به دنیای خشن Mortal Kombat خوش آمدید. بدون شک اتفاقاتی که در این دنیای بزرگ رخ می دهد به تنهایی باعث میشود تا این بازی از لحاظ غنای داستانی در رتبه ی بالاتری نسبت به عناوین هم رده اش قرار گیرد. دنیایی که رمز و راز بخش اعظمی از آن را تشکیل میدهد و در آن موجودات و انسان های فراوانی حضور دارند. سرنوشت هر یک از آن ها به نوعی با دیگری پیوند خورده است همین باعث می شود تا داستانی جذاب را برای مخاطبان خود به ارمغان آورند. در مقاله ای که پیش روی شما خوانندگان عزیز قرار دارد سعی شده است تا داستان تمامی شخصیت هایی که تا به حال در این سری معرفی و رونمایی شده اند؛ بیان شود. این شخصیت ها همگی به نوعی در این سری حضور داشتند؛ البته برخی از شخصیت های مربوط به دنیای این بازی نبوده اند اما در آن حضور داشته اند به همین علت در مورد آن ها نیز توضیحاتی داده شده است. همچنین چهار شخصیت نیز در مقاله قرار دارند که به صورت رسمی با استدیو بازیسازی Midway در ارتباط نبوده اند و توسط فن های بازی ساخته یا کشف شده اند. در مورد توضیحات مربوط به هر شخصیت نیز باید عنوان کنم که تمرکز اصلی ما در این مقاله بر روی آشنایی کامل با شخصیتهای اصلی که در نسخههای اولیه حضور داشتهاند میباشد و در مورد مابقی شخصیتها نیز توضیحاتی در حد قابل قبول و صرفا جهت آشنایی سطحی با داستان زندگی آنها داده شده است. پیش از شروع مقاله نیز لازم است که چند نکته را متذکر شوم و توضیحاتی را ارائه دهم که در زیر به تفصیل بیان خواهم کرد.
ابتدا بهتر است در مورد نام این مقاله که یک بیوگرافی جامع از شخصیت های Mortal Kombat است توضیحاتی را ارائه دهم. همان طور که قبلا اشاره شد در این مقاله هفتاد شخصیت وجود دارند و بخش اول نام مقاله به این قسمت باز میگردد. مقصود از شش میدان نبرد در واقع شش دنیای اصلی است که در این سری وجود داشته و همیشه مبارزاتی در آن صورت گرفته است که این دنیاها عبارتند از Earthrealm، Netherrealm، Outworld، Orderworld یا Seidan، Chaos World و Edenia. البته لازم به ذکر است که ممکن است دنیاهای دیگری نیز وجود داشتند اما هم اکنون یا نابود شده اند و یا اکثرا با دنیایی دیگر ترکیب گشته اند. همان طور که اکثر شما می دانید تمامی این دنیاها صاحب قهرمان، حکمران، نماد و یا ملکه هستند که با مطالعه و بررسی شخصیت ها با این لقب ها و عناوین بیشتر و بهتر آشنا خواهید شد. در نهایت آخرین بخش از اسم این مقاله نیز به مبارزات بی پایان و همیشگی این سری باز میگردد که همیشه و به طور مدوام ادامه داشته و خواهد داشت.
پیش از این نیز ذکر شده است که در این مقاله هفتاد شخصیت از سری MK حضور دارند که در مورد تمامی آن ها سعی شده است مطالب به صورت کامل، دقیق و بدون نقص جمع آوری و در داخل مقاله گنجانده شود. در صورتی که از علاقهمندان داستان بازی های ویدیویی هستنید بخش تاریخچه و داستان بازی ها را مشاهده کنید.
در این بخش قصد داریم که مروری بر تاریخچه این بازی جذاب داشته باشیم و توضیحی کوتاه از هر نسخه را برای شما بازگو کنیم. محوریت اصلی این توضیحات به صورت زیر است.
شخصیتهایی که در هر نسخه حضور داشتند
داستانی کوتاه از برخی قسمتها
پلتفرمهای منتشر شده و سال انتشار
نبردگاههایی که در هر قسمت به معرض نمایش در آمده است.
همچنین لازم به ذکر است که از درج توضیحات پیرامون نسخههای آپدیت شده و یا پورتهایی بر روی کنسولهای دیگر خودداری شده است.
Mortal Kombat
اولین نسخه از سری بازیهای Mortal Kombat که توسط شرکت بازیسازی Midway با سبک مبارزهای عرضه شد. این عنوان در سال 1992 با شکل و شمایلی Arcadeـگونه روانه بازار شد. 10 شخصیتی که در این نسخه معرفی شدند از لحاظ داستانی کاملا با یکدیگر ارتباط داشتند که از این ده نفر، هفت نفر از آنها به عنوان کارکترهای قابل بازی بودند و سه نفر دیگر که شامل Goro، Shang Tsung و Reptile میشدند به عنوان Boss یا شخصیت مخفی در این عنوان جای گرفته بودند. نبردگاههایی چون Courtyard، Palace Gates، Warrior Shrine، Pit 1، Throne Room، Goro’s Lair و Pit Bottom در این عنوان وجود داشتند که مبارزان در آن به نبرد میپرداختند.
Mortal Kombat 2
تنها پس از گذشت یک سال نسخه دوم عنوان محبوب Mortal Kombat توسط Midway بر روی ده پلتفرم عرضه شد و با همان سبک آرکیدگونه خود روانه بازار شد. داستان این عنوان به پیش از نسخه اول باز میگردد و با عنوان Shaolin Monks که سالها بعد عرضه شد ارتباط داستانی دارد. دوازده شخصیت در این نسخه قابل بازی بودند که از جدیدترین آنها میتوان به Shang Tsung و محافظ مخصوص وی یعنی Reptile اشاره کرد. همچنین چند شخصیت جدید مانند Baraka و Mileena نیز برای اولین بار در این سری معرفی شدند. لازم به ذکر است که ده شخصیت دیگر نیز که قابل بازی نبودند و تنها به عنوان Boss و یا پس زمینهای در نبردگاهها حضور داشتند؛ که از بین آنها میتوان به Noob Saibot، Smoke، Shao Kahn و Kintaro اشاره کرد. نکته جالبی که وجود دارد ساخت چندین نبردگاه جدید و رونمایی از آنها در این عنوان است که شامل The Dead Pool، Kombat Tomb، Wasteland، The Tower، Living Forest، Armory، Pit 2، The Portal و Kahn’s Aren میشوند.
Mortal Kombat 3
نسخه بعدی پس از گذشت دو سال یعنی در سال 1995 میلادی به بازار عرضه شد. این عنوان بر روی هفت پلتفرم عرضه شد که یکی از مهمترین آنان Sony PlayStation بود. این نسخه بعدها با آپدیتهایی که بر روی آن انجام گرفت با نامهای Ultimate Mortal Kombat و MK: Trilogy نیز شناخته شد. شخصیتهای قابل بازی در این عنوان پانزده نفر بودند که از بین آنها میتوان به بازگشت Kano و Sonya در این نسخه اشاره داشت و همچنین به حضور چند شخصیت جدید مانند Sindel، Sheeva، Cyrax، Sektor، Kabal و Nightwolf اشاره کرد. نکته جالب در این نسخه حضور Sub-Zero با سیمایی جدید و آزاد شدن کارکتر Noob Saibot با کد ویژه بود که در کنار Bossهایی چون Shao Kahn و Motaro جذابیت بالایی را به بازی تزریق میکردند. از نبردگاههای جدید این عنوان نیز میتوانیم به The Subway، The Bank، The Soul Chamber، The Bridge، Shao Kahn Tower، The Temple، Graveyard، Pit 3 و Noob’s Dorfen اشاره داشته باشیم. همچنین در مورد نبردگاهها جالب است بدانید که سه میدان وجود داشت که با زدن مشتی قدرتمند به حریف باعث میشد محل آن به بخش دیگری تغییر کند که این سه میدان عبارتاند از The Subway، The Bank و The Soul Chamber که به ترتیب به The Street، The Rooftop و The Balcony تغییر پیدا میکردند.
Mortal Kombat 4
این نسخه از بازی نیز مانند شماره قبلی در طی دو سال ساخته شد و در سال 1997 به دوستاران Mortal Kombat عرضه شد. این عنوان در واقع آخرین نسخه از ورژن Arcade مانند سری MK بود که البته با آپدیتی همانند MK3، در سال 1999 با نام MK: Gold شناخته شد که دارای چندین شخصیت قابل بازی جدید و نبردگاههایی جالب بود. در مورد تغییرات بنیادینی که در این نسخه صورت گرفت باید به سه بعدی شدن محیط اشاره داشته باشیم. سازنده بازی، Ed Boon در این باره گفته بود که من علاقه دارم بازی را به گرافیک و محیطی سه بعدی ارائه کنم اما همچنان مشتاق این هستم تا بازیکنان همان حس و حال قدیمی و دو بعدی را در حین مبارزه داشته باشند. همچنین از دیگر تغییرات اساسی میتوان به استفاده از Motion Capture برای اولین بار در این عنوان و همچنین قرار دادن سلاحی خاص برای هر شخصیت مانند شمشیر، تبر و گرز اشاره کرد که باعث بهبود کیفیت نهایی بازی و همچنین تغییراتی در بنیاد گیمپلی آن شد. در این نسخه نیز بار دیگر شاهد چند کارکتر جدید از جمله Shinnok، Quan Chi، Fujin، Tanya و Reiko بود که در کنار آنها سه شخصیت مخفی دیگر با نامهای Goro، Noob Saibot و Meat حضور داشتند. از نبردگاههایی که به این عنوان اضافه شده است میتوانیم به Elder Gods، Ice Pit، Reptile Lair، Shaolin Temple، The Prison، The Well و Wind World اشاره کنیم.
Mortal Kombat: Deadly Alliance
پس از گذشت پنج سال و در نوامبر سال 2002 شاهد نسخه بعدی Mortal Kombat بودیم که بر خلاف گذشته دیگر شماره نداشت و با پسوند اتحاد مرگبار روانه بازار شد. این عنوان بر روی چهار پلتفرم عرضه شد که مهترین آنان Xbox و PlayStation 2 بودند. تمرکز داستان در این نسخه حول اتحاد بین Shang Tsung و Quan Chi بود که قصد داشتند با استفاده از قدرت خود ارتشی باستانی را بار دیگر زنده کنند و به کمک آنها بر Outworld مسلط شوند. اتحاد مرگبار اولین نسخه MK بود که به صورت انحصاری برای کنسولهای خانگی و دستی منتشر شد و به هیچ وجه نسخه Arcade آن برای دستگاههای مربوطه ساخته نشد. شعار این نسخه مبارزهای بسیار بیرحمانه، شرارتبار و مرگبار بود. در این عنوان بیست و یک کارکتر قابل بازی حضور داشتند که تعدادی از آنها از جمله Frost، Kenshi، Blaze، Drahmin، Bo’ Rai Cho، Moloch، Li Mei و Mavado برای اولین بار مشاهده میشدند. از پیشرفتهای این نسخه نیز میتوان به بهبود مدلسازی شخصیتها، قرار دادن دو سبک مبارزه برای هر شخصیت که یکی با سلاح و دیگری بدون سلاح بود، قرار دادن بخش جدیدی با نام Konquest که در آن هر شخصیت دارای داستان مخصوص به خود بود و همچنین قابلیت خرید لباس و باز کردن کارکترهای مخفی به کمک سکههایی که در این بخش به دست میآورید. مانند تمامی نسخه بار دیگر شاهد چندین نبردگاه جدید بودیم که شامل Acid Bath، Drum Arena، Lost Tomb، Quan Chi Fortress، Shang Tsung Palace، Kuatan Palace، Lin Kuei Temple، Dragonfly، Palace Ground، NetherShip، Sarna Ruins، Lava Shrine و Moloch’s Lair میشدند.
Mortal Kombat: Deception
تنها با گذشت دو سال و در اکتبر سال 2004 شاهد انتشار یافتن این نسخه از سری Mortal Kombat بودیم که برای کنسولهای Xbox و PS2 عرضه شد و البته با تاخیری چهار ماهه در فوریه سال 2005 برای GameCube نیز منتشر شد. همان طور که اکثر شما به خاطر می آورید در این ویدئو ابتدایی این نسخه شاهد مبارزه سهمگین Raiden در مقابل Shang Tsung و Quan Chi بودیم؛ او موافق به شکست دادن اتحاد مرگبار بین آن دو نشد و در مقابل آنها به زانو در آمد. اما پیروزی این دو تن بسیار کوتاه بود زیرا آنها برای قدرت بیشتر به یکدیگر نیز خیانت کردند و به مبارزه پرداختند تا برنده قدرتمندترین شخص در تمامی قلمروها شناخته شود. در این نبرد نیز Quan Chi به پیروزی رسید اما ناگهان صدای قدمهایی کاخ و محوطه آن را به لرزه در آورد. هیبتی عظیم در حال ورود به سرسرا بود. بله، او کسی نبود جز پادشاه و امپراطور واقعی Outworld، Onaga، فرمانروای اژدهایان؛ او بازگشته بود تا قدرت از دست رفته خود را بازیابد. هیچکس جلودار او نبود.برای اینکه جلوی ورود Onaga گرفته شود هر سه نفر که تا دقایقی پیش دشمن هم بودند با هم متحد می شوند. اما با این حال اتحاد آنها هم مانع پیشروی Onaga نمی شود. وقتی Raiden متوجه می شود که با نیروهای معمولی نمیتوان جلوی او را گرفت، سعی میکند با جمع کردن همه ی انرژی خودش در یک گوی، آن رابه سمت Onaga پرتاب کند؛ اینکار انفجاری عظیمی را ترتیب داد و همه چیز را نابود کرد. اما او همچنان بدون یک خراش، پرقدرت و استوار در مقابل آنها ایستاده بود. چه کسی قادر به نابود کردن و متوقف کردن او بود؟
از داستان این نسخه که عبور کنیم به شخصیتهای جدیدی که در این نسخه برای اولین بار رونمایی شدند خواهیم رسید. در بین آنها میتوان به Ashrah، Hotaru، Darrius، Dairou، Havik، Kira، Kobra، Onaga و Shujinko اشاره کرد. از قابلیتهای جدیدی که در این عنوان گنجانده شده بود میتوانیم به محلهایی خاص و ویژه در هر نبردگاه برای کشتن دشمنان، وجود حرکت Hara-Kiri که خودکشی ساموراییها محسوب میشود، وجود سلاحهایی در هر نبردگاه جهت استفاده توسط شخصی که آن را زودتر به دست آورد، اضافه شدن بخشهای سرگرم کننده به بازی مانند شطرنج و پازل مخصوص MK، وجود شخصیت Noob-Smoke که با تعویض بین این دو شاهد تفاوت در سبک نبردهای آن دو بودیم و در نهایت نیز میتوان به یکی از گستردهترین بخشهای آنلاین که تا به حال در این سری وجود داشته است اشاره کنیم. در نهایت نیز باید نبردگاههای جدید این نسخه را معرفی کنیم که شامل Beetle Lair، Slaughterhouse، Sky Temple، Chamber of Artifacts، Dark Prison، Hell’s Foundry، Falling Cliffs، Golden Desert، Dragon Mountain، The Nexus و Dragon King’s Temple میشوند.
Mortal Kombat: Shaolin Monks
سبک این عنوان با نسخههای دیگر این سری تفاوت داشت و دارای المانهای Adventure بود. این نسخه را میتوانیم با احتساب تمامی آپدیتهای و پورتهایی که بر روی کنسولهای دیگر انجام شده است به عنوان نهمین نسخه از سری Mortal Kombat قلمداد کنیم. Shaolin Monks در تاریخ 16 سپتامبر سال 2005 میلادی توسط شرکت Midway برای کنسولهای Xbox و PS2 منتشرشد. پایه و اساس داستان بر سفر Liu Kang و Kung Lao بنا شده بود که در قلمروهای مختلفی به سفر میپرداختند تا از حملات Shang Tsung جلوگیری کنند و در این راه شخصیتهای بسیار زیادی نظیر Johnny Cage، Sonya Blade، Raiden و Jax به آنها کمک کردند و شخصیتهای دیگری مانند Goro، Reptile، Mileena، Jade و Baraka مقابل آنها مقلوب شدند. طرفداران سری MK با این نسخه از لحاظ داستانی مشکلات بسیاری داشتند و خیلیها عقیده داشتند که با داستان اصلی این سری تفاوت داشته است. وقایعی که در این نسخه اتفاق میافتد در زمانی بین نسخه اول و دوم رخ میدهد. این بازی دارای حالت Co’op نیز بود که البته به شکل Ko’op نوشته شده بود و همچنین شخصیتهای Scorpion و Sub-Zero نیز در آن قابل بازی بودند. از Bossهایی که در این نسخه حضور داشتهاند میتوانیم به Shao Kahn، Ermac، Kano، Kintaro، Shang Tsung و Goro اشاره کنیم. از نبردگاههای مهمی که در این نسخه وجود داشتند میتوانیم به Dead Pool، Ice Pit، Kombat Tomb، Living Forest، Pit 1، Pit 2، Shao Kahn’s Arena، Warrior Shrine و Wu Shi Academy اشاره داشته باشیم.
Mortal Kombat: Armageddon
این نسخه را میتوان اولین عنوانی نامید که بر روی یکی از کنسولهای نسل حاضر عرضه شده است. هفتمین عنوان از این سری در اکتبر سال 2006 بر روی کنسولهای خانگی PS2 و Xbox منتشر شد که آخرین نسخه بر روی این دو پلتفرم نیز به شمار میرود و برای اولین بار در 29 ماه می بر روی کنسول Wii عرضه شد. این نسخه را میتوان به نوعی کاملترین عنوان در سری Mortal Kombat دانست زیرا 62 شخصیت در آن حضور داشتند که این تعداد با منتشر شدن نسخه Wii و رونمایی از شخصیت جدیدی با نام Khameleon که در انحصار این کنسول بود به 63 نفر رسید. دو برادر جدید نیز در این نسخه حضور یافتند که با نامهای Taven و Daegon شناخته میشدند؛ در کنار این دو شخصیت چندین کارکتر قدیمی نیز بار دیگر به این عنوان بازگشتند که از بین آنها میتوان به Meat، Motaro، Rain، Sektor، Shinnok، Sheeva، Fujin، Kai و Kintaro اشاره کرد. در این نسخه نبردگاههای بسیار زیادی نیز ساخته شده بود که حدود 30 مکان وجود داشت که از بین آنها Scorpion’s Lair، Reiko’s War Room، Shinnok’s Spire، Pyramid of Argus، Chamber of Daegon، Red Dragon Caverns، Arctika، Botan Jungle، Meteor Storm و Fire Well برای اولین بار در این سری قرار گرفته بودند. این نسخه جوایزی چون بهترین بازی Xbox در سال 2006 از دیدگاه مجله OXM، بهترین بازی با سبک مبارزهای برای کنسول PS2 از دیدگاه IGN و بهترین بازی با سبک مبارزهای سال از دیدگاه Spike TV؛ همچنین لازم به ذکر است که سایت IGN، Gamespot، Game Informer، OXM و PSM به ترتیب امتیازهای 8.5، 7، 8.25، 9 و 8 را به بازی دادهاند که نشان از یک عنوان بسیار جذاب و خوب میدهد.
Mortal Kombat VS DC Universe
مانند بسیاری از نسخههای این بازی که با فاصله زمانی دو ساله عرضه میشوند؛ این عنوان نیز در 16 نوامبر سال 2008 میلادی برای کنسولهای Xbox360 و PS3 عرضه شد. این عنوان اولین سری از نسخه Mortal Kombat بود که در بین درجه بندی بازیها از لحاظ خشونت به جای درجه Mature (M)، درجه Teen (T) را دریافت کرد. از تغییرات مهم این نسخه میتوان به اضافه شدن نبردهای نزدیک با زدن دکمههای مورد نظر و همچنین سقوط از یک منطقه به منطقه دیگر و مشتزنی شخصیتها در حین سقوط که به جذابیت بازی کمک شایانی را مینمود. جالب است بدانید که از اولین اطالاعت مربوط به هشتمین سری MK که توسط سازندگان منتشر شده بود از طراحیهای مربوط به نسخه PC یاد شده بود و همچنین آنها گفته بودند که قصد ساخت بازی با گرافیک بسیار بالا و خشونت متوسط را خواهند داشت که تقریبا به این وعده خود عمل کردند. در این نسخه شاهد وجود شخصیتهای بسیار زیادی از خارج دنیای MK بود که متعلق به دنیای DC بودند و از مهمترین آنان میتوان به Batman، Joker، Superman، The Flash، Cat Woman، Wonder Woman، Capitan Marvel و Darkseid اشاره کرد و در سمت مقابل و در دنیای MK نیز شاهد شخصیتهای نامآشنایی چون Sub-Zero، Scorpion، Raiden، Sonya، Jax، Shang Tsung، Shao Kahn، Liu Kang، Kitana و Baraka بودیم. نبردگاههایی که در این عنوان به معرض نمایش در آمد شامل Apokolips، Bat Cave، Gotham City، Metropolis، Raiden’s Temple، UN Space Station، Special Forces Base، Fortress of Solitude، Themyscira، Wu Shi Academy و Oan Senate بود که تقریبا مرتبط با هر دو دنیا بودند.
Mortal Kombat 2011
جدیدترین نسخه Mortal Kombat قرار است که در سال جاری روانه بازار شود و به گفته شخص Ed Boon همان حال و هوای قدیمی را برای طرفداران این سری به همراه امکانات و ویژگیهای جدیدی که به بازی اضافه میشود، به ارمغان آورد. او همچنین در تاریخ 18 جون سال 2009 اعلام کرد کار Motion Capture جهت ساخت یک عنوان جدید و با درجه M در حال آغاز است و اطلاعات جدیدی به زودی در این زمینه اعلام خواهد شد. گیم پلی در این نسخه کاملا بهبود یافته و همچنین قابلیت جدیدی با نام X-ray نیز در بازی گنجانده شده است که به کمک آن میتوانید ضربات سهمگینی را به دشمنان خود در حین مبارزه و به صورت آهسته وارد کنید و شاهد شکستن استخوانهای بدن آنها باشید که کار فوقالعاده جالبی به نظر میرسد. تا به حال در این نسخه 25 شخصیت تایید شده داشتهایم که بارها و در بخشهای مختلفی نام آنها را شنیده و دیدهاید که دیگر اشاره کردن به نام تمامی آنها باعث خستگی شما خوانندگان میشود. البته لازم به ذکر است که وجود شخصیتهایی همچون Quan Chi، Kabal، Smoke و Bo’ Rai Cho نیز به صورت شایعه به گوش میرسد و حتی شخصیتهایی مانند Rain، Tanya، Shinnok و Kenshi ممکن است بعدها به صورت DLC عرضه شوند و از همه مهمتر شخصیت Kratos، خدای جنگ نیز پای به این دنیا نهاده است و به صورت انحصاری برای کنسول PS3 عرضه خواهد شد. در مورد نبردگاههای این نسخه از بازی نیز باید گفت که 20 نبردگاه طراحی شده است که شامل The Armory، The Bell Tower، The Bridge، The Cathedral، The Courtyard، Dead Pool، Goro’s Lair، Graveyard، Jade’s Desert، Kahn’s Arena، Living Forest، The Netherrealm، The Street، Pit 2، Rooftop، Shang Tsung’s Garden، The Subway، Throne Room، Wasteland و به احتمال زیاد Kratos Stage میشوند. این بازی علاوه بر نسخه معمولی در دو پک مخصوص نیز عرضه خواهد شد که در هر یک آیتمهای ویژهای برای طرفداران بازی گنجانده شده است و تاریخ انتشار آن نیز 19 ایپریل تایین شده است.
محل مبارزات مورتال کمبت
Armory
اسلحهخانه یکی از قویترین ارتشهای جهان که متعلق به سربازان Outworld است. این مکان همچنین محلی برای طراحی سلاحها میباشد که حتی در پسزمینه آن گاهی اوقات شاهد گداختن فلزات مختلف بودیم که به احتمال قوی در ساخت سلاحها از آن استفاده میشود. آرم سری MK نیز در وسط صفحه به چشم میخورد که جلوه خاصی به محیط بخشیده است. این نبردگاه برای اولین بار در Mortal Kombat 2 رونمایی شد و همچنین در نسخه سوم و Shaolin Monks نیز وجود داشت که در واقع این محل، راهی برای رسیدن به مبارزه نهایی در Shao Kahn Arena بود. با توجه به اشاراتی که سازندگان به این میدان داشتهاند به نظر میرود که شاهد حضور آن در نسخه پیش رو نیز باشیم.
Balcony
این مکان در واقع مخفیگاه و محل اقامت Motaro است که در دو طرف آن نیز دو مجسمه متعلق به نژاد خود یعنی Centaurian را قرار داده است. در پس زمینه این نبردگاه نوری سبز رنگ را که داخلی محلی شبیه به چاه به بیرون منعکس میشود را مشاهده میکنید. این محل در واقع همان Soul Chamber میباشد. این میدان نبرد برای اولین بار در Mortal Kombat 3 به معرض نمایش در آمد و که در آن بازیکنان باید با Motaro که به نوعی Sub-Boss(شخصی که پیش از نبرد نهایی با او مبارزه خواهید کرد) به شمار میرفت مبارزه میکردند. البته در برخی نسخه مانند UMK شاهد نبردگاه Roof به جای Balcony بودیم که البته دلیل آن هیچگاه از سوی سازندگان اعلام نشده است.
Bell Tower
یکی دیگر از نبردگاههایی که در در نسخه MK3 و همچنین آپدیتهای آن یعنی UMK و MKT به نمایش در آمده است. البته این میدان در MK: Armageddon نیز وجود داشت و بازیکنان در آن به مبارزه میپرداختند. در این نبردگاه بازیکنان توانایی داشتند که با زدن مشتی قدرتمند به حریف خود او را بر روی میخهایی که در پایین برج وجود داشت پرتاب کنند؛ چیزی که مشابه آن در سری میدانهای مبارزه Pit همیشه مشاهده کردهایم. در آخرین نسخهای که این میدان وجود داشت شاهد بودیم که پس از پرتاب کردن دشمنان خود بر روی این میخهای طویل پاها و یا دستان آنان قطع شده و به گوشهای میافتادن که موشهایی در آنجا از آن به عنوان غذا استفاده میکردند. همچنین لازم به ذکر است که این مکان برای نسخه 2011 نیز تایید شده است و در آن موشها و کلاغهای سیاهی نیز حضور دارند.
Courtyard
در مکانی دوردست که کمتر انسانی تا به حال به آن پای گذاشته است؛ دریایی گم شده وجود داشت که در آن دژ نظامی مستحکمی تحت نظارت Shang Tsung ساخته شده است و متعلق به اوست. حیاط این قلعه نظامی یکی از نبردگاههای بازی میباشد. این مکان در اولین نسخه MK معرفی شد که محل برگزاری دهمین تورنومنت مرگبار MK به میزبانی Shang Tsung نیز بود. نگهبانان محوطه و همچنین دانشآموزانی که در پی کسب مهارتهای رزمی هستند به تماشای این مسابقات و همچنین تشویق قهرمانان میپردازند. این نبردگاه در نسخههای MKT و MK: Deception نیز وجود داشته است و به نظر میرسد در نسخه پیش رو نیز وجود خواهد داشت.
Dead Pool
یکی از خاطرهانگیزترین نبردگاههای بازی به واقع همین میدان است که برای اولین بار درMortal Kombat 2 از آن رونمایی شد. مکانی ناشناخته که در آن افرادی که باید مجازات یا شکنجه و یا حتی قربانی شوند را با زنجیرهایی که به سقف متصل شده است بر روی استخری از اسید قرار میدهند. Shang Tsung در مورد این مکان گفته است که من بسیار به این مکان علاقه دارم و شکنجه کردن دشمنان با این روش بسیار زیبا است. البته از این مکان بیشتر برای افرادی که شخصا توسط Shao Kahn به مرگ محکوم شدهاند استفاده میشود. این نبردگاه در نسخه MK: Deception نیز وجود داشته و همچنین در نسخه 2011 به نمایش در خواهد آمد. نکته جالبی که در این باره اشاره شده است در نسخه جدید شاهد شکنجه شدن افراد زنجیر شده خواهید بود به نحوی که کمی از بدن آنها به داخل اسید وارد میشود و سپس به بالا باز گردانده میشوند.
Dragon King’s Temple
یک مکان باستانی و قدیمی که در رشته کوههای اژدها و در داخل قلمرو و جهان Outworld واقع شده است. از این مکان گاهی به عنوان The Temple of Dragon King نیز یاد میشود که البته بار معنایی یکسانی را دارند. این معبد در واقع جز کوچکی از یک مجموعه عظیم است که با نام معبد گمشده شناخته میشود. از این مکان برای اولین بار در MK: Deception رونمایی شده است که در آن مبارزان باید با Onaga در آخرین نبرد روبهرو میشدند و او را شکست میدادند. در ورودی این معبد دو مجسمه اژدها وجود داشتند و همچنین در کف آن ستارهای همانند ستاره پنجپر نقش بسته است که در هر گوشه آن یک قطعه Kamidogu وجود دارد که قدرت Onaga به آن وابسطه است.
Falling Cliffs
یکی از خطرناکترین مناطق واقع در Outword، این منطقه میباشد که با زمین لرزههایی که در آن رخ میدهد صخرههای زیر پای بازیکنان شروع به سقوط کردن به انتهای درهای پر از میخهای طویل میکند و از این رو یکی از جذابترین و در عین حال سرعتیترین نبردگاههای بازی به شمار میرود. اگر در این میدان هر دو شخصیت به انتهای دره سقوط کنند شخصیتی که ضربه کمتری را در طول مبارزه دریافت کرده است برنده خواهد بود. از این نبردگاهبرای اولین بار در MK: Deception رونمایی شد. البته چند سال بعد شاهد حضور آن در MK: Armageddon نیز بودیم.
Fire Well
نبردگاهی که دور تا دور آن به وسیله آتش احاطه شده است و برای اولین بار در MK4 و MK: Gold به معرض نمایش در آمد و بعدها در نسخه Armageddon با ویژگی جدیدی که شامل حمل یک تله انفجاری توسط بازیکنان میبود نیز بازسازی شد. برای جذابیت بخشیدن به این میدان نبرد سازندگان دیوارهای آن را از اسکلت شخصیتهای که پیش از این در آنجا مبارزه کرده و شکست خورده بودند، تزیین کرده و آراسته بودند. جالب است که در برخی قسمتهای زمین نیز شاهد جمجمه برخی از مبارزان شکسته خورده نیز بودیم که در نوع خود جالب بود. نکته جالبتری نیز در این بخش وجود داشت و آن هم استفاده از این جمجمهها بر علیه دشمن خود و پرتاب کردن آن به سمت او بود.
Goro’s Lair
محل سکونت قهرمان بزرگ تورنومنتهای MK یعنی Goro در این دخمه سرد و نمناک است. از این نبردگاه در نسخه اولیه و ابتدایی Mortal Kombat رونمایی شد. تقریبا میشود عنوان کرد که این دخمه در تمامی نسخههای بازی به جز MK: Deception وجود داشته است و مبارزان در آن به نبرد میپرداختهاند. این نبردگاه را میتوان به عنوان یکی از محبوبترین میدانها شناخت زیرا در بسیاری از نسخهها و در اکثر پلتفرمها حضور داشته است و تقریبا میزان محبوبت آن را میتوان با Living Forest در یک حد و اندازه دانست.
Graveyard
قبرستان که گاهی اوقات از به عنوان Cemetery نیز در بازیها یاد شده است؛ برای اولین بار در MK3 به معرض نمایش درآمد. این نبردگاه از لحاظ زیبایی در طراحی فوقالعاده است. ماه درخشانی که در بالای یک مقبره بر میدان نبرد میتابد و همچنین سنگ قبرهایی که بر روی برخی از آنان نام سازندگان بازی از جمله Ed Boon و John Tobias نیز به چشم میخورد وجود دارند. جالب است که بر روی برخی از سنگ قبرها به عنوان تاریخ مرگی که بر روی آن نقشه بسته است، تاریخ انتشار بازی در پلتفرمهای مختلف را عنوان کرده بودند که حرکت جالبی بوده است. این نبردگاه در نسخه MK VS DC نیز وجود داشته است و همچنین وجود آن در نسخه پیش رو تایید شده است و در آن اسکلتهایی که با جادویی سبز رنگ و تحت فرمان Onaga نیز هستند در پسزمینه آن وجود دارد که با نام Soulnado شناخته میشوند.
Hell
جهنمی سوزان که در برخی نسخهها از آن به عنوان Scorpion’s Lair و Hades یاد شده است برای اولین بار در UMK رونمایی شده است و نبردگاه اصلی Scorpion نیز به شمار میرود. در این میدان مبارزان میتوانند با یک مشت سهمگین رقیب خود را به مواد مذابی که در کنار زمین قرار دارد پرتاب کنند و او را زنده زنده بسوزانند. در مورد مکان دقیق این میدان هیچگاه اشاره دقیقی نشده است که آیا جزوی از Netherrealm یا Outworld است و آیا اصلا متعلق به قلمرو خاصی است یا خیر. در نسخه پیشرو باردگیر پس از چند سال شاهد جهنمی سوزان خواهیم بود که اینبار کمی تاریکتر و ترسناکتر از گذشته به تصویر کشیده شده است و در آن ستونهایی از جمجمه و دود در پسزمینه میدان وجود دارد. همچنین در این نسخه خبری از مواد مذاب در کنار میدان نیست و به همین جهت Fatality مربوط به خود این نبردگاه حذف شده است.
Hell’s Foundry
محلی برای ذوب کردن فلزات برای مجهز کردن ارتش شیطانی Onaga که در Outworld واقع است. سربازان مستقر در آنجا به دستور شخصی Onaga کورههای عظیمی ریختهگری را برای ساخت سلاح و بالاپوشهای فلزی ساخته بودند تا به کمک آن به هدفهای بلند مدت خود جامع عمل بپوشانند و ارتش خود را با بهترین ادوات جنگی مجهز کنند. از این نبردگاه برای اولین بار در نسخه MK: Deception رونمایی شد که در آن سربازان موظف به دفاع از حکومت Onaga بودند و به هر قیمتی باید آن را حفظ میکردند.
Hidden Portal
این نبردگاه در واقع یک مدخل یا ورودی به برج ویران شدهای که در MK3 وجود داشت میباشد. منظور از برج همان برجی است که با نام Chose Your Destiny شناخته میشد و بازیکنان باید در آن به انتخاب سرنوشت خود و روند طی کردن مبارزه تصمیماتی را اتخاذ میکردند. این نبردگاه در واقع بعد از Pit 3 وجود داشت که از عبور مبارزان جلوگیری میکرد و باید در آنجا به مبارزهای میپرداختند. البته این میدان نبرد با نام Smoke’s Portal نیز شناخته میشود و همچنین در نسخه Nintendo 64 مربوط به MKT و همچنین MK: Deception تمامی نسخهها وجود داشت و به تصویر کشیده شده بود.
Jade’s Desert
یکی دیگر از نبردگاههای بازی که در آن نام Jade نیز به چشم میخورد. از این میدان نبرد برای اولین بار در MKT و UMK رونمایی شد. در این نبردگاه شاهد حضور Cyrax نیز بودیم که در پس زمینه آن در حال تلاش برای خارج شدن از داخل ماسههای صحرا بود. در پایان مخصوص او در همین سری نیز شاهد بودیم که او به علت دریافت نکردن هیچ دستوری از سوی Lin Kuei در صحرایی سوزان گم شده است و بدون هدف رها شده است. در نسخه 2011 بازی که به زودی عرضه میشود نیز این نبردگاه وجود خواهد داشت که البته در پسزمینه آن هیچ اثری از Cyrax نیست و به جای آن مجسمهای که تنها سر و دستان ملکه Sindel را نشان میدهد وجود خواهد داشت.
Kahn’s Arena
نبردگاهی مخوف که در سرزمین Outworld واقع شده و به Shao Kahn’s Arena نیز مشهور است. در هر ماه چندین رقابت بین نیروهای Shao Kahn در اینجا برگذار میشود تا همگی آمادگی خود را حفظ کنند و امپراطور نیز شخصا به تماشای این رقابتها و توان فنی نیروهای خود مینشیند. مسابقات رسمی در این مکان همیشه از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است و صدها نفر تماشاگر را به آنجا میکشاند که همگی منتظر پیروز شدن امپراطور خود در مقابل حریف نهایی هستند. در Mortal Kombat 2 شاهد حضور Sonya و Kano در پسزمینه بودیم که در آنجا توسط Kahn اثیر و به زنجیر کشیده شده بودند. این نبردگاه با نام Kahn’s Colosseum در نسخه پیش رو شناخته میشود که در پسزمینه آن پنج نفر به زنجیر کشیده شدهاند. این پنج نفر شامل Kira، Li Mei، Tanya، Kitana و یک نینجای زن با لباس قرمز رنگ که احتمال میرود شخصیت Skarlett باشد؛ میشوند.
Kahn’s Kave
این مکان به نامهای بسیار زیادی از جمله The Cave و Shao Kahn’s Kave مشهور است و شناخته میشود و در واقع یک راهروی زیرزمینی کاملا مخفی در زیر دژ نظامی Kahn میباشد که او از طریق آن توانست روحهای فراوانی را از Netherrealm به اسارت در آورده و همه آنها را تحت کنترل و فرمان خود نیز در آورد. قسمت انتهایی این غار که در سرزمین دشمن قرار گرفته است در واقع در بالای یک غار دیگر واقع شده است که از آن به عنوان Scorpion’s Lair یاد میشود. در نسخه UMK برای رسیدن به این منطقه مخفی باید زمانی که با دشمن خود در Scorpion’s Lair در حال مبارزه هستید؛ مشتی سنگین را حواله او کنید تا وارد این نبردگاه پنهان شوید.
Kombat Tomb
این میدان نبرد را میتوان یکی از قدیمیترین و متفاوتترین میدانهای نبرد نامید که برای اولین بار در Mortal Kombat 2 و پس از آن در MKT، MK: Shaolin Monks و MK VS DC نیز به نمایش در آمد. وجه تمایز اصلی این نبردگاه تیغههایی است که بر روی سقف آن قرار دارد و بازیکنان میتوانستند از آن به عنوان Fatality استفاده کنند و حریف خود را در پایان مبارزه به آن میخکوب کنند. در نسخه Shaolin Monks شاهد بودیم که Baraka به عنوان Boss این نبردگاه انتخاب شده بود و باید قهرمانان داستان با او مبارزه میکردند. البته برای رسیدن به این مکان باید از مکان مخوف با نام Soul Tower عبور میکردند که متعلق به Shang Tsung بود.
Kuatan Palace
محل دقیق این مکان در یک شهر باستانی که در Outworld واقع است میباشد که با نام Kuatan شناخته میشود. اتاق پادشاهی این قصر با مجسمهها و نمادهایی که از نژاد فرمانروایان کبیر و باستانی Shokan(این نژاد دورگه بوده و نیمی انسان و نیمی اژدها هستند که مهمترین فرمانده آنان در زمان حال Goro میباشد) وجود دارد، آراسته شده است. Goro تا پیش از اینکه همگان گمان کنند که او در تورنومنت دهم کشته شده است بر اینجا حکومت میکرد. سالها بعد او توانست به کمک Shao Kahn به قدرت بازگردد و از مرگ در مقابل Noob Saibot نیز رهایی یابد. این نبردگاه بری اولین بار MK: Deadly Alliance به معرض نمایش در آمد و پس از آن در MK: Deception نیز به تصویر کشیده شد که در آنجا مبارزان میتوانستند حریفان خود را به داخل مواد مذاب نیز پرتاب کنند.
Lin Kuei Temple
این معبد برای اولین بار توسط Sub-zero و به فرمان Lin Kuei پیدا شد. این مکان در واقع محلی دور افتاده برای انجام تحقیقات و عملیاتهای میدانی او میباشد. Sub-Zero این مکان را در نقطهای دور افتاده و باستانی که پوشیده از یخبود پیدا کرد. محل دقیق آن مشخص نیست اما به نظر میرسد که در قطب شمال واقع شده است. از این معبد در نسخه MK: Armageddon رونمایی شد و از آن در بخش مربوط به Konquset استفاده میشده است.
Living Forest
مکانی دور افتاده که در Outworld واقع شده است. این جنگل اسرارآمیز به دستور Centuriesها تمامی ساکنان را شکار کرده و به آنها تقدیم کردهاند. این درختان همگی دارای چهرههای خشمگین و غران هستند. سوخت و ساز آنها هنوز کشف نشده است اما آنها گاهی بسیار خشمگین هستند و گاهی اوقات نیز ممکن است سالها به خواب بروند. این نبردگاه برای اولین بار در Mortal Kombat 2 رونمایی شد و در نسخههای زیادی حضور داشت و از محبوبترین میدانها میباشد. در نسخه دوم و در پسزمینه شاهد حضور Jade و Smoke بودیم که در بین درختها جابهجا میشدند. البته یک سایه سیاه نیز به سرعت در بین درختان جابهجا میشد که بسیاری گمان میکردند که این شخص کسی نیست جز Noob Saibot. در نسخه سوم و چهارم نیز این جنگل به تصویر کشیده شده بود که البته تفاوت خاصی در آن به وجود نیامده بود و تنهای میتوان به نبودن شخصیتهای ذکر شده در پسزمینه اشاره کرد. در نسخه پیش رو نیز این نبردگاه به معرض نمایش در خواهد آمد که البته به گفته Ed boon دیگر شاهد حضور Smoke، Jade و یا Noob Saibot در پس زمینه آن نخواهیم بود.
Lost Bridge
این میدان نبرد در واقع ترکیبی از یک پل است که در پسزمینه آن یک درگاه(Portal) با ترکیب رنگهای آبی و بنفش به چشم میخورد. بسیاری بر این باور هستند که این نبردگاه ترکیبی از Pit 2 , 3 می باشد که در پس زمینه آن سمت دیگری از Hidden Portal به نمایش در آمده است و به علت شباهت ظاهری از فکر دور از ذهن نمیباشد. این مکان زمانی برای دوستداران آن آزاد میشد که هر سه شخصیت پنهان بازی که شامل Classic Sub-Zero، Ermac و Mileena میشدند را آزاد میکردید.
Meteor Storm
در حین ساخت MK: Armageddon شایعهای به گوش میرسید که سازندگان قصد بازسازی نبردگاه Pit 2 را مطابق با نیازهای روز دارند. این شایعات درست بود و در نسخه نهایی بازی شاهد این نبردگاه جدید بودیم که در آن امکانات جدیدی نهفته بود. در این مکان مبارزان میتوانستند با راندن یکدیگر به لبههای پرتگاه باعث سقوط شخصی که در کنار لبه قرار داشت شوند و یکدیگر را به طور مکرر به سمت میدانهای نبرد پایینی هدایت کنند تا در نهایت به پایینترین نقطه برسند که در واقع همان Pit 2 و با همان ساز و کار قدیمی و با تیغهای تیز و برنده خود منتظر قربانی شدن یکی از مبارزان بود.
Netherrealm
نبردگاه مورد نظر ما در واقع شکل دگرگون شدهای از Scorpion’s Lair که در MK3 رونمایی شده است میباشد و با تغییرات بنیادین و اساسی که در آن به وجود آمده است در آپدیت مربوط به MK4، یعنی MK: Gold به دوستداران این عنوان معرفی شد. نبردها در یک اتاق پادشاهی کوچک رخ میدهد که البته شباهتهایی با نسخه اصلی خود نیز دارد که به پشت تخت پادشاهی باز میگردد. در پشت این تخت ستونهای مشابهی از جمجمه و همچنین مواد مذابی مشاهده میشوند. البته دقیقا مشخص نیست که این تخت پادشاهی به چه کسی متعلق است اما به نظر میرسد که این تخت به فرمانروای این سرزمین یعنی Shinnok تعلق دارد.
Nethership Interior
این مکان در واقع محلی است در داخل کشتی Shang Tsung که از آن به عنوان مکانی برای بار زدن ادوات و تجهیزات جنگی وی استفاده میشود. نبردگاه مورد نظر ما در دو نسخه از سری MK که شامل Deception و Armageddon میشود حضور داشته و در هر دوی آنها دقیقا با یک شکل و شمایل مشخص و یکسان به نمایش در آمده است. دیگر استفادههایی که از این مکان میشود شامل انبار کردن جنازهها، زندانی کردن مخالفان و همچنین شکنجه کردن روح آنها و ادامه کردن این موجودات بختبرگشته برای اعدام توسط شخص Shang Tsung و گرفتن روح آنها، میباشد.,
Nexus Arena
این مکان یکی از نبردگاههایی است که در بخش Konquest در سری MK: Deception رونمایی شد و به علاقهمندان معرفی شد. این مکان بعد از پیدا شدن اولین Kamidogu توسط Shujinko به نمایش در آمد و در واقع محلی است که از آنجا میتوان به داخل Portalهای دیگر رفت و به سرزمینهای دیگر سفر کرد. افسانهای در این زمینه وجود دارد که اگرهر یک از شش Kamidogu پیدا شوند و در این نقطه قرار بگیرند، محل و دریچهای پدیدار خواهد شد که از طریق آن میتوان به نزد خدایان رفت تا به کمک آنها و جادوی شخصی که این شش شی را گردآوری کرده است؛ فرمانروای اژدهایان Onaga نابود شود.
Noob Saibot’s Dorfen
این میدان نبرد برای اولین بار در MK3 و بعضی از نسخههای UMK به عنوان یک نبردگاه مخفی معرفی شد. در این بخش شما تنها قادر به انجام مبارزهای بین Noob Saibot و Sub-Zero(برادر بزرگتر و کشته شده توسط Scorpion) خواهید بود که نبردی هیجانانگیر را به ارمغان میآورد. برای دسترسی به این میدان باید از دهانهای در تالار روحها(Soul Chamber) عبور کنید و با گذشتن از محل اقامت Motaro، در سایههای اطراف مخفیگاه Noob Saibot را مشاهده خواهید کرد که در آن مخفی شده است و آماده مبارزه است.
Palace Ground
بسیاری بر این باور هستند که این مکان در واقع همان Courtyard میباشد اما تفاوتهایی در این میان وجود دارد. این نبردگاه در واقع مکان ورودی به قصر Shang Tsung است که در زیر آن یک زندان زیرزمینی وجود دارد و همچنین توسط نگهبانان ویژهای از گنجینه Tsung محافظت به عمل میآید. این قصز همانطور که قبلا نیز گفته شده است با تهدید به مرگ مردمان Li Mei در Outworld ساخته شده است. از این محوطه و قصر برای اولین بار در MK: Deception رونمایی شد که با یک میان پرده فوق العاده با کیفیت و دوربین متحرک، گوشه و کنار قصر به تصویر کشیده شد و در نهایت به داخل آن وارد و نبرد میان متحدان مرگبار یعنی Quan Chi و Shang Tsung را با Raiden به تصویر کشید.
Pit 1
این نبردگاه رو میتوان به عنوان قدیمیترین میدان نبرد دانست که در نسخه اولیه Mortal Kombat از آن رونمایی شد و بعدها در چند نسخه دیگر نیز به تصویر کشیده شد. این میدان نبرد که در واقع چیزی شبیه به یک پل است در جزیره Shang Tsung واقع در دریا گمشده و در داخل دژ نظامی او واقع شده است. مبارزانی که به این میدان پای میگذارند باید بسیار مراقب باشند زیرا در زیر این پل دریایی از میخهای فولادی تیز و برّنده وجود دارد که مبارز شکست خورده محکوم به سقوط بر روی آن میگردد. البته Shang Tsung تنهای به این قضیه اتکا نمیکند و برای اطمینان از مردن شخص سقوط کرده محافظ شخصی خود یعنی Reptile را برای بررسی جسد میفرستد. این نبردگاه در نسخههای MKT، MK: Deception و MK: Shaolin Monks نیز وجود داشته است.
Pit 2
این میدان نبرد را در واقع میتوان برادر دوم Pit 1 دانست که با تغییراتی در نسخه دوم بازی از آن رونمایی شد. بعدها در نسخههای MKT و MK: Shaolin Monks نیز حضور یافت و بار دیگر در سری جدید MK شاهد حضور آن خواهیم بود. تفاوت اصلی این نبردگاه با نسخه اولیه حضور دو پل طویل در آن است که یکی در پسزمینه قرار دارد و بر روی آن Blaze و Hornbuckle به مبارزه میپردازند و دیگری محل مبارزه بازیکنان با رقیب خود میباشد. همچون گذشته تیغههای مخوفی در انتهای دره قرار دارند که با سقوط هر یک از مبارزان دیگر پیروز میشود. سازندگان بازی اعلام کردهاند که در نسخه جدید با پرت کردن رقیب خود با سمت تیغهها علاوه بر به سیخ کشیده شدن آنها شاهد بیرون آمدن برخی از اعضا و جوارح بدن آنان خواهید بود.
Pit 3
سومین برادر از سری میدانهای نبرد با نام Pit است که تنها در نسخه سوم بازی و آپدیتهای آن یعنی UMK و MKT ظاهر شده است و بازیکنان با رسیدن به آخرین مبارزه بازی و روبهرو شدن با Shao Kahn، با او در این مکان به مبارزه میپردازند. در انتهای سمت راست این میدان شاهد یکی از چندین تخت فرمانروایی Shao Kahn بودیم که بر آن تکیه زده است و در سمت چپ نیز ورودی و مدخل این پل را مشاهده میکردیم. از شکل و شمایل این نبردگاه میتوان به تیغههای کوتاهی که در طرفین پل قرار دارد اشاره کنیم و همچنین رنگ سبزی که گاها به نمایش در میآمد و در واقع تجلی روحهایی بود که Shao Kahn در زمین آنها را اثیر کرده بود. در اینجا نیز شاهد شمشیرهای تیز و خطرناکی در کف زمین بودیم که مبارزان میتوانستند از آنها به عنوان Fatality استفاده کنند.
Portal
یکی دیگر از نبردگاههای قدیمی بازی که در برای اولین بار در Mortal Kombat 2 از آن رونمایی شد و پس از آن بارها و در نسخههای متعددی از جمله Armageddon و Deception به تصویر کشیده شد. محل دقیق این ورودی، در Highland که در Outworld است میباشد. برای رسیدن به نزدیک این ورودی باید از صفحات سنگی بسیار لغزنده و غیرقابل اطمینانی استفاده کنید تا به آن نزدیک شوید. البته در این حین نگهبانانی که توسط Shao Kahn و تحت نظر Shang Tsung از آن مراقبت میکنند؛ در حال تماشای مبارزه شما و رقیبتان نیز هستند. تا به حال مشخص نشده است که سمت دیگر این مدخل به کجا میرسد و همچون یک راز باقی مانده است.
Portal – Deadly Alliance
بدون شک عجیبترین ورودی که تا به حال در این دنیا ساخته شده است این Portal میباشد. این ورودی که با نام Celestial Portal(به معنای ورودی آسمان) نیز شناخته میشود برای اولین بار در MK: Deadly Alliance معرفی شد و نحوه کار کردن آن با جادویی قریب و سراسر از رمز و راز بود. این ورودی ارتباط مستقیمی با زمین داشت که سمت دیگر آن در Outworld بود و مسافران را از طریق آسمان به هر دو طرف منتقل میکرد و از این رو اهمیت استراتژیک فراوانی برای Shao Kahn داشت زیرا او فتح زمین را در سر میپروراند. در این نبردگاه مجسمه دو حکیم و فیلسوف شرقی نیز وجود دارد که همواره نظارهگر مبارزات هستند و به تماشای آن میپردازند.
Prison
یک زندان که دارای شکل هندسی هشت ضلعی میباشد و در محلی با نام Prison of Souls واقع در Netherrealm قرار دارد. در انتهای دیوار مرکزی این زندان یک هواکش فلزی غولپیکر وجود دارد. زمین این زندان از سیمان ساخته شده است و از مرکز آن لولههای مربوط به تهویه هوای به کنارههای ساختمان میروند و تمامی این تجهیزارت به وسیله چهار راه مختلف که به سمت شمال، جنوب، شرق و غرب منتهی میشود احاطه شدهاند. همچنین درهای این زندان با نیروی الکتریسیته کار میکند. این نبردگاه برای اولین بار در MK4 به معرض نمایش در آمد و Fatality مخصوص آن به این شکل است که برنده میتواند مبارز شکست خورده را به داخل فن غولپیکر واقع در زندان پرتاب کند و شاهد تکهتکه شدن او باشد.
Pyramid of Argus
یکی از معدود میدانهای نبردی که در قلمرو Edenia واقع شده است. این نبردگاه یک سازه کاملا قدیمی و باستانی است که در نزدیکی دهانه آتشفشانی عظیم و در سرزمینهای جنوبی این قلمرو ساخته شده است و محل مبارزه نهایی قهرمانان با Blaze میباشد. این مکان قدیمی میلیونها سال قبل توسط Argus یکی از خدایان مردم Edenia ساخته شده است و به عنوان آخرین میدان مبارزه و محلق وقوع قیامت نامگذاری شده است. برای ورود به این هرم از یک Portal جادویی استفاده شده است که مبارزان را به آنجا میبرد تا قدرت و مهارت خود را در مقابل Blaze محک بزنند و او را شکست دهند. از این هرم در نسخههای MK: Deadly Alliance و MK: Armageddon رونمایی شده است که در نسخه آخر بازیکنان میتوانستند در آن به نبرد بپردازند.
Quan Chi Fortress
این نبردگاه برای اولین بار در نسخه Mortal Kombat: Deadly Alliance به معرض نمایش در آمد و در واقع قلعه نظامی Quan Chi است که به نوعی خانه و مرکز فرماندهی او نیز به حساب میآید. مکان این قلعه مشخص نیست اما در قسمتی از Outworld واقع شده است. در سمت راست محل مبارزه که در داخل قلعه است شاهد اتاق شخصی Quan Chi هستیم که در مرکز این ساختمان قرار دارد. همچنین در قسمتی دیگر از این ساختمان یک حفرهای وجود دارد که به کمک جادویی قدیمی از آن محافظت میشود و او در این محل به حالت خلسه میرود و به هیچ شخصی اجازه ورود نمیدهد. در قسمت پایینی میدان نبرد نیز شبکهای از لیزرهای قرمز رنگ وجود دارند که به شکل تار عنکبوت تنیده شدهاند و انرژی شیطانی در داخل آنها نهفته است و در نسخه MK: Deception از آن به عنوان تله در طول مسابقه استفاده میشده است.
Raiden’s Temple
این معبد متعلق به شخص Raiden است که برای اولین بار در نسخه Mortal Kombat VS DC Universe از آن رونمایی شد. این نبردگاه شباهتهای بسیار زیادی به Sky Temple که در MK: Deception به تصویر کشیده است دارد و در واقع طرح جدیدی از آن معبد بسیار بلند است که ارتفاعی برابر با 1666 فوت( نزدیک به 510 متر) را دارا میباشد و در طبقات مختلف آن میتوان به مبارزه پرداخت و با استفاده از تکنیک جدیدی که در این نسخه قرار گرفته در زمان طی کردن مسیر تا پایین شاهد ضربه زدن دو مبارز به یکدیگر باشیم.
Reptile’s Lair
مخفیگاه Reptile برای اولین بار در چهارمین نسخه از سری MK رونمایی شد و بعدها در Shaolin Monks و Armageddon دوباره ظاهر شد. در اولین حضور این نبردگاه شاهد طراحی خاص و منحصر به فردی برای آن بودیم به نحوی که در پسزمینه این میدان شاهد یک چشم بسیار بزرگ از موجودات مشابه با Reptile بودیم که شکافی سیاه و تیره در داخل ان قرار داشت. در دو طرف این چشم جمجمههای غولپیکری موجود بود. در نسخه Shaolin این مکان سرد و نمناک محل مبارزهای بین Liu Kang و Kung Lao در مقابل Reptile بوده است که سرانجام به پیروزی آنها ختم شد.
Rooftop
محلی دیگر برای مبارزه قهرمان که در زمین و بر روی سقف یکی از ساختمانهای آن رخ میدهد. این نبردگاه برای اولین بار در MK3 و همچنین MKT معرفی شد. این پشتبام در واقع بر روی نبردگاه بانک (Bank) واقع شده است. در این میدان نبرد دید بسیار خوبی بر شهر و همچنین قلعه مخصوص Shao Kahn خواهید داشت. با توجه به داستانی که در پس این میدان وجود دارد، به نظر میرسد که این مکان در شهر New York واقع است؛ زیرا در نسخه سوم سری MK این مکان جهت مبارزه بین Sonya و Kano طراحی شده است. البته شبهاتی در این زمینه وجود دارد که این مکان آیا واقعا در این شهر است یا خیز زیرا کمی دور از انتظار است که زمینیان در مورد جهانهای دیگر اطلاعاتی داشته باشند و لوگو مخصوص MK را بر روی سقف یک بانک طراحی کنند؛ اما این گمان نیز میرود که طراحی این لوگو به Kano و گروه او باز میگردد.
Shang Tsung’s Palace
قصر شخصی Shang Tsung بر خلاف بسیاری از داراییهای او که در زمین واقع شده است؛ در Outworld ساخته شده است و برای اولین بار از آن در نسخه Deadly Alliance رونمایی شده است. این قصر در واقع توسط مردمان Li Mei ساخته شده است و در کنار روستای آنها واقع شده که البته با تهدید ساکنان آنجا به مرگ کار ساخت این مکان به اتمام رسید. این قصر به سبک آسیایی ساخته شده است که دارای حیات ورودی، زندان و محلی برای شکنجه دشمنان Tsung نیز میباشد. این قصر تنها تا زمان ورود Onaga توانست پابرجا بماند زیرا با ورود او و متحد شدن Raiden، Quan Chi و Shang Tsung جادوی آنها با یکدیگر پیوند خورد و باعث نابودی قصر و تمامی محوطه دور آن شد که البته این کار هیچ صدمهای به دشمن آنها نزد و او سالم و سرحال به راه خود ادامه داد.
Shaolin Temple
معبد Shaolin مکانی است که دانش آموختگان فنون رزمی در آن با یکدیگر به زور آزمایی میپردازند و هر شخص قدرت خود را به رخ دیگری میکشاند. این معبد بر روی زمین و در کشور عظیم چین واقع شده است. این معبد از درها و پنجرههای فراوانی ساخته شده است که بر روی تعداد زیادی از آنها نماد اصلی تورنومنتهای MK نقش بسته است. در برخی از راهروها و دیوارهای این معبد اسکلتهایی جاسازی شده است که هویت آنها نامعلوم است. این نبردگاه برای اولین بار در Mortal Kombat Mythologies: Sub-Zero معرفی شد و چند سال بعد در چهارمین نسخه از سری MK و همچنین آپدیتهای این نسخه نیز به تصویر کشیده شد.
Sky Temple
معبدی بسیار مرتفع که گفته میشود متعلق به Raiden است و در بالاترین نقطه آن که ارتفاعی نزدیک به 510 دارد پتک جنگی او قرار دارد. این نبردگاه شامل چندین و چند طبقه میشود که مبارزان با زدن مشتهای سهمگین به یکدیگر میتوانند به طبقات پایینتر رفته تا در نهایت خود را به لبه آخرین قسمت برسانند که در زیر آن تیغههای تیز و خطرناکی وجود دارد. مبارزان میتوانند از این تیغهها به عنوان Fatality استفاده کنند. این ساختمان به نظر میرسد که در امریکای شمالی و در شهر شیکاگو واقع شده است و در نسخههای MK: Deception و MK: Armageddon به معرض نمایش در آمده است. نکته جالبی که در مورد این معبد وجود دارد این است که در برخی موارد شخصیتهایی مانند Jax، Blaze، Havik و Ermac در هنگام سقوط از طبقات این معبد به جای فریاد کشیدن عباراتی مانند Aww, Man, This Is Gonna Suck و OH MY GOD! THIS IS NOT HAPPENING TO ME را بیان میکنند.
Slaughterhouse
کشتارگاهی مخوف که در دل Netherrealm و در شهر Nekros واقع شده است. این شهر و ساختمانهای آن با مه غلیظی پوشیده شده است که به آن جلوه ترسناکی را داده است. در داخل این ساختمان دخمهای وجود دارد که در آنجا با استفاده از خون انسانها و حیوانات نهری را پدید میآورند و آن را به نبردگاه منتقل میکنند تا در دل قهرمانانی که در آنجا حاضر میشوند، هراس ایجاد کنند. این نبردگاه یکی از اولین میدانهایی است که در MK: Deception از آن رونمایی شد و از دو قسمت مجزا نیز تشکیل شده است که در آن میتوان به مبارزه پرداخت.
Soul Chamber
مکانی مخوف و مخفی که در قلب دژ نظامی Shao Kahn در Outworld واقع شده است. این مکان در واقع محلی بود برای ملاقت Kahn با همپیمانان وفادارش که در بالای دخمهها و در زیر نبردگاه Balcony قرار داشت. البته او بعدها محل ملاقاتهای خود را به بالاترین قسمت این قلعه و در اتاق مخصوص خود منتقل کرد. طراحی اصلی این مکان از Soul Tombs اقتباس شده است و تا به حال در سری سوم و چهارم MK به همراه تمامی آپدیتهای آن و همچنین در MK: Armageddon به تصویر کشیده شده است. لازم به ذکر که در این مکان روحهایی که توسط متحدان Kahn جمعآوری شده بودند با روشهای خاصی مورد شکنجه قرار میگرفتند.
Subway
مترویی که در یکی از شهرهای بزرگ زمین واقع شده است و برای اولین بار مبارزان در Mortal Kombat 3 بر روی یکی از ریلهای آن که دیگر قطاری رفت و آمد نمیکرد به نبرد میپرداختند. در پس زمینه این مکان تابلوی راهنمای خطوطی وجود دارد که بر روی آن کلمات Boon و Tobias نقش بسته است که اشاره به سازندگان بازی دارد. البته این نوشتهها در نسخه Armageddon به North و South تغییر کرد و از دیگر تغییرات این نسخه میتوان به نبرد بر روی سکوهای بهجای ریلها اشاره کرد. Fatality این نبردگاه اینگونه بود که مبارزه برنده میتوانست با مشتی قدرتمند حریف شکست خورده را بر روی ریل دیگری که قطار از روی آن عبور میکند انداخته و شاهد مرگ وی باشد. لازم به ذکر است که این نبردگاه در نسخه جدیدی که از بازی قرار است منتشر شود وجود خواهد داشت و Fatality مربوط به آن تقریبا با همان شکل و شمایل است با این تفاوت که مبارز پیروز، بازنده را کشان کشان به محل عبور قطار برده و سر او را در این محل قرار میدهد و به مشاهده مرگ او مینشیند.
The Street
یکی دیگر از نبردگاههایی که در سری سوم MK و آپدیتهای آن نمایان شده است که در پسزمینه آن و دقیقا در وسط صفحه میتوان دژ نظامی Shao Kahn را مشاهده نمود. همچنین در بالای این دژ نظامی شاهد یک Portal قرمز رنگ هستیم که از طریق آن نیروهای Kahn بین Outworld و زمین جابهجا میشوند و به مردمان زمین تاخت و تاز میکنند. این میدان نبرد به یکی دیگر از نبردگاههای قدیمی با نام The Bank نیز بسیار نزدیک است. موسیقی پخش شده در این مکان با سبک Hip-Hop میباشد و همچنین در پسزمینه تصویر شاهد وزش باد و به حرکت در آمدن کاغذهای باطله روی زمین هستیم.
Tekunin Prison
این میدان نبرد گاهی اوقات با نام Tekunin Warship نیز شناخته میشود. از نبردگاه برای اولین بار در Mortal Kombat: Armageddon رونمایی شده است. این زندان که در یک اتاق کاملا مجهز ساخته شده است در کشتی جنگی با نام Bounty Hunter Warship واقع شده است که تحت فرماندهی Sektor قرار دارد. اساس ساخت و طراحی این زندان به نبردگاه Prison که در MK4 قرار داشت باز میگردد. البته تفاوتی اصلی که با آن زندان دارد نبود فن غولپیکر در داخل آن میباشد که به همین منظور Fatality خاصی را نیز دارا نمیباشد. در بخش Konquest نیز باید از تلههایی که در این اتاق تعبیه شده بود عبور میکردید و به سرعت از این کشتی خارج میشدید و در نهایت با Sektor مبارزه میکردید.
Tower
در این برج نیز مانند یکی از معبدها شاهد حضور Shadow Priestها هستیم که تحت فروان Shao Kahn قرار دارند. بر اساس داستانی که در MK: Shaolin Monks روایت میشود این نبردگاه در Outworld واقع شده است و در بالاترین قسمتهای آسمان این سرزمین قرار گرفته است و با نامهای دیگری نظیر The Tower و Evil Monastery نیز شناخته میشود. البته این میدان نبرد برای اولین بار در نسخه دوم از سری MK حضور یافت و پس از آن در MK: Armageddon نیز به معرض نمایش در آمد.
Warrior Shrine
این مکان در اولین سری Mortal Kombat حضور داشته است و پس از آن در Shaolin Monks نیز به نمایش گذاشته شد. نام دیگری که بر این مکان نهاده شده است The Hall of Statues میباشد. نبردگاه مورد نظر ما مکان محترمی است که در آن قهرمانان تورنومنتهای MK حضور دارند. در وسط تصویر نیز Goro قهرمان نه دوره از این مسابقات مشاهده میشود که در سمت چپ او Kano و در سمت راست او Liu Kang ایستادهاند. در MK 2 نبرد نهایی بین Liu Kang و Shang Tsung در این میدان رخ داده است. بعدها در این مکان مجسمههای از Sub-Zero، Scorpion، Sonya Blade، Johnny Cage و Raiden نیز نصب شده است.
Waterfornt
یکی از میدانهای نبردی که تنها در آپدیتهای نسخه سوم یعنی MKT و UMK از آن رونمایی شده است و در سمت دیگر رودی که از کنار نبردگاه The Bank عبور میکند قرار دارد و آهنگی که در آن پخش میشود به موسیقی نبردگاه The Subway شباهت دارد. نام دیگری که بر این میدان نهادهاند River Kombat میباشد که به علت رود کنار آن میباشد. در پس زمینه نیز شاهد نمایی از شهر و همچنین یک پلی خراب شده بر روی رودخانه میباشیم.
Wu Shi Academy
آخرین میدان نبردی که برای شما در نظر گرفتهایم یک آکادمی میباشد که در کناره آن شاهد پنج مجسمه غولپیکر میباشیم. این مجسمهها در واقع نماد موسسان این آکادمی میباشند که آن را تاسیس نمودهاند. ساختار این مکان به صورتی است که استادان بر روی زمین تمرین و مبارزه این آکادمی توسط یک برج بسیار بلند احاطه کاملی دارند. از این مکان برای اولین بار در MK: Deadly Alliance رونمایی شد که محل تمرین Liu Kang و Kung Lao نیز بود. آنها در این مکان توسط استاد بزرگ Bo’ Rai Cho تعلیم یافتهاند. این نبردگاه همچنین در نسخه Shaolin Monks نیز وجود داشت که در آن مبارزان داستان ما یعنی Johnny Cage، Sonya Blade، Kung Lao و Liu Kang از طریق Portalـی که در آنجا به وجود آمده بود به جزیره Shamg Tsung فرار کردند زیرا توسط افراد او و Shao Kahn مورد حمله قرار گرفته بودند.
کاراکتر های مورتال کمبت
Kano
یکی از معدود شخصیت های پلیدی که زادگاه اصلی وی زمین است. او جزو اصلی ترین شخصیت های سری Mortal Kombat است که دارای چهره ای زخم خورده است که با سطح یک فلزی بر روی چشم او پوشیده شده است و شیئی که قابلیت لیزر مانندی را درخود گنجانده است نیز در بر می گیرد. او به علت خدماتی که به Shao Kahn ارائه داده است به رهبری ارتش Outworld در آمده و به خاطر همین خدماتی که انجام داده است سروان Sonya Blade به شدت در تعقیب او است. او سبک مبارزه خاصی را با نام Aikido برای استفاده برگزیده است. داستان زندگی Kano به قبلاز شروع سری MK باز می گردد و به زمانی می رسد که او رهبر گروه خلافکارانی با نام اژدهای سیاه بوده است. آن ها توسط دولت و ارتش ایالات متحده تحت تعقیب بودند و حتی سرهنگی با نام Jackson Briggs به یک چشم او آسیبی جدی وارد کرد اما او توانست به کمک یاران خود فرار کند و برای ترمیم و بهبود چشم خود راهی Outworld شد. آن ها در این راه با به دست آوردن یک شی باستانی توانستند قدرتی عظیم را آزاد کنند. در همین حین سرهنگ Briggs نیز راه خود را به این دنیا باز کرد و بالاخره در نبردی سهمگین توانست Kano را شکست بدهد و از طریق یک Portal او را به زمین برده و زندانیش کند؛ با این حال می دانست او ممکن است به زودی و به کمک همدستان پلید خود بار دیگر فرار کند. با آغاز اولین نسخه از این سری شاهد آن بودیم که Kano خبرهایی از تورنمت دهم که درکاخ Shang Tsung برگزار می شود به دست آورد. او همچنین خبرهایی از طلاها و جواهرات بسیار گران قیمتی که در این کاخ است به دست آورد و عزم خود را جزم کرد تا به آنجا برود و علاوه بر پیروز شدن در مسابقات، این غنایم را چپاول کرده و برای یاران خود در گروه اژدهای سیاه ببرد. او به جزیره و کاخ مورد نظر رفت و سپس متوجه شد که Sonya نیز در آن جزیره حضور دارد. او همکار سونیا را در گذشته به قتل رسانده بود و از این رو سونیا در پی او بود. در این بین سونیا توسط نوچه های Tsung دستگیر شد و او به سونیا پیشنهادی را ارائه داد. به او گفت یا باید در رقابت های این تورنومنت شرکت کند یا به همراه تمامی یاران خود قتل عام شوند. همچنین در پایان اضافه کرد؛ در صورت پیروزی می توانید آزادانه از اینجا بروید. سونیا و Kano توانستند در این رقابت ها زنده بمانند و فرار کنند اما بسیاری از همراهان آن ها که همگی از زمین بودند؛ کشته شدند. پس از این اتفاق آن ها به همراه Johnny Cage ازجزیره فرار کردند اما Goro راه آن ها را سد کرد. در حین مبارزه ی آنها با Goro بر اثر زمین لرزه ای 3 نفر از هم جدا میشوند. بعد از مدتی Kano و Sonya خودشان را در جنگلی در Outworld میابند. ولی هماجا توسط Shang Tsung دستگیر می شوند.
پس از این کار سرهنگ Jax توانست به مقر آن ها راه یابد و Sonya را آزاد کند. ولب Kano قبل از اینکه بازداشت شود توانست به Outworld فرار کند. پس از این اتفاق مدت ها از او خبری نشد و اکثر مدافعان زمین فکر می کردند که او مرده است. اما آن ها سخت در اشتباه بودند زیرا او در تمام این مدت در حال قانع کردن حاکم بزرگ Shao Kahn بود تا سرپرستی بخشی از ارتش او و تمام ارتش خود (گروه اژدهای سیاه) را تحت نظر Kahn به عهده بگیرد. او بهترین انتخاب بود زیرا از تجهیزات زمینیان آگاهی داشت از این رو Kahn این امر را قبول کرد. کمی بعد و در طی اتفاقات نسخه سوم Kano به وسیله سونیا از یک ساختمان بسیار بلند به پایین پرتاب شد. او به شدت زخمی شده بود و توسط Motaro به محلی امن برده شد و در آنجا علاوه بر درمان، زندانی هم شد. پس از گذشته مدت های طولانی Sheeva به آنجا حمله کرد و Motaro را شکست داد و همچنین Kano را آزاد کرد. آن ها در ابتدا با یکدیگر نقشه کشتن Kahn را کشیدند اما در لحظه ای کلیدی وسرنوشت ساز، Kano به او پشت کرد و نتیجه این کار مردن Sheeva بود. پس ازاینکار او به عنوان یک ژنرال اصلی برای ارتش Khan بر روی زمین شمرده شد. درپایان نیز آن ها توان مقابله بر روی زمین را نداشته و توسط نیروهای نیک و متحدی که بر روی زمین فرماندهی می شدند شکست خوردند و پس از آن او به کاخ Shao Kahn بازگشت در آنجا ساکن شد. البته مدتی بعد و پس از اتحاد Tsung و Quan Chi او مجبور به اطاعت از آنها شد و برای نظارت بر ساخت معبدی برای Onaga راهی منزلی در Soulnado شد که البته در آنجا مورد حمله شخصی با نام Li Mei قرار گرفت که با میانجیگری شخص Quan Chi توانست از این نبرد زنده بیرون بیاید. آخرین بخش از زندگی این شخص با شخصی دیگر به نام Taven گره خورده است که در واقع با او در زمینه استفاده از یک تکنولوژی جدید برای انسان هایی دورگه که از نژاد انسان-اژدها هستند صحبت می کند و در نهایت شاهد خواهیم بود که او پس از کشتن Blaze عملیات تکاملش انجام می شود و به یک اژدهای سیاه و خزنده تبدیل می شود.
Jarek
او به عنوان یکی از شخصیت های قابل بازی برای اولین بار در Mortal Kombat 4 به معرض نمایش قرار گرفت. او شخصیتی کوته فکر و فاقد شعور است که به عنوان فرمانده درجه دو قبیله اژدهای سیاه به فعالیت می پردازد. او حرکات و ضربات نهایی خود را که در بازی پیاده می کند؛ همگی را مدیون استاد و رهبرخود Kano می باشد. او بعنوان فردی بدون خلاقیت و فاقد اعتماد به نفس معروف است. البته او بعدها توسط سازندگان، حرکات مخصوص به خود را نیز آموخت و پیاده کرد. داستان او به آنجا باز میگردد که شایعه ای را پخش می کند که او آخرین بازمانده از قبیله اژدهای سیاه است و مبارزی را طلب میکند. این خبر زمانی که به گوش سونیا می رسد با استقبال به سوی او می روداما Jarek فرار می کند و در نهایت به پیش Shinnok می رود و در آنجا به همراه مدافعان زمین به مبارزه با آن ها می پردازد. پس از شکست Shinnok، سونیا به او دستور می دهد که به زمین بازگردد. اما او امتناع می کند و از این رو با او درگیر می شود و قصد جان او را می کند که Jax دخالت کرده و او را از دره به پایین پرت می کند. در نسخه Armageddon او به کمک قدرتی ناشناخته زنده مانده و به بالای صخره ها باز میگردد. او به شدت زخمی شده است اما مشتاق زندگی و انتقام گرفتن از خیانتکاران است. او به دنبال یک نوشته باستانی وجادویی می رود. در مسیر خود با Quan Chi روبه رو می شود و او به Jarek پیشنهاد می دهد برای گرفتن انتقام خود به نیروهای تاریکی ملحق شود. او نیزاین امر را قبول می کند. لازم به ذکر است که او در نسخه Mortal Kombat: Special Force نیز به عنوان یک Boss محسوب می شود؛ جایی که قبیله آنها دیگر زیر نفوذ نیروهای ویژه ایالات متحده امریکا نیست و این امر به کمک Kano تحقق یافته است. Kano نیز این کار را تنها به علت منحرف کردن تمرکز نیروهای ویژه انجام داده بود تا قبیله اژدهای سیاه باعث کند شدن نیروهای ویژه شوند و Kano نیز به کارهای محرمانه و سری خود بپردازد.
Jax
نام کامل او Jackson Briggs است که به اختصار Jax نامیده می شود. او به عنوان یکی از نیروهای ارشد سازمان نیروهای ویژه ایالت متحده امریکا کار میکند. برای اولین بار در Mortal Kombat 2 به نمایش در آمد و هدف او نجات دادن سونیا از دنیای Outworld و همچنین بازداشت کردن Kano بود. او ماموریت خود را با موفقیت انجام داد اما متاسفانه Kano پس از رسیدن به زمین ازدستان او فرار کرد. در ادامه وقتی که Kahn نیروهای خود را آماده می کند تابه زمین حمله کنند؛ Jax نیز منتظر آن ها است تا به کمک دستان پرتوان ومخصوص خود با آن ها به مبارزه بپردازد. او به همراه سونیا پس از مدتی به سازمانی با نام OIA ملحق می شوند که توانایی اصلی آن ها نابود کردن ورودی های به سمت زمین و همچنین عملیات نقشه برداری از سطوح ناشناخته می باشد. درادامه راه، Jax به دیگر مدافعان زمین ملحق می شود تا به کمک آن ها بتوانند Shinnok را نابود کنند. آن ها به کمک دیگر مدافعان موفق به این کار شدند وسپس او به همراه سونیا برای تعقیب و دنبال کردن Jarek راهی می شوند. او رادر همان سرزمین پیدا می کنند و سونیا در مبارزه ای که با او انجام میدهد در حال شکست خوردن بود که Jax مداخله می کند و Jarek را از لبه پرتگاه بامشت آهنین خود به پایین پرتاب می کنند. آن ها که گمان کردند او مرده است ازآنجا به سمت زمین باز می گردند که در صحرایی دور افتاده در زمین Cyrax راپیدا می کنند. او را به مرکز فرماندهی می برند تا تعمیراتی را بر روی وی انجام دهند. در نسخه بعدی باز که مربوط به اتحاد مرگبار بین Shang Tsung و Quan Chi است در ابتدا به مقر اصلی OIA از طرف آن ها و به وسیله استاد Hsu Hao حمله می شود و پایگاه به طور کامل تخریب می شود. البته بعدها مشخص میشود که استاد به وسیله Mavado دستور دارد که این اتحاد را با کشتن Tsung نابود کند و از این رو Jax نیز همراه با وی راهی این سفر می شود. در نهایت آن ها با رسیدن به محل اصلی اتحاد این دو شخص مبارزه خود را به همراه مابقی مدافعان زمین شروع می کنند؛ اما همه آن ها کشته می شوند و Jax نیز از اینقائده مستثنی نیست. پس از این اتفاق پادشاه اژدهایان Onaga اتحاد را درهم می شکند و Raiden را نیز مغلوب می کند. او با زنده کردن تمامی مردگان کنترل آن ها را به دست می گیرد تا زمانی که بالاخره Ermac و شخص Liu Kang کنترل ذهنی او را شکسته و همه را آزاد می کنند. در ادامه داستان Jax به خواهش سونیا برای یافتان بازماندگان کشتی جنگی با نام Tekunin که متعلق به Sektor بوده است راهی می شود؛ اما در راه ارتباط خود را با سونیا از دست داده و توسط خدمه کشتی Tekunin اسیر می شود. اما در آخرین لحظات و پیش از اسیر شد نتوانست رادار خود را فعال کند و تنها پیغامی نصفه برای سونیا ارسال کند. سونیا با دریافت این پیغام بسیار نگران می شود زیرا احساس می کند امکان دارد که او مرده باشد.
Sonya Blade
او یکی از اصلی ترین شخصیت های زن بازی است که از نسخه اول تا به حال در اکثر شماره ها حضور داشته است. شغل اصلی او کار در نیروهای ویژه آمریکا است. او به وسیله شخص Ed Boon و همکاری JohnTobias ساخته شد و سبک و نحوه مبارزه او با نام Tae Kwon Do شناخته می شود. بهترین دوست او و یکی از مورد اعتمادترین همکارانش Jax می باشد. او اگرچه زن سرسخت و خشنی به نظر میرسد؛ اما قلب مهربانی در سینه دارد و به جای دوستان و یاران خود اهمیت فراوانی می دهد. او همچنین دشمنی دیرینه ای با Kano دارد. داستان او نیز از همین دشمنی شروع می شود. او مدت هاست که به دنبال Kano می گردد. پس ازمدتی ردی از او میابد و همکاران خود او را تعقیب می کنند. در نهایت Kano ازدست آن ها به وسیله یک کشتی فرار می کند. سونیا و همراهانش نیز رد آن کشتی را گرفته و تعقیب می کنند تا به جزیره و محل اقامت Shang Tsung می رسند. بلافاصله پس از رسیدن آن ها به جزیره توسط گاردهای Tsung مورد حمله قرار میگیرند و دستگیر می شوند. سونیا نیز برای حفظ کردن امنیت تیم خود حاضر به شرکت در مسابقات مرگباری که در جزیره در حال جریان بود می شود. اما با وجود پیروزی های سونیا، Tsung به قول خود عمل نمی کند و یاران او را به قتل میرساند. پس از نابودی حاکم جزیره به وسیله Kang، سونیا و جانی به اجبار با Kano متحد میشوند و هر سه بر روی یک پل بسیار بلند در کنار جزیره به نبردبا Goro می پردازند اما پس از شروع شدن تخریب جزیره به سرعت از آنجا خارج شد اما در نهایت توسط Tsung اسیر شده و به Outworld و محل حکمرانی Shao Kahn برده می شوند. سونیا در زندان موفق به ارسال سیگنالی برای دوست خود Jax می شود. در ادامه مقاله در مورد نحوه رسیدن Jax به او مطالبی ارائه خواهد شد اما در این بخش همین مقدار کفایت می کند که سونیا توسط او از زندان رهایی می یابد و به همراه Kano از دروازه ورود به زمین عبور می کنند. با رسیدن به زمین Kano فرار می کند و Jax و سونیا تنها می مانند.
در ادامه سونیا موفق می شود که چند مبارز را که روح خود را به Kahn نفروخته بودند پیدا کند و از آن ها در راه رسیدن به اهداف خود استفاده کند. آن هابه یکی از قلعه های امپراطوری Shao Kahn حمله کردند و در آنجا به صورت کاملا تصادفی Kano را نیز پیدا کردند. آن ها در بالای یکی از بلندترین ساختمان ها به نبرد پرداختند و Kano در طول نبرد شرایط بدی داشت. سونیا درپایان نبرد قصد داشت که او را به کمک موهای بلند خود کشته و جهان را ازوجود او پاک کند؛ اما Kano متوجه شد و خود را از ساختمان به پایین انداخت تا بلکه زنده بماند. سونیا نیز از اینکه فرصتی به این مهمی را از دست داده بود افسوس می خورد. او پس از پایان این سفر به زمین بازگشت و متوجه نقشه های شوم Kahn برای نابودی و به اسارت در آوردن زمین شد. به همین جهت به سازمان تحقیقات پیرامون Outworld ملحق شده که به اختصار با OIA نشان میدهند. مسیری که او پیش رو داشت توسط اژدهای سیاه بسته شده بود و به همین علت او به دنبال یکی از افراد این گروه با نام Jarek که می شناخت رفت و دراین بین او و Jax توانستند در سرزمینی قدیمی با Liu Kang و Raiden ملاقات کنند و به کمک یکدیگر این سرزمین قدیمی که به چنگ یکی از خدایان عزل شده قدیمی با نام Shinnok افتاده بود را آزاد کنند. در ادامه آن ها موفق بهپیدا کردن Jarek شدند اما او نتوانست به آنها کمکی کند و سعی در کشتن سونیاداشت که با مداخله Jax کار او موفقیت آمیز نبود و به نظر میرسد که پس ازاین کار کشته شده است اما به طور قطع نمی توان نظر داد. حال آنها به زمین باز میگردند و در یک صحرا Cyrax را پیدا می کنند. آن ها او را به مرکزفرماندهی OIA میبرند تا انسانیتش را به او باز گردانند و او را درست کنند. پس از این کار او به سازمان ملحق می شود.
پس از مدتی سونیا از طرف سازمان برای بازرسی یکی از ورودی های قدیمی زمین که در شرق قرار دارد راهی می شود. اما کمی بعد خبری را از Jax دریافت میکند که متحدان Quan Chi و Shang Tsung مقر اصلی سازمان را نابود کردند و به خاک کشیده اند. آن ها متوجه شدند اتفاقات جدیدی در حال وقوع است و این اتحاد یک اتحاد مرگبار است. در ادامه Raiden از سونیا کمک می خواهد تا به کمک بقیه مدافعان، از زمین محافظت کنند. سونیا این امر را قبول می کند و به پیشنهاد Raiden به دریای گم شده و به سمت جزیره و قلعه ویران شده Shang Tsung که اکنون خالی از سکنه است می رود. در آنجا ابتدا Kung Lao را پیدامی کند و پس از چند روز آن دو مشاهده می کنند که از سمت دریا شی یخ زده ای در حال آمدن است. بله او کسی نیست جز Sub-Zero به همراه نوآموز جدیدش Frost که با او همراه شده است. سونیا احساسی در دل داشت و به Frost اعتماد پیدانمی کرد. از این رو یک مبارزه کوچک با او انجام داد و او را شکست داد؛ البته Sub-Zero مانع ادامه مبارزه شد. پس از چند روزی مابقی مبارزان زمین آمدند و همگی به کمک Raiden از دروازه باز شده به سمت Outworld عبور کردند. حال آن ها توسط Raiden تقسیم بندی شدند و سونیا با شخصی که یک اژدهای قرمزدر پشت خود خالکوبی کرده بود همگروه شد. هدف سونیا در آنجا پیدا کردن دوعضو گروه OIA نیز بود که دستگیر شده بودند؛ آن ها Cyrax و Kenshi بودند. اودر این راه توانست Jax و Johnny را پیدا کند و به همراه آن ها به مبارزه با این اتحاد مرگبار پرداختند. اتحاد مرگبار اگرچه بر نیروهای Raiden غلبه کردند و همه آن ها از جمله سونیا را کشتند؛ اما پیروزی آن ها طولی نکشیدزیرا Onaga در حال آمدن بود. او قدرت زنده کردن مردگان را داشت و همچنین کنترل کردن آن ها را، از این رو توانست کنترل سونیا و بسیاری از نیروهای دیگر را به دست بگیرد که البته بعدها در اتفاقات نسخه Armageddon روح و جسمآن ها توسط Ermac و Liu Kang آزاد شدند. او در ادامه به کشتی Sektor حمله ور می شود و او را از که به سختی مقاومت می کرد شکست میدهد و همچنین به لطف این حمله Taven توانست از دست او Sektor فرار کند. او متاسفانه Jax را ازدست میدهد. او Jax را برای بررسی بازماندگان کشتی جنگی میفرستد اما او اسیرمی شود و سونیا دیگر هیچ ردی از او پیدا نمی کند. در ویدئوی نهایی مخصوص به او شاهد بودیم که پس از کشتن Blaze قدرتی عجیب را به دست می آورد که به وسیله آن Kano را به ابری از خاکستر تبدیل می کند و سپس به سراغ تمامی بازماندگان قبایل اژدهای سیاه و قرمز می رود تا صلح را بالاخر حکم فرماکند.
Cyrax
او برای اولین بار در Mortal Kombat 3 ظاهر شد. او دومین طرح Lin Kuei بودکه توسط یک چیپ جدید برنامه ریزی شده بود و در کنار Sektor و Smoke ساخته شد تا اهداف او را دنبال کنند. او پس از انجام اولین ماموریت خود تحت واحد تعیین شده ای به اسم LK-4D4، موظف به کشتن Sub-Zero شد زیرا او از قبیله دوری کرده بود. او موفق به پیدا کردن Sub-Zero شد اما از او شکست خورد. پس از این شکست Sub-Zero فرصت را غنیمت شمرد و او را دوباره جهت مبارزه با Kahn برنامه ریزی کرد وسپس او را راهی نمود. پس از مدتی او دوباره توسط Lin Kuei پیدا شد و دوباره به همراه Sektor برای نبرد با Sub-Zero اعزام شد. از این جهت Sektor با او فرستاده شد زیرا رفتار Cyrax کمی عجیب شده بود و مورد اعتماد کامل سازنده خود نبود. در ادامه و پس از نابود شدن Shainnok او توسط سونیا و Jax در یک صحرا پیدا شد و توانست به لطف کمک آن ها در آزمایشگاه OIA انسانیت خود رابازیابد. او همچنین توانست با نفوذی که آن ها در سازمان داشتند به این سازمان ملحق شود و به عنوان دیده بان و طلایه دار سپاه آن ها راهی مبارزات شود. در زمان اتحاد مرگبار او توسط یک نینجای سوسمار مانند با نام Reptile مورد حمله قرار گرفت و توسط او به Outworld برده شد. اما در آن جا Nitara به او کمک کرد و توانست برای احیای دوباره خود به زمین بازگردد. در پایان مخصوص به او در سری Armageddon او توانست پس از نابود کردن Blaze خود رادوباره به یک انسان تبدیل کند و پس از آن ها به Sub-zero ملحق شد تا بتواند Smoke و Sektor را نابود کند.
Sektor
به واقع اولین نینجاهای ساخته شده توسط Lin Kuei می باشد که به یک cybrog تبدیل شد. او در یگان مشخصی به نام LK-4D4، موظف شد تا به همراه یکی دیگر ازنینجاها راهی نابود کردن Sub-Zero شود اما آن ها در این امر نا موفق بودند. او در نسخه اتحاد مرگبار به استاد و سازنده خود خیانت کرد و او را کشت. پس از آن به دنبال مدالیون اژدها که به نوعی نماد قبیله بود میگشت؛که البته در این امر نیز ناموفق بود زیرا توسط Sub-Zero متوقف شد. در ادامه او در نسخه Armageddon طی یک حمله غافلگیرانه به Taven موفق شد او را کهبه دنبال اسلحه در مقبره پدر خود بود؛ به اسارت درآورد. پس از این کار اورا به کشتی جنگی خود با نام Tekunin برد. اما این کشتی توسط سونیا ونیروهای ویژه او مورد حمله قرار گرفت و Taven نیز توانست با شکست دادن Sektor از چنگال او فرار کند. در پایان شخصی مربوط به او در آخرین نسخه شاهد بودیم که او به همراه یاران cybrog خود یعنی Smoke و Cyrax به دنبال یک قدرت شبه خداگونه برای به وجود آوردن یک نهاد جدید بودند.
Sheeva
او برای اولین بار در نسخه سوم بازی پای به میدان نهاد. او در واقع یک Shokan هست و به عنوان محافظ شخصی ملکه سابق Sindel به خدمت می پردازد. اودر اولین نبرد اصلی خود در زمین حاضر شد و در عقب راندن نیروهای Kahn کمکهای زیادی کرد و در این راستا با یک Centaurs با نام Motaro نبرد کرد. پس از شکست خوردن امپراطور Kahn بر روی زمین او توانست این موجود را بیرون ازسلول Kano به هلاکت رساند. پس از این کار Kano به او پیشنهاد داد که جهت رسیدن به Kahn و کشتن این حاکم خونخوار او را یاری می کند؛ Sheeva نیز قبول کرد و او را آزاد کرد. آن ها به دنبال Kahn رفتند و در نهایت او را پیداکردند اما Kano که دارای ذات پلیدی است به او خیانت می کند و نقشه آن ها رابه امپراطور لو می دهد. پس از این کار Sheeva که مطلع از این امر نبود طبق قرار حمله می کند اما توسط امپراطور از پشت با شمشیر به شدت زخمی می شود. پس از این اتفاق او در نسخه بعدی یعنی Armageddon نیز ظاهر می شود. هدف اصلی مبارزه او در این قسمت نبرد با Taven می باشد. در پایان اختصاصی اوشاهد بودیم که پس از کشتن Blaze او توسط خدایان باستانی به عنوان الهه تخریب و نابودی برگزیده می شود. نام این شخصیت از یکی از خدایان هندو با نام Shiva گرفته شده است که در بین آنها به عنوان الهه نابودی شناخته میشود. او در واقع به این علت به بازی اضافه شد زیرا بازیکنان به وفور از سازندگان خواستار بازی کردن با Goro بودند؛ سازندگان نیز او را همچون Goro وبا حرکات تهاجمی مشابهی طراحی کردند اما به علت مونث بودن این شخصیت بایدکمی سایز و قدش را کوتاه تر و متناسب تر در نظر می گرفتند. این شخصیت برای اولین بار توسط Marjean Holden مورد بازی قرار گرفت و صداگذاری او نیز بهعهده Dawnn Lewis بود.
Motaro
این شخصیت برای اولین بار در Mortal Kombat 3 رونمایی شد و به عنوان یکی از Bossهای بازی به شمار می رفت. او جزو اصیل ترین نژادهای Centaurian(ایننژاد در واقع نیمه پایین بدنشان همانند اسب می باشد. تنه بالایی آن ها مشابه با انسان ها می باشد. آن ها در افسانه ها از باهوش ترین موجودات بوده اند که با رصد در آسمان قادر به پیش بینی حوادث آینده بوده اند.) بود که ازمدافعان مردم خود و همچنین مخالف با امپراطوری Shokan و خواهان جنگ و نبرد با آن ها نیز بود. Kahn امپراطور بزرگ خواهان کمک به Centaurian بود و آن هارا در راه پیروزی در مقابل Shokan کمک کرد. پس از این پیروزی Motaro خود و نژادش را به Kahn مدیون می دانست از این رو کمک Kahn را جهت حمله به زمین قبول کرد. او به عنوان سردسته اولین گروه عازم شده برای نابودی مدافعان زمین انتخاب شد. با وارد شدن آن ها به زمین نبردها به صورت جداگانه پیش میرفت و در این بین که سونیا در حال شکست خوردن از Kano بود؛ Sheeva نیز به ظاهر موفق به کشتن Motaro شد. اما این پایان کار او نبود؛ بلکه او در نسخه Armageddon نیز ظاهر شد. اگرچه نژاد آن ها کمی تغییر کرده بود اما همچنان قدرتمند بودند؛ البته دلیل این نفرین به زمان پیروزی آن ها به Shokan بازمیگردد که توسط آن ها نفرین شده بودند.
نکته جالبی در مورد این شخصیت وجود دارد، که به یکی از اولین مصاحبه های Ed Boon با IGN در مورد نسخه سوم بازی باز میگردد. او این شخصیت را یکی ازعجیب ترین و نه چندان متداول و آشنا می نامد. برای طراحی این شخصیت در فیلم MK علاوه بر نظارت خود او شخصی با نام Deron McBee طراحی کرده است که مدل نسبتا جالبی نیز از آب در آمد.
Ermac
او در واقع متشکل از روح های مرده است که به وسیله Shao Kahn جمع آوری شده و او را شکل داده اند. او به عنوان یکی از بهترین سربازان Kahn به او خدمت می کرده است. او روح های بسیار زیادی را در زمان نبردهای تورنومنت دهم که Liu Kang در آن پیروز شد به کلکسیون خود اضافه کرد. او بعدها توسط Kahn مامور شد تا کاری را بر روی زمین به انجام برساند. آن جا در طی یکی ازعملیات های خود با Shujinko نیز آشنا شد. بعدها امپراطور Kahn شکست خورد اما Ermac همچنان تحت قدرت و کنترل او بود اما بدون هیچ دستور و اراده ایاز خود در Outworld به سر می برد. در ادامه داستان و موازی با زمان اتحاد مرگبار، شخصی با نام Kenshi او را پیدا کرد و از کنترل Kahn خارج کرد. اوحالا قدرت انتخاب را درک کرده بود و از این آزادی لذت می برد. او تصمیمگرفت تا به جبهه نیروهای خوب و در پی صلح ملحق شود. کمی پس از این تصمیم اوروح یک مبارز بزرگ با نام Liu Kang را پیدا کرد که همچون گذشته خود در حال رنج بردن بود. او نیازمند یک همراه و یار با وفا بود تا بتواند به کمک او، دوستان خود را که همانند برده اسیر شده بودند آزاد کند. آن ها به کمک یکدیگر و ذهن قدرتمند Ermac موفق شدند دوستان Liu را از کنترل Onaga خارج کنند. در پایان مخصوص به او در نسخه Deception شاهد بودیم که به ملاقات با Shujinko میرود و او برای Ermac توضیح می دهد که او شخصی بسیار قدرتمند است می توانند به کمک یکدیگر در نبرد علیه شر به پیروزی برسند. همچنین درپایان مربوط به او در Armageddon نیزشاهد اتفاق جالبی بودیم. او پس ازشکست دادن Blaze توانست روح هایی که تا به حال در بدن خود جمع کرده بود را آزاد سازد و همگی را به بدن های اصلی آن ها باز گرداند. آن ها همگی با یکدیگر در ارتباط بودند و به نوعی تله پاتی داشتند و از این رو Ermac دیگر یک شخص ساده نبود بلکه هم اکنون یک ارتش تحت کنترل و فرمانبردار او بودند. لازم به ذکر است که اولین حضور او نیز در سری MK همانند یک باگ بود که برای مطلع شدن از جزییات بیشتر می توانید به متن Skarlett مراجعه کنید و از اینامر آگاهی یابید.
Skarlett
او نیز یکی دیگر از شخصیت هایی بود که حضورش همچون یک شایعه در بین طرفداران شکل گرفت. شایعه ها از حضور او در Mortal Kombat 2 حکایت می کرد. پس از آمدن بازی همه متوجه شدند همچین شخصیتی وجود ندارد؛ اما بازیکنان متوجه یک نوع باگ در بازی شدند که شخصیتی ناشناسی را که یک نینجا زن بود به تصویر می کشید. نحوه باگ به این صورت بود که زمانی که بازیکنان Mileena و Kitana را در مقابل یکدیگر انتخاب می کردند؛ گاهی اوقات یکی از شخصیت ها به صورت اتفاقی رنگ لباسش از بنفش یا آبی که مربوط به این دو شخصیت است به قرمز تغییر رنگ میداد و این شخصیت فنون متفاوتی را نیز پیدا می کرد. البته نکته جالب این است که در بین مردان نیز این باگ وجود داشت و گاهی اوقات بابرداشتن Reptile، Sub-Zero و یا Scorpion به جای آن ها یک نینجای مرد بالباس های قرمز مشکی پدیدار می شد. البته این شخصیت بعدها واقعا توسط سازندگان ساخته شد و در حال حاضر با نام Ermac شناخته می شود. در مورد آن نینجای زن هیچگاه سخنی از سوی سازندگان زده نشد و طرفداران نیز به علت بی نام بودن او، اغلب با نام Skarlett صدایش می کردند. در مورد واقعی بودن این شخصیت یا نبودن آن حرفی به طور قطع نمی توان زد اما جالب است که سازندگان بعدها در یکی از عناوین خود با نام Mortal Kombat: Defender of the Realm نینجایی قرمز رنگ با جنسیت مونث معرفی کردند که با نام Ruby شناخته می شود. البته چندی پیش شایعه هایی به گوش می رسید که در آن به نظر می آمد سازندگان قصد دارند در نسخه ای بازسازی شده از سری Mortal Kombatهای قدیمی که با پیشوند Collection همراه است از این شخصیت به طور رسمی رونمایی کنند اما تا به امروز این امر تایید نشده است.
Goro
او را می توان یکی از اولین شخصیت های بازی دانست که به وسیله Ed Boon و John Tobias خلق شد و کارهای طراحی آن نیز به وسیله خود آقای Tobias صورت گرفت. او برای اولین بار در اولین Mortal Kombat رونمایی شد. داستان او بیانگر این است که قریب به 2000 سال سن دارد و یک موجود دورگه انسان-اژدها می باشد. او یکی از اشخاصی بود که به Shang Tsung کمک کرد تا در مسابقات MK به پیروزی دست پیدا کند و به کمک او بود که به هدف تصاحب زمین نزدیک تر شدند. او قهرمان نه سری مسابقه متوالی بوده است که در اولین دوره با شکست دادن Kung Lao به این مقام دست یافت و آن را به مدت 500 سال حفظ کرد. او از قدرت و سبک مبارزه خاص خود بهره میبرد. سبک اصلی او در مبارزه با نام Shokan شناخته می شود که به همراه چهار دستی که در اختیار دارد آن را به شیوه ای خاص و مهیب به کار می برد. او پس از سال ها بالاخره در دهمین سری مسابقات به وسیله Liu Kang شکست خورد و پس از آن به طور کامل ناپدید شد و هیچ اثری از وی یافت نشد. در دهمین سری مسابقات Shang Tsung می نداست که باید پیروز شود زیرا Shao Kahn که امپراطور Outworld بود خواها تصرف زمین بود و پس از شکست Goro این وظیفه به دوش او افتاد و به او محول شد. پس از اتمام مسابقات خیلی ها گمان می کردند که دیگر Goro را نخواهند دید و او مرده است اما پس از سال ها او در Mortal Kombat 4 دوباره ظاهر شد و طرفداران قدیمی خود را خوشحال کرد. پس از بازگشت مشخص شد که او در منطقه ای با نام Kuatan ساکن شده بود و به عنوان شاهزاده منطقه Shokan به دستور شخص Shao Kahn منصوب شده است. نکته ای جالب نیز در مورد این شخصیت به چشم می خورد که شباهت بسیار بالای او با Kintaro یکی از Bossهای MK 2 می باشد که Ed Boon در این باره گفته است که به علت گم شدن او مجبور به طراحی شخصیتی شبیه به او و با قابلیت های او شدیم و در واقع Kintaro یک جانشین است. در ادامه توضیحات در مورد این شخصیت نیز برای شما خواهیم داد. در نهایت نیز باید گفت که Goro زندگی سختی را سپری کرده است زیرا پس از اولین شکستی که پس از سالیان متحمل شد؛ در طی سال های بعدی نیز ضعیف تر شده و در نبردهای بسیار زیادی در بازه های متفاوت زمانی شکست خورده است که می توان از آن ها به Noob Saibot در طی نبردی برای تصرف Shokan و یا در قلعه شخص Shao Kahn توسط Taven به شدت زخمی شد. پس از آن نیز آخرین اخباری که از او به گوش رسید پیروزی مقابل Blaze بود تا به وسیله آن بتواند به قدرت خدایان باستان دست پیدا کند. آینده او در هاله ای از ابهام قرار دارد.
Kintaro
این شخصیت در واقع یک ببر راه راه است که به نیروهای Kahn ملحق می شود. جالب است بدانید که قیافه و شکل ظاهری او از یک اسطوره ژاپنی الهام گرفته شده است و او در سه نسخه ابتدایی بازی تنهایی شخصیتی است که با وجود حضور در بازی هیچگاه به پرده سینما و یا کانال های تلوزیونی راه نیافته است. در ادامه داستان زندگی او دلیل خود از پیوستن به Kahn را گرفتن انتقام مرگ Goro در حوادث شماره اول قلمداد می کند. او در واقع به عنوان یکی از mini-bossهای Mortal Kombat 2 شناخته می شود. او همانند استاد خود با Liu Kang به مبارزه پرداخت اما او نیز توان مقابله با وی را نداشت. زندگی او در نسخه Armageddon دارای نکات ریز و درشت بسیاری است که در واقع تنها به خود او متعلق نیست. به عنوان مثال Shang Tsung در سومین Fatality مخصوص به خود به شکل Kintaro در آمده و حریف خود را پیش از زدن مشت به دو قسمت تقسیم می کند و او را از نیم تنه فوقانی خود جدا کرده و به گوشه ای می اندازد. درجایی دیگر و در زمان فتح Shinnok او همانند یک توهم بر سر راه Taven قرار می گیرد تا او را به وسیله این کار تست کند. البته اطلاعات دقیقی در دست نیست که این کار چگونه و به وسیله چه کسی انجام شده است اما به نظر می رسد که Shang Tsung بخشی از روح او را در اختیار داشته و از آن برای این کار استفاده کرده است. در پایان مربوط به خود او نیز شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze، آرزو می کند که شمشیرهای Scorpion، Sub-Zero، Havik و Hotaru را برای هر یک از دستانش در اختیار داشته باشد تا به کمک آن ها به یک شخص فوق العاده قوی و شکست ناپذیر تبدیل شود.
Liu Kang
او را می توان به عنوان قهرمان اصلی زمین و یکی از مهم ترین شخصیت های بازی قلمداد کرد. او نیز همانند دیگر شخصیت های Mortal Kombat 1 توسط شخص Ed Boon و John Tobias طراحی شده است. محل سکونت او در زمین کشور چین می باشد و عضو فرقه Shaolin Monk می باشد. او یکی از حرفه ای ترین استادهای این فرقه است که دارای شش سبک مبارزه با نام های Jun Fan، Pao Chui، Jeet Kune Do، Choy Lay Fut، Monkey و Dragon می باشد. با گفتن این مقدمه، حال بهتر است به سراغ داستان پر پیچ و خم زندگی او در دنیای عظیم MK وارد شویم.
با شناخته شدن او به عنوان قهرمان زمین از سوی Raiden، او راهی جزیره Shang Tsung شد تا وارد دهمین سری مسابقات شود و بالاخره تلسم شکست های زمین در این مسابقات را پایان بخشد و از نابودی آن توسط قلمروهای شریر در جهان های دیگر جلوگیری کند. او در یکی از سهمگین ترین مبارزه های خود قهرمان نه دوره گذشته Goro را شکست داد و پس از آن در رقابت نهایی و نفس گیر خود موفق به شکست دادن Tsung شد و با این کار لقب قهرمان این تورنومنت را برای خود و زمینیان به ارمغان آورد. او پس از به دست آوردن این پیروزی به زمین بازگشت اما با رفتن به سمت معبد فرقه خود متوجه شد که تعداد زیادی از دوستان و مریدان او توسط فوج عظیمی از نیروهای بیگانه که به دستور Shao Kahn(استاد Tsung) راهی آنجا شده بودند؛ کشته شده اند. او در ادامه تصمیم گرفت که به همراه دوست قدیمی خود Kung Lao راهی سرزمین Outworld شود تا در آنجا انتقام خود را از Kahn بگیرد. در طول این تورنومنت که در آن جا برگزار میشد Liu و دوستش پرینسس Kitana را مشاهده کردند و Liu کم کم به او علاقه مند شد و در دام او اثیر گشت. با شروع شدن مسابقات Liu بار دیگر موفق شد که جایگاه خود را حفظ کند و در نبرد نهایی Kahn را شکست داد. سال ها بعد امپراطور Kahn در طی وقایع نسخه سوم تصمیمی مبنی به حمله بر زمین اتخاذ می کند. اما او بار دیگر ناکام و نا موفق باز می گردد زیرا سد عظیمی همچون Liu در زمین برای دفاع از آن خاک وجود دارد که دوباره باعث مغلوب شدن او گشت و او را به همراه تمامی یارانش بار دیگر به Outworld فرستاد. در Mortal Kombat 4 خبری به گوش Liu مبنی بر اثیر شدن پرینسس Kitana توسط یکی از خدایان باستانی با نام Shinnok رسید. او نیز به سرعت تعدادی از مدافعان زمین و دوستان خود را گردهم آورد و به سمت مقر او حمله ور شد. مانند گذشته او بار دیگر به پیروزی دست پیدا کرد اما به علت مسائلی که بین زمین و Outworld در جریان بود او نمی توانست ارتباط خود را با Kitana برقرار کند؛ زیرا او پرینسس آن دنیا بود.
در ادامه زندگی Liu و مصادف با زمان اتحاد مرگبار بین Shang Tsung و Quan Chi شاهد توطئه آن ها علیه وی بودیم و آن ها خواها نابود کردن Liu و تصرف زمین بودند. در ادامه و مصادف با نسخه Deception مربی و استاد Liu یعنی Raiden بدن بی جان او را دوباره باز می گرداند و روح او را به مکانی می فرستد تا به کمک آن بتواند کنترل بدن خود را دوباره بازیابد و از مرگ ابدی رهایی یابد. در Konquest Mode این نسخه شاهد Liu Kang نیمه جان به عنوان یک شخصیت مخفی بودیم که تنها با پیشروی در این بخش در دسترس برای بازی کردن قرار می گرفت. او حتی در نسخه PSP بازی نیز با این حال و هوا حضور داشت و از آن جا بود که توانست با Ermac ارتباط بر قرار کند و به کمک او دوستان خود را از چنگ افسون Onaga آزاد سازد. البته در نسخه Armageddon او همچنان به طور کامل کنترل بدن خود را در اختیار نداشت. Liu همچنین در نسخه MK:Shaolin Monks نیز به عنوان شخصیت اصلی در کنار Kung Lao به ایفای نقش می پرداخت. این عنوان در واقع بازگشتی به داستان سفر این دو قهرمان به Outworld جهت گرفتن انتقام خون مریدان خود در معبد Shaolin از Kahn بود که با موفقیت نیز همراه بود.
Blaze
او برای اولین بار در Mortal Kombat 2 ظاهر شد که در آنجا به عنوان یک شخصیت در حال سوختن در پس زمینه ای از دومین میدان نبرد با نام Pit 2 حضور داشت. البته طرفداران بازی او را Hornbuckle می نامیدند که می تونید دلیل این کار را در انتهای این مقاله و در متن شخصیت مورد نظر مطالعه کنید. شروع داستان زندگی او به زمان اتحاد مرگبار باز می گردد. او در واقع شخصیتی است که از عنصری خاص شکل گرفته است و اولین بار توسط گروهی از مریدان Onaga مورد حمله قرار گرفت و اینگونه بود که پای او نیز به داستان کشیده شد. عده ای از این مردان مقدس که خود را به عنوان خادم آخرین بازمانده نسل اژدهایان می دانستند او را با سحر و جادو موظف به حفاظت از آخرین تخم اژدها در دل یک آتشفشان کردند. پس از این که آخرین تخم به سلامت باز شد او نیز آزاد بود تا به ماموریت اصلی خود بازگردد؛ عده ای می گفتند که او ماموری است برای نظارت بر قدرت و صلاحیت جنگجویان در تمامی دنیاها. پس از اینکه از باز شدن تخم مدتی گذشت Blaze در دنیای بیرون دریافت که مبارزان بسیار قابل و توانمندی ظهور کرده اند و همچنین Daegon نیز دوباره به قدرت رسیده است. او تصمیم گرفت که یک مسابقه نهایی را بین تمامی مبارزان به وجود آورد تا بوسیله آن بتواند این دو برادر یعنی Taven و Daegon را به سمت آن بکشاند و باعث ظهور قیامت و رستاخیز شود که البته قصد و نیت اصلی او ظاهر کردن نیت درونی این دو برادر به دستور Argus و همسرش بود. در ادامه او متوجه شد که نیرویی پلید بر روی زمین در حال شکل گیری است که او باید از ظهور آن جلوگیری می کرد. او تصمیم گرفت که شخصا به زمین برود و به این موضوع رسیدگی کند. در یکی از Modeهای MK: Armageddon با نام Konquest شاهد بودیم که Taven پس از پیروزی بر رقیب و برادر خود Daegon مجبور به مبارزه با Blazeـی می شود که به وسیله مریدان Onaga ذهنش جادو شده است. همچنین در پایان مخصوص به این شخصیت نیز شاهد بودیم که او تمامی مبارزان را شکست داد و در بالاترین نقطه هرم مبارزه قرار گرفت. او پس از این کار شروع به گسترش قلمرو خود و فتح تمامی دنیاها کرد و همه جا را به نابودی کشاند تا زمانی که دیگر چیزی باقی نماند.
Daegon
او اصلی ترین شخصیت پلید بازی در Mortal Kombat: Armageddon است که در واقعی یک موجود دورگه است. یک رگ او به خدایان باز می گردد و رگ دیگر او به مردمان Edenian میرسد. او در واقع برادر کوچک Taven هست و فرزند دوم محافظ Edenia یعنی Argus و Delia است. در ادامه داستان Delia که یک پیشگو است از رخ دادن قیامت در این جهان سخن می گوید. پس از این پیشگوی Argus پدر این دو فرزند آن ها را در مخفی گاهی قرار می دهد که به وسیله دو اژدها از آن نگهبانی به عمل می آمده است. در پیشگویی آمده است که آن دو روزی ظهور خواهند کرد تا به مبارزه با Blaze بپردازند و از رستاخیز جلوگیری به عمل آورند. در اثر یک خطای کوچک از جانب اژدهای محافظ، Daegon زودتر از زمان مقرر از خواب خود بیدار می شود. او به وسیله این اتفاق به یک شخصیت کاملا غیر طبیعی و فاقد تمرکز تبدیل می شود. با بیرون آمدن از مخفیگاه به سراغ خانوداه خود می رود و زمانی که از ماهیت این اتفاق آگاهی میابد هر دوی آن ها را کشته و گروهی جدید با نام اژدهای سرخ را پدید می آورد. این ماموریت نیازمند این بود که هر دو بردارد سلاحی با نام Drakesowrds را از جانب پدر خود و یک زره پوش جادویی را از جانب مادر خود قبول کنند. هر دوی آن ها به این دو گنجینه می رسند و در یک مبارزه نفس گیر بردارد کوچک تر شکست می خورد. پس از این اتفاق Daegon به Taven اجازه می دهد تا با Blaze مبارزه کند. سال ها بعد او تصمیم گرفت که نژادی جدید از انسان ها و اژدهاها به وجود آورد. او در این راه از DNA اژدهایی که او را سال ها زندانی کرده بود استفاده کرد. در پایان مربوط به او در نسخه Armageddon او پس از شکست در مقابل Taven تنها زخمی شد و سپس توانست خود را به Blaze رسانده و او را شکست دهد. پس از انجام این کار او متوجه شد که پدر و مادرش هنوز زنده هستند و تمامی این کارهای یک تلاش استادانه و ماهرانه از سوی آن ها جهت کشف ماهیت اصلی فرزندان خود بوده است. حال Taven جایگاه پدر را به دست می آورد و مدافع Edenia می شود و Daegon نیز به خاطر اعمالی که انجام داده است تنبیه می شود و مورد سرزنش قرار می گیرد.
Taven
او را می توان قهرمان نسخه Armageddon نامید که برای اولین بار نیز در این سری به نمایش در آمده است. همان طور که قبلا نیز گفته شده است او فرزند ارشد Argus نگهبان Edenia و Delia شخصی که قادر به دیدن آینده و پیش گویی آن می باشد؛ است. توانایی اصلی او همانند برادر کوچک ترش کنترل و تحت اختیار در آوردن آتش است. او در بخش Konquest به عنوان شخصیت اصلی به شمار می رود. در این Mode در واقع هدف اصلی به وجود آوردن رقابتی خوب و سالم بین دو برادر جهت جلوگیری از به وجود آمدن رستاخیز به وسیله Blaze است. آن ها به محلی حفاظت شده در روی زمین فرستاده می شوند که دو اژدها از آن محافظت می کنند اما پس از مدتی به اذن و فرمان Blaze رقابتی شروع می شود که این دو برادر را به سمت آن می کشاند. پاداشی که برنده این جنگ دریافت می کرد در واقع جایگاه و قدرت پدرش بود؛ یعنی تبدیل شدن به محافظ و خدای Edenia. زمانی که بالاخره Taven از بند اژدهای خود آزاد می شود متوجه می شود که برادر کوچک تر وی چند قرن زودتر از او آزاد شده و پدر و مادرشان را کشته و گروهی با نام اژدهای سرخ را تاسیس کرده است. او این کارهای را تنها برای نابود کردن Taven و به خاطر رضایت Blaze انجام داده است. پس از این اتفاق Taven به نبرد با Daegon می رود و او را شکست می دهد. سپس به سراغ Blaze می رود و او را نیز نابود می کند. پس از این کار او از طریق عبور قدرت Blaze از بدنش تبدیل به شخصی بسیار قوی و خداگونه می شود. این پیروزی به علت عوامل جادویی که مریدان Onaga بر روی Blaze پیدا کرده بودند؛ پیروزی Taven باعث تحلیل رفتن یا تضعیف او نشد و تنها قدرت Taven افزایش یافت تا به کمک آن بتواند کارهای خوب و بزرگی انجام دهد. در پایان نیز او با توجه به قدرتی که به دست آورده است؛ سعی می کند که بروز قیامت را هر چه بیشتر به تعویق بیاندازد تا راه حلی اساسی برای این امر پیدا کنند.
Classic Sub-Zero
نام اصلی او Bi-Han است و از او به عنوان Sub Zeroبزرگ یاد میکنند. او که برادر بزرگتر Kuai Liang میباشد؛ همانند برادرش دارای قدرت های منجمد کننده است. او به عناون یکی از زیرکترین و کشنده ترین نینجاهای Lin Kuei شناخته میشود. زمانی او و گروهش توسط Quan Chi استخدام میشوند و تحت دستور او مامور میشوند تا طومار باستانی را بدست بیادورند. از آن طرف هم Quan Chi یکی از نینجاهای خاندان Shirai Ryu را با نام Scorpion به خدمت میگیرد. او با راهب های شائولین مبارزه میکند و در نهایت خودش را به مکان طومار میرساند. اما همانجا با Scorpion مواجه میشود و مجبور میشود با او مبارزه کند. در مبارزه ای که بین او و Scorpion رخ میدهد؛ Sub Zero موفق میشود تا او را شکست داده و کل خانواده و خاندان او را از بین ببرد. اما این پایان کار Scorpion نبود و او با شکل و شمایل متفاوتی به زندگی بازگشت. از آنجایی که Scorpion مسئول کشته شدن همه اعضای خانوادهاش را از جانب Sub Zero میدید و نمیدانست که همه ی این کارها توطئه ای از جانب Quan Chi است، در پی یافتن او راهی سفر پر مخاطرهای شد که در نهایت توانست او را پیدا کند و در نتیجه دوباره با Sub-Zero مبارزه میکند و در این نبرد موفق میشود او را شکست بدهد و انتقام خود را از او بگیرد. پس از این اتفاق Sub-Zero بار دیگر و با هیبتی جدید در بازی ظهور میکند. او کسی نیست جز Noob Saibot که لبریز از خشم و حس انتقام نسبت Quan Chi پای به میدان نبرد میگذارد تا انتقام خود را از او بگیرد. در این راه سرنوشتی بس جالب در انتظار اوست.
Noob Saibot
اولین حضور او به Mortal Kombat 2 باز می گردد که البته در آن شماره هیچ داستانی نداشت و فاقد بیوگرافی خاص و مخصوص به خود بود. اما سازندگان در مورد او صحبت هایی را انجام دادند. او یکی از مبارزان جدید است که به Shinnok وفادار است و با Quan Chi مشکل دارد. او همچنین جزو فرقه برادران سایه نیز می باشد. سبک مبارزه او به سه شیوه Hapkido، Pi Gua و Monkey تقسیم می شود که هر یک دارای ضربات خاصی می باشد. جالب است بدانید که نام او به نام خانوادگی سازندگان شخصیت وی یعنی Ed Boon و John Tobias باز می گردد. اگر نام آن ها را از انتها به ابتدا بخوانید در خواهید یافت که اسم Noob Saibot شکل می گیرد. دلیل اصلی حذف Saibot از نام او نیز جدا شدن این شخصی از گروه Midway در سال 2000 است که بنا به دلایل قانونی مجبور به حذف این بخش از نام او شدند و بعدها این خلع را با نام Smoke پر کردند که در داستان این شخصیت موضوع به تفصیل بیان شده است. حال بهتر است به سراغ داستان او برویم و آن را بازگو کنیم.
وظیفه او از آنجا شروع می شود که موظف به گزارش کردن وقایع اتفاق افتاده بر روی زمین و Outworld می شود. به همین منظور او در مسابقاتی که در Outworld اتفاق افتاد تنها در سایه ماند و در مسابقات وارد نشد تا ماموریت خود را به انجام برساند. در ادامه داستان و در شماره 3 از این سری Noob موظف شده بود تا اعتماد شخص Kahn را به خود جلب کند تا به کمک او بتواند بار دیگر به زمین بازگردد. پس از این که Kahn در پی اتفاقات نسخه سوم شکست خورد؛ Noob به سوی رهبر خود Shinnok بازگشت. اما در پی اتفاقات نسخه چهارم و با وجود تمام برنامه ریزی های دقیق و فوق العاده Shinnok، سپاه او توان مقابله با ارتش Raiden از سوی زمین را نداشته و همگی شکست خوردند. پس از این شکست فرقه برادران سایه نیز منحل شد. در ادامه راه او بار دیگر به Shao Kahn ملحق شد. اگر چه امپراطوری او پس از شکست در زمین تضعیف شده بود اما همچنان عظمت و تا حدودی قدرت خود را حفظ کرد بود. از این رو بر طبق دستور Kahn و برای ثابت کردن لیاقت خود برای مبارزه با Goro عظیمت کرد و او را در نبردی نزدیک شکست داد. لازم به ذکر است که این نبرد موازی با اتفاقات اتحاد مرگبار رخ داد. پس از این پیروزی او از ارج و قرب بالایی در نزد Kahn برخوردار شد و در طی اتفاقات نسخه Deception توانست Smoke را از یکی از سیاه چاله های Kahn نجات دهد و او را برای خدمت به خود برنامه ریزی کند. او همچنین رویای ساخت یک ارتش Cyber-Demons را در سر می پروراند و خواهان استفاده از Smoke به عنوان الگو نیز بود.
در ادامه و بین اتفاقات نسخه Deception و Armageddon شاهد فرار Noob به همراه Smoke از مقر فرماندهی Kahn به سمت Netherealm بودیم. این دو توسط Sub-Zero و Sareena تا معبد مخصوص Lin Kuei(طراح و برنامه ریز اصلی Smoke) تعقیب شدند. البته آن ها به این امر آگاهی داشتند و در میانه راه و پس از زمانی که Sub-Zero به همراه خود دستور داد که مستقیم و به سرعت به معبد مخصوص برود، به او حمله کردند. در گیر و دار اتفاقاتی که افتاد استاد Sub-Zero و Smoke باعث شد که Sareena به ذات پلید اصلی خود بازگردد و سپس او به وسیله Sub-Zero که از حمله Noob و Somke جان سالم به در برده بود به اعماق Netherealm فرستاده شد. با نزدیک شدن به وقایع قیامت و نسخه Armageddon به ناچار Noob و Smoke از یکدیگر جدا شدند؛ اما آن ها همچنان با یکدیگر متحد بودند و تنها به صورت جداگانه مسیر خود را پیش می بردند. در اولین قدم هر یک از آن ها به صورت جداگانه به معبد Lin Kuei حمله کردند و تمامی نیروهای شیطانی او را شکست دادند. در همین زمان Taven نیز در معبد حضور داشت. او آتش خشم این دو تن را خاموش کرد و همچنین باعث نجات Sub-Zero و زنده ماندن او شد. پس از این اتفاق بود که Sub-Zero متوجه شد Noob در واقع برادر بزرگتر او است که پس از سال ها به وسیله Scorpion که آتش انتقام او را در دل داشت کشته شده بود و در برزخ با سیمایی جدید و مشکی رنگ ظهور کرده است. Sub-Zero برای تشکر از لطف بزرگی که Taven در حق آن ها کرده بود؛ به او در مورد گروه اژدهای قرمز و سرکرده آن ها هشدار داد. پس از این اتفاق Sub-Zero تمام تلاش خود را جهت باز گرداندن برادر بزرگ خود به روشنایی بست و به او کمک های زیادی را در این زمینه ارائه کرد.
Smoke
برای اولین بار در Mortal Kombat 2 به عنوان یک شخصیت غیر قابل بازی معرفی شد که در پس جنگل های زنده واقع در Outworld حضور داشت و در طی نبردها از کنار درختان سرش را به بیرون می آورد و یا مکان خود را از پشت درختی به درخت دیگر تغییر می داد. او در MK3 به عنوان یک شخصیت قابل انتخاب معرفی شد و نحوه دسترسی به او با وارد کردن صحیح Ultimate Kombat Kode پیش از اتمام مبارزات باز می گردد. داستان و گذشته او به دوستی با Sub-Zero و دشمنی با Lin Kuei باز می گردد. آن دو زمانی که متوجه شدند استاد آن ها در حال ساخت گونه جدیدی از انسان ها که قابلیت برنامه ریزی خواهند داشت از آنجا فرار کردند اما Smoke توسط نگهبانان دستگیر شد و به همراه Sektor و Cyrax برای تعقیب کردن دوست و یار خود Sub-Zero برنامه ریزی شد و راهی این سفر هولناک شد. در پایان مربوط به این نسخه او به همراه 2 ربات دیگر برای نابودی Sub-Zero رفتند؛ اما او که هنوز اندکی انسانیت در درون خود داشت موفق شد با کمک دوست قدیمی خود، متوجه اتفاقات پیرامون خود شود و به کمک یکدیگر Cyrax و Sektor را شکست دهند. در ادامه راه او توسط نیروهای Kahn به اسارت در آمد. پس از مدتی Noob Saibot متوجه حضور او به عنوان یکی از غنایم جنگی Kahn در سیاه چاله ها شد. حال Noob توانست او را نجات دهد و دوباره برنامه ریزی کند به طوری که Smoke تنها به او وفادار بماند. او رویایی را در سر می پروراند که Smokeمی توانست سکوی پرتاب او شود. او خواها ساخت ارتشی بر روی زمین بود تا بر ضد Cyborgها قیام کنند. این ارتش که با استفاده از تکنولوژی نانوی به کار رفته در Smoke ساخته خواهد شد تنها باید به او وفادار باشند. در ادامه راه این دو قهرمان در وقایع زمان Armageddon تصمیم گرفتند که به معبد Lin Kuei حمله کنند. البته Smoke در طول راه توسط Taven مغلوب شد و شکست خورد. در پایان مربوط به او در این نسخه شاهد بودیم که او پس از شکست دادن Blaze خود را به یک توده از ماده حساس خاکستری رنگی تبدیل کرد و از آن پس خود را New Smoke نامید. نکته جالبی که در مورد این شخصیت وجود دارد به مقاله طنز GameSpy باز می گردد؛ در این مقاله از Fatality او در MK3 به عنوان نهمین انفجار بازی های رایانه یاد شده است.
Hornbuckle
یکی دیگر از شخصیت هایی که هیچگاه در بازی قرار نگرفت و حتی به طور رسمی نیز توسط Midway از او اسمی برده نشد و تنها دورنمایی از او در داخل بازی قرار گرفته بود. این شخصیت تنها در Mortal Kombat 2 به نمایش در آمده بود. او در واقع یکی از شخصیت های پس زمینه ای بود که در مرحله ای با نام Pit 2 و در روی پل، در پشت محل مبارزه اصلی به مبارزه با شخصیت Blaze می پرداخت. هردوی آن ها سبک و استیلی همانند با Liu Kang داشتند با این تفاوت که Blaze در شعله های آتش قرار داشت و Hornbuckle نیز تنها یک شلوار مشکلی و سبز به پا داشت. شخصیت موردنظر هیچگاه از سوی سازندگان اسمی رسمی را دریافت نکرد. اسمی که الان با آن آشنا شدید در واقع نامی است که طرفداران بازی به او بخشیده اند که در اصل به یکی از کارکنان Midway با نام Leanne Hornbuckle که در ساخت او و آن مرحله شرکت داشته است باز می گردد. متاسفانه از این شخصیت عکسی در دسترس نمی باشد زیرا هیچگاه به طور دقیقی بر روی جزییات ظاهری او کار نشده است.
Shao Kahn
یکی دیگر از نیروهای تاریکی بازی که بر سرزمین تاریک و خشن Outworld حکومت میکند. خالق اصلی او همانند بسیاری دیگر از شخصیتهای نسخههای اول بازی Ed Boon و John Tobias هستند که البته کارهای طراحی او به عهده Tobias بود. او در نسخههای فراوانی حضور یافته است و برای اولین بار در دومین مجموعه MK ظاهر شد که البته تا نسخه MKT قابل بازی نبود و تنها به عنوان Boss و یکی از افراد شرور بازی به ایفای نقش میپرداخت. سلاح اصلی او Wrath Hammer نام دارد و سبک اصلی مبارزه وی با نام Tai Tzu شناخته میشود. داستان او به گذشتههای دور باز میگردد که کسی از زمان دقیق آن اطلاعی ندارد زیرا گمانهزنیها پیرامون سن Shao Kahn به حدسهایی مبنی بر سنی بالغ بر 10هزار سال بازمیگردد. او در ابتدا به عنوان مشاور و وزیر Onaga در Outworld به خدمت میپرداخت. حکومت Onaga که تبدیل به قدرتمندترین حکومت در تمامی قلمروها شده بود باعث شد که او فکرهای بزرگتری را همچون جاودانگی در سر بپروراند. او تنها یک گام با تحقق این امر فاصله داشت که توسط وزیر و مشاور خود،Shao Kahn مسموم شد. پس از این اتفاق او جایگاه Onaga و تاج و تخت وی را غارت کرد. او نیز برخی از ایدههای Onaga را مورد استفاده قرار دارد و به سرعت شروع به کشورگشایی کرد و قلمروها و سرزمینهای کوچک را به Outworld متصل کرد تا با این کار به سپاه و قدرت خود بیافزاید. او این کار را یا به صورت حمله مستقیم انجام میداد و یا به وسیله مسابقات Mortal Kombat. در ادامه کشورگشاییها، او به مکانی Shokan رسید که قلمرو پرینس Goro بود. او تنها به یک شرط حاضر شد که آنجا را تصرف و غارت نکند و آن هم شرکت کردن Goro در مسابقت MK. او این شرط را پذیرفت و توانست در نه دوره از این مسابقات به مقام قهرمانی دست پیدا کند و در نهایت در دهمین تورنومنت مغلوب Liu Kang مبارزی از قلمرو زمین شد که او در نهایت قهرمان دهمین تورنومنت نیز شد. پس از این اتفاق Kahn یک رخنه در قانون این مسابقات ایجاد کرد که به وسیله آن باید بار دیگر مسابقهای بین قهرمان زمین و قهرمان Outworld انجام شود و در صورت پیروزی مبارز Kahn او حق فرمانروایی بر همه سرزمینها را خواهد داشت. زمینیان و همین طور Raiden این قانون را قبول نکردند اما Kahn برای به کرسی نشاندن حرف خود Kano و Sonya را گروگان گرفت و Baraka را به همراه مریدانش برای تخریب معبد Liu Kang راهی کرد تا با این کار او را خشمگین کند. پس از این اتفاق Liu Kang با وجود آگاهی بر قدرت پهناور Kahn راهی مبارزه با او شد و توانست این ستمگر را شکست دهد. او بدون توجیه به این شکست و قانونی که خود وضع کرده بود به تمامی سربازانش دستور داد که مبارزان زمین را نابود کنند و آنها را از Outworld خارج کنند.
پس از گذشت چند سوال Kahn رویه خود را کمی تغییر داد و چاشنی سیاست را به کارهای خود وارد کرد. او از طریق نفوذی که بر روی Shang Tsung داشت او را وادار کرد تا Sindel را با ترفندی به عنوان ملکه زمین انتخاب کنند و سپس با سلطهای که بر ر وی ملکه دارد؛ بر زمین نیز کنترل یابد و آن را به جهان خود متصل سازد. او با دیگر کارهایی که انجام داده بود تقریبا به حدف خود نزدیک شده بود؛ اما هیچگاه امید برای زمینیان به طور کامل از دست نرفته و نخواهد رفت. لرد Raiden بار دیگر به کمک آنان شتافت و از بازماندگان حملات گروههای نابودی Kahn، گروهی را تشکیل داد تا وضعیت زمین را به حالت عادی بازگردانند. در گرماگرم نبرد بود که Kung Lao با Shao Kahn روبهرو شد. او که از خادمان معبد Shaolin بود به این مبارزه تن داد اما موفق به شکست دادن Kahn نشد و در مقابل او شکست خورد. اما باردیگر Liu Kang بود که موفق به شکست دادن او شد و باعث عقبنشینی نیروهای Kahn به Outworld شد. پس از این شکست سربازان زیاد پشت Kahn را خالی کردند و از او جدا شدند. با ضعیف شدن او Kitana از فرصت استفاده کرد و طلسم Shang Tsung بر روی Sindle را باطل کرد و بار دیگر Edenia را به قلمرو مستقل تبدیل کرد. پس از این اتفاقات قدرت و اقتدار او تحلیل رفت و اوضاع مانند گذشته نبود تا زمانی که او به کمک Shinnok در جنگ با خدایان بهشت شتافت. در گیرودار این جنگ شاهد هم پیمان شدن مردمان Edenia و Shokan(قبیله Goro) بودیم که قصد لشکرکشی و حمله کردن به Outworld را در سالهای آینده در سر داشتند. او تنها راه متوقف کردن آنها را در خلاقیت Kano در کارهای خلاف و یک قاتل حرفه اما غیرقابل اتکا با نام Noob Saibot میدید. او قصد داشت به کمک آنها ارتش متحدان را مجبور به تسلیم در مقابل خود کند. کمی پس از این اتفاقات Shang Tsung و Quan Chi به داخل دژ نظامی او وارد شدند و قسم وفاداری و اتحاد دروغینی را یاد کردند. هدف آنها از این کار جلب اعتماد Kahn و کشتن او در زمان مناسب بود که در نسخه MK: Deception کنسول GameCube این اتفاق افتاد اما در داستان اصلی هیچگاه این امر محقق نشد و در واقع شخصی که توسط این دو تن کشته شد یک نمونه مشابه از Kahn بود که البته با مرگ او قدرت او نیز به شدت افت کرد. اما برای اینکه بار دیگر متحدانی را پیرامون خود گردآورد به کمک Goro رفت که به شدت توسط Noob Saibot زخمی شده بود. او با قدرتی کمی که برایش مانده بود Goro را نجات داد و بار دیگر همپیمان Shokanـیان شد.در نسخه Armageddon نیز بار دیگر شاهد به قدرت رسیدن Shao Kahn به عنوان حکمران اصلی Outworld بودیم و حتی با دسیسههای Mileena و Shang Tsung نیز او قدرت را از دست نداد و آن را حفظ کرد. در پایان مخصوص به او شاهد بودیم که به تنهایی به بالاترین نقطه هرم Argus(اشاره به نبردگاهی با همین نام) رسید و در آنجا توانست Blaze را شکست دهد و به کمک قدرتی که از جانب او کسب کرد توانست تمامی قلمروها را با Outworld یکی کند و بر تمام دنیا حکومت کند. البته در انتها به علت نداشتن هیچ مکانی برای غلبه بر آن و از ملالت و خستگی حالتهای جنون و دیوانگی کمکم در او پدیدار شد.
Dark Kahn
او در واقع یک شخصیت ترکیبی است که در داخل بازی به وجود می آمد و تنها در عنوان Mortal Kombat VS DC Universe حضور داشت. نحوه پدید آمدن او بدین نحو بود که در طی یک تصادف و اتفاق همزمانی که برای Shao Kahn و Darkseid به وجود آمد. این شخص در هنگام از بین رفتن Mother Boxـی(وسیله ای جادویی که در کومیک مربوط به این شخصیت وجود دارد) که متعلق به Darkseid هست و به دست سوپرمن نابود شده است و همچنین همزمان با برخورد قدرت انفجاری Raiden به Shao Kahn به وجود آمد. او در واقع به عنوان نتیجه اعمال این دو شخص نامیده میشد و تلفیقی از این دو شخصیت اهریمنی بود. منبع قدرت و عظمت او تغذیه از خشم قهرمانان هر دو گروه بود و به همین علت تصمیم به برگزاری نبردی بین هر دو گروه گرفت تا از خشم آن ها در هنگام مبارزه قوی تر و قوی تر شود. بدن او نیز همانند تکه سنگی بود که مواد مذاب در داخل و روی آن جریان داشتند. صورت و جمجمه او همانند یک خرس بود و در قسمت پشتی بدن خود نیز دارای یک ضاعده بود. در نهایت نیز هر قسمت از روح او که آن قسمت ار روح متعلق به صاحبان دیگری بود، به جان های اصلی خود بازگشتند و آرام گرفتند.
Stryker
نام کامل او Kurtis Stryker است که در Mortal Kombat 3 برای اولین بار ظاهر شد. او در واقع رهبر تشکیلات شورشی در یکی از شهرهای بزرگ امریکا، در زمان باز شدن ورودی بین Outworld و زمین بوده است. در این حمله Kahn روح تمامی مبارزان زمین را به طور تمام و کمال دریافت کرد به جز Stryker. پس از این اتفاق برای او همیشه جای سوال داشت که چرا همچین اتفاقی افتاده است و او مدام از این موضوع چشم پوشی می کرد تا اینکه بالاخره یک شب و در طی یک رویا ارباب Raiden به خواب او آمد و به او دستور داد تا به همراه دیگر مبارزانی که می شناسد به سوی او آمده تا در مورد وقایع مهمی که در گذشته رخ داده است و اثرات آن به آینده کشیده خواهد شد با یکدیگر به سخن بنشینند. در ادامه Raiden به او و دیگر رزمندگان زمین ماموریت مهمی را محول می کند که در آن به صراحت گفته شده است باید به مقابله با ارتش Kahn که به سمت زمین در حال حرکت هستند بپردازند و زمین را از نابودی نجات دهند. پس از این اتفاقات دیگر او در هیچ نسخه ای حضور نداشت و خبری از او به میان نیامد تا بار دیگر در Armageddon ظاهر شد. سازندگان در مورد او در این نسخه داستان خاصی را بازگو نکردند و تنها می توان به قیافه کاملا تغییر یافته و متحول شده او اشاره کرد که مورد توجه خیلی از دوستاران بازی قرار گرفت. او در هر دو نسخه ای که حضور داشت توسط Michael O’Brien طراحی شده است.
Shinnok
شخصیتی که متعلق به Netherrealm هست و به علت ذات خداگونه خود عمری جاودانهدارد. او اولین بار در Mortal Kombat Mythologies: Sub-Zero به عنوان Boss ظاهر شد و پس از آن در نسخه چهارم بازی برای اولین بار بازیکنان میتوانستند او را کنترل کنند. او سالهای طولانی به عنوان فرمانروا و با قدرتی شبه خداگونه بر قلمرو خود حکومت میکرد و هر جنبندهای را که با او مخالف بود و یا قصد قیام علیه وی را داشت از پای در میآورد و سنگدلی او برای مردمان Netherrealm همچون سنگدلی Shao Kahn در Outworld بوده است. او در تمامی نسخههایی که ظاهر شده است(البته به جز نسخه Armageddon) به عنوان شرورترین کارکتر و محوریت شر داستان در آن نسخه بوده است. او همچون Shao Kahn یکی از افرادی بوده است که همیشه میل و رقبت فوقالعاده زیادی برای حکومت بر زمین داشته است. در نبردی که او برای رسیدن به این هدف داشت شخصیتی قوی و نیرومند که همیشه حافظ منابع زمین بوده است یعنی Raiden موفق به شکست دادن او شد. پس از این شکست Raiden تمامی جادوهای او را گرفت و او به عنوان یکی از خدایان باستانی که از مقام خود عزل شده است؛ زین پس شناخته میشود. او مدتها در سرزمین که بر آن حکومت میکرد زندانی شده تا بالاخره Quan Chi به سراغ او آمد و درخواستی شریرانه را به وی عرضه داشت. او به Shinnok گفت در صورت نیاز میتواند به او جهت غلبه بر Lucifer(حکمران فعلی Netherrealm) کمک کند و او را به تخت پادشاهی بازگرداند. این درخواست وسوسه انگیز توسط او اجابت شد و مقدمات کار در شرف انجام دادن قرار گرفت. اولین کار به وجود آوردن سپاهی عظیم و قوی بود که بعدها توسط Shinnok با نام Brotherhood of Shadow شناخته شد که تمامی اعضای این فرقه او را همانند یک خدا میپرستیدند. سالها بعد Shao Kahn در جنگ زمین شکست خورد و در این زمان بود که Shinnok مقدماتی را فراهم آورد تا او به Netherrealm فرار کند و از این رو او را میدون خود ساخت. حال Shinnok باردیگر در شرف قدرت گرفتن دوباره بود و حتی تا آنجا پیش رفت که به خدایان بهشت حمله کرد و تعداد زیادی از آنها را قتل عام کرد. در این زمان بود که Raiden وضعیت تمامی دنیاها را در شرف خطر دید و به همراهی و کمکی مبارزان زمینی خود به استحکامات Shinnok نفوذ کرد و بار دیگر او را شکست داد. او در نسخه Armageddon توسط Taven از چنگال Li Mei نجات یافت. پس از این اتفاق ایدهای به ذهن او خطور کرد. او به فکر جمعآوری متحدان زیادی برای خود بود تا بتواند با فریب دادن آنها به هدفهای شوم خود که کنترل بر تمامی قلمروها بود؛ برسد. او حتی به Raiden نیز پیشنهاد دوستی و اتحاد داد. اما در این راه دو شخص بودند که فریب او را نخوردند. یکی از آنها Raiden بود و دیگری فرمانروای اژدهایان، Onaga. در پایانی که برای Shinnok در این نسخه قرار گرفته بود به این صورت است که او با قدرتهای جادوی خود که آنها را بازپس گرفته بود توانست شخصی دیگر را دقیقا همانند خود و با قدرت روح خود روانه مبارزات کند. او در این راه با Deagon همسفر شد و به او در رسیدن به هدفش کمک کرد؛ اما در پایان کار Daegon ناپدید شد و این نسخه بدلی Shinnok نیز موفق به شکست دادن Blaze شد و قدرت او را تصاحب کرد و آن را به Shinnok اصلی بازگرداند.
NightWolf
این شخصیت برای اولین بار در نسخه Mortal Kombat 3 رونمایی شد. او یکی از بومیان اصیل امریکا است که اجدادش جزو سرخ پوستان بوده اند. در زمان حمله به زمین توسط Shao Kahn او به عنوان یکی از مبارزان منتخب زمین جهت مقابله با ارتش Kahn برگزیده شد. در وقایع نسخه Deception او با استفاده از متود Sin Eater موفق به شکست Onaga شد؛ اگرچه در این راه برای محافظت از همپیمانان خود مجبور بود که به تنهایی مبارزه کند. او در زمانی که دریافت Shujinko شاگرد سابق او توانسته است Onaga را در Outworld شکست دهد؛ فرصت را غنیمت شمرد و به او کمک او راهی مبارزهای هولناک علیه Onaga شد. او در مبارزه خود با Onaga موفق شد او را شکست دهد و Reptile را آزاد سازد و سپس روح Onaga را به Netherrealm تبعید کرد. در ادامه داستان Nightwolf به همراه تعدادی از دوستان خود برای کمک به مدافعان زمین در مبارزه با Shinnok شتافت و در این پیروزی آن ها را یاری کرد. در پایان این مبارزه در حالی که اثری از او در میدان نبود، توسط Kitana و روح Liu Kang پیدا شد. او از قدرتی که در مبارزه با Onaga به دست آورده بود جهت بهبود حال جسمانی خود و همچنین حال روحی Kitana در غم نبود Liu استفاه کرد و همچنین این قدرت راهنمایی برای آن بود تا بتوانند راه خود را به سمت روح Liu Kang باز کنند. در پایان نسخه Armageddon نیز شاهد بودیم که او پس از شکست دادن Blaze به فردی فوق العاده قدرتمند تبدیل شد و به وسیله این قدرت توانست روح Liu Kang را جهت عبور از سرزمین ارواح و هدایت کردن او به سوی بدن مادی وی راهنمایی کند.
Rain
شخصیت مورد نظر اولین بار توسط Ed Boon و پس از شنیدن آهنگ Purple Rain خلق شد. اولین حضور او به نسخه Arcade UMK3 باز می گردد که در آن جا حاضر شد. البته در این نسخه نمی توانستید با او بازی کنید و در نسخه Trilogy شاهد حضور او به عنوان شخصیتی قابل کنترل بودیم. داستان زندگی او به گذشته های دور باز می گردد. او یکی از جوانان ساکن Edenia است که در زمان حمله Shao Kahn به این سرزمین شاهد تجاوز او به این دنیا و نابودگری های وی بوده است. او قرن ها بعد و در طی حمله ای که به زمین صورت گرفت، به اجبار به ارتش Kahn ملحق شد تا به همراه آن ها به آرمان های اصلی دنیای خود خیانت کند؛ البته او چاره ای نداشت و بر خلاف میل باطنی خود مجبور شد که به این کار تن دهد. در وقایع نسخه Armageddon شاهد بودیم که Quan Chi با نیت پلیدی که در سر داشت Rain را از این موضوع که او از نوادگان Argus(محافظ Edenia) است؛ مطلع ساخت. او با آگاهی یافتن از این موضوع به شدت علاقمند شد که پسران Argus یعنی Taven و Daegon را کشته و با شکست دادن Blaze به قدرت همیشگی دست پیدا کند. اما خوشبختانه یا متاسفانه او موفق به این کار نشد و در مکانی با نام Arctika با Taven روبه رو شد و شکست سختی را متحمل شد. در پایان مخصوص به او شاهد بودیم که او پس از شکست دادن Blaze در نبردی خونین موفق شد لیافت خود را به Argus ثابت کند و به عنوان محافظ Edenia منصوب شود.
Reiko
او یکی از ژنرال های ارتش Shinnok که متعلق به Shao Kahn است می باشد و در فرقه برادران سایه نیز فعالیت می کند. در بازه زمانی اتفاقات Mortal Kombat 4 و همزمان با شکست خوردن ارتش Kahn، Reiko نیز ناپدید می شود. او بعدها بار دیگر به میدان نبرد باز می گردد و به ارتش جدید Kahn ملحق می شود. او آرمان های بزرگی را در سر می پروراند و آرزوی نشستن بر تخت امپراطوری را دارد. او در داستان مربوط به MK: Deception به صورت مخفیانه به داخل اتاق Kahn نفوذ می کند و لباس های جنگی وی را بر تن می کند. در نسخه بعدی که او حضور یافت؛ شاهد تلاش بی وقفه او برای ملحق کردن Taven به ارتش Kahn بودیم و دلیل این امر مهارت فوق العاده بالای Taven بود که Reiko را تحت تاثیر قرار داده بود. اما او به هیچ وجه گول وعده های دروغین Reiko را نخورد و حتی گفتن این راز که ممکن است Taven تنها کسی باشد که قادر به کشتن Quan Chi است نیز باعث راضی شدن او و پیوستن به ارتش Kahn نشد. در نهایت Reiko از او شکست خورد و Taven نیز او را زخمی بر روی زمین رها کرد و از قلعه خارج شد. لازم به ذکر است که این شخصیت در سریال MK نیز حضور داشته است و نقش او توسط Jim Hel ایفا شده است.
Dairou
او یکی از بهترین و بلندمرتبه ترین سربازان Seidan بود که خلق و خوی او بسیار شبیه به Hotrau بوده است. اما پس از مدتی Dairou مردی را به قتل می رساند. دلیل کار او، باور داشتن این موضوع که آن مرد خانواده او را به قتل رسانده بود می باشد. با این کار او در زندان حبس می شود. با گذشت سالیان دراز شورشی در Seidan به وسیله Darrius صورت می گیرد. با این اتفاق او فرصت را غنیمت شمرده و از زندان فرار می کند. پس از فرار کردن او دیگر به قوانین Seidan احترام نمیگذارد و به یک مزدور تبدیل می شود. در نسخه Deception شاهد بودیم که او به وسیله Darrius به خدمت گرفته شد تا دو کار بسیار مهم را انجام بدهد. در ابتدا او باید کتاب قانون اساسی Seidan را به سرقت می برد و پس از آن Hotrau را به قتل می رساند. او دستور را قبول می کند اما این موضوع بر همگان پوشیده است که آیا او توانست Hotrau را از سر راه خود بردارد یا خیر زیرا هر دو آن ها در نسخه Armageddon حضور داشتند.
Darrius
در نسخه Mortal Kombat: Deception شاهد اولین حضور او بودیم. او یکی از نگهبانان Seidan بوده است که به علت برخی مسائل از این دنیا که با نام Orderworld نیز شناخته می شود سرخورده شده است. صبر وی نهایت به سر می آید و به همراه تعدادی از افراد معتمد خود بر علیه حکومت قیام می کند و خود نیز رهبر این مقاومت می شود. هدف آن ها در اولین گام سرنگونی مجلس سنای این دنیا می باشد. او سعی می کند تا به بهانه سختگیرانه بودن قوانین این جهان مردم را در این شروش با خود همراه سازد. او در این کار موفق می شود و حتی یکی از بهترین سربازان Seidan (که به جرم کشتن مردی که خانواده او را به قتل رسانده بود، زندانی شده است) را نیز با خود همراه می سازد. او با این کار موقعیت خود را بهبود می بخشد. همان طور که قبلا نیز گفته شد او در این نسخه Dairou را به خدمت می گیرد تا قانون اساسی و دسته نوشته های مهم حکومتی را دزدیده و فرمانده ارتش را به قتل برساند. او همچنین در Mortal Kombat: Armageddon نیز حضور داشت که در پایان مخصوص به خود، پس از نابود کردن Blaze او گنجینه ای که Argus برای فرزندان خود Taven و Daegon باقی گذاشته بود را به سرقت رساند و به کمک آن Hotrau را از سر راه برداشت و کنترل Seidan را به دست گرفت. البته Argus در مورد این اقدام بی شرمانه Darrius ساکت ننشست و فرزندان خود را برای باز پس گرفتن آن گنجینه گران بها راهی Orderworld کرد.
Hotrau
او نیز یکی دیگر از شخصیت هایی بود که در Mortal Kombat: Deception معرفی شد. او در اواسط بازی و در مود Konquest زمانی که Shujinko به کمک او احتیاج داشت، به معرض نمایش در آمد. او در ادامه راه به همراه تعداد زیادی از سربازان خود برای مقابله با سپاه Tarkatan که تحت نظر Shao Kahn بودند راهی Outworld شد. آن ها به سمت شهری که متعلق به Lei Chen بود رفتند زیرا دیوارهای شهر توسط نیروهای Kahn محاصره شده بود. هدف آن ها از محاصره شهر به وجود آوردن موانعی جهت کامل شدن ماموریت Shujinko می باشد. در ادامه زمانی که Shujinko برای ماموریت دیگری نزد Hotrau می رود؛ با توجه به قوانین Orderworld او به علت شکست حکومت نظامی توسط او به زندان می افتد. کارهای او باعث ایجاد مخالفت های جدید در این جهان شده است به طور که پس از سال ها تعداد زیادی شورش کرده و فرماندهان سابق ارتش نظیر Dairou از زندان فرار کرده و دیگر زندانیان را نیز فراری می دهند که Shujinko نیز جزو آن دسته است. در این بین Hotrau گمان می کند که تمامی این اتفاقات زیر نظر Shujinko رخ داده است و از این رو پیش از خروج او از این جهان با وی مبارزه می کند؛ اما از او شکست خورده و بر روی زمین، نظاره گر خروج او و بازگشت وی به زمین می نشیند. سال ها از این اتفاق گذشت و نیروهای Hotrau در زیر نظر Onaga به فعالیت خود می پردازند. او اعتقاد داشت که Onaga توانایی دارد نظم از دست رفته جهان را به آن باز ببخشد و در این راه قسم خورد که از او دفاع کند و از هم پیمانان او به شمار می رود. او حتی در این راه حاضر به نبرد با Sub-Zero نیز شد. او حتی از سوی Onaga موظف شد تا عدالت را در مورد استاد بزرگ Lin Kuei نیز به اجرا در آورد و او را محاکمه کند. تمامی کارهای او موجب خشم گروه مقابل شده بود و این خشم تا آن جا پیش رفت که Darrius یکی از گاردهای قدیمی Seidan که Dairou نام داشت را مامور به کشتن او نمود. در پایان مربوط به Hotrau در نسخه Armageddon، او پس از شکست دادن Blaze به عنوان قدرت مطلق نظم در جهان شناخته شد و در این راستا Havik را به عنوان یکی از دستیاران ارشد خود انتخاب نمود.
Shujinko
یکی از استادانی که زادگاه او زمین است و هماکنون در Outworld ساکن شده است. او در دوران جوانی با شخصیتهای بسیار زیادی برخورد کرده است که از هر یک تعلیماتی را آموخت و به کمک آنها توانست به درجات بالایی از فنون رزمی دست پیدا کند. مهمترین دشمن او Onaga بوده است و سلاح او در مبارزات Dan Tien Dao است و از سبک مبارزه Mantis و Shaolin Fist استفاده میکند. اولین حضور او به نسخه MK: Deception باز میگردد و به عنوان یکی از شخصیتهای جدید و نوین در این دنیا به شمار میرود. داستان او نیز در همین نسخه شروع شده است که برای شما بازگو خواهیم کرد. سالها قبل او توسط یکی از خدایان باستانی برای انجام ماموریتی برگزیده شد. نام آن خدا Damashi بود که به دنبال شخصی با شهامت و پر دل و جرات بود تا به کمک آن به اهداف خود دست پیدا کند. او در دوران نوجوانی به Shujinko کمکهای فراوانی را در زمینه شناختن اسرار دنیا و سبکهای مبارزاتی کرد. خدای باستانی به او دستور داد که باید شش شی گرانبها را که Kamidogu نام دارد پیدا کرده و به نزد او آورد. آنها در شش قلمرو اصلی دنیای Mortal Kombat قرار داشتند. او در هر قلمرو با موجودات و انسانهای زیاد برخورد کرد. در زمین توانست به قبیله Lin Kuei نزدیک شود و راز نهفته آنها در مورد اسرار یخ در مبارزات را کشف کند و بیاموزد. در Netherrealm شاهد برخورد و رویارویی Ermac و Ashrah بود. او همچنین در قلمرو Chaos در کنار Havik به مبارزه پرداخت و دوشادوش او برای آزادی این مکان جنگید. پس از آن در Outworld شاهد مبارزات او علیه حکومت Shao Kahn بودیم و همچنین او با به مشکلات اساسی با Baraka و تمامی Tarkatanـیها برخورد کرد. بعد از این اتفاق او به Seido یا همان Realm of Order سفر کرد. او در این سرزمین به محافظ آن، که شخصی با نام Hotaru بود کمک کرد تا شورش مردم را فرو بنشاند. پس از آن به کمک او به Outworld رفت و روستایی که Baraka و همپیمانانش به غارت برده بودند را آزاد ساخت. در نهایت او توانست تمامی Kamidoguها را پیدا کند و به Nexus بازگشت تا آنها را به Damashi تحویل دهد. اما در آنجا با واقعیت هولناکی روبهرو شد. او متوجه شد که در تمامی این سالها که عمر گرانبهای خود را صرف این کارها کرده بود؛ تنها بازیچه دسته نیروی شیطانی بوده است که اهداف شومی را دنبال میکرده است. او دریافت که Damashi در واقع همان Onaga بوده است. پس از این اتفاق Onaga هر شش Kamidogu را از او گرفت و به قلمرو حقیقی خود بازگشت و در آنجا به قدرت رسید و به کمک این شیها از تمامی دنیاها تصاویر واضحی را به دست آورد. او در ادامه تصمیم گرفت تا جلوی Onaga را بگیرد و برای این کار سالها وقت خود را صرف کرد تا در نهایت به کمک استاد روحی خود Nightwolf راهی را کشف کردند که به کمک آن بتوانند روح Onaga را در Netherrealm اسیر کنند. در ادامه او مدتی به عنوان یکی از قهرمانان Outworld شناخته میشد و در همین حین نیز از سوی پرینسس Kitana پیغامی را مبنی بر ملاقات او در دژ نظامی Shao Kahn دریافت کرد. او از Shujinko درخواست کرد که به او در نجات دادن روح Liu Kang کمک کند و با کمکهای Ermac نیز آنها موفق به نجات او از بدن Onaga نیز شدند. او بعدها به نبردی با Mileena پرداخت که در آن به عدم شکست خورد تا او را به دستور Shao Kahn به زندان بیاندازند. او با این کار قصد داشت تا به دشمنان خود نزدیکتر شود و در فرصت مناسبی آنها را شکست دهد. اما او در حین اتفاقات Armageddon توسط Taven از زندان نجات یافت. او هدف خود را برای Taven توضیح داد که قصد نزدیک شدن نامحسوسی به سمت Shao Kahn، Quan Chi، Shang Tsung و Onaga را داشته است. در پایان مخصوص به او نیز شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze، قدرت تمامی مبارزان را به خود جذب کرد و با این کار حالتی جنونآمیز در او به وجود آمد که به وسیله آن تمامی مبارزان را قتل عام کرد و سپس به سراغ خدایان باستانی رفته و با آنها به نبرد پرداخت تا کنترل تمامی قلمروها را به دست آورد.
Bo’ Rai Cho
یکی از استادان و مبارزان است که Outworld زادگاه اوست اما در زمین سکونت دارد و در جبهه خوبان به مبارزه میپردازد. او افراد زیادی نظیر Liu Kang، Kung Lao و Shujinko را تعلیم داده است. نام او بر گرفته از لغت اسپانیایی Borracho میباشد که اشاره به حالت مستی او در حین مبارزات دارد. سلاح او در مبارزات Jojutsu نام دارد که در کنار سبک رزمی او با نامهای Drunken Fist، Mi Zong و Sumo دشمنان خود را به چالش میکشاند. اولین حضور او به نسخه اتحاد مرگبار باز میگردد و پس از آن نیز در چندین نسخه به نمایش در آمد اما هیچگاه از داستان خاص و پیچیدهای بهرهمند نبوده است. او شاگردان زیادی را تربیت کرده است که در ابتدای متن به آنها اشاره شد اما در اوایل قرن هفتاهم میلادی او یک سامورایی با نام Muso Gonnosuke را جهت شرکت در مسابقات و شکست دادن Shang Tsung نیز تعلیم داد که متاسفانه او در این امر موفق نبود. درست است که زادگاه او زمین نبوده است اما هیچگاه حاضر نشده است که به خواستههای شوم و پلید Shao Kahn تن دهد و به همین منظور از Outworld خارج شد و به زمین نقل مکان کرد تا در آنجا بتواند هنر رزمی خود را به مبارزان بیاموزد تا بلکه روزی فرا برسد که این مبارزان توانایی دفاع از خود، دیگران و زمین را داشته باشند. در نهایت او توانست Liu Kang را پرورش دهد و به کمک او بود که زمینیان توانستند در این مسابقات پیروز شوند و Shang Tsung را شکست دهند. پس از گذشت سالها او خبری مبنی بر متحد شدن Quan Chi و Shang Tsung را شنید که این امر او را به شدت مضطرب کرد. آنها در نهایت توانستند زهر خود را بریزند و بهترین شاگرد او Liu Kang را به کمک یکدیگر شکست دهند. پس از این اتفاق بود که استاد شروع به آموزش دادن Kung Lao دوست و یاور قدیمی شاگرد سابق خود کرد تا بلکه به کمک او بتواند زنجیر این اتحاد را پاره کند. او در زمانی که همه مبارزان زمین آماده حمله به متحدان مرگبار بودند توانست به صورت مخفیانه وارد قصر Shang Tsung شود و در آنجا Li Mei را که همانند خود او در Outworld دنیا آمده بود اما از آن حکومت متنفر بود؛ نجات دهد. در طی اتفاقات نسخه Deception نیز شاهد بودیم که او به Raiden ملحق شد و به کمک آنها جهت سرکوب دشمنان پرداخت. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon نیز شاهد بودیم که پس از کشته شدن Blaze به دست او، وی توانست به مقام یکی از خدایان باستانی دست پیدا کند و موظف به حفاظت از قلمرو Outworld شد.
Onaga
هزاران سال قبل زمانی که کمتر کسی به خاطر میآورد؛ فرمانروایی ظالم بر سرزمین Outworld حکومت میکرد. نام اصلی او Onaga بود اما به عنوان Dragon King نیز شناخته میشد. او همیشه خواها زندگی جاودانه بود و از هیچ امری جهت تحقق این رویا پرهیز نمیکرد. در راه رسیدن به این هدف به خدمتگزاران خود دستور داد تا از آخرین تخم اژدهای باقی مانده محافظت کنند تا بلکه به کمک خون آن بتواند زندگی جاودانه را به بدن خود ببخشد. اگرچه قبل به وقوع پیوستن این امر دار فانی را ودا گفت. پس از او Shao Kahn که یکی از فرماندهان اصلی و مهم او بود، منصب وی را تصاحب کرد. بدن او به صورت مومیایی در آمد و در مکانی از آن محافظت میشد. حال Kahn به کمک ارتش شکستناپذیر Onaga که توسط تلسم خود او به این شکل در آمده بودند شروع به فتح تمامی قلمروها کرد. سالهای زیادی گذشت و دیگر کسی Onaga را به خاطر نمیاورد و همه او را فراموش کرده بودند. اما او پس از سالها کنترل ذهن خود و برخی مبارزان را بر دست گرفت و همزمان با برگذاری دهمین تورنومنت Mortal Kombat که در آن Liu Kang پیروز شد؛ او نیز گامهایی را جهت پیروزی خود برداشت. در آن دوران او به سراغ جوانی خام با نام Shujinko رفت و خود را با نام مستعار Damashi و به عنوان یکی از خدایان معرفی کرد تا اعتماد او را به دست آورد. او این جوان را راهی سفری خطرناک کرد که در آن باید شش Kamidogu را برای او پیدا میکرد. همزمان با این اتفاقات مریدان خالص او که از نزدیک شدن زمان بازگشت دوباره او مطلع شده بودند؛ Blaze را اسیر کرده و او را جادو کردند. آنها به او دستور دادند که باید تا زمانی که پادشاه آنها آماده رستاخیز دوباره شود و به زندگی باز گردد، از آخرین تخم اژدها که در مکانی به نام Chamber of Molten Lava قرار دارد محافظت کنند. چند سال بعد او متوجه شد که Quan Chi و Shang Tsung با یکدیگر متحد شدهاند و آنها قصد زنده کردن دوباره ارتش افسانهای و شکستناپذیر او را دارند. نیت اصلی آنها از انجام اینکار در ابتدا کنترل کامل بر Outworld و سپس بر تمامی قلمروها بود. اما Raiden از این موضوع خبردار شد و به آن سمت رفت اما با تمامی مبارزانی که به همراه او در آنجا رفته بودند شکست خورد و موفق به کسب پیروزی نشد اما در نهایت با اقدامی که Raiden انجام داد آنها به پیروزی دست پیدا کردند اما این موفقیت بسیار کوتاه بود.
کمی بعد Nitara با فریب دادن Reptile توانست راه خود را به داخل محل مزاقبت از آخرین تخم اژدها باز کند که البته هدف اصلی او از رفتن به آنجا یافتن گوی پناهانی بود که سرزمین او(Vampire Realm) را از Outworld جدا میکرد بود. پس از شکستن آن گوی توسط Nitara او از آنجا خارج شد اما Repitle که در آنجا مانده بود با تخمی ترک خورده مواجه شد. در یک لحظه او شاهد نوری عظیم بود که وی را در بر گرفت. بله! پس از سالها Onaga به زندگی مادی باز گشته است و از او به عنوان یک بدن استفاده میکند تا زمانی که به بدن اصلی و واقعی خود دست پیدا کند. چند سال گذشت تا در نهایت متحدان مرگبار به یکدیگر خیانت کردند و Quan Chi موفق شد که بر رقیب خود غلبه کند اما در همین لحظه گامهای سهمگینی دیوارها و ستونهای کاخ رو لرزاند. او بازگشته بود تا کنترل ارتش خود را بر دست بگیرد و بر تمامی قلمروها حکومت کند. آن دو رقیب بار دیگر در این لحظه حساس متحد شدن و حتی Raiden نیز به آنها پیوست اما قدرت آنها تنها برای نابودی ارتش او کافی بود و حتی خراشی بر چهره Onaga نیافتاد و بدین ترتیب بود که او با اقتدار بازگشت و در اولین گام جادوی Quan Chi را تصرف کرد و تحت اختیار خود در آورد. در ادامه Shujinko که متوجه شده بود یکی از بانیان اصلی بازگشت او بوده است تصمیم گرفت که با کمک تمامی متحدان خود و مبارزانی که خواهان آزادی هستند به استحکامات Onaga حمله کند. او موفق شد که هر یک از Kamidoguها را نابود کند و در نهایت روح اصلی وی را به اجبار و به کمک Nightwolf از بدن Reptile خارج کرده و به Netherrealm تبعید کردند. او بار دیگر به انزوا کشیده بود تا اینکه بالاخره با Shinnok خدای سقوط کرده روبهرو شد.
در این بین آنها توافق کردند که با کمک به یکدیگر هر یک به مقاصد خود برسند. او خواهان حکومت دوباره بر Outworld و Shinnok نیز خواهان حکومت مجدد خود بر Netherrealm بود. در این زمان آنها اطلاعات خود را با یکدیگر به اشتراک قرار دادند. Shinnok به او از ظهور مبارزی با قدرتهای خداگونه با نام Blaze خبر داد. او همچنین پیشنهاد داد تا برای بالا بردن شانس پیروزی خود به دیگر حاکمان ظالم نظیر Shang Tsung، Quan Chi و Shoa Kahn ملحق شوند. نکتهای وجود داشت که همیشه باعث میشد Onaga به Shinnok شک داشته باشد و هیچگاه به او اعتماد نکند. اما هیچگاه اتفاقی بین آن دو رقم نخورد و او پس از رسیدن دوباره به قدرت Portalـی به Outworld باز کرد و Onaga را به محلی که دوست داشت در آن حضور داشته باشد فرستاد. او نیز در آنجا با دیگر ظالمان متحد شد تا بتوانند به کمک یکدیگر Blaze را شکست دهند. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon شاهد بودیم که نیروهایی تاریکی بر Blaze غلبه کردند و پس از این اتفاق او نیروی آزاد شده رو تنها در اختیار خود در آورد و با کسی شریک نشد. با این کار او به قدرت بی حد و مرزی دست پیدا کرد. در این زمان او با Shao Kahn که زمانی حکومت او را دزدیده بود برخورد کرد. ابتدا او را تا سر حد مرگ مورد شکنجه و ضربات سهمگین قرار داد. سپس مسولیت او را بر عهده Quan Chi و Shang Tsung قرار داد و آنها نیز او را به دخمه قصر وی برده و به افرادی که روزی خدمتگزار او بودند دستور شکنجه کردن مدوام و شبانهروزی او را اعطا کردند.
Quan Chi
یکی دیگر از شخصیتهای پلید بازی که دارای زندگی جاودانه است. او برای اولین بار در Mortal Kombat Mythologies: Sub-Zero به نمایش در آمد و پس از آن در نسخه چهارم بازی نیز به عنوان یک کارکتر قابل بازی حضور یافت. سلاح اصلی Spiked Mace نام دارد و وی همچنین از سبک مبارزه Escrima در نبردهای خود استفاده میکند. داستان او به زمانهای بسیار دور باز میگردد که اطلاعات زیادی از آن در دست نیست. اما تنها چیزی که در گذشته او مشخص است این نکته است که او زمانی جزو نژاد Oni از Netherrealm بوده است. زمانی فرا رسید که او بر علم جادوگری تسلط کافی را پیدا کرد و از آن زمان توانست خلق و خوی درنده این نژاد که در او نیز وجود داشت را کنترل کرده و خود را تغییر دهد. او یک قدرت ویژه را به دست آورده بود که به کمک آن میتوانست در تمامی قلمروها رفت و آمد کند بدون این که خدایان باستانی و یا حاکمان آن قلمروها از این موضوع مطلع شوند. او از این قابلیت جهت گردآوری و به دست آوردن جادوها و وردهای زیادی استفاده کرد که باعث قدرتمندتر شدن او میشد. او حتی به Shinnok نیز کمک کرد تا بار دیگر به قدرت دست پیدا کند و Lucifer را مقلوب کند. البته در عوض این کار از او قدرتی باورنکردنی را نیز طلب کرد که در نهایت Shinnok به سخن خود عمل کرد و او را مملو از قدرتی عظیم کرد و به او لقب سردسته جادوگران Netherrealm را اعطا نمود. پس از مدتی Shang Tsung توانست به کمک Goro یکی از بزرگترین قهرمانان کهن زمین یعنی Kung Lao کبیر را شکست و دهد و پس از آن موفق به کشف محل اختفای تلسم جادویی Shinnok شد که Raiden از آن محافظ میکرد. پس از این اتفاق او دانستههای خود را در اختیار Quan Chi قرار داد تا او بتواند به وسیله یک حربهای آن تلسم را به دست آورد.
در این زمان بود که او یکی از بزرگترین نیرنگهای خود، در طول حیاتش را بر پیکره داستان نواخت. او با Lin Kuie صحبت کرد و به او گفت که حاضر است در عوض کمک یکی از مبارزان او جهت به دست آوردن این تلسم قبیله رقیب آنها یعنی Shirai Ryu را نابود کند. او نیز این درخواست را پذیرفت و Sub-Zero(برادر بزرگتر) را روانه این ماموریت خطرناک کرد. او در این راه موفق شد که علاوه بر به دست آوردن تسلم، بهترین مبارز قبیله مقابل یعنی Hanzo Hasashi را کشته و نابود سازد. پس از این اتفاق Quan Chi با کمک جادویی قوی که در اختیار داشت تلسمی مشابه به آن را پدید آورد و به Shinnok تقدیم کرد. او تلسم اصلی را بری خود نگاه داشته که البته بعدها Sub-Zero به کمک Sareena و به دستور Raiden توانستند او را شکست دهند و تلسم اصلی را بار دیگر به دست آورند. پس از این اتفاق او سالها به Shinnok خدمت میکرد و گروه قوی و قدرتمند را با نام Brotherhood of Shadow را نیز به دستور او تاسیس کرد. در این زمان او Scorpion را که در آتش خشم شعلهور بود آزاد ساخت تا به قلمروهای دیگر برود و انتقام خون قبیله خود را از برادر کوچکتر Sub-Zero بگیرد. او تقریبا موفق به این کار شده بود و قبل از وارد کردن ضربه نهایی بود که ناگهان Quan Chi ظاهر شد و به او گفت که خود او دلیل اصلی کشته شدن افراد قبیله او بوده است. هر دوی آنها به وسیله جادوی او به Netherrealm برده شدند و در اعماق این سرزمین Scorpion مدتها او را شکنجه میداد تا زمانی که بالاخره دو نفر از نژاد Oni که به Quan Chi وفادار بودند ظاهر شدند و او را نجات دادند. نام آن دو تن Drahmin و Moloch بود که بعدها به عنوان محافظ شخصی او نیز قرار گرفتند. پس از این اتفاق او به سرعت از طریق یک Portal خود را از آنجا خارج کرد و به Outworld رفت. او در منطقهای ناشناخته به نام Tomb قرار داشت که در واقع آرمگاه پادشاه اژدهایان Onaga بوده است. او نوشتهای را در مورد ارتش جادویی و شکستناپذیر او بر روی تابوت وی خواند و از این راز مطلع شد. او با تمامی این اطلاعات و نقشههایی که در ذهن داشت به قصر Shang Tsung رفت و در آنجا تصمیم به متحد شدن با او و رسیدن به این هدف گرفت.
پیشنهاد و ایده اصلی کار توسط Quan Chi مطرح شد. او عنوان کرد که میتواند یک Portal با نام Soulnado را که به بهشت باز میشود بر روی خود و Shang Tsung باز کند و سپس به کمک تمامی ارواحی که آنها در اختیار دارند به آنجا حمله کنند و در نهایت ارتش افسانهای Onaga را آزاد سازند. اما پیش از اجرا کردن نقشه خود باید دو نفر را که امکان مخالفت با آنها را داشتند از سد راه بر میداشتند. نفر اول Shao Kahn بود که او را با فریب از میان برداشتند. آنها از در دوستی به او نزدیک شدند و سپس او را به قتل رساندند. البته در واقع یک نسخه بدلی او را کشتهاند که در شبهای گذشته و داستان خود وی به طور کامل توضیح داده شده است. نکتهای در دل این دسیسه نهفته است که به نظارگر بودن Kano بر این قتل باز میگردد. او بعد از مشاهده این توطئه قسم یاد کرد که در خدمت متحدان مرگبار باشد. پس از این اتفاق آنها به کمک یکدیگر به سمت زمین و معبد Wu Shi Academy حمله کردند و Liu Kang، قهرمان آخرین دوره مسابقات MK را نیز از سد راه خود برداشتند و Shang Tsung با شکستن گردن او، روح وی را نیز به دست آورد. در ادامه متحدان مرگبار به فکر ساختن قصری در نزدیکی Portal مورد نظر بودند و از این رو Kano را مسئول ساخت این قصر کرده و او نیز تمامی مردم Li Mei را مجبور به ساختن این قصر نمود تا در عوض زنده بمانند. بالاخره صبر مردم این روستا به نهایت خود رسید و Li Mei به Kano حمله کرد و خواستار آزادی روستا خود شد. آنها نیز به او وعده شرکت در مسابقه را دادند که در صورت پیروزی قادر به انجام این کار بود. Tsung با مشاهده تزلزل Kano به فکر شخص جایگزینی برای او افتاد. از این رو Mavado را استخدام کرد که او نیز به Tsung پیشنهاد داد در عوض اجازه کشتن Kano او نیز دشمن قدیمی وی را با نام Kenshi از میان بر میدارد. پس از این اتفاقات Tsung برای محافظت از جان خود Moloch و Drahmin را که زمانی به Quan Chi وفادار بودند را به خدمت گرفت. در نهایت این اتحاد به مبارزه بین Kitana، Raiden و Kung Lao با متحدان ختم شد که همگی آنها به جز Raiden کشته شدند. در حین مبارزه همان طور که قبلا نیز گفته شده است Onaga وارد شد و همه آنها نیز توان مقابله با او را نداشتند. در زمان اتفاقات MK: Deception نیز شاهد بودیم که در فیلم ابتدایی Quan Chi قبل از منفجر شدن کاخ به وسیله قدرت Raiden از آن جا به وسیله یک Portal خود را به مکانی دیگر منتقل کرد و از آن خرابه فرار کرد. در اتفاقات نسخه Armageddon نیز او بار دیگر به کمک Shinnok توانست قدرت خود را باز یابد و سپس به جبهه مخالفان و افراد ظالم بازی پیوست تا به کمک یکدیگر Blaze و دیگر مبارزان را سرنگون کنند. در پایان مخصوص به او شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze و به دست آوردن قدرت او انرژی عظیمی او را فرا گرفت که باعث شدن مدالیون او بشکند. پس از این اتفاق او با یکی از خدایان باستانی روبهرو شد و برای او نمایان شد که در واقع وی یکی از Kamidoguهایی بوده است که در زمان Shinnok به وجود آماده و آن مدالیون در واقع خود او بوده است.
Raiden
یکی از خدایان جاودانه که در جبهه نیروهای خوب قرار دارد. زادگاه او Heaven است و وظیفه سرکشی به تمامی قلمروها را نیز بر عهده دارد؛ به خصوص بر زمین. سلاحهای او در مبارزه Staff و Hammer نام دارد. او همچنین از سبکهای متعددی در مبارزات خود بهره میگیرد که میتوان به Nan Chuan، Jujutsu و Judo اشاره کرد. داستان او نیز مانند تمامی شخصیتهای قدیمی داستان به گذشتهای دور باز میگردد؛ زمانی که زمین هنوز جوان و نوپا بود. او در آن زمان به عنوان محافظ زمین در آنجا مستقر شده بود. در ابتدا او وظیفه داشت که زمین را از گزند Shinnok که یکی دیگر از خدایان باستانی است در امان نگاه دارد زیرا او خواهان حکمرانی به زمین بود. یکی از اصلیترین تلفات جنگی که بین آنها رقم خورد مردمان Zaterra بودند که Reptile نیز جزوی از آنها بود. در ادامه او به کمک خدایان باستانی موفق به شکست دادن Shinnok شد و پس از آن تلسم قدرت خداگونه او را گرفت و در منطقهای نامشخص که بعدها معلوم شد معبد Elements واقع در کوههای نپال، مخفی نمود. او چهار خدای دیگر را از جمله Fujin برای محافظت از آن گمارد. او همچنین پس از انجام این کارها Shinnok را به Netherrealm تبعید نمود. سالهای سال همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرفت تا زمانی که پای Quan Chi به داستان باز شد. او با فریب دادن Sub-Zero موفق به دزدیدن این شی گرانبها شد. پس از این اتفاق بلافاصله Raiden بر او ظاهر شد و به او دستور داد که پیش از به قدرت رسیدن دوباره Shinnok یا Quan Chi باید آن تلسم را از او پس بگیری زیرا شخص Raiden قادر به انجام این کار نبود و با ورود به Netherrealm قدرتهای خود را از دست میداد.
در ادامه Sub-Zero موفق شد که این تلسم را پس گرفته و به نزد Raiden باز گرداند. پس از این اتفاقات Shang Tsung از او دعوت کرد که در مسابقات Mortal Kombat به همراه قهرمانان خود از زمین شرکت کند. او در ابتدا نپذیرفت اما زمانی که احساس کرد قضیه در حال پیدا کردن ابعاد دیگری است که همگی منجر به حمله به زمین خواهد شد تصمیم خود را عوض کرد. او به همراه مبارزانی از سرتاسر زمین و همین طور مبارزان معبد Shaolin راهی این رقابت ها شد و موفق به کسب پیروزی شد. اما پس از این اتفاق Shao Kahn ساکت ننشست و به کمک ملکه Sindel خواهان تصرف زمین و روح مبارزان شد که در اینجا بار دیگر Raiden وارد عمل شد و مانع از تحقق این امر گشت. پس از این اتفاقات او خواستار مبارزه در کنار زمینیان در مقابل Outworld شد زیرا آنها تحدیدی جدی برای یکی شدن این دو قلمرو به شمار میرفتند. در این زمان بود که او مجبور شد از برخی امکانات ویژه خود چشمپوشی کند تا بتواند به آنها کمک کند. او در نهایت به کمک Liu Kang موفق به شکست دادن Shao Kahn شد. کمی پس از این پیروزی بود که آنها باید بار دیگر به میدان مبارزه وارد میشدند زیرا Shinnok از Netherrealm فرار کرده بود و باید جلوی جنون او را میگرفتند. آنها در این کار موفق شدند و در کنارشان نیز خدای دیگری را با نام Fujin یافتند که پس از این پیروزی از سوی Raiden به عنوان محافظ زمین انتخاب شد. سالها بعد و در زمانی که متحدان مرگبار Liu Kang را به قتل رساندند او توانایی دخالت در این امر را نداشت. پس از این اتفاق او موقیعت خداگونه خود را انکار کرد و به همراه تمامی مبارزان زمین قدم به نبردگاهی با متحدان مرگبار گذاشت که در آنجا همگی مبارزان توسط نیروهای مخالف قتلعام شدند و کسی زنده نماند؛ جز ارباب Raiden. در زمانی که او در حال کشته شدن توسط متحدان مرگبار بود Onaga وارد عمل شد و همانطور که قبلا نیز گفته شد تمامی کاخ و انسانها از بین رفتند اما به Onaga آسیبی وارد نشد. البته پس از مدتی کم Raiden بار دیگر در زمین ظهور کرد زیرا او جاودانه است.
در همین حین او متوجه شد که بسیاری از این اتفاقات به دلیل اشتباه احمقانه Shujinko بوده است که تمامی Kamidoguها را برای Onaga جمعکرده است. او از این واقع خشمگین شد و تصمیم گرفت که تمامی افرادی را که باعث به وجود آمدن این وضع نابسامان در زمین شدهاند را مجازات کند. او به دنبال Shujinko رفت و حتی قصد کشتن وی را نیز داشت اما او توانست از دستان Raiden فرار کند و پس از این اتفاق توجه او به سمت دیگری جلب شد. او خواهان برگرداندن Liu Kang شده بود. او جنازه Liu Kang را قبر به بیرون کشید و سپس آن را به معبد افسانهای با نام Houan برد تا در آنجا بار دیگر او را به زندگی بازگرداند. او با جادوهایی که انجام داد و سخنانی که با خدایان آن معبد انجام داد بار دیگر او را به زندگی بازگرداند با این تفاوت که او دیگر ارادهای از خود ندارد و تنها به فرمان Raiden وابسته است و هر آنچه که او بگوید انجام میدهد. پس از این اتفاق Shinnok به او و Liu Kang پیشنهاد داد که به او در کارهایش کمک کنند و در عوض او نیز سلامت زمین را تضمین میکند. Raiden که چارهای نمیدید به اجبار این پیشنهاد را قبول کرد. در اتفاقات نسخه Armageddon او پس از مشاهده Taven به وی دستور میدهد که با Shao Kahn جهت حکومت بر تمامی قلمروهای موافقت کند تا زمانی که زمین سالم و پابرجا و به دور از گزند باقی بماند. در ادامه او قبول کرده که خواسته Kahn را مبنی بر کشتن Taven انجام دهد و زمانی که همگی از طریق Portal در حال فرار بودند او با Taven مبارزه کرد. اگرچه او در این مبارزه شکست خورد اما به وسیله وی کشته نشد زیرا Taven عقیده داشت که ذات او بشردوستانه است و تنها راه خود را گم کرده است. در پایان مخصوص به او نیز شاهد بودیم که پس از به دست آوردن آن قدرت مهیب در مبارزه با Blaze، خشم خود را بر تمامی قلمروها جاری ساخت و آنها را نابود کرد تا دیگر هیچ تهدیدی برای زمین وجود نداشته باشد.
Fujin
او برای اولین بار به عنوان خدای باد و در نسخه MKM: Sub-Zero معرفی شد و به معرض نمایش در آمد. او در این نسخه جزو شخصیتهای غیر قابل بازی بود و تنها از سوی Raiden دستور داشت که به همراه سه تن دیگر از خدایان به محافظت از جادو و تلسم Shinnok بپردازند و مانع قدرتگیری دوباره او شوند. البته در این راه او از Noob Saibot که از طرف Quan Chi مامور به بدست آوردن این جادو شده بود شکست خورد. ظاهر او بسیار جالب و جذاب است و به علت داشتن موهای بلندی که به رنگ سفید است و همچنین چشمانی شبیه به Raiden قیافه جالبی را به دست آورده است. نام او برگرفته از یکی از خدایان باستانی ژاپنیها و در مذهب آنها میباشد که با نام Shinto شناخته میشود. سبک مبارزه او Lui He نام دارد و مهمترین سلاح او نیز Plasma Crossbow شناخته میشود. حضور او به عنوان شخصیت قابل بازی به نسخههای MK4 و MK: Armageddon باز میگردد. داستان زندگی او پس از اتفاقات نسخه قبل و مدتها بیخبری از او به ابتدای نسخه چهارم بازی باز میگردد. او بار دیگر برای نجات زمین از جانب گزند Shinnok به Raiden ملحق میشود تا به کمک او و دیگران شکست سخت را برای Shinnok رقم بزنند. آنها در این کار موفق عمل کردند و به کمک دیگر مبارزان زمین به این امر جامعه عمل پوشانیدند. پس از این اتفاق خدایان و همچنین Raiden قصد داشتند که ماموریت جدیدی را به او محول کنند تا از تواناییهای او به عنوان یک خدا، نهایت استفاده را ببرند. آنها با او پیرامون محافظت از زمین سخن گفتند؛ و به او یادآوری کردند که زمین مدتی است که محافظی ندارد و از تو میخواهیم این وظیفه را قبول کنی. او نیز این امر را پذیرفت و در جواب به Raiden گفت که من هرگز تو را ناامید نخواهم کرد. سالها گذشت و بار دیگر Fujin به سری MK بازگشت و داستانی جدید پیرامون این شخصیت در حال وقوع بود. او شاهد بود که خلق و خوی Raiden عوض شده است و به همراه Liu Kang که هماکنون همچون یک پیکر مرده متحرک بود به کشتن تعداد زیادی انسان میپرداختند و بدون ذکر هیچ دلیلی برای انجام دادن این کار. در ادامه او برای جلوگیری از فجایع عظیمتر با Kung Lao متحد شد تا به کمک هم دوستان و یاران قدیمی خود را نجات دهند. همزمان با این اتفاقات Fujin از طریق یکی از منابع خود متوجه شد که Taven و Dageon راهی سفری مخاطره آمیز شدهاند و پس از آن به یادآورد که سالها قبل، پس از ناپدید شدن این دو فرزند سوالاتی را از Argus پرسیده بود. او احساس میکرد که این ماموریت خطرناک و شیطانی است و از این رو راهی سفری دیگر شد تا به آن دو بابت این موضوع هشدار دهد. او در این راه ابتدا با Taven مواجه شد که بیرون از مقر فرماندهی کلن اژدهای سرخ ایستاده بود. او در ابتدا از او خواهش کرد که به این ماموریت ادامه ندهد و وارد این مقر نشود. اما او نپذیرفت و Fujin مجبور به مبارزه شد که البته در این مبارزه شکست خورد اما Taven به او اجازه داد تا برود زیرا احساس میکرد این شخص قصد کمک به او را داشته است. در پایان مخصوص به این شخصیت شاهد بودیم که پس از نابود کردن Blaze به قدرت بی پایان او تسلط پیدا کرد و توانست یکی از قلمروهایی که قرنها پیش به وسیله Shao Kahn نابود شده بود را دوباره بازسازی کند و آنجا را محلی امن برای مبارزان زمین قرار دهد. او همچنین در این مکان پایگاه نظامی جدیدی برای نیروهای متحد با خود نیز تاسیس کرد.
Kung Lao
مبارزی قوی از نژادی برتر که در زمین سکونت دارد و بیشتر به دنبال صلح و آرامش است تا جنگ و نبرد و تبدیل شدن به یک قهرمان. سلاحهای او در نبرد شامل Broadsword و Battle Axe میشوند. او همچنین از سبک Mantis، Kenpo، Shaolin Fist و WhiteLotus استفاده میکند. داستان حضور او به دومین نسخه از دنیای Mortal Kombat باز میگردد و با مقدمه چینیهایی از گذشته او شروع به روایت میشود. در ابتدای دوران زندگی خود او به شیوه دیگر مبارزان بزرگ تعلیم داده شد زیرا او آخرین بازمانده از نسل Great Kung Lao بوده است که همیشه در سایه اقتدار او زندگی کرده است. این شخص سالهای سال این تورنومنت را در اختیار داشته است تا زمانی که بالاخره پس از گذشت 500 سال پرینس Goro توانست او را در حین مبارزه از سد راه بردارد و نابود کند. پس از این اتفاق بود که Shang Tsung توانست بر این تورنومنت نظارت داشته باشد. او نیز همانند دوست و یاور خود Liu Kang عضو فرقه و گروه White Lotus Society بوده است. او که هیچگاه علاقهای به تبدیل شدن به یک قهرمان نداشته است دوست خود را یاری کرد تا به عنوان قهرمان زمین راهی مسابقات شود و در آنجا قهرمان شود. پس از این قهرمانی معبد آنها توسط Baraka و یارانش مورد حمله قرار گرفت. حال وقت آن رسیده بود که آنها انتقام خون برادران خود را بگیرند. از این رو به Outworld سفر کردند و موفق به انجام این کار شدند. اما Kung Lao اهداف بزرگتری را در سر داشت. او خواهان بازسازی دوباره فرقه اصلی خود در Wu Shi Academy بود تا در آنجا مبارزانی را برای نسلهای آینده به کمک استادان قدیمی تربیت کنند. البته او توانست به این آرزو جامع عمل بپوشاند و پس از یاری برادر خود Liu Kang در شکست دادن Shao Kahn این ایده را عملی کرد. پس از گذشت این اتفاقات Shao Kahn برای انتقام گرفتن شخصا به زمین عزیمت کرد و برای مبارزه با او راهی میدان شد و با یک جادوی بسیار قوی او را تا نزدیکی مرگ کشاند و همه فکر کردند که او مرده است؛ از این رو Liu Kang خشمگین بار دیگر به سراغ Shao Kahn رفت و او را برای دومین بار نیز شکست داد تا انتقام برادر خود را بگیرد. پس از این اتفاق Kung Lao تصمیم گرفت تا به معبد باز نگردد و همگی گمان کنند او مرده است تا بلکه بدین وسیله به زندگی آرم و در صلح دست پیدا کند. اما او زمانی که زمین را در خطر حمله Shinnok مشاهده کرد بار دیگر به مبارزان ملحق شد و در این راه توانست Goro که قاتل جد بزرگ او نیز بود را پیدا کند. او خواهان انتقام گرفتن بود اما به علت اینکه Goro صلحنامهای را با پرینسس Kitana عقد کرده بود رضایت داد که دیگر به دنبال کشتن او نباشد و از این رو هر دو مبارز کینههای قدیمی خود را کنار گذاشتند.
در ادامه چند سالی شاهد زندگی در آرامش بود تا زمانی که متحدان مرگبار دوست قدیمی او را به قتل رساندند و او متوجه شد که Shang Tsung برای نزدیک شدن به Liu Kang به شکل او در آماده و سپس او را کشته است. از این رو تصمیم گرفت تا آنها را به قتل برساند و به همین جهت با Raiden مشورت کرد. او نیز که متوجه شد توانایی Kung Lao هنوز به حد کافی نرسیده است که بتواند آنها را شکست دهد استاد Bo Rai Cho را مامور آموزش او ساخت. استاد در مدت زمان کوتاهی توانست او را آماده کند و سپس هر دو برای کمک به بقیه مبارزان زمین در مبارزه به جبهه حق ملحق شدند. پس از پیروزی در نبرد آنها به زمین باز گشتند و در Wu Shi Academy مشغول تربیت مبارزان شدند. در ادامه آنها حمله نهایی جهت مقابله با متحدان مرگبار داشتند که در آن او به تنهایی مقابل Shang Tsung ایستادگی میکرد و در سمت مقابل نیز Kitana و Raiden در مقابل Quan Chi به مبارزه میپرداختند. متاسفانه قدرت جسمانی و روحی او کافی نبود و پس از گذشت مدت زمانی از مبارزه Shang Tsung او را کشت و Quan Chi نیز Kitana را نابود کرد و در این بین تنها Raiden باقی مانده بود. البته او به واقع هیچگاه نمرده است زیرا توسط Onaga مانند دیگر افراد ارتش او زنده شد و به خدمت او در آمد. اما در پایان مخصوص Ermac شاهد بودیم که آن دو توانستد خود و دیگران را به کمک یکدیگر از تلسم Onaga خلاص کنند. در ادامه داستان او با خدای بادها Fujin متحد میشود که داستان آنها به تفصیل بیان شده است. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon نیز شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze او توانست جد بزرگ خود را مشاهده کند و با آرزوی او برای تبدیل شدن Kung Lao به قهرمان مسابقات و دعای خیر خود او را بدرود گفت. پس از این اتفاق او تصمیم گرفت که قهرمان این رقابتها شود و به همین منظور به مبارزه با Goro پرداخت و توانست به عنوان قهرمان این رقابتها لقب گیرد.
Johnny Cage
شخصیتی جذاب و خوشتیپ که در بسیاری از قسمت های این سری حضور داشته و تا به حال دارای پنج طراحی مختلف بوده که البته در همه آن ها سعی شده است اصالت نسخه اول که توسط Daniel Pesina طراحی شده بود؛ حفظ شود و عناصر اصلی آن دست نخورده بماند. داستان زندگی او بسیار پر فراز و نشیب بوده است و در شش قسمت از سری MK تا به حال روایت شده که در آن پیروزی های زیادی را به دست آورده است و در مقابل متحمل شکست هایی نیز شده است. محل زندگی او ایالات متحده امریکا هست و سبک مبارزه او نیز به دو شیوه Karate و Jeet Kune Do می باشد. داستان او از سینما شروع می شود. او بازیگری بوده است که به وسیله منتقدان فیلم ها به علت استفاده از کابل و جلوه های ویژه در صحنه های مبارزه ای خود مورد تمسخر قرار می گرفته است. البته او در بین مردم به علت قیافه جذاب و همچنین چندین حرکت خاص و مخصوص به خود بسیار مهبوب بود. او این حرکات رزمی را در طی سالیان و از استادهای مختلفی فرا گرفته بود. در نسخه اول بازی در پایان کار شاهد بودیم که جانی فیلمی با مضمون این مسابقات ساخته و در آن به تنهایی باعث دفع حملاتی موجودات خارجی به قلمرو انسان ها می شود و در نهایت قهرمان این سری مسابقات می شود؛ هدف اصلی او از این کار بازیابی شهرت حرفه ای خود بود. پس از این اتفاقات در نسخه دوم او در حال اجرای یک فیلم بود که توسط Kitana، Baraka، Kintaro، Tsung و Mileena مورد حمله قرار می گیرد. شانس با او یار بود که Jax به کمک او آمد و در نهایت با فرار از دست آنها به دیگر همرزمان در زمین ملحق شدند تا بیگانگان را بیرون کنند. در نهایت آن ها به سردستگی Liu Kang به مهاجمان حمله کردند و با شکست Shao Kahn همه چیز برای مدتی در صلح و آرامش قرار گرفت. اما این آرمش قبل از طوفان بود زیرا اتفاقات دیگری در راه بودند.
چندی بعد و پس از آن شکست، Shao Kahn دوباره به زمین حمله کرد و این بار نیروهای او جانی را پیدا کرده و کشتند و تمامی گذرگاه هایی که به بهشت منتهی می شد را بر روی جانی بستند. او نیز پس از کش و قوس های فراوان توانست مرگ را فریب دهد و روح خود را به بدن مرده و بی جان خود باز گرداند. او به کمک متحدان خود رفت و بار دیگر توانستند به کمک یکدیگر Shao Kahn را شکست دهند و او را از زمین بیرون کنند. حال روح جانی آزاد بود که به مکانی بالاتری و والاتر سفر کند. اما تقدیر به گونه دیگری رقم خورد و خدایان باستان وظیفه ای را بر روی دوش جانی قرار دادند. او وظیفه داشت که پرچمدار صلح در قلمروهایی که به او واگذار شده بود باشد. پس از این اتفاقات اتحادی مرگبار و به ضرر زمینیان رخ داد که در آن Shang Tsung و Quan Chi با یکدیگر متحد شدند. حال Raiden از جانی طلب کمک می کند تا هم اتحاد آن ها را از بین ببرد و هم دوستان قدیمی او که اثیر شده اند را نجات دهند. آن ها به Outworld می روند و در نهایت به وسیله کمک هایی که به آنان میشود اکثر یاران را باردیگر نجات می دهند هر چند که این کار تلفاتی را به همراه داشت که در مورد شخصیت های دیگر داستان است و بهتر است به وقت و در زمان مناسب توضیح داده شود.
Mokap
یکی دیگر از مبارزان جوان که در زمین سکونت دارد و در جناح خوبان به مبارزه میپردازد. متحد و دوست اصلی او Johnny Cage است و از سبکهای مبارزهای که استفاده میکند میتوان به Karate، Jeet Kune Do و Wing Chun اشاره کرد. حضور او برای اولین بار به نسخه Deadly Alliance بازی میگردد که در آنجا به عنوان یک شخصیت مخفی حضور داشت. در ابتدا او تنها یک استاد و مدرس فنون رزمی به شاگردانی که به نزد او میآمدند بود اما کمی بعد Johnny به سراغ او آمد و پیشنهاد کرد که شغل خود را به بدلکاری تغییر دهد و در استدیوهای Motion Capture به فعالیت بپردازد. او از پس این کار به خوبی برآمد زیرا تسلط کافی به فنون رزمی در سبکهای متفاوت داشت. او در این فیلم که با نام Deadly Alliance شناخته میشد به قدری خوب کار کرد که این فیلم به تنهایی سکوی پرتابی برای او به سمت هالیوود شد. او در آنجا به موفقیتهای زیادی دست پیدا کرد و حتی سبکهای جدیدی همانند Snake و Crane را نیز ابداع نمود. البته این نکته نامعلوم است که دلیل حضور این شخصیت در این نسخه چه بوده است زیرا هیچ تاثیری در داستان اصلی این نسخه نگذاشته است. در ادامه داستان این شخصیت نیز نقاط گنگ دیگر وجود دارد که میتوانیم به قدرت انتقال اجسام توسط این شخص اشاره کنیم که هیچگاه به منبع این قدرت و نحوه شکوفایی آن اشارهای نشد. بعدها او بار دیگر در نسخه Armageddon نیز ظاهر شد که در آنجا دوشادوش زمینیان به جنگ پرداخت. در پایان مخصوص به او در این نسخه شاهد بودیم که پس از کشته شدن Blaze به دستان او، انفجار عظیمی رخ داد که در آن او و تمامی مبارزان نابود شدند. اما بعدها مجسمه او در Edenia به عنوان جنگجویی از زمین که مانع قیامت گردید ساخته شد.
Nimbus Terrafaux
شخصیت مورد نظر ما اولین شایعه های حضورش مربوط به Mortal Kombat 1 می شود. در آن زمان شایعه شده بود که شخصیتی با این نام به صورت مخفی در بازی گنجانده شده است که باید او را آزاد کنید. همچنین به نظر می رسید که تنها قابلیت استفاده از مشت را دارا می باشد. اما چندی بعد توسط نشریه Electronic Gaming Monthly این موضوع تکذیب شد و مشخص شد که این کار دروغ روز اول ایپریل، از سوی سازندگان بوده است. البته نکته جالبی که در مورد این شخصیت به چشم می خورد اشاراتی است که شخص Ed Boon در مصاحبه با نشریه به آن داشته است و در مورد طراحی او سخن گفته است. البته این نشریه در به وجود آمدن این شخصیت خیالی نقش مهمی را ایفا کرد زیرا با داستان پردازی و دروغ هایی که چاپ کردند برای این شخصیت داستان ساختگی، تصاویر جعلی و اطلاعات تحریف شده ای را جمع بندی کردند و در مجله به چاپ رساندند. به علت خیالی بودن این شخصیت متاسفانه عکسی از او در دسترس نیست.
Shang Tsung
یکی از قدیمیترین شخصیتهای بازی که برای اولین بار در نسخه اول MK به نمایش در آمد. او در واقع یک تغییرشکلدهنده است که میتواند به شکل تمامی موجوداتی که بخشی از روح آنها را تصاحب کرده است درآید. سبک اصلی او که متعلق به شخص او است Snake و Mantis نام دارد و همچنین از سلاح Straight Sword استفاده میکند. داستان او نیز همانند بسیاری از شخصیتهای قدیمی به زمانی دور باز میگردد. در برخی نسخهها آماده است که زادگاه او زمین است و در مسابقات Mortal Kombat شرکت کرده است و در یکی از رقابتها، از قوانین تخطی میکند و از سوی خدایان باستانی و قاضیان رقابتها به مرگ محکوم میشود اما پیش از اجرای حکم Shao Kahn او را به شرطی که همیشه به او وفادار باشد و به وی خدمت کند آزاد میسازد و به Outworld میبرد. او نیز این معامله را قبول کرد و به همراه سرور خود به Outworld رفت و در آنجا زیر نظر وی شروع به آموختن جادوی سیاه نمود. در ادامه او توانست قدرت جذب روح را کسب کند و به علت اینکه در مبارزات تنها به کشتن حریف خود اکتفا نمیکرد و روح او را نیز تمام و کمال به بدن خود انتقال میداد از سوی خدایان باستانی رانده شد و جزو دشمنان آنها قرار گرفت. او در این راه با جذب روحهای بسیاری علاوه بر کسب دانش آنها به خاطراتشان نیز دسترسی پیدا میکرد و همچنین به واسطه اینکار عمری جاودانه پیدا کرد و به علت داشتن چندین روح هیچگاه نخواهد مرد. او پس از سالها بار دیگر وارد مسابقات Mortal Kombat شد و توانست در آن رقابتها قهرمان شود. البته پس از چند سال او این عنوان را توسط قهرمان بزرگ Shaolin که شخصی جز Kung Lao کبیر نبود از دست داد. او چند سال بعد به فرمان Shao Kahn بار دیگر به مسابقات بازگشت و این بار قهرمانی فوقالعاده قوی را با نام پرینس Goro با خود آورده بود که در یک مبارزه ناجوانمردانه و وحشتناک موفق به شکست دادن و کشتن Kung Lao کبیر شدند. با این پیروزی آنها می توانستند به هدف خود که همان تسلط بر تمامی قلمروها بود جامع عمل بپوشانند.
او پس از شکست Kung Lao روح وی را به تسخیر در آورد و سپس توانست اطلاعاتی را در مورد محل اختفای تلسم Shinnok به دست آورد که آنها را در اختیار جادوگری به نام Quan Chi قرار داد. با گذشت 500 سال Goro همچنان بی رقیب و بدون شکست باقی ماند و Tsung نیز ارباب تمامی روحهای شکست خورده شد. او پیش از شروع دهمین سری مسابقات Mortal Kombat توانست به راز Swordsman به وسیله Kenshi دستیابد و او این کار را به حیله و تغییر شکل خود به یک پیرمرد انجام داد. او Kenshi را به یک معبد و غار زیرزمینی و مخفی برد و در آنجا محلی را به وی نشان داد که باید حفر کند تا به این شمشیر و راز دستیابد. زمانی که به انتهای مسیر رسیدند روح این جنگجو بیرون آمد و در ابتدا Kenshi را نابینا کرد و سپس او توانست بخشی از روح را به اختیار بگیرد و سپس وی را رها کرد تا در آن غار نمناک جان دهد. پس از این اتفاق واقیع دهمین سری مسابقات که قبلا بارها گفته شده است به وقوع پیوست و پس از شکست خوردن Goro از Liu Kang حتی Shang Tsung نیز تواناییی مقابله با او را نداشت و از این رو به Outworld بازگشت و طرح دیگری را به Shao Kahn پیشنهاد داد که آنها با استفاده از نفوذ ملکه Sindel در زمین موفق به برگذاری یک تورنومنت دیگر در Outworld کردند تا آنها را شکست دهند. اما آنها و حتی شخص Shao Kahn نیز بار دیگر در این مبارزه شکست خوردند و نیروهای زمین به پیروزی دست یافتند. با این اتفاقات Shao Kahn تصمیم حمله مستقیم به زمین را گرفت و Tsung را رهبر حمله به یکی از پایگاههای آنها نمود که به وسیله Raiden از آن محافظت میشد. آنها در این حمله نیز شکست خوردند و Tsung که از شکستهای پی در پی خسته شد بود ارباب خود را ترک گفت و به سوی دیگری گام برداشت. در ادامه زندگی وی او با Quan Chi ملاقات کرد و او نیز پیشنهاد دادی که با کمک یکدیگر ارتش افسانهای Dragon King را بار دیگر زنده کنند و با آن از طریق Portalـی به نام Solnado به بهشت حمله کنند و سپس تمامی قلمروها را در اختیار خود درآوردند. اما پیش از شروع کار آنها باید دو شخص خطرناک به نامهای Shao Kahn و Liu Kang را از پیش روی خود برمیداشتند.
با رقم خوردن اتحاد مرگبار این دو تن، اولین کاری که انجام دادن معرفی Quan Chi به ارباب Shang Tsung یعنی Shao Kahn بود که او را فردی وفادار معرفی کردند. آنها با یک حمله از قبل طراحی شده به Shao Kahn حمله کردند و وی را شکست دادند اما بعدها در نسخه MK: Deception کنسول Game Cube مشخص شد که آنها در واقع یک بدل از وی را کشتهاند. در ادامه Kano نیز برای خدمت کردن به آنها پیش قدم شد و وفاداری خود را اعلام کرد. قدم بعدی آنها کشتن Liu Kang بود که این کار را نیز عملی کردند. آنها از طریق یک Portal که تنها جادوگران از مکان دقیق آن اطلاع داشتند وارد Wu Shi Academy شدند و Shang Tsung خود را به شکل Kung Lao دوست Liu Kang درآورد تا به وی نزدیک شود. سپس با غاقلگیر کردن وی حمله را آغاز کرد. در طول مبارزه Liu Kang شخص برتر بود اما زمانی که Quan Chi نیز وارد عمل شد ورق برگشت و Tsung توانست از پشت گردن Liu Kang را گرفته و بشکند و سپس روح او را برای خود به ارمغان آورد. در ادامه Tsung که اعتماد کافی به Quan Chi نداشت دو شخص که از نژاد درنده Oniها بودند را با نامهای Moloch و Drahmin به خدمت گرفت تا در زمان لازم از او دفاع کنند. پس از گذشت چند سال و مستحکم شدن پایههای این اتحاد آنها به وسیله Kano مردمان روستایی که Li Mei در آن اقامت داشت را مجبور به ساخت قصر بزرگ برای آن دو کردند که در واقع هدف آنها دسترسی به Portalـی که به بهشت راه داشت بود. در این زمان Kenshi در کارها مربوط به Tsung در حال سرک کشی و جاسوسی بود و از این رو آنها Mavado را استخدام کردند تا به وسیله او Kenshi را از سد راه برداشته و سپس آرزوی او را که مبارزه با Kano و کشتن وی بود را تحقق بخشند. او در این کار موفق بود و آنها نیز آرزوی او را اجابت کردند. در سمت دیگر Li Mei نیز از آنها درخواست شرکت در مسابقه را داشت و او که توسط استاد Shujinko تعلیم دیده بود پای به این رقابتها گذاشت و در آن پیروز شد. او نیز درخواست که پاداش وی را که آزادی مردمش بود به او بدهند اما Tsung بهجای این کار روح وی را به سربازان ارتش شکستناپذیر Onaga منتقل کرد. در همین زمان بود که Raiden با ارتشی قوی از مبارزان زمینی برای نابود آنها به این قصر وارد شد اما همگی آنها همانطور که بارها گفته شده است کشته شدند. البته استاد Bo Rai Cho موفق شد که روح Le Mei را آزاد سازد و با یکدیگر از آن مکان شوم فرار کردند. با ورود Onaga به معبد و منفجر کردن آنجا به وسیله Raiden، به Shang Tsung نیز آسیب جدی وارد شد و تمامی روحهایی که در طی هزاران سال جمعآوری کرده بود آزاد شدند که مهمترین آنها روح Liu Kang بود. در این بین روح اصلی Shang Tsung به شکل مجعزه آسایی به Outworld بازگشت و دلیل آن هم بخشیدن روحش به Shao Kahn در عوض زندگی دوباره بود. پس از این اتفاق او بار دیگر با Shao Kahn متحد شد تا به کمک یکدیگر امپراطوری او را که هماکنون در دستان Mileena بود بازپس گیرند. پس از این اتفاقات زمانی فرا رسید که او متوجه شد Quan Chi زنده است. او حاوی پیامی از سوی Shinnok بود که درخواست به وجود آوردن یک اتحاد عظیم بین نیروهایی پلید را داشت که نام آنها Forces of Darknes بود. هدف این گروه مانع از رسیدن Forces of Light به نیروی عظیم Blaze بود. در پایان مخصوص به او نیز شاهد بودیم که پس از به دست آوردن قدرت Blaze به Shao Kahn درگیر شد و او را به یک Centaur تبدیل کرد و خود حاکم outworld شد.
Reptile
نینجای سبز رنگ و بسیار پرقدرتی که برای خدمت کردن به Shang Tsung و Shao Kahn تعلیم دیده است. زادگاه اصلی او Zaterra است که هماکنون با Outworld یکی شده است و از فتوحات Kahn به شمار میرود. سلاح اصلی او Kirehashi نام دارد و از سبکهای مبارزه Crab و Hung Gar نیز بهره میجوید. از او در اولین نسخه Mortal Kombat رونمایی شده است و در نسخه دوم نیز بازیکنان قابلیت کنترل او را نیز بر عهده داشتند. نکته جالبی که در خلق این شخص به چشم میخورد اشارات سازندگان آن یعنی Ed Boon و John Tobias است که او را در واقع ترکیبی از Scorpion و Sub-zero میدانند و زمان خلق او را پس از این دو شخصیت اعلام کردند. دلیل این امر این است که اگر شما رنگ زرد(Scorpion) و آبی(Sub-Zero) را با یکدیگر مخلوط کنید به رنگ سبز خواهید رسید و نینجای سبز رنگ ما نیز بدین شکل ساخته شده است. داستان او تقریبا در تمامی نسخهها روایت شده است که از اولین عنوان شروع به بازگو کردن آن خواهیم نمود.
در زمانی نامشخص که به عقیده عدهای به بیش از 500 سال قبل و زمان مرگ Kung Lao بزرگ باز میگردد؛ او به جمع متحدان Shang Tsung ملحق شد و به همراه او و Goro به زمین عظیمت میکند. اما به دستور شخص Tsung تنها در سایهها باقی میماند و به صورت مخفیانه از او محافظت میکند. پس از پایان یافتن دهمین سری مسابقات به همراه سرور خود به Outworld باز میگردد. او در ادامه نیز از رئیس خود محافظت میکرد و از هر گزندی او را در امان نگاه میداشت؛ تا اینکه بالاخره زمانی فرا رسید که شخص Shao Kahn ماموریت مهمی را به او محول کرد و به او قول داد که اگر بدون هیچ سوالی این کار را به اتمام برساند و موفق از آن بیرون بیاید؛ نژاد او از بردگی و قتل عام رهایی خواهند یافت. او این دستور را بدون هیچ شرطی پذیرفت و به همراه Jade راهی این سفر شد تا در آن به جستوجوی پرینسس Kitana که از چنگال Kahn فرار کرده بود؛ بپردازند. او در این کار موفق عمل نکرد زیرا با خیانتی که Jade در حق او کرد، زمینهای فراهم آمد که او و Kitana با یکدیگر فرار کنند. پس از این اتفاقات و داستانهایی که از قبل بازگو شد؛ Shao Kahn در حمله به زمین شکست سختی را متحمل شد و از این رو نیروهای بسیار زیادی را از دست داد. یکی از آنها Reptile بود که اسیر شد و به زندانی در Edenia منتقل شد. او در آنجا قصد قیام و یک کشتار دستجمعه داشت اما موفق به این کار نشد و توسط مردمان آنجا به Netherrealm تبعید شد. در ادامه او همزمان با حمله Shinnok به به Edenia تصمیم گرفت تا به او ملحق شود و به عنوان یکی از فرماندهان Army of Darkness به خدمت بپردازد تا بلکه به کمک او بتواند از انقراض نژاد خود جلوگیری کند و حمایت او را جلب کند. اما بار دیگر او در سمت نیروهای بازنده قرار گرفت و پس از شکست خوردن Shinnok او به سرعت به Outworld فرار کرد و در آنجا به ارباب قدیمی خود ملحق شد و قسم یاد کرد که همیشه به او وفادار بماند. در ادامه داستان او به علت دوری از همزادهای خود کم کم شروع به تغییراتی کرد که در ظاهر او نمایان شد و دیگر با یک ماسک انسانی نمیتوانست قیافه واقعی خود را مخفی کند. پس از مدتی تغییرات بیشتری در او رخ داد و حتی در پشت خود یک دم بلند نیز مشاهده میکرد که او را شبیه خزندگان جلوه میداد. در ادامه جنگ میان Outworld و Edenia شخص Kahn به او دستور داد تا برخی از متحدان قدیمی خود همانند Shang Tsung را جهت کمک خبر کند. او راهی این سفر شد که در آن اطلاعات ارزشمندی را کسب که مهمترین آن اتحاد بین Quan Cho و Shang Tsung بود. او به سرعت به سمت محل سکونت ارباب خود در بازگشت بود که با Nitara برخورد کرد و او شمشیری با نام Kirehashi را به او داد که از قدرت افسانهای مردمان او برخوردار بود. پس از این اتفاق Reptile به سرعت جهت مطلع کردن سرور خود شتافت اما دیر به مقصد رسید زیرا با ورود او به کاخ شاهد جنازه Shao Kahn بر روی زمین بود.
حال او خود را بدون رهبر و سرپناه میدید و از این رو بار دیگر به سوی Nitara بازگشت تا با او همراه باشد و به او خدمت کند. در این بین Nitara نیز فرصت را غنیمت شمرد و از او استفاده لازم را برد. مهمترین کاری که او انجام داد فرستادن Reptile برای نبرد با Cyrax بود تا بتوانند کنترل او را به اختیار خود درآورند. آنها در این کار موفق بودند اما بعدها او متوجه شد که Nitara او را گول زده است و تنها برای مقاصد خود از او استفاده کرده است. او آنها را تا Lava Chamber و در مکان یک Portal قدیمی دنبال کرد اما کمی به آنها دیر رسید زیرا آنها رفته بودند و Portal را نیز خراب کرده بودند. او در آنجا تنها یک تخم اژدها مشاهده میکرد. او به آن تخم ترک خورده نزدیک شد که ناگهان نوری عظیم او را در بر گرفت و سپس متوجه شد که دیگر کنترل بدن خود را در اختیار ندارد. او متوجه شد که بدنش تسخیر شده است و این اتفاق توسط Onaga افتاده بود. او دوباره ظهور کرده است. او در همه جا با Onaga همراه بود و هیچ کنترلی از خود نداشت و روح آنها به یکدیگر پیوند خورده بود. در نهایت شاهد بودیم که Nightwolf در پایان مخصوص به خود روح Onaga را شکست داد و به Netherreakm فرستاد و در این زمان روح Reptile نیز از او جدا شد. او در نسخه Armageddon در مقر گروه Red Dragon با Taven مواجه شد. دلیل اصلی حضور او در آنجا بیان نشده است اما به نظر میرسد که آنها قصد داشتند تا با استفاده از DNA او نژادی جدید را خلق کنند که نیمی انسان و نیمی خزنده(همانند Reptile) باشد و در کنار آن قابلیت پرواز را نیز داشته باشد که این قابلیت قرار بود با استفاده از اژدهای نگهبان Daegon به وقوع بپیوندد. در پایان او از Taven شکست خورد. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon نیز شاهد بودیم که پس از کشته شدن Blaze با دستان او، وی توانست به کمک یک نینجای زن که از قبیله خود یعنی Zaterran بود به شکل و ماهیت شبه انسان گونه خود باز گردد و قلمرو و قبیله خود را به مکان قدرتمند تبدیل کند.
Meat
شخصیتی که در واقع متعلق به Outworld است و توسط Shang Tsung ساخته شده است. او را میتوان به عنوان یک مبارز میانهرو شناخت که نه به سمت خوبی میل دارد و نه به سمت شر. سلاح مبارزه او Cleavers و سبک مبارزه وی Wrestling نام دارد. ورود او در بازی به نسخه چهارم باز میگردد که در آنجا به عنوان یک Costume یا لباس مخفی برای هر شخصیت بود که آن را به شکل گوشت و بدون پوست و لباس نشان میداد. پس از آن سازندگان به این فکر افتادند که از او به عنوان یک شخصیت قابل بازی استفاده کنند و با توجه به شکل ظاهری سابق او، نام وی را Meat قرار دادند. پیشزمینه داستانی او به تنها نسخه دیگری که در آن حضور داشته است؛ یعنی Armageddon باز میگردد. در آنجا بیان میشود که او در واقع حاصل یکی از آزمایشات وحشتناگ Shang Tsung است. او پیش از به اتمام رسیدن آزمایش از آن منطقه فرار میکند. توضیح رسمی که سازندگان در مورد این شخصیت دادهاند در واقع بیانگر این است که او شخصیتی است که بیشتر جنبه سرگرمکننده بودن را ایفا میکند و در عین به Shinnok محلق میشود و به خدمت او در میآید. البته به این موضوع آخر در داستان بازی هیچگاه اشاره مستقیمی نشده است. در پایان مخصوص به او نیز شاهد بودیم که زمانی که تمامی جنگجوها در حال رقابت با یکدیگر بودند، او به سرعت خود را به بالا هرم رساند و پس از شکست دادن Blaze توانست قدرت تغییر شکل را به دست آورد. او به کمک این قدرت میتوانست به شکل هر موجودی که خواهان آن بود در آید. او هویت واقعی و اصلی خود را به وسیله این نیرو از دست داد و از اصلیت خود دور شد.
Moloch
شخصیتی که در زندگی خود دارای نقاط مشترک فراوانی با Drahmin است. متحدان و دشمنان این دو شخصیت کاملا یکسان هستند. سلاح مبارزه او Mystical Orb نام دارد که در کنار سبک مبارزه مخصوص به خود با نام Moloch عرصه را بر هر مبارزی تنگ میکند. داستان او همراه با یار و یاور او Drahmin پیش رفته است. آن دو پس از به خدمت در آمدن توسط Shang Tsung از سوی Quan Chi پیشنهادی را دریافت کردند. او از آنها خواست که در مقابل Scorpion از او دفاع کنند و در عوض او شرایطی را فراهم میآورد که آنها از Netherrealm خارج شوند. آن دو نیز با استقبال از این وعده دستور او را اجابت کردند. زمانی که Scorpion به Quan Chi حمله کرد؛ آن دو در حال مبارزه بودند که Quan Chi از طریق یک Portal از آنجا گریخت و آنها را تنها گذاشت. پس از شکست دادن Scorpion، آن دو از آنجا عبور کردند اما به مکانی نامعلوم سفر کردند. به نظر میرسید که آنها بار دیگر به Outworld بازگشته بودند. در طول راه Cyrax را مشاهده کردند که البته به سرعت از دست او گریختند زیرا بمبهایی را به سمت آنان پرتاب میکرد. پس از این اتفاقات آنها بار دیگر به خدمت Shang Tsung در آمدند و در دژ نظامی او به خدمت پرداختند. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon پس از شکست دادن Blaze قدرت فراوانی را به دست آورد که به وسیله آن تمامی Edenia را نابود کرد و حتی Portalـی که برای خروج از آن جا به آن نیاز داشت نیز نابود کرد. با این کار او اثیر و قربانی خشم خود شد و در این خرابه محبوس شد.
Li Mei
یکی از معدود افرادی که زادگاه و محل سکونت او در Outworld است؛ اما دارای ذات خوب و خواستههای صلحطلبانهای میباشد. او برای اولین بار در اتحاد مرگبار حضور یافت و با سلاحی به نام Sai و سبک مبارزه Baji Quan به نبرد با حریفان خود میشتافت. داستان او در واقع به زمانی باز میگردد که در کنار قبیله خود و در روستایی کوچک زندگی میکرده است. اهالی این روستا توسط Shang Tsung تحدید به مرگ شدند. آنها باید ساخت قصر او را در کنار Soulnado تمام میکردند تا اجازه زندگی کردن به آنها داده شود. پس از آن Quan Chi متوجه قابلیتهای این دختر شد و به او پیشنهاد آزادی در مقابل برنده شدن در تورنومنت را داد. او توسط قهرمان خدایان باستانی، یعنی Shujinko که در آن زمان به یک استاد تمام عیار تبدیل شده بود تعلیم یافت؛ اگرچه او شانس Li Mei را در برنده شدن در این مسابقات بسیار کمرنگ مشاهده میکرد. پس از این اتفاقات او سفری را به سمت جنگلی دور افتاده در Outworld داشت که در آنجا توسط Moloch و Drahmin مورد حمله قرار گرفت؛ اما او موفق به فرار به داخل جنگل شد و در آنجا نیز از چنگال این جنگل جادویی(Living Forest) گریخت. در پایان این نسخه شاهد بودیم که او توانست مقابل Quan Chi به پیروزی برسد اما در عوض آزادی، او را مجبور کردند که روح خود را به عنوان یک سرباز در اختیار Onaga، پادشاه اژدهایان قرار دهد و به لشکریان او ملحق شود. او در نسخه Deception توانست از این آینده شوم توسط استاد Bo’ Rai Cho بگریزد. البته او طی اتفاقاتی بار دیگر به نزد Onaga بازگشت و به عنوان ملکه او شناخته شد. در اتفاقات نسخه Armageddon مشاهده کردیم که او در Netherrealm با Shinnok به مبارزه میپردازد. او حتی در شرف شکست دادن Shinnok نیز قرار گرفت اما در آخرین لحظات نبرد Taven به کمک او شتافت و وی را نجات داد و باعث فراری شدن Li Mei از آن منطقه شد. در پایان مخصوص به او شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze، او مملو از انرژی شد و تنها یک هدف را در سر میپروراند و آن تبعید کردن روح Shang Tsung و Quan Chi به منطقه دور افتاده و سرازیر کردن سیلی از دشمنان جاودانه که هرگز نخواهند مرد به سوی آنها. او با این کار قصد داشت انتقام خون ریخته شده مردمان روستای خود را باز پس بگیرد.
Scorpion
او را میتوان به عنوان یکی از محبوبترین شخصیتهای دنیای Mortal Kombat شناخت که از اولین نسخه بازی در آن حضور دارد و پس از Sub-Zero رکورددار بیشترین حضور در این جهان میباشد. نام اصلی او Hanoz Hasashi است و در قبیله Shirai Ryu که در زمین واقع است متولد شده است. سبک مبارزه او Hapkido و Pi Gua نام دارد که در کنار آنها از سلاحهایی چون Mugai Ryu، Ninja Sword و Broadsword استفاده میکند. او پس از رسیدن به سنین جوانی توانست به عنوان یکی از بهترین نینجاهای کلن خود شناخته شود. او نام Sasori را از سوی کلن خود دریافت کرد که معادل ژاپنی کلمه Scorpion میباشد. او به علت داشتان تواناییهای منحصر به فردی در این رشته به سرعت پیشرفت کرد و آرزوی این را داشت که در قبیله به عنوان استاد و بهترین مبارز شناخته شود. البته در تمام این مدت پدر او هیچ علاقهای نداشت که فرزندش به این راه کشیده شود و در نهایت نیز در یک حیله و نیرنگ هولناک اسیر شد. او توسط Quan Chi به خدمت گرفته شده تا تا تلسم و جادویی را که متعلق به Shinnok است برای او از یکی از معابد مخفی Shaolin سرقت کند. او در این راه شکست خورد و توسط Sub-Zero به قتل رسید. پس از این اتفاق Quan Chi نیز بنا به قولی که به قبیله Lin Kuei داده بود به سراغ قبیله Shirai Ryu رفت و تمامی ساکنان آنجا، از جمله خانواده Scorpion را به قتل رساند. پس از کشته شدن Scorpion روح او به Netherrealm رفت و در آنجا به علت نفرینی که شده بود مجبور به مبارزه با Sub-Zero در محلی به نام Prison of Souls بود و هر بار نیز مقلوب او میشد. دو سال پس از این اتفاق روح او توسط Quan Chi به زمین برگردانده شد و به او فرصت شرکت در مسابقات Shang Tsung را داد تا در آن با Sub-Zero مبارزه کند و انتقام خود و قبیله خود را از او بگیرد. همچنین به او گفته شد که در صورت شکست روح او به جهانی فراموشی سپرده خواهد شد. او در این رقابت توانست Sub-Zero را شکست دهد و وی را نابود کند. او بلافاصله پس از این کار همچون خاکستر و آتش و مانند یک ققنوس به داخل Netherrealm پرتاب شد. چند سال بعد او متوجه شد که Sub-Zero به نحوی زنده شده است و به جهان مادی بازگشته و قرار است که در مسابقات Mortal Kombat واقع در Outworld به مبارزه بپردازد. از این رو دوباره تصمیم گرفت که او را به هر شکلی که شده است به طور کامل نابود کند تا دیگر قادر به بازگشت نباشد. او در طی یکی از مبارزات Sub-Zero شاهد بود که او به مبارز شکست خورده خود رحم کرد و در اینجا بود که او دریافت این شخص برادر کوچکتر قاتل اوست. پس از این اتفاق او تصمیم گرفت که برای فرو نشاندن خشم خود به علت کشته شدن خاندان خود از این برادر کوچکتر محافظت کند و Sub-Zero نیز هیچگاه دلیل این امر را نیافت. در ادامه و پس از شکست خورد Shao Kahn در زمین Scorpion نیز آزاد شد تا به هرجایی که میخواهد برود و از این رو به زمین بازگشت و با هیچ شخصی نه دوست بود و نه دشمن. Shao Kahn با مشاهده مهارت خیره کننده او به عنوان یک نینجا به او پیشنهاد همپیمان شدن را داد.
او نیز این پیشنهاد را قبول کرد و زمانی که زمینیان خواهان حمله به Outworld شدند او متوجه شد که برادر Sub-Zero نیز در آن گروه قرار دارد و یکی از هدفهای اصلی Shao Kahn است. از این رو اتحاد خود با او را شکست و از او جدا شد زیرا با خود عهد کرده بود که هیچگاه به او صدمهای وارد نکند. با این جدایی ضربه سختی به سپاهیان Outworld وارد شد و آنها در مقابل زمینیان شکست خوردند و بعد از این اتفاق نیز Scorpion بار دیگر به Netherrealm تبعید شد. او مدتها در آنجا قرار داشت تا بار دیگر خبرهایی ناخوشایند به گوش او رسید. او متوجه شد که زن و بچه او به قتل رسیدهاند و Quan Chi به او گفت که این کار را Sub-Zero انجام داده است و او نیز تصمیم گرفت همانطور که بردار او را کشته است خود او را نیز نابود کند. البته در پایان مخصوص به این نسخه(شماره چهارم) شاهد بودیم که Quan Chi برای او آشکار میکند که تمامی اینها حیلهای از سوی او بوده است تا قسمی را که یاد کرده است زیر پا بگذارد و برادر Sub-Zero را به قتل برساند. او نیز پس از مقلوب کردن Sub-Zero این راز را برای Scorpion فاش کرد که تمامی بلاهایی که به سر او آمده است از جانب خود او بوده نه شخص دیگری و پس از این اتفاق بود که او را به Netherrealm بازگرداند. در همین حین با یک حرکت سریع از سوی Scorpion او نیز با وی به داخل Netherrealm پرتاب شد.
در طی سالهای طولانی او توسط Scorpion شکنجه میشده است. در این مکان قدرت Quan Chi بسیار کم بود و در عوض Scorpion که در آتش خشم خود میسوخت او را به بدترین شکل ممکنه شکنجه میداد تا بلکه روح خود را به آرامش برساند. در این مکان او از کوچکترین فرصت خود نهایت استفاده را کرد و موفق به انجام یک معامله با دو تن از نژاد Oni به نامهای Moloch و Drahmin شد. او پس از این اتفاق موفق به فرار شد و Scorpion نیز بلافاصله پس از او از داخل Portal عبور کرد اما به مکان دیگری فرستاده شده بود. او بالاخره پس از تعقیب و گریزهای فراوان موفق شد که Quan Chi را در داخل کاخ Shang Tsung پیدا کند اما در آنجا بار دیگر با Drahmin و Moloch که از Netherrealm فرار کرده بودند مواجه شد و از آنها شکست خورد و به داخل Portalـی با نام Soulnado فرستاده شد با این فرض که در آنجا به طور قطع نابود خواهد شد. در ادامه نیز او پیش از رسیدن به بهشت موفق شد فرار کند تا از نابود شدن خود جلوگیری کند. او در مکانی به نام Void قرار گرفت و توانست در آنجا زنده بماند و با یکی از خدایان باستانی دیدن کند. او همچنین شاهد قربانی کردن شخص Raiden برای جلوگیری از به قدرت رسیدن دوباره Onaga نیز بود. او از سوی خدایان قدرتهای ماورا بشری دریافت کرد و مامور شد که به زمین باز گردد و مانع به قدرت رسیدن Onaga و نابودی قلمروها توسط او شود. پس از این اتفاق او از Void خارج شد و به Outworld بازگشت و در آنجا به دنبال Onaga رفت تا مانع دستیابی او به تلسم و قدرت Shinnok شود و در این راه حتی به Shujinko نیز مبارزه کرد که البته شکست خورد. در پایان مخصوص به او در نسخه MK: Deception نیز شاهد بودیم که رد Onaga را در قلمروها پیدا کرد و خواهان مبارزه با او بود اما دریافت که تنها کسی که قادر به نابود کردن او است Shujinko است و کاری از او ساخته نیست. در وقایع نسخه Armageddon او دیگر تحت فرمان خدایان باستان نبود. آنها برای اینکه او را به سمت خود باز گردانند به وی وعده دادند که در صورت همکاری قبیله او را همچون خود به زندگی باز خواهند گرداند و تمامی آنها را نیز مشابه با خود Scorpion به دنیای مادی بازگرداندند. خدایان در ادامه از او خواستند که مانع تحقق سرنوشت اصلی Taven و Daegon شود و او نیز به همراه تمامی افراد قبیله خود پیش از مواجه شدن این دو برادر با یکدیگر به Taven حمله کردند. در ادامه نیز آنها متوجه شدند که توان مقابله با Taven نیمه خدا را ندارند و از این رو Scorpion غولی عظیم از آتش و اسکلت را پدید آورد اما باز هم موفق به شکست او نشد و مبارزه را واگذار کرد.
Kenshi
یکی دیگر از مبارزان زمین که در طی اتفاقات اتحاد مرگبار به جمع کارکترهای دنیای Mortal Kombat اضافه شد. نام او در ژاپنی به معنای شمشیر مقدس است. شمشیر و سلاح او Katana نام دارد و از سبکهای مبارزه Judo و Tai Chi بهره میجوید. داستان زندگی او با یک فریب آغاز میشود. در ابتدا او یکی از قویترین مردان و مبارزان در قلمرو زمین بود. پس از گذشت سالها مردی با نام Song به نزد او آمد و خبر از یک شمشیر اسرارآمیز داد که در دل غاری باستانی و جادویی نهفته است. این مرد در واقع Shang Tsung بود که با فریب دادن Kenshi در آن غار باعث شد که او بینایی خود را از دست بدهد. او در حال مرگ بود که توسط همان شمشیر جادویی توانست انرژی و نیروی خود را بازیابد و در طی چند دهه که در آنجا سپری کرد؛ توانست به قدرت جدیدی دست پیدا کند. سرنوشت او را پس از بیرون آمدن از غار به سمت Sonya و Jax که در نیروهای ویژه بودند هدایت کرد. آنها از این شیوه مبارزه Kenshi تحت تاثیر قرار گرفته بودند. آنها هدف خود را که حمله به Outworld بود برای او بازگو کردند و او نیز از این کار استقبال کرد. در طی سفری که آنها به Outworld داشتند او موفق شد که نینجایی با نام Ermac را که قدرتهای مشابه به یکدیگر را داشتند از چنگال Shao Kahn آزاد کند. او نیز برای جبران کردن محبتهای Kenshi قابلیت نهفته درون او را که به وسیله آن میتوانست اجسام را حرکت دهد زنده کرد. پس از این اتفاق متحدان مرگبار داستان که از قدرتهای ویژه او در حراس بودند، Mavado را مامور کردند تا برای کشتن Kenshi اقدامات لازم را انجام دهد. او نیز در این کار موفق شد و توانست او را شکست دهد و Kenshi را به حال خود رها کرد تا تسلیم مرگ شود. اما این پایان راه برای مبارز ما نبود؛ او توسط Sub-Zero از مرگ نجات یافت و با کمکهای او سلامتی خود را به طور کامل بازیافت. این کار Sub-Zero باعث به وجود آمدن دوستی عمیقی بین این دو شخصیت شد و در نهایت آنها از طریق Portalـی که Kenshi آن را پیدا کرد از این سرزمین شوم خارج شدند. پس از کشته شدن Shang Tsung در زمان بازگشت Onaga، او شاهد پیوستن روحهای جدیدی به شمشیر خود شد که همگی متعلق به اجداد او بودند. از این پس او تصمیم گرفت که برای مدتی به تنهایی سفر کند و به مبارزه بپردازد و از دوستان خود در نیروی ویژه و همچنین Sub-Zero جدا شد. او برای سفر خود با راهنماییهایی که شمشیر به او میکرد تصمیم گرفت تا به زمین نقل مکان کند. او به محل اختفای سرکردگان گروه Red Dragon رفت زیرا خواها گرفتن انتقام از Mavado بود؛ اما پیش از رسیدن به آنجا یک الهام ذهنی از سوی شمشیر خود دریافت کرد و از ماموریت Taven و Daegon برای شکست دادن Blaze مطلع شد. او به توصیه شمشیر خود راه را به سمت مقصد دیگر(یعنی Blaze) تغییر داد و همچنین رهبری نیروهای Forces of Light را در نبرد پیش رو بر عهده گرفت. در پایان مخصوص او شاهد بودیم که پس از مبارزه با Blaze و شکست دادن او، او توانست بار دیگر بینایی خود را به دست آورد ضمن اینکه دیگر حواس او نیز به شکل محصوصی افزایش یافته بود.
Mavado
او جزو معدود شخصیتهایی است که در زمین متولد شده است اما با زمینیان همراه نیست و بر علیه آنها به فعالیت میپردازد. اولین حضور او به عنوان یک شخصیت قابل بازی به اتحاد مرگبار باز میگردد اما پیشینه داستانی او و تاثیراتی که بر داستان گذاشته است به زمان نسخه چهارم باز میگردد. سبک مبارزه او Long Fist و Wing Chun نام دارد که به همراه Hookswords عرصه را بر هر دشمنی تنگ خواهد کرد. داستان او به زمانی باز میگردد که در نسخه چهارم بازی اعضای گروه Red Dragon خواهان نابود کردن آخرین نینجای بازمانده از گروه Black Dragon بودند. در این زمان بود که Mavado یکی از افراد مورد اعتماد خود را راهی این ماموریت خطرناک کرد. آنها قصد داشتند تا کار خود را از طریق نیروهای ویژه امریکا به پیش ببرند که در آنجا Sonya و Jax نیز خدمت میکردند. آنها Hsu Hao را به این ماموریت فرستادند و او در کار خود موفق ظاهر شد. البته در نهایت به ظاهر همه گمان کردند که Jarek توسط Jax و Kabal توسط خود او کشته شدهاند. ضمن اینکه سلاح ارزشمند Kabal نیز توسط او غارت شد. پس از این اتفاق توجه متحدان مرگبار یعنی Quan Chi و Shang Tsung به این گروه جلب شد و آنها را متحد ارزشمندی برای خود در روی زمین میدانستند زیرا هدف آنها تسلط بر زمین بود. با متحد شدن این دو گروه Mavado موظف شد تا علاوه بر جستوجو برای یافتن Kenshi یکی دیگر از بازماندههای گروه Black Dragon که Kano نام داشت را نابود کند. همچنین به او دستور داده شده بود که از فعالیت مجدد نیروهای ویژه جلوگیری به عمل آورد تا عظیمت آنها به Outworld به تعویق بیافتاد. او این کار را نیز به کمک Hsu Hao به موفق انجام داد. در ادامه راه او توانست Kenshi را پیدا کند و بار دیگر در شکست دادن یکی از دشمنان خود به موفقیت دست یابد. پس از این کار او به تعقیب Kano پرداخت و پس از یافتن وی، او را شکست داد و به کمک زیردستان خود به مقر اصلی خود منتقل کرد. متحدان مرگبار همانطور که انتظار داشتند کار او و گروهش قابل قبول و فوقالعاده بود. پیش از شروع اتفاقات MK: Deception بار دیگر زمزمههایی به گوش میرسید که Kabal توانسته است به زندگی بازگردد و خواهان باز پس گرفتن سلاح خود از او است و همچنین در پی گرفتن انتقام نیز میباشد. در نسخه Armageddon شاهد بودیم که او به Deagon خدمت میکرد و محل دقیق اختفای Blaze را نیز برای او آشکار کرد. پس از این کار Daegon به او دستور داد تا برادر او را به قتل برساند اما برای اولین بار او در یک کار ناموفق ظاهر شد و از Taven شکست خورد. البته در انتهای کار موفق به فرار شد تا بتواند زندگی خود را نجات دهد. در پایان مخصوص به او شاهد بودیم که قدرتی عجیب را پس از شکست دادن Blaze به دست آورد. او میتوانست تمام افرادی که نشان گروه او یعنی Red Dragon را بر بدن داشتند کنترل کند و به آنها دستور دهد. او با این کار تمامی دشمنان خود را شکست داد اما هیچ یک را نکشت و در عوض بر روی بدن تمامی آنها نشان قبیله را هک کرد و به کمک ارتشی مهیب قصد فتح دنیا را داشت.
Hsu Hao
انسانی که همانند Kano ذات پلیدی دارد و زادگاه وی زمین است. او با اشخاصی نظیر Shinnok و Daegon هم پیمان است و با افرادی مانند Sonya و Jax نیز سر دشمنی دارد. سلاح اصلی اون Sun-Moon Blades نام دارد که در کنار آن از سبکهای مبارزهای با نام Sumo و Wrestling استفاده میکند. داستان زندگی او به وقایع MK4 باز میگردد اما اولین حضور رسمی او در بازیها در نسخه اتحاد مرگبار بود. او توسط Mavado مامورر شد تا به عنوان یک نیروی ویژه مخفی چینی به داخل سازمان نیروهای ویژه نفوذ کند و آنها را جهت نابود کردن گروه Black Dragon یاری کند. او این دستور را همانند یک سرباز واقعی و بدون حتی یک سوال قبول کرد و پذیرفت و سالها در این سازمان خدمت کرد تا در نهایت آنها موفق شدند این گروه را به طور کلی از میان بردارند و این اتفاق پس از مرگ Jarek رخ داد. پس از تمام شدن ماموریت اصلی، Mavado بار دیگر به او دستور داد تا کاری را برای سازمان اصلی خود انجام دهد. به او دستور داده شد تا تمامی تجهیزات زیر گروه نیروهای ویژه را نابود کند و آنها را در انجام بقیه کارها به طور کامل فلج کند. او با کار گذاشتن یک سلاح هستهای در داخل قرارگاه آنها این مکان را با خاک یکسان کرد. البته پیش از انفجار بمب، خود از طریق Portalـی که در این مکان وجود داشت فرار کرد. پس از این اتفاق و آشکار شدن خیانت او، رییس Hsu Hao، فرمانده Jax تصمیم گرفت که با او تصفیه حساب کند و او را تحت تعقیب قرار داد اما در طی سالهای متمادی نتوانست در این کار موفق شود. تا به حال او در تمامی ماموریتهای خود موفق بوده است و حال Mavado یک ماموریت مهم را به او محول میکند. او موظف بود که Shang Tsung را به قتل برساند به نحوی که همه گمان کنند که او از سوی Quan Chi مامور به انجام این کار شده است. مانند همیشه او دستور را اطاعت کرد و در راه قصر Tsung بود که با Jax مواجه شد. اینجا آخر راه برای Hsu Hao بود زیرا توسط Jax کشته شد. البته در پایان مخصوص به او در MK: Armageddon شاهد بودیم که پس از کشته شدن Blaze توسط او موج انفجاری عظیمی منطقه را در بر گرفت که او را نیز نابود کرد. اما او بار دیگر در Netherrealm زنده شد و رهبری تعدادی از افراد تندخو و وحشی نژاد Oni را در دست گرفت تا به کمک آنها به حکومت Shinnok در Netherrealm خاتمه دهد.
Sub Zero
بدون شک Sub Zero یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای مورتال کامبت شناخته میشود. نام اصلی این شخصیت Kuai Liang میباشد. او را به عنوان ساب زیروی کوچک میشناسند زیرا او برادر کوچکتر Bi-Han میباشد. او بیشتر به خاطر حرکات منجمد کننده اش معروف است و موقعی که این فن را با موفقیت اجرا کند؛ میتواند تکنیک های دیگرش را بر روی شخصیت قربانیش پیاده کند. بر روی صورت او زخمی است که نشان از مجازات های Lin Kuei بر روی او دلالت میکند. هر چند در نسخه ی Shaloin Monks این چنین روایت میشود که زخم صورت او بر اثر ضربه یKung Lao باشد، اما حقیقت ماجرا به همان Lin Kuei بازمیگردد.حضور اولیه ی او مربوط به Mortal Kombat II میشود. ساب زیرو بیشترین عنوان حضور رادر سری MK دارا میباشد. او از طرف Lin Kuei موظف شد تا هم ماموریت اتمام نشده ی برادرش را که کشتن Shang Tsung و بدست آوردن طلسم باستانی بود؛ را کامل کند و هم اینکه علت مرگ برادرش را در سرزمینی که Scorpion در آنجا سکونت داشت؛ پیدا کند. در شماره ی سوم بازی، ساب زیرو توانست از دست Lin Kuei که قصد داشت همه ی جنگجوهای خودش را تبدیل به Cyborg کند؛ فرار کند. بعد از این کار، ساب زیرو از Raiden پیغامی مبنی بر اتحادشان دریافت کرد. با انتشار این خبر، Lin Kuei به 3 نفر از نینجاهای خود که موفق به تبدیل آنها به Cyborg شده بود؛ دستور داد تا هرچه سریعتر ساب زیرو را پیدا کرده و هرچه سریعتر او را بکشند. اما آنها در این اقدام ناکام ماندند. او در شماره ی چهارم بازی توسط Raiden احضار شد تا بتواند در برابر حمله ای که Shinok ترتیب داده بود؛ از سرزمین Earthrealm محافظت کند. در همان هنگام او با Scorpion در گیر میشود. Scorpion که با گفته های Quan Chi فکر میکرد که عامل اصلی مرگ خانواده اش Lin Kuei بوده است. با این حال وقتی او متوجه شد که علت اصلی این کار فردی جز خود Quan Chi نیست؛ پس مبارزه ی آنها ناتمام ماند. در نسخه ی Deadly Aliiance بازی، اوموفق شد تا Sektor در نبردی برای بدست آوردن ریاست کلن Lin Kuei شکست دهد. بعدا او توانست خودش را به موقعیت Dragon Medallion برساند و توسط آن قدرت های یخی خودش را افزایش دهد.
Sub Zero توسط Dragon Medallion میتوانست به قدرتی که قبلا به آن نرسیده بود؛ دست یابد. بعد ها او موفق میشود تا Frost را پیدا کند. او از آن جها که قدرت هایی مشابه خود را داشت؛ مورد توجه قرار گرفته بود. بعد از اینکه Shang Tsung و Quan Chi توانستند اتحاد مرگبار را تشکیل دهند و به کمک هم Liu Kang را بکشند؛ Raiden همه ی متحدان خودش را دور هم جمع کرد. در این بین Sub Zero همراه خودش،Frost را آورد. اما پس از مدتی او به Sub Zero خیانت میکند؛ او Sub Zero را با استفاده از قدرت خودش بی حرکت کرد و Dragon Medallion را که نمادی برای رهبری کلن Lin Kuei محسوب میشد؛ از او میدزدد. اما با این حال، به علت اینکه توان استفاده از آن را ندارد؛ نیرویش تحلیل میرود و همین باعث میشود تا Sub Zero دست به عمل شده و را بگیرد. وقتی Sub Zero به دنبال محلی مناسب برای دفن Frsot بود؛ متوجه خرابیهایی در تمدن Outword شد. او با تحقیقاتی که انجام داد متوجه شد که این کار Cryomancers میباشد. او متوجه شد که Frost نیز از همین نژاد میباشد. Sub zero همانجا او را دفن کرد تا خیانتش مورد بخشش قرار بگیرد. . بعد از این کار او تصمیم میگیرد تا از طریق دروازه ای خودش را به سپاه Raiden برساند تا به نیروهای Earthrealm ملحق شود. اما در مسیر راه با گروهی از جنگجویان Tarkatan مواجه میشود. بعد از اینکه موفق شد همه ی آنها را در Living Forest بکشد؛ او با متحدین جدید آنها به اسم Hotaru مورد تعقیب قرار گرفت. Sub Zero بعدا یکی از شمشیرزنان Outworld را به اسم Kenshi را ملاقات میکند و او را از ناکام ماندن Raidenدر شکست اتحاد مرگبار آگاه میسازد. سپس موفق میشود به کمک او Hotaru را شکست دهد. بعدا که Shujinko در صف مبارزین زمین قصد داشت تا جلوی Onaga را بگیرد؛ Sub Zero دوباره به Outworld برگشت. هماجا با Sareena که چندین سال قبل با آزاد کردن برادرش و کمک شکست دادن Quan Chi کمک بزرگی به او کرده بود؛ پناهگاه Lin Kuei را به او پیشنهاد داد. سپس Sub Zero به او مدالی داد تا بتواند توسط آن معبد مخفی Lin Kuei را پیدا کند. در مسیر، آنان با Noob Saibot و Smoke مواجه شدند. Sub Zero به Sareena پیشنهاد داد تا خارج از معبد منتظر بماند. Sub Zero خودش را به Netherealmرساند و همان جا با آن دو مواجه شد.
در مسیر بازگشت به طرف معبد Lin Kuei، متوجه شد که بسیاری از یاران Lin Kuei توسط Frost کشته شده اند. با این مشاهدات Sub Zero مطمئن شد که او توانسته از قبری که او را در آنجا دفن کرده بود خارج شود. بعد از مدتی دوباره سروکله ی خود Frost پیدا میشود و برای اینکه Dragon Medallion را بدست بیاورد؛ به سمت معبد Lin Kuei حرکت میکند. اینبار Sub Zero او را در معبد Lin Kuei ملاقات میکند و با زندانی کردن او در داخل یخ، او را متوقف میسازد. بعد از مدتی، Taven به معبد Lin Kuei می آید و بعد از کشتن شمار زیادی از جنگجویان Lin Kuei Frost را پیدا میکند و او را از محفظه ی یخیش آزاد میکند. به همین دلیل Sub Zero از این اقدام Taven عصبانی میشود. اما قبل از اینکه مبارزه ای بین این 2 نفر رخ بدهد؛ Sub Zero متوجه خالکوبی اژدها بر روی صورت Taven میشود. سپس به Taven توضیح داد که این علامت خیلی شبیه علامتی است که بر روی در اتاق حاوی زره مادر Taven قراردارد. بعد از اینکه Taven زرهی را که از مادرش برای او به ازث رسیده بود را برداشت؛ Noob Saibot و Smoke مجددا به آن دو حمله کردند. Taven این بار به Sub Zero کمک کرد و در کنار هم آن دو مبارز اهریمنی را کشت داند. Sub Zero به خاطر قدر دانی از این کار Taven، قلعه ای را که به نوعی پایگاه کلن اژدهای قرمز بود را به Taven نشان داد. در پایان مخصوص خود رد آرماگدون، Sub Zero با قدرتی که از Dragon Medallion بدست آورده بود توانست Blaze را شکست دهد. حال او به بکب از افراد بسیار قدرتمند تبدیل شده بود. با ابن نیروی جدید او به قدرتی در حد خدا رسیده بود.
Chameleon
شخصیتی بود که برای اولین بار در بازی Mortal Kombat : Trilogy به عنوان یک نینجای مرد ظاهر شد. او میتوانست به همه ی نینجاها تبدیل شود و به تبع آن دارای همه ی قابلیت های آنان باشد. او از این حیث مورد توجه قرار میگرفت. با این حال در نسخه ی Nintendo 64 بازی، شخصیتی متفاوتی با نام Khameleon برای جایگزینی او انتخاب شد. تا قبل از عرضه ی نسخه ی Armageddon هیچ اطلاعات خاصی از گذشته ی او در درسترس نبود. با انتشار این بازی اطلاعات جدید از این شخصیت گمنام سری در اختیار طفداران قرار گرفت. طبق اطلاعا بدست آمده، مشخص شد که او از زمان پیروزی Liu Kang در تورنمنت اول در داستان حضور داشته است. با این حال او ترجیح میداد تا پنهان باشد و تا نسخه ی آرماگدون هم خودش را نشان نداد. در پایان مربوط به این شخصیت در این نسخه, متوجه شدیم که توانسته با استتار کردن خود، خودش را به بالای هرم برساند تا بتواند برای بدست آوردن قدرت فناناپذیری؛ Blaze را شکست دهد.
Khameleon
را بهتر است ورژن مونث Chameleon دانست. او که رد نسخه ی Nintendo 64 به عنوان شخصیتی مخفی دیده شد, حرف و حدیث های زیادی را به دنبال خود داشت. او آخرین بازمانده ی مونث از نژاد خود میباشد. نزاد او Saurians نام داشت که در اصل مال قلمرو Earthrealm محسوب میشدند، اما در چنگی عظیم، بسیاری از آنها از آنجا خارج شده و کشته شدند. اعضای باقی مانده در نهایت سرزمین دیگری را با نام Zaterra پیدا کردند. به هر حال بعد از مدتی توسط Shao Kahn آنجا را پیدا کرد و توانست همه ی آنها را شکست دهد. به همین خاطر او مجبور شد تا برای جلوگیری از انقراض کامل به سرزمین دیگری که Outworld نام داشت پناهنده شود. او به شدت در تلاش بود تا Reptile را مجدا پیدا کند تا به کمک او دوباره نژاد خودشان را زنده کند. با این حال Reptile بدون آگاهی از گذشته به Shao Kahn خدمت میکرد. بعد از مدتی Khameleon موفق میشود تا Reptile را پیدا کند و او را در حقیقت ماجرا قرار دهد. با این حال Reptile به پادشاه وفادار ماند و با Khameleon مخالف کرد. بعد از اینکه او در کارش ناکام ماند تصمیم گرفت تا خودش شخصا انتقام بگیرد. در زمان نبرد آرماگدون، او مطلع شد که جنگی در Edenia صورت خواهد گرفت و برنده ی این مبارزات به قودرتی عظیم دست خواهد یافت. به همین دلیل او مصمم شد تا خودش به تنهایی آن قدرت را تصاحب کند تا بوسیله ی آن، انتقام خود را از Kahn بگیرد
Kabal
برای اولین بار در MK3 ظاهر شد. او به عنوان یکی از اعضای کلن اژدهای سیاه که توانسته بود از حمله ی جوخه ی ترور Kahn جان سالم به در ببرد شناخته میشد. در جریان آن نبرد؛ او به شدت مجروح شد به طوری که صورتش جراحت زیادی برداشت. او موقتا از دنیای جرم وجنایت فاصله میگیرد و برای نیروهای خیر میجنگد. در MK: Shaolin Monks او قبل از اینکه بدریخت بشود؛ hooksword های خود را برای نجاتش از قفس، برای Liu Kang و Kung Lao پیشکش میکند. در مابین اتفاقات Deadly Aliiance و MK3 او بار ها در جنگ با Mavado زخمی شد. Mavado به عنوان رهبر کلن اژدهای قرمز، hooksword های او را دزدیده و آنها را برای خودش نگه داشته بود. از این رو دشمنی خونی برایKabal محسوب میشد . Havik موفق شد تا در آخرین لحظات، مانع از مرگ Kabal شود و او را به زندگی برگرداند. سپس به او دستور میدهد تا دوباره ارتش اژدهای سیاه را احیا کند. او مجددا با Mavado درگیر شد و این بار موفق شد او را شکست داده و hooksword هایش را پس بگیرد. او بعدا در MK: Deception به همراه Kira و Kobra به Havik در Outworld ملحق شد. Kabal همچنین در قسمت Konquest بازی MK. Armededdon برگشت. Taven قبل از شکست دادن Kabal ،پیشنهاد او را برای ملحق شدنش به کلن اژدهای سیاه رد کرد. در پایان مخصوص او در نسخه ی آرماگدون، او به قدرتی عظیم بعد از شکست دادن Blaze میرسد. بعد از شکست او و Mavado، او ثابت کرد که بهترین مبارزه ی کلن خود میباشد.
Frost
توسط Sub Zero کشف شد. او تحت تاثیر قابلیت های Frost قرار گرفته بود و در نهایت به او آموزش های لازم را داد. وقتی Raiden از Sub Zero برای شکست دادن اتحاد مرگبار درخواست کمک کرد؛ او Frost را به همراه خود برای کمک آورد. اما بعد از مدتی، Frost که آرزوی استاد بزرگی کلن را در سر میپروراند، Sub Zero خیانت کرد واو را با استفاده از قابلیت های خودش بی حرکت ساخت؛ سپس Dragon Medallion را که نمادی برای رهبری کلن Lin Kuei محسوب میشد از سینه ی Sub Zero در آورد. بدون داشتن قدرت لازم برای کنترل Dragon Medallion توانش تحلیل رفت. Sub Zero او را در کنار جدش یعنی Cryomancers که در Outworld واقع بود؛ دفن کرد. در نسخه ی MK: Unchained او دوباره بیدار شد و متوجه شد که هنوز در Outworld است. وقتی متوجه شد که Sub Zero دوباره Dragon Medallion را در اختیار دارد، به معبد Lin Kuei واقع در Earthrealm برگشت. اما همانجا Sub Zero او را منجمد ساخت و جسد او را در یکی از عمیق ترین قسمت های معبد قرار داد. اما در نسخه ی آرماگدون، وقتی که Taven وارد معبد Linn Kuei شد؛ یخی را که Frost در آنجا اسیر بود را شکست و به تبع آن Frost دوباره آزاد شد. بعد از اینکه Frost متوجه شد که Taven همان Sub Zero نیست؛ آنجا را ترک کرد.
Havik
کشیشی از Chaosrealm یود. این سرزمین نه شیطانی بود و نه دوست دار صلح. کلا شیوه ی Havik را میتوان گسترش اختلافات دانست. او با کسانی متحد میشد که در آستانه ی مرگ خود بودند. او یک مزاحم همیشگی در Orderrealm محسوب میشد. Havik همانجا با Darrius متحد شده بود و توسط توده ی مردم آنجا به عنوان فرمانده ی Orderrealm انتخاب شده بود. او با پادشاه اژدهایان یعنی Onaga به مخالف پرداخت. زیرا او را شخصیتی زورگو و دیکتاتور میدانست. او چندین بار با Kabal که از ارتش ازدهای سرخ Mavado شکست خورده بود؛ دیدار داشت. او با مداوا کردن Kabal او را توجیه ساخت که دوباره کلن اژدهای ساه را احیا کند و دوباره شکوه و عظمت آن را برگرداند. سپس او با Kabal و متحدینش یعنی Kira و Kobra، به سمت Outworld حرکت کردند. همانجا Havik نقشه ی خودش را به آنان ابلاغ کرد. وقتی جنگجویان موفق به شکست Onaga میشدند، حوسا جنگجویان را پرت میکردند و همان زمان، او قلب Onaga را درمی آورد. این کار او باعث مید تا او قابلیت زنده کردن مرده ها را بدست بیاورد. در نسخه ی آرماگدون، بعد از شکست دادن Blaze، او به تنهایی هرج و مرج را وارد سرزمین ها کرد و تفرقه و بینظمی را در تمامی سرزمین ها جاری ساخت.
kai
او برای اولین بار در بازی Mortal Kombat 4 رونمایی شد. او همانند Liu Kung قادر بود از تکنیک آتش استفاده کند. او یکی از اعضای قدیمی اجتماع مخفی لوتوس بود. بعد از مدتی او با Liu Kang که قصد داشت نسل جدید از جنگجویان شائولین را آموزش دهد آشنا شد. او در شماره ی چهارم بازی به همراه Liu Kang به چین سفر کرد تا تبدیل به یکی از جنگجویان شائولین شود. با این حال سفر او با مداخله ی Shinnok و ارتش سیاه او به سرانجام نرسید. به همین دلیل او به همراه Liu Kang به گروه دیگری از جنگجویان Earthrealmواقع در Edenia ملحق شدند تا به کمک Raiden بشتابند تا با همکاری هم جلوی حمله ی Shinnok را بگیرند. بعد از اینکه Shinnok شکست خورد؛ او تصمیم گرفت تا به خاطر بدست آوردن روشنفکری خاص خودش ، در سرزمین ها به گشت و گذار بپردازذ
Belokk
او جزو آن دسته شخصیت هایی است که توسط Midway ساخته شده اما هیچگاه به صورت رسمی در داخل بازی ها قرار نگرفته است. او قرار بود برای اولین بار در بازی با نام Mortal Kombat Gold معرفی شد که حتی تمامی کارهای مربوطه نیز انجام گرفت اما در نسخه نهایی از او استفاده نشد و از لیست کارکترها خط خورد. طراح او توسط Eurocom بوده است که کار خود را زیر نظر شخص Ed Boon انجام میداده اند. دلایلی که بابت حذف این شخصیت عنوان شده است به نبودن زمان کافی جهت ساخت و توسعه او و همچنین نبود یک داستان قوی در پیشینه این شخصیت عنوان شده است. اطلاعات مربوط به Belokk به صورت تصادفی توسط Eurocom برای مجله معتبر Game Informer فرستاده شد و با این که حضور او در حاله ای از ابهام بود، جمع زیادی از وجود و مراحل ساخت این شخصیت آگاهی پیدا کردند. نکته جالبی که در این بین به چشم می خورد وجود شش عکس متفاوت به همراه سبک مبارزه او بود که برای مجله فرستاده شده بود و در آن چاپ شد؛ اما بازیکنان هرگز نتوانستند از این شخصیت در داخل بازی استفاده کنند و با او بیشتر آشنا شوند.
Lin Kuei Grandmaster
Lin Kuei نام کلنی در Erarthrealm بود. به تبع آن Lin Kuei Grandmaster به کسی اطلاق میشد که رهبری کلن را بر عهده داشت. او همان کسی بود که ماموریت های مختلفی را به اعضای کلن محول میکرد. او Sub Zero را مامور کرد تا در اولین تورنمنت مورتال کامبت، Shang Tsung را بکشد. بعد ها او در دومین تورنمنت، همین دستور را هم برای برادر کوچکتر ساب زیرو داد. به هر حال بعد ار اتفاقاتی که در محل برگزاری مسابقا یعنی Outworld افتاد؛ او متوجه شد که نینجاهای او باید ارتقا یابند و از تکنولوژی بهتری برخوردار شوند. به همین دلیل دست به ساخت نسل جدیدی از نینجاهای خود با نام مستعار Cyborg زد. اما بعد ها توسط یکی از همین Cyborg ها بع اسم ُSektor، مورد حمله قرار گرفت و کشته شد. بعد از او Sektor به عنوان Lin Kuei Grandmaster برگزیده شد. هرچند که مدتی بعد این عنوان توسط Sub Zero تصاحب شد.
Kobra
شخصیتی است که میخواهد از هنر رزمیش برای مبارزات واقعی استفاده کند. هیجان و اشتیاق او برای مبارزه، باعث شد تا کنترلش را از دست بدهد و همه ی دشمنانش را بکشد. در نهایت او دستگیر شد اما هیچ اثری از تعداد قربانیانش برجای نگذاشت. بعد از مدتی Kabal و Kira از وجود او مطلع شدند و سعی کردند تا او را قانع کنند تا به سپاه اژدهای سیاه ملحق شود. بعد از کشتن افسران و فرار از آنجا، Kabal هردوی آنها را به Outworld برد تا به خدمت Havik در آیند. بعد ها او مجدا در قسمت Konquest بازی MK: Armageddon به عنوان یکی از حریف های Taven ظاهر شد. Taven مجبور بود برای گذشتن از جنگل Botan با Kobra و Kira مبارزه کند. Kira برای اینکه Kobra با Taven مبارزه کند؛ او را ترک کرد. با این حال او شکست خورد و مجبور شد فرار کند. در پایان نسخه ی MK:Deception کابال باعث شد تا او با Kira برای تست تا حد مرگ مبارزه کند. در این جنگ Kira پیروز شد. در پایان نسخه ی آرماگدون بازی، او از Elders Gods خواسته بود تا د صورت شکست دادن Blaze، او را فرمانوراوی سرزمین بکند. Elder Gods هم با قرار دادن Kira به عنوان الهه ی مرگ، او را بانوی Kobra را ساخت.,
Baraka
یکی از شخصیتهای قدیمی و معروف بازی که حضورش به نسخه دوم باز میگردد و زادگاه او نیز Outworld میباشد. سبک مبارزه او Silat و Hung Gar نام دارد و از سلاحهای Razor Cane و Tarkatan Blade نیز استفاده میکند. همانطور که از زادگاه و چهره او مشخص است از شخصیتهای پلید دنیای عظیم Mortal Kombat است و داستان او با حمله نیروهای تحت فرمان او به معبد Shaolin برای برانگیختن خشم Liu Kang آغاز میشود. در واقع آن مسابقات او با Mileena جهت برانداختن Shao Kahn متحد میشود که البته این امر هیچگاه تحقق نیافت زیرا Mileena به وسیله Kitana کشته شده و او نیز به مکانها فرو دست و پست Outworld تبعید شد. پس از سقوظ Shao Kahn در وقایع نسخه سوم او نیز از آنجا فرار کرد و به تنهایی شروع به سفر کردن کرد تا زمانی که بالاخره با جادوگری و افسونگری با نام Quan Chi روبهرو شد. او به Baraka پیشنهاد حکمرانی بر یکی از قلمروهای زیر نظر خود را داد و در عوض از او خواست که به همراه یاران خود به سپاه Shinnok ملحق شود و او نیز این کار را قبول کرد. در ادامه او بار دیگر میخواست که به سرور خود خیانت کند اما باز هم موفق نشد زیرا Shinnok نیز شکست خورد و توسط نیروهای زمینی Raiden تار و مار شد. در زمان وقایع مربوط به نسخه Mortal Kombat: Deception او شروع به خدمت به Onaga کرد و حتی توانست Mileena را نیز بار دیگر آزاد کند و با خود همراه سازد تا به درجهای در ارتش Onaga برسد. Mileena بنا به دلایلی از قدرتی و موقعیتی که سابقا در Edenia داشته است استفاده کرد و آنها را مجبور به مبارزه با Tarkatanها کرد تا زمان بیشتری برای تحقق کارها پادشاه و سرور خود بخرد. زمانی که Baraka از این امر آگاهی یافت بسیار خشمگین شد؛ اما حاضر شد که او را در مکانی ملاقات کند و دلایل این کار را جویا شود. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon نیز شاهد بودیم که پس از نابود کردن Blaze به قدرت خداگونهای دست پیدا کرد. او دیگر تمایلی نداشت تا به کسی خدمت کند و به سراغ اربابان سابق خود نیز رفت و به آنها دستور داد که یا به او خدمت کنند و یا تمامی آنها را خواهد کشت. اما آنها سر باز زدند و به همین منظور به وسیله او کشته شدند و اجسادشان در بالای هرم برای عبرت دیگران قرار گرفت. او نیازمند یک ملکه نیز بود و از این رو به Mileena این پیشنهاد را داد و او نیز قبول کرد و انتخاب هوشمندانهای انجام داد زیرا عاقبت دیگران را در زمان گفتن جواب نه مشاهده کرده بود.
Jade
یکی از زنان خوب و خوش تینتی که در Edenia ساکن است و زادگاه او نیز در همین مکان میباشد. اولین حضورش به نسخه دوم بازی باز میگردد که البته در آنجا قابل بازی نبوده و تنها در آن حضور داشت. از سلاحهای او میتوان به Steel Fans و Bomerang اشاره کرد و سبک مبارزه او نیز Fan Zi و Kuo Shuo میباشد. او در ابتدا به Shao Kahn خدمت میکرد و در واقع نقشههای سری او را اجرا میکرد. او حتی در نسخه اول بازی در سایهها حضور داشت و به مشاهده مبارزات میپرداخت. عده زیادی گمان میکنند که زادگاه او Outworld است اما در اشتباهاند زیرا او به Edenia تعلق دارد و همچنین علاقه زیادی به ملکه Sindel و پادشاه Jerrod دارد. گذشته او در زمان کودکی خیلی مشخص نیست اما او از دوستان کودکی پرینسس Kitana بوده است و پس از کشته شدن پادشاه Edenia و اسیر شدن ملکه آنجا این دو کودک نیز به نزد Shao Kahn برده میشوند تا در آنجا به همراه Mileena زیر نظر استادان ماهری تعلیم ببینند تا به عنوان یکی از قاتلان حرفهای شخص Shao Kahn به او خدمت کنند. در واقع نسخه دوم و سوم بازی پرینسس Kitana پس از مبارزه ای که با Mileena داشت و او را به قتل رساند توانست از آنجا فرار کرده و به زمین برود. در این زمان Shao Kahn او و Reptile را مامور گرفتن Kitana کرد و آن دو را راحی ماموریت کرد. در این ماموریت Jade قصد داشت که او را زنده باز گرداند اما Reptile خواها بازگرداندن او به هر روشی که ممکن بود، بود. پس از پیدا کردن او در زمین Jade بر سر دوراهی سختی قرار گرفت زیرا یا باید به دوست کودکی خود خیانت میکرد و یا به دستور فرمانده و رئیس خود پشت میکرد و به دوست خود برای نابودی این امپراطور سنگدل ملحق میشد. او سرانجام تصمیم خود را گرفت و به کمک Kitana توانست Reptile را شکست دهد و از آنجا بگریزند و به لرد Radein ملحق شوند تا به کمک نیروهای زمینی او علیه امپراطور ستمگر، Shao Kahn قیام کنند و او را شکست دهند. هدف اصلی آنها پیدا کردن ملکه Sindel و بازیابی حافظه او بود تا بار دیگر آنها را بشناسد و این امر با همکاری هر دوی آنها تحقق یافت. از این رو او نیز بر ضد Shao Kahn شد و در نهایت او توسط Liu Kang شکست خورد و گریخت و فرصتی برای پرینسس به وجود آمد تا Edenia را از Outworld جدا کرده و آزاد سازد. در ادامه و در زمان رستاخیز دوباره پادشاه اصلی Outworld او مجبور شد که برای آزاد سازی Kitana به ملکه Sindel ملحق شود تا به کمک یک دیگر او را آزاد سازند و در این راه Tanya خیانت کار را نیز مشاهده کردند و به سزای اعمالش رساندند. در پایان مخصوص به او در نسخه Armageddon شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze قدرتی عظیم او را در بر گرفت که به کمک آن تمامی قلمروهای پلید را در سیاه چالی عظیم کرد و ورودی آن را مهر و موم کرد تا کسی به آن نفوذ نکند و یا خارج نشود. او با این کار به عنوان یک قهرمان شناخته شد.
Tanya
یکی از زنان پلید بازی که زادگاه وی در Edenia است و ساکان Outworld میباشد. اولین حضور او به Mortal Kombat 4 باز می گردد و از سلاحهای او میتوان به Kubo Jutsu و Boomerang اشاره کرد که در کنار سبک مبارزه Zi Ran Men ترکیبی وحشتناک رو برای دشمنان او ایجاد میکند. در مورد پیشینه او نیز اطلاعات کاملی در دست نیست که چگونه و به چه علتی در دام اهریمنان این دنیا اثیر شده است. مردمان Edenia اغلب انسانهای پاکی هستند اما او به احتمال قوی توسط Shinnok به این راه کشیده است و از مردم خود به دور ماند و راهی جبهه تاریکی شد. او در نسخه چهارم بازی به عنوان دختر سفیر Edenia در یکی از قلمروهای بود که در آنجا توسط گروهی به اصطلاح صلح طلب که در واقع زیر نظر Shinnok و QuanChi کار میکردند دعوت به همکاری شد. البته به لطف او از یک حمله اساسی بین Shinnok و خدایان جلوگیری به عمل آمد. در ادامه از اون به عنوان یک طعمه برای به چنگ آوردن Liu Kang استفاده کردند که البته با موفقیت همراه نبود و این کار شکست خورد و Shinnok نیروهای زیادی را در این راستا از دست داد. پس از نابود شدن قدرتهای اربابش و تحریم شدن از سوی مردمان Edenia به خاطر خیانتش مجبور شد که به Outworld پناه ببرد. او سالهای سال در آنجا بود تا بالاخره حضور مجددی را به لطف متحدان مرگبار تجربه کرد و به عنوان بازوی اجرایی آنها شروع به فعالیت کرد. او آنها را ترغیب به حمله به ساکنان قسمتی از Outworld کرد. اما پس از شکست خوردن آنها او بار دیگر تنها ماند و تصمیم گرفت که به هر نحوی که هست به سرزمین مادری خود بازگردد اما در میان راه توسط Baraka اسیر شد و مجبور شد که یا به Onaga خدمت کند و یا مرگ را انتخاب کند. او نیز به اجبار به گروه Dragon King ملحق شد و به او برای به دست آوردن Kamidogu کمک کرد و نقش به سزایی را ایفا کرد.
Nitara
تنها خون آشام بازی که داره تاریخچه نامعلوم و سرگذشتی اسرارآمیز است. تنها متحد او Cyrax است و دشمنانی همچون Shao Kahn و Ashrah در تعقیب او هستند. سلاح اصلی او Kama نام دارد که در کنار سبک مبارزهای با نام Leopard عرصه را بر دشمنان خود تنگ میکند. او را میتوان از شخصیتهای بی احساس بازی دانست زیرا نه به سمت خوبی گرایش دارد و نه به جبهه نیروهای پلید علاقهای دارد. داستان او به پیدا کردن سنگی ارزشمند باز میگردد. او سالهای سال به دنبال آن سنگ بود و پس از یافتن مکان آن متوجه شد که در داخل مواد مذاب قرار دارد. پس از مدتی او Cyrax را که در سازمان بازرسی بین قلمروها کار میکرد پیدا کرد و از او درخواست کرد که این سنگ را برای او از داخل مواد مذاب بیاورد زیر پوشش Cyborg مانند او باعث میشد که به این امر جامه عمل بپوشاند. بعدها او با اغوا کردن Reptile و پیشنهاد یک شمشیر جادویی به او توانست حمایت او را به خود جلب کند و سپس با یکدیگر به کاخ Shao Kahn رفتند اما او را مرده بر کف کاخ مشاهده کردند و از آن پس او تصمیم گرفت که به Nitara خدمت کند اما بعدها او متوجه خیانت هایی که Nitara در حق او کرده بود شد. او بعدها توانست Cyrax رو متقاعد کند که برای به دست آوردن آن سنگ به او کمک کند و او نیز در عوض Cyrax را با کمک یک Portal به سرزمینش بفرستد. با به دست آوردن سنگ کم کم آرزوهای او به حقیقت نزدیک میشد. او توانست به کمک این سنگ جادویی سرزمین آب و اجدادی خود را از Outworld جدا کند و بار دیگر به یک قلمرو مستقل در آورد. در زمان وقایع Arageddon ناگهان در سرزمین آنها قتل عام وسیعی رخ داد که شواهد نشان میداد مهاجمان از سلاحی با نام Datusha استفاده میکردند که مخصوص کشتن خون آشامها بود. او پس از کند و کاو متوجه شد که تمامی این بلایا به دست Ashrah رخ داده است و از این رو به مبارزه با او پرداخت و موفق به شکست دادن او شد. در پایان مخصوص به او شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze او تبدیل شد به Blood God و سپس او به کمک این قدرت شروع کرد به تبدیل تمام مبارزان به عنوان سربازان ارتش خود برای تصرف تمامی قلمروها. اولین شخص نیز کسی نبود جز Shao Kahn دشمن دیرینه او که قلمرو وی را از او گرفته بود.
Sareena
یکی دیگر از زنان بازی که دارای زات خوبی است و زادگاه وی در Netherrealm میباشد و ساکن زمین است. مهم ترین متحد او Sub-Zero و دشمن اصلی او نیز Noob Saibot میباشد. سلاح اصلی او در مبارزات Kama و Sai میباشد که با سبک مبارزه Yuan Yang آنها را ترکیب میکند. داستان او به زمان وقایع Mortal Kombat Mythologies: Sub Zero باز می گردد که در آنجا به عنوان یکی از قاتلان حرفهای Quan Chi به خدمت میپرداخته است. او به همراه دو تن دیگر با نامها Kai و Jataaka وظیفه داشتند که پیش از رسیدن Sub-Zero به اربابشان او را از صفحه روزگار محو کنند. آنها در این مبارزه شکست خوردند اما در کمال ناباوری Sub-Zero جان Sareena را به او بخشید. این کار باعث شد که در مبارزه نهایی او با Quan Chi، این زن خوش قلب تغییر عقیده داده و به کمک Sub-Zero آمده و جادوگر رو شکست دهند. پس از این اتفاقات آنها به Netherrealm فرار کردند و در آنجا با Shinnok مواجه شدند که با یک گلوله انرژی عظیم به Sareena ضربه ای مهلک را وارد کرد و او بر دستان Sub-Zero افتاده و همه گمان میکردند که مرده است. او به نوعی مرده بود و ظاهر انسانی خود را از دست داده بود اما در واقع روحش همچنان پا برجا بود و در آن مکان شوم به خاطر خیانتی که مرتکب شده بود به عذاب محکوم شده بود. او در زمان وقایع MK:DA توانست از طریق همان Portal که Quan Chi و Scorpion از آن استفاده کرده بودند از این مکان شوم فرار کند و خود را نجات دهد. او به Outworld رفت و در آنجا دریافت که بار دیگر ظاهر انسانی خود را میتواند بدون کمک جادوی Quan Chi و به کمک قدرت آن قلمرو باز یابد. پس از مدتی او برادر کوچکتر Sub-Zero رو ملاقت کرد و او نیز به علت کمکی که از طرف Sareena به برادرش شده بود خود را مدیون میدانست و او را با خود به کلن Lin Kuie برد و در آنجا او را تعلیم داد و سپس در مبارزات متعدد وفاداری او را مورد سنجش خود قرار داد. در واقع نسخه Armageddon آنها با یکدیگر به Netherrealm رفتند و در آنجا مورد حمله Noob Saibot و Smoke قرار گرفتند که با کمکها وی، Sub-Zero از این حمله نجات یافت و در نبرد پیروز شدند. اما بعد از مبارزه او کنترل حالت انسانی خود را از دست داد و بار دیگر به ذات شیطانی خود بازگشت. او به سرعت از آن مکان دور شد و پس از مدتی توسط Noob Saibot و Smoke و ارباب سابق خود Quan Chi مورد حمله قرار گرفت و آنها به کمک جادوی Quan Chi او را شکست دادند و سپس وی را به حالت انسان گونه خود درآوردند و او را متقاعد کردند که ذات پلیدی دارد و نمیتواند از آن فرار کند و از این رو بار دیگر به آنها پیوست.
Ashrah
یکی دیگر از زنهای بازی که در Netherrealm متولد شده است و ساکن Edenia میباشد. اولین حضور او نیز به Mortal Kombat: Deception باز میگردد. نام شمشیر و سلاح او Kriss است و از دو سبک مبارزه با نامهای Chou Jaio و Ba Gua بهره میبرد. حال نوبت به داستان این شخصیت میرسد. او در ابتدای جزو فرقه Brotherhood of Shadow بود که زیر نظر Quan Chi به فعالیت میپرداخت. این گروه در واقع موظف بودند تا خواستههای خدای باستانی سقوط کرده از عرش، Shinnok را اجابت کنند و او را بپرستند. روزی فرا رسید که او از دستور مستقیم Quan Chi سر باز زد و از این رو مورد خشم او قرار گرفت. او خواهر Ashrah را که یکی از اعضای فرقه بود برای نابودی او فرستاد اما وی توانست از Netherrealm فرار کند و پس از آن شمشیر مقدس و جادویی را با نام Kriss پیدا کرد. او پس از مدتی دریافت که با استفاده از این شمشیر میتواند شیاطین واقع در این قلمرو را نابود کند و با کشتن هر یک از آنها روح خود را از گناههایی که مرتکب شده است رها کند. پس از این کار او تمام سعی و تلاش خود را بر این کار نهاد تا روح خود را به تطهیر کامل برساند و به شکل دست نخورده اولیه بازگرداند؛ اما در این مسیر از یک نکته قافل شده بود. این شمشیر در واقع یک Datusha است که صاحب خود را با وعدههای دروغین ترقیب به کشتن هر چی بیشتر شیاطین و خونآشامها میکند. در واقع نسخه Deception او زمانی با Shujinko متحد بود و پس از آن نیز با Ermac به مشکل برخورد زیرا فکر میکرد که او یک شیطان است و خواهان کشتن او بود اما در نهایت شکست خورد. او در این نسخه به دنبال Noob Saibot نیز بود که گمان میکرد یک شیطان است و برای هدف برتر خود خواستار کشتن او نیز بود. در وقایع نسخه Armageddon نیز او از سوی نیروی برتری به عنوان Angel of Light شناخته شد تا در مقابل نیروهای تاریکی به مبارزه بپردازد. او نیز برای اولین اقدام خود تصمیم گرفت تا قلمرو خونآشامها را نابود کند و تمامی آنها را به قتل برساند. اما هیچگاه موفق به این کار نشد و از Nitara که یکی از خونآشامهای شجاع این قلمرو بوده است شکست خورد. در پایان مخصوص به او نیز شاهد بودیم که پس از کشتن Blaze قدرت او را تصاحب کرد و توانست به تطهیر کامل دست پیدا کند و به وسیله آن هدف خود را تحقق بخشد که همان نابودی تمامی شیاطین قلمروها بود. البته یک شخص باقی مانده بود که او همیشه آرزوی نابود کردن او را داشت و او کسی نبود جز Quan Chi.
Kira
یکی از شخصیتهای مونث و پلید این سری که در زمین متولد شده است. اولین حضور او به نسخه Mortal Kombat: Deception باز میگردد که با سلاح Dragon Teeth و دو سبک مبارزه Xing Yi و Kenpo به رقابت با دشمنان خود میپرداخت. داستان زندگی او به کشور افغانستان باز میگردد. او در آنجا خود را به عنوان یک مرد معرفی کرد و به سازمانهای تروریستی سلاح و ادوات جنگی میفروخت. در طی یکی از معاملات که در یک غار انجام میشد؛ جنسیت و هویت واقعی او مشخص شد و از این رو هیچ چارهای جز مبارزه و فرار از منطقه برای وی باقی نماند. پس از پیروزی در بیرون غار با Kabal مواجه شد که به او نگاه میکرد و منتظر مشخص شدن فرد پیروز میدان بود. او خواهان بازسازی دوباره کلن Black Dragon بود و از او نیز برای احیای دوباره این کلن دعوت کرد و البته به او حضور یک گروه رقیب که در واقع زمانی جزو این کلن بوده و اما بعدها از آن جدا شده را یادآوری کرد که نام این گروه Red Dragon است. او نیز این پیشنهاد را قبول کرد و به عنوان یکی از سربازان جدید شروع به خدمت کرد. در نسخه Armageddon شاهد بودیم که او به همراه Kobra مامور به محافظت از ورودی جنگلهای Botan شده بودند که در نزدیکی مقر فرماندهی آنها قرار داشت. در ادامه Taven به این منطقه رسید و Kobra به مبارزه به او پرداخت و Kira موظف شده تا به Kabal ملحق شود و به او اطلاع دهد. در پایان مخصوص به او در این نسخه شاهد بودیم که پس از شکست دادن Blaze او قدرت وی را به دست آورد و در همین حین متوجه کشته شدن Kobra نیز شد. او از قدرت خود استفاده کرد و او را به زندگی باز گرداند. پس از این اتفاق آنها از گروه جدا شدند و کمی بعد Kobra او را به قتل رساند تا صاحب آن قدرت ویژه شود. او از این کار هیچ احساس پشیمانی نکرد و احساس میکرد که Kira ضعیف است و باید همان موقع که در حال مرگ بود او را رها میکرد تا در این زمان شوم به دستان او به قتل نرسد.
Kratos
کریتوس را می توان یکی از خشن ترین و جذاب ترین شخصیت های کنسول های خانگی سونی دانست که در سری God of War به عنوان شخصیت اصلی ایفای نقش می کند. او پس از پشت سر گذاشتن فراز و نشیب هایی که در این سری برای او پیش آمد؛ در نهایت انتقام خود را گرفت و پس از آن در حالی که نیمه جان بود؛ خود را از لبه دره ای که بر روی آن قرار داشت به داخل آب انداخت و دیگر اثری از او یافت نشد تا زمانی که خبرهایی از حضور او در دنیای MK به گوش رسید. به نظر می آمد که او این بار به دنیایی دیگر رفته تا خشم بی پایان خود را که با نابود کردن Zeus نیز فروکش نکرده است را تخلیه کند؛ باید دید در این راه موفق می شود یا خیر زیرا در دنیایی که پای به آن نهاده است بزرگان و حریفان قدری برای او وجود دارند که هر یک به تنهایی قادر به نابودی او خواهند بود. کریتوس برای اولین بار به طور رسمی در تیزری که دو شخصیت محبوب MK یعنی Scorpion و Sub-zero در آن به نبرد می پرداختند معرفی شد که در آن ابتدا به سمت Sub-Zero و سپس به سمت Scorpion حمله ور می شد. سازندگان بازی او را به صورت انحصاری برای کنسول PS3 قرار داده اند و سبک مبارزه و ضربات خاصی متناسب با ذات او برای وی تهیه دیده اند. او همچنین دارای ضربات نهایی یا همان Fatalities مخصوص به خود نیز می باشد و به گفته سازندگان دارای بخش داستانی منحصر به فردی نیز میباشد و همچنین یک نبردگاه نیر برای او تدارک دیده شده است که دارای Stage Fatality نیز میباشد.