بررسیپلی استیشن 4

بررسی بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

حتما شما هم تا الان ماجرای منحل شدن استودیو سازنده «متال گیر» و کش مکش‌های اعضای تیم و به ویژه شخص «هیدئو کوجیما» با ناشر بازی، شرکت «کونامی»، را شنیده‌اید. این موضوع تا به حال به اندازه کافی در دیگر مطالب سایت منعکس شده است. بنابراین بهتر است به بررسی خود بازی مشغول شویم! ساخت یک بازی «دنیای باز» با جزییات و ابزارهای گیم‌پلی بسیار زیاد که به خوبی در کنار هم جور باشند و در نتیجه آزادی عمل فوق‌العاده به بازیکن ببخشند، مهارت بسیار زیادی می‌طلبد که «Kojima Productions» در آخرین و بزرگترین ساخته‌اش به خوبی از عهده آن بر آمده است.

در «Metal Gear Solid V: The Phantom Pain» دست شما همه جوره باز است. همانطور که اشاره کردم، در این بازی درخور یک عنوان دنیای باز، امکانات و ابزارهای متعددی در دسترس دارید، از جمله سلاح‌ها در انواع سبک و سنگین، آیتم‌هایی با کارآیی مختلف مانند «فنتوم سیگار» که مثل دکمه «فست فوروارد» گذر زمان را بسیار سریع می‌کند، دست مکانیکی «بیگ باس» که خود چندین مدل و کارایی مختلف دارد و بسیاری از ابزارهای دیگر که اگر بخواهم تک تک آنها را نام ببرم، لیست بلند بالایی می‌شود. مهمتر از این‌ها، در بازی شما همراهانی نیز در اختیار دارید که هرکدام از آنها نیز آیتم‌ها و قابلیت‌های جداگانه خود را دارند که در موقعیت‌های به خصوص به کارتان می‌آیند. برای مثال در محیط‌های سربسته بهتر است از «D-Dog» استفاده کنید چون اون می‌تواند موقعیت تمام سربازها را در نقشه برایتان مشخص کند یا در محیط‌های باز بهتر است از «Quiet» که یک تک‌تیر انداز است استفاده کنید. هدف فقط نشان دادن نمونه‌هایی از امکاناتی هست که در اختیار شما قرار داده شده. البته این ابزارها به تدریج و با پیش‌روی در بازی در اختیارتان قرار می‌گیریند که در ادامه به توضیح آن نیز می‌پردازم، اما چگونگی استفاده از این امکانات همگی بستگی به خودتان دارد.

به صورت مخفیانه وارد پایگاه دشمن می‌شوید، همه سربازها را زیر نظر می‌گیرید و نقشه‌ای برای انجام ماموریتتان می‌کشید. جلو می‌روید اما یکی از سربازها که از دیدتان پنهان بوده شما را می‌بینید! ولی خیلی پیشتر شما Quiet را در نقطه مناسبی مستقر کرده بودید و از او خواسته بودید که هرکسی که شما را دید از بین ببرد. بنابراین قبل از آنکه آن سرباز بخت برگشته فرصت تکان خوردن داشته باشد با یک تیر در مغزش کشته یا بیهوش می‌شود. شاید هم شما اصلا به فکر مخفی‌کاری و لو رفتن نباشید و قبل از ورود به پایگاه آنجا را به خمپاره بستید و از هلی‌کوپتر پشتیبانتان هم خواستید آنجا را به رگبار ببندد. یا شاید هم از یک پایگاه دیگر یک تانک دزدیده‌اید و با آن وارد این پایگاه می‌شوید، ماموریت را انجام می‌دهید و سوار بر یک کانتیر که به بالون وصل شده از منطقه خارج می‌شوید. همه چیز ممکن است. در MGS V این کارگردان نیست که صحنه‌های باشکوه خلق می‌کند، شما این کار را انجام می‌دهید.

به همین دلایل من معتقد هستم که انتقال از ساختار نسبتا خطی سری‌های گذشته MGS به ساختار محیط باز در MGS V صرفا در مبحث گیم‌پلی با موفقیت هر چه تمام‌تر انجام شده است. تنها شکایت من از نبود، یا بهتر بگم، کمبود باس فایت‌های با کیفیت است.

پایگاه مادر یا همان «Mother Base» نیز که برای اولین بار در نسخه «Peace Walker» وارد سری MGS شده بود، در این نسخه بهتر و کامل‌تر بازگشته است. در هنگام ماموریت‌ها شما می‌توانید سربازها و منابع مختلفی را از داخل بازی به وسیله بالون استخراج و به پایگاه مادر انتقال دهید. این منابع، عناصر مورد نیاز برای گسترش پایگاه و ساخت بخش‌های جدید هستند. خود پایگاه مادر نیز به چندین واحد تقسیم می‌شود که هرکدام نقشی جداگانه در پیش برد بازی ایفا می‌کنند و برای بالا بردن Level هر واحد باید سربازان بیشتر و رده بالاتری را به آن انتقال دهید. برای مثال واحد «R&D» وظیفه ساخت آیتم‌ها و سلاح‌های شما را به عهده دارد و هرچه Level آن بالاتر می‌رود سلاح‌های بهتر و آیتم‌های بیشتری را می‌توانید بسازید. که البته ساخت و ساز هم به منابع جداگانه از جمله پول، نقشه و غیره نیاز دارد. عملیاتی نیز با نام «FOB» در بخش پایگاه مادر گنجانده شده که شما در آن می‌توانید به پایگاه دیگر بازیکنان حمله کنید و منابع و سربازهایشان رو بدزدید! البته بسته به درجه حفاظتی که بازیکن مقابل برای پایگاهش استفاده کرده ممکن است کار شما بسیار دشوار یا بسیار آسان باشد، شاید حتی طرف مقابل خود دست به کار شد و شما را در حین ارتکاب جرم از پا درآورد. پایگاه مادر از این جهات عمق بیشتری به گیم‌پلی بخشیده است و به گونه‌ای المان‌های نقش آفرینی و حتی استراتژی را وارد بازی کرده. ضمن اینکه در این نسخه بر خلاف Peace Walker شما می‌توانید در بین مراحل به پایگاه مادر بروید و در آن گشت و گذار کنید. خیلی از سکانس‌های داستانی نیز در داخل همین پایگاه مادر رخ می‌دهد.

اما ساختار محیط باز بر داستان و نحوه روایت آن چه تاثیری داشته است؟ آیا کوجیما توانسته به نحو شایسته داستان بازی را در دل چنین ساختاری بگنجاند؟ بازی بنا به تصمیم سازندگان به دو فصل 1 و 2 تقسیم شده. در فصل اول داستان همانند دیگر بازی‌های سری MGS بسیار جالب و درگیر کننده پایه ریزی شده است و از این لحاظ راضی کننده است اما در جواب به سوالات بالا باید بگویم که کوجیما نتوانسته حس پیوستگی داستان که در نسخه‌های گذشته و خطی MGS شاهد بودیم را در این نسخه به خوبی حفظ کند. این مشکل در فصل دوم بازی بیشتر به چشم می‌آید، جایی که اکثر ماموریت‌هایی که انجام می‌دهید ربطی به داستان و پیش‌برد آن ندارد و میان پرده‌هایی که مشاهده می‌کنیم غیر مرتبط با ماموریت‌ها و اکثرا در داخل پایگاه مادر رخ می‌دهند. در این بین چندین رشته داستانی نیز وجود دارند که توضیح مناسبی برای آن‌ها ارائه نمی‌شود و به نوعی بی‌پایان می‌مانند. اما بدتر از همه این‌ها، پایان بازی است که هرگونه توضیح در مورد افتضاح بودن آن بدون لو دادن داستان غیرممکن است. چنین پایانی به مانند یک سیلی محکم بر صورت طرفداران سری و بیگ باس است که بنا به برداشت من تنها هدف آن ارضا کردن وسواس ذهنی شخص کوجیما از شوکه کردن مخاطب بوسیله تویست‌های داستانی است. از نظر من به عنوان یک منتقد و همچنین طرفدار سری MGS، این پایان، بدترین داستان را بین کل سری MGS ارائه می‌دهد. اما اگر شما بر روی داستان و شخصیت‌ها وسواس ندارید این پایان بر روی تجربه شما از بازی تاثیری نخواهد داشت و چه بسا شاید از این تویست لذت هم ببرید.

شایسته است که نگاهی هم بر جلوه‌های بصری MGS V داشته باشیم. تیم سازنده با بهره گیری از Fox Engine محیط‌های عظیم و پرجزییاتی را به نمایش گذاشته است که همگی با نرخ 60 فریم در ثانیه اجرا می‌شوند. کاری که دست کمی از جادو ندارد. واقعا جای تاسف است که بعد از این بازی دیگر استفاده چندانی از این موتور گرافیکی نشود. موسیقی بازی هم شامل قطعات فوق‌العاده‌ای می‌شود اما متاسفانه در مکان های مناسب و با پیش‌زمینه خوبی استفاده نشده‌اند که لحظات ماندگاری را مانند قسمت نردبان در MGS 3 را رقم بزنند.

Metal Gear Solid V: The Phantom Pain بهترین بازی مخفی کاری است که تا به حال ساخته شده و در آخر همان چیزی بود که کوجیما در ذهن داشت با نسخه Peace Walker به آن دست بیابد اما محدودیت‌های سخت‌افزاری مانع آن بود. گیم‌پلی فوق‌العاده که دست و پای بازیکن را نمی‌بندد و همه چیز را برای اون ممکن می‌سازد. اما داستان و روایت آن مزه تلخی نیز در دهان به جای می‌گذارد. این نکته خود ثابت کننده این است که کوجیما در مقام یک طراح بسیار بهتر و ماهرتر از کوجیما در مقام نویسنده است. و این آرزو که ای کاش پایان بهتری برای آخرین بازی از سری MGS با کارگردانی کوجیما وجود داشت.

مجموع امتیاز - 9

9

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
فصل اول
گیم پلی پر عمق
آزادی عمل زیاد در خلق لحظات ناب
پایگاه مادر
نقاط ضعف:
روایت ضعیف داستان در فصل دوم
پایان بسیار بد

User Rating: 4.55 ( 2 votes)

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا