عرضه بازی «زنوبلید کرانیکلز» (Xenoblade Chronicles) در سال 2011 برای کنسول «نینتندو وی» را میتوان نقطه عطفی برای سبک «نقشآفرینی-ژاپنی» (JRPG) در نسل هفتم دانست، فرنچایز جدیدی که دنباله معنوی سری XenoGears به حساب آمده و برخی از جمله نگارنده این مطلب آن را بهترین جیآرپیجی نسل هفتم و جزو 3-4 بازی برتر و موفق کنسول وی میدانند.
داستانی حماسی و فوقالعاده همراه با شخصیتپردازی عالی، گیمپلی جذاب و کنترل روان بازی همراه با ایدهها و قابلیتهای نو، موسیقی فراموشنشدنی، محتوای بسیار غنی و ارزش تکرار بالا ستونهای موفقیت زنوبلید را تشکیل میدادند. پس از موفقیت بازی در ابعاد مختلف از جمله: فروش، رضایت طرفداران، منتقدان و نمرات عالی، ادامه یافتن این فرنچایز جدید و محبوب مسئلهای اجتنابناپذیر بود.
در ژانویه سال 2013 عنوان جدید فرنچایز زنوبلید با نام «Xenoblade Chronicles X» به صورت انحصاری برای کنسول «وی یو» معرفی شد. عنوانی بلند پروازانه با ایدههای جدید و دنیایی شگفتانگیز که در ادامه نگاهی به بخشهای مختلف آن میاندازیم تا ببینیم آیا این بازی پتانسیل تبدیل شدن به عنوانی موفق و ادامهای درخور شماره قبلی بازی را دارد یا خیر؟
داستان بازی در سال 2035 پیگیری میشود، زمانی که درگیری بین 2 نژاد قدرتمند و فوقپیشرفته بیگانه بالا گرفته و وارد جنگ با یکدیگر شدهاند و کره زمین و فضای اطراف آن را به عنوان میدان مبارزه انتخاب کردهاند. بدین شکل انسانها به صورت کاملاً ناخواسته وارد جنگی عظیم میشوند، جنگی نابرابر که باعث از بین رفتن اکثریت نژاد انسان و کره زمین شده است.
انسانها که کره زمین را درمعرض نابودی و نژاد خود را در حال انقراض میبینند تصمیم به فرار از این مهلکه گرفته و با ساخت کشتیهای عظیمالجثه فضایی قصد دارند تا اندک انسانهای باقیمانده را از سرنوشت شومی که در انتظار آنها است نجات دهند. پس از پرواز کشتیهای فضایی تنها کشتی «وال سفید» میتواند از مهلکه بگریزد و در فضای لایتناهی به امید پیدا کردن خانهای جدید سرگردان شود. مدتی از این اتفاق میگذرد تا اینکه یکی از دو نژاد بیگانه، کشتی وال سفید را پیدا کرده و پس از درگیری سخت بین انسانها و بیگانهها کشتی وال سفید در سیارهای ناشناخته به نام «میرا» سقوط میکند.
سیارهای مملو از گونههای عجیب و غریب جانوران، دایناسورهای عظیمالجثه و نژادهای مختلفی از بیگانگان که هیچکدام چندان علاقهای به همسایگان تازه وارد خود یعنی انسانها ندارند. حال نژاد انسان برای بقا در سیاره میرا باید تمام تلاش خود را به کار گیرد، وظیفهای که شما به عنوان یکی از اعضای گروه «بلید» (Blade) عهدهدار آن هستید.
پلات اصلی داستان همچون شماره قبل پتانسیل روایت یک داستان حماسی و عالی را دارد، هرچند ثابت نبودن شخصیت اصلی و امکان انتخاب جنسیت (مرد یا زن بودن) و صبحت نکردن او در طول بازی به سبک عناوینی همچون «اسکایریم» مقداری نگرانی بابت روایت داستانی قوی به سبک شماره قبلی را ایجاد میکند.
بپردازیم به یکی از مهمترین بخشهای بازی، سیاره میرا. سیارهای که میتوان به نوعی آن را نقش اصلی بازی حساب کرد. سیارهای بسیار وسیع که به 5 منطقه مختلف تقسیم میشود، مناطقی که هرکدام به وسعت تمام جهان شماره قبلی بازی بوده و بخشهای متنوعی با آب و هوا و پوششهای گیاهی بعضاً عجیب و غریبی را در دل خود جای دادهاند.
مناطق کوهستانی، جنگلهای انبوه، دشتهای بیانتها، کویر سوزان، مناطق آتشفشانی، دریاچه و آبشارهای دیدنی و… فقط بخشهایی از نقشه وسیع و پهناور بازی را تشکیل میدهند. طبق نمایشهای مختلفی که از بازی شاهد بودیم و صحبتها و عکسالعمل افراد مختلف پس از امتحان کردن بازی، میتوان محیط سیاره میرا را در یک کلام شگفتانگیز توصیف کرد. جهانی بسیار عظیم که به سادگی میتواند شما را از هدف اصلی خود (انجام ماموریتهای اصلی) دور کرده و ساعتهای متمادی به گشتوگذار و مشاهده مناظر چشمنواز خود وا دارد.
طبق گفته سازندگان، بازیکن توانایی سفر و گشت و گذار در تمامی مناطق سیاره میرا را خواهد داشت و هیچ مکان غیر قابل دسترسی در بازی وجود ندارد. به علت جاذبه عجیب و غریب سیاره میرا بازیکن توانایی انجام پرشهای بسیار بلندی را داشته و در صورت پریدن از کوهی صد متری نیز میتوانید فرودی موفق بدون هیچگونه صدمهای را شاهد باشید. همین جاذبه عجیب و غریب صحنههای اعجاب انگیزی را به وجود آورده که حتی مشاهده آنها در ویدیوهای گیمپلی بازی باعث میشود تا از شدت هیجان سر جای خود میخکوب شوید. مطمئناً پرش از ارتفاعی چند صد متری و فرود در میان جمعی از دشمنان و شروع مبارزه چیزی نیست که به این زودی از یاد و خاطر شما پاک شود.
همانطور که پیشتر اشاره شد، سیاره میرا محل زندگی گونههای جانوری مختلف و بیگانگان عجیبی است. گوریلهای عظیمالجثه و عصبانی، کرگدنهای کور، موجودات غولپیکری که مخلوطی از دایناسور و گیاهان هستند، شیرهای دریایی بالدار و روباهی با گوشهایی دو برابر جثه خود تنها تعداد اندکی از صدها گونه جانوری و نژادهای مختلفی هستند که در سیاره میرا زندگی میکنند. جانورانی که عدهای از آنها بسیار ناراحت و عصبی بوده و در صورت دیدن یا شنیدن صدای شما حملهور خواهند شد یا عدهای دیگر که رابطه دوستانهتری داشته و در صورتی که کاری به کار آنها نداشته باشید، به زندگی روزمره خود خواهند پرداخت و چندان علاقهای به درگیری ندارند. هرچند درگیری با دایناسوری 60 متری که اندازه ناخن یکی از پاهای او دو برابر شخصیت شما است مطمئناً کاری چندان عاقلانه (حداقل در اوایل بازی) به نظر نمیآید.
از بخش داستانی و محیط سیاره میرا که بگذریم میرسیم به هسته اصلی یک بازی نقشآفرینی، یعنی سیستم مبارزات.
سیستم مبارزات بازی همانند شماره قبل به صورت همزمان پیگیری شده و شخصیت ساخته شده توسط بازیکن و دیگر اعضای گروه برحسب نوع سلاح و کلاس خود از آرتها (تکنیکهای ویژه) و ضربات مختلفی برای مبارزه با دشمنان استفاده میکنند.
اسلحههای مورد استفاده در بازی به دو دسته سلاح گرم و سرد تقسیم میشوند که هر کدام چندین و چند نوع سلاح مختلف را در دل خود جای دادهاند. سلاحهای گرم بازی به چهار دسته کلی تقسیم شده که شامل: اسلحه کمری، مسلسل، اسنایپر و آرپیجی بوده. سلاحهای سرد نیز به سه دسته اصلی شامل: چاقو، شمشیر و دو شمشیر همزمان تقسیم میشوند. هر سلاح حرکات، قابلیتها، آرتها و تکنیکهای ویژه مخصوص به خود را داشته و ترکیب سلاحهای گرم و سرد با یکدیگر یکی از قابلیتهای جالب بازی بوده که اجازه استفاده از تکنیکها و حرکات ترکیبی بعضاً عجیب و غریبی را به بازیکن میدهند.
در ابتدای بازی شخصیت شما در کلاس «دریفتر» (Drifter) که بعنوان کلاس پایه بازی شناخته میشود پیشرفت میکند و پس از کسب تجربه لازم میتوانید یکی از سه کلاس اصلی بازی که شامل «استرایکر» (Striker)، «کماندو» (Commando) و «انفورسر» (Enforcer) میشود را برای خود انتخاب کنید. هر یک از سه کلاس اصلی نیز پس از رسیدن به درجات بالاتر اجازه انتخاب دو زیر کلاس پیشرفته را به شما خواهند داد که تواناییها و قابلیتهای بسیار جالب و قدرتمندی را در اختیار شما میگذارند.
هر یک از کلاسهای بازی تخصص ویژهای در استفاده از برخی سلاحهای بازی داشته و به صورت کلی سبک مبارزاتی هر کلاس کاملاً منحصربفرد بوده و تفاوت بسیاری بین کلاسهای مختلف بازی وجود دارد. از نکات جالب بازی میتوان به امکان سوییچ بین کلاسهای مختلف اشاره کرد. شما توانایی دارید تا در هر لحظه از بازی از طریق منوی شخصیسازی بین کلاسهای مختلف سوییچ کرده و سبک مبارزاتی خود را به طور کامل تغییر داده و با حرکات و تکنیکهای جدیدی به استقبال دشمنان بروید.
از دیگر بخشهای مهم بازی باید به رباتهای عظیمالجثهای که با نام «اسکل» (Skell) شناخته میشوند، اشاره کرد. رباتهایی که یکی از المانهای اصلی بازی بوده و نقش بسزایی در نحوه گشت و گذار شما در سیاره میرا و مبارزات با دشمنان بازی مخصوصاً دشمنان غولپیکر خواهند داشت.
اسکلها به هفت دسته کلی تقسیم میشوند که رباتهای سبک تا فوقسنگین را شامل شده و هرکدام تواناییها و قابلیتهای منحصربفرد خود را دارند، برخی سرعت بالا و قدرت کمتر و برخی سرعت کمتر و قدرت بیشتری را در اختیار شما قرار میدهند. همچنین تمامی رباتهای بازی توانایی پرواز و تبدیل شدن به وسیله نقلیه ویژهای (همچون سری ترنسفورمرز) را به صورت همزمان و در حال حرکت داشته و بسته به نوع اسکل انتخابی نتایج تبدیل شدن کاملاً متفاوت است. برای مثال سری «اوربان» (Urban) رباتهای سبکی هستند که توانایی تبدیل شدن به موتور سیکلت را داشته و از سمت دیگر سری «اینفرنو» (Inferno) دستهای از رباتهای فوقسنگین هستند که به تانکهای ویرانگری تبدیل میشوند.
همین تفاوتهای جالب بین اسکلهای بازی باعث میشود تا دست شما برای انتخاب ربات مورد نظر باز بوده و اسکلی هماهنگ با استایل مبارزاتی خود و اعضای گروهتان را انتخاب کنید.
شخصیسازی یکی دیگر از بخشهای جذابی است که به بازی اضافه شده و همچون عناوین MMO با دریایی از انتخابهای مختلف برای شخصیسازی اعضای گروه و رباتهای خود روبرو هستید. تمامی قطعات رباتهای شما قابل شخصیسازی است. از رنگ قسمتهای مختلف گرفته تا تجهیز آنها به سلاحها و تکنیکهای مختلف. بیش از صدها سلاح و آرمور مختلف برای شما و اعضای گروهتان در دسترس است که با انجام ماموریتهای خاص برای گروههای تولیدکننده سلاح و آرمور در بازی و بالا بردن رتبه آنها امکان دسترسی به تجهیزات جدید و فوقپیشرفته آنها نیز برای شما فراهم میگردد.
زنوبلید از لحاظ بصری نیز یک بازی بسیار خوب به حساب میآید. علاوه بر بُعد هنری، بازی از لحاظ تکنیکی هم بسیار عالی عمل کرده و بدون شک میتوان آن را زیباترین بازی کنسول وییو نامید. محیطهای متنوع بازی به بهترین شکل ممکن و با نهایت جزییات طراحی شده و گردش شب و روز و اتمسفر عجیب سیاره میرا به زیباترین شکل ممکن در ویدیوها و نمایشهای بازی به تصویر کشیده شده است.
موسیقی بازی توسط آقای «هیرویوکی ساوانو» (Hiroyuki Sawano) یکی از موسیقیدانان موفق چند سال اخیر ژاپن ساخته میشود که قبلاً در کارنامه خود کارهای موفقی همچون موسیقی انیمههای «حمله به غول» و «کیل لا کیل» را داشته. از تواناییهای آقای ساوانو میتوان به استعداد بالای او در ساخت موسیقیهای حماسی اشاره کرد، مسئلهای که با دیدن ویدیوهای بازی کاملاً قابل لمس بوده و به نظر اینبار هم باید منتظر شنیدن آهنگهای حماسی و گوشنوازی از ساوانو باشیم.
در پایان باید به این موضوع اشاره کنم که زنوبلید جدید (XCX) یکی از بزرگترین بازیهای نینتندو و بزرگترین بازی نقشآفرینی این شرکت برای کنسول وییو به حساب آمده و انتظارات از آن برای طرفداران قدیم و جدید سری بسیار بالا است. ترکیب دنیای وسیع، متنوع و یکپارچه بازی با المانهای محبوب ژانر جیآرپیچی، شخصیسازی گسترده به سبک عناوین MMO ، سیستم مبارزات عمیق، استفاده از قابلیتهای دسته کنسول وییو، موسیقیهای حماسی و رباتهای دوستداشتنی مطمئناً ترکیب بسیار جالب و هیجانانگیزی به نظر میآید. حال باید منتظر ماند و دید آیا «مونولیث سافت» (استودیو سازنده بازی) باز هم میتواند موفقیت گذشته خود را تکرار کند یا خیر؟سوالی که جواب آن از نظر نگارنده این مطلب با توجه به نمایشهای بازی و عرضه آن در ژاپن کاملاً مثبت است.