سری X-COM از سال 1993 در صحنههای نبرد انسان در مقابل بیگانگان فضایی حضور موثر داشتهاست. گسترهی سبکهای این فرنچایز همواره متغیر بوده و برای روایت داستانهای خود تقریبا از بیشتر سبکهای ممکن بهره بردهاست. از انواع سبکهای استراتژی گرفته تا انواع شوترهای نظامی. اما آخرین نسخهی سری که درسال 2012 و در سبک استراتژی نوبتی عرضه شد، توانست نظر مثبت منتقدان و طرفداران را جلب کند و با میانگین امتیازاتی قابل قبول و کیفیت تکنیکی مناسب به یکی دیگر از نقاط قوت سری X-COM مبدل گردد.
اما تازهترین عنوان این سری؛ Bureau xcom Declassified، با سبک و سیاقی جدید و تلفیقی روانهی بازار شدهاست. فرنچایزی که همیشه در سبک خود موفق بوده و یکی از نقاط اتکاء و امید دوستداران Strategy محسوب میشد، هماکنون پا به سرزمینی گذاشته که رقابتی سنگین درون مرزهایش در جریان است. سبکی که این روزها به تقاضای عمدهی صنعت بازیهای رایانهای تبدیل شدهاست و آن سبکی نیست جز TPS. اما Bureau: XCOM Declassified در این سفر اکتشافی و آزمایشی ریشههای استراتژی محور خود را از یاد نبرده و با سعی بر ترکیب آنچه که در خلق آن توانایی دارد، با عامهپسندترین سبک رایج سعی در خلق تجربهای متفاوت و از دیدی متفاوت، هم برای طرفداران قدیمی خود و هم برای طرفداران عناوین اکشن و شوتر کردهاست.
همانند سایر نسخههای سری X-COM، The Bureau هم در خلق اتمسفر گیرا و تاثیرگذار موفق ظاهر شدهاست. در بازی بهخوبی جو زمین زیر تهاجم و سلطهی بیگانگان عجیب و غریب فضایی پیادهسازی شده و ترکیب مناسب این اتمسفر با حال و هوای دههی 60 میلادی و دوران جنگ سرد آمریکا، باعث بوجود آمدن معجونی خوش رنگ و لعاب گشته که براحتی توانایی حل کردن (مشتاق کردن) شما در (به) جریان و وقایع بازی را دارد. این مهم بواسطهی رعایت نکات ظریف در طراحی محیطها و شخصیتها کلیدی و دیالوگهای رد و بدل داستان محور شده بدست آمدهاست. همچنین توازن موجود در ترکیب فضای دههی 60 میلادی و تم داستانی حملهی بیگانگان باعث خلق صحنههایی جالب و در نوع خود منحصر بفرد شده بطوریکه مزهی مبارزه با بیگانگان به کمک تجهیزات و فناوریهای قدیمی و آنالوگ تا مدتی در یادتان خواهد ماند و صحنههایی چون شلیک اسلحهی M1 به طرف دشمنانی تخیلی و فضایی که هم بشدت عجیب و غیرواقعی و در عین حال بسیار آشنا در ذهنتان جلوه میکند، تا مدتی در یادتان خواهد ماند. البته تجهیزات محدود به سلاحهای کلاسیک آن دوره از تاریخ نمیشود و با پیشرفت در بازی به فناوریهای بیگانه نیز دست خواهید یافت و میتوانید با اسلحههای خودشان، به جنگ خودشان بروید. حتی قادر هستید با سرقت اطلاعات از بیگانگان سفینهی فضایی خود را ساخته و جنگ را به خانه دشمن منتقل کنید. میتوان گفت همین رویه در طراحی مراحل بازی هم به چشم میخورد. مراحل ابتدایی بازی محدود به لوکیشنهای زمینی میشود ولی با پیشرفت در سیر داستانی رفته رفته این لوکیشنها با فناوری و معماری فضاییها ترکیب شده و تا جایی پیش میرود که با نزدیک شدن به پایان بازی بیشتر مراحل در سفینه و پایگاههای فضایی سپری خواهد شد. متاسفانه طراحی این مراحل بهرغم انتقال خوب و حس و حال مورد نظر سازندگان بشدت ساده، خطی و محدود هستند و هیچ اشتیاقی برای گشتوگذار اضافی ایجاد نمیکنند. اما همانطور که بالاتر اشاره شد در خلق صحنههای درگیر کننده و مناظر چشمنواز به اصطلاح “چیزی کم نمیگذارند”.
داستان با معرفی شخصیت اصلی؛ Carter آغاز میگردد. او موظف است شئ ارزشمندی که احتمال میرود در ارتباط با موجودات غیرزمینی باشد را به افسر مافوق خود تحویل دهد و از بد روزگار این ماموریت همزمان با تهاجم بیگانگان به زمین برای بدست آوردن منابع و انرژیهای طبیعی کرهی خاکی و بازیابی شئ گمشدهشان میشود. در پی این وقایع Carter ناخواسته وارد بازیهای پیچیده شده و رفته رفته به تنها امید نجات زمین و دفع حملهی بیگانگان تبدیل میشود. همانند اتفاقی که برای Commander Shepard در سری Mass Effect میافتد. Carter به مکان نامعلوم سازمان X-COM منتقل میشود و بعنوان فرماندهی عملیاتی گروهی ملقب به The Bureau برگزیده میگردد. با استعدادهای تازه بدست آمدهی اداره نبرد (!) Carter و تواناییهای علمی دانشمندان گروه، انسانها امیدی دوباره برای دفع حملات بیگانگان و حتی تغییر نتیجه نبرد پیدا میکنند. او در این راه از کمک شخصیتهای فرعی متعددی بهرهمند میشود که کاراکترها، هرکدام تا حد مطلوبی پرداخته شدهاند و دارای دیدگاهها و جهتگیریهای مختص خود میباشند. اما شخصیتپردازی در زمینهی همرزمان و افرادی که تا آخرین نفس پا به پای شما با دشمنان بیپایان میجنگند به طرز غیرقابل انکاری نادیده گرفته شدهاست و دیالوگهای آنان محدود به اعلام اطاعت از دستورات و نالههای قبل از مرگ میشود. در حالی که میشد با خلق چندین مکالمه کوتاه حسوحال و تفکرات کاراکترهای را به مخاطب انتقال داد درعوض تمامی شخصیتها در هنگام نبرد و در طول مراحل همچون عروسکهای لال خیمه شب بازی به این طرف و آنطرف تاب میخورند که همین عامل باعث افت محسوس در بخش شخصیتپردازی میگردد. اما روایت داستانی که در بین مراحل و در مقر X-COM و بین Carter و اعضای کلیدی تیم پیگیری میشود به لطف دیالوگ نویسی خوب و صداپیشگی مناسب، هیجانانگیز و درگیر کننده است. طراحی چهره و شخصیتها نیز همانند عناوین استراتژی کار شده، از فاصلهی دور عالی ولی از نمای نزدیک کاملا غیر طبیعی و مصنوعی بنظر میآیند. با حتساب تمامی این موارد بازی در زمینهی گرافیک و ابعاد تکنیکی حرفی برای گفتن ندارد و یکی از عناوین متوسط رو به پائین استفاده کننده از Unreal Engine بشمارمیرود. با وجود اینکه طراحی هنری و رنگبندی و حتی افکتهای بصری (همون هیتلر!) بکار رفته برای قدمت بخشیدن به تصاویر بازی و اعمال اتمسفر دهه 60 همگی در هماهنگی و توازن به سر میبرند بافتهای کم کیفیت و زمخت و نرخ فریم نامطلوب در کنار انیمیشنهای مصنوعی و خشک باعث شکست این عنوان در زمینههای گرافیکی شدهاند.
و اما بخش پایانی و تنها نقطهی قوت بازی یعنی بخش گیمپلی آن. در این بخش شاهد ترکیب خوب و متعادل جنبههای استراتژیک مدیریت نبرد به صورت همزمان و استانداردهای یک شوتر سوم شخص خوب هستیم. در هنگام مبارزات میتوانید جایگیری و سبک مبارزهی همرزمانتان را برایشان تعیین کرده و از قابلیتها و استعدادهای منحصر بفرد هرکدام از سربازانتان بهرهمند شوید آنهم از طریق منوهایی کارآمد و پویا که هرگز باعث افت هیجان نبرد نیستند و به سختی دستوپا گیر و پیچیده میشوند. این سربازهای دلاور همانند خود شما رفته رفته و با کسب XP در مبارزات به سطوح بالاتر میرسند و شما قادر خواهید بود هم برای خود و هم برای ایشان از Skill Tree جمعوجور بازی مهارت انتخاب کنید. در حالت کلی چهارنوع کلاس وجود دارد که هر یک دارای قابلیتها و نقاط ضعف و قدرت خاص خود هستند پس وظیفهی استعدادیابی و انتخاب افراد مناسب برای ماموریتهای مختلف بر عهدهی شما خواهد بود. همانطور که اشاره شد برخلاف نسخههای قبلی سری، خود شما هم در نبردها حضور خواهید داشت و کنترل شخصیت اصلی را از دیدی سوم شخص برعهده دارید. در این بخش هم تمامی استانداردهای یک TPS موبهمو رعایت شده و با مرور زمان و آشنایی به فرامین متعدد موجود در بازی زمان سپری شده در بازی به تجربهای عالی و نسبتا عمیق تبدیل میشود.
,مدت زمان کوتاه برای اتمام بازی هم یکی از نقاط ضعف بشمار میرود. با توجه به داستان نسبتا بزرگ و گیمپلی ترکیبی و پیچیدهی The Bureau میشد با طولانیتر کردن زمان گیمپلی و بسط دادن پتانسیلها و ایدههای تازه بکار رفته در بازی تجربهای مفصل و ارضاکننده در اختیار مخاطبان قرار داد که کمکاری تیم(های) سازنده در دستیابی به این مهم قابل توجیه نیست. The Bureau از اولین معرفیاش در سال 2006 به عنوان شوتری اول شخص تا امروز راه درازی را طی کرده و در طی این 7 سال در سه استدیوی مختلف توسعه داده شدهاست. اما بدون شک جایگاه فعلیاش از مقصد مورد نظر اولیه بسیار دورتر مینماید.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: نقاط ضعف: