“برگزیدن پادشاه روشنایی برعهده کریستال است. تنها شاه حقیقی، تقدیس شده توسط کریستال، می تواند ستارگان ما را از نفرینشان رهایی ببخشد.”
سرانجام پس از ده سال پر فراز و نشیب Final Fantasy XVبه بازار عرضه شد. عنوانی به شدت مورد انتظار و با هزینه و مدت زمان ساخت بالا که تصور می شد سری فاینال فانتزی با آن بتواند از سیر نزولی که سال های متمادیست گریبان آن را گرفته خارج شود. بگذارید در همین ابتدا و قبل از پرداختن کامل به این اثر، سوالی را مطرح کنیم: آیا فاینال فانتزی 15 توانسته انتظارات را بر آورده کند و به عنوان اثری ماندگار و تاثیرگذار ظاهر شود؟
متاسفانه جواب این پرسش منفیست. فاینال فانتزی 15 اثری بزرگ و زیباست اما در بهترین حالت خود با آنچه از آن انتظار می رفت فاصله بسیار زیادی دارد. با ما همراه باشید تا بررسی کنیم چرا این اثر پر خرج در نهایت به سطح کیفی مورد انتظار نرسیده است.
داستان کم فروغ پادشاه برگزیده
“آه نوکتیس، کشتن تو به عنوان موجودی میرا لذتی اندک برایم خواهد داشت. قدرت کریستال را مطالبه کن؛ به عنوان پادشاه برگزیده بپاخیز.”
داستان بازی در جهان Eos و همزمان با توافق صلح میان دو ابر قدرت اصلی این جهان آغاز میشود. پس از سال های طولانی جنگ میان لوسیس و نیفلهایم، و در زمانی که پادشاهی لوسیس به سختی در برابر ماشین جنگی امپراتوری نیفلهایم در حال مقاومت است، صدراعظم امپراتوری،آردین ایزونیا، با پیشنهادی عجیب و نابهنگام قدم به خاک اینسومنیا،پایتخت لوسیس،میگذارد. بر طبق این پیشنهاد امپراتوری در صورت واگذاری تمام قلمرو لوسیس به جز پایتخت آن، حاضر به برقراری آتش بس است. همچنین به منظور تحکیم روابط دولتین، شاهزاده سرزمین لوسیس،ناکتیس، می بایست با پیشگو لونافریا شاهدخت اسبق سرزمین سقوط کرده تنابرای ازدواج کند. این پیشنهاد صلح اگرچه برای لوسیس بسیار گران است اما شاه ریجس به ناچار آن را می پذیرد و بدین ترتیب ناکتیس به همراه سه دوستش راهی آلتیشا، پایتخت سرزمین آکوردو، می شود تا مراسم ازدواج را برگزار کند.پس از چند روز سفر در خاک لوسیس و بعد از تاخیری یک روزه ،این 4 دوست به ناگاه متوجه خبری وحشتناک میشوند:اینسومنیا سقوط کرده و پادشاه نیز کشته شده است. قرارداد صلح چیزی جز بهانهای برای ورود به خاک لوسیس نبوده است. بدین ترتیب 4 دوست قصه ما برای پی بردن به واقعیت به سمت اینسومنیا بازی میگردند و…
متاسفانه داستان بازی از مشکلات عدیدهای رنج می برد که خود را از همان ابتدا نشان میدهند. اگر قبل از انجام بازی انیمیشن Kingsglaive که پیش درآمدی بر وقایع بازی است را مشاهده نکرده باشید، به هیچ وجه درک درستی از وقایع پیش آمده که داستان بازی بر اساس آن بنا می شود نخواهید داشت. این مشکل از آنجا نشأت می گیرد که در خود بازی به جز یک مرحله و آن هم در قالب چند کات سین کوتاه به پیش زمینه وقایع پرداخته نمیشود و بازی به سرعت از این موضوع گذر میکند و وارد سلسله اتفاقات بعدی میشویم. با پیشروی در بازی، یکی از مشکلات مهم داستان آشکار می شود. داستان در پانزدهمین فاینال فانتزی دارای مشکل شدید pacing(سرعت اتفاق افتادن وقایع و جلو رفتن داستان) است. در مرحله ای خبر سقوط پادشاهیتان را میشنوید و در مرحله بعد در حال جمع آوری سلاح اجدادتان هستید! در حالی که ارتباط این وقایع به گونه ای که قابل لمس باشد شرح داده نمیشود.
کات سین های CG بازی اگرچه به مراتب کم تعداد تر از سایر عناوین اصلی هستند،کماکان در بالاترین سطح کیفی قرار دارند
مشکل دیگری که بازی با آن دست و پنجه نرم میکند،شخصیت پردازی ضعیف کاراکترهای جانبی است. اکثر کاراکترهای فرعی تنها حضوری کوتاه در خلال بازی دارند و با پیشروی در بازی و به فراخور داستان، به سرعت کنار میروند. این مسئله سبب شده که حتی شخصیت های فرعی مهم بازی نظیر لونافریا، فرصت چندانی برای خودنمایی نداشته و بالتبع به اندازه کافی به آنها پرداخته نمی شود. بدین ترتیب گیمر نمی تواند ارتباط لازم را با آنها برقرار کند و در نتیجه اتفاقاتی که در جریان بازی برای این شخصیت ها پیش میآید تاثیر چندانی بر وی نخواهد داشت.جدا از کاراکتر های جانبی، شخصیت پردازی چهار کاراکتر اصلی در کنار پیشروی در داستان بازی،بوسیله دیالوگ هایی که در خلال گشت و گذار در محیط و در حین انجام ماموریت های فرعی و مبارزات، مابینشان رد و بدل میشود صورت میگیرد. خوشبختانه شخصیت پردازی این 4 تن بسیار بهتر از سایر کاراکترهاست و اگرچه نمیتوان به آن لقب عالی داد، با این حال به اندازهای خوب خواهد بود که با آنها احساس همزاد پنداری کنید.
مشکل دیگر بازی در زمینه داستان،خیل عظیم وقایعی است که بصورت off screen اتفاق میافتد و سبب گیج شدن مخاطب و ایجاد سوالات متعدد برای وی میشود؛ سوالاتی که اکثرا نیز بی جواب باقی میمانند. خیل عظیم این وقایع و سوالات ایجاد شده به همراه آن ها سبب می شود که مخاطب درک درستی از اتفاقات پیش آمده نداشته و داستان نتواند آنگونه که باید خود را به گیمر بقبولاند. متاسفانه بر خلاف عنوانی چونFinal Fantasy XIII که از بخشی با نام Data Log برای توضیح وقایع داستانی بهره میبُرد، در فاینال فانتزی 15 برای پی بردن به وقایع بازی باید دست به دامان ویکی بازی، فرومها و کتابهای راهنمای رسمی بازی شوید. نکته عجیب اینجاست که حتی در اینصورت هم نمیتوانید تمام و کمال به داستان بازی دسترسی پیدا کنید زیرا اطلاعات داستانی بازی در زبان های مختلف تفاوت دارد و برای مثال توضیح بخش مهمی از وقایع بازی تنها به زبانهای آلمانی و ژاپنی موجود است!
با وجود ایرادات فروان، داستان بازی خالی از حسن هم نیست و از نکات مثبت آن می¬توان به پایان خاطرهانگیز آن اشاره کرد که مسلما تا مدت ها در یاد کسانی که بازی را به اتمام رساندهاند خواهد ماند.
به طور کلی داستان فاینال فانتزی 15 با وجود تم تاریک و پتانسیل بالایش، در بهترین حالت از سطح متوسط فراتر نمیرود و این مسئله قطعا مایه ناامیدی طرفداران سری فاینال فانتزی(که داستان در آن نقش بسیار مهمی دارد و حتی عنوانی مانند فاینال فانتزی 13 با وجود پیچیدگی و سردرگمی بیش از حد،از داستانی کامل بهره میبرد) خواهد شد؛ به خصوص که از بدو معرفی این عنوان بر داستان تاریک، عمیق و پیچیده آن تاکید شده بود.
آردین ایزونیا آنتیاگونیست اصلی بازی.او اگرچه از شخصیت پردازی خوبی بهره می برد اما به هیچ وجه به بزرگانی چون سفیروث و کفکا نزدیک نمی شود.
به دنبال یادگار پادشاهان گذشته
“قدرت پادشاهان، به سبب ارتباط ارواح از شاه گذشته به جدید انتقال می یابد. هم اکنون چنین روحی در برابر تو آرمیده است. طلب کردن قدرت گذشتگانت حق تو و وظیفه ات به عنوان پادشاه است”.
بپردازیم به گیمپلی که مسلما بهترین بخش بازی و عامل اصلی ترغیب مخاطب به ادامه آن است. مبارزات بازی بر خلاف سایر عناوین اصلی سری فاینال فانتزی،مطابق با آنچه از ابتدای ساخت این اثر مد نظر سازندگان بود،به صورت هم زمان صورت میپذیرد. برای مبارزه از سه کلید اصلی دایره(برای حمله ) و مربع(برای دفاع) و R1(به منظور قفل کردن بر روی دشمن) استفاده می شود. چه برای حمله و چه برای دفاع می بایست کلید مربوطه را نگه داشت تا کاراکتر به صورت خودکار عمل مورد نظر را انجام دهد اما درحین مبارزه می توان با استفاده از انالوگ چپ به حرکاتی که نوکتیس به صورت خودکار انجام میدهد تنوع بخشید.خوشبختانه حرکاتی که ناکتیس با انجام این دو کلید انجام می دهد اکثرا بسیار جالب بوده و به حس سینمایی مبارزات می افزاید.همچنین با انجام درست و به موقع این حرکات می توان از فواید آن(مانند ضربات ترکیبی ناکتیس و یارانش) بهره برد که هر کدام از این ضربات نیز علاوه به تاثیر مخصوص خود،از انیمیشن جذاب و ویژه ای نیز بهره می برد. در خلال مبارزات دشمنان ضرباتی سنگین وارد میکنند که میبایست با فشردن به موقع مربع آن ها را دفع کرد. دفع این ضربات امکان ضد حمله را فراهم میآورد که علاوه بر وارد کردن آسیب بیشتر، موقعیت مناسبی را برای رهایی از سلسله حملات دشمن و حمله به وی ایجاد میکند. با پیشرفت در مراحل بازی سلاح های اجداد نوکتیس(که در بازی به آنها آرمیگر گفته میشود) در اختیار گیمر قرار می گیرند. این سلاحها دارای قدرت بیشتری نسبت به سلاحهای عادی بوده اما استفاده از آنها کاهش خط سلامتی نوکتیس را بههمراه خواهد داشت. با پیشروی در بازی و با رسیدن تعداد این سلاح ها به 4،نواری مربوط به این سلاح ها اضافه خواهد شد که در طی مبارزات و با وارد کردن ضربات متعدد به دشمنان به مرور پر می شود و با رسیدن این نوار به حد نهایی خود، میتوانید با فعال کردن کامل armiger هایتان،به مدتی کوتاه و تا خالی شدن دوباره نوار،بدون دریافت هیچ گونه آسیب و وقفه ای به دشمنان ضربه وارد کنید.از دیگر قابلیت های نوکتیس می توان به Warp Strike اشار کرد که با استفاده از آن می توان قبل از آغاز مبارزه و یا در طی آن،بوسیله تلپورت،ضربه ای سنگین را به دشمنان وارد کرد. این قابلیت در آغاز مبارزات شرایط خوبی را برای پیروزی فراهم میکند و در خارج از مبارزات نیز میتوان از این قابلیت به منظور تلپورت و جابه جایی سریع استفاده کرد. استفاده از وارپ استرایک سبب خالی شدن نواری موسوم به MP می شود که در صورت خالی شدن کامل این نوار نوکتیس وارد حالتی با نام Stasis می شود و میبایست با استفاده از آیتم های مخصوص و یا کاور گرفتن در محیط و تلپورت به مناطقی که از سطح زمین فاصله دارند،دوباره این نوار را پر کرد(این امر سبب پر شدن خط سلامتی کاراکتر نیز می شود).در خلال مبارزات و با پر شدن نوار مربوطه میتوان به همراهان ناکتیس دستور حمله داد که در اینصورت هر کدام با توجه به توانایی خود،ضربه یا ضرباتی را به دشمنان وارد می کند.
با خالی شدن کامل نوار سلامتی با چنین صحنه ای رو به رو می شوید و در صورت عدم احیای ناکتیس در این شرایط، بازی به اتمام خواهد رسید.
در بازی حالتی به نام Wait Mode وجود دارد که با فعال کردن آن مبارزات بازی متوقف شده و می توان علاوه بر بررسی شرایط نبرد، به استفاده از آیتم های مورد نیاز پرداخت.متاسفانه اهمیت آیتم ها نسبت به عناوین پیشین سری کمتر شده و بر خلاف گذشته که نیاز به استفاده از آیتم های متنوع در جریان مبارزات بازی حس می شد،در این جا بیشتر به استفاده از آیتم های افزایش سلامتی خواهید پرداخت. در ادامه بهتر است اشاره ای به مشکل مهمی که در مبارزات بازی به چشم میخورد بکنیم.چیزی که سبب می شود مبارزات فاینال فانتزی پانزدهم نتواند نمره کاملی بگیرد،دوربین افتضاح بازیست. مبارزات بازی اگرچه سینمایی و لذت بخش اند، اما در بسیاری از مواقع به لطف دوربین افتضاح بازی نمیتوانید لذت کافی را از آنها ببرید. چه در مواجهه با موجودات غول آسای بازی و چه در مواجهه با موجودات کوچکتر که بصورت دسته ای به کاراکترهای بازی حمله ور میشوند، دوربین بازی عملکرد بسیار بدی از خود نشان میدهد و در اکثر مواقع دید درستی بر میدان مبارزه نخواهید داشت و به پیش میآید که دوربین در میان گل و بوته هایی که در محیط قرار دارند گیر کند و شما فقط از روی غریضه به ادامه مبارزات بپردازید! مشکل دوربین بازی زمانی به اوج می سد که بدانید مبارزات بازی اکثرا شلوغ بوده و علاوه بر حضور دشمنان متعدد، افکت های ناشی از حرکات نوکتیس،حرکات دشمنان،جادو ها و… نیز سبب شلوغی بیش از حد آن میشود. مشکلات عدیده دوربین و شلوغی بیش از حد میدان مبارزه، سبب میشود که در بسیاری از مواقع نتوانید عمل دفاع را به موقع انجام دهید و بدین ترتیب و بدون دلیل قانع کنندهای با کاهش میزان سلامتی کاراکتر اصلی مواجه خواهید بود .علاوه بر موارد فوق، عملکرد دوربین در زمان مواجهه با باس های چند ده متری بازی آنقدر بد است که به معنای واقعی از فهمیدن اینکه در بازی چه اتفاقی در حال رخ دادن است عاجز خواهید شد.
سخن از باس های غول آسای بازی رفت؛ در اینجا لازم به ذکر می دانم که تقریبا هیچ کدام از این موجودات با وجود ابعاد بسیار بزرگشان به هیچ وجه چالش خاصی برای گیمر ایجاد نخواهند کرد و به آسانی هر چه تمام تر می توان بر آنها غلبه کرد.نکته خنده دار اینجاست که هر چقدر ابعاد یک باس بزرگتر باشد،مبارزه با وی آسان تر خواهد بود به طوری که در مبارزه با بزرگترین باس بازی می توانید تنها بر نگه داشتن یکسره ی کلید دایره اکتفا کنید!
درست است که هرگز از دیدار دوباره راماه خسته نخواهید شد؛اما مشخص نیست چرا او بسیار بیشتر از همتایانش به کمک شما می آید.
نمی شود درباره مبارزات بازی نوشت و از سامون ها که همواره نقش مهمی در عناوین مختلف سری فاینال فانتزی داشته اند یاد نکرد. در کمال تعجب و برخلاف وعده های سازندگان، تعداد سامون های بازی بسیار کم بوده و در کل به 4 سامون تایتان،راماه،لویاتان و شیوا دسترسی داریم که هر کدام به مرور زمان و با پیشروی در مراحل داستانی بازی در اختیار قرار میگیرند و متاسفانه در طی بازی کنترل چندان درستی بر همین تعداد اندک نیز نخواهید داشت. سیستم احضار سامونها در بازی بصورت رندوم قرار داده شده و این بدین معنیست که بازی با توجه به موقعیت و به صلاح دید خود در بعضی مواقع امکان احضار سامونی را به شما خواهد داد. ایراد مهمی که به این سیستم وارد است، دقیق نبودن آن و مشخص نبودن پیش نیازهای لازم برای احضار سامونهاست. مواقع زیادی پیش میآید که از همه نظر در مضیقه هستید و به احضار یک سامون نیازمند، اما بازی هیچ سامونی را در اختیارتان قرار نمیدهد و باز هم پیش می آید موارد زیادی که میدان نبرد را به طور کامل در اختیار دارید اما به ناگاه امکان احضار یک سامون به شما داده میشود. مشکل دیگری که در رابطه با سامون ها وجود دارد، پراکندگی نامناسب در تعداد دفعات احضار آنهاست.این بدین معنیست که ممکن است پس از چندین بار احضار این موجودات، تنها یک سامون خاص(راماه) به کمک شما بیاید و شاهد حضور سایر سامونها نباشید. نکته عجیبی که در مورد سامون های بازی توجه راقم این سطور را به خود جلب کرد، عدم پر شدن خط سلامتی کاراکتر ها پس از احضار این موجودات بود. این مورد در عناوین قبلی سری بسیار به جا و کار آمد بود و مشخص نیست که چرا سازندگان در این عنوان از آن صرف نظر کرده اند. یکی از موارد عجیبی که در رابطه با بازی وجود دارد، عدم وجود bestiary است که از ملزومات هر عنوان نقش آفرینی با این وسعت به شمار می رود. به عنوان آخرین نکته نیز باید از جادو ها یاد کرد که از سه المان اصلی آتش،صاعقه و سرما تشکیل می شوند.با ترکیب این المان ها و همچنین افزودن آیتم های جانبی می توان جادو های مختلفی تولید کرد. متاسفانه جادو ها قربانی تغییرات بازی شده اند و دسته بندی آن ها در قسمت سلاح ها و نحوه ساختشان سبب شده که دیگر استفاده و میزان تاثیر گذشته را نداشته باشند.
افزایش لول کاراکتر ها از طریق استراحت در کمپ ها و هتل های سراسر بازی صورت می پذیرد.
از مبارزات بازی گذر کنیم و بپردازیم به گشت و گذار در محیط بازی ومحتویات جانبی آن. علاوه بر مراحل داستانی که چیزی در حدود 15 تا 20 ساعت از وقت شما را به خود اختصاص خواهند داد، در بازی دو دسته مرحله فرعی مواجه هستیم.دسته اول هانتها هستند که در طی آنها باید به شکار موجودات مختلف و بعضا هیولاهایی عظیم الجثه بپردازید و دسته دوم مراحل جانبی¬ای که در آنها موظف به انجام عمل خاصی(نظیر پیدا کردن اشیا یا موجوداتی خاص یا گرفتن عکس) برای فردی هستید که مأموریت را به شما داده است. هانت ها بیشتر از طریق سر زدن به غذا فروشیهایی که در هر محل حضور دارند قابل دسترسی هستند. هر هانت با توجه به میزان سختی خود پول و جوایز متفاوتی را به همراه دارد. گاهی اوقات این هانتها شما را به مقبره یکی از اجداد ناکتیس می رسانند که پس از پیروزی بر هیولای محافظ مقبره، میتوانید آرمیگر آن را به غنیمت ببرید. متاسفانه سایر مراحل فرعی بازی(که در دسته دوم قرار می گیرند)،علاوه بر تعداد نه چندان زیادشان، دارای کیفیت پایینی هستند و اکثرا محدود به موارد پیش پا افتاده ای نظیر جمع آوری غورباقه،عکاسی از یک شخص،غذا دادن به گربه! و از این دست موارد می شوند که مسلما تنها به منظور افزایش مدت زمان کلی بازی طراحی شده اند و ارزش تجربه بسیار پایینی دارند. علاوه بر موارد فوق، می توان به دلخواه به گشت و گذار در محیط های بازی نیز پرداخت. بازی به طور کلی به دو بخش جهان باز و خطی تقسیم می شود.بخش OW بازی از 3 محیط بزرگ تشکیل شده که با پیشروی در داستان دسترسی به هر کدام ممکن میشود.این محیط ها اگرچه بسیار بزرگ و زیبا هستند، با این حال به جز انجام هانتها و مراحل فرعی پیش پا افتاده بازی، فعالیت مهم قابل ذکر دیگری وجود ندارد.با این حال می توان به دلخواه به شکار موجودات پرداخت و یا آیتم ها و مواد لازم برای تهیه غذا در کمپ را جمع آوری کرد. برای جلوگیری از یکنواختی بیش از حد بازی در این محیط ها نیز، بعضا کشتیهای هوایی نیفلهایم در محیط ظاهر شده و تعدادی سرباز را پیاده خواهند کرد که به دلخواه می توانید با آنها مبارزه کرده و یا از دست آنها فرار کنید.به طور کلی بازی در زمینه ارائه محتویات جانبی بسار ضعیف عمل کرده و هرگز نمی تواند مخاطب را از این نظر راضی کند.
درخت ارتقا بازی(Ascension Grid). در طراحی این درخت به وضوح از Crystarium و Sphere Grid دو عنوان FF XIII و FF X الهام گرفته شده است.
پس از طی نیمی از مراحل داستانی، بازی وارد مراحل خطی خود می شود.متاسفانه در این بخش با افت زیاد طراحی مراحل مواجه هستیم و این مشکل در چپتر سیزدهم بازی به اوج خود می رسد. در این چپتر، بازی به ناگهان از نقش آفرینی به ترس و بقا(!) تغییر سبک میدهد و در طی آن باید در راه روهایی بسیار بسته و طولانی حرکت کرده و از دست سربازان مسخ شده نیفلهایم فرار کنید. متاسفانه طراحی این مرحله به شدت یکنواخت و تکراری بوده و به نظر میرسد که سازندگان ابتدا راهرویی طویل را طراحی کرده و سپس با کپی و پیست کردن چند باره آن، این مراحل را ساختهاند! فارغ از طراحی عجیب این مرحله، چیزی که بسیار حوصلهد سر بر بوده و گیمر را به عذاب می دهد، رفت و آمد های مکرر در راهروهای بستهی این مرحله است. بدون شک اگر بخواهیم مراحل موجود در عناوین مختلف سری فاینال فانتزی را رده بندی کنیم، این مرحله با اختلاف در قعر لیست قرار میگیرد. از نکات منفی طراحی مراحل بازی گذر کنیم و بپردازیم به بهترین بخش آن یعنی طراحی مراحل سیاهچالهای بازی. جایی که طراحان مراحل بازی سنگ تمام گذاشتهاند و شاهد طراحیهای خلاقانه سیاهچالها در بازی هستیم. جالبترین و قابل ذکر ترین این سیاهچالها،سیاهچالی با نام Pitioss است که در آن با هیچ دشمنی مواجه نخواهید شد اما باید از سد موانع پلتفورمینگ جالب و خلاقانه(و البته اعصاب خردکن!) این سیاهچال عبور کنید.
به طور کلی فاینال فانتزی 15 در زمینه گیمپلی متناقض عمل میکند و اگرچه ویژگی های مثبت زیادی در این بخش مشاهده میشود،اما مشکلات زیادی نیز وجود داشته و اگرچه بازی در این زمینه نمره قبولی می گیرد، اما نمیتوان نمره کامل را به آن اهدا کرد.
مبارزه با عفریت تنها مبارزه بازی است که شما را مجبور می کند تا علاوه بر مهارت،کمی استراتژی نیز به خرج دهید.
به زیبایی آسمان شب
“میتوانم و انجام میدهم. به عنوان پادشاه،من وظیفه ای برای تکمیل کردن بر دوش دارم”.
برای ساخت بازی از نسخه 2.0 انجین لومینوس،انجین داخلی اسکوئر انیکس که در ابتدای نسل به عنوان انجینی سطح بالا معرفی شد، استفاده شده است. خوشبختانه بر خلاف اکثر نمایش های بازی در سال گذشته،گرافیک تکنیکی بازی در سطح مطلوبی قرار داشته و سازندگان توانستهاند بر مشکلات انجین لومینوس بر روی پلتفرمهای نسل حاضر فایق بیایند. مدل سازی کاراکترهای اصلی بسیار با جزئیات بوده و در بهترین سطح ممکن است و کاراکتر های فرعی مهم نیز از مدل سازی بسیار خوب و مثال زدنی بهره میبرند.طراحی سایر npc ها هم اگرچه در سطح کاراکترهای اصلی نیست(و مسلماً انتظار چنین موضوعی نیز نمی رود)، اما به طور کلی قابل قبول است و با یک تقریب کلی میتوان نمره قبولی را به آن داد. دشمنان بازی اعم از سربازان نیفلهایم یا هیولاهایی چون بهموت و سایر موجودات ریز و درشت بازی نیز از مدل سازی پرجزییات و مناسبی بهره میبرند. از مدلسازی کاراکترها که بگذریم، به مدلسازی جهان بازی میرسیم. کیفیت جهان بازی به خصوص در فواصل نزدیک بسیار خوب و باجزییات است،اما در بهترین سطح ممکن نیست و مشخصا جای کار بیشتری داشته است. در فواصل دور اما،کیفیت محیط بازی به ناگهان افت میکند و شاهد پس زمینههایی بی کیفیت و در حد عناوین نسل هفتم هستیم. جدا از موارد ذکر شده،بازی به مانند عناوین جهان باز متعدد دیگر، دارای مشکل ظاهر شدن ناگهانی اشیا و دیر لود شدن بافت های آنها است.چه در زمان حرکت در محیط بازی و چه در زمان کات سین های in game بازی، بافتهای محیطی،سایه ها و…بعضا بصورت ناگهانی ظاهر شده و یا با تاخیر ظاهر می شوند. مشکل دیگری که در سرار بازی به چشم می خورد، فرو رفتن اجسام در یکدیگر است و در طی بازی به کرات شاهد فرو رفتن اشیا مختلف(اعم از کاراکتر ها،سلاح ها و…)در یکدیگر خواهید بود.
مواقع بسیاری پیش می آید که محو محیط شده و بازی را برای گرفتن اسکرین شات متوقف کنید.
نمیشود از گرافیک تکنیکی بازی سخن گفت و از دیوار های نامرئی متعددی که در سراسر بازی وجود دارند یاد نکرد.چه در محیط های بسته و خطی و چه در محیط های باز و وسیع،با دیوارهای نامرئی نسبتا زیادی رو به رو خواهید شد که در دراز مدت میتواند باعث آزرده شدن خاطر مخاطب شود.خوشبختانه این مسئله به حدی نیست که تاثیر خاصی در تجربه کلی اثر بگذارد؛اما آنقدر نیز جزئی نیست که به سادگی از آن گذر کنیم.
از گرافیک تکنیکی که بگذریم،چیزی که بازی را بسیار چشم نواز میکند،گرافیک هنری بی نظیر آن است. از طراحی کاراکتر های اصلی که به دستان توانای تتسویا نومورا صورت گرفته تا طراحی محیط ها،سلاح ها و دشمنان بازی همه و همه در بهترین سطح ممکن قرار دارند. طراحی محیط ها بسیار زیبا و متنوع صورت گرفته و در بازی با محیط هایی متنوع،از بیابان گرفته تا جنگل و مناطق شهری، رو به رو هستیم. موجودات جهان بازی اگرچه دارای تنوع بسیار زیادی نیستند، با این حال از طراحی مناسب و قابل قبولی بهره می برند. سلاحها و افکتها نیز دارای طراحی خوبی بوده و افکتهای مختلف در بازی به زیباترین نحوه ممکن پیادهسازی شده اند.
به طور کلی گرافیک بازی کیفیت قابل قبولی دارد و اگرچه ایراداتی بر آن وارد است،اما با توجه به محیط وسیع بازی(که وسعت آن چندین برابر عنوان بزرگی همچون The Witcher 3 است )گیمر را راضی خواهد کرد.
نغمه خوش ستارگان
“تو موهبت ستارگان را دریافت کردهای،اما هنوز هم از پیامد امور بیخبری”
وظیفه آهنگسازی بازی برعهده یوکو شیمومورا(Yoko shimomura) بوده است که از مهمترین کارهای وی میتوان به آهنگسازی سری محبوب Kingdom Hearts اشاره کرد. خوشبختانه موسیقی بازی بخشیست که کمترین ایراد ممکن بر آن وارد است و کم پیش میآید که از ترکهای بازی لذت نبرید. از برجسته ترین و خاطرهانگیز ترین آهنگهای بازی می توان به Noctis Theme،Luna’s Theme و Apocalyptic Noctis اشاره کرد.
صداگذاری بازی نیز در سطح بسیار خوبی داشته و اکثر صداگذاران وظیفه خود را بهخوبی انجام دادهاند و صدای آنها بر روی کاراکترهایشان نشسته و باعث روح بخشیدن به آنها شده است. در میان صداگذاران بازی علاوه بر صداگذاران چهار شخصیت اصلی،خانم Amy Shiels صداگذار لونافریا وظیفه خود را بی نقص انجام داده است و بیان احساسات از زبان این کاراکتر به بهترین نحو ممکن صورت میپذیرد. با وجود صداگذاری کم نقص ،به دلیل بازنویسیهای متعدد دیالوگها ،بازی تا حدودی از مشکل لیپ سینک(Lip sync) و تکان نخوردن دهان کاراکتر ها در هنگام صحبت بهره میبرد و پیش میآید اوقاتی که صدای کاراکترها،همگام با انیمیشن لب هایشان نبوده و یا از هیچ گونه انیمیشنی در هنگام سخن گفتن بهره نمی برند.
این چشمان لیاقت این را داشتند که مدت بسیار بیشتری در خاطره ها باقی بمانند…
بر باد رفته
وقتی به عقب بازمیگردم و خاطرات روزهایی را که با شوق در انتظار عرضه Final Fantasy XV بودم را مرور می کنم، حس افسوس بزرگی وجودم را فرا میگیرد. فاینال فانتزی 15 نه تنها در حد وعدههایی که سازندگانش به طرفداران داده بودند نیست،بلکه حتی نمیتوان به عنوان تجربهای کامل روی آن حساب کرد. این بازی به وضوح ناقص است و این ناقص بودن در سراسر بازی خود را نشان میدهد.از مدت بسیار کم بخش داستانی(که چه با استانداردهای سری و چه با استانداردهای سایر عناوین نقش آفرینی بیش از حد کوتاه است) و ساید کوئستها و مراحل فرعی کم اهمیت آن)که مشخصاً صرفا بهانهای برای افزایش مدت زمان کلی بازی هستند( تا خطی شدن بیش از حد بازی از اواسط آن،همه و همه خبر از عنوانی میدهند که با وجود پروسه ساخت طولانی، راه درازی تا عرضه در پیش داشته و به اجبار ناشر در این زمان عرضه شده است. فاینال فانتزی 15 بیش از آن که شبیه عنوانی شماره دار از این سری قدیمی باشد که مراحل ساخت آن ده سال به طول انجامیده، به عنوان فرعی و کم اهمیت میماند که صرفا برای خالی نبودن عریضه عرضه شده است. شاید کسانی که تاکنون عناوین قبلی سری فاینال فانتزی را تجربه نکردهاند از این بازی لذت ببرند، اما طرفداران قدیمی سری مسلما از آن ناراضی خواهندبود. فاینال فانتزی پانزدهم تنها اسکلتی از عنوانی است که زمانی قرار بود عمیق ترین فاینال فانتزی ساخته شده باشد. بی شک این عنوان مایه یاس کسانیست که سال ها مراحل ساخت آن را دنبال کرده و منتظر عرضه آن بودهاند.
مجموع امتیاز - 7
7
امتیاز بازیسنتر
نقاط قوت: گیمپلی لذت بخش و سینماییگرافیک تکنیکی خوبگرافیک هنری چشم نوازموسیقی های شنیدنیعنوانی مناسب برای کسانی که تاکنون هیچکدام از عناوین سری فاینال فانتزی را تجربه نکرده اندپرومپتو!نقاط ضعف:روایت ناقص و افتضاح داستانکارگردانی بد کات سین هاشخصیت پردازی ضعیف کاراکتر های جانبیعملکرد افتضاح دوربین در هنگام مبارزاتفعالیت های جانبی نه چندان زیاد در قیاس با ابعاد بازیسیستم احضار سامون هامعدود مشکلات صداگذاریچپتر 13خط داستانی بسیار کوتاهبا توجه به مدت زمان ساخت طولانی،و انتظارات فراوان طرفدارن،بازی بسیار ناامید کننده است