اواخر بهار سال جاری زمانی که استدیوی Bearded Bird خبر از ساخت عنوان جدید خود با نام “پروانه” را داد، کمتر کسی فکرش را میکرد پروانه میتواند بازگشای افقهایی جدیدی از امید به صنعت و یا هنر بازیهای رایانهای در کشورمان باشد. پروانه از این لحاظ حائز اهمیت است که برای اولین بار میتوان، عنوانی وطنی را بدون در نظر گرفتن رگ ناسیونالیستی و مصلحت اندیشی، با سایر آثار غربی این ژانر مقایسه کرد؛ و به راحتی از آن انتقاد و ایراد گرفت. زیرا محصولی حرفهای بازخوردهای حرفهای و ریز بینانه خواهد داشت و به راحتی میتوان آن را خطخطی کرد.
پروانه، قصهگوی دنیای خیالی به نام گیتیماست. سرزمینی افسانهای که مورد هجوم نیروهای تاریکی قرار گرفته است. ناریا یکی ازشهرهای این سرزمین است که قهرمان داستان پروانه، یعنی فادیا در آن زندگی میکند. گیتیما گذشتهای تاریک و حماسی دارد. روزگاری که کل سرزمین در تاریکی فرو رفت و موجودات پلید سراسر آن را آلوده کردند. تاریخ گیتیما سرشار از رشادتها و از خود گذشتگیهای مردمانش است که برای پاک کردن دنیای خود از پلیدی و تاریکی بهای زیادی پرداختند. حال بعد از سالها درست زمانی که خاطرات گذشته برای کودکان نسل جدید دنیای گیتیما تبدیل به افسانه میشود، تاریکی با قدرت بیشتر باز میگردد. فادیا قهرمان داستان، نوجوانی است که بر خلاف هم سن و سالانش با تکیه بر شجاعت و لیاقت خود به کمک خانواده و مردمان شهرش میپردازد.
داستان پروانه قطعا در در نگاه اول کلیشهای و تکراری به نظر میرسد، اما با شروع بازی و در نظر گرفتن طراحی این دنیای خیالی توسط سازنده، چهارچوبهای کلیشه کمتر نمود پیدا میکند و داستان و دنیایی پروانه جرقهی خوبی برای آتش یک عنوان فانتزی قهرمان محور را دارد. نکتهای که شاید بیشتر مورد بحث باشد، گذشته و تاریخ دنیای گیتیما و مردمانش است که بسیار بیپاسخ و ناملموس به نظر میرسد. مردمان بالدار سرزمینی که نامهای عجیب و غریب و عموماً عربی و حتی غربی دارند. چنین داستانی برای یک مخاطب ایرانی که عقبه فکری مانند شاهنامه و داستانهای مصور و حتی معاصر پر مغزی دارد نبودنش بهتر از بودنش است. البته از آنجا که پروانه قرار است به صورت اپیزودیک منتشر شود، امکان این موضوع وجود دارد که از گذشته و تاریخچه مردمان گیتیما در آینده بیشتر بدانیم. نکته دیگر که مهم به نظر میرسد این است که، سازنده با خلق دنیای خود توانسته زیرکانه مفاهیم و عقاید خود را هدف دار به سوی مخاطب شلیک کند که البته این موضوع مورد بحث ما نیست.
گیمپلی پروانه میتوانست یکی از پازلهای موفقیت بازی باشد. دوربین ایزومتریک با مبارزات و ضربات کلیک کردنی و سیستم لوت، بازی را شبیه به Dungeon crawlهای کلاسیک میکند. اما خوب، پروانه در عمل بسیار جمع و جورتر و سادهتر از آنها است و حتی نسبت به Hack & Slash های رایج نیز ساده به نظر میرسد در واقع سازنده با دخل و تصرف و ایجاد و حذف المانهایی از استانداردها توانسته تا حدودی سبک خود را در بازی تزریق کند. سیستم مبارزات بازی بسیار ساده است و تا حدودی میتوان آن را نقطه ظعف گیمپلی دانست. سرعت عمل شما در کلیک کردن بر روی دشمنان تاثیر زیادی در سرعت ضربات وارده از طرف فادیا ندارد، عامل مهمی که در سبک Hack & Slash یکی از مهارتهای مخاطب به شمار میآید. از طرفی وجود معماها که معمولاً با جابهجا کردن و گذاشتن و برداشتن اشیاء در بازی گنجانده شده، نقطه مقابل سیستم مبارزات بازی است؛ و در عین سادگی بسیار جذاب و برای فرار از تکراری شدن گیمپلی مناسب به نظر میرسد.
سیستم لوت بازی بسیار ساده و مبتدیانه کار شده و پرداخت مناسبی ندارد. در کنار آن سیستم Craft که در بازی با عنوان پیشهوری در دسترس است، در عین سادگی طراحی خوبی دارد. این بخش شامل یک مینیگیم ساده است که از چیدمان آیتمهای به دست آمده در یک جدول میتوانید به سلاحهای خود که از لحاظ تعداد بسیار فقیر هستند دسترسی پیدا کنید. در مجموع گیمپلی پروانه در عین اینکه شامل نکات جالب و حتی جدیدی هست، اما به شدت از بیماری سادگی بیش از حد رنج میبرد و شاید بتوان آن را برای کودکان مناسب دانست. حتی با توجه به این موضوع که فادیا هیچگاه نمیمیرد و بعد از هر بار شکست خوردن و با وارد شدن به یک دالان عجیب و غریب و عبور از آن به زندگی باز میگردد، بیش از پیش ساده بودن بازی تو ذوق میزند. ولی با رعایت شرط انصاف باید گفت گیمپلی پروانه حق مطلب را در برابر کلمه سرگرم کنند ادا میکند.
نکته خوشحال کننده در پروانه در جایی است که سازنده به خوبی به تمام بخشهای بازی پرداخته است، و از هیچ کدام از بخشهای بازی مانند اکثر عناوین ایرانی سرسری و با عجله، به بهانه نبود نیروی متخصص و یا کم بوده بودجه، نگذشته است. پروانه از لحاظ گرافیک بصری حرفی برای گفتن ندارد، اما گرافیک هنری بازی تقریباً تمام نقایص، در این بخش را به دوش کشیده است. همانطور که پیشتر گفته شد، پروانه در دنیایی خیالی و فانتزی اتفاق میافتد. قابل درک بودن و ارتباط برقرار کردن مخاطب کاملاً تحت تاثیر طراحی این دنیا قرار دارد. Bearded Bird در این بخش عالی عمل میکند. طراحی هنری بازی برگ برنده پروانه در معرفی سرزمین گیتیما به مخاطب است. استفاده از تونالیته رنگی شاد و طراحی بسیار خوب شهر ناریا و کوهستانهای اطراف آن، همه باعث میشود ناخودآگاه لب به تحسین سازنده بگشایید. البته طراحی دشمنان اصلی بازی که موجوداتی سبز رنگ به نام خزدک هستند، چندان جالب نیست و بیشتر شما را یاد وزغهای بزرگ میاندازد. ولی در مجموع دنیای گیتیما پر است از زیبایی و خوش سلیقگیهای سازنده.
طراحی کاراکترهای بازی نیز به خوبی انجام پذیرفته و نکته بسیار خوب در این بخش صداگذاری بیهمتای پروانه میان عناوین ایرانی است. استفاده از صدا پیشههای حرفهای و البته ضبط با کیفیت باعث شده بیشتر از همیشه شخصیتهای بازی مخاطب را درگیر خود کنند و البته شاید شخصیت پردازی نچندان خوب بازی را نیز جبران کند. قسمت عمده و مهمی از داستان بازی توسط کاتسینهایی انجام میپذیرد که شامل انیمشینهای با کیفیتی هستند که قطعا از دیدن آنها لذت خواهید برد. موسیقی بسیار خوب را نیز به این بخش اضافه کنید تا، پروانه همچنان بازی کاملتری به نظر برسد. موسیقی بازی تناسخ بسیار مناسبی در کالبد بازی دارد و به خوبی به فضای فانتزی و آشفته گیتیما رسوخ پیدا میکند. البته موسیقی بازی از لحاظ کمیت کاملاً بر خلاف کیفیت آن است؛ و این یعنی در پروانه موسیقی تکراری زیاد میشنوید.
در آخر میتوان با جرات گفت پروانه بازی موفقی است. نه تنها تحت به عنوان یک بازی ایرانی، بلکه با مقایسه با بازیهای بین المللی دیگر نیز عنوانی موفق است. Bearded Bird به وضوح برای پروانه زحمت کشیده و با حوصله و دقت سعی بر آن داشته تا کیفیت تمام قسمتهای بازی را بالا نگه دارد. با توجه به تجربه اول Bearded Bird در این امر و البته ادامه داشتن داستان پروانه، به خوبی میتوان به آینده این عنوان امیدوار بود. البته وجود ایراداتی مانند ساده بودن بیش از حدگیمپلی و داستان کم عمق مواردی غیر قایل اغماض هستند که Bearded Bird باید در ادامه راه فکری به حال آنها بکند. در آخر امیدواریم در آینده پروانه را در سامانههای توزیع محتوای دیجیتال مانند استیم ببینیم.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: طراحی هنری برجستهنقاط ضعف:بیش از حد آسان