قطعا به دور از انصاف است که Quest of Persia: LOTFALI KHAN ZAND (که آخرین بازی استودیوی هنرهای پویا است) را با عناوین روز دنیا مقایسه کرده و در نهایت لطغعلی خان را به عنوان یک بازی ضعیف معرفی کنیم.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا Review این بازی را کمی متفاوتتر کار کرده و با دو دیدگاه متفاوت به این بازی نگاه کنیم. دیدگاه اول به عنوان یک بازی داخلی، و دیدگاه دوم به عنوان یک بازی جهانی.
داستان بازی همانطور که از نامش هم مشخص است در مورد آخرین پادشاه سلسلهی زند یعنی لطفعلی خان است. بازی در قرن دوازدهم هجری اتفاق میافتد و داستان مشهور خیانت ابراهیمخان کلانتر، تصرف قلعهی زرقان توسط لطفعلی خان، حملهی آقا محمد خان قاجار به قلعهی زرقان و نهایتا فرار لطفعلی خان به کرمان را روایت میکند و بیشتر مراحل بازی هم در قلعهی زرقان و شهر کرمان دنبال میشوند.
داستان بازی از طریق Cut-Sceneهای از پیش رندر شدهای که کیفیت چندان مطلوبی ندارند روایت میشود و راوی داستان هم آقای پیمان اسدیان گویندهی خبر شبکهی سوم سیما هستند!
متاسفانه داستان بازی بسیار گنگ روایت میشود و اگر توضیحات نوشته شده بر روی منوهای Loading بازی وجود نداشتند، بازیباز به هیچعنوان متوجه نمیشد که در کدام قسمت از بازی و در کدام مکان قرار دارد.
ضمن اینکه داستان بسیار عجیب و غریب به پایان میرسد و احتمالا در نسخهی بعدی بازی (انتقام قاجار) داستان حول محور سفر در زمان خواهد چرخید!!
یکی از مشکلات بزرگی که در میان جامعهی بازیباز در کشورمان وجود دارد، این است که در درجهی اول همه به گرافیک یک بازی اهمیت میدهند و بعد به سراغ فاکتور مهمتری به نام گیمپلی میروند.
مشکلی که دقیقا در بازی لطفعلیخان هم به چشم میخورد.
فراموش نکنیم که گرافیک یک بازی هرچقدر هم از نظر تکنیکی قوی و مطابق با استانداردهای روز باشد، گیمپلی بد میتواند لذت بازی کردن را به کلی از بین ببرد.
استودیوی هنرهای پویا هم برای اینکه برای بازی خود نامی دست و پا کند، ترجیح داده که گیمپلی را فدای گرافیک کند. گرافیک بازی به وضوح یک نسل از سایر بازیهای داخلی جلوتر است؛ اما گیمپلی بازی تکراری، خسته کننده، آزار دهنده و اعصاب خورد کن است.
با اینکه به پایان رساندن بازی روی Casual Mode (سادهترین درجهی بازی) بیشتر از یک ساعت و نیم وقت شمارا نخواهد گرفت، بازهم بعد از گذشت تنها چند دقیقه روند بازی تکراری میشود.
روند بازی بدین صورت است که لطفعلی خان چند قدم حرکت میکند، در میان چند دیوار نامرئی گرفتار شده و مجبور است تمام دشمنانی که ناگهان ظاهر میشوند را از بین ببرد. معمولا پس از بین بردن دشمنان یک Cut-Scene کوتاه نمایش داده شده و یا مرحلهی بعدی بازی شروع میشود. همین چرخه تا پایان بازی ادامه میکند و تنها در مراحل پایانی است که گیمپلی بازی کمی دستخوش تغییرات میشود.
تمرکز اصلی در گیمپلی لطفعلی خان بر روی مبارزات است و دقیقا همین قسمت از بازی اعصاب خوردنکن ترین قسمت آن است!
مبارزات بازی از پایه و اساس مشکل دارند و در طول بازی هیچگاه از مبارزات لذت نمیبرید.
به جز 3-4 حرکت اصلی شمشیر که زیرمجموعهی ضربات اولیه و ثانویه (Primary & Secondary Attack) هستند، چند حرکت چندضرب (Combo) هم در بازی وجود دارد که تقریبا هیچگاه مفید واقع نمیشوند.
در بازی تنها زمانی میتوان از حرکات چندضرب استفاده کرد که نهایتا با دو دشمن میجنگید؛ و با توجه به اینکه در بیشتر مراحل بازی در هر صحنه حداقل 3 دشمن لطفعلیخان را محاصره کردهاند، حتی بر روی Casual Mode هم استفاده از حرکات چندضرب خیلی زود به کشته شدن لطفعلیخان منجر میشود. زمانی که با 3 دشمن یا بیشتر مبارزه میکنید، تنها راه مبارزه دفاع کردن برای چند ثانیه و سپس فاصله گرفتن از دشمنان برای بدست آوردن فرصت و فضای ضربه زدن است.
یکی از کمبودهای عمده در بخش مبارزات که وجودش میتوانست به مبارزات جان تازهای بدهد، Counter Attack یا ضد حمله است. مانند بازیهای Prince of Persia و Assassins Creed که پس از دفاع کردن ضربهی دشمن میتوانستیم بالافاصله ضربه بزنیم.
وجود ضد حملات میتوانست سیستم عذاب آور مبارزات (که بازیباز مجبور است پس از چند ثانیه دفاع کردن حتما از دشمنان فاصله بگیرد تا فرصت ضربه زدن پیدا کند) را واقعا بهبود ببخشد.
کمبود دیگری که در مبارزات احساس میشود، توانایی حرکت کردن در هنگام دفاع است که متاسفانه در بازی وجود ندارد و در هنگام دفاع کردن، لطفعلی خان از جایش تکان نمیخورد!
البته سازندگان تلاشهایی برای ایجاد تنوع در گیمپلی و مبارزات انجام دادهاند؛ اما تمام آنها در عمل هیچ کمکی به تنوع بازی نمیکنند.
یکی از فاکتورهایی که میتوانست تنوع خوبی در مبارزات ایجاد کند بیشتر شدن مبارزه با اسلحهی گرم بود.
سیستم مبارزه با تفنگ به شدت ساده است و حتی هیچ نشانگری برای اسلحه وجود ندارد. اسلحههایی که در طول بازی بدست میآیند هر کدام دو گلوله داشته و پس از دو بار شلیک خود به خود از بازی خارج میشوند. جالب اینجاست که اگر یک اسلحه با 2 گلوله در اختیار داشته باشید، در صورت پیدا کردن یک اسحلحهی دیگر نمیتوانید آنرا بردارید!
همچنین در 2 یا 3 مرحله از بازی، به اصطلاح پازلهایی هم وجود دارند که کوچکترین تنوعی در بازی ایجاد نمیکنند و بود و نبود آنها هیچ تاثیری در روند بازی ندارد.
یکی دیگر از ویژگیهایی که سعی در ایجاد تنوع در بازی داشته وجود چند نوع شمشیر مختلف است. علاوه بر شمشیرهای بیمصرفی که پس از کشتن دشمنان باقی میماند، دو نوع شمشیر واقعا مفید و کارآمد را پس از شکست دادن دو رئیس بازی یعنی هادی خان بروجردی و مصطفی خان زند بدست میآورید. این شمشیرها به مراتب قدرتمندتر از شمشیر اصلی لطفعلی خان هستند و مبارزه با آنها به مراتب جذابتر از مبارزه با شمشیر اصلی است. اما متاسفانه بعد از تنها یک مرحله این شمشیرها را از دست میدهید!
در مجموع سه درجهی سختی مختلف در بازی وجود دارد؛ اما اگر فکر میکنید که در درجات سختی بالاتر بیشتر به چالش کشیده میشوید سخت در اشتباهید چراکه در درجات سختی بالاتر، مبارزات حتی عذابآور تر از قبل هم میشوند!
در حالتهای مشکل (Hardcore) و آخرین شمشیر زن شرق (LOTFALI KHAN ZAND)، برای از بین بردن هر دشمن باید ضربات بسیار بیشتری به او وارد کنید. و این بدان معناست که برای هر سری مبارزه، باید زمان زیادی را صرف وارد کردن ضربات یکنواخت به دشمنان بکنید. اوضاع زمانی وخیمتر میشود که مجبورید برای شکست دادن رئیسهای بازی بیش از یکصد ضربهی شمشمیر به آنها وارد کنید!
از دیگر فاکتورهایی که میتوانستند تا حدودی به تنوع بازی کمک کنند قرار دادن مینیگیمهایی مثل شلیک با توپ بود که در بازی به صورت انیمیشن نمایش داده میشوند.
گیمپلی بازی کمبودهای زیادی دارد و در بسیاری از مواقع اعصاب بازیباز را خورد میکند. اما یک نکتهی خیلی مهم وجود دارد و آنهم این که خوشبختانه گیمپلی بازی به سطحی رسیده است که حداقل میتوان آن را با عناوین بزرگ مقایسه کرد و با توجه کردن به گیمپلی بازیهایی مثل Prince of Persia یا Assassins Creed در مورد Quest of Persia: LOTFALI KHAN ZAND نتیجهگیری کرد.
از نظر گرافیکی، Quest of Persia: LOTFALI KHAN ZAND بهترین بازیایست که تا به حال در کشورمان ساخته شده است.
QOP: LKZ بر مبنای C4 Engine ساخته شده و از تکنیکهای گرافیکی پیشرفتهای مانند Glow، Bloom، Motion Blur، Anti Aliasing و … استفاده میکند و همین تکنیکها در قالب یک موتور نسبتا قدرتمند باعث شدهاند تا QOP یک سر و گردن از سایر بازیهای داخلی بالاتر باشد.
نکتهی بسیار مهم دیگر اینکه گرافیک در QOP در مقایسه با عناوین خارجیای که از C4 Engine استفاده میکنند، چیزی کم ندارد.
قطعا کار منطقیای نیست که گرافیک QOP و گرافیک عناوین روز دنیا (که میلیاردها تومان برای آنها هزینه شده است) را کنار هم قرار دهیم و از پائین بودن گرافیک QOP شکایت کنیم. طبیعیست که اگر کار به مقایسه بکشد QOP حرفی برای گفتن نخواهد داشت.
با وجود اینکه از نظر ما گرافیک بازی با توجه به بودجه و امکانات سازندگان (مثل استفاده از C4 Engine) کاملا قابل قبول است، اما همچنان یک مشکل بزرگ وجود دارد و آنهم Frame Rate بازیست.
بازی Gears of War بر روی سیستمی مجهز به پردازندهی Core 2 Dou 2.13GHz، 2 گیگابایت رم و کارت گرافیک Geforce 8800 512 مگابایتی با نهایت جزئیات به راحتی با حدود 40 فریم در ثانیه اجرا میشود.
در حالی که QOP با نهایت جزئیات و بر روی همین سیستم، به زحمت 20 فریم در ثانیه میدهد و حتی در بعضی از مراحل، فریم ریت تک رقمی میشود!!
یکی دیگر از مشکلاتی که به بخش گرافیکی مربوط میشود انیمیشن شخصیتهاست. انیمیشنها علاوه بر خشک و مصنوعی بودن، از نظر تعداد بسیار کم هستند.
تمام دشمنان بازی (به جز رئیسها) و یاران باوفای لطفعلی خان همگی از یک سری انیمیشن استفاده میکنند و تمام حرکاتشان مشابه یکدیگر است.
برای رئیسهای بازی هم چند انیمیشن اضافه کار شده است در حالی که شخصیت لطفعلی خان انیمیشنهای بیشتری دارد. چند نوع ضربهی شمشیر مختلف، شلیک با سلاح گرم، ملق زدن، راه رفتن، دویدن، دفاع کردن و … انیمیشنهای شخصیت لطفعلی خان هستند. متاسفانه برای دفاع کردن فقط یک انیمیشن وجود دارد و بدین ترتیب زمانی که دشمنی از پشت ضربه میزند، لطفعلی خان با شمشیری که در جلوی صورتش قرار دارد ضربه را دفع میکند! ضمن اینکه هیچ انیمیشنی برای مرُدن لطفعلی خان وجود ندارد!
اما انیمیشنهای طراحی شده برای Cut-Sceneهای بازی وضعیت بسیار بهتری دارند. همچنین انیمیشن مبارزهی بین لطفعلی خان و هادی خان بروجردی که در منوی بازی نمایش داده میشود واقعا زیباست.
با اینکه QOP از AGEIA PhysX Engine استفاده میکند، پردازش فیزیکی بر روی هیچ جسمی به جز چند بشکه (که رفتار فیزیکی کاملا غیرمنطقی دارند) انجام نمیشود.
بشکههای چوبیای که بر روی هم چیده شدهاند و حتی در صورت خالی بودن هم وزن کمی ندارند، با یک ضربهی شمشیر لطفعلی خان مثل توپهای پلاستیکی به این سو و آن سو پرتاب میشوند!!
با توجه به اینکه فیزیک هیچ نقشی در گیمپلی بازی ندارد، بهتر بود که فیزیک به کل حذف شده و در عوض زمان بیشتری برای کار بر روی سایر قسمتهای بازی بدست میآمد.
یکی از نقاط ضعف بزرگ QOP: LKZ صداگذاری آن است.
با وجود صداپیشگان بسیار خوشصدا و مشهور ایرانی، انتظار میرفت تا حداقل برای راوی داستان و شخصیت لطفعلی خان از گویندگان بهتر و حرفهای تری استفاده میشد. صدای آقای پیمان اسدیان (گویندهی خبر شبکهی سوم سیما) به هیچ وجه برای روایت داستان و شخصیت لطفعلی خان مناسب نیست.
همچنین صداگذاری محیط بازی هم بسیار ضعیف و غیر حرفهای کار شده و چند صدای ساده (صدای برخورد شمشیر، شلیک گلوله، شکستن صندوقها و …) در سرتاسر بازی شنیده میشوند.
هر چقدر صداگذاری بازی ضعیف است، موسیقی بازی زیبا و حماسی است. موسیقی بازی کاملا با روند آن همخوانی دارد و بدون شک یکی از نقاط قوت بازی به حساب میآید.
همانطور که پیشتر گفتیم، Quest of Persia: LOTFALI KHAN ZAND بهترین بازیایست که تا به حال در داخل کشورمان ساخته شده است و بدون شک یک نقطه عطف در صنعت بازی کشورمان محسوب میشود.
Quest of Persia: LOTFALI KHAN ZAND در بسیاری از زمینهها ضعیف است و جای کار بیشتری دارد؛ اما هرچه که باشد، یک موضوع را به خوبی اثبات میکند و آن اینکه دانش ساخت بازی چیزی نیست که فقط در خارج از ایران وجود داشته باشد. استودیوی هنرهای پویا به خوبی نشان داد که اگر مسئولین از این صنعت نوپا حمایت کنند و زمان و بودجهی کافی را در اختیار بازیسازان مستعد داخلی قرار دهند، در آیندهای نه چندان دور شاهد عناوینی خواهیم بود که در مقایسه با Quest of Persia: LOTFALI KHAN ZAND از هر نظر برتری مطلق دارند.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: روایت یک داستان زیبای تاریخیگرافیک زیبا و استفاده از تکنیکهای جدید گرافیکیموسیقی زیبا و حماسینقاط ضعف:گیمپلی نه چندان خوب صداگذاری افتضاح برای شخصیتهاسنگین بودن بیش از حد بازیفیزیک عجیب و غریب