رویای بیکران,رویای بیکران,
اصلیترین متدی که در Among the Sleep قرار دارد، چهاردست و پا راه رفتن و همینطور تاتیتاتیکردن است که هر کدام از آنها فواید و مضرات زیادی را به همراه دارند. اول از همه این که چهار دست و پا رفتن نسبت به تاتیکردن، بسیار سریعتر است و باعث میشود که شما بتوانید بسیار سریع جابجا شوید. ولی با این وجود سر و صدای زیادی را برپا خواهید کرد، ولی اگر شما بخواهید تاتیتاتی کنید، کمی سرعت شما کاهش مییابد ولی با این حال سر و صدایی ناشی از حرکات شما کمتر میشود و زمانی که مخفی شدهاید از امنیت به مراتب بیشتری برخوردار هستید. مکانهایی وجود دارد که شما حتماً باید از آنها بالا روید تا بتوانید خودتان در مقابل ترسهایتان مخفی کنید که در این حیطه میتوان به تخته و صندلی اشاره کرد. در نسخهی آزمایشیای که از این بازی منتشر شد، دستورالعملهای زیادی مشاهده نمیتوان کرد ولی در همان تجربهی کوتاهی که از آن داشتم، توانست جایی را در دل من پیدا کند و از همان ابتدا با وجود این که کمی فضای بازی برای من گنگ بود، اما با این حال یک حس تازگی به من دست میداد. گیمپلی بازی کاملاً جدید است و به جرأت میتوانم بگم که شما تا به حال هیچ عناوینی را در این سبک و سیاق تجربه نکردهاید. گفتنی است که بازی قرار است به صورت اول شخص و پرسپکتیو باشد و این خودش به خوبی میتواند شما را به دوران کودکی خود، بازگرداند. نکتهی جالب اینجاست که بازی با وجود این که دارای سبک و سیاق ترسناک و سورئال است، ولی هیچ خبری از دفاع شخصی یا تیراندازی و حتی Combat نخواهد بود، زیرا همانطور که گفته شد شما یک کودک دو ساله هستید و توانایی انجام هیچ کاری را جز حرکت کردن ندارید! امکان تعامل با شئهایی که در اطراف شما هستند نیز وجود دارد. مثلاً میتوانید در گوشهی دیوار، دزدکی بعضی از مکانها را نگاه کنید و یا حتی با استفاده از کشوها، برای خود پله درست کنید. زمان انجام مراحل بازی، هیچ HUDـی در صفحه ظاهر نیست و زمانی HUD بازی نمایان میشود که مرحله تمام شود و شما بخواهید مرحلهی جدیدی را شروع کنید. اولین مرحلهی بازی شروع بسیار خوبی دارد، زمانی مرحلهی اول آغاز میشود که عروسک خرسی محبوبتان، از شما دور شده است و نکتهی قابل توجه این است که با شما حرف میزند! درست است با شما حرف میزند، شاید از این موضوع تعجب کنید ولی آیا وقتی که شما یک کودک خردسال بودهاید، احساس نمیکردید که عروسکهای شما جاندار هستند و میتوانند با شما حرف بزنند؟ بگذارید اعتراف کنم که در همان لحظهی اولیه بازی، من احساس میکردم که حضور یک عروسک خرسی، تنها حالت بصری و یا تشریفاتی دارد ولی تنها پس از گذشت 5 دقیقه کاملاً این حرفم را پس گرفتم. عروسک خرسی در واقع به شما کمک میکند که چگونه مادر خود را پیدا کنید و یا حتی در مورد کارهایی که شما در طول مراحل انجام میدهید، قضاوت میکند! به راستی که عروسک خرسی قسمت جالبی از گیمپلی بازی را به دوش خود گرفته است.
ممکن است با خود بگویید که مگر عروسک خرسی چه ترسی را به همراه دارد؟ این حرف ممکن است درست باشد و در همان ابتدای بازی میبینید که همه چیز در خانه اعم از اتاقخوابِ بچه، آشپزخانه، رختشویی خانه، سالن پذیرایی و حتی اتاق خواب پدر و مادر به صورت رایج طراحی شدهاند، ولی عاملی که سبب میشود بازی را کمی ترسناک جلوه دهد، این است که تیم سازنده سعی بر این داشته است که همه چیز را تاریکتر از حالت معمولی خود نشان دهد. هر چیزی در تاریکی ممکن است رخ دهد، مثلاً ممکن است شما در تاریکی لیوانی را بشکنید و یا حتی چیزی را به صورت ناخواسته از بالاسر خود بیندازید. شاید خیلی از افراد در دوران کودکی خود از رعد و برق میترسیدند، این موضوع برای Krillbite تبدیل به یک بهانهی خوب برای ترساندن کودک شده است. رعد و برقها صدای بسیار بلندی دارند و هنگام آن، به مدت خیلی کوتاهی فضای خانه روشن میشود ولی بعد از آن به تاریکی فرو میرود و شاید شما آرزو میکردید که ای کاش رعد و برقها ادامه داشتند چرا که پس از قطع شدن رعد و برق، سایههای ترسناکی را میبینید که از پشت پنجره عبور میکنند! وسیلههایی که در خانه وجود دارند، برای ترساندن محدود هستند ولی با این حال کار خود را به خوبی انجام میدهند. مثلاً شما کمدی را میبینید و مجبور میشوید که برای تداوم بازی درب آن را باز کنید، اما هنگام باز شدن در فقط آینهای که در درون آن قرار دارد را خواهید داد، شاید در ابتدا یک حس وحشت به شما دست دهد ولی ماجرا زمانی ترسناکتر میگردد که شما در حال لمس کردن آینه هستید ودارید از آن بالا میروید که به یکباره وارد یک عصر جدیدی میشوید. آن عصر را میتوان ذهن بیپایان کودک دانست که مملو از چیزهایی هستند که تا به حال شما انتظار آن را نداشتید. نسخهی اولیه بازی فاقد دشمن زیادی بود ولی با این وجود تیم سازنده یکی از آنها برای مثال به شما نشان خواهد داد که کاملاً قابل قبول است. یکی از ویژگیهای بسیار جالب Among the Sleep این است که از فناوری Oculus Rift پشتیبانی میکند. یعنی این که با وسیلهی یک هدست مجازی شما احساس خواهید کرد که داخل بازی و در حال پیشبرد مراحل هستید نه از پشت مانیتور! Krillbite در این باره میگوید که آنها برای این که بتوانند از Oculus Rift استفاده کنند، مجبور شدن که منوی بازی را از ابتدا طراحی کنند و یک Option جدیدی را مبنی بر فعال یا غیرفعالسازی آن انجام دهند، خوشبختانه این ویژگی تعامل خوبی با اتمسفر بازی دارد. به طور کلی نمیتوان از یک بازی Indie گرافیک خیلی زیادی داشت اما با این همه توصیفات Among the Sleep انتظارات من را برآورده کرد.
در نسخهی آزمایشی که از Among the Sleep منتشر شد، به ندرت میتوان موسیقی و آهنگی را شنید ولی شاید بارزترین صداگذاری بازی، میتوان به "لالایی گفتنها" قبل از خوابیدن اشاره کرد که بیش از آن که شبیه به لالایی باشند، شبیه نجوا هستند که بسیار حالت ترسناکی را به همراه خود میآورند. صدای راه رفتن هم به خوبی طراحی شده است و وقتی که شما در حال چهاردست و پا راه رفتن روی یک زمین چوبی هستید، صدای چوب به راحی قابل شنیدن هستند و یا این که هنگام تاتیتاتی کردن روی آن سطح، شما متوجه صدای کمتر آن خواهید شد. موسیقیهای این بازی با وجود این که کم هستند ولی به خوبی حس و اتمسفر بازی را به شما منتقل خواهند کرد و افکتهای ناگهانی رعد و برق نیز باعث میشود که شما به خودتان بیایید و احساس خطر کنید. به طور کلی میتوان گفت که در نسخهی آزمایشی که از Among the Sleep منتشر شد، به سختی میتوان صدایی را شنید که دچار ایراد بخصوصی باشد ولی باید منتظر نسخهی اصلی آن باقی ماند.
در آخر باید بگویم که من با طی نیمساعت تجربهای که از این بازی داشتم، به شدت انتظار آن را میکشم، زیرا از ایدهای بهره میبرد که در نگاه اول بسیار جالب و خلاقانه است و تا به حال در هیچ بازی دیگری مشاهده نشده است. همچنین از المانهای ترسناک به خوبی بهره میبرد و در کنار آن یک حس نوستالوژیک دارد. البته نباید از گلیچهای گرافیکی که در نسخهی اولیه بازی وجود داشت صرف نظر کرد ولی با این حال از یک نسخهی آزمایشی این انتظارات را میتوان داشت. Among the Sleep در سال جاری عرضه خواهد شد و من امیدوارم که نسخهی اصلی بازی، همانند نسخهی آزمایشی آن گیرا و یا حتی بهتر باشد.
” alt=””/>