معرفی بازی‌ها

معرفی بازی 1 The Last of Us

بکش تا زنده بمانی!

آخرالزمان چیست؟ انفجارهای اتمی و نابود شدن انسان‌ها؟ تنهایی؟ موجودات عجیب و غریب؟ سایه تیرگی و سیاهی در دنیا و یا مکان‌هایی تاریک و ترسناک؟

بازی The Last of Us در VGA 2011 معرفی شد و اولین تریلر آن به نمایش درآمد. در نخستین نمایش آن با مردی میان‌سال و پخته در کنار دختری نوجوان بی‌تجربه، اما با‌هوش رو به رو شدیم. Joel نام مردی است که از اتفاقات اخیر جان سالم به در برده و Ellie دختر 14 ساله‌ای که حتی به خاطر ندارد دنیا یک زمانی پر از اتفاقات خوب بوده است. بازی در شهر Pittsburgh در آمریکا اتفاق می‌افتد. در این تریلر دیدیم که Joel با بی رحمی هرچه تمام یک مرد را از پای درآورد و Ellie جیب‌های او را برای پیدا کردن مهمات می‌گشت. از آنجا معلوم شد که دیگر خبری از اسلحه‌های پر از گلوله و تجهیزات اضافی نیست. یک تفنگ، چند گلوله و دنیایی پر از خطر. بعد از کشته شدن مرد غریبه صدای موجوداتی عجیب آمد، موجوداتی که با سرعت زیاد حرکت می‌کردند. آن‌ها سری شبیه به قارچ داشتند و بدنشان مثل زامبی‌ها به رنگی عجیب درآمده بود. یکی از آن‌ها به سوی جنازه مرد آمد شروع به خوردن آن کرد، و این به این معنا بود که تنها موجودات گرسنه بازی انسان‌های باقی مانده نیستند و به احتمال بسیار زیاد، بازیباز با دشمنان گوناگونی در بازی درگیر خواهد شد. پس از کشته شدن آن توسط Joel، او به همراه Ellie به سرعت به طرف در دویدند. چیزی که مشخص بود؛ دیگر خبری از شوخی های Nathan Darke و قهرمان بازی‌های او نبود و این دو شخصیت برای نجات راه سخت و دشواری پیش رو خواهند داشت.

داستان بازی 20 سال پس از شیوع این بیماری رخ می‌دهد. در این بازی Joel بعد از جان سالم به در بردن از دنیای بی‌رحم در منطقه‌ای قرنطینه شده به قاچاق دارو و اسلحه پرداخته است و Ellie دخترکی یتیم که کاملا با واژه پدر و مادر بیگانه است، نیز در آن منطقه قرنطینه زندگی می‌کند. یکی از دوستان صمیمی Joel از او درخواست می‌کند Ellie را به منطقه‌ای امن و به دور از قرنطینه ببرد (البته هنوز هیچ اشاره ای از علت اینکار توسط ND فاش نشده است)؛ آن‌ها بعد از فرار از قرنطینه مشکلاتشان شروع می‌شود، به غیر از فرار از دست هیولاها و مردم گرسنه و وحشی پس از دور شدن از قرنطینه باید از دست ارتش نیز فرار کنند. البته در حال حاضر همینقدر از داستان بازی فاش شده، اما ND قول یک داستان درگیر کننده داده که خیلی از بازی‌های زمان حال از آن بی بهره هستند.

در بازی شما کنترل Joel را در دست خواهید داشت و Ellie توسط هوش مصنوعی بازی کنترل می‌شود. نمای بازی مثل Uncharted است اما مهمات شما ممکن است حتی به یک سوم آن هم نرسد! درست است که در TLOU مهمات کم است اما در عین حال لازم نیست که از یک خشاب کامل برای کشتن دشمن استفاده کنید، می‌توانید با یک تیر شخص را از پای درآورید. شاید با خودتان فکر کنید یک دختر 14 ساله ممکن است دردسرهای زیادی داشته باشد و همیشه باید یک چشممان به دنبال او باشد تا اتفاقی برایش نیفتد، اما کاملا در اشتباه هستید زیرا زندگی در قرنطینه و بدون سرپرست، او را شجاع و باهوش بارآورده است. در هنگام درگیری‌ها مخفی می‌شود و اگر Joel به کمک نیاز داشت سریع وارد عمل می‌شود. گفته شده بازی دارای معماهایی است که Ellie در حل آن کمک فراوانی خواهد کرد. به نظر می‌رسد ND در خلق شخصیت بازی یک اسطوره باشد. حتی فکرش را هم نمی‌توان کرد یک دختر 14 ساله با مردی 40 ساله چگونه با هم کنار بیایند و این خود باعث سرگرمی‌ دیگری در داستان می‌شود.
به نظر می‌رسد در TLOU چیزی فراتر از Uncharted در انتظار بازیباز باشد و این را می‌توان به وضوح در آخرین گیم‌پلی آن که درE3 2012 به نمایش درآمد دید. در این نمایش شاهد گرافیکی طبیعی تر، بافت‌هایی عمیق‌تر و حتی اتمسفری بهتر از Uncharted بودیم که در آن Joel و Ellie باید خود را به پلی برسانند که هیچ راه سر راستی برای رسیدن به آن وجود ندارد و برای این کار باید از هتلی متروکه عبور کنند. اما هتل پر از وحشی‌های تا دندان مسلح است که به محض دیدن افراد غریبه‌، با تمام وجود به آن‌ها حمله می‌کنند. کف خانه را آب گرفته، سقف خانه ریخته شده بود و گیاهان به درون خانه هجوم آورده اند. Ellie زمانی که وارد آب شد به سرعت لباسش با برخورد با آب عکس‌العمل نشان داد که این نشان از قدرت گرافیکی و دقت به جزییات توسط تیم سازنده دارد به طوریکه هنگامی که در حال عبور از روی پله‌های نیمه خراب بودند، ذرات و گرد و خاک باقی مانده از خرابی پله به شکل بسیار طبیعی از روی آن به زمین می‌ریخت.
در ادامه شاهد برخورد شخصیت‌های اصلی با وحشی‌هایی که به نظر نمی‌رسید تمایل به دوستی داشته باشند، بودیم. شاید اوج هوش مصنوعی و همچنین انتخاب بازیباز برای روش مقابله در این صحنه به چشم می‌خورد. دو کاراکتر اصلی، آرام از پنجره اتاقی که کسی در آن نبود وارد شدند و به آرامی حرکت کردند. که اگر هنگام راه رفتن به جسمی می‌خوردند که باعث ایجاد صدای اضافی هنگام مخفی راه رفتن شود تمام افرادی که صدا را می‌شنیدند به آن واکنش نشان میدادند. از دیگر نکات جالب بازی انیمیشن‌ها و حرکات کارکترهاست. به طور مثال هنگامی که Joel به میز داخل یک اتاق نزدیک میشد، دست خود را خیلی طبیعی به آن می‌چسباند تا هنگام مخفی کاری جای خود را مستحکم کند یا مثلا هنگام دویدن اگر به دیوار برسید، او دست خود را به مانعی تبدیل میکند تا مانع برخوردش به دیوار گردد.
البته این قسمت مربوط به زمانیست که بازیباز بخواهد مخفیانه عمل کند، در صورتی که به نظر میرسد راههای دیگری نیز برای عبور وجود دارد. در صحنه‌ای،Joel آرام از پشت نزدیک یکی از دشمنان می‌شود سریع گلوی او را می‌گیرد، چهره Joel و قربانی‌اش با جزئیات فوق‌العاده‌ای احساسات قاتل و مقتول را نشان می‌داد. بعد از آن Joel تفنگ قربانی‌اش را برداشت، فشنگ‌هایش را خالی کرد و باز اسلحه را سر جای خود بازگرداند. نکته دیگری که به چشم میخورد، فیزیک مناسب تیر خوردن Joel بود. زمانی که او تیر می‌خورد مثل سوپرمن سر جای خود نمی‌ماند و بسته به قدرت گلوله و فاصله آن، عکس‌العمل نشان می‌دهد و مثلا به چند قدم دورتر پرت می‌شود. شما با یکی از طبیعی‌ترین بازی‌های خونین طرف هستید. به عنوان مثال در صحنه‌ای Ellie یک آجر به صورت دشمن پرتاب می‌کند، خون به ظرافت و دقت تمام از دهان دشمن به بیرون پاشیده میشود. یا خون روی صورت دشمنان و شخصیت‌ها می‌ماند. در صحنه‌ای که Joel شروع به روانه کردن چند مشت به صورت مردی می‌کند، صورت در برخورد با هر مشت عکس‌العمل نشان می‌دهد و خونین می‌شود، و حتی قطرات خون روی صورت شخصیت‌ها سُر می‌خورند. وقتی گلوله‌ای در مغز دشمن خالی می‌کنید خون به زیبایی بر روی دیوار می‌پاشد و به نظر میرسد تمام نکات رعایت شده است و افکت های این امر به دقت کاربرده شده است.

شما در بازی امکان گروگان‌گیری نیز دارید، در صحنه‌ای Joel شخصی را گروگان گرفت و تفنگ را روی سر او گرفت. دشمنان در به هنگام دیدن این صحنه کمی دست پاچه شدند و واکنش NPCها به قدری طبیعی بود که می‌شد این موضوع را در حرکات آن شخص کاملا حس کرد و حتی گاها دشمنان با قلدری از Joel خواستند تا گروگان را ول کند و بعضی اوقات گروگان برای آزادی خود به Joel فشار می‌آورد و عکس العملی طبیعی از خود نشان میداد.

به طور کلی باید گفت هوش مصنوعی فوق‌العاده به نظر میرسد؛ باید حواستان به همه چیز باشد، حتی به هنگام شلیک گلوله و تمام شدن تیرتان، دشمن از صدای تفنگ می‌فهمد که گلوله‌ای ندارید. پس با شجاعت بیشتر به سمت شما می‌آید و اینجاست که از حضور Ellie خوشحال می‌شوید که در از پای درآوردن دشمن به شما کمک می‌کند. هرچه که دم دستش باشد به سمت او پرت می‌کند تا حواس دشمن را پرت کند، و آن وقت است که شما در نقش Joel وارد عمل می‌شوید و دشمن را از نزدیک شدن به خود پشیمان می‌کنید.
یکی از ویژگی‌های دیگر بازی ساختن وسائل مختلف با جمع‌آوری مواد لازم است. به طور مثال شما یک شیشه الکل و یک تکه پارچه دارید پس چه چیز بهتر کوکتل‌مولوتوف؟ همچنین چیزی که توجه ما را به خود جلب کرد، وجود تیر و کمان در لیست مهمات Joel است و اینگونه به نظر میرسدکه در طی بازی از تیر و کمان هم استفاده خواهد شد.
سیستم سلامت Joelنیز برخلاف اغلب بازیها پس از زخمی شدن با مدتی پناه گرفتن به میزان اول خود برنخواهد گشت و این بدان معنیست که شما باید با سر زدن به مناطق مختلف بازی از جمله بیمارستان‌ها، خانه‌هایی که وارد آن می‌شوید و حتی ماشین‌ها، با پیدا کردن کمک‌های اولیه به مداوای خود بپردازید، علاوه بر این وجود Health Bar در بالای صفحه حداقل برای ما نقطه امیدی برای بازگشت سیستم سلامتی کلاسیک است.
موسیقی بازی توسط Gustavo Santaolalla برنده دو جایزه اسکار ساخته می‌شود. اهمیت صداگذاری در TLOU ظاهرا بیشتر از عناوین دیگر است. به نظر می‌رسد هوش مصنوعی رابطه مستقیمی با صدای هر شی خواهد داشت و همانطور که گفته شد کوچکترین صدای ایجاد شده می‌تواند توجه همه را به خود جلب کند و دردسرهای زیادی برای بازیباز به وجود آورد و برای همین امر طراحان صدای بازی باید دقت زیادی برای اینکار به کار ببرند.
به عنوان حرف آخر به نظر میرسد The Last of Us از هر لحاظ کامل است. از گرافیک و نورپردازی بازی، هوش مصنوعی عالی، گیمپلی، صداگذاری عالی و حتی موسیقی نمی‌توان به راحتی ایرادی گرفت و به جرعت می‌توان گفت پتانسیل کاندیدا شدن به عنوان یکی از بهترین بازی‌های سال را داراست.
The Last of Us سال آینده انحصارا برای PS3 منتشر خواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا