E3 2014 بدون شک یکی از بهترین کنفرانسهای چند سال اخیر بود، کنفرانسی که فقط روی یک نکته تمرکز داشت، بازی! سونی، مایکروسافت و نینتندو در کنار دیگر سازندهها، با تمام قوا در E3 حاضر شدند تا مثل همیشه بازیکنها پیروز E3 باشند. همانند سالهای گذشته در این مقاله قصد داریم تا برترین نمایشهای E3 امسال از نگاه بازیسنتر را معرفی کنیم. شایان ذکر است که عناوین لیست رتبهبندی خاصی ندارند و هر کدام میتوانند بهترین نمایش کنفرانسهای امسال باشند. همچنین در این مقاله از ذکر بازیهایی که در لیست سال گذشته بازیسنتر حضور داشتند، صرف نظر کردهایم. عناوینی مانند The Witcher 3، Destiny و Metal Gear Solid V که هر یک لیاقت حضور در لیست را داشتند ولی به خاطر قرار دادن بازیهای جدیدتر، از آوردن نام این عناوین خودداری کردیم.
Uncharted 4:A Thief’s End
Uncharted 4: A Thief’s End,Uncharted 4: A Thief’s End,چه چیزی میتواند هیجان انگیزتر از یک ماجراجویی تازه در میان دزدان باشد؟
سرانجام پس از ماه ها گمانه زنی در مورد جدیدترین نسخه از سری Uncharted، استودیوی Naughty Dog اولین نمایش In Engine از ساخته خود را به نمایش درآورد. پیش از شروع نمایشگاه E3 نظرات زیادی در وصف گرافیک چشم نواز و خارق العاده این عنوان از سوی منتقدان و افراد مختلف ارسال شده بود اما در حقیقت هیچ یک از آن کلمات و نظرات نتوانسته بودند که عظمت و کیفیت Uncharted 4 را آن ظور که شایستهاش بود وصف کنند. در طول کنفرانس سونی، زمانی که تمامی حاضران از کیفیت چشم نواز عناوینی چون The Order و Destiny لذت میبردند و در دنیای آنها غرق شده بودند، هیچ کس فکر نمیکرد که Uncharted 4 به قدری قدرتمند ظاهر شود که حتی عنوانی چون The Order نیز به راحتی در مقابل کیفیت آن سر تعظیم فرود آورد و رنگ ببازد!
مدتی پیش از شروع نمایشگاه E3 و به نمایش در آمدن این عنوان، طی خبری از Sony به طور رسمی اعلام شد که سمت کارگردانی این عنوان به دو تن از بزرگترین سازندگان دنیای بازی یعنی Neil Druckmann و Bruce Straley داده شده است و همین خبر برای طرفداران این استودیو مهر تاییدی بود بر کیفیت بالای بازی زیرا که این دو پیش از این شایستگی خود را با ساخت عناوینی چون Uncharted 2 و The Last of Us نه تنها به طرفدارانشان بلکه به منتقدان نیز اثبات کرده بودند.
بر خلاف سه شماره قبلی این سری که ساختاری نسبتا روشن و جلوه هایی رنگارنگ داشتند، اینبار نیتان قدم بر یک ماجراجویی تاریک و جدی میگذارد. ماجراجوی که با استناد بر نام باز میتواند پایانی را برای این شبه قهرمان سریUncharted رقم بزند! طراحیهای بازی به لطف حضور Neil Druckmann که پیشتر با ساخت The Last of Us نشان داد که تنها در ساخت بازیهای رنگارنگ و شادی چون Jak & Daxter مهارت ندارد و اگر بخواهد میتواند روحیه و ذهنیات خشن و خونین خود را به تصویر بکشد، رنگ و بویی تیره و تار به خود گرفته و تا حدودی میتوان آن را ترکیبی از دو ساخته قبلی Druckmann دانست.
طبق گفته سازندگان بازی، اینبارUncharted ما را به یک ماجراجویی متفاوت دعوت میکند. ماجراجویی که در آن نیتان با چالشهایی متفاوتتر و سختتر مواجه میشود و حاضر است برای نجات جان عزیزانش از همه چیز بگذرد. نیتانی که حال نسبت به گذشته کمی سالخورده شده و افزایش چین و چروکهای صورتش ما را کمی به یاد Joel میانسال میاندازد!
حال باید دید که آیا ساخته جدید Naughty Dog میتواند در سال 2015، سالی که شمار فراوانی از عناوین بزرگ منتشر میشوند همچون The Last of Us و Uncharted 2 خوش بدرخشد و طرفدارانش را راضی کند یا خیر.
نویسنده:
The Order 1886
The Order 1886,از سالهای دور تا به امروز، همیشه قرن نوزدهم لندن به خاطر فضاسازی و داستانهایش مورد توجه و مشهور بوده است. داستانهایی که اکثرا ریشه در خرافات و درک پایین مردم آن دوره از واقعیتها و اتفاقات پیرامونشان دارند. داستانهایی که از میان آنها میتوان به وجود گرگها و خونآشامها در این شهر مخوف ( لندن آن دوره ) اشاره کرد که با وجود حقیقی نبودنشان، تجلی مصیبتها و برخی از قتلهای خونین آن دوره بودهاند. هر چند که خود این داستانها هم در آن دوره این چنین که در بازیها و فیلمهای گوناگون نمایش داده میشوند مورد توجه نبودهاند اما در هر صورت داستانها و گفتههایی هستند که از همان موقع نشات گرفتهاند.
حال با گذر چیزی نزدیک به دو قرن از آن زمان شور و شوق سازندگان مختلف برای برداشت از این گونه داستانها و ساختن و نوشتن در مورد آنها نه تنها از بین نرفته بلکه بیشتر نیز شده است. The Order 1886 نیز یکی از همین عناوین است که با بهره گیری از داستانهای ترسناک و قدیمی آن دوره و ترکیب آن با داستانها و افسانههای دیگر به وجود آمده است.
با شروع نسل هشتم فرصت مناسبی برای استودیوی Ready At Dawn که در نسل هفتم تنها با ساخت God of War آن هم برای PSP خود را مشغول کرده بود مهیا شد تا پا را فراتر بگذارد و با بهرهگیری از کمکها و تجربههای بزرگ استودیوی Santa Monica سونی، دست به ساخت عنوانی بزند که نام آنها را بیش از پیش بر سر زبانها بیندازد و تواناییهایشان را به عنوان یک استودیوی طراز اول به همگان نشان دهد.
حدود یک سال پس از معرفی The Order یعنی با فرا رسیدن E3 2014 زمان آن فرا رسیده بود تا Ready At Dawn بار دیگر خود و ساخته خود را به منتقدان ثابت کند و با نمایش عنوان خود آن هم در کنفرانسی که عناوینی چون MGS V و Uncharted و Blood Borne در آن حضور داشتند سر بلند کند و در لیست عناوین برتر نمایشگاه جای گیرد. تریلر بازی همان طور که انتظار میرفت در نیمه اول کنفرانس به نمایش درآمد و توانست حاضران زیادی را به وجد آورد. اینبار Ready At Dawn سعی کرد تا بر خلاف دفعات گذشته که تنها درگیری میان انسانها و جنگهای داخل شهری را نشان داده بود از تصویر تاریک و ترسناک ساختهاش پرده بردارد و نشان دهد که این عنوان یک شوتر ساده یا چیزی مشابه آن نیست که بتوان با یک نگاه ساده و ایراد گرفتن از ساختار گیمپلیاش آن را زیر سوال برد!
تریلر بازی اینبار تصویری تاریکتر از تریلرها و عکسهای قبلی را به نمایش درآورد و بیشتر سعی در انتقال حس ترس و استرس به بینندگانی را داشت که پیشتر کمی از بازی دلسرد شده بودند و منتظر دیدن چیز تازهای بودند تا آن اشتیاق گذشته را به آنان بازگرداند. نورپردازی بازی که پیش تر هم روی آن مانور زیادی داده شده بود، فیزیک بازی که استودیوی سازنده بر آن تاکید ویژهای دارد، طراحی آبجکتها و اتمسفر تاریک بازی و طراحی موجوداتی که در نگاه اول موجوداتی به شدت ترسناکتر از گرگها و خونآشامهایی که در دیگر ساختهها دیدهایم به نظر میرسند، همه و همه باعث شدند تا The Order در لیست بهترین عناوین نمایشگاه جای گیرد و به عنوان یکی از برترین عناوین E3 2014 شناخته شود. عنوانی که در مورد آینده آن سخنان ضد و نقیض زیادی وجود دارد و همچنان مشخص نیست که آیا میتواند همانند عناوینی چون Uncharted و God of War مورد توجه منتقدان و بازیکنان قرار گیرد و موفقیتی کسب کند یا نه !
در هر صورت با استناد بر نمایشها و اطلاعات بازی میتوان گفت که Ready At Dawn با ساخته جدید خود در مسیری قدم برداشته که میتواند با کنار زدن موانع در این مسیر به جوایزی بزرگ دست یابد و نام خود را به لیست بزرگترین استودیوهای نسل اضافه کند.
نویسنده:
The Legend of Zelda
The Legend of Zelda,کمتر طرفدار بازیهای ویدیویی را پیدا میکنید که با نام زلدا آشنا نباشد. البته درست است که حدود 90% گیمرهای ایرانی هیچ یک از نسخههای افسانه زلدا را بازی نکردهاند ولی حداقل نام و آوازه آن از طرق مختلف به گوششان رسیده است، از میانگین نمرات همیشه بالا و درخشان این سری گرفته تا صحبتهای اهالی صنعت گیم در رابطه با الهام گرفتن از این سری بازی.
شرکت نینتدو پس از معرفی کنسول نسل جدید خود (WiiU) یکی از اولین بازیهایی که برای آن معرفی کرد، شماره جدیدی از سری بازیهای افسانه زلدا بود که همین مساله نشان دهنده اهمیت فوقالعاده این بازی برای نینتندو و طرفداران این شرکت است. البته پس از معرفی بازی با نام موقت The Legend of Zelda Wii U، دیگر خبری از این عنوان نشد و طرفداران کنسول نینتدو در تمامی همایشهای سالانه بازیهای ویدیویی منتظر معرفی دوباره این بازی و تشنه منتشر شدن اطلاعات جدید بودند. این انتظار تا نمایشگاه E3 امسال پابرجا بود، جایی که شرکت نینتندو برای دومین سال پیاپی دست به پخش ویدیویی ضبط شده برای معرفی عناوین خود زد. البته نمایش امسال تفاوت زیادی با نمایش سال قبل داشت و آن هم طوفان 45 دقیقهای نینتندو در معرفی بازیهای مختلف بود. بازیهای انحصاری جدید و معرفی ادامهای برای عناوین موفق گذشته در کنار معرفی بازیهای خلاقانه این نمایش را تبدیل به یکی از بهترین نمایشهای E3 امسال کرد و بدون شک یکی از مهمترین دلایل این موفقیت، نمایش ویدیویی از شماره جدید بازی افسانه زلدا بود.
در ابتدای این ویدیو آقای Eiji Aonuma (تهیهکننده بازی) در رابطه با القای حس حضور در یک دنیای وسیع صحبت میکند، حسی که به خوبی در عناوین دو بعدی سری بازیهای افسانه زلدا قابل لمس بود ولی در عناوین سه بعدی به دلیل محدودیتهای سختافزاری و اجبار به طراحی قسمتهای مختلف نقشه بازی به صورت جدا از هم و اتصال آنها به روشهای مختلف به یکدیگر (همانند همان کاری که در عنوان The Wind Waker انجام شد) به مراتب سختتر و سختتر شد. حال بوسیله تکنولوژی جدید و کنسول WiiU شرکت نینتدو قصد دارد تا دوباره همان حس و حال حضور در یک دنیای بسیار بزرگ و یکپارچه را به گیمرها منتقل کند و در همین راستا خبری از طراحی خطی مراحل و قسمتهای مختلف بازی نیست. بازیکن میتواند در هر زمان به هر کجای دنیای بازی که خواست سفر کرده و به جستوجو در آن منطقه بپردازد و محدودیتی در رابطه با ترتیب سفر به قسمتهای مختلف بازی در نظر گرفته نشده است. همچنین راهها و روشهای مختلفی برای رسیدن به یک منطقه وجود دارد که همین مساله باعث ایجاد تغییرات زیاد و جالبی در طراحی پازلها و معماهای بازی شده است.
پس از این صحبتها شاهد ویدیویی از بازی هستیم. در این ویدیو فردی سوار بر اسب در یک دشت بسیار وسیع و سرسبز دیده میشود، دشتی آرام و زیبا که تکان خوردن چمنها در اثر وزش باد و مشاهده مراتع کوهستانی در دوردست جلوهای خیرهکننده به آن داده است. آقای Aonuma (تهیهکننده بازی) اعلام میکند تمامی مناطقی که مشاهده میکنید قابل دسترسی هستند و اگر بخواهید میتوانید به کوههایی که در دوردست خودنمایی میکنند رفته و به ماجراجویی در آنها بپردازید. در ادامه، محیط آرام و زیبای بازی با حمله موجودی شبیه به عنکبوت و شلیک لیزر و به آتش کشیدن منطقه از بین میرود. فرد سوار بر اسب از دست عنکبوت غولپیکر فرار میکند تا جایی که ادامه مسیر توسط این موجود از بین رفته و قهرمان ما مجبور به مبارزه شده و با شلیک تیرهای انفجاری به دو دست عنکبوت او را سردرگم میکند و در همین حال بر روی اسب میایستد و با یک جهش بلند خود را رودرروی عنکبوت غول پیکر قرار میدهد و با شارژ کردن کمان خود و شلیک تیری عجیب قصد دارد تا این هیولا را از پای در آورد. در همین جا نمایش بازی پایان میابد و عدد 2015 به نشانه انتشار بازی در آن سال بر روی صفحه نقش میبندد.
در طی نمایشگاه E3 آقای Aonuma اعلام کردند که ویدیو پخش شده از بازی بخشی از گیمپلی بازی بوده و گرافیک زیبا و چشم نوازی که شاهد آن بودیم متعلق به گیمپلی بازی است و در جواب سوال یکی از طرفداران که آیا فرد سوار بر اسب لینک (قهرمان سری) است یا نه؟ ایشان پاسخ میدهند: ممکنه که لینک نباشه!
همین پاسخ سوالهای زیادی را در ذهن طرفداران ایجاد میکند؛ آیا در شماره جدید با فرد دیگری غیر از لینک بازی میکنیم یا اینکه این جواب یک شوخی کوچک از طرف تهیهکننده بازی بوده؟ البته آقای Aonuma قبلاً از علاقه خود به ایجاد تغییر در ریشههای سری سخن گفته بود و ممکن است که یکی از همین تغییرات حضور شخص دیگری بغیر از لینک بعنوان شخصیت قابل بازی باشد.
در هر حال نکته مهم نمایش خیره کننده این بازی در نمایشگاه E3 امسال بود، نمایشی که بسیاری از طرفداران قدیمی و جدید بازی را سر وجد آورد و نشان داد که کنسول WiiU تازه در ابتدای راه است.
حال باید دید آیا این بازی بار دیگر میتواند بعنوان برگ برنده شرکت نینتندو انجام وظیفه کند یا خیر؟
نویسنده:
Little Big Planet 3
Little Big Planet 3,تا قبل از کنفرانس سونی مطمئنا به ذهن هیچکس خطور نمیکرد LBP3 جزو سورپرایزهای این کنفرانس باشد. LBP3 یک غافلگیری به تمام معنا بود و این را از واکنش حضار پس از نقش بستن نام بازی بر روی صفحه نمایشگر سالن میتوان فهمید. معمولا قبل از E3 بازار حدس و گمانها پیرامون معرفی بازیها جدید داغ میشود اما سونی به هیچ وجه اطلاعاتی از این بازی بروز نداد تا طرفداران را در شب کنفرانس حسابی غافلگیر کند. پس از معرفی InFamous first light صفحه نمایشگرها سیاه شد و به یکباره نام بازی بر روی آن نقش بست تا حاضران در سالن با جیغ و دادهای خود شدت هیجانشان را نشان دهند. نمایش بازی کاملا بصورت گیمپلی بود که مبنای آن معرفی 3 شخصیت جدید بود. مبنای گیمپلی و نوع چالشهای پلتفرمر بسیار متنوعتر شده و سکبوی دوست داشتنی هم به ابزار جدیدی مجهز شده است تا هیچ چیز تکراری در بازی نبینیم. طراحی 4 شخصیت جذاب و بامزه نشان میدهد سازندگان تمرکز بیشتری بر روی بخش چندنفره بازی گذاشتهاند که همیشه جزو نقاط قوت LBP بوده است. در ابتدای نمایش سکبوی به تنهایی مسیری را طی کرد تا کاراکتر جدید بازی یعنی oddsock را معرفی کند.سپس oddsock با حرکت بر روی یک غلطک، پلتفرمی را بالا میآورد که دیگر شخصیت جدید بازی بر روی آن قرار دارد یعنی toggle ! سپس toggle با استفاده از قابلیت تغییر اندازه خود آخرین شخصیت بازی را که swoop باشد معرفی میکند.
حالا گروه 4 نفره پارچهای ما کامل شده و آماده ماجراجویی های بامزه خود است. حضور 4 شخصیت با ویژگیهای گوناگون از جمله تغییر سایز، دویدن سریع، پرواز کردن و … ابعاد جدیدی به گیمپلی بازی بخشیده است. طبق نمایشی که در کنفرانس دیدیم تمام چالشها و مراحل بازی بر اساس این قابلیتها طراحی شدهاند و مطمئنا بسیار متفاوت از نسخههای قبلی خواهند بود. LBP2 به قدری کامل بود که تا قبل از معرفی نسخه سوم تصور چیزی بهتر از آن کمی سخت بود اما گویا سازندگان در نسخه سوم با هوشیاری تمام علاوه بر حفظ فضای خلاقانه بازی، گیمپلی متفاوتی را عرضه کردهاند. البته سازنده بازی دیگر استدیوی مدیا مولکول که دو نسخه قبلی کار آنها بوده نیست و دو استدیو Sumo Digitalو XDev Studios Europe کار ساخت بازی را بر عهده گرفتهاند که گویا به زیبایی از پس آن برآمدهاند.
اگر با سری LBP آشنایی داشته باشید میدانید که بخش اعظمی از بازی مختص به بخش طراحی مرحله و قابلیتهای منحصر به فرد آن است. در واقع LBP در نسل گذشته از پیشگامان این بخش در بازیها و منبع الهام بسیاری از بازیهای دیگر برای ساخت و اشتراک مراحل بود. این بخش در نسخه دوم بازی به قدری تکامل یافت که واقعا بعید است خود سازندگان هم بتوانند چیزی کاملتر از آن بسازند. در نمایش E3 چیزی از بخش ساخت مرحله در نسخه سوم ندیدیم اما اعلام شد تمامی مراحلی که در دو نسخه گذشته توسط بازیبازان ساخته شده در نسخه سوم هم در دسترس خواهد بود. LBP3 در پاییز امسال برای PS4 در دسترس خواهد بود تا لیست عناوین این کنسول در سال 2014 را پربارتر کند.
نویسنده:
Inside
Inside,چهار سال پس از موفقیت و اقبال عمومی بازی مستقل Limbo، استودیو Playdead در خلال کنفرانس مایکروسافت نمایش کوتاهی از گیمپلی پروژه جدید خود یعنی Inside داشت.
دنیای سیاه و سفید، دو بعدی و مینیمال پسر کوچک ما شاید پازلهای نسبتا راحتی برای حل کردن داشت، اما عوامل شکل دهنده اتمسفر و جلوههای بصری آنقدر زیبا و دلنشین بود که به شکل گرفتن پازل بدیع دنیای لیمبو انجامید.
اما Inside هم ادامه Limbo هست و هم نیست. هست، برای اینکه رفرنسهای متعددی دارد به آنچه که ما در Limbo دیدهایم، شباهتهایی که از خود شخصیت اصلی داستان شروع میشود و به اتمسفر، پازلها و المانهای گیمپلی ختم میشود. نیست، چون دنیای سیاه و سفید و مینیمال گذشته کمی رنگ باخته و رنگ و لعاب گرفته است، آنچه که میبینیم دیگر دو بعدی صرف نیست و به نوعی 2.5 بعدی است که با افزودن پرسپکتیو به صفحه تصویر بدست آمده است (شبیه آنچه که در بازی Deadlight دیدهایم) و بطور کلی Inside یک دنباله معنوی است بر Limbo.
در برداشتهای اولیه از تریلر نمایش داده شده، محیطی دارای تم خاکستری را میبینیم که توسط یک سیستم ظالم کنترل میشود، سیستمی که کنترل مغز انسانها را بدست گرفته و در جهت اهداف اهریمنی خود از آنها سود میبرد. مراحل بازی ظاهرا در یک کارخانه بسیار بزرگ طراحی شده است، انسانهایی را در پس زمینه تصویر میبینیم که کنترل ذهنشان را سیستم در اختیار خود گرفته و بدون کوچکترین قدرت فکری در صفهای منظم در اختیار سیستم هستند اما مغز پسرک جوان ما ظاهرا از دسترسی و کنترل سیستم در امان مانده و او بدنبال یافتن راه فراری از این کارخانه بزرگ است. از چالشهای مهم او در این راه نیز میتوان به عبور از موانع، در امان ماندن از دوربینهای مدار بسته، نیروهای امنیتی و فرار از دست سگهای نگهبان اشاره کرد.
در پایان ویدیو پسرک جوان را در جمع افرادی میبینیم که ظاهرا سلامت عقلی خود را هنوز از دست نداده و از یک صفحه شیشهای به جایی خیره شدهاند، شاید به راه خروج و مسیر بدست آوردن آزادی و شرف خود.
تیم 25 نفره Playdead پس از خارج کردن Limbo از انحصار Xbox 360 و پورت آن در سال 2011 برای پلتفرمهای گوناگون، کار خود را برای ساخت پروژه Inside با موتور Unity آغاز کرد. بدون اخبار قبلی نمایش بازی برای E3 محیا شد و بطور قطع میتوان گفت این نمایش یکی از بزرگترین سورپرایزهای مراسم امسال بود.
بازی برای پلتفرمهای گوناگون در نیمه اول سال 2015 محیا خواهد شد اما پلتفرم Xbox One از انحصار زمانی عرضه محصول بهره خواهد برد.
نویسنده:
Forza Horizon 2
Forza Horizon 2 ,فورتزا هورایزن IP است که در اواخر نسل گذشته خلق شد اما به قدری کامل و شگفتآور بود که در مدت کوتاهی طرفداران زیادی پیدا کرد بطوری که حالا با معرفی نسخه دوم گویی یک عنوان پر سابقه و قدیمی معرفی شده و بازیکنان زیادی را خوشحال کرده است. البته این کم نقص بودن هورایزن بیدلیل نیست. کافی است نگاهی به استدیو سازنده پشت این عنوان بیاندازیم. جمعی از نوابغ صنعت بازیسازی از استدیوهای مختلف در این استدیو گرد هم آمدهاند و این عنوان را خلق کردهاند. افرادی که هر یک از آنها سابقه کار بر روی یک عنوان ریسینگ فوقالعاده را در کارنامه خود دارند از Burnout و NFS گرفته تا Dirt و Grid ! پس چندان بیراه نیست که انتظارات از این تیم به شدت بالا باشد. آنها در نسخه اول بازی به قدری کم نقص کار کردهاند که تصور نسخه دوم و بهبودهای آن واقعا سخت خواهد بود. شاید هورایزن1محکمترین قدم را برای ورود دنیای جهان باز به عناوین ریسینگ برداشت. البته پیش از این هم بعضا شاهد این ویژگیها بودیم اما در هورایزن جهانِ بازِ بازی تاثیر به مراتب بیشتری بر گیمپلی بازی داشت.
یکی از جذابترین ویژگیهای آن جست و جو در نقشه بازی و کشف ماشینهای کلاسیک و قدیمی در گاراژهای متروکه بود؛ ویژگی که حال سازندگان قول دادهاند تا در نسخه دوم آن را به اوج برسانند و ماشینهایی را در نقشه پیدا کنند که هرگز آنها را ندیدهاید. طراحی هنری شگفتآور نسخه اول بیشک مهمترین بخش گرافیکی نسخه اول بود. مناظر چشم نوازی که در طول رانندگی با آنها مواجه میشدید به قدری زیبا بودند که حتی ارزش این را داشتند تا چند لحظهای پایتان را از روی پدال گاز بردارید و به مناظر زیبای بازی چشم بدوزید. حال با اضافه شدن چرخه شب و روز و آب و هوا و همچنین وجود چند کشور در نقشه بازی باید انتظار لحظات فوقالعاده و مناظر بینظیری را در بازی داشت. نسخه اول از نظر گرافیک فنی نیز بر روی X360 به سختی قابل باور بود حال سخت افزار X oneدست تیم سازنده را در خلق جلوههای ویژه و تجربه بصری هرچه بهتر باز گذاشته است و تنها باید منتظر ماند و دید چه چیزی در هورایزن2 انتظارمان را میکشد.
با توجه به نمایشهایی که از بازی دیدیم، گیمپلی بازی کمترین تغییر را نسبت به نسخه قبل داشته است. البته گیم پلی در نسخه قبلی تقریبا بینقص ظاهر شد و تعادل بسیار خوبی بین سبک شبیه ساز و آرکید برقرار کرده بود و بنظر میرسد در نسخه دوم هم از همان فرمول استفاده شده است. همه چیز در هورایزن1 کم نظیر و دلچسب بود و هم اکنون در نسخه نسل بعدی هورایزن2 همه چیز چند پله بالاتر میرود (هرچند نسخه X360 بازی هم خالی از ارزش نخواهد بود). کسانی که نسخه اول را تجربه کردهاند میدانند چه شاهکاری در انتظارشان است و تنها آنها هستند که میتوانند این بیقراری ما برای تجربه نسخه دوم را درک کنند.
نویسنده:
Farcry 4
Farcry 4,ساخت دنباله برای آثار موفق امری بدیهی است، خصوصا اگر آن عنوان FarCry 3 باشد! پس از موفقیت سومین شماره از سری FarCry، همگان انتظار معرفی FarCry 4 را از سوی Ubisoft Montreal داشتند، اتفاقی که پیش از شروع E3 2014 به وقوع پیوست. بازی با یک تریلر معرفی و باز همان داستان FarCry 3 تکرار شد؛ یک شخص غیر نظامی، افسانههای محلی و دوباره یک بیمار روانی در نقش دشمن اصلی. بازی در طول کنفرانس نمایش داشت و به صورت کلی باید گفت گیمپلی بازی همانند نسخه پیشین است. شما آزادی عمل نسبتا خوبی در طول مراحل دارید و میتوانید به صورت مخفیکاری یا اکشن محض، هر مرحله را به پایان برسانید. در طول همین نمایش کوتاه مشخص بود که تنوع سلاحها زیاد بوده و هر کس میتواند آن گونه که دوست دارد، از بازی لذت ببرد. وسایل نقلیه کماکان در بازی حضور دارند و با توجه به بزرگی محیط به نظر میآید نقش زیادی در بازی داشته باشند.
قابلیت Takedown کردن دشمنان از درون یک وسیله نقلیه، قابلیت جالبی بود که در نمایش بازی مشاهده کردیم. اضافه شدن یار کمکی، یکی از پیشرفتهای این شماره است و شما قادرید مراحل را به صورت Co-op و با کمک دوستتان به پایان برسانید. همانند نسخه قبل محیط بسیار پویا بوده و انواع حیوانات مختلف در بخشهای مختلف وجود دارند. مثلا در طی نمایش بازی عقابی را میبینیم که در حال پرواز است، چند لحظه بعد عقاب، حیوانی را شکار کرده و با خود به آسمان میبرد و دقایقی بعد مشاهده میکنیم که عقاب در حال خوردن حیوان نگون بخت است. به علاوه نقش محیط در پیشبرد مراحل پررنگ تر شده خصوصا اینکه فیل کاربرد زیادی در بازی داشته و خوشحال خواهید شد اگر متوجه شوید توانایی سوار شدن بر روی فیل را نیز دارید! فیل علاوه بر قابلیت حرکت، میتواند دشمنان را نیز نابود کرده و یا وسایل نقلیه را سرنگون کند. قطعا شما نیز تایید میکنید که فیل سواری در طول یک بازی ویدئویی تجربه هیجان انگیزی خواهد بود.
بازی در هیمالیا جریان دارد و شاهد محیطی بزرگ، با پوشش گیاهی متنوع خواهیم بود، همچنین بخش اعظمی از بازی در کوهستان اتفاق خواهد افتاد و احتمالا وسایلی همچون کایت کاربرد زیادی در بازی خواهند داشت. FarCry 4 نمایش زیبایی در E3 2014 داشت و کسانی که از نسخه قبل این سری لذت بردهاند، بیصبرانه منتظر عرضه بازی خواهند بود، پس تا نوامبر 2014 منتظر بمانید، باز هم یک دشمن دیوانه در انتظار شماست!
نویسنده:
Dragon Age: Inquisition
Dragon Age: Inquisition,اگر بخواهیم تمامی سبکهایی که در صنعت بازیسازی وجود دارند در کنار یک دیگر قرار دهیم و از بین آنها برترینها را انتخاب کنیم یقینا یکی از انتخاب های ما سبک Action – RPG خواهد بود. سبکی که روز به روز بر تعداد طرفدارانش افزوده میشود و استودیوهای زیادی را به سمت خود جذب میکند. مشابه هر سبک دیگری در سبک Action – RPG نیز، استودیوهای نام آشنا و بزرگ زیادی وجود دارد. یکی از این استودیوها Bioware است که ساختههای بزرگی چون Mass Effect و Baldur’s Gate را در کارنامه خود دارد و از این نظر به عنوان یکی از بزرگترین استودیوهای این صنعت به شمار میرود.
حال با شروع نسل جدید شاهد عرضه عنوان جدیدی از سری مشهور Dragon Age هستیم که میتوان آن را پس از Mass Effect پرچمدار دوره جدید این استودیو دانست. به نظر میرسد که اینبار Bioware قصد دارد که با ساخت نسخه سوم بازی، شکوه و عظمت گذشته را به این سری بازگرداند. شکوه و عظمتی که نسخه اول بازی به ارمغان آورد و بعدها با ساخت نسخه دوم که به شدت ضعیفتر از نسخه قبلی کار شده بود از دست رفت!
در طی نمایشگاه E3 استودیوی Bioware جدیدترین ساخته خود یعنی Dragon Age: Inquisition را که پیشتر معرفی شده بود در کنفرانس مایکروسافت به نمایش درآورد تا در حضور عناوینی چون The Witcher خودی نشان دهد و به بازیکنان ثابت کند که بر خلاف بار گذشته اینبار Dragon Age میتواند رقیب شایستهای برای دیگر عناوین این سبک از جمله خود The Witcher باشد.
آنطور که از نمایشها پیدا است گویا Bioware اینبار قصد دارد که با بهره گیری از تجربههای به دست آمده از ساخت هر دو نسخه قبلی، ترکیبی ناب و متفاوت را برای بازیکنان به ارمغان بیاورد. بنابراین Dragon Age: Inquisition که به نظر میرسد بیشتر به همان ساختار قدیمی نسخه اول بازگشته، آنچنان هم از نسخه دوم بازی دور نشده و ظاهرا در مبارزات و برخی از دیگر نکات ریز از آن برداشتهایی هر چند کوچک کرده است.
اکنون به نظر میرسد Bioware تا به اینجای کار با بهره گیری از المانهای جدید و تجربههای خود توانسته کیفیت Dragon Age: Inquisition را به سطح مطلوبی برساند و از این طریق بازیکنان و به ویژه طرفداران سرسخت این سری را راضی نگه دارد. طراحیهای منحصر به فرد و جذاب، دنیای به شدت وسیع و فانتزی که بازیکنان را تا حدودی به یاد سری بزرگ Lords of The Rings نیز میاندازد، پیشرفت برجسته گیمپلی نسبت به نسخههای قبلی و کیفیت چشمنواز بصری بازی را میتوان از جمله عواملی دانست که باعث میشوند تا جدیدترین ساخته Bioware در لیست برترین بازیهای نمایشگاه قرار گیرد.
حال باید دید که آیا Bioware میتواند با به کارگیری تجربه خود در روند ساخت Dragon Age، دیگر عناوین هم سبک و رقیب خود از جمله The Witcher 3 را که به نوعی بزرگترین رقیب برای آنها محسوب میشود کنار بزند یا خیر.
نویسنده:
Batman: Arkham Knight
Batman: Arkham Knight,نسل هفتم بازیهای کامپیوتری را میتوان عصر خیزش بتمن دانست. Rocksteady با سری آرکهام توانست یکی از موفقترین بازیهای اقتباسی تاریخ را خلق کند و استانداردهایی ایجاد کرد که پس از آن به سرعت توسط دیگر استدیوهای بازیسازی بکار گرفته شد. مبارزات فیزیکی جدید، سیستم کارآگاهی بتمن و … تنها بخشی از نوآوریهای خلق شده توسط Rocksteady بود. المانهایی که به زیبایی و بصورت بینقص در بازی پیاده سازی شدهاند. هم اکنون با ورود نسل جدید کنسولهای خانگی، Rocksteadyساخت نسخه جدیدی از سری آرکهام را در دستور کار خود قرار داد. حال باید دید این استدیو در سومین تجربه خود در ساخت بازیهای ارکهام چه نوآوری و المان تازهای در نظر گرفته است. در همان ابتدای معرفی Arkham Knightاطلاعاتی درباره Batmobile و استفاده از آن در بازی منتشر شد که نشان میداد Rocksteady در این نسخه سیستمی به مراتب متفاوت برای گیمپلی بازی در نظر دارد که به واسطه آن سبک گیمپلی بازی دستخوش تغییرات محسوسی شده است. رانندگی با Batmobile تجربهای تازه برای علاقهمندان به سری است. در کنفرانس شرکت سونی نمایش مفصلی از گیمپلی بازی دیدیم که تاکید آن بیشتر بر روی قابلیتهای Batmobile بود. به نظر میرسد دو ویژگی اساسی Batmobile استفاده از آن در چالشهای پلتفرمر و نبرد با سلاح گرم است. در نمایش بازی مثل همیشه درگیری مفصلی بین بتمن و دشمنانش را شاهد بودیم اما اینبار با این تفاوت که این درگیریها همراه با وسایل نقلیه مجهز به سلاحهای گرم بود.
کنترل Batmobile روان و حالتی آرکید گونه دارد و احتمالا استفاده از آن برایتان ساده خواهد بود. اما چیزی که نقطه قوت این ماشین است سلاحهای مجهز آن است. درگیری با دشمنان با استفاده از Batmobile بسیار جذاب بود و همراه با افکتهای بسیار چشمگیری است. علاوه بر ابعاد تازه گیمپلی که در نمایش دیدیم بازی از نظر گرافیکی به کلی متحول شده است. توجه به جزئیات در لباس بتمن واقعا شگفتآور است و به واقع تصور همچین جزئیاتی در فضای باز شهر آرکهام سخت است. طراحی شهر آرکهام هم با توجه به استفاده از Batmobile کاملا متحول شده است. جزئیات زیادی در طراحی خیابانها، ساختمانها و بطور کلی فضای شهری قابل مشاهده است که بطور حتم بازی را از لحاظ بصری چشمنوازتر از گذشته خواهد کرد. شهری که در این نمایش دیدیم همچنان همان اتمسفر سنگین و خاص آرکهام را داشته با این تفاوت که طراحی دقیقتر شهر باعث خلق فضایی باورپذیرتر از بازیهای قبلی شده است. از ابتدای معرفی Arkham Knight طرفداران امید زیادی به آن داشتند و حال با نمایشی که بازی در E3 داشت میتوان مطمئن بود که بازی طرفداران خود را ناامید نخواهد کرد و همچون نسخههای قبلی خواهد درخشید.
نویسنده:
Assassin’s Creed: Unity
Assassin’s Creed: Unity,هیچ یک از ما از آخرین اقامت سری Assassin’s Creed در کشورهای اروپایی خاطره خوبی نداریم. از نسخه دوم این سری بازی که با حضور شخصیت محبوب و کاریزماتیک Ezio Auditore da Firenze دنبال میشد! هرچقدر به سمت دنبالههای تکراری و سطحی حرکت کردیم، ماندن در زیر آفتاب ایتالیا و بالا رفتن از در دیوارهای شهرهای مثل هم، رفته رفته تکراری و کسل کننده شدند. در ادامه سفر به آمریکا هم آن “جستجوی بهشت” ای نبود که همه انتظارش را داشتند. ولی با عرضه Assassin’s Creed IV یک بار دیگر ورق برگشت و دوباره نام این بازی بر سر زبانها افتاد و سری بازیهایی که علارغم شروع خوب و پتانسیل بالا کم مانده بود تا حد یک مضحکه تقلیل یابد، یک بار دیگر جان گرفت. تلفیق عناصر گیمپلی متنوع و متفاوت چون کشتی سواری و حضور در نقش یک دزد دریای/اساسین، خوب جواب داد بطوری که همه انتظار داشنتد در ادامه یک عنوان مستقل که صرفا بر پایه دزدان دریایی باشد روانه بازار شود. (چه کسی به وفاداری به خط مشی سری و داستان پیچیدهاش اهمیت میدهد؟!) اما باز هم سورپرایز دیگری، (البته با افشاگریهای موجود در آخرین قسمت بازی انتظارش هم میرفت) بازی بار دیگر به سرزمین لهجههای بانمک، یعنی همان اروپا بازگشته است و اگر تا الان (به لطف دنبالههای آبکی نسخه دوم!) حسابی از لهجه ایتالیایی متنفر شدهاید، هیچ نگران نباشید چون اینبار قرار بر این است که پایمان را داخل چکمههای فرانسوی شخصی به نام Arno Victor Dorian فرو کنیم و فرانسوی باشیم!
سرزمین مجسمههای برهنه، شعر و ادبیات، معماری بینظیر و انقلاب کبیر. مسلما دو ایدهی آخری از نقاط قوت و عطف داستان و گیمپلی نسخه جدید هم خواهند بود. از لحاظ طراحی محیطهای بازی تا جایی که از ویدیوهای منتشر شده میتوان استخراج کرد باز هم مثل عناوین قبلی با یک اثر فوقالعاده چشم نواز و خوش رنگ و لعاب طرف هستیم، البته وجود بناهای تاریخی و معماری منحصر بفرد فرانسه آن دوران بخودی خود سطح کیفی این بخش را بالا نگه میدارند و به لطف قدرت سخت افزاری بالاتر نسل جدید، اینها همگی به خوبی پیاده سازی خواهند شد. مسایل تکنیکی دیگری مثل پردازش نماهای دوردست و پرداختن به جزییات در تمامی جنبهها و همچنین تعداد NPCها هم به طرز چشم گیری افزایش پیدا کردهاند. طراحی لباسهای شخصیت اصلی و حتی NPC ها و دشمنهای بازی هم در سطح بالایی قرار دارند و به نظر میرسد هرکدام فیزیک مخصوص خودشان را دارند.
آنطور که از اخبار رسیده از بازی هم بدست میآید قرار است هوش مصنوعی دشمنان و NPCها کمی بهتر شود و دیگر شاهد صحنههای Epic Fail قبل نباشیم. اما قبل از عرضه هم میتوان از حضور باگهای معروف سری مطمئن بود، عنصری که دیگر به عضو جدانشدنی این سری تبدیل شده است و به نوعی میتوان آنرا گردن دستگاه فوق پیشرفته Animus هم انداخت ! و اما گیمپلی بازی جدید بدون شک همان چیزی خواهد بود که انتظار میرود؛ کنسانترهای از مجموعهی گیمپلیهای تمامی نسخههای قبلی! یعنی همان روشی از از همان ابتدا سازندگان در پیش داشتهاند. حتی شاید کشتی رانی هم بعدها به لیست فعالیتهای بازی اضافه شود. اما نباید منکر این قضیه شد که گیمپلی بازیهای این سری همیشه سرگرم کننده، متنوع و بخوبی با همدیگر ترکیب شده بودند. اگر این اخبار هم شما را خوش بین نمیکند باید گفت سازندگان قول مراحل داستانی و فرعی متنوعتر و نحوه انجام آزادانهتر هر مرحله را دادهاند و امکان انجام بازی به صورت Co-op چهار نفره هم یکی دیگر از برگهای برنده بازی است.
سیستم مبارزه و بالا رفتن از ساختمانها (Free Running) هم از قرار معلوم دچار تحول مثبت شدهاند و قرار است متفاوتتر و چالش برانگیزتر از قبل باشند. Assassin’s Creed Unity بازی چشمنوازی به نظر میآید و نمایش نفسگیرش در مراسم E3 2014 قند را دل خیلیها آب کرد. ما هم مثل شما با دیدن ویدیوی معرفی بازی و نمایش گیمپلیاش در مراسم امسال تحت تاثیر قرار گرفتهایم (واقعیتی که با جایگاهش در این لیست هم همخوانی دارد) و با وجود اینکه دلهایمان پر از امید از کیفیت بالای این عنوان است اما باید گفت هر نسخه جدید این سری مثل هندوانه است؛ یا به همان مزه و خوشرنگی هندوانههای (بعضا شیرین) قبلی خواهد بود و یا ارزش خوردن را نخواهد داشت.
نویسنده:
Bloodborne
اگر شما یکی از طرفداران سبک Action – RPG هستید یا علاقه به این دارید که با قرار گرفتن در وضعیتهای دشوار، توانایی خود را بسنجید، یقینا با سری Souls آشنایی کامل خواهید داشت. سری بازیهایی که سبک و سیاق و طراحیهای مخصوص به خود را دارند و به همین خاطر هم میتوان آنها را از بسیاری از عناوین هم سبک خود که در میان آنها عناوین بزرگ دیگری چون Skyrim و Mass Effect نیز وجود دارد، برتر دانست!
با شروع نسل هفتم Miyazaki که کارگردانی آنچنان مشهور و بلند آوازه هم نبود فرصت را غنیمت شمرد تا با ساخت Demon Souls درِ تازهای را به سوی بازیکنان بگشاید و آنها را به دنیای پریشان و عجیبی که ریشه در تخیلاتش داشت دعوت نماید. دنیایی که میازاکیِ کارگردان در آن هیچ رحمی برای بازیکنان قائل نبود و تنها میخواست که با آفریدههای ترسناک و شیطانی خود طعم واقعی مرگ و شکست را به آنان بچشاند.
از پیشتر در مورد ساخت Demon Souls II آن هم به صورت انحصاری برای کنسول خانگی شرکت سونی (مشابه نسخه اول بازی) صحبتهایی شده بود و خبرها و شایعههایی هم هر چند کم و نا معتبر از این عنوان پخش میشد. عدهای منتظر Demon Souls II و عدهای هم منتظر عنوانی جدید با ساختاری جدید واسم رمز Project Beast بودند. سرانجام در کنفرانس سونی در نمایشگاه E3 که همگان انتظار معرفی این عنوان جدید را در کنار عنوان بزرگ و خاک خورده The Last Guardian میکشیدند، Blood Borne یا همان Project Beast سابق به نمایش درآمد.
از همان ابتدای نمایش با دیده شدن ماه و تم تاریک بازی آن هم کنار صدای ناقوس به راحتی میشد حدس زد که بازی بر خلاف ساختههای قبلی میازاکی، حال و هوای تاریک دوره ویکتوریایی را دارد اما نه آن حال و هوای ویکتوریایی که از لندن قرن نوزدهم در ذهن ما نقش بسته، بلکه ساختار جدید و به شدت ترسناک و خفهتری که در ذهن میازاکی نقش بسته و وی قصد دارد تا با به تصویر کشیدن آن (تا حدودی) سبک Survival Horror و Action – RPG را در هم آمیزد و معجونی را تحویل طرفدارانش دهد که کمتر بازیکنی حتی جرات نگاه کردن به آن را داشته باشد.
در هر صورت همان طور که انتظار میرفت نمایش بازی در نمایشگاه E3 به شدت قدرتمند ظاهر شد و توانست مورد تحسین واقع شود. تحسینهایی که نوید عنوانی به شدت خونینتر، با کیفیتتر، ترسناکتر، تاریکتر، سختتر، سریعتر و جذابتر از ساختههای قبلی میازاکی را میدهند. ساختههایی که حتی آوردن نام هر یک از آنها به تنهایی کافی است تا مو را بر بدن هر شخصی سیخ کند!
حال باید دید که آیا میازاکی که هم اکنون به عنوان یکی از اساتید بزرگ سبک Action – RPG از او یاد میشود میتواند بار دیگر با ساخته جدید خود بازیکنان را به کام مرگ فرا خواند و با روان آنها، آن هم به روش مخصوص خودش بازی کند یا نه ! ساختهای که با خشونت دیوانه وار خود میتواند به راحتی هر چه تمامتر سری Souls و حتی هر بازی دیگری را کنار بزند.
در آخر باید گفت که به نظر میرسد میازاکی با ساخت این بازی قصد دارد تا راهی را که ساختههای پیشین او نتوانستند طی کنند، بپیماید و دیگرعناوین این سبک را در دریای خونی که به راه انداخته غرق کند!
نویسنده: