. دو عملکرد Maximum Armor و Cloak که نقطه مقابل یکدیگر در گیمپلی هستند، این امکان را به شما میدهند که در میان آبجکتهای پرتعداد محیط یا پوشش گیاهی پرپُشت منطقه، به شکار دشمنان بپردازید یا ناگهان به دل دشمن زده و یک آتش بازی حسابی راه بیاندازید. یکی از موارد اضافه شده به Crysis3، قابلیت هک کردن است. بعد از حل کردن یک مینیگیم پازل مانند، قادر به بازکردن قفلها، خنثی کردن مینها و حتی تغییر دادن عملکرد رباتهای Ceph نیز هستید. قابلیت هک کردن از جمله موارد تازهای است که تنوع خوبی به گیمپلی بازی داده است. اما در نقطه مقابل این قابلیت جدید، آپگریدهای نانوسییت قرار دارد که کاربردشان به نسبت عنوان پیشین، کمتر و کمی گیج کنندهتر شده است، تا جایی که بازیکن شاید رغبت نکند برای پیدا کردن بستههای آپگرید، محیط بازی را بگردد! اما بازگشت دوباره Visor به دوران اوجش، خبر خوبی است. Crysis اصلی جزو معدود بازیهایی بود که دوربین در آن نقش دکور را نداشت و در اتخاذ تصمیم مناسب برای حرکت بعدی، نقش بسزایی داشت. Visor نیز همین نقش را با هایلایت کردن و مشخص کردن نوع دشمنان، انجام میدهد که کمک بسیاری به اتخاذ شیوه درست حمله دارد. موردی که کمی به این بخش ضربه زده است، تنوع پایین دشمنان بازی است. از طرفی سربازان Cell را داریم که تقریبا به جز سلاحهای متفاوت، تفاوت خاصی با هم ندارند و از طرف دیگر Cephها هستند که اگرچه تنوع بیشتری هم از نظر ظاهری و هم از نظر استراتژیکی با هم دارند، اما باز هم برای عنوانی که نام سندباکس را یدک میکشد، کافی نیست.
روند ماموریتها خطی است ولی این مبارزات و درگیریها است که سرگرم کننده از آب درآمدهاند و دلیل اصلی این سرگرم کنندگی، سلاحهای بازی است. نیمی از هر بازی شوتر، سلاحهای آن است که در Crysis3 شاهد تنوع کم نظیری از اسلحهها هستیم. سلاحها به طور کلی به دو دسته سلاحهای انسانی و سلاحهای بیگانگان تقسیم میشود. هر کدام از سلاحها برای نوع خاصی از پیشروی مناسب است. انواع شاتگان برای درگیریها در فضاهای بسته و نزدیک، Assault Rifle برای درگیری در فضاهای باز و انواع Sniper Rifleها برای درگیری از راه دور. تمامی اسلحهها قابلیت شخصی سازی نیز دارند. میتوانید قبل از درگیر شدن با نیروهای Cell، طرح و برنامه خود برای درگیری را مرور کرده و با توجه به آن، نوع دوربین، داشتن یا نداشتن صداخفه کن و حتی نوع گلوله مصرفی را هم انتخاب کنید! اما انقلاب اصلی در سلاحهای بازی، کمان است. چیزی که عامل اصلی تنوع گیمپلی بازی نیز به شمار می رود. ترکیبی زیبا از قدرت، سرعت و کشندگی که در عین مخفی ماندن، برتری قابل ملاحظهای به بازیکن در پیشروی مخفیانه میدهد. از لحظهای که برای اولین بار زه کمان را میکشید متوجه خواهید شد که این کمان با بقیه کمانها متفاوت است و کاملا سنگینی کشش زه و برخورد تیر به قربانی را احساس میکنید. یکی از اصلیترین مشخصههای این کمان این است که به شما امکان مخفی ماندن بعد از پرتاب تیر را میدهد و این امر برای پیشروی مخفیانه بسیار حیاتی است. اما زیبایی این وسیله شکار مدرن تنها به همینها ختم نمیشود؛ انواع مختلف تیرهای این تیر و کمان به شما امکان اتخاذ استراتژیهای گوناگونی برای پیشروی در طول مراحل و خلق صحنههای بکر و نابی که تا کنون ندیدهاید میدهد. برای کشتن سربازان به راههای عجیب و غریب، تنها محدودیت، قوه تخیل خود شماست. کمان معرفی شده در Crysis3، یکی از جالبترین و پرکاربردترین اسلحههای معرفی شده در این نسل به حساب میآید!
اما همانطور که اشاره شد، سلاحها تنها نیمی از بدنه و استخوانبندی هر شوتری است که Crysis3 در این مورد هیچ کم و کاستی ندارد. اما گیمپلی یک شوتر به چیزهای بیشتری نیاز دارد تا کامل و بی نقص شود. Crysis3 با توجه به طراحی مراحل بسیار خوبش میتوانست به کمال برسد، اما هوش مصنوعی نامتعادل باز هم دست و پایش را برای اوج گرفتن، بسته است. متاسفانه با وجود ایرادهایی که به هوش مصنوعی Crysis2 وارد بود، Crytek آنچنان که باید به این بخش توجه نکرده است و باز هم شاهد یک هوش مصنوعی متوسط هستیم که برای بازی در این سطح، مناسب نیست. دشمنان در درجه سختیهای بالا نیز مشکل زیادی برای شما ایجاد نمیکنند؛ اما آنچه بیشترین ضربه را به این بخش میزند، آسان بودن بازی نیست، بلکه رفتار غیر عادی هوش مصنوعی است که این مورد بیشتر از همه خود را در پیشروی مخفیانه نشان میدهد؛ وقتی لحظهای از حالت Cloak خارج شوید، مشاهده میکنید که دشمنانی که تا دقایقی پیش از فاصله چند متری هم به راحتی از پا در میآمدند و چالش زیادی برای شما ایجاد نمیکردند، به یکباره از فواصل چند ده متری و از پشت موانع هم شما را تشخیص میدهند! این مورد به شدت به بخش مخفی کاری بازی لطمه زده و باعث شده لذت گول زدن و بازی کردن با هوش مصنوعی به کلی از بین برود، چیزی که جزو ارکان اصلی هر بازی مخفی کاری است. همین امر باعث میشود اکثر افراد ترجیح دهند از روشهای قدیمی برای پیشروی در بازی استفاده کنند؛ Run & Gun. اما حال که به این سبک پیشروی میرسیم، مشاهده میکنیم با وجود اینکه سلاحها و محیط بازی، بستر مناسب برای خلق یک تجربه ناب را فراهم میکند، اما Crytek به درستی از این پتانسیل نهفته در محیطهای بزرگ بازی استفاده نمیکند. با وجود اینکه محیطهای بازی بسیار وسیع است، اما اکثرا مشاهده میشود که دشمنان بازی در یک نقطه تجمع کردهاند و در واقع محیط بزرگ بازی نقش خاصی را ایفا نمیکند! در حالی که میشد با پخش کردن دشمنان در جای جای محیط بازی، تجربه یک شوتر سندباکس در محیطی وسیع را به حداکثر رساند. البته این بدین معنی نیست که بازی خطی دنبال میشود. کماکان این شما هستید که تصمیم میگیرید چگونه، از چه نقطه و چه موقع به دشمن حمله کنید، چیزی که در اکثر شوترهای خطی وجود ندارد و این دشمن است که به سمت شما میآید و شما فقط باید قبل از اینکه کشته شوید، او را بکشید. در واقع اصلیترین دلیلی که ضعف هوش مصنوعی Crysis3 به نسبت بقیه شوترهای خطی اینقدر به چشم میآید، همین امر است. شما در بازیهای دیگر، فرصت و امکان بازی کردن و گول زدن هوش مصنوعی را ندارید و در واقع با یک هوش مصنوعی تقریبا اسکریپت شده طرف هستید اما در Crysis3، پویایی هوش مصنوعی باعث شده است ضعفهایش بیشتر به چشم آید. بازی همچنین به عنوان پایان یک سه گانه، با کمبود سکانسها و مبارزات حماسی مواجه است و باس فایتها هم کمک چندانی به این قضیه نمیکنند. زمان تقریبا کوتاه کمپین بازی (بین 6-8 ساعت که بسته به نوع بازی کردن بیشتر نیز می شود) نیز ضربه بزرگی به این بخش زده است، هر چند قابلیت تکرار بازی، به خاطر ماهیت سندباکس بودن، همچنان بالا است. ولی با تمام این اوصاف، کلید لذت بردن یا نبردن از Crysis3، در دستان بازیکن است زیرا پشت این نقاب تاریک هوش مصنوعی، تجربهای لذت بخش از مبارزات سرگرم کننده با سلاحهایی فوق العاده در انتظار شماست.
دستاوردی بزرگ روی کنسولها
“Can it run Crysis؟” آیا این جمله را به خاطر دارید؟ اولین اچیومنت/تروفی Crysis2 در واقع کنایهای به چندین سال بحث و گمانه زنی در محافل گیمینگ بود. Crysis2 آمد و علی رغم مشکلاتی که داشت، توانست یکی از بهترین جلوههای گرافیکی کنسولی را به نمایش بگذارد. اما این برای استودیوی جاه طلبی مانند Crytek کافی نبود. آنها میخواستند از نهایت قدرت کنسولها استفاده برده و نشان دهند که هنوز هم میتوان روی کنسولها معجزه کرد. محصول ارایه شده نیز دست کمی از معجزه ندارد! Crysis3 روی کنسولها، یک دستاورد عظیم، هم از نظر تکنیکی و هم از نظر ارزش تولید است. کلکسیونی از انواع افکتهای فوق پیشرفته در کنار نورپردازی داینامیک، موجب خلق تصاویری شده است که از نظر بصری، کم نظیر و شاید بتوان گفت بی نظیر هستند. نورپردازی پیشرفته بازی در کنار انیمیشنهای بسیار طبیعی حالات صورت باعث شده است کاتسینهای هم زمان بازی بسیار سینمایی و خوش ساخت شود. کافی است به وجود نورپردازی داینامیک، شیدر پیشرفته، پیاده سازی تکنیکی شبیه به Tessellation بر روی سطوح، سیستم ذرات پیشرفته، سایه زنی پیشرفته، Normal map و بسیاری دیگر از Post Process Effectها که شاید حتی نامشان آشنا نیز نباشد، همه در محیطی بسیار بزرگ و پر جزییات، به همراه فیزیکی فوق العاده، فکر کنید تا درک کنید پردازش این موارد چقدر برای یک کنسول با سن 8 سال، سنگین است. این سنگینی نیز همان طور که میشد حدس زد، قربانی خود را نیز گرفته است و آن قربانی، نرخ فریم است. در بازی کمتر شاهد افت فریم آزار دهنده هستیم ولی متوسط فریم در کل بازی، کمتر از 30 و حوالی 24-28 فریم است، هر چند در مناطق خلوت و بستهتر و جاهایی که هوش مصنوعی کمتری وجود دارد، این فریم حتی بالاتر از 30 نیز میرود. Crytek برای اینکه این کم بودن متوسط فریم، تاثیر کمتری روی مبارزات داشته باشد، اقدام به استفاده از حجم سنگینی از Motion Blur، چه در صفحه و چه بر روی اجسام کرده است. نتیجه این کار، اجرای روانتر بازی و پوشش دادن به لبههای ناصاف نیز است. هرچند این حجم زیاد Blur ممکن است برای برخی آزار دهنده باشد ولی نمیتوان منکر تاثیر مثبتش در روانتر اجرا شدن بازی شد. از نقطه نظر بافت، میتوان گفت Crysis3 تنها خوب عمل کرده است؛ در بازی شاهد بافتهای یکسان نسبتا زیادی هستیم ولی با توجه به وسعت بالای محیطهای بازی، چندان به چشم نمیآید. اما در مراحل انتهایی بازی، شاهد اجرای تکنیکی شبیه به Tessellation بر روی سطوح زمین و دیوار هستیم که ارزش این بخش را به شدت بالا میبرد. متاسفانه رزولوشن بازی همانند عنوان گذشته، اندکی کمتر از 720P است؛ بازی در رزولوشن 720*1152 اجرا میشود که این مقدار برای کنسول PS3، اندکی کمتر نیز هست. مجموعه این تکنیکها و افکتها، فقط جنبه تزیینی ندارد و تاثیر فوق العادهای بر روی گرافیک بصری بازی گذاشته است. همینطور نحوه اجرای این تکنیکها نیز، ارزش هنری بازی را به شدت بالا برده است. تقریبا تمامی منابع نور در بازی، حجمدار و پویا هستند و نحوه اجرای این تکنیکها در کنار افکت Lens Flare که به زیبایی با هم ترکیب شدهاند، به همراه ترکیب رنگ فوق العاده در محیطهایی زیبا، نشان از طراحی هنری برجسته Crytek دارد که شهری مدرن و تخریب شده را این چنین زیبا به تصویر کشیده است. Crysis3 از نظر بصری بی نقص است؛ از نظر تکنیکی نیز یکی از بهترین نمونههای عرضه شده بر روی این نسل از کنسولها است اما نرخ فریم پایینتر از حد استاندارد، باعث شده کمی از ارزشهای این بخش کاسته شود. اما از سوی دیگر، حجم تکنیکهای به کار رفته در بازی به قدری زیاد بوده و بی نقص اجرا شده است که میتوان از متوسط نرخ فریم پایین آن چشم پوشی کرد، مخصوصا که این نرخ فریم، تاثیر زیان آوری بر روی لذت مبارزات نمیگذارد و Crytek نیز با استفاده از تکنیک Motion Blur اندکی این مشکل را کمرنگتر کرده است. به عبارت دیگر، اگر کسی بخواهد از Crysis3 لذت ببرد،میتواند از این اندک مشکلات صرف نظر کند.
,
شاید یکی از مواردی که در Crysis2 همه را شوکه کرد، موسیقی گوش نواز آن بود که تِرکهای اصلی آن به مدد دستان هنرمند Hans Zimmer نواخته شده بود. به همین دلیل انتظار بالایی از موزیک Crysis3 میرفت و اینک میتوان گفت که در غیاب Zimmer، باز هم موسیقی بازی گوشنواز است. موزیک منوی اصلی بازی به قدری زیبا کار شده است که برای چند دقیقه دسته را رها کرده و فقط به شنیدن موزیک این قسمت، بارها و بارها پرداختم. علاوه بر تم کلی موسیقی که از عنوان پیشین وام گرفته، موزیک متن بازی، هماهنگی خوبی با روند بازی دارد. در مواقعی که در حال پیشروی مخفیانه هستید، موزیکی ملایم پخش شده و وقتی وارد درگیریهای بزرگ میشوید، ریتم موزیک تند شده و باعث افزایش آدرنالین خون و افزایش هیجان میشود. علاوه بر موزیک، کار صداگذاری بازی نیز تقریبا بی نقص انجام شده است. لذت شنیدن صدای کشیده شدن زه کمان و شلیک با Scarab، لذتی وصف ناشدنی است. صدای خش خش گیاهان، جریان آب در جویی روان در کنار سایر صداهای محیط، اتمسفر خاصی را ایجاد میکند که در کنار تصاویر، احساس حضور در شهری مخروبه را به خوبی القا میکند. جا دارد به صدای دلنشینی که هنگام ورود به Cloak Mode پخش میشود نیز اشاره شود که یادآور سری فیلمهای Predator است که دست بر قضا، آرایه کنایی زیبایی ایجاد کرده است. صداپیشگی شخصیتها نیز بر خلاف Crysis2، این بار به خوبی انجام شده است و حس خشونت، اضطراب، بی اعتمادی و خیانت، به خوبی در چهره و تُن صدای افراد، به خصوص کاراکترهای همراه بازیکن دیده میشود.
بخش چند نفره Crysis3 در حالت کلی پیشرفت خوبی نسبت به عنوان پیشین داشته است و به نظر میرسد Crytek UK از اشتباهات گذشته درس گرفته است. در این بخش شاهد مدهای روتینی نظیر Death Match و Team Death Match هستیم که به لطف قدرتهای نانوسوییت، اندکی با بقیه شوترهای نظامی تفاوت دارد. همچنین شاهد بازگشت مد محبوب Crash Site نیز هستیم که در واقع معادل King of The Hill در سایر بازیها است. سازندگان حتی مدی خاص صرفا برای استفاده از کمان بازی طراحی کردهاند که به طور غیرمنتظرهای، جالب از کار درآمده است؛ در مد Hunter، دو نفر از بازیکنان در نقش شکارچی (با نانوسییت) و بقیه در نقش شکار (سربازان Cell) ظاهر میشوند. رفته رفته با کشته شدن تک تک سربازان، فقط یک سرباز میماند و جمع شکارچیان؛ نتیجه کار را میتوان حدس زد! مپهای بازی نیز بسیار پرجزییات و بزرگ طراحی شده و پر از مکانهای ناشناخته است. تنوع مپها نیز خوب بوده و از مناطق شهری تا مردابها و مناطق تاسیساتی را پوشش میدهد. سیستم لول آپ بازی و کلاسها و شخصی سازیها، بر طبق استانداردهای شوترهای نظامی است و تفاوت خاصی با آنها ندارد و به خوبی میتوان با زیر و بم آن به سرعت آشنا شد. در مجموع این بخش میتواند علاقهمندان به شوترهای نظامی که از بازی کردن عناوین تکراری خسته شدهاند را مدتی سرگرم کند.
Crysis3 در نگاه اول، یک فستیوال نمایش قدرتهای CryEngine3.0 به نظر میرسد؛ اگرچه این عنوان یک دستاورد بزرگ از نظر تکنیکی روی کنسولها است اما پشت این انبوه افکتها و تکنیکهای پر زرق و برق، کمپینی سرگرم کننده با قابلیت تکرار بالا وجود دارد که با گیمپلی سندباکس خود، ساعتها شما را سرگرم خواهد کرد. Crysis، دریچهای است که نمایی از گرافیک بصری عناوین نسل بعد را، در زمان حال به شما نشان میدهد، پس چرا شما یکی از افرادی که نیم نگاهی از این دریچه انداخته و گوشهای از آینده را دیدهاند نباشید؟
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گرافیک تکنیکی کمنظیر که یکی از بهترین نمونههای این صنعت را به نمایش میگذاردانیمشنهای بسیار خوب، مخصوصا چهرهها که به هر چه طبیعیتر شدن رفتار کاراکترها انجامیده استگرافیک بصری بی نظیر و زیبا که چشمها را نوازش میدهدموسیقی گوشنواز استافکتهای صوتی به بهترین شکل پیاده سازی شده استطراحی مراحل خوب که در کنار قابلیتهای نانوسوییت، پیشروی را روشمند کرده استتنوع سلاحهای عالی که شلیک با آنها لذت بخش استبخش چند نفره جذابنقاط ضعف:هوش مصنوعی نامتعادل که لذت مبارزات را میکاهدمحتوای کمپایین بودن متوسط نرخ فریمکوتاه بودن بخش کمپین