پیش زمینه ,در سال 2004 دانشمندان شهاب سنگی به اندازه شهر منهتن با نام 99942 Apophis (*) کشف می کنند. این شهاب سنگ جالب کم کم بیشتر از جالب بودنش به یک چیز ترسناک تبدیل می شود، چون مطالعات نشان می دهد در حال نزدیک شدن به کره زمین است و در یکی از روزهای سال 2029 به زمین برخورد می کند. تا سال 2024 این قضیه خیلی جدی گرفته نمی شود تا اینکه NASA رسما اعلام می کند این شهاب سنگ به طور قطع به زمین برخورد خواهد کرد و با توجه به بزرگ بودنش می تواند فاجعه ای وحشتناک را در تاریخ بشر رقم بزند.
با این حساب یک سال بعد پروژه ای با نام Eden Project آغاز می شود. در این پروژه Ark ها یا محفظه هایی در زیر زمین گنجانده شده تا از برخورد شهاب سنگ مصون باقی مانده و چندین سال بعد از فاجعه از زمین سر به بیرون آورند. هدف این پروژه، حفظ دانش بشری، نمونه های ژنتیکی و در کل هر چیزی که برای بقای انسان لازم است می باشد. هزاران Ark ساخته شدند تا افرادی که به آنها Nanotrite تزریق شده را نگاه دارند. Nanotrite ماده ای است که باعث می شود انسان بتواند در دستگاه های خاصی به خواب عمیق فرو رفته و بدون پیر شدن در خواب زنده بماند. هر چند این تکنولوژی جدیدی است و به طور کامل تست نشده است! در هر کدام از این Ark ها 12 نفر جای می گیرند که بیشتر آنها را انسان های بزرگ و دانشمند تشکیل می دهند تا در نهایت با کمک هم و ترکیب مهارت هایشان بتوانند به ساخت دوباره تمدن کمک کنند. همچنین دولت انبارهای بزرگی از آذوقه و اسلحه در این Ark ها ذخیره کرده است. این پروژه تا سال 2027 به طور کامل اجرا می شود.,,سال 2029 فرا می رسد و در نهایت قضیه شهاب سنگ رسما در خبرگذاری های عمومی اعلان می شود. بالاخره Apophis در دسامبر 2029 ابتدا به ماه و سپس به زمین برخورد می کند. نیرویی معادل 1 میلیون مگاتون TNT آزاد می شود. شهرها و کشورها به طور کلی ویران و رودخانه ها و دریاچه ها خشک می شوند. به علت پراکندگی ذرات معلق، جلوی ورود نور خورشید به زمین تقریبا بسته شده و زمین به یک سیاره زمستانی بی آب و علف تبدیل می شود. طی یک سال، 80% حیات در کره زمین ناپدید می گردد. چندین سال از این واقعه می گذرد تا بالاخره در سال 2035 این گرد و غبار و ذرات معلق کم کم نشست می کنند و افرادی که در پناهگاه ها بودند قدم بر دنیایی می گذارند که هیچکدام از خاطراتشان را تداعی نمی کند. تمدن بشری از میان رفته و تنها امیدهای کوچکی که در این افراد وجود دارد باقی مانده است. مردم به صورت دسته ای و قبیله ای در کنار هم اجتماع تشکیل می دهند. آنها کمپ ها و اردوگاه های کوچکی تشکیل داده تا از خطرهای احتمالی دشت های بی آب و علفی که اکنون آن را به عنوان زمین می شناسیم، خود را محافظت کنند.
همانطور که احتمالا خودتان حدس زدید، شما یکی از این افراد هستید، اما با یک تفاوت! تمام افراد دیگری که در Ark شما بودند مرده اند (احتمالا به خاطر برخورد شهاب سنگ) و تجهیزات و سیستم های این Ark نیز از بین رفته اند. شما در حالی بیدار می شوید که هیچ چیز به یاد نمی آورید، این که کی هستید یا ماموریتتان چیست، و باید برای آغاز ماجراجویی خود و راهی برای زنده ماندن، به بیرون از Ark و در دنیای جدیدی که پیش روی شماست قدم بگذارید.
* جالب است بدانید شهاب سنگ Apophis 99942 واقعا وجود دارد! و جالب تر اینکه واقعا هم در سال 2004 با مطالعات اولیه احتمال داده شد که ممکن است در سال 2029 به زمین برخورد کند. البته این احتمال کمتر از 2.7% برآورد شد. سپس با مطالعات بیشتر و بررسی های بسیار دقیق احتمال برخورد در سال 2029 رد شد. هر چند تحقیقات دیگری نشان می داد Apophis در سال 2029 مسیرش کمی تغییر کرده و 7 سال بعد یعنی سال 2036 به زمین برخورد می کند. پیش بینی ها و مطالعات زیادی در رابطه با Apophis انجام شده که نهایتا در سال 2009 احتمال برخورد این شهاب سنگ که قطری حدود 270 متر دارد، تقریبا 1 در 250,000 برآورد شده است. اما ظاهرا به نظر می رسد داستان نویس بازی (اقای Mathew Costello کسی که روی داستان Doom 3 نیز کار کرده بود) خیلی این مطالعات اخیر رو جدی نگرفته و Plot داستانی بازی را بر مبنای آن پیش بینی اولیه بنا کرده اند.
,دشمنان و محیط ها,در دنیای Rage گروه ها و دسته های زیادی وجود دارد. هر کدام از این دسته ها، مقررات و مشخصات خود را داشته و به نوعی منحصر به فرد هستند. گروه ها و راهزنان زیر شرور بوده و جزو دشمنان شما به حساب می آیند.,,Mutants,در حقیقت نمی شود آنها را به عنوان یک گروه دسته بندی کرد. آنها انسان ها (یا در واقع موجوداتی) جهش یافته هستند که می توان گفت کمی به موجودات جهش یافته فیلم The Hills Have Eyes شباهت دارند. آنها که عمده ترین دشمنان شما هستند، در دشت ها و محیط های مختلف و همینطور تریلرهای بازی به وفور یافت می شوند! Mutant ها وحشی، سریع و بدون ترس به سمت شما یورش می آورند. در یکی دو تریلر بازی نمونه های بسیار بزرگتر آنها (در حد یک ساختمان سه طبقه) نیز دیده شده است.,,The Authority,شاید بتوان گفت مهم ترین و قوی ترین گروه بازی Authority باشد. آنها افرادی باهوش و پیشرفته هستند. در حالی که بقیه گروه ها با قطعات درب و داغان و تکه های به هم چسبانده شده برای خود لباس و زره درست کرده اند، سربازان Authority بسیار یکدست، منظم و مجهز ظاهر می شوند. آنها همچنین سپری الکتریکی برای جذب گلوله ها داشته که درگیری با آنها را مشکل می کند. هدف و انگیزه دقیق Authority کاملا مشخص نیست، اما گفته می شود کشته یا ناپدید شدن افراد Ark زیر سر آن هاست و حتی به کسانی که بازمانده های Ark را به آنها تحویل دهند جایزه می دهند. همچنبن ظاهرا آنها روی Mutant ها آزمایشاتی انجام می دهند که باعث می شود به هیولاهایی عظیم الجثه تبدیل شوند. در کل به نظر می رسد Authority گروه بسیار خطرناکی است و دوری کردن از آنها بهترین کار باشد! id Software به تازگی و در نمایشگاه E3 2011 این گروه را نشان داده و احتمالا نقش مهمی در داستان بازی خواهند داشت.,,The Wasted Clan, آنها افراد کند ذهن و عاشق کارهای ماشینی و مکانیکی، الکل و البته جنگیدن هستند. آنها بیشتر در مناطقی که پر از تجهیزات صنعتی است می چرخند. در مواقع جنگ Wasted Clan واژه ای به نام تاکتیک نمی شناسد و از هر سمتی که ممکن است با دسته ها و آچارهای آهنی خود به شما حمله می کنند. ,,The Ghost Clan,زیرک، نترس و ترسناک! Ghost Clan میراث بازیهای گذشته id به حساب می آید، چون به دشمنان بازیهای قبلی این استودیو بسیار شباهت دارند. آنها مخفیانه، سریع و ناگهانی به شما یورش می آورند. از دیوارها و اشیاء محیطی، مثل آب خوردن بالا رفته و از گلوله های شما فرار می کنند و با بومرنگ هایشان چه از نزدیک و چه از دور، خیلی بی سر و صدا دشمنان خود را به چند تکه تقسیم می کنند. حتی گروه های دیگر هم از Ghost Clan بسیار می ترسند!
,,The Scorcher Clan, آنها اعتقاد دارند شهاب سنگ Apophis وسیله و موهبتی از طرف خدا بوده و آنها با استفاده از انرژی آن شکست ناپذیر خواهند شد. آنها عاشق آتش هستند و تمام صورت، لباس ها و ماشین خود را با طرح های آتش تزیین کرده اند. رهبر آنها فردی خونخوار به نام Reaver است که طرحی از خود شهاب سنگ Apophis روی ماشینش دارد. او همچنین به شدت از Shrouded Clan بیزار است و آنها را خوار و خفیف می شمارد. ,,The Shrouded Clan, افرادی که به علت سرخوردگی از گروه های دیگر بیرون آمده و در کنار هم جمع شده اند تا به هدفشان برسند. تنها راه بیرون آمدن از این گروه مرگ است! این افراد صورت خود را با ماسک پوشانده و پارچه هایی نارنجی رنگ دور آن بسته اند تا هویتشان فاش نشود. آنها مهندسان خوبی هستند و در غارها و محل زندگیشان تله هایی مخفی می کنند تا خود را از دشمنان حفظ کنند. همینطور از تجهیزات پیشرفته ای مانند ماشین کنترلی انفجاری و تیربارهای اتوماتیک نیز استفاده می کنند.,,The Jackal Clan,نیمی انسان و نیمی حیوان! افراد Jackal Clan شکارچیانی وحشی و خونخوار هستند که مانند یک دسته گرگ گرسنه به شما حمله می کنند. آنها با استخوان و پوست حیوانات ظاهر خود را تزیین کرده اند که باعث شده ظاهری بیشتر شبیه به حیوان داشته باشند تا انسان. آنها فوق العاده قدرتمند و سریع هستند و البته بسیار ترسناک. حتی یک دسته از Mutant ها که به تازگی گروه دیگری را قلع و قمع کرده اند هم از مواجهه با آن ها هراس دارند.
,,The Gearheads,باهوش ترین و دانشمندترین دشمنان شما Gearhead ها هستند. آنها به جای استفاده از قدرت فیزیکی زیاد، از هوش خود برای غلبه بر شما استفاده می کنند. تجهیزات و اسلحه های فوق پیشرفته، آنها را به دشمنانی خطرناک تبدیل می کنند. Gearhead ها با استفاده از تکنولوژی می خواهند به رستگاری برسند و قسم خورده اند که دیگر به طبیعت اجازه ندهند آنها را نابود کند. برخی معتقدند که اینها یک سری بازماندگان از Ark ها باشند که جدا شده و راه خود را پیش گرفته اند.,,محیط ها,مسلما خیلی از کسانی که برای اولین بار Rage را ببینند، به سرعت یاد Borderlands میفتند. دشت های وسیع و صحرا مانند که در انحصار کوه ها در آمده اند، آفتاب سوزان و آخرالزمانی، محیط نا امن و پُر از موجودات جهش یافته و شرور و … . اینها محیط هایی اند که در اکثر نمایش های بازی و عکس ها نمایان هستند، در حالی که اینطور نیست و آنها تنها محیط در بازی نیستند. طبق نمایش های اخیر و صحبت های سازندگان، Rage دارای دو محیط کاملا متفاوت است که به صورت کلی Wasteland نام دارند (در واقع به دنیای بازی Wasteland گفته می شود). محیط اول شهری به نام Wellspring است که مردم نسبتا زیادی در آن زندگی می کنند. البته ظاهر آن بیشتر شبیه به یک دهکده وصله و پینه شده است و در واقع با آهن غراضه ها و منابعی که بعد از برخورد شهاب سنگ به جای مانده اند، ساخته شده است. در بیرون از Wellspring نیز همان دشت های وسیع و محیط نا امن که در بالا ذکر شد قرار دارد. در کل به Wellspring و محیط های اطراف آن می توان ورژن آخر الزمانی غرب وحشی لقب داد!,,به گفته Tim Willits طراح هنری بازی، حدودا نیمه اول بازی در این محیط جریان دارد. اما در نمایش های اخیر، محیطی به نام Dead City نیز نشان داده شد. Dead City شهری بزرگ است ولی همانطور که از اسمش پیداست، از بین رفته و کاملا مُرده به حساب می آید. در این شهر هیچ تمدنی وجود ندارد و جایی بسیار خطرناک است، زیرا قوی ترین دشمنان بازی (همچون Mutant های غول پیکر) در آنجا زیاد یافت می شوند. احتمالا از اواسط (یا شاید اواخر) بازی بیشتر در این محیط سر و کار داشته باشید.
,گیم پلی,,المان های نقش آفرینی,Rage یک بازی در سبک FPS است، هیچ شکی هم در آن نیست؛ اما نه فقط یک FPS معمولی. Rage به گفته id حدود 15 ساعت گیم پلی دارد که نسبت به بازیهای هم سبک خود نزدیک به 2 برابر طولانی تر است. پس برای خسته کننده نشدن بازی راهکارهایی لحاظ شده است. در بازی المان هایی از سبک RPG گنجانده شده که برای متنوع تر کردن آن تعبیه شده است. اولین موردی که باید اشاره شود این است که بازی یک شوتر خطی (یا به اصطلاح Corridor Shooter) نیست. اگر نگاهی به بازیهای گذشته id مانند Doom یا Quake بیندازید همگی در راهروهای باریک و محیط های بسته و کوچک جریان داشتند و شما همانند اکثر شوترهای امروزی مراحل را یکی پس از دیگری می گذراندید. اما به نظر می رسد id Software خودش هم از ساخت چنین بازیهایی خسته شده و بالاخره روی به محیط های بزرگ، وسیع و روشن آورده است. Rage یک شوتر نیمه Open World است. ساختار گیم پلی بازی شبیه به عنوان هایی مانند Borderlands یا Fallout 3 است (بازیهایی که با اولین نگاه به Rage نیز یاد آنها می افتیم). شما می توانید در طول بازی از افراد مختلف ماموریت بگیرید. این ماموریت ها در منوی بازی قابل مشاهده است. به دلخواه خود یک ماموریت را انتخاب کرده و توسط نقشه (mini-map) به مکان مورد نظر می روید. البته سطح ماموریت های بازی نسبت به آثار RPG بسیار بالاتر می باشد و مثلا به کشتن فلان دشمن و برگشتن، خلاصه نمی شود. این ماموریت ها هم اکثرا طولانی و مانند یک مرحله کامل به نظر می رسد. البته id کاملا هم به آثار قبلی خود پشت نکرده و در بعضی ماموریت ها باید به فاضلاب ها و غارها بروید و محیط های تاریک را نیز تجربه کنید.,,مورد بعدی، ارتقای سلاح ها و گرفتن تجهیزات است. ارتقای عملکردهای مختلف سلاح ها مانند قدرت، سرعت، میزان زوم و مسائلی از این دست برای اکثر سلاح ها وجود دارد. اما قابلیت جالب دیگری که در Rage هست، انواع مهمات است. هر سلاح در Rage می تواند انواع و اقسام مهمات با کارکردها و ویژگی های منحصر به فرد خود داشته باشد. البته ظاهرا باید هر کدام از مهمات را جداگانه پیدا کرده یا بخرید. مثلا زوبین معروف بازی علاوه بر تیرهای معمولی میتواند تیر الکتریکی هم شلیک کند و با یک شلیک، چندین دشمن را با برق گرفتگی از بین ببرد. یا پیستول بازی می تواند شلیکی تیربار مانند داشته باشد که بسیار قدرتمند است. ارتقاها نیز فقط مربوط به قدرت و عملکرد سلاح نشده و شما حتی می توانید روی پیستول خود دوربین نصب کنید. تنوع سلاح ها نیز بالاست و از مسلسل های کوچک و شاتگان گرفته تا زوبین و پیستول که به آن اشاره شد هستند، به اضافه یک بومرنگ! تقریبا در تمام نمایش های بازی، این بومرنگ وجود داشته و خود id نیز علاقه زیادی به استفاده و نمایش آن نشان داده است. مکانیزم آن ساده ولی لذت بخش است و با پرتاب یک بومرنگ، دشمن از پای در می آید. البته بومرنگ های شما نامحدود نیست و باید درست و به جا از آنها استفاده کنید. ,,اما ظاهرا id هنوز به این همه سلاح و قابلیت های مختلفشان راضی نبوده است. شما تجهیزات دیگری دارید که می توانید از آنها در مبارزات استفاده کنید. مثلا تیرباری کوچک و اتوماتیک که بلافاصله روی زمین گذاشته می شود و به دشمنان روبروی خود شلیک می کند. یا ربات کنترلی کوچکی که می توانید به سمت دشمنان هدایت کرده و در کنار آنها منفجرش کنید. در کل به نظر می رسد از لحاظ اسلحه ها، امکانات و تجهیزات مختلف، Rage یک بازی پر و پیمان باشد. نکته خیلی خوبی که یکی از المان های نقش آفرینی بازی به حساب می آید، نداشتن محدودیت در حمل تعداد اسلحه است و می توانید قبل از انجام ماموریت، کاملا خودتان را مجهز کرده و با خیال راحت به سراغ ماموریت بروید. ,ماشین سواری,المان دیگر تزریق شده، ماشین سواری و مبارزات با آنهاست. البته انتظار ماشین های پیشرفته و لوکس نداشته باشید. ماشین های بازی، کوچک و Buggy مانند هستند که بیشتر شبیه به بازی Motorstorm می باشند. شما می توانید برای رفتن به ماموریت ها، نقل مکان از منطقه و شهری به منطقه دیگر و کارهایی از این دست، از ماشین استفاده کنید که راحت تر و سریع تر به مقصد برسید. همچنین با ماشینتان می توانید بجنگید. یعنی روی آن یک سری تجهیزات مانند تیربار یا محافظ ببندید و با دشمنان بجنگید. دشمنان نیز فقط با پای پیاده به جنگ شما نمی آیند و آنها هم می توانند کاملا مجهز باشند. در کل Car Combat و مبارزات ماشینی نیز بخش مهمی از بازی را تشکیل می دهند. با پولی که از انجام ماموریت ها و کارهای مختلف بدست می آورید، می توانید برای ماشین خود تجهیزات بیشتری بخرید و آن را ارتقا دهید. علاوه بر مبارزه، مسابقات ماشین سواری نیز در بازی وجود دارد که احتمالا باید مربوط به برخی ماموریت ها باشند.
,,البته همانطور که گفته شد این ها فقط المان هایی برای متنوع کردن بازی هستند. به عنوان مثال شما قرار نیست مانند آثاری مثل Mass Effect دیالوگ های زیاد و پی در پی داشته باشید. یا پیچیدگی های یک بازی RPG در Rage وجود ندارد. id فقط یک سری المان های RPG را در بستر یک بازی شوتر گنجانده تا بازی خطی نباشد و حالت ماجراجویی به بازیکن دست بدهد. پس اگر از کسانی هستید که حوصله یک بازی RPG را ندارید از Rage نا امید نشوید، چون اصلا یک بازی RPG نیست!,بحش چند نفره,بخش چند نفره بازی برخلاف تصور همگان، فقط دارای مسابقات ماشین سواری است! یعنی بازی دارای مُدهایی مانند Deathmatch یا رقابت در حالت شوتینگ اول شخص نیست و بخش چند نفره کاملا در قسمت ریسینگ بازی خلاصه شده است. این قسمت دارای چند مُد مختلف مانند مسابقات رالی، مبارزه ماشین ها و از این دست می باشد. در کل بخش چند نفره ظاهرا تلفیقی از Motorstorm و Twisted Metal می باشد و بر خلاف بازیهای گذشته id (مخصوصا سری Quake) به نظر می رسد تمرکز بازی بیشتر روی قسمت تک نفره باشد.
البته علاوه بر آن، بازی مُد Co-op نیز دارد و به هر دو صورت آنلاین و Split-Screen قابل بازی است. در این بخش که Legends of the Wasteland نام دارد شما می توانید ماموریت هایی که در بخش تک نفره گذرانده اید را به صورت دو نفره بروید. هرچند ابتدا باید این ماموریت ها را یک بار در بخش تک نفره گذرانده باشید تا باز شوند.
,جان کارمک وارد می شود,Rage اثری است که علاوه بر تمام المان ها و جذابیت هایی که دارد، به عنوان Showcase گرافیکی موتور جدید جان کارمک یعنی id Tech 5 نیز شناخته می شود. این موتور یک سری ویژگی های انقلابی در خود دارد که باعث می شود واقعا Rage را بتوان یکی از مدعیان اصلی در زمینه گرافیک برشمرد. Rage تقریبا از تمام تکنیک های روز گرافیکی مانند نورپردازی HDR، نورپردازی حجمی، Bloom، Radiosity و … استفاده می کند. اما ویژگی منحصر به فرد موتور id Tech 5 تکنیک Megatexture است. با وجود این تکنیک، دیگر لازم نیست تمام بافت ها از ابتدا RAM را اشغال کنند. در واقع این بافت ها داخل دیسک (یا هارد) ذخیره شده و در صورت نیاز (در حالی که بازی می کنید) به داخل RAM لود می شود. یعنی به بیان بهتر، فقط بافت های قسمتی که شما در تصویر دارید می بینید داخل RAM لود شده است و در حالی که حرکت می کنید به صورت Real Time بافت های بعدی لود می شوند. در Rage نسخه پیشرفته تر و بهینه تر این تکنیک با نام Virtual Texturing استفاده شده است. این ویژگی باعث می شود میزان استفاده از RAM به شکل قابل توجهی کاهش یابد و بافت هایی با کیفیت بالا و البته سبک شاهد باشیم. البته این تکنیک یک ایراد نیز دارد و آن هم نیاز به حجم بسیار زیاد دیسک یا هارد است. چون بافت ها داخل دیسک ذخیره شده اند و از آن به داخل RAM لود می شوند، پس نیاز به فضای زیاد برای ذخیره سازی دارند. هرچند جان کارمک توضیح داده که Rage را به شدت فشرده سازی کرده است تا بتواند روی مدیای این نسل عرضه شود و با این حال حجم بازی حدود 21-22 گیگ خواهد بود. در نتیجه نسخه Xbox 360 بازی در سه DVD9 و نسخه PS3 نیز در یک بلوری عرضه می شود. ,,از موتور بازی که بگذریم، به خود بازی می رسیم! گرافیک Rage حقیقتا عالی است. کیفیت بافت ها در سطح بسیار بالایی قرار دارد و نورپردازی زیبا و هنری کار شده است. هرچند شاید از لحاظ تعداد تکنیک های نورپردازی نتوان آن را هم سطح عنوانی چون Crysis 2 قرار داد، اما باز هم جزو چند عنوان برتر در این زمینه قرار دارد. طراحی گیاهان و تکان خوردن جالب آنها در کنار مه و گرد و خاک زیبایی که هر از گاهی رد می شود، صحنه های فوق العاده ای را رقم می زند. به مدد Virtual Texturing حتی کیفیت بافت ها در نقاط دور (مانند کوه های چند صد متر جلوتر) نیز بسیار بالا و عالی جلوه می کند. هرچند به خاطر همزمان لود شدن بافت ها در هنگام بازی، برخی اوقات که به سرعت دوربین را می چرخانید ممکن است در لود شدن چند لحظه ای جا بمانند! البته به گفته کارمک اگر بازی روی هارد کنسول ریخته شود این مشکل بسیار کمتر شده و ناچیز خواهد بود، تا جایی که نسخه PS3 بازی به 8 گیگ نصب اجباری احتیاج خواهد داشت. از لحاظ انیمیشن به جرات می توان گفت کمتر بازی می تواند با Rage رقابت کند. به گفته id برای هر دشمن چند صد انیمیشن مختلف طراحی شده که در نوع خود بی نظیر است. نکته قابل توجه انیمیشن دشمنان، عکس العمل های طبیعی آنان نسبت به برخورد گلوله است. یعنی شما به هر قسمت بدن آنها تیر بزنید، به صورت همزمان و Real Time عکس العمل مختلفی نشان می دهند (مثلا اگر به پای دشمن شلیک کنید، لنگ لنگان به سمت شما می آید، یا اگر به دستش شلیک کنید، در حالی که دستش را گرفته به سمت شما حمله می کند). حالت دوربین و راه رفتن کاراکتر نیز بسیار جالب است و در هنگام راه رفتن دوربین تکان های کوچکی می خورد که حالت خاصی به بازی داده است. اما معجزه ای که فقط از دست کارمک بر می آید! در حالی که Rage یکی از زیباترین گرافیک هایی که تا به حال دیده شده را نمایش می دهد، روی 60 فریم بر ثانیه قفل شده است! در واقع Rage بین بازیهای 30 فریم نیز یکی از بهترین گرافیک ها را دارا می باشد، حال نمایش چنین گرافیک زیبایی، همراه با محیط های بزرگ بازی روی 60 فریم بر ثانیه واقعا از دست کسی جز جان کارمک برنمی آید. در کل اگر تصور می کردید فقط عناوینی همچون Uncharted 3 و Crysis 2 و Gears of War 3 بهترین جلوه های بصری را ارائه داده اند، مطمئن باشید Rage را جا انداختید!,از Doom تا Rage,,زمانی که John Romero, John Carmack و Tom Hall و چند تن دیگر در دفتر Softdisk همدیگر را ملاقات کردند، شاید هیچ وقت فکر نمی کردند یکی از معروف ترین و تاثیرگذارترین استودیوهای بازیسازی تاریخ شوند. آنها در ابتدا و به صورت ماهانه برای Softdisk بازی میساختند، بازی هایی مانند Dangerous Dave که توسط رومرو طراحی شده بود. مدتی بعد آنها به نینتندو پیشنهاد دادند تا Super Mario Bros. 3 را برای PC و با کیفیتی بالاتر پورت کنند. نینتندو پیشنهاد آنها را قبول نکرد و گفت که علاقه ای برای ورود در بازار PC ندارد و سری بازیهای ماریو روی کنسول های نینتندو انحصاری باقی می مانند. اما از طرف دیگر Scott Miller رئیس شرکت Apogee Software (که بعدها به 3D Realms تغییر نام داد) به نبوغ این افراد پی برده و به آنها پیشنهاد ساخت بازی داد. بدین ترتیب بازی Commander-Keen توسط آنها و در سبک دو بعدی Side Scrolling (شبیه به ماریو) منتشر شد. موفقیت ها و فروش این بازی مدیر Softdisk را مجاب کرد تا به آنها پیشنهاد دهد شرکت جدیدی با یکدیگر تشکیل دهند، اما مدیران ارشد Softdisk به شدت با این قضیه مخالفت کرده و در نهایت چنین اتفاقی نیفتاد. هرچند در قرارداد دیگری بنا بر این شد که آنها هر دو ماه بازی جدیدی برای Softdisk منتشر کنند، اما به عنوان یک استودیو مستقل. بدین ترتیب و در سال 1991 id Software تاسیس شد. البته این بازیها به صورت Shareware منتشر می شدند، به این صورت که ابتدا یک نسخه محدودتر از طریق اینترنت یا همراه با روزنامه ها و مجلات عرضه می شد تا مردم با آن آشنا شوند، سپس نسخه های کاملتر بعدی در صورت سفارش زیاد فروخته می شدند.
اما در سال 1992 بود که id Software خود را با ساخت Wolfnstein 3D به صورت جهانی مطرح کرد. این بازی با خلاقیت جان کارمک، گرافیک 3 بعدی و بی رقیبی در زمان خود داشت. مهمتر از آن، سبکی کاملا جدید با نام First-Person Shooter پا به صنعت بازی گذاشت. 18 ماه بعد و با عرضه Doom گرافیک بازیها و همینطور استانداردهای این سبک باز هم ارتقا پیدا کرد. علاوه بر آن، خشونت Doom در کمتر بازی تا به حال دیده شده بود و حتی انتقادهایی هم از این خشونت ها شد. Doom به سرعت تبدیل به معروف ترین و بهترین بازی id شد. سال بعد از آن Doom II و دو سال بعد بازی Quake عرضه شد. عنوانی که علاوه بر گرافیک فوق العاده، افکت های صدایی بی نظیری نیز در زمان خود داشت. Quake تاثیرات زیادی روی صنعت بازی گذاشته که مهمترین آنها Deathmatch (اولین مُد رقابتی آنلاین که هنوز هم در اکثر بازیها وجود دارد) می باشد که استاندارد جدیدی در بازیهای رقابتی و چند نفره ایجاد کرد. Quake II سال بعد و Quake III: Arena دو سال بعد از آن (یعنی سال 1999) عرضه شدند. Quake III بازی است که هنوز بعد از 12 سال بازیکن آنلاین دارد! بعد از آن جان کارمک در سال 2000 اعلام کرد که آنها در حال ساخت شماره بعدی Doom با تکنولوژی نسل بعدی هستند. سر و صدای زیادی به پا شد و همگان منتظر عرضه شماره بعدی Doom بعد از تقریبا 10 سال بودند. بالاخره در سال 2004 Doom 3 با هایپ زیادی عرضه شد، بازی که مسلما همگی به یاد دارید که از لحاظ گرافیک تکنیکی هیچ بازی یارای مقابله با آن را نداشت. سیستم نورپردازی فوق العاده و کیفیت بسیار بالای افکت های مختلف آن در زمان خود همه را مبهوت کرد. هرچند Doom 3 از نظر بسیاری بازی نبود که آنها منتظرش بودند. زیرا که بعد از ساخت Quake بسیاری از اعضای اصلی استودیو مانند John Romero و Tom Hall رفته بودند و آن کیفیتی که از Doom سراغ داشتند در Doom 3 دیده نمی شد. Doom 3 به خاطر گیم پلی خطی و نسبتا خسته کننده و همینطور داستان ضعیفش مورد انتقاد واقع شد. بعد از آن حدود 3 سال خبری از id نبود تا اینکه در سال 2007 بالاخره از پروژه بعدی خود پرده برداری کرد و در حالی که خیلی ها گمان می کردند نسخه بعدی Doom یا Quake معرفی بشود، IP جدیدی با نام Rage معرفی شده و عنوان شد اولین بازی خواهد بود که از موتور جدید id Tech 5 استفاده می کند. اما نکته جالبی درباره ناشر Rage وجود دارد. در ابتدا قرار بود بازی توسط EA منتشر شود، اما در سال 2009 کمپانی Zenimax Media (که معروفترین زیر مجموعه اش Bethesda است) اعلام کرد id Software را به طور کامل خریده و وظیفه نشر Rage نیز بر عهده Bethesda خواهد بود. ,سخن آخر,,این یک حقیقت است که بازی های id Software فارغ از مسائل تکنیکی، هیچ وقت دارای داستان خوبی نبوده اند. یعنی id تا به حال خیلی به داستان توجه نمی کرده و حتی شخص جان کارمک چندین بار به مهم نبودن داستان در یک بازی اشاره کرده است. اما ظاهرا این بار آنها روند دیگری در پیش گرفته اند. Matt Hooper طراح اصلی بازی و همینطور Tim Willits بارها به مهم بودن داستان در Rage تاکید داشته اند. آنها صحبت از داستانی زیبا و شخصیت هایی به یاد ماندنی کرده اند که کاملا با ماموریت های بازی گره خورده اند. حتی یک سری کامیک بوک و رمان بر اساس دنیای Rage نیز با نظارت مستقیم Tim Willits در دست تحریر است. در کل خیلی جالب است که ببینیم از لحاظ داستانی Rage چقدر از بازیهای گذشته id بهتر کار شده است. در مورد المان های RPG نیز بسیار صحبت های زیادی وجود دارد. خیلی از بازیسازان (از جمله Cliffy B) به تغییراتی در سبک شوتر اشاره کرده اند و اینکه ممکن اکثر شوترها در آینده المان های RPG داشته باشند. id شاید جزو اولین استودیوهایی باشد که این کار را انجام داده است.
در کل Rage اثری کاملا متفاوت از سازنده ای است که با چهره دیگری آنها را می شناختیم. تیم سازنده Rage بعد از 7 سال دارد بازی جدیدی منتشر می کند، آن هم یک بازی کاملا متفاوت با آثار قبلی استودیو. همچنین Rage اولین IP جدید این استودیو بعد از Quake است (یعنی حدودا 15 سال) و همگان مشتاقند تا ببینند ذهن های خلاق کسانی که سبک FPS را به وجود آوردند، این بار چه چیزی به ارمغان می آورد.,,خشم آخر الزمانی !,خشم آخر الزمانی !,
تا به حال به این فکر کردید اگر تمدن یا اکثریت انسان ها از بین بروند و شما جزو معدود بازمانده های زمین باشید، زندگی به چه شکل خواهد شد؟ اگر کره زمین به هر دلیلی ویران شود یا دیگر آن چیزی که ما می شناسیم نباشد، چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد؟ این موضوع در ژانر Post Apocalyptic بسیار مورد بررسی قرار گرفته است. ژانر Post Apocalyptic یا همان آخر الزمانی، خود زیر شاخه ای از ژانر علمی-تخیلی است که همیشه نگاهی به زندگی انسان ها در بُعد آخر الزمانی می اندازد. در این ژانر معمولا فاجعه ای بزرگ مانند آتش فشان، زلزله، شهاب سنگ، بیماری، حمله موجودات بیگانه، غلبه ربات ها بر انسان یا به طور کلی اتفاقی مافوق طبیعی باعث از بین رفتن جوامع و تمدن بشری شده و در انتها تعداد بسیار معدودی از انسان ها برای بقا یا تولد دوباره تمدن تلاش می کنند. دنیاهای آخر الزمانی همیشه برای انسان ها ترسناک بوده اند. مثلا فرض کنید تک و تنها در یک کلان شهر ویران شده و خالی از سکنه سرگردان هستید و هر چیزی می تواند یک خطر بزرگ برای شما تلقی شود. اما این موضوع در عین ترسناک بودن، همیشه سوژه بسیار خوبی برای کتاب ها، فیلم ها و علی الخصوص بازی ها بوده است. از معروف ترین بازیهای این ژانر می توان به سری Fallout اشاره کرد که به خوبی حس آخر الزمانی و تلاش برای بقا و زندگی را القا می کند. حال استودیو معروف id Software با جدیدترین بازی خود یعنی Rage به این سمت آمده و Plot داستانی خود را بر این مبنا گذاشته است.