به نظر میرسد Gears of War: Judgment میتواند ثابت کند که داستان متوسط و نحوه روایت ضعیفش تا چه اندازه میتواند به خود بازی نیز ضربه بزند. مشاور داستانی Epic خانم Karen Traviss، نویسنده مشهور رمانها و داستانهای کوتاه Star Wars،Halo و GeOW که داستان بازی GeOW 3 نیز از کارهای اوست، در جدیدترین نسخه این سری همکاری ندارد و جای خود را به دو نویسنده دیگر یعنی Tom Bissell و Rob Auten داده است. این دو خشونت را به همراه طنز، با سناریو و خط داستانی نسبتا ضعیف ترکیب کرده اند. بخش کمپین این بازی شامل دو بخش Judgment و Aftermath با دو داستان متفاوت است. بخش داستانی اول به اتفاقات قبل از سه نسخه اصلی بازی برمیگردد، یعنی دقیقا 14 سال قبل از نخستین شماره GeOW و چند هفته بعد از حوادث Emergency Day. شهر Halvo Bay واقع در Tyrus به خاطر آتش سهمگین لوکاستها در آتش میسوزد و لوکاستها به فرماندهی دشمنی بیرحم به نام Karn در حال تار و مار کردن انسانها و ارتش COG هستند. در این شماره شما عضو گروه Kilo، یکی از گروههای ارتش COG هستید که متشکل از ستوان Baird، Cole و دو شخصیت جدید با نام Paduk (عضو سابق ارتش UIR) و Sofia (عضو سابق گارد Onyx) میباشد. ستوان Baird و گروهش که بسیار جوان و کمتجربه هستند، در جنگ با لوکاستها بهخاطر نجات جان خود و هزاران انسان دیگر از دستورات مافوق، سرهنگ Ezra Loomis (یکی از فرماندهان اصلی ارتش COG)، سرپیچی میکنند، دلیل سرپیچی استفاده از سلاح ممنوعه دشمن و مهمتر از آن شلیک خودسرانه موشک Lightmass به سمت لوکاستها است. سرهنگ Loomis به آنها هشدار داده بود که این موشک را شلیک نکنند زیرا آن برای هدفی بزرگتر ذخیره شده و اگر سرپیچی کنند در دادگاه محاکمه و به ضرب گلوله کشته خواهند شد، اما گروه Kilo میکوشد تا با شلیک موشک به سمت لوکاستها علاوه بر نجات جان انسانها، مانع دستیابی احتمالی دشمن اصلی، یعنی Karn به این موشک شود. حال گروه Kilo به جرم خیانت با دو فروند هلیکوپتر و تحت حفاظت نیروهای COG به سمت ساختمان دادگستری هدایت میشوند تا در دادگاه نظامی به ریاست سرهنگ Loomis محاکمه شوند. Loomis، سرهنگ بد خلقیست که معتقد است باید کارها با نظم و ترتیب خاصی انجام شود و اطاعت از دستورات نظامی از هرچیزی مهمتر است، حتی اگر به قیمت به خطر افتادان جان مردم باشد، به همین خاطر در این دادگاه گروه kilo حق داشتن هیچ وکیلی را ندارند و قرار است بعد از شنیدن اعترافات و آخرین دفاعیات برای آنها سریعا حکم قطعی صادر شود. در این حین 4 شخصیت اصلی داستان باید به گذشته رجوع کنند و تمام جزییات را بازگو نمایند . هر 4 شخصیت اصلی در بازی، داستان و روایت خاص خود را دارند که در طول بازی شاهد آن خواهیم بود. نفر اول ستوان Baird است و بازی با فلش بک به گذشته شروع می شود، قسمتی از داستان بازی در طول Gameplay روایت میشود و شما در هنگام بازی صدای بحث و جدل شخصیتها را خواهید شنید و تاثیرات مثبت و منفی تصمیمات گروه Kilo را درک خواهید کرد.
قسمت دوم بخش کمپین با نام Aftermath یک پیوند کلاسیک به قسمت داستانی Geow 3 و بیانگر ماجرایی است که درخلال شماره سوم این سری رخ داده و ما از آن بی خبر بودهایم. شخصیتها در Aftermath به واسطه گذر زمان پیرتر شده اند و بازی از جایی شروع میشود که تنها 24 ساعت مانده تا اینکه Adam Fenix راه درمان ماده شیمیایی Lmulsion را پیدا کند. مارکوس به Baird و Cole دستور میدهد برای یافتن برخی تجهیزات و جمع آوری سلاحها و نفرات به Halvo Bay برگردند تا در مبارزات با لوکاستها از آن استفاده کنند. در طول راه Paduk نیز به آنها ملحق می شود و این سه نفر وارد ماجرایی جدید و کوتاه میگردند. نحوه روایت داستان در دو بخش Judgment و Aftermath با هم تفاوتهایی دارند، در Judgment بازی مرتبا سوییچ بین گذشته و حال است و اغلب اتفاقاتی را روایت میکند که قبلا انجام شده اما روایت داستانی در Aftermath شمایلی به مانند GeOW 3 دارد. بخش اعظمی از داستان در کات سینهای از پیش رندر شده بازگو میشود، ولی دیگر از کات سینهای جذاب هنری و سینمایی خاص این سری خبری نیست. موضوع داستان بازی خیلی کلیشهای نیست اما فاقد جذابیتهای لازم در حد عناوین قبلی GeOW میباشد. یکی از اصلیترین مشکلات داستان عدم پرداخت کافی به برخی شخصیتها از جمله ژنرال لوکاستها یعنی Karn بوده که شخصیتش تا انتها نیز مبهم باقی میماند. داستان بازی میکوشد تا اعتقادات و تفکرات هر شخصیت را در مقابل هدفی یکسان نشان دهد، که در آن دفاع از جان مردم در کنار خیانت و سرپیچی از دستورات قرار میگیرد. صادقانه بگوییم، علاوه بر نحوه ضعیف روایت داستان، موضوع داستان بازی نیز پتانسیل لازم برای خلق داستان طولانی و جذاب را نداشت که با در نظر گرفتن تمامی جوانب، نسخه های اصلی این سری در جایگاه بسیار بالاتری قرار دارند.
در بین شوترهای سوم شخص، سری GeOW همیشه دارای گیمپلی مفرح و جذابی بوده که استایل به خصوصش ، باعث شد عنوانهای زیادی از آن الگو برداری کنند. همانند قبل، هسته اصلی این سری نیز متشکل از سنگرگیری، شلیک و جست برای درو کردن لوکاست ها بوده با این تفاوت که برخی از مولفههای مولتیپلیر به همراه ایدههای نو به آن اضافه شده تا گیمر احساس تازگی کند ولی در عمل اتفاق بزرگی رخ نداده و ممکن است برخی از این تغییرات راضی نباشند. در کل میتوان گفت برخی المانهای SandBox به بخش تکنفره اضافه شده و درکنارش آهنگ بازی سریعتر، تعداد دشمنان در یک حمله بیشتر، نیاز به گرفتن سنگر کمتر و مدت زمان لازم برای به پایان رساندن مراحل بسیار کوتاهتر شده است. قسمت کمپین Aftermatch کاملا شبیه GeOW 3 ساخته شده و تنها شخصیت قابل بازی Baird است اما در قسمت داستانی Judgment بسته به اعترافات شخصیتها در دادگاه، شما کنترل یکی از اعضای 4 نفره گروه Kilo را در دست دارید که با 4 درجه سختی همراه است و مشکلترین آنها Insane نام دارد. درجات سختی از بالانس قابل قبولی برخوردارند اما ایده جدید برای گیمران حرفهای قسمت چلنج Declassified در شروع هر مرحله است که با نشان معروف این سری بر روی دیوار به رنگ قرمز نقش بسته، و با انتخاب کردن آن در حالات مختلف سختی، نتایج متفاوتی را خواهید دید. از جمله این سختیها میتوان به محدود کردن دید و حرکت شما به خاطر شرایط مختلف طبیعی و غیر طبیعی مانند گازهای سمی و طوفانها، دشمنان سرسختتر ، محدودیت زمانی، محدودیت در استفاده از سلاح و مهمات، پر نشدن درجه سلامتی و غیره اشاره کرد و در عوض شما میتوانید سریعتر ستارههای هر مرحله را به دست آورید. بازی در Judgment دارای 6 فصل اصلی با 42 چپتر است و در Aftermatch این مقدار به 6 چپتر میرسد. در هر چپتر بسته به درجه سختی بازی میتوانید 3 ستاره (از برنز گرفته تا عقیق) کسب کنید که معیار بهدست آوردن آن، کشتن دشمنان و انتخاب چلنج Declassified است. بسته به حالات مختلف گیمپلی، کسب ستاره و امتیازات به دست آورده می توانید علاوه بر باز کردن کاراکترهای جدید، از پوششهای جدید اسلحه و لباس در قسمت مالتی پلیر لذت ببرید.
تنوع مهمات و سلاح ها در این بازی در حد متوسطی قرار داشته و تعدادی اسلحه جدید به بازی اضافه شدهاند که میتوان بهMarkza (اسنایپر مخصوص ارتش) ، Booshka (یک نارنجک انداز قوی ساخت UIR) و Stim-Gas Grenade (نارنجک احیای سلامت) اشاره کرد. همچنین وجود مسلسل های اتوماتیک با قابلیت تغییر مکان در مبارزات مفید بوده ولی خیلی سریع نیاز به بارگذاری مهمات دارند. قابلیت حمل سلاح از 3 به 2 کاهش یافته، سرعت تعویض سلاح افزایش، قابلیت حمل سپر با یک سلاح سنگین به بازی اضافه و برداشتن مهمات نیز به دو صورت دستی و اتوماتیک متغیر است. در کنار تنوع متوسط سلاح ها، بازگشت برخی دشمنان حذف شده در شمارههای قبلی مانند Berserk میتواند تنوع دشمنان را بهبود ببخشد. از دشمنان جدید میتوان بهRager از نژاد لوکاستها اشاره کرد که بعد از مردن تغییر چهره می دهند یا هیولای تحت کنترل Karn یعنی Shibboleth. با هر بار مردن یا تکرار مرحله ممکن است دشمنان شما تغییر کنند که باعث میشود انگیزه بیشتری برای تکرار مراحل داشته باشید. نکته منفی این قسمت کمبود باس واقعی و رعب آور در بازی است و Karn فرمانده لوکاستها با وجود طراحی خوب و مناسبش، بهخاطر عدم پرداخت کافی به شخصیت وی، آن حس ابهت و ترس را ایجاد نمیکند و سیستم مبارزه وی نیز مبتدی بوده که باعث میشود گیمر به چالش کشیده نشود و از باس فایت بازی لذت کافی را نبرد. چینش مراحل فاقد تنوع کافی بوده و کمتر شاهد محیطهای متفاوت همانند چپتر ساحل (BEACH ) هستیم که بسیار زیبا و چشم نواز طراحی شده بود و با ایجاد حس تازگی ما را به یاد یکی از مراحل مدال افتخار میانداخت. جنگها اکثرا در راهروها، سالن ها، کوچهها و یا روی پشت بامها خلاصه شده و دیگر خبری از جنگ روی وسایل نقلیه غولآسا نیست. کنترل بازی کمی دستخوش تغییرات شده که شاید برای برخی خوشایند نباشد ولی با وجود افزایش سرعت بازی هنوز روان و لذت بخش است و شما خیلی سریع به آن عادت میکنید. زاویه دوربین به پشت شخصیت نزدیکتر و قفل شده که خوشبختانه مزاحمتی ایجاد نمیکند و شما بهراحتی می توانید به کشتار خود ادامه بدهید.
بخش مولتیپلیر از مدهای مختلف آنلاین و آفلاین تشکیل شده و نسبت به قبل دستخوش تغییراتی گردیده است. یکی از این مدها SURVIVAL نام دارد و شما باید به کمک دوستانتان (آنلاین و آفلاین) یا به کمک هوش مصنوعی در گروه 5 نفره ارتش COG از یک ناحیه و یک هدف متغیر در مقابل حمله لوکاستها دفاع کنید. قسمت دیگر VERSUS نام دارد که بهترین مد آن OVERRUN بوده که در آن 2 تیم متشکل از نفرات و کلاس مختلف COG ها و لوکاستها در یک زمان بندی باید از اهداف خود در مقابل دیگری دفاع کنند که خود ترکیبی از دو مد Horde و Beast در نسخه قبلیست، مدهای FREE FOR ALL (که هر کس در بازی میتواند دیگری را بزند و امتیاز بیشتری کسب کند) و DOMINATION (متشکل از 2 تیم برای کسب پرچم و رسیدن به امتیاز تعیین شده) نیز جذابیت کافی را دارند که به کمک هوش مصنوعی بازی به صورت آفلاین نیز سرگرم کننده به نظر میرسند. هوش مصنوعی در سطح معقولی قرار دارد ولی بالانس نیست، این باعث میشود دشمنان برخی مواقع کمی احمق به نظر برسند اما در مجموع خوب و راضی کننده است. یکی از بخشهای جدید بازی ترکیب حالت Horde و بخش داستانی بازی است، به گونهای که شما در بخشهایی از بازی باید در مدت زمانی کوتاه قابلیتهای دفاعی خود را مستحکم کرده و سپس منتظر یورش پرشمار لوکاستها باشید. مدت زمان اتمام بازی بسته به مهارت گیمر متفاوت است اما در حالت Normal بیش از 6 ساعت طول نمیکشد.در نهایت با یک جمع بندی کلی باید گفت گیمپلی در GeOW: J کمی حالت تورنمنتی به خود گرفته ولی هنوز درگیرکننده، جذاب و ارزش تکرار بالایی را دارد. این بازی به نسخههای اصلی و کلاسیک خود تا حدود کمی وفادار بوده، با این تفاوت که برخی مولفههای قسمت مولتی پلیر در آن ادغام شده که ممکن است برای طرفداران قدیمی بازی چندان خوشایند نباشد.
بدون شک گرافیک در سری GeOW همیشه یکی از ارکان اصلی این بازی بوده و در هر نسخه پیشرفت محسوسی داشته، اما اینبار نوبت استودیو People Can Fly بود تا با کمک Epic به این مهم دست پیدا کند. موتور بازی همان Unreal Engine 3.5 است که قبلا در GeOW 2&3 و BulletStorm نیز استفاده شده اما تیم سازنده با تغییراتی، آن را بهینهتر کرده و باعث شده پیشرفت گرافیک بازی از لحاظ بصری و تکنیکی کاملا محسوس باشد. طراحی کاراکترهای جدید، دشمنان و کارکترهای قدیمی که جوانتر شدهاند به خوبی صورت گرفته و دقت در جزییات آنها جای تحسین دارد. طراحی محیط و مراحل بازی نسبت به نسخههای قبل تنوع کمتری داشته و وسعت کمتر برخی مراحل باعث شده تا سازنده حداکثر استفاده را برای بهبود بافتهای محیط بازی به کار ببرد و مشکل دیر لود شدن بافت نیز که قبلا بهبود پیدا کرده بود تقریبا به طور کلی از میان رفته است. بافتهای بازی از کیفیت و عمق بالایی برخورداند و به لطف AA و استفاده از تکنیک Motion Blur کمتر شاهد سطحها و اجسام دندانهدار هستیم. فیزیک تکه تکه کردن دشمنان با تفنگهای قدرتمند زیباست ولی هنوز هم مشکل عدم بالانس در تکان خوردن لاشه های دشمنان و در هم فرو رفتن اعضای بدن آنان وجود دارد که در مجموع هم سطح نسخههای قبل است. پردازش نور و سایه زنی به صورت پویا در این بازی با وجود منابع نور بسیار، یکی بهترین ها در این نسل خواهد بود و به لطف سیستم Global Illumination در این شماره به مانند GeOW 3 ما شاهد بازتاب طبیعی نور و سایه هستیم که به نظر بهتر از قبل از آن استفاده شده است. در کنار استفاده بسیار مناسب از Motion blur و ارتقای تکنیک Bloom، به لطف سیستم بهینه شده رندرینگ UE3.5، افکت آتش در این بازی بی نظیر بوده و نمونه آن را در هیچ بازی کنسولی تاکنون مشاهده نکرده اید. جو سنگین گرد و غبار، مه، طوفان، باران، گازهای سمی و حالت طبیعی جلوه دادن آن بر روی نمایشگر، دید شما را محدود و شما را مبهوت خواهد کرد! فریم ریت بازی بر روی 30 قرار دارد و با وجود هجوم زیاد دشمنان در اکثر صحنهها که با انفجارهای فراوان و افکتهای بیشمار همراه است، افت فریمی حس نمی شود و به ندرت شاهد پارگی تصویر خواهید بود. رنگبندی محیط مناسب و اندکی تغییرات نسبت به شماره سوم بازی دارد که باعث شده تم غمانگیز و حالتی نوامیدانه از حیات به بازی بدهد. دورنمای بازی هنرمندانه طراحی شده که با محیط اطراف خلاقانه پیوند خورده و در دید کلی مناظر زیبایی را خلق میکند. حرکت و انیمیشن شخصیتها هم به لطف هنرمندان و سیستم موشن کپچر، طبیعی و روانتر جلوه میکند. با در نظر گرفتن تمامی جوانب گرافیکی باید گفت Judgment بهترین گرافیک را درکل این سری دارد و از مدعیان اصلی در این زمینه است.
آهنگسازی این عنوان بر عهده افراد چون Steven Jablonsky آمریکایی (آهنگساز GeOW2&3،MGS2) و Jacob Shea (آهنگساز GeOW 3 و Crysis 2) بوده که سبک راک آمریکایی را بار دیگر به این سری تزریق کردند، اما کارهای آنها به خوبی آثار گذشته این سری نیست و آن حس ترس، هیجان و دلهره را با کیفیت قبل ارایه نمیدهد. صداپیشگی شخصیتها در حد متعادل و نسبتا مطلوبی قرار دارد که در این بین میتوان به صدای Fred Tatasciore برای کاراکتر Baird، دیالوگهای لجوجانه بین Paduk با سرهنگ Loomis و یا دیالوگهای نسبتا طنز و تمسخر آمیز Cole اشاره کرد. صدای شخصیتها با چهره آنها همخوانی داشته و وضوح صدا نیز با دور و یا نزدیک شدن از شخصیتها به خوبی قابل تشخیص است. صداگذاری افکتهای جانبی و همچنین سلاحها با توجه به تعداد زیاد آنها با هم تفاوت دارد و میتوان گفت صدای انفجار، شلیک گلوله و تخریب محیط نیز به صورت باورپذیری مناسب میباشد.
باید گفت در سالی که X360 از لحاظ بازی اختصاصی و جذاب در مضیقه قرار دارد، GeOW: Judgment یک قوت قلب برای فنهای این کنسول است که در قسمت آنلاین و آفلاین ساعتها و روزها میتواند شما را سرگرم کند. این یک GeOW کاملا اصیل و بدون ایراد نیست ولی بسیار جذاب خواهد بود به شرطی که دید خود را تنها کمی نسبت به این سری عوض کنید. شاید این آخرین دیدار با شکوه با GeOW و کاراکترهای معروفش در این نسل باشد و دیگر این سری را هیچ وقت بر روی X360 تجربه نکنید. پس اگر از فنهای قدیمی این بازی هستید و یا حتی یک گیمر جدید هستید که به عنوانهای اکشن در قالب شوتر سوم شخص اندکی علاقه دارید حتما این بازی را تهیه کنید.,خیانت و قضاوت,خیانت و قضاوت,
همه چیز راجع به Gears of war: Judgment از یک تصویر درمجله GameInformer شروع شد، تا اینکه مایکروسافت در کنفرانس E3 2012 رسما آن را به عنوان یک نسخه فرعی برای این سری معرفی کرد، اما با تغییراتی که نگران کننده به نظر میآمد. ساخت بازی از استودیو آمریکایی Epic Games به زیر مجموعهاش یعنی استودیو لهستانی People Can Fly واگذار و سازنده اصلی نیز به همراه Cliff Bleszinski رسالت کمک در ساخت و نظارت بر بازی را عهده دار شدند. از شخصیت اصلی و معروف این سری یعنی Marcus Fenix هم خبری نبود و به جای آن Damon Baird در داستانی پای می گذارد که نویسنده آن خانم Karen Traviss نیست. سازنده عناوینی همچون Painkiller و Bulletstorm میخواهد تمام تلاشش را کند تا برخی ایدههای جدید را در بازی بگنجاند، بهطوری که از اصل آن دور نشود. با در نظر گرفتن اینکه این عنوان یک نسخه فرعی محسوب میشود و قاعدتا نباید انتظار یک معجزه را داشته باشید میتوان گفت Judgment ابهت نسخههای قبلی، در زمان انتشار را ندارد، ولی در بخشهایی مثل گرافیک از آنها نیز بهتر عمل کرده است.
مجموع امتیاز - 8
8
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گیم پلی مفرح، جذاب، درگیرانه و روان گرافیک بصری و هنری زیبا وجود بخش مولتی جذاب کنترل مناسب و روان وجود چلنج Declassifiedنقاط ضعف:داستان متوسط و نحوه روایت ضعیف آن هوش مصنوعی بازی بالانس نیست تنوع کم در طراحی مراحل و حس تکرار پرداخت کم به تنها باس بازی و عدم باس فایت جذاب و چالشی