«من معتقدم که روز مرگ هر سینماگری روزی است که یکی از منتقدان اصلی آثارش، با تماشای ساخته جدید وی، دلباخته شود و او را فردی کامل و بینقص بخواند. آنجاست که این حقیقت به سراغت میآید که: اوه! ببین، فریبت روی سختگیرترین مخالفت هم جواب داده و حالا برو و استراحت کن. به نظرم سراشیبی سقوط یعنی همین.» جمله بالا را کریستوفر نولان کارگردان سرشناس آمریکایی در جایی گفته. با در نظر گرفتن این مورد که صنعت سینما و بازیهای رایانهای در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری به هم پیوند خوردهاند، شاید بیراه نباشد که سخن نولان مصداق بارز این روزهای «کالآفدیوتی» و سازندهاش «اکتیویژن» در صنعت بازیهای رایانهای باشد!
«تریآرک» بعد از دو تلاش نچندان موفق ابتداییش در ساخت سریال سالانه کالآفدیوتی، درست در زمانی که شماره دوم «مدرنوارفار» تحت تاثیر خروج خالقان این سری از استدیو Infinity ward میرفت که به یک افسانه تبدیل شود، «بلکآپس» نشان داد که میتوان بدون «جیسون وست» و «وینس زامپلا» همچنان یک کال آف دیوتی موفق ساخت. موفقیت بلکآپس بیشتر مدیون تفاوت، در ساختار روایی و داستانپردازی، و صد البته اجماع سازنده برای تعریف شخصیتهایی باور پذیرتر و واقعیتر بود. نکتهای که تا قبل از آن در سری کالآفدیوتی پرداخت نصف و نیمه و نامناسبی داشت. از آنجایی که سیاست اکتیویژن در سالهای اخیر،مبتنی بر بازی دادن به مهره برنده تا جایی که گند آن در آورده شود، بود. به سرعت ساخت نسخه دوم بلکآپس نیز کلید خورد. شماره دوم بلکآپس تنها یک عنوان استاندارد بود. پروژهای که باید میبود تا اکتیویژن برای یک سال هم که شده خدایی ناکرده بی کالآفدیوتی نماند. تلاش تریآرک نیز برای ربط دادن داستان بازی به هر نحوی به شماره اول نافرجام ماند تا همه اینها باعث شود شماره دوم بلکآپس به سرعت فراموش شود و موفقیت نسخه اول را تکرار نکند.,,چند ماه پیش، هنگام گمانه زنیها برای انتشار نسخه جدید کالآفدیوتی توسط تریآرک با شایعاتی که پیرامون نام “World At War” شکل گرفت و البته چلِاندن ته مانده بلکآپس توسط استدیو سازنده و ناشر، کمتر کسی ضن بر آن داشت که شماره سوم بلکآپس نیز معرفی شود. ولی از آنجایی که قرار هست اکتیویژن تمام خاطرات خوبی که با عناوین آن بدست آوردیم را به باد فنا دهد، شماره سوم این عنوان نیز معرفی شد!
بیپروا و رک و راست در همان ابتدا باید گفت بلکآپس هیچ نشان و رَدی از اصلی ترین برگ برنده شماره اول خود، یعنی داستانپردازی و قدرت و شیوه روایی متفاوت را ندارد. شماره سوم بلکآپس به صورت محسوس عاری از هر گونه نکته ظریف نمایشی است. نکتهای که تا قبل از آن جز مولفههای اصلی کالآفدیوتی محسوب و حتی در ضعیفترین عناوین این سری کجدار و مریز رعایت میشد. اگر از آن دست مخاطبان و طرفدارانی هستید که بلکآپس را به عنوان یک شوتر اول شخص که داستان پیرنگدار و جذابی دارد میشناسید، شماره سوم به شدت شما را ناامید خواهد کرد. پس در ابتدا هرگونه انتظارات داستانی و شخصیتی از آن داشتهاید را دور بریزید.
بلکآپس3 ستایشی مدرن از انسان ماشینی است. زمانی که تکنولوژی سکان دار زمانه خواهد شد. و به نوعی تئوری دشمن علیه دشمن بر روادید آرمانهای شهرهای بزرگ و تکنولوژیهای مدرن سایه میاندازد. کلیشهای آگاهانه که در حال حاضر صدها کرور نمونه از آن در سینما و صنعت بازیهای رایانهای در حال دوشیدن است. به طبع قصهگویی در چنین ژانری که از بیماری تکرار رنج میبرد در بهترین حالت ممکن یک داستان خطی پر زرق و برق از آن به عمل میآید، چه برسد به آنکه هدف انتخاب چنین تم داستانی فقط دست مایهای باشد برای ترکاندن و منفجر کردن فوجفوج ربات و ابزار آلات ماشینی که به سویتان میآیند!! پس انتظار یک داستان خوب از شماره سوم کاری عبث و بیهوده است. داستان بازی تقریبا هیچ رابطه علت و معلولی ندارد و از ناکجا آباد مخاطب را وسط یک عالمه علامت سوال رها میکند. با شناختی که از تریآرک و قدرت کارگردانی آنها داشتیم، میتوان گفت آنها وظیفه داستانپردازی و شخصیت سازی بلکآپس جدید را سهلانگارانه رها کردهاند و هیچ ابایی از رویارویی با مشتاقان در حال انتظار نداشتند.,,با شروع بازی برای اولین بار در سری کالآفدیوتی میتوانید در ابتدای بازی کاراکتر مورد نظر خود را بسازید و حتی جنسیت آن را نیز مشخص کنید. این بخش به صورت جامع و کامل پرداخت شده و طرفداران شخصی سازی را راضی نگه خواهد داشت. مورد جدید بعدی باز بودن همه مراحل بازی در ابتدا است. یعنی اینکه مخاطب در همان ابتدای بازی میتواند مرحله پایانی را بازی کند. همین قابلیت نیز باعث شده داستان تیکه و پاره بلکآپس انسجام روایی نداشته باشد. و تنها قابلیت خوب شماره دوم بلکآپس یعنی انتخابهای داستانی نیز حذف گردد. نکته عجیب در جایی است که بلکآپس حتی ناتوان در روایت یک داستان خطی ساده است. در واقع به نظر میرسد تمام تلاش تریآرک در قسمت کمپین داستانی بازی، معطوف به گنجاندن حالتهای چند نفره و بازی گروهی شده تا پرداخت و بازگویی یک داستان خوب! به عنوان مثال بخش همکاری چند نفره (Co-op) که حالا میشود چهار نفره هم آن را بازی کرد تجربهای متفاوت و البته غنی تر از حالت تکنفره ارائه میکند. کمرنگ شدن بخشهای داستانی و تمرکز بیشتر به بازیهای گروهی و چندنفره در سالهای اخیر تقریبا به یک اپیدمی مسری در بین سازندگان تبدیل شده، موردی که در نسل جدید و با سیال بودن ارتباطات اینترنتی تسریع بخشیده شده. اما شاید در مورد کالآفدیوتی این مورد در بین طرفداران قابل هضم نباشد. بخش تکنفره داستانی هر چند ضعیف و خطی به یک سنت در این سری تبدیل شده و نبود آن ناراحت کننده است. میتوان اینطور در نظر گرفت که تریآرک درک درستی از این موضوع نداشته و با پرداخت بیشتر به بخشهای چند نفره و صیقل دادن به آن و اضافه کردن محتویات و قابلیتهای جدید، بخش تک نفره را کمرنگ و بیروح جلوه داده. حتی کاراکترسازی و ایجاد ابعادی انسانی و باورپذیر که در دو نسخه قبل بلکآپس به نظر میرسید تریآرک در آن دستی بر آتش دارد نیز در شماره سوم محلی از اعراب ندارد. کاراکترهای بازی با وجود گرافیک و جزئیات خوب در چهره و صداپیشگی با کیفیت با هنرمندی بازیگران هالیوودی باز هم نچسب و نامیرا هستند. در واقع تمام جلوههای سمعی و بصری برای ساخت کاراکتر عقیم به نظر میرسند و قدرت بارورکردن ابعاد عقیدتی شخصیتها را ندارند. شاید بتوان از این موضوع این مهم را نتیجه گرفت که برای ساخت یک شخصیت ماندگار فقط وجود یک صداپیشه خوب کافی نیست.
گیمپلی بلکآپس همان گیمپلی آشنا و معروف سری کالآفدیوتی است، با این تفاوت که کیفیت پایین در طراحی مراحل بازی آن را بیش از پیش تکراری و خسته کننده کرده. در مجموع اینطور به نظر میرسد که شمار سوم بلکآپس اصلا برای بازی کردن به تنهایی طراحی نشده. مراحل به شدت ساده هستند و پا را از وارد شدن به یک منطقه و کشتن کرور کرور ربات و انسان و خروج از آن و ورود به منطقه دیگر فراتر نمیگذارد. این در حالی است که تریآرک زحمت زیادی برای طراحی اسلحهها و تجهیزات و ادوات نظامی در بازی کرده. و آپگرید کردن و شخصی سازی آنها قبل از ورود به هر مرحله میتواند مخاطب را لحظاتی درگیر خود کند. اما متاسفانه گرداب گیمپلی تکراری و ضعف محسوس طراحی مراحل، به هیچکدام از این اسلحهها و قابلیتهای بیشمار آنها رحم نمیکند و همه آنها بعد از مدتی تکراری و خسته کننده به نظرمیرسند. و هیچگاه مخاطب را راغب نمیکند؛ حتی برای ارتقای تجهیزات نظامی و سایبری بار دیگر بازی را تجربه کند. هوش مصنوعی بازی نیز همچنان رفتاری سینوسی و گاه عجیب دارد. نکته خنده دار هوش مصنوعی در جایی است که بعد از مدتی متوجه یک الگوی رفتاری ثابت در دشمنان بازی میشوید.
کاتسینهای جذاب سینمایی که در واقع یکی از امضاهای کالآفدیوتی نیز محسوب میشد در بلکآپس جدید اصلا جذابیت ندارند و آشکارا آبکی و قابل حدس هستند. تریآرک در این بازی یک همراه به نام هندریکس در کنار شما قرار داده تا یار و هم رزم شما در بلکآپس باشد. شخصیتی که دقیقاً توضیح مبسوط ما در مورد شخصیتهای بازی است که پیشتر در بالا به آن اشاره کردیم. هندریکس هیچگونه ظرافتی ندارد و بیشتر نقش یک هویچ همراه را بازی میکند. اینجا است که شاید کلاه از سر بردارید و یادی کنید از کاپیتان پرایس و سوبمکتاویش فقید. حتما به یاد دارید که همین تریآرک در شماره اول بلکآپس با طراحی شخصیت «ویکتور رزنو» سنگ تمام گذاشت. شخصیتی که بافت انسانی باورپذیری داشت و با نوشتن دکوپاژهای فراوان به خوبی کارگردانی شده بود. و هنوز دیالوگها و منولوگهای او بر یاد مانده. ,,اما خوب اینها همه روی سکه نیستند. با نگاه به قسمت چندنفره بلکآپس ورق کاملا برمیگردد و تریآک به خوبی در آن هنرنمایی میکند. تمام قابلیتها و شخصی سازیهایی که در بخش تک نفره ناکارآمد و بدردنخور به نظر میرسیدند در بخش چند نفره به یک عنصر حیاتی و مهم تبدیل شده، و به شدت ارزش تکرار بازی را بالا میبرد. نقشههای بزرگ با قابلیت جذابی مانند، پرواز کردن محدود،غیب شدن، بر روی دیوار راه رافتن و…. قسمت آنلاین بازی را به تجربهای منحصر فرد تبدیل میکند. هرچند شاید نقشههای بزرگ به همراه پلیرهای زیاد، به نوعی از حس تکنیکی بازی بکاهد، اما در عوض گیمپلی سریع و پر زرق و برق هیجانی را ارائه میکند! البته در قسمت همکاری نیز با این متود میتوانید قسمت داستانی بازی را به اتمام برسانید.
مد محبوب زامبی را به انتهای بازی بچسبانید تا بساط برگهای برنده تریآرک جور شود. این بخش در نسخه سوم بلکآپس پایش را فراتر از یک مد گذاشته، و میتوان از آن به عنوان یک بازی مستقل یاد کرد. در مد زامبی بازی در یک شهر خیالی بزرگ در دهه چهل میلادی اتفاق میافتد. تریآک به خوبی فضا و بستر لازم را برای زامبی بازی و تجربه یک عنوان ترس و بقا با تم اکشن اول شخص فراهم میکند.
بعد از مدتها و انتقادات فراوان بلاخره تریآرک دستی بر سر و روی گرافیک کالآفدیوتی کشید. بلکآپس جدید انصافاً در بخش گرافیک نمره کامل و رضایت بخشی میگیرید. کیفیت بافتها و سایه زنیها قابل قبول است. طراحی اسلحهها و یونیفورمهای پیشرفته نظامی به بهترین شکل ممکن انجام شده. همچنین طراحی رباتها با وجود شمایلی تکراری هم از لحاظ طرح و هم از لحاظ تنوع رضایت بخش و مطلوب است و از این لحاظ هیچگاه کمبودی احساس نمیشود. شاید بهترین قسمت بخش گرافیک بازی مربوط به طراحی چهرهها و صورتها در بازی باشد که صد حیف باید حالت چهرههای بیبخار شخصیتهای بازی را تحمل کنید! با تمام این تعاریف پرفورمنس بازی در نسخه رایانههای شخصی بسیار ضعیف است. بازی بیش از حد از منابع سیستمی استفاده میکند و اصلا فریم پایداری را ارائه نمیدهد. همین موضوع به شدت بر روی تجربه بازی تاثیر گذار است و ممکن است مخاطب در همان ابتدای بازی آن را رها کند.,,شماره سوم بلکآپس را کمتر میتوان یک کالآفدیوتی نامید. بازی از روح اصیل خود دور شده و کمتر از هر زمان دیگری شبیه کالآفدیوتی است که ما میشناختیم. به نظر میرسد تریآرک سعی دارد با تغییراتی کوچک و گاه بنیادی هویتی جدید به کالآفدیوتی دهد. عنوانی که مدتهاست خود را گم کرده و سال به سال بین سازندگان مختلف دست به دست شده، و به آسانی وصلهای به آن اضافه و تکهای از آن کنده میشود. بلکآپس بدون پیشینه شماره اول خود، و بدون در نظر گرفتن آن که یک کالآفدیوتی است، شاید بازی قابل هضمتر و بهتری باشد. اما در حال حاضر حقیقت بازگو کننده چیز دیگری است. بلکآپس عنوانی از این سری محبوب است که متاسفانه هیچ نشانگانی از المانها و فاکتورهای دوست داشتنی این سری را ندارد. وجود شخصیتهای نچسب و مبارزات با سلاحهای پیشرفته و بعضاً تخیلی و رویارویی با انواع و اقسام رباتها، به بازی فاکتوری غیر انسانی و احساسی داده که مخاطب را در ارتباط برقرار کردن با آن فلج میکند! و شاید این اصلی ترین و سنگین ترین ضربهای باشد که از شماره سوم بلکآپس میخورید. شاید وقتش رسیده اکتیوژن محض رضای خدا هم که شده چند سالی به این عنوان استراحت دهد تا استدیویهای خوبش با فراغ بال به فکر ادامهای شایسته برای این سری باشند. در حال حاضر میتوانید برای داشتن یک بازی با کیفیت در بخش چندنفره و آنلاین بلکآپس را تهیه کنید. ولی اگر دوست دارید کالآفدیوتی بازی کنید. نه!! سمت این بازی هم نروید., خواندن نقد و بررسی,
«من معتقدم که روز مرگ هر سینماگری روزی است که یکی از منتقدان اصلی آثارش، با تماشای ساخته جدید وی، دلباخته شود و او را فردی کامل و بینقص بخواند. آنجاست که این حقیقت به سراغت میآید که: اوه! ببین، فریبت روی سختگیرترین مخالفت هم جواب داده و حالا برو و استراحت کن. به نظرم سراشیبی سقوط یعنی همین.» جمله بالا را کریستوفر نولان کارگردان سرشناس آمریکایی در جایی گفته. با در نظر گرفتن این مورد که صنعت سینما و بازیهای رایانهای در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری به هم پیوند خوردهاند، شاید بیراه نباشد که سخن نولان مصداق بارز این روزهای «کالآفدیوتی» و سازندهاش «اکتیویژن» در صنعت بازیهای رایانهای باشد!
مجموع امتیاز - 0
0
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: نقاط ضعف: