سال 2800، انسان در ورطه نابودی است؛ نابودیی که توسط یک اشتباه بزرگ حاصل شده و ما را ناگزیر به سفر به دیگر سیارات و سکونت در آنجا کرده است. وظیفهی هدایت مردم بر دوش ماست، هدایتی که مطمئنا آسان نخواهد بود مخصوصا که موجودات فضایی نیز بر روی سیاره مورد نظر وجود داشته باشند. اما داستان به همین جا ختم نخواهد شد. شما باید انتخابهای سختی نیز بکنید. آیا حاضر به صلح با موجودات فضایی و تغییر رویه زندگی، همگام با سیاره خواهید شد یا می خواهد ژن پاک انسان را حفظ کنید؟ یا هیچ کدام، می خواهید با خلق مردمی ماشینی سلطه کامل سیاره را به دست بگیرید و در آخر به زمین برگشته و آن جا را نیز تسخیر کنید؟ در میان تفکر روی این مسئله باید به چیزهای دیگری نیز توجه کنید. به عنوان مثال می خواهید نیروی حاصل از رآکتورهای شهرتان را برای چه کاری استفاده کنید؟ در آخر این شمایید که با توجه گذشته و سرگذشت زمین راه خود و مردم خود را انتخاب خواهید کرد.
اگر از طرفداران قدیمی Civilization باشید و یا آخرین نسخه از این سری را تنها امتحان کرده باشید مطمئنا مکانیزم این نسخه را در اولین ساعت خواهید شناخت چرا که دقیقا همان گیمپلی قسمت 5ام است که با آن مواجه خواهید شد. سیستم جابهجایی در بازی همان سیستم Hex قدیمی است که بدون تغییر پیاده شده است اما بقیه مکانیزمهای بازی تغییرات جزئی به خود دیده است. به غیر از تغییرات واضح، منابع تکنولوژی بازی نیز تغییرات اساسی داشته است. در قسمتهای قبل شما یک سیستم رشتهای داشتید که به عنوان مثل پس از کشف ریاضی شما مجبور به کشف معماری بودید اما حالا با یک سیستم شبکهای روبرو هستید. سیستمی که دست شما را باز خواهد گذاشت تا به هر علمی که می خواهید دست بیابید.
اگر با این سری آشنا باشید مطمئنا با حال و هوای خاص آن نیز آشنا هستید. به عنوان مثال وقتی که شما تمدن پارس را انتخاب می کردید ناخودآگاه یک حس دشمنی با تمدن یونان در شما پدید می آمد، حسی که خود به بازی هیجان میداد، اما متاسفانه دیگر از آن حس خبری نیست چرا که برای بازیکن هیچکدام از این اسپانسرها(تمدنها) دارای پیشینهی قوی نیستند بلکه تنها یک علامت هستند که شما را با دیگر اسپانسرها متمایز میکند، تمایزی که اگر رنگ خاص هر گروه را از آنها بگیریم همه شبیه به یک دیگر میشوند. دیگر شاهد سربازهای خاص هر تمدن نخواهید بود و ساختمانها نیز همگی سفید رنگ و شبیه به هم هستند.
متاسفانه در بخش شهرسازی و ساختن ساختمانها و عجایب نیز این مسئله تکرار شده است. اگر قبلا دیوار چین را میساختید صلابت آن را حس میکردید و هنگام اتمام کار، با آهنگ و نقل قولی زیبا از یک دانشمند به شما اعلام می شد، به اضافهی اینکه از یک قابلیت کاملا خاص در طول بازی برخوردار میشدید، اما دیگر این چنین نیست. به عنوان مثال وقتی میخواهید در شهر اصلی خود یکی از عجایب دنیای مدرن را بسازید پس از اتمام تنها یک شمای کلی از آن به شما نشان داده خواهد شد و از یک سری مزایای کاملا پیشپا افتاده مانند کمی غذای بیشتر یا انرژی بیشتر بهرهمند خواهید شد که رقیبتان با ساخت تنها چند ساختمان عادی بیشتر میتواند به راحتی آن را جبران کند. اما آیا این رنگباختگی پایان ماجراست؟
با کمال ناراحتی باید بگوییم خیر. چرا که یکی از اصلی ترین ارکان بازی در آن از بین رفته است و آن چیزی نیست جزء امکان دوباره بازی کردن بیشتر. این به چه معناست؟ در گذشته شما شاید چند صد بازی مختلف را با تمدنهای مختلف شروع و به پایان برده باشید اما از آن خسته نشده و هر بار چیز جدیدی کشف کردید اما در Beyond Earth پس از 3-4 بار تکرار بازی خسته خواهید شد و دلیل اصلی آن یکسان بودن تمامی اسپانسرهاست. هر چند که Firaxe برای جلوگیری از این اتفاق سیستم جدید Affinity که 3 راه مختلف برای پیشرفت تمدن شماست را ارائه میکند اما این نیز کمکی به ماجرا نمیکند. این سیستم که به سه بخش Harmony ،Purity و Supermacy تقسیم می شود خط مشی پیشرفت شهرهای شماست و در روابط با دیگر اسپانسرها نقش مهمی دارد. Harmony امکان تلفیق نژاد انسان و موجودات فضایی را فراهم میآورد، Purity نژاد انسان را خالص نگه میدارد و Supermacy آن را با روباتها تلقیق میکند.
شاید یکی از نکات مثبت بازی موجودات فضایی باشند که نقش مهمی در بازی نیز ایفا میکنند. آنها دیگر بربرهای سابق نیستند که تنها به قصد خرابی به شما نزدیک شوند و اثر خاصی نیز نداشته باشند، بلکه این موجودات قدرت تقکر دارند و در صورت درگیری متمادی امکان تخریب کامل شهرهای شما را نیز دارند. اما اواخر بازی کاملا ضعیف شده و به کناری رانده میشوند.
وقتی که به بخش گرافیک میرسیم با چیزی کاملا معقول روبرو خواهید شد. اگر از سری کارتهای AMD استفاده می کنید پس می توانید از جدیدترین ابزار گرافیکی این شرکت یعنی Mantle استفاده کنید که در بهینه کردن آن به شما کمک شایانی میکند اما این را هم بد نیست بدانید که بازی خود کاملا بهینه اجرا میشود و جای نگرانی زیادی نیست چرا که با یک سیستم متوسط میتوانید به بهترین سطح گرافیکی بازی دست پیدا کنید. البته این سطح از جلوههای هنری کاملا برای این بازی قابل قبول بوده و خردهای به آن نمیتوان گرفت.
بخش موسیقی را میتوان از نقات قوت بازی دانست چرا که آهنگ ساز قسمت قبلی Geof knorr بر روی آهنگهای این سری نیز کار کرده است. کارهای او کاملا هماهنگ با جو بازی بوده و به هیچ عنوان خسته کننده و تکراری نمیشوند. قسمت صداپیشگی خوب انجام شده است اما محدود بودن دیالوگها ضربهای بزرگ به بازی زده است. شاید این تنها یک باگ در بازی باشد اما بعضا یک شخصیت تنها یک دیالوگ را مدام تکرار میکند، با توجه به شرایط تغییری نیز نمیکند که این کمی ناخوشایند است.
وقتی که Civilization V عرضه شد اکثر منتقدان در عین خوشساخت بودن بازی آن را ناتمام خوانند، مسئلهای که پس از آمدن DLCهای مختلف و 2 Expansion و اعمال کردن تغییرات اساسی و بالانس بازی باعث جلوه بیشتر بازی نزد مخاطب شدند، جلوهای که Beyond Earth از آن بیبهره است. Beyond Earth دارای یک مکانیزم گیمپلی عالی است که به علت نبود جزئیات کافی کاملا از دید پنهان میماند. مطمئنا Firaxis این بار نیز با ادامه کار و عرضه DLCهای مختلف نقایص را رفع خواهد کرد.,آن سوی آسمان,آن سوی آسمان,
حدودا 9 ماه قبل بود که در نمایشگاه PAX قسمت جدید سری Civilization معرفی شد، بازیی که همه در ابتدا انتظار عنوانی همانند گذشته را داشتند اما در کمال تعجب Sid Meier اعلام کرد که این بار به آینده خواهید رفت، آیندهای که یک بار با Alpha Centuri به آن سر زده بودید، اما این بار با نام Civilization: Beyond Earth به آن باز خواهید گشت. هر چند Firaxe هیچگاه Beyond Earth را ادامهای بر نسخه Alpha Centuri ندانست اما در قلب و بطن آن میتوانید شباهتهایی پیدا کنید.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: موسیقی گیرا گرافیک کاملا بهینه مکانیزم گیمپلی بی نقصنقاط ضعف:تکراری شدن بازی تغییرات کم نسبت به قسمت قبل دیالوگهای تکراری شخصیتها شخصیتپردازی نهچندان عمیق