صنعت بازی سازی مملو از عناوین الهام گرفته از افسانههای یونان، روم و نورث است اما خبری از افسانههای ایران باستان که پتانسیل بسیار زیادی برای موفقیت دارند نیست. هر از چندگاهی بازیسازان پرتلاش ایرانی با الهام گیری از افسانههای ایرانی دست به خلق آثاری میزنند که شاید در نگاه اول از نظر فنی قابل قیاس با سردمداران صنعت نباشند اما سرشار از جذابیت و زیبایی داستانی و هنری هستند. بازی The Tale of Bistun جدیدترین عنوان استودیو Black Cube Games با الهام از یکی از مشهورترین داستانهای عاشقانه ایرانی یعنی خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی ساخته شده و بازیکنان قرار است این داستان مشهور را با روایتی جدید و این بار در قامت فرهاد کوه کن تجربه کنند فرهاد حافظه خود را به صورت کامل از دست داده و در حالی از خواب برمی خیزد که زمین مورد حمله موجودات اهریمنی و تاریکی قرار گرفته است که در حال آلوده کردن زمین و ساکنان آن هستند. فرهاد در نقطهای نامعلوم از خواب برخاسته و هیچ چیز از گذشته خود به یاد نمیآورد. گیمرها با او همراه شده و باید وی را در سفر به کوه بیستون، مبارزه با اهریمن و یادآوری گذشته اش یاری کنند.
این بازی نخست در نمایشگاه TGC 2018 معرفی شد و با این که انتظار میرفت در کمتر از یک سال روانه بازار شود اما به دلایلی با تاخیرهای متعدد مواجه شد، اکنون دموی بازی The Tale of Bistun برای کنسولهای Xbox عرضه شده اما در حال حاضر تنها توسط رسانهها قابل دسترسی و تجربه است. این پیش نمایش نیز با بررسی نسخه دموی بازی روی کنسول Xbox Series S نگاشته شده.
اگر بخواهیم با دید واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم، گرافیک فنی بازی چندان دلچسب نیست اما در این میان طراحی هنری زیبای آن بخش عمدهای از نقاط ضعف گرافیکی را برطرف می سازد. بازی با موتور مشهور یونیتی ساخته شده و برهمین اساس نباید انتظار گرافیک خارق العاده از آن داشت. دوربین بازی به صورت ایزومتریک بوده و علاوه بر دوربین، مبارزات هم شباهت های بسیاری به سری Diablo دارند. نیروی تاریکی با دربرگرفتن تمامی موجودات زنده، زمین را به آلودگی کشانده است و حال فرهاد باید با مبارزه با این نیروی اهریمنی، علاوه بر نجات زمین، گذشته خود را نیز بیابد. قهرمان داستان سه سلاح در اختیار دارد که با پیشروی در بازی و کسب امتیاز و تجربه، می تواند نسبت به آپگرید تسلیحات خود اقدام کند.
موسیقی بازی بدون تردید یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی است و سازندگان با استفاده از المانهای موسیقی مدرن غربی، سنتی ایرانی و گاها ترکیب این دو با یکدیگر، قطعاتی تولید کنند که به بهترین نحو حس ناب آرامش، هیجان و غم را به مخاطبان منتقل می سازد.
بزرگترین نقطه ضعف روایت داستان، روایت کامل دیالوگها و نکات داستان توسط راوی است. بدین صورت که راوی تمام دیالوگهای کاراکترها را نقل قول میکند و پس از صحبت هر کاراکتر، راوی با گفتن جملاتی مانند ” او چنین گفت” از جذابیت آن میکاهد. بهتر بود روایت داستان مانند سری Divinity انجام شود، بدین صورت که راوی داستان تنها به توصیف موقعیتها و شرایط بسنده کرده و دخالتی در ادای دیالوگ دیگر کاراکترها نداشته باشد.
گیم پلی بازی از ایرادات ریز و درشت رنج میبرد و علاوه بر این که نرخ فریم در بسیاری از نقاط بازی دچار افت میشود، بزرگترین مشکل گیم پلی و مبارزات، فریز شدنهای ناگهانی هنگام درگیری است که در بازه های کوتاه تر از یک ثانیه و به صورت متوالی رخ میدهند که عملا جذابیت مبارزات را از بین می برند و چیزی به نام روان بودن در بخش مبارزات وجود ندارد. از سوی دیگر مدت زمان لودینگهای بازی هم بسیار بالا بوده و این زمان حتی روی کنسول نسل نهمی مایکروسافت که از حافظه پرسرعت SSD بهره می برد بسیار طولانی و عجیب است و باید گفت در میان تمامی عناوین اجرا شده روی کنسول Series S نگارنده، این عنوان مقام دوم طولانی ترین لودینگ را بعد از بازی Flight Simulator به دست میآورد. البته انتظار میرود مشکلاتی همچون فریز شدن و لودینگهای طولانی تا زمان عرضه برطرف شوند.
در نهایت باید گفت بازی The Tale of Bistun یک بازی زیبا از نظر هنری و داستانی با گیم پلی و گرافیک متوسط است که در صورت برطرف شدن ایرادات فنیاش میتواند حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشد و چه بسا باعث شهرت بیشتر افسانه های ایرانی شود که متاسفانه در صنعت سرگرمی امروز تا حد زیادی مغفول و مهجور مانده اند.