تاریخچه و داستان بازی ها

داستان جهان مورتال کمبت

در دنیای بازی Mortal Kombat ، بُعد‌ها و قلمروهای متفاوتی وجود دارند. در این جهان خبری از دنیاهای موازی نیست و قلمروهایی که کاملا از هم متفاوت هستند. زمین همان دنیای ما یعنی کره زمین است یا شاید هم دنیایی است که به اندازه کافی به دنیای ما شباهت دارد.

برای تماشای آیتم ویدیویی در یوتوب کلیک کنید

قلمرو دوم Edenia نام دارد ، دنیایی از جادو و زیبایی به وجود آمده و شبیه به دنیاهای شاد داستان‌های دیو و پری است.

قلمرو سوم ولی تفاوت مهمی با دو قلمرو نخست دارد. قلمرویی با نام Outworld ، جهانی وحشی که در آن خشونت بیداد می‌کند و هیولاهای فراوانی در آن زندگی می کنند.

قلمرو چهارم Netherrealm است که جهنم یونیورس مورتال کمبت محسوب می شود.  این جهان که با نام Hell هم شناخته می شود از جهات زیادی به Outworld شباهت دارد و در آن ارواحی و موجوداتی که مرتکب جنایت ها و خون ریزهای وحشتناک شده‌اند به شکنجه ابدی محکوم می‌شوند.

قلمرو  پنجم  Seido یا همان Orderrealm است. قلمرویی که از نامش پیداست، جهانی است منظم و البته شدت فاشیستی که قوانین به شدت سفت و سختی دارد.

قلمرو ششم Chaosrealm نام دارد و ساختارش کاملا برخلاف  Seido  است. قلمرو که در آن آنارشی و هرج و مرج بیداد می کند.

با این حال تعدادی قلمرو دیگر بجز دنیاهای اصلی نیز وجود دارند که در داستان‌های بازی به آن‌ها کمتر اشاره شده است: مانند قلمرو انسان‌های خزنده ، قلمرو خون آشام‌ها ، قلمرو حشره‌ها.

در بیشتر موارد خدایان و رب النوع‌ها از این قلمروها محافظت می‌کنند. این رب النوع‌ها انواع مختلفی دارند. رب النوع‌های عادی‌ که در امور انسان‌ها به صورت محدود و حساب شده دخالت می کنند و همچنین خدایان یا رب النوع‌های کهن که هرچند قدرتمند‌تر هستند اما در نهایت کار زیادی انجام نمی‌دهند. آن‌ها به ندرت مداخله می‌کنند، حتی زمانی که واقعا نیاز است که در مسائلی حضور پیدا کنند.

جالب است بدانید قلمروها قابلیت جذب و تسخیر یکدیگر را دارند که به نوعی باعث چشم انداز ناپسندی می‌شود که در نهایت نتیجه این اتفاق هرج و مرج و بی نظمی است. اما رب النوع های کهن یا همان Elder Gods برای جلوگیری از هرج و مرج دنیاها، یکسری قوانین وضع کردند. بر این اساس تنها راه چیره شدن بر یک قلمرو و جذب آن از طریق مسابقات مورتال کمبت است. در این مسابقات رزمی و تن به تن قهرمانان قلمرو مختلف با یکدیگر مبارزه می کنند. برنده هر تورنومنت تا دوره بعدی مسابقات پیر نخواهد شد و گذر زمان بر او تاثیر نخواهد داشت. همچنین اگر مبارزان قلمرو متجاوز، 10 تورنومنت پیاپی در مسابقه برنده شوند این حق را خواهند داشت که قلمرو قهرمان شکست خورده را تسخیر کند.

حالا که صحبت از پیری و گذر عمر شد جالب است بدانید در برخی از دنیاهای مورتال کمبت، مفهوم زمان متفاوت است و قهرمانان ممکن است هزاران سال عمر داشته باشند که در نوع خود شگفت انگیز است.

حالا که با کلیات دنیاها و قوانین دنیای مورتال کمبت آشنا شدید بهتر است به سراغ مبدا حوادث این مجموعه برویم.

در سال‌های بسیار دور در قلمرو زمین یک خدای کهن با نام Shinnok دیوانه‌ی قدرت شد. او به برادران خود پشت کرد و تصمیم گرفت که زمین را تسخیر کند تا تمام انسان‌ها و موجودات او را بپرستند. Shinnok مکار و حیله‌گر بود. او خدای سقوط کرده‌ای بود که رؤیای تصرف زمین را داشت با این حال نمی توانست بدون مطلع شدن دیگر رب النوع‌ها وارد زمین شود در نتیجه برای اینکه بتواند به راحتی از قوانین سفت و سخت دیگر هم نوعانش سرپیچی کند ، سنگ طلسمی ساخت تا به راحتی وارد Earthrealm شود. در ادامه رب النوع های کهن  وارد نبرد با او شدند و در نهایت Raiden خدای صاعقه را برای مقابله با او مأمور کردند. ریدن با کمک برادران و خواهرانش موفق شد Shinnok را در Netherrealm زندانی کند. او در آن قلمرو توسط شیطان شکنجه شد و مسلم بود که قرار نیست دست روی دست بگذارد و تسلیم شود. در نتیجه با جادوگری مکار و شیطان صفتی به نام Quan-Chi آشنا شد و او را به خدمت خود درآورد. Quan-Chi جادوگری بود که می‌توانست بدون اجازه از خدایان از مرز قلمروها عبور کند. او حیله‌گر و محافظه کار و یک خائن در تمام سری‌های Mortal Kombat است و نه تنها در قلمرو زمین دخالت‌ها و حیله‌ گری‌های خود را دارد بلکه در خیلی از دنیاهای دیگر هم حضور دارد.  بدین ترتیب این دو پلید با کمک یکدیگر موفق شدند شیطان از تخت قلمروش در Netherrealm به پایین بکشد تا شینوک بر این دنیا فرمانروایی کند. این خدمت گذاری کوان چی سبب شد تا شینوک قدرتی عظیم به او اهدا کند و کوان چی به دست راست شینوک تبدیل شود.

با این حال شینوک وکوان چی تنها نابودگران قلمروها نبودند و در دیگر دنیاها هم به مرور اتفاقات مهمی رخ داد.

رب النوع، محافظ و فرمانروا قلمرو ادنا Argus نام داشت.، به او الهام شده بود که نبردی عظیم بین مبارزان مسابقات مورتال کمبت رخ خواهد داد که نتیجه آن  وقوع Armageddon یا همان آخرالزمان در تمامی دنیاها خواهد بود. در نتیجه او و همسر جادوگرش یعنی Delia نقشه ای کشیدند تا پسران خود Taven  و Daegon را به خواب زمستانی فرو ببرند تا روزی که توانستند از خواب بیدار شوند، در مسابقه‌ای شرکت کنند و اسلحه‌هایی قدرتمند بدست آورند تا هیولای آتشین یعنی Blaze را نابود کنند. چون این عمل به طرز جادویی‌ای باعث بی‌اثر شدن توانایی‌ها و قدرت‌های تمامی جنگجویان در نبرد آرماگدون می‌شد. در نهایت پسری که این نبرد را پیروز می‌شد سلطه‌ قلمرو Edenia  را بدست می‌گرفت و جایگاه Argus را با نام محافظ Edenia ازآن خود می‌کرد.

در همین بازه و در دنیای Outworld اتفاقی دیگر در حال رخ دادن بود. برای مدت کوتاهی Outworld توسط Onaga که به پادشاه اژدها معروف بود، فرمانروایی می‌شد. نه تنها او دارای قدرت‌هایی بی‌همتا بود بلکه فرماندهی یک ارتش غیرقابل توقف از جنگجویان را بر عهده داشت. اما طولی نکشید که مشاور ارشد و قابل اعتماد او یعنی Shao Kahn به او خیانت کرد و او را با مسموم کردن و کشتنش از صحنه روزگار محو کرد و جایش را گرفت. جالب است بدانید ارتش Onaga خود را مومیایی کرده بودند تا بعد از قرن‌ها هنگام رستاخیر با شخص Onaga به دنیا باز گردند.

در این بین  «شائو کان» قصد فتح کردن تمامی دنیاها را در سر داشت.  مبارزان  تحت سلطه او در مسابقات Mortal Kombat شرکت می‌کردند و همیشه هم پیروز می‌شدند و اینگونه Zaterra مکان زندگی نژاد Saurians به او رسید. طمع Shao Kahn برای فرمانروایی تمامی نداشت و تصمیم گرفت قلمرو Edenia را نیز به سلطه خود درآورد. او Jerrod، پادشاه برحق Edenia  را به قتل رساند و ملکه و فرزند کوچک شاه را جزو دارایی های خود دانست. گفته می‌شد ملکه Sindel گرفتن جان خود را به بودن در کنار Shao Kahn ترجیح داد و جان خود را گرفت.

اما حقیقت این بود که سیندل خود عاشق شائوکان شده بود و برای رسیدن به معشوقه‌اش حاضر شد همسرش Jerrod را بکشد. با این حال کوان چی که در آن زمان با شائوکان همکاری می‌کرد علاقه‌ای به سیندل نداشت و گمان می‌‍کرد او باعث می‌شود شائوکان و خودش از اهدافشان دور شوند در نتیجه سیندل را کشت و طوری صحنه سازی کرد که انگار سیندل خودکشی کرده است.

پس از آن Shao Kahn تصمیم گرفت Kitana دختر کوچک Sindel را بزرگ کند و او را برای مبارزه و قتل آموزش دهد. زندگی Kitana، که در بازی‌های Mortal Kombat  حضور داشته، پر فراز و نشیب بوده. اولین حضور پرنسس Kitana به Mortal Kombat 2 برمی‌گردد که بعنوان دختر و یکی از متحدین اصلی Shao Kahn معرفی شد.  Kitana زیر نظر Shao Kahn بزرگ شد و درخدمت وی بود چون فکر میکرد امپراتور Shao Kahn پدر واقعی اش است Jade .و Mileena خواهر او گارد شخصی امپراتور بودند و به Shao Kahn خدمت می‌کردند.

با تمامی این تفاسیر سلطنت وحشت برانگیز Shao Kahn باعث شد تا در حکومت او نافرمانی‌هایی صورت بگیرد که یکی از آن‌ها قبیله‌ای جنگجو با نام Osh-Tekk بود. اگرچه پادشاه آن‌ها یعنی Kotal تسلیم Shao Kahn شد اما او به طور مخفیانه پسر کوچکش را به قلمرو زمین فرستاد. در همان زمان پسر Kotal به حکومت مایاها حکمرانی کرد و تبدیل به خدای آن تمدن شد. مردم آن سرزمین او را بعنوان Buluc، خدای جنگ و ایثار،  می‌پرستیدند. اما سرانجام مردم آن سرزمین ازبین رفتند و او به Outworld  بازگشت.

مدتی بعد مشخص شد که قلمرو زمین بسیار آسیب پذیر است و نه تنها توسط دشمنان بومی ممکن است مورد حمله قرار بگیرد، بلکه از دنیای خارج (Out World) نیز آسیب پذیر است. به این ترتیب، خدای رعد و برق و راهبان به توافق رسیدند که برای محافظت از قلمرو زمین گروهی از قهرمانان را از بین بهترین مبارزان انتخاب کنند. این گروه زندگی خود را وقف یادگیری و درک اینکه چگونه از استقلال این قلمرو در برابر تهدیدات جهان های دیگر دفاع کنند، اختصاص داده است.

برای مقابله و جلوگیری از حمله اهالی Outworld به قلمرو زمین، Raiden فرقه ای از راهبان شائولین با نام White Lotus Society را کنار یکدیگر جمع کرد که تا آن‌ها از قلمرو زمین محافظت کنند. بعدها بزرگترین مبارز این گروه Great Kung Lao یعنی جد بزرگ Kung Lao نام گرفت. او اولین انسانی بود که توانست بر «شنگ سونگ» غلبه کرده و زمین را نجات دهد. با این حال 50 سال پس از این اتفاق «Goro» او را شکست داد تا روح Great Kung Lao به دستان شنگ سونگ بیفتد.

با این حال پیش از شروع حوادث قسمت نخست مورتال کمبت ، اتفاقی مهم رخ می‌دهد و آن هم بیدار شدن زودهنگام Daegon است. این اتفاق در کنار حقه‌های کثیف شینوک سبب شد تا Daegon پدر و مادرش را کشته و گروه خلافکاری با نام Red Dragon را تاسیس کند. گروهی که بعدا انشعاب پیدا کرد و گروه خلافکار دیگری به نام Black Dragon از دل آن تاسیس شد.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا