اولیننگاه بر Bayonetta 2 ,اولیننگاه بر Bayonetta 2 ,
داستان Bayonetta 2 بعد از اولین نسخه اتفاق میافتد و با توجه به این بازهی زمانی، بایونتا از نظر ظاهری و باطنی دچار تغییرات محسوسی شده است. اول از این که موی او کوتاهتر شده است و البته کمی هم از حالت شوخ طبعی فاصله گرفتهاست و برای پیشبرد اهداف خود مصممتر از گذشته خواهد بود. در نسخهی گذشته، فرشتگان توانسته بودند که کنترل شهر خیالی Vigrid را در دست بگیرند و طی این رویداد، شیاطین زیادی کشته شدند، اما در میان این اتفاقات، دختر جوانی از فرقه Witchها بر میخیزد ولی این اتفاق برای وی کمی گنگ است. با فلش بکهایی که در طول بازی گنجانده شدهاند، بایونتا پی میبرد که برای او چه اتفاقی افتاده است و پس از مدتی میفهمد که چالشهای زیادی پیش روی او قرار دارد. با این حال او سفر خود را آغاز میکند تا مانع کشته شدن بیشتر شیاطین شود. او طی مسیر خود متوجه میشود که قسمتی از جواهر "Eyes of the World" (قسمت چپ) در دست او قرار دارد و وی میتواند با استفاده از آن، گذر زمان را کندتر کند. پیش از آن این جواهر دو قسمت بود که یک قسمت از آن در دستان گروه Umbra (شیاطین) و تکهی دیگری از آن در نزد فرقهی Lumen (فرشتگان) قرار داشت. البته بایونتا با یک دختر جوانی به نام Cereza آشنا میشود و اتفاقات زیادی بین آنها میافتد. در ابتدا بایونتا به آن دختر علاقه نشان نمیداد ولی با گذشت زمان حسی که نسبت به او داشت، رفته رفته بیشتر شد تا این که بایونتا مثل یک مادر از Cereza در مقابل خطراتی که فرشتگان آنها را بوحود میآوردند، مراقبت میکرد و بعدها بایونتا راز بزرگی بین خودش و Cereza کشف میکند. Bayonetta 2 یک دنباله برای نسخهی اول محسوب میشود و فرشتگان بازی که بر خلاف فرشتگان داستانهای دیگر بسیار بیرحم هستند. همانند نسخهی پیشین، دشمنان اصلی بایونتا خواهند بود. حضور شخصیت Jeanne در این نسخه قطعی شده است. او یک Umbra Witch است و در ابتدای قسمت اول، به عنوان یک شخصیت منفور به حساب میآمد و سعی داشت که Cereza را از Bayonetta جدا کند و همین امر باعث شد که مبارزات زیادی بین این دو رخ دهد. ولی گویا Jeanne که از نظر ظاهری هم دچار تغییرات به خصوصی نظیر بلندتر شدن موی او شده است، قرار است به عنوان یار و یاور بایونتا حضور داشته باشد و به او در مبارزات سخت و چالش برانگیز کمک کند. شخصیتهای دیگری هم ممکن است در این نسخه حضور پیدا کنند که Enzo و Luka محتملترین آنها هستند. Enzo به عنوان یک خبرچین برای بایونتا کار میکرد و Luka هم با وجود این که در ابتدا مورد تمسخر بایونتا قرار میگرفت، ولی کمکم بین این دو رابطهی عاطفی پدیدار شد. صرف نظر از همهی این موارد، اصولاً بازیهای Hack and Slash که از افسانهی خاصی اقتباس نمیشوند، بر پایهی گیمپلی استوار هستند و داستان بهانهای است برای شروع یک زد و خورد نفسگیر!
بایونتا یک جادوگر ماهر و زبردست است و توانایی انجام هر کاری یا جادویی را دارد. اما بیش از یک جادوگر توانا، وی یک مبارزهکنندهی خبره است که برای پردهبرداری از حقیقت، یک تنه با لشگری از فرشتگان جدال میکند و یکی پس از دیگری، آنها را از سر راه خود بر میدارد. بایونتا میتواند راه برود، بپرد و حتی روی دیوار یا سقف راه برود. علاوه بر آن با استفاده از سلاحهای گرم و سرد، مشت و لگد و شلاق فرشتگان را تار و مار کند. بایونتا قابلیت همهی این کارها را دارد و خلاصه هر چیزی که دم دست او قرار بگیرد، میتواند همهی فرشتگان نفرتانگیز را از بین ببرد ولی روش مورد علاقهی او برای تکهتکه کردن فرشتگان بدترکیب، استفاده از ضربات ترکیبی به خصوص با گلوله است. شخصیت اصلی چهار هفتتیر دارد که یکباره مشت و لگد و گلوله را به فرشتگان روانه میکند. در نسخهی گذشته اسم سلاحهای شخصیت اصلی Parsley، Sage، Rosemary و Thyme بودند که در مجموع با نام Scarborough Fair شناخته میشدند. این بار هفتتیرها فرق کردهاند و زیبایی خاصی را به خود میبینند. همانند Scarborough Fair، اسم هفت تیرهای جدید از یک شعر به نام "Love is Blue" اقتباس شدهاند. بایونتا در این نسخه میتواند از ویژگی Dual Sword استفاده کند و با استفاده از دو شمشیر، دشمنان خود را مورد ضرب و شتم قرار دهد. چابکی و فرز بودن شخصیت اصلی بازی بسیار ستودنی است و فرار در دستور کاری او قرار ندارد. برای این که او بتواند در مقابل فرشتگان جان سالم بهدر ببرد، از همان فرزی و چالاکی خود استفاده میکند. Evade (جاخالی دادن) یکی از مهمترین ارکان گیمپلی Bayonetta 2 است و اگر بتوانید در این کار ماهر شوید، قابلیت کند کردن زمان (Witch Time) را از آن خود خواهید کرد و با ورود به این حالت دشمنان و زمان به صورت ناگهانی کند میشوند و به بازیکن اجازه میدهد که تمام تسویهحسابهای خود را انجام دهد. گفتنی است که یک فرشته در حالت Witch Time بسیار ضعیفتر از حالت معمولی است و به راحتی تار و مار میشود. این حالت همهی امکانات را در دستان شما قرار میدهد تا فرشتگان زشت را مورد ضرب و شتم قرار دهید و باران خونی را با حضور این موجودات راه بیندازید.
Bayonetta 2 یک جشنوارهی کامل از کمبوها و ضربات متعدد است و با تعبیهی سلاحهای متنوع و مناسب به بازیکنان اجازه میدهد که مطابق با میل خود، مبارزه کنند. با زدن ضربات ترکیبی درست، هر بار میزان جادوی بایونتا پر میشود و زمانی که کامل گردد، میدان نبرد به یک جلادخانه تبدیل خواهد شد. این حالت که با نام Torture Attack شناخته میشود، کلکسیونی از وسایل شکنجهی قرن 18 میلادی را در بر میگیرد که در این حیطه میتوان به میز شکنجه، گیوتین، تابوت مرگ و … اشاره کرد و بازیکنان با استفاده از آنان قادر هستند که به بدترین شکل ممکن فرشتگان را سلاخی کنند. این ویژگی که در نسخهی قبل حضور داشت، قرار است در این نسخه با تغییرات محوری مواجه شود. اولین نکتهای که کاملاً به چشم میآید، کمتر شدن QTEهای این قسمت است که در بعضی از مواقع Jeanne به عنوان کاراکتر ثانویه به کمک شما میآید و تارومار کردن فرشتگان را برای شما لذت بخشتر میسازد. بایونتا میتواند به راحتی به هر موجودی که بخواهد تبدیل شود، ویژگیای که مطمئناً تا به حال نظیر آن را در هیچ بازیای مشاهده نکردهاید. او در طول بازی این قابلیت را دارد که به کلاغ، خفاش، پلنگ و یا هر موجود دیگری که نیازمند پیشبرد اهداف او باشد، تبدیل شود. نکتهی قابل توجهای که سبب شیرین شدن تغییرات ظاهری بایونتا شده است، این است که هیچکدام از تغییرات جنبهی نمایشی نخواهند داشت و به صورت مستقیم در خدمت گیمپلی بازی خواهند بود و تأثیرات بسزایی دارند، مثلاً برای تعقیب یک ماشین شما میبایست به فرم پلنگ دربیایید یا برای عبور از یک درهی بزرگ، نیازمند هستید که از حالت خفاش استفاده کنید. یکی از ویژگیهای کامیا این است که او در اکثر بازیهای جدیدش، نشانهای از عناوین قبلی خود به جای میگذارد. در Bayonetta، ما شاهد سرنخهایی از بازیهای قبلیِ او یعنی Ōkami و Devil May Cry بودیم و انتظار میرود در نسخهی جاری، باز هم شاهد رد و پاهای عناوین قبلی وی باشیم. مبارزه با باسهای Bayonetta 2 بسیار عالی است و جدا از این که تنوع و تعداد آنها در بازی خیلی زیاد است، نحوهی اتمام کار آنها هم به خوبی روند مبارزات را جذاب میکند. این سیستم که با نام Climax Attack شناخته میشود، طوری است که پس از اتمام درجهی سلامتی باسها، در یک سکانس زیبا و پر از QTE موهای بایونتا (که به دلیل بلندی، لباس او را هم تشکیل میدهد) از تن او جدا میشود و با تبدیل به یکی از موجودات جهنمی نظیر اژدها یا عنکبوت بزرگ، کار باس را به اتمام میرساند. تمامی سلاحها و جادوهای بایونتا در طول بازی قابلیت ارتقا دارند، ولی Platinum Games به این موضوع نگاه سختگیرانه داشتهاست و بازیکنان نباید انتظار داشته باشند که تنها با یک بار تمام کردن بازی، همهی ویژگیهای بایونتا کامل شوند. این موضوع جنبههای مثبتی دارد، مثلاً بازیکن برای انجام دادن دوبارهی بازی ترغیب میشود و علاوه بر آن، با توجه به این که Rodin (فروشندهی این جادوها) بسیار پولپرست است، بازیکن برای جمعآوری پول بیشتر مصمم میگردد. با به پایان رساندن هر مرحلهای از بازی، بسته به نوع مهارت و عملکردتان، مدالهای رنگارنگی به شما تعلق میگیرد و البته نباید انتظار داشته باشید که در همان ابتدا تمام جوایز بازی را درو کنید و برای جمعآوری همهی دستاوردها، نیازمند تمرین و مهارت بسیار بالایی خواهید بود. همانند سری Devil May Cry، در Bayonetta هم شاهد مراحل مخفی یا همان Secret Missionهای زیادی هستیم که سازندگان برای این که شما را به چند بار تمامکردن بازی ترغیب کنند، پاداشهای زیادی نظیر مراحل مخفی قرار دادند که در پیشبرد بازی، کمک شایانی خواهد کرد.
در عناوین صاحبنام سبک Hack and Slash، به راحتی میتوان معماهای زیاد و در عین حال جالب را مشاهده کرد و Bayonetta 2 هم از این قاعده مسثنی نیست. پازلهایی که در طول بازی برای شما مطرح میشوند از تنوع نسبتاً خوبی برخوردار هستند، مثلاً برای باز کردن یک در باید قطعات یا بلوکهایی که روی درب هستند را جابجا کنید. همان طور که گفته شد، بایونتا میتواند روی دیوار راه برود که این قابلیت به خوبی میتواند در خدمت سبک پلتفرمر Bayonetta 2 باشد. در کنار آن، شخصیت اصلی بازی میتواند از ویژگی Double Jump استفاده کند که خوشبختانه با بهرهگیری از آن بازیکنان علاوه بر آن که خواهند توانست در مبارزات شلوع و نفسگیر موفق شوند، میتوانند بخشی از پلتفرمر بازی را پشت سر بگذارند. "پلتفرمر" تنها به این جا محدود نمیشود، بلکه بازیکنان این ویژگی را دارند که زمان را آهسته کنند و در آن وقت معین شده، از یک مکان به مکان دیگری بروند. در کنار آن، بازی از Set-Pieceهای خوبی بهره میبرد و کاری میکند که شما یک لحظه هم آرام و قرار نداشته باشید. این عنوان نیز بسیار دیوانهوار و سریع پیش میرود و در کنار آن مأموریتهای متنوعی قرار داده شده است. در هر لحظهی بازی، شما باید حواس خود را جمع کنید، زیرا ممکن است دیوار روبروی شما و یا زمینی که روی آن قدم میگذارید خراب شود و در میان آن، یکی از باسها نمایان شود. به نظر میرسند که Hit Effectها بالانس هستند و ویژگی بازی را برجستهتر از گذشته میسازند. به طور کلی باید گفت که Bayonetta 2 بسیار روی گیمپلی تمرکز کرده است، طوری که شما باید انتظار زدن کمبوهای بینهایت را داشته باشید و البته نباید از آزادی عملی که در طول مبارزات به بازیکنان میدهد، چشمپوشی کرد!
این بازی قرار است به صورت انحصاری بر روی کنسول Wii U عرضه شود، این کنسول یک ویژگی مثبت دارد و آن هم پد لمسیِ کنترلر کنسول جدید Nintendo است. در یکی از نمایشهای بازی، ما شاهد مبارزهی بایونتا با موجودات Centaur مانند بر روی یک جنگندهی هوایی F-22 Raptor هستیم. به دلیل خاص بودن کنترلر Wii U، نحوهی کنترل بازی هم بسیار جالب است. در اولین روش که از پد لمسی استفاده میشود، با حرکت دست به سمت بالا شخصیت اصلی بازی میتواند بپرد و با آرامتر لمس کردن پد، بازیکنان میتوانند به این موجودات نفرتانگیز، حملهور شوند. با کشتن تعداد زیادی از دشمنان و بدست آوردن انرژی لازم، میتوانید از ویژگی Umbra Climax استفاده کنید، این کار از طریق فشار دادن دکمهای که روی تصویر ظاهر میشود، میسر است. این روش بسیار برای افرادی که میخواهند بازی را به راحتی پیش ببرند، بسیار مناسب است و به هیچ وجه از سرعت گیمپلی نمیکاهد. روش دیگری هم وجود دارد که کلاسیکتر از قبل است و بازیکنان قادر هستند که با استفاده از Stickها کنترل شخصیت را بدست بگیرند. صحبت از Umbra Climax شد، باید بگوییم که این قابلیت، یکی از مواردی است که روند گیمپلی را بسیار سریعتر از گذشته کرده است و با فعالسازی دکمهی L، برای مدتی ضربات بایونتا بسیار سهمگینتر از گذشته میشود و به عنوان مثال شعاع ضرباتی که بایونتا با شلاق وارد میکند، بزرگتر میشود. بخش جدیدی به Bayonetta 2 اضافه شده است که در آن بازیکنان میتوانند کنترل شخصیت Bayonetta را بر عهده بگیرند و بازیکن ثانویه هم قادر هست که Jeanne را کنترل کند، اگر شما جزء دستههایی محسوب میشوید که علاقهای به بازیکردن با دوستان خود ندارید، این فرصت را دارید که کنترل شخصیت Jeanne را به دست هوش مصنوعی بازی بسپارید. خوشبختانه به نظر میرسد که AI کاراکترها به خوبی طراحی شدهاند و زیاد مزاحم بازیکن نخواهند بود.
پیش از آن که بازی معرفی شود، آقای Hideki Kamiya گفته بود که استودیو Platinum Games برای ساخت بازیهای خود از روش مخصوصی استفاده میکند. مثلاً آنها یک ایدهی جدید به ذهنشان خطور میکند و برای این که بتوانند آن را گسترش دهند، ایده را ادامه میدهند تا به جایی برسند که طرحهای جدید خودنمایی کند. پس از پیدا کردن طرحهای جدید، روند ساخت بازی از اول شروع میشود و این فرایند تا زمانی ادامه دارد که تیمِ سازنده کاملاً از نتیجهی کار خود، راضی باشند. خلق افکت و جلوههای ویژه بصری از نکاتی است که به راحتی در بازیهای کامیا قابل رؤیت است. در نمایشهای این بازی، خوشبختانه ما شاهد گرافیک بسیار خوبی هستیم و این قابلیت زمانی بیشتر به چشم میآید که بدانید این بازی قرار است به صورت 1080p اجرا شود و به لطف این وضوح تصویر، دیگری خبری از برهم ریختگی در روند بازی نخواهد بود. رنگبندی و نورپردازی بازی بهنظر بسیار خوب میآیند، در نمایشی از Bayonetta 2، دیدیم که او با یکی از باسها در حال مبارزه است و این درگیری به آسمان خراشها کشیده میشود و در ان جا ما شاهد رنگهای قرمز و زندهای هستیم که کاملاً نشاندهندهی تنوع رنگها است. یکی از مواردی که سازندگان روی آن مانور دادهاند، خودِ شخصیت Bayonetta است. بایونتا یک زنِ زیبا و جوان است و البته سازندگان با تأکید بیشتر روی ظاهر او، طوری کردهاند که وی زیباتر از همیشه به نظر بیاید. لباس او از انیمههای ژاپنی الهام گرفته شده است و با طرحبندی مناسب روی آن، کاری کردهاند که اتمسفر بازی کاملاً به یک عنوان ژاپنی تبدیل شود. در کنار بایونتا، فرشتگان از طراحی خوبی برخوردار هستند و تنوعی که در میان باسهای بازی دیده میشود، قابل توجه است! انیمیشنها به خوبی طراحی شده اند و حرکات بدن شخصیت اصلی با ظرافت خاصی انجام میشود و صد البته نباید از تنوع زیاد آنها چشم پوشی کرد. نرخ فریم در بازیهایی که واکنش سریع را میطلبد، بسیار حائز اهمیت است. سبک Racing، Shooter و Hack and Slash ملزم هستند که به هیچ وجه افت فریم نداشته باشند. خوشبختانه نکتهی مثبت، بهینه بودن Bayonetta 2 با Wii U است و ما شاهد اجرای این بازی با نرخ 60 فریم در ثانیه خواهیم بود.
موسیقیها و قطعات در بازیهای Hack and Slash از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند و دلیل اصلی برای هیجان در این گونه بازیها استفاده از نغمههای مناسب است. در اولین نسخه از این سری، از 10 نفر برای ساخت قطعات بازی استفاده شد و نتیجهی بسیار خوبی را رقم زد. به طوری که حتی بدبینترین افراد نسبت به موسیقی این بازی هم نمیتوانند هیچ ایرادی در آن پیدا کنند. در Bayonetta 2 آقای Masami Ueda که سابقهی بسیار درخشانی در این صنعت دارد، قصد دارد قطعات این بازی را خلق کند. از کارهای مشهور او میتوان به Resident Evil، Resident Evil 2، Resident Evil 3 و Devil May Cry اشاره کرد که در هر کدام از آنها، قطعات به یادماندنیای از خود بهجا گذاشته است. انتظار میرود که در این نسخه همانند قبل، از موسیقیهای Hard Rock یا Gothic Rock استفاده شود تا علاوه بر بالا بردن ترشح آدرنالین بازیکن، اتمسفر بازی را متعادل کند. در کنار موسیقی خوب، Bayonetta از صداگذاری بسیار مناسبی بهره میبرد. خانم Hellena Taylor همانند نسخهی قبلی این سری، قرار است به عنوان صداگذار شخصیت اصلی بازی یعنی بایونتا ظاهر شود. جدا از این که او در Bayonetta ایفای نقش کرد، وی در فیلمهای مشهوری نظیر The Sweetest Things، Barcelona و Cockpit: The Rule of Engagement هم هنرنمایی کرده است. بایونتا همانند سایر شخصیتهایی که توسط هیدکی کامیا خلق شدهاند، شوخ طبع است و با مسخره کردن دشمنان خود، خنده را در لبهای بازیکنان مینشاند. با وجود این که سازندگان، کمی خلق و خوی بایونتا را تغییر دادند و او را از یک شخصیت شوخ طبع دورتر کردهاند، ولی با این حال قرار است دیالوگهایی از او در Bayonetta 2 بشنویم که همانند سایر دیالوگهای او جذاب و فراموشنشدنی خواهند بود. در نمایشی که از این بازی مشاهده کردیم، ما شاهد ضربات سهمگین Bayonetta به موجودات Centaurگونه بودیم که با انفجارهای پی در پی همراه بود. با این حساب به نظر میرسد که صداهای انفجار و سایر مضامین، به خوبی طراحی شدهاند. با وجود این که در First-Look (اولین نگاه) نمیتوان به طور قاطع در مورد موسیقی نظر داد، ولی با نگاه کردن به سوابق افرادی که قرار است در Bayonetta 2 حضور داشته باشند و همچنین نسخهی اول این فرنچایز، باید انتظار یک موسیقی و صداگذاری فوقالعاده باشید.
امروزه به راحتی میتوانیم رد و پاهای سورئالیسم را در دنیای غیر واقعی نظیر فیلمها، کتابها، موسیقیها و بازیها دید. هیدکی کامیا یکی از سورئالیستترین سازنده در صنعت بازی است. عناوین Viewtiful Joe، Ōkami و Devil May Cry که همگی از آثارهای به یادماندنی Hideki Kamiya هستند، به راحتی در آنها میتوان المانهای سورئال را مشاهده کرد. ولی شاید Bayonetta سورئالیسمترین فرنچایزی باشد که تا به حال او خلق کرده است. Clover Studio مجمعی از افراد بزرگ بود که توانستند آثارهای جاودانهای را خلق کنند ولی پس از بسته شدن آن، تعداد زیادی از کارکنان آن استودیوی جدید Platinum Games را تأسیس کردند. شاید به همین دلیل، بتوانیم سری Bayonetta را میراث باقی ماندهی این استودیو بدانیم. میراثی که ادامه دهندهی راههای اجداد خویش است و اگر کسی با اجداد Bayonetta آشنایی داشته باشد، هر لحظهی Bayonetta 2 میتواند روحش را به پرواز دربیاورد. در آخر باید گفت که Bayonetta 2 در سال جاری برای کنسول Wii U عرضه خواهد شد و سؤال این است که آیا میتواند همانند نسخهی گذشته کاری کند که طرفداران سبک Hack and Slash به سوی ماه پرواز کنند؟
” alt=”” />