Sera و اعصار سه گانه,Sera سیارهای مسکونیست که از تعدادی قارههای بسیار پهناور و همچنین تعدادی جزیره کوچک تشکیل شده است. هر روز این سیاره معادل 26 ساعت بوده و دارای یک قمر در مدار خود میباشد.,Age of Armageddon,آنطور که در تاریخ آمده است گذشته Sera سراسر جنگ و جدال در میان ساکنان آن بوده است. این نبردها حدود یک هزار سال ادامه یافت و تا جایی پیش رفت که سیاره و ساکنانش تا مرز نابودی رسیده بودند. به این دوران، Age of Armageddon گفته میشد. وضعیت وخیم بود و نسل انسانها به دست خودشان در معرض انقراض بود. این مساله شوکی به مردم وارد کرد تا یک بار دیگر در تعاملات خود تجدید نظر کنند. آنها جنگ و جدال را کنار گذاشته و سعی کردند تا زندگی مسالمت آمیزی در کنار هم داشته باشند و بدین صورت بود که دورانی به نام عصر طلایی(Golden Age) آغاز شد.,
برای سیارهای که در عطش انرژی به سر میبرد و برای مدت مدیدی با بحران انرژی مواجه بود، امولسیون یک راه حل ایدهآل بود. انرژی بدست آمده از این ماده میتوانست برای قرنهای متمادی و بدون هیچ دغدغهای مصرف شود. استخراج و تبدیل امولسیون بصورت گسترده در سراسر مناطق شروع شد. برخی از کشورهایی که در زیر زمینهای خود منابع غنی از امولسیون داشتند با فروش آن پول هنگفتی به جیب میزدند و البته برخی نیز در این میان از شانس کمتری برخوردار بودند. خیلی زود بازار امولسیون داغ شد و واحدهای پولی و فعالیتهای صنعتی با آن پیوند خورد. همه چیز نوید از آیندهای زیبا برای سیاره میداد و در اینجا دوران Gold Rush شروع شد.
نکته: امولسیون در زیر سطح سیاره Sera در جریان بود. برای استخراج آن لازم بود که این موادر در یک جا جمع شده تا استخراج آنها راحتتر و کمهزینهتر باشد. بنابراین ایده Lightmass Bomb مطرح شد. پس Lightmass Bomb در ابتدا برای اهداف جنگی اختراع نشد. هدف آن این بود که با ایجاد ارتعاش، از پراکندگی امولسیون جلوگیری کرده و استخراج آن را آسانتر کند. بعدا در مورد آن به تفصیل سخن خواهیم گفت.
نکته 2: برای استخراج امولسیون از زیر سطح سیاره، از وسایلی به نام Derrick(یا Rig) استفاده میکردند. ماشینهای زرهی و بسیار قوی که توانایی حمل متههای سنگین را داشتند. هر چند در آینده، در جنگ با لوکاستها، این ماشینها دیگر نقشی در استخراج امولسیون نداشته و به عنوان نفربر استفاده میشوند.,
قسمتی اصلی نیروهای COG در شهری به نام Orsitin محاصره شده بودند. ناوهای جنگی UIR گرداگرد شهر را محاصره کرده بودند و نیروهای COG زیر فشار شدیدی قرار داشتند. به درخواست آدام فینیکس به نیروهای UIR یک فرصت نهایی برای تسلیم شدند داده شد ولی UIR حاضر به تسلیم نشد. و بنابراین COG از سلاح مرگبار خود، یعنی Hammer of Dawn، استفاده کرد و ناوهای جنگی UIR را در کسری از ثانیه نابود کرد. سران UIR که از قدرت این سلاح شگفتزده شده بودند، در خود توانایی مقابله ندیده و به پای میز مذاکره نشستند. سرانجام جنگهای Pendulum به پایان رسید و مدال افتخاری نیز به پاس خدمات آدام فینیکس به وی اهدا شد.,
” امروز صبح اتحادیه جمهوریهای مستقل(UIR) حکم تسلیم قطعی خود در برابر دولتهای ائتلافی(COG) را امضا نموده و پیمان صلح را قبول کرد. باعث آسودگی خاطر است که به شما اعلام کنم جنگهای Pendulum به پایان خود رسیدهاند. نیروهای COG و UIR حالا دست در دست هم تلاش در بازسازی و ترمیم جراحاتی هستند که این نبرد سهمگین بر روی Sera اعمال کرده است. امیدواریم هر دو طرف به پیمان آتشبس خود وفادار باشند.”
حالا COG به قدرت بلامنازع در سیاره Sera تبدیل شده بود و همه چیز را تحت کنترل خود داشت. سربازان UIR گرچه هنوز نیز وجود داشتند اما فعالیتهای آنها در زیر نظر COG انجام میگرفت. برای 6 هفته همه چیز در قبضه قدرت COG بود که ناگهان فجاجعه عظیمی رخ داد: Emergence Day( یا همان E-Day). انسانهای سراسر سیاره توسط موجوداتی قدرتمند به نام لوکاست مورد حمله واقع شدند که راه خود را از زیر زمین به سطح سیاره باز میکردند. رویای صلح نقش بر آب شد.,Emergence Day,سخنرانی ملکه لوکاستها در مورد E-Day:
” برای مدتی انسانهای مقیم سیاره Sera آرامش را تجربه کردند… تا وقتی که Emergence Day
آغاز شد. در آن هنگام بود که لشکر ما از پناهگاههای زیرزمینی خود به بیرون هجوم آورده، انسانها را لگدمال کرده و تمامی شهرهایشان را از بین بردند. ما جنگیدیم و انسانها را در خیابانهایشان، در خانههایشان و در میادین نبردشان کشتیم. و آنها نیز مبارزه کردند. اما سنگرهای تنومندشان خرد و متلاشی شد. با مرگ میلیاردها انسان، وقتی که آنها کنترل دشمن خود را غیر ممکن دیدند، دست به نابودی تمدن خود زدند. آنها آتشی سهمگین بر روی مناطق خود و بر روی شهروندان خود فرو ریختند که خود ما هم قادر به انجام چنین کاری نبودیم. ترس و نفرت آنها از ما بیشتر و بیشتر میشد. حالا مساله سر زنده ماندن است. انسانها چطور زنده بمانند؟ ما چطور زنده بمانیم؟ اما زندهماندن از آن ماست. حالا تلاشهای بیدریغ انسانها به پایان غمانگیز خود نزدیک میشود.”,
تمامی شبکههای تلوزیونی به مخابره این خبر پرداختند:
” این تصاویر مربوط به دقایقی پیش است… حملات مشابهی از سراسر دنیا گزارش شده است… به گفته شاهدان عینی این هیولاها حملات خود را بدون هیچ اخطاری از زیر زمین شروع میکنند… نیروهای COG دلاورانه در حال دفاع هستند. هر چند… سرویسهای اورژانسی کاملا گیج و مبهوت شدهاند… برخیها حدس میزنند که شاید این پایان دنیا باشد.”,
” شهروندان Sera، ما نمیدانیم این موجودات چه هستند، فقط میدانیم که انسان نیستند. ما نمیدانیم آنها از کجا آمدهاند و نمیدانیم که چه میخواهند. اما آنها در حال تونل زدن در زیر شهرهای ما و کشتار مردم هستند. نیروهای ما در سراسر سیاره بسیج شدهاند تا با آنها مقابله کنند. از شما میخواهم آرامش خود را حفظ کنید همانطور که در طی چندین و چند سال جنگ این کار را انجام دادید. در خانههای خود بمانید مگر در صورتیکه دستور رسمی تخلیه دریافت کردید و به اطلاعات اورژانسی که از تمامی شبکهها مخابره میشود گوش کنید. شهروندان من، این تنها پنها چیزیست که فعلا میتوانم بگویم تا وقتی که موقعیت روشنتر شود”.
بعد از این سخنرانی تمامی نیروهای COG بسیج شده و به شهرهای مختلف فرستاده شدند تا با لوکاستها مواجه شوند. سربازانی که مرخصی گرفته بودند فراخوانده شدند تا به میادین نبرد فرستاده شوند. لوکاستها به سرعت بر انسانها غلبه یافته و تمامی سنگرها و پایگاههای مقاومتشان را از بین بردند. پس از پیروزی بر هر منطقه،تکنولوژی و سلاحهای آن ها را غارت کرده و بر علیه نیروهای COG و تعداد کمی از نیروهای UIR که هنوز باقی مانده بودند، استفاده میکردند. یکسال از آغاز حمله لوکاستها گذشت و انسانها نه تنها نتوانستند آنها را نابود کنند، بلکه هر روز ضعیف و ضعیفتر میشدند.,وقایع بعد از E-Day,در طول یکسال تمامی شهرها یکی پس از دیگری سقوط میکردند. حالا رییس COG فردی به نام ریچارد پرسکات(Prescott) بود. او که تمامی درها را بر روی خود بسته میدید، سرانجام برای شکست لوکاستها تصمیم جنجال برانگیزی گرفت. وی تصمیم گرفت که با استفاده از سلاح Hammer of Dawn، ضد حملهای ترتیب داده و لوکاستها را نابود کند. آدام فینیکس در ابتدا با این نقشه مخالفت کرد. استفاده از این سلاح علاوه بر لوکاستها، میلیونها انسان بر روی سیاره را نیز از بین میبرد. Prescott برای کاهش صدمات وارده، سه روز به مردم سراسر سیاره مهلت داد تا شهرهای خود را تخلیه کرده و قبل از شلیک Hammer of Dawn به منطقه جاسینتو پناه ببرند. جاسینتو به خاطر داشتن سنگهای سخت و گرانیتی، برای لوکاستها قابل نفوذ نبود.
آدام فینیکس نقشه دیگری در سر داشت که میتوانست لوکاستها را مهار کند اما مورد موافقت قرار نگرفت. او گفت که با غرق کردن شهرهای بزرگ، آب در تونلهای زیر زمینی جاری شده و لوکاستها نابود خواهند شد. گرچه نقشه مناسبی بود اما عملی کردن آن به زمان زیادی نیاز داشت و بنابراین تصویب نشد. آدام فینیکس که چارهای نمیدید عاقبت با نقشه استفاده از Hammer of Dawn موافق کرد. سرانجام کابینه دولت نیز اجرای این نقشه را تصویب کرد و پیام زیر از سوی ریچارد پرسکات برای مردم مخابره شد:
“حالا تمام مردم Sera میدانند که صلح شکننده است. این دشمن جدید و بیرحم بسیاری از رهبران Sera را به زانو درآورده. دشمن ما فکر میکند که کار Sera تمام است. برخی از افراد COG نیز باور کردهاند که کار Sera تمام است و مانند حیوان مریض و بیماری شده است که انتظار لحظه مرگش را میکشد. اما مردم Sera، امروز ما، رهبران دولتهای ائتلافی، سیارهمان را پس خواهیم ستاند. به خاطر ایمنی خود شما در سراسر سیاره Sera حکومت نظامی حکمفرما خواهد بود. هیچکس معاف از این قاعده نیست. تمامی بازماندگان باید فورا شروع به تخلیه شهرهای خود و عقبنشینی به سمت جاسینتو کنند. این موجودات کثیف، این لوکاستها قادر به نفوذ در بستر گرانیتی جاسینتو نیستند. بنابراین در جاسینتو جایمان امن است. ما اجازه نخواهیم داد که وحشیگری لوکاستها بیش از این ادامه یابد. ما سلاحهای اوربیتالی خود را آماده کردهایم تا تمامی مناطقی که توسط لوکاستها آلوده شده است را بسوزانیم. و اما آنهایی که نمیتوانند خود را به جاسینتو برسانند، بدانند که ما از این فداکاری آنها قدردانی میکنیم. لطفا را ما ببخشید. این تنها راه نجات است”.,
10 سال بعد از وقایع E-Day لوکاستها که بطور کامل تجدید قوا کرده بودند حمله عظیمی را به سمت فلات جاسینتو و شهر Ephyra ترتیب دادند. آنها راههایی پیدا کرده بودند تا به سنگهای سخت جاسینتو نیز نفوذ کنند. به تمامی نیروهای COG دستور دفاع در برابر حمله دشمن داده شد. دفاع تقریبا موفقیت آمیزی بود و نبرد تقریبا به نفع COG مغلوبه شده بود. در این میان مارکوس فینیکس یکی از رهبران نیروهای COG بود که پیامی اضطراری از سوی پدر خود، آدام فینیکس دریافت کرد. پدر او به دست ژنرال لوکاستها، یعنی RAAM، دستگیر شده بود. پست خود را در در نبرد رها کرد و سلاح Hammer of Dawn را نیز با خود برد تا پدرش را نجات دهد. این اقدام او باعث سقوط شهر Ephyra شد. مارکوس نیز موفق به یافتن پدر خود نشد و برای سالهای متمادی گمان میرفت که آدام فینیکس مرده است. این اقدام باعث شد تا مارکوس به عنوان خائن به میهن شناخته شده و به 40 سال حبس در زندان جاسینتو محکوم شود.,عملیات Lightmass Offensive و Hollow Storm,بعد از E-Day دو عملیات بسیار مهم توسط COG به انجام رسید که در زیر به بررسی آن ها میپردازیم.,Lightmass Offensive,این عملیات که همچنین با نام Lightmass Bombing نیز شناخته میشود در چهاردهمین سال پس از وقوع E-Day رخ داد. عملیاتی که توسط نیروهای COG به انجام رسید به این امید که قسمت اعظمی از لشکر لوکاستها را از بین برده و جنگ را پایان دهند. این عملیات دارای دو مرحله مهم بود. ابتدا میبایست سربازان COG وسیلهای به نام ارتعاشگر صوتی را به درون تونلهای زیر زمینی انتقال بدهند. این وسیله با امواجی که در سراسر سطح تونلها پراکنده میکند، میتواند نقشهای سه بعدی از شکل و شمایل تونلها را شبیهسازی کند. و در مرحله دوم، توسط این نقشه بدست آمده، بمب Lightmass در منطقه مناسبی به درون تونلهای زیرزمینی شلیک میشود تا لوکاستها را از بین ببرد.,
” انسانها با جنگ غریبه نیستند. ما تا آنجایی که یادمان میآید در حال جنگ بودهایم. جنگ تنها چیزیست که میشناسیم. در گذشته برای امولسیون، برای کشورگشایی میجنگیدیم. اما بعد از E-Day شرایط تغییر کرد. برای 15 سال ما برای زنده ماندن علیه هیولاهایی خونخوار جنگیدهایم. اما ادامه این جنگ امکان پذیر نیست. نسل انسانها با انقراض روبرو میشود مگر اینکه جنگ را همین حالا خاتمه دهیم. ما امیدوار بودیم عملیات Lightmass بتواند لوکاستها را ریشه کن کند اما آنها زنده ماندند… و حالا قویتر از همیشه بازگشتهاند. حالا نیرویی دارند که میتواند تمام شهرهای ما را ببلعد( اشاره به Riftworm). حتی جاسینتو که آخرین پناهگاه ما در این روزهای تیره و تار است اکنون در خطر است. بزودی چیزی برای دفاع کردن نخواهیم داشت و این بدین معنیست که فقط یک انتخاب داریم… حمله! سربازان من، چیزی که امروز از شما میخوام کار سهلی نخواهد بود اما ضروریست. اگر قرار است زنده بمانیم، اگر قرار است آنقدر زندگی کنیم که دوباره گردش فصلها را ببینیم، فرزندانمان بزرگ شوند و صلحی را که هیچگاه خودمان درک نکردیم ، تجربه کنند، باید همین حالا وارد جنگ با لوکاستها شویم. ما به مکان زندگی و زاد و ولد آنها میرویم و نابودشان میکینم. امروز روزیست که به قلب دشمن میزنیم. امروز روزیست که تاریخ بشریت را در دست میگیریم، امروز روزیست که مهر تایید بر زنده ماندن خود میزنیم. سربازان COG، سربازان من، بروید و امید را به انسانها برگردانید”.,
هدف COG نیز همین بود منتها آنها باید سریعتر اقدام میکردند تا هم Lambentها و هم لوکاستها از بین بروند. سربازان خود را به جاسینتو میرسانند. قرار بود یک بمب Liightmass در جاسینتو منفجر شود تا شهر غرق شده و آب به داخل تونلهای زیرزمینی جاری شود اما یک Brumak عظیمالجثه که به Lambent تبدیل شده بود، بمب را نابود کرد. خوشبختانه سربازان دریافتند که Lambentها خاصیت انفجاری دارند. با شلیک Hammer of Dawn بر روی آن Lambent، جاسینتو غرق شده و آب سراسر تونلهای زیرزمینی را فرا گرفت.
قبل از غرق جاسینتو، سرابازن موفق شدند حدود 70 درصد از مردم شهر را تخلیه کرده و به مکانی ایمن برسانند. این عملیان نیز صد در صد موفقیتآمیز نبود و باز نیز تعدادی از لوکاستها و Lambentها باقیماندند.,Gears of war 3 characters,در اینجا نگاهی به کاراکترهای حاضر در شماره سوم بازی میاندازیم و اطلاعاتی از آنها در اختیار شما قرار میدهیم.,Damon Baird,
Baird در روز E-Day به اجبار والدینش سرانجام به نیروهای مبارز COG پیوست. در طول این چند سال مبارزه در گروههای دلتا، آلفا و سیگما خدمت کرده است. او یکی از سربازان Gears میباشد که در زمینه مسائل تکنیکی و مکانیکی یه متخصص همه فن حریف است. هوش بسیار بالایی داشته و اطلاعات دقیق و کاملی در مورد لوکاستها دارد. Baird به ارتقای درجه بسیار علاقه دارد و نسبت به مارکوس احساس حسادت میکند و این امر را به زبان میاورد. او فردی پرحرف است و بیشتر اوقات در حال نیش و کنایه زدن است.
در بخش مولتیپلیر Gears 3 استیل انحصاری جدیدی برای او وجود دارم به نام Mechanic Baird.,Augustus Cole,
بعد از E-Day، او نیز مانند تمام کسانی که از نظر بدنی توانایی مناسبی داشتند به نیروهای نظامی COG پیوست. خشونت و قدرت فوقالعاده او در میدان نبرد چندین بار جانش را نجات داد. او بیشتر دوران نظامی خود را در کنار دوستش، Damon Baird، گذرانیده است. Cole تمام پیشنهاداتی را که برای اتقاء درجه به او داده شده است رد کرده و معتقد است داشتن درجه بالا در تعداد لوکاستهایی که از پا در میآورد تاثیری ندارد. فردی نسبتا شوخطبع است و فرقی ندارد که با یک Brumak طرف است یا با یک لوکاست معمولی، همه را به مسخره میگیرد.,Dominic Santiago,
یک روز ماریا بچهها را به خانه مادرش فرستاد تا بتواند در کنار شوهرش روز بیدغدغهای را سپری کند ولی بدبختانه آن روز همان روز منحوس E-Day بود. والدین ماریا و فرزندان او همه کشته شدند. Dom دوباره به نیروهای نظامی پیوست و ماریا به خاطر از دست دادن عزیزانش دچار افسردگی شدید شد. ماریا پس از مدتی ناپدید شد و بعدها به دست لوکاستها افتاد و مورد شکنجههای سخت قرار گرفت. وقتی Dom پس از تلاش بسیار او را پیدا کرد، کار از کار گذشته بود. ماریای جذاب و دوستداشتنی او حالا به جسمی بی روح تبدیل شده بود که زیر شکنجههای لوکاستها دیگر اثری از انسانیت در او دیده نمیشد. Dom گلولهای در مغز ماریا شلیک کرد تا او را از این عذاب نجات دهد. او بعد از این واقعه هزگز روی آرامش را ندید. او یکی از اعضای وفادار و وظیفهشناس COG و گروه دلتا محسوب میشود. در بخش مولتیپلیر Gears 3 استیل انحصاری جدیدی برای دام وجود دارد به نام Commando Dom,Adam Fenix,
در جنگهای Pendulum به عنوان یک مبارز شرکت کرد اما پس از چندی به وزارت تحقیقات و فناوری پیوست تا به عنوان یک پروفسور بر روی طرحهای پیشنهادی خود برای تسریع جنگ کار کند. از اقدامات بسیار مهم او تکمیل سلح Hammer of Dawn بود که همانطور که قبلا گفتیم، در سرنوشت جنگهای Pendulum اثری مستقیم داشت. بعد از E-Day و در طول جنگ عظیم انسانها با لوکاستها، آدام فینیکس ناپدید شد. پسرش مارکوس برای یافتن او اقدام کرد ولی نتیجهای نگرفت. برای مدتها کمان میرفت که او مرده باشد اما آدام فینیکس از قرار معلوم زنده است و در زندان لوکاستها به سر میبرد. به نظر میرسد که او راهحل پایانی از بین بردن لوکاستها و نجات سیاره را پیدا کرده است. در Gears 3 مارکوس به دنیال نجات پدر خود خواهد بود که نقش مهمی را در داستان ایفا میکند.,Marcus Fenix,
5 سال بعد او علیرغم میل پدرش، به عنوان یک سرباز معمولی به نیروهای COG پیوست. بعد از گذراندن تمرینات سخت در جنگهای Pendulum شرکت کرد و در آن جنگها نقش بسزایی داشت. شجاعتهای او در نبرد Aspho Fields( که منجر به کشف نقشه Hammer of Dawn شد) باعث شد تا مدال Embry، که بالاترین مدال نظامیCOG بود به او داده شود. بعد از E-Day برای 10 سال در خدمت COG بود و شجاعانه به مبارزه پرداخت تا اینکه در یکی از نبردها پست خود را رها کرد تا به کمک پدرش برود. او موفق به نجات آدام فینیکس نشد و بعد نیز در دادگاه نظامی محاکمه شد و به خاطر رها کردن پست خود محکوم به 40 سال زندانی شد. پس از 4 سال و همزمان با حمله عظیم لوکاستها، دوستش دامنیک او را از زندان نجات داد. او پس از کشته شدن Young Kim به عنوان سرپرست گروه دلتا منصوب شد. در انفجار بمب Lightmass به درون تونلهای زیرزمینی و همچنین غرق کردن جاسینتو نقش بسزایی داشت و حالا در اخرین تلاش خود به دنبال راهی برای نجات پدرش و نجات مردم سیارهاش میاندیشد.
بین او و همکار خانمش Anya Stroud روابط رمانتیکی وجود دارد. رهبری کردن در خون اوست. مارکوس از نظر اخلاقی فردی خشن و پرخاشگر است. ریشه این اخلاق او یکی به خاطر از دست دادن بهترین دوستش، کارلوس سانتیاگو( برادر Dom) و دیگری به خاطر اختلافات پدر و مادرش از کودکی تا نوجوانی میباشد. بعد از مرگ کارلوس، مارکوس چاله کوچکی بر روی قبر او میکند و مدال با ارزش Embry خود را در آنجا دفن میکند. این یکی از معدود موقعیتهاییست که دیده شدهاست مارکوس گریه میکند.,Clayton Carmine,
کلایتون سربازی باتجربه و کهنهکار است. از نظر جسمانی بسیار قویتر از برادران خود میباشد. بر روی بازوی خود نام برادرانش را خالکوبی کرده و بر روی زره او عباراتی مثل GRUB KILLER، Born 2 SAW و DESTROY LOCUST دیده میشود. کلاهخود منحصر بفردی بر سر میگذارد و به نظر میرسد که عطش فزایندهای به خون داد تا جایی که دیده شد یک لوکاست را با دست خفه میکند.,Anya Stroud,
بعد از E-Day آنیا همچنان به پست خودش در اتاق کنترل ادامه داد. بعد از غرق کردن جاسینتو و پیروزی بر لوکاستها، در حالیکه COG به تجدید قوا میپرداخت، آنیا و مارکوس به هم نزدیکتر شدند. مارکوس سعی کرد تا او را به عنوان یک سرباز آموزش دهد. پس از کمی او به خوبی قلقهای جنگیدن را اموخته بود و حالا آماده است تا در کنار مارکوس در گروه دلتا خدمت کند.,Jace Stratton,
جیس فردی مذهبی بود. اما بعد از E-Day آنقدر از هیبت و قدرت لوکاستها وحشت کرده بود که ایمانش تا حدی خدشه دار شد. فکر نمیکرد چیزی قدرتمندتر از لوکاستها وجود داشته باشد. او در جوانی به COG پیوست. در عملیاتهای بسیار مهمی شرکت کرد و وقتی که توانست دختربچهای را نجات دهد و او را به مادرش برساند دوباره ایمان قلبی خود را بازیافت. در عملیان غرق کردن جاسینتو، او سرکرده گروه Alpha 7 بود. حالا با تجربیاتی که بدست آورده آماده است تا به گروه دلتا ملحق شود و در آخرین نبرد علیه لوکاستها از جان مایه بگذارد. او فردی خوشقبل، مهربان و بسیار باهوش است تا حدی که گاهی Baird نیز جلوی او کم میآورد.,Samantha Byrne,
او به نیروهای COG پیوسته و آماده خدمت در گروه دلتا میباشد. نبرد با Lambentها جاییست که او میتواند خودش را اثبات کند و انتقام خون پدرش را بگیرد.,Bernadette Mataki,
او فردی مغرور است و آنقدر خوب تمرین دیده است که میتواند گلیمش را به تنهایی از آب بیرون بکشد. براحتی توانایی رهبری کردن نظامیان را دارد و در موقعیتهای بحرانی میتواند تصمیمات سریع و حیاتی بگیرد. همانطور که گفته شد او یک تکتیرانداز چیرهدست است.,فرماندهان,شخصیتهای بزرگ دیگری نیز همچون Victor Hoffman، Richard Prescott و Tomas Dalyell در شماره سوم این بازی حضور دارند که همه آنها افرادی باتجربه و دارای سوابق درخشان در جنگهای Pendulum و عملیات بعد از E-Day میباشند.,Gears of War 3 creatures,تقریبا تمام دشمان و موجوداتی که در Gears 1 ,2 حضور داشتند، در Gears 3 نیز وجود خواهند داشت. علاوه بر آنها یک سری موجودات جدید نیز اضافه شدهاند که در این بخش فقط به بررسی موجودات جدید میپردازیم.
در Gears 3 بطور کلی دارای 9 نوع دشمن متفاوت هستیم که هر کد