پانزدهمین افسانه,پانزدهمین افسانه,
قبل از اینکه به سراغ مشکلات، تغییرات و ایدههای جدید بازی برویم بهتر است نگاهی به داستان آن بیندازیم.
داستان بازی در سرزمین «گلن وود» (Glenwood) پیگیری میشود، جایی که به دو کشور به نامهای «پادشاهی هایلند» و «امپراطوری رولنس» تقسیم شده، دو کشوری که سالیان سال است که در جنگ و درگیری با یکدیگر به سر میبرند. در این میان نیروی سیاهی بنام «هلیون» (Hellion) از احساسات منفی انسانها متولد شده و در سراسر سرزمین پخش میشود. نیروی سیاهی که به سرعت تبدیل به تهدیدی جدی برای بشریت شده و تمام سرزمین گلن را در خطر نابودی قرار میدهد. درکنار انسانها نژاد دیگری بنام «سرافیم» (Seraphim) نیز در گلنوود زندگی میکند، مخلوقاتی با ظاهر انسانی و نیروهای جادویی بسیار زیاد که به دلیل مشکلات قدیمی که با انسانها دارند دور از چشم آنها به زندگی خود ادامه میدهند.
شخصیت اصلی بازی پسری بنام «سو-ری» (Sorey) بوده که از بچگی در یکی از قبایل سرافیمها بزرگ شده و به همین علت از قدرتهای جادویی بالایی برخوردار است. سو-ری تصمیم دارد که تبدیل به یک «راهب» تمام عیار شود، راهب به انسانهایی اطلاق میشود که از طریق ارتباط و بستن پیمان با سرافیمها قدرتهای فوقالعادهای بدست آورده و در زمانهای سخت برای نجات جهان ظاهر میشوند. حال سو-ری سفر خود برای نابودی هلیونها و تجسم آرزوی بچگی خود یعنی برقراری صلح و آرامش بین انسانها و سرافیمها را آغاز کرده و در این راه با دوستان و دشمنان زیادی روبرو میشود.
با هم نگاهی کوتاه میاندازیم به چند تن از شخصیتهای اصلی بازی:
Sorey
سو-ری، پسری از نژاد انسان که بوسیله سرافیمها بزرگ شده و بعد از بستن پیمانی ویژه با سرافی به نام «لایلا» تبدیل به یک راهب شده و قدرتی بدست میآورد که بوسیله آن میتواند هلیونها را آرام کند. سو-ری شخصیتی ماجراجو و مهربان داشته و قصد دارد تا صلح و آرامش بین انسانها و سرافیمها را برقرار کند. سو-ری در مبارزات از شمشیر بعنوان سلاح اصلی خود استفاده میکند.
Mikleo
دوست دوران بچگی سو-ری که شخصیتی آرام و باهوش دارد. «میکلو» رابطه بسیار قوی با سو-ری داشته و بعنوان یک سراف (نژاد سرافیم) از یک چوبدستی بلند و جادوهای آب در مبارزات استفاده میکند.
Lailah
سرافی که از قدرتهای آتش برخوردار بوده و بعنوان استاد سو-ری شناخته میشود. لایلا کسی است که با بستن پیمان با سو-ری باعث تبدیل او به یک راهب شده و رابطه بسیار نزدیکی با او دارد. «لایلا» دارای شخصیتی دانا بوده و در مبارزات از یک کتاب و جادوهای آتش برای نابودی دشمنان استفاده میکند.
Edna
سرافی که با عنصر زمین عجین شده و برخلاف ظاهر کوچک و زیبای خود از قدرت فیزیکی بسیار بالایی برخوردار بوده و چندان علاقهای به انسانها ندارد. «ادنا» از یک چتر و جادوهایی متشکل از عنصر زمین در مبارزات استفاده میکند.
Dezel
سرافی که با عنصر باد شناخته میشود. «دزل» به صورت مخفی در بین انسانها زندگی کرده و پس از کشته شدن یکی از دوستان نزدیک خود به دست هلیونها، تنها و تنها به دنبال نابودی آنها و گرفتن انتقام است. دزل از یک شلاق و جادوهای باد در مبارزات استفاده میکند.
Rose
دختری جوان از نژاد انسان که قدرتی همانند سو-ری داشته ولی در اثر اتفاقی نامعلوم در دوران بچگی توانایی خود در دیدن و برقراری ارتباط با سرافیمها را از دست میدهد، تا اینکه با سو-ری آشنا شده و به کمک او دوباره تواناییهای خود را بدست میآورد. «رز» از دو خنجر بعنوان سلاح در مبارزات استفاده میکند.
Alisha
یکی از پرنسسهای امپراطوری هایلند که به دلیل مقام پایین مادر خود در خانواده سلطنتی مدام مورد تمسخر قرار گرفته و برای همین تصمیم میگیرد به آکادمی نظامی پیوسته و تبدیل به یک شوالیه شود. «آلیشا» بعد از بستن پیمان با سو-ری توانایی دیدن و برقراری ارتباط با سرافیمها را بدست میآورد و از یک نیزه بلند بعنوان سلاح در مبارزات استفاده میکند.
Zaveid
سرافی که همچون دزل با عنصر باد شناخته میشود و هرچند همچون سایر اعضای گروه با هلیونها مبارزه میکند و قصد نابودی آنها را دارد ولی اصلاً رابطه خوبی با سو-ری بعنوان یک انسان نداشته و همیشه روشهای خطرناکتر و خشنتری را در مقابله با مسائل مختلف انتخاب میکند. «زاوید» از دو کلت و جادوهای باد در مبارزات استفاده کرده و بعنوان سرافی بسیار قدرتمند شناخته میشود.
از بخش داستانی خارج شده و برسیم به تغییرات یا بهتر است بگویم بزرگترین تغییر زستریا نسبت به عناوین پیشین سری، نحوه برخورد با دشمنان و شروع مبارزات.
همانطور که میدانید در عناوین پیشین پس از برخورد با دشمنان در نقشه بازی، شخصیت شما به همراه یاران خود به مکان دیگری منتقل شده و مبارزه در آن مکان ادامه پیدا میکرد، محیطی صاف و دایرهای شکل بدون هیچگونه مانعی که به آسانی اجازه انجام حرکات فردی و گروهی را به شما میداد. حال در زستریا این سیستم به فراموشی سپرده شده و مبارزات در نقشه اصلی و همانجایی که با دشمن روبرو شدهاید پیگیری میشود.
این تغییر که شاید در نگاه اول کوچک بنظر آید دگرگونیهای بسیاری در تمامی بخشهای بازی از جمله: دوربین، نحوه مبارزات، گشتوگذار در محیط و… به وجود آورده است و همان انقلابی است که تهیهکننده سری آقای «هیدیو بابا» از آن سخن میگوید. حال همچون سایر عناوین اکشن-نقشآفرینی ، انتخاب محل مناسب برای مبارزه اولین قدم بوده، چرا که مطمئناً علاقهای ندارید که در یک فضای بسته و کوچک با تعدادی از دشمنان پوست کلفت بازی درگیر شوید.
یکی از بخشهایی که به لطف نحوه جدید برخورد با دشمنان و سیستم مبارزات بازی دچار تغییر شده دوربین بازی است. دوربینی که زاویه آن تا حدود زیادی نسبت به عناوین گذشته عوض شده و با توجه به پیگیری مبارزات در محیطهای مختلف قرار است دید بهتر و کاملتری به بازیکن بدهد، ولی متاسفانه در این امر چندان موفق عمل نکرده و بیتجربگی تیم سازنده در ساخت دوربین قابل کنترل در تمامی نمایشها، ویدیوهای گیمپلی و نسخه ژاپنی بازی کاملاً مشهود است. دوربینی که قرار است کمک دست شما باشد مدام در حال گیر کردن در بین دیوارها، درختان و موانع محیطی بوده و در اکثر مواقع با نزدیک شدن بیش از حد به شخصیت شما عملاً دید بازیکن را محدود میکند، تا جایی که میتوان از آن بعنوان دشمن جدیدی یاد کرد که شما باید در طول بازی با آن سروکله بزنید.
پایه سیستم مبارزات بازی همان سیستم آشنا، قدیمی و دوستداشتنی سری همراه با قابلیتهای جدید و جالبی است. شما کنترل یکی از اعضای گروه 4 نفره خود را به عهده گرفته و به صورت همزمان به مبارزه با دشمنان پرداخته و در این بین توانایی سوییچ بین اعضای مختلف گروه و اجرای کمبوها و تکنیکهای مختلفی را دارید.
یکی از المانهای جالب و جدیدی که به سیستم مبارزات بازی اضافه شده قابلیتی به نام Armitization است. قابلیتی که فقط توسط سو-ری و رز قابل استفاده بوده و به آنها اجازه میدهد تا با یکی از سرافهای عضو گروه ترکیب شده و با ظاهری جدید در میدان مبارزه حاضر شوند. قابلیت ترکیب شدن باعث میشود تا سو-ری و رز برای مدت زمان محدودی توانایی استفاده از تکنیکهای جدید و بسیار قدرتمندی را پیدا کنند، قابلیتی که در صورت انتخاب زمان و مکان مناسب میتواند بعنوان آخرین حربه و برگ برنده شما در مبارزات سخت و طاقت فرسا به دادتان برسد. ترکیب شدن با هر یک از سرافهای عضو گروه ظاهر و قدرتهای متفاوتی را به شما میدهد، برای مثال ترکیب شدن با لایلا شمشیری بلند و جادوهای آتشینی را در اختیار شما میگذارد یا ترکیب شدن با میکلو اجازه استفاده از تیروکمانی بزرگ و عنصر آب را به شما خواهد داد.
از دیگر قابلیتهای جدید ارتباط و تعامل بیشتر بازیکن با محیط بازی است. هرکدام از سرافهای عضو گروه شما قابلیت منحصر به فردی داشته که برای دسترسی به برخی از مناطق بازی، استفاده از آنها الزامی است. برای مثال ادنا میتواند موانع بزرگی که راه شما را مسدود کردهاند را از بین ببرد، دزل توانایی تلپورت کردن شما در مناطق خاصی از نقشه را دارد، میکلو توانایی پنهان کردن شما از دید دشمن را داشته و لایلا هم مناطق تاریک بازی را با آتش جادویی خود روشن میکند.
در مجموع گیمپلی بازی با توجه به حفظ المانهای قدیمی و دوستداشتنی سری ، ایدههای جدید و تغییراتی که داشته با وجود مشکلاتی که دارد همچنان بسیار جذاب و مفرح بنظر آمده و امید است با رفع مشکل دوربین در نسخه PS4 لذت انجام آن دوچندان شود.
متاسفانه از لحاظ بصری نباید انتظار خاصی از بازی داشت. چرا که زستریا در اصل برای کنسول نسل هفتمی سونی (پیاس3) طراحی شده و نسخه پیاس4 تنها یک پورت ساده با اندکی بهبود رزولوشن و تکسچرهای باکیفیتتر است. هرچند سری بازیهای تیلز هیچگاه بخاطر گرافیک بصری بالای خود معروف نبوده و طرفداران سری هم چندان اهمیتی به این مسئله نمیدهند ولی مطمئناً هیچ طرفداری از جهش گرافیکی بازی و بهتر شدن وضعیت بصری آن پس از سالها ناراحت نخواهد شد. مسئلهای که با توجه به معرفی Berseria (شماره بعدی سری) باز هم بعنوان یک بازی بین نسلی برای کنسولهای پیاس3 و پیاس4 به این زودیها نباید منتظر آن بود.
قبل از اتمام پیشنمایش بهتر است توضیح اندکی هم راجع به انتشار پر سروصدای بازی در ژاپن و اتفاقات عجیب و غریبی که بعد از آن رخ داد بدهم تا دلایل اصلی نارضایتی و خشم طرفداران سری نسبت به این بازی و وضعیت انتشار آن در غرب روشنتر شود.
تمامی اتفاقات از معرفی بازی طی همایش سالانه تیلز در سال 2014 شروع شد، جایی که «باندای نامکو» زستریا جدیدترین عنوان سری را به همراه 2 تن از شخصیتهای اصلی یعنی سو-ری و آلیشا معرفی کرد. بعد از این نمایش تقریباً در تمامی معرفیها و اطلاعات بازی سو-ری و آلیشا بعنوان شخصیتهای مرد و زن اصلی و محوری داستان حضور داشتند تا حدود چند ماه مانده به عرضه بازی در ژاپن و معرفی شخصیت رز. کسی که به سرعت محور تمامی اطلاعات را به خود اختصاص داد تا جایی که بخش اعظمی از تصویر کاور بازی به سو-ری و رز اختصاص پیدا کرد.
پس از انتشار بازی مشخص شد که در همان قسمتهای ابتدایی بازی طی یک ویدیو ساده آلیشا گروه را ترک کرده و از داستان بازی خارج میشود. اوضاع وقتی وخیمتر شد که باندای نامکو DLC داستانی با محوریت شخصیت آلیشا را تنها یک هفته بعد از انتشار بازی عرضه کرد، بستهالحاقی که در آن داستان آلیشا پس از جدا شدن از گروه را دنبال میکند. این اتفاق خشم و عصبانیت طرفداران را به همراه داشت تا جایی که بسیاری هیدیو بابا تهیهکننده سری را به دلیل علاقه بسیار زیاد او به صداپیشه ژاپنی شخصیت رز، خانم «میکاکو کوماتسو» مقصر اصلی این جریان و حذف آلیشا و اضافه شدن رز به داستان میدانستند. هرچند هیدیو بابا در مصاحبه با مجله فامیتسو این صحبتها را غلط دانسته و بابت نارضایتی طرفداران عذرخواهی کرده و گفت که او و تیم ساخت تلاش میکنند تا دیگر شاهد چنین مسائل و مشکلاتی (فروش DLC داستانی) نباشند.
در پایان باید گفت زستریا شاید عجیبترین بازی در سری تیلز باشد. عنوانی که با ایدههای جدید و تغییرات زیادی همراه است، تغییراتی که به خودی خود مشکلی نداشته و حتی میتوان آنها را لازم و ضروری دانست. تغییراتی که به طور کلی همیشه جزیی از سری تیلز بوده و یکی از دلایل اصلی موفقیت این سری در نسلهای مختلف همین تغییرات کلی در پیکرهبندی بازی است ولی نحوه پیاده سازی نه چندان جالب ایدههای جدید مشکلاتی را بوجود آورده که پرچمدار آنها دوربین آزار دهنده بازی است، این مسئله در کنار حذف یکی از شخصیتهای اصلی داستان و تبدیل آن به یک بستهالحاقی پولی را میتوان بزرگترین مشکلات نسخه عرضه شده در کشور ژاپن و دلیل اصلی ناراحتی طرفداران دانست. هرچند باندای نامکو قول داده تا وضعیت اسفناک دوربین در نسخه غربی رفع شود ولی مطمئناً رفع مشکلات داستانی تقریباً کاری غیرممکن بنظر میآید.
حال باید منتظر ماند و دید که عرضه بازی در غرب و رفع احتمالی مشکلات آن چه بازخوردی را از سمت طرفداران سری با خود به همراه دارد، بازخوردی که مطمئناً در آینده این سری تاثیر بسزایی خواهد داشت.
” alt=””/>