اگر سری «بتمن آرکام» را فاکتور بگیریم، قهرمانان دنیای کامیک بوک در صنعت بازی برخلاف سینما، وضعیت جالبی ندارند؛ غالبا کمپانیهای صاحب حقوق این نوع کاراکترها، روی آوردهاند به ساخت بازیهای جمع و جور برای پلتفرمهای سادهتری مثل اسمارت فونها که طبیعتاً، باب میل خیل عظیمی از هواداران نیست و آنها جهشی چشمگیر میخواهند. حق دارند، جهان برخی از ابرقهرمانها چنان وسیع و پویا شده که برای ساخت عنوانی با کیفیت و AAA مستعدند و میتوان به آینده خوشبین بود چون که همین الان یک کمپانی مثل «مارول»، تصمیم گرفته که در کنار سینما، به دنیای بازیها هم اهمیت بدهد و برای کاراکترهای محبوب خود، استودیوهای حرفهای برگزیند و حق ساخت سری را به آنها بسپارد. در راستای همین ادعا، مارول سال پیش از دو عنوان رونمایی کرد که یکی از آنها «اسپایدرمن» بود و توسط استودیوی «اینسامنیاک» به ناشری سونی قرار است به صورت انحصاری برای کنسول PS4 عرضه شود که همین چند وقت پیش در طی کنفرانس E3 2017 سونی، اولین نمایش رسمی خود را از گیمپلی، نشان داد و درهای جهان اسپایدرمن را به روی همگان گشود. نمایش حاوی نکات ریز و درشتی بود که در ادامه به تحلیل و بررسی آنها خواهیم پرداخت اما قبل از آن، بگویم که تلاش شده در نقاط مختلف این مطلب، هر جا که نام شخصیتی از دنیای اسپایدرمن آمده، در کنارش نکاتی هم در مورد او به صورت خلاصه یا به قول خودمان، ویکیپدیایی گفته شود تا حداقل شمایلی کلی از ماجراجوییهای «پیتر پارکر» بدست آوریم.
در ابتدای نمایش، نمایی از نیویورک میبینیم که واقعا زندهاست؛ خیابانهای شلوغ، ساختمانهای بلند، مردمی که به روزمرگی مشغولند و بله، اسپایدرمنی که در حال سر و گوش آب دادن در کار خلافکارهاست! و بعد، گریزی به نمای ساختمان «فیسک» زده میشود، ساختمانی که صاحب اصلی آن ویلسن فیسک است و در ادامهی نمایش هم باز سر و کلهاش پیدا میشود. حال اسپایدی وارد میشود؛ با لباسی متفاوت که بازخوردهای مثبتی هم نداشته است و با این حال، اینسامنیاک از هواداران صبر خواسته است زیرا آنها، دِیمی از رنگ و آرم سفید عنکبوت بر روی لباس استفاده نکردهاند و توجیهی کاملاً داستانی پشت آن وجود دارد که باید منتظر ماند و دید. اسپایدی روی ساختمانی که اشاره شد فرود میآید و با گروهی مواجه میشود که نزد پیتر، «شیاطین» (Demons) نام دارند و خیلی زود، باید با آنها درگیر شد. گیمپلی با استایل مخفیکاری آغاز میشود چون شیاطین مسلح هستند و ممکن است گروگانها را به کشتن دهند. اولین چیزی که در نگاه اول بخاطر میآید، الهامگیری قالب کلی گیمپلی از سری بازیهای بتمن آرکام است. برای جابهجایی در فضا، نقطهای را باید نشانه بگیریم و خوشبختانه، اسپایدرمن سریعتر و انعطافپذیر در محیط حرکت میکند. در حین برخورد با دشمنان چند نکته وجود داشت که تریلر، تأکیدی بیش از حدی روی آن به خرج داد. اول، محیط و اشیای آن قابل کاربرد در روند مبارزات است و با آن چیزی که ما دیدیم، فکر کنم در پارهای از نقاط بسیار تعیین کنندهاند. دوم، به نظر میرسد که اسپایدرمن در تارها و خشابهای خود از تکنولوژی و گجت استفاده میکند چون در پارهای از نمایش، اسپایدی خشابی را به عنوان تله به کار میگیرد تا وقتی دشمن، به محدودهای مشخص رسید، خشاب به کار بیافتد و دشمن به تار پیچیده شود. سوم، حس ششم اسپایدرمن! چیزی مانند آن را در بتمن آرکامها میدیدیم با این تفاوت که برای بتمن، آگاهی از اقدام و حرکات دشمنان، استعداد نبود و یکجورایی آوانس سازنده به بازیکنان به شمار میرفت چون اگر درجهی سختی را زیاد میکردیم، بتمن دیگر قادر نبود که مشت و لگد و یورش دشمنان را حدس بزند و در مبارزات جمعی، کار سخت گره میخورد اما اسپایدرمن همواره در کمیکهای خود، استعدادی با نام Spider sense یا حس ششم دارد.
Spider Sense: حسی در خودآگاه پیتر است که او را از تهدیدها و پدیدههای شوم اطراف باخبر میکند و مثل یک رعشه در سر، بر او ظاهر میشود. هر چه این رعشه قویتر باشد، تهدید احتمالا خطرناکتر است و دیگر قابلیتهای پیتر، حول این قابلیت پایهگذاری شدهاند. به علاوهی اینها، حس ششم دو قابلیت کلی دیگر دارد. توانایی خبردار شدن از تمامی جنبشهای اطراف، بدون حتی ذرهای نگاه کردن که شبیه به قابلیت دیگر ابرقهرمان محبوب مارول، Daredevil است. توانایی دیگرش، دریافت موج و فرکانسهای رادیوییست که فکر کنم بشود از اینجا فهمید که اسپایدی چطور مأموریتهای خود را انتخاب میکند!
پس از مبارزه با دستهی اول شیاطین، تلفن یکی از گروگانها زنگ میخورد و پشت خط کسی نیست جز صاحب ساختمان، یعنی ویلسن فیسک! قبل از اینکه به معرفی کوتاه فیسک بپردازیم، لازم است که به قدرت گرافیکی بازی اشارهای هم کنیم. انیمیشنها بسیار روان، رنگپردازی و غلظت آن بسیار طبیعی و صداگذاری پرجزییات است و لحظهای که پیتر با گروگان چهره به چهره میشود، با خود میگویید که این بازی قدرت PS4 Pro را به چالش خواهد کشید! اینسامنیاک از تکنیکهایی استفاده کرده که پیش از این در عنوان قبلی خود یعنی Ratchet & Clank به کار برد تا وضوح رنگ در سطحی طبیعی به نظر رسد و تا حدودی فضای کمیک بوک را تداعی کند. همچنین استفاده از فیلتر Motion Blur هم در صحنههای اکشن دیده میشود که بُعد زیباییشناسی خاصی به بازی بخشیده است. بازی قرار است در نرخ فریم ریت 30 اجرا شود که در نمایش E3 هیچ افت محسوسی نداشت.
ویلسن فیسک: یا نام دیگر او، «کینگ پین». از خلافکارهای بزرگ نیویورک که همزمان با اسپایدرمن و Daredevil دشمن مشترک است. فیسک در بسیاری از فسادهایی که در شهر رخ میدهد، دست دارد ولی دستی در پشت پرده و در میان مردم، او شخصی محبوب به نظر میرسد که البته در نمایش بازی، او را زندانی و با لباس زندانیان دیدیم که به نظر میرسد در بخش داستانی، دست او برای همه رو شدهاست.
در بین تماس اتفاقی فیسک و اسپایدرمن، اسپایدی از او میخواهد که هویت سردستهی شیاطین را لو دهد ولی فیسک ابتدا از او میخواهد که ساختمان را از وجود آنها پاک کند و بعد، شاید هویت او را لو داد. طی مکالمه یک چیز به چشم خورد؛ اینکه سازندگان سعی کردهاند که همان شوخ طبعی پیتر پارکر را بازآفرینی کنند و موفق هم بودهاند ولیکن احساس مسئولیت پذیری در او بیشتر دیده میشود و کاملاً حس میکنید که با یک پیتر پارکر بالغ و پخته سر و کار دارید و همینطور هم هست زیرا طبق گفتهی اینسامنیاک، پیتر پارکر سنی حدود 24 سال دارد و 8 سالی از بدست آوردن قابلیتهایش میگذرد. در طی مبارزهی نهایی با شیاطین بر روی ساختمان، یک لحظه اسپایدرمن طی مبارزه، فردی را به صورت غیرعمد به پایین ساختمان پرتاب میکند و یک آن با خود شک کردم که اسپایدرمن آیا در این بازی کسی را هم میکشد؟ چون قهرمانها اکثرا متعهد به نجات جان افراد هستند تا گرفتن آن! ولی خب شک من و امثال من اشتباه بود و اسپایدی با تاری، مانع سقوط آن فرد شد و همچنین سازندگان تایید کردهاند که اسپایدرمن در بازی هیچکسی را نخواهد کشت! وقتی مبارزه با افراد عادی تمام شد، شاهد حضور مینی باسی از شیاطین شدیم که برای ضربهزدن به او، باید ابتدا گارد او را شکاند و کمی گیجش کرد که تریلر دو روش را نشان داد: اولی، استفاده از اشیای محیطی بود و دومی هم جا خالی دادن با کمک حس ششم که باعث شد قوای مینی باس تحلیل رود و از پای بیفتد. موقع به کارگیری از حس ششم در لحظات مرگبار، صحنه آهسته میشود که باز توجیه آن به کمیکها برمیگردد! به کمک Spider Sense، پیتر از تمام حرکات اطراف خود حتی ضربان قلب افراد آگاه میشود و برای اینکه مخاطب هم متوجه این حرکات شود، به ناچار باید صحنه کمی آهسته شود. بعد از اتمام کار با مینی باس، دوباره با فیسک تماس گرفته شد:
– فیسک، افرادت در امانند. نوبت توست! کی شیاطین را اداره میکند؟
– قرار است بفهمی! سقف را چک کن.
و پس از چک کردن سقف، متوجه حضور دومین شخصیت شرور بازی میشویم و او کسی نیست جز «مستر نگاتیو».
مستر نگاتیو: یا مارتین لی. البته بعدها در داستانهای کمیک بوک مشخص میشود که نام مارتین لی هم جعلیست و طی یک سلسله روبداد که آنها را رهبری کرده ولی خودش را قربانی آن نشان میدهد، این نام را دزدیده است. لی در چشم مردم نیویورک یک خیر است که تحت پروژهای با نام F.E.A.T قصد کمک به محرومین را دارد و به آنها غذا و سرپناه میبخشد. جالب است که بدانید عمه مِی، قَیم پیتر پارکر، یکی از کارکنان آقای لی در این پروژه است و هیچکس از هویت اصلی لی خبر ندارد و نمیدانند که او در واقع یکی از مافیای چینی نیویورک است و رئیس شیاطین.
اسپایدی موقعی لی را پیدا میکند که او با هلیکوپتر در حال ترک ساختمان است و همانطور که حدس میزنید باید به تعقیب و گریز او مشغول شویم و از قضا، این تعقیب و گریز بسیار سینماتیک و نفسگیر است و در حین همین لحظات، تا دلتان بخواهد از حضور دیگر شخصیتها Easter Egg میبینیم که با یکدیگر آنها را مرور میکنیم. در ابتدای تعقیب، تابلوی Daily Bugle را میبینیم! همان روزنامهای که پیتر پارکر در آن به عنوان عکاس فعالیت میکرد و بعید نیست در بازی، ارجاعاتی بیشتر به آن دیده شود و بعد صدای سرگرد «یوری واتانابی» را میشنویم که در کمیکهای اسپایدرمن، به پیتر برای دستگیر کردن Mister Negative کمک میکند و کنار اینها، یوری هم چند باری ماسک به صورت زده است و با نام مستعار Wraith به کمک اسپایدی آمده و انتظار میرود که در بازی خبری از او شود. همهی این ماجراها را کنار بگذاریم! شاه ماهیِ تمامی این Easter Eggها، تابلوییست با محوریت کاندید شدن «آزبورن» در انتخابات شهرداری که داستان را جالب میکند! تمامی دشمنان اسپایدرمن در نظر عموم، جلوهای مثبت دارند؛ البته و صد البته مشخص نیست که رابطهی پیتر با آزبورن پدر و پسر به چه شکل است زیرا اینسامنیاک تأکید کرده که ریشهی برخی از شخصیتها، مستقل از آن چیزیست که در کمیک بوکها دیدهایم و خواندهایم ولی دست کم میتوانیم دلمان را برای حضور «گرین گابلین» و آن خندههای شیطانیِ دوست داشتنیاش، صابون بزنیم!
به خود گیمپلی برگردیم. گفته شد که در طی تعقیب لی، لحظاتی نفسگیر و سینمایی را تجربه میکنیم که کنترل کردن آن غالبا به کمک سیستم QTE است. با دیدن استفاده از این سیستم به صورت گسترده، دو نگرانی کلی وجود دارد که به نوعی، برای سازندگان هم چالش خواهد بود. اول آن که در تب و تاب استفاده از QTE، چقدر لذت بردن از صحنههای اکشن و سینمایی ممکن خواهد بود چون بازیکن کل کنش را اجبارا رها میکند و فقط به گوشهای از صفحه خیره میشود تا دکمهی مورد نظر را به موقع بفشارد و خب این اجحاف در حق آن صحنههای کم نظیر است و نگرانی بعدی، تاخیر داشتن در استفادهی به موقع از QTEست؛ منظورم این است که اگر بازیکن برای لحظهای دکمه را به اشتباه بفشارد یا آن را دیرتر بزند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ دوباره باید کل صحنه را از نو ببیند یا سناریویی جایگزین را تجربه کند؟ این دو چالشیست که قطعا اینسامنیاک باید آنها را مدیریت کند.
به طور کلی، نمایش اسپایدرمن در کنفرانس سونی بالاتر از حد انتظارات بود و از سوی بسیاری از سایتها، به عنوان یکی از بهترین نمایشها برگزیده شد که البته، در خود نمایشگاه دمویی قابل بازی به شمار نمیرفت. پس از پایان کنفرانس سونی، نمایش به صورت آف-اسکرین بر روی کانال یوتیوب پلیاستیشن آپلود شد که ده ثانیه اضافهتر از اجرای داخل کنفرانس دارد که به پایان آن اضافه شده است. در این ده ثانیه، پسرکی سیاهپوست را میبینیم که مشغول فیلمبرداری از هلیکوپیتر آویزانیست که اسپایدرمن چند لحظه پیش، مانع از سقوط آن شد. دوست پسرک او را «مایلز» صدا میزند که پس از شنیدن این اسم، صفر تا صد ماجرا مشخص میشود.
مایلز مورالز: در دنیایی موازی با دنیای پیتر پارکر، مرد عنکبوتی دیگری وجود دارد با پوستی تیره که مهاجر است و به تازگی سر و کلهاش در دنیای کمیک استریپ پیدا شدهاست. مارول در چند سال اخیر و در داستانهای خود، سعی کرده که جایگاه ابرقهرمانها را متزلزل نشان دهد و آنها را به طریقی، بازنشسته میکنند. به همین دلیل، مورالز از سوی مارول وارد دنیای اصلی اسپایدرمن شد و پس از مرگ این کاراکتر، وظیفهی جانشینی او را به عهده گرفت.
البته باز هم میگویم، اینسامنیاک در تلاش است تا برای کاراکترهای جهان اسپایدرمن، پیشینهای متفاوتتر و بازگو نشده را اعمال کند و بعید نیست که مورالز در کنار پارکر، وظیفهی مبارزه با فساد را به عهده بگیرد. باید منتظر ماند و اطلاعات بعدی را دید.