در مقاله پیش رو سعی داریم تا با هم به بررسی ریشه شخصیتهای منفی و ضدقهرمان دنیای کسلوانیا بپردازیم. نکاتی که باید مدنظر قرار دهید این است که مقاله تنها و تنها به صرف آشنایی بیشتر با ریشه حقیقی شخصیتهای منفی کسلوانیا نوشته شده و هدف دیگری ندارد. نکته دیگر اینکه اگر خواندن مطالب مرتبط با دیوها و ارواح خبیث برایتان ناخوشایند است یا هر گونه مشکلی در این رابطه دارید توصیه میکنم این مقاله را کنار بگذارید. همچنین میتوانید به بخش تاریخچه و داستان بازی ها مراجعه کرده و سایر مطالب را مشاهده کنید.
سرچشمه ارواح خبیث در کسلوانیا
سرچشمه خیل بسیاری از این موجودات و شخصیتها بازمیگردد به اساطیر و افسانههای اقوام و نواحی مختلف. البته برخی از دشمنان و شخصیتهای منفی نیز هستند که در این مقاله ذکر نشدهاند. دو حالت برای اینان وجود دارد، یا هیچگونه سرمنشاء خاصی که نیاز به ذکر باشد، نداشتهاند همچون خرچنگها، مارها و بسیاری از حیوانات دیگر، و یا اینکه صرفا زاییده ذهن خلاق (!) سازندگان بازی بودهاند که باز هم هیچگونه سرچشمه واقعی نداشتهاند.
واژه «دیمِن» یا «روح خبیث» احتمالا مشتق شده از daio به معنی «جدا کردن یا تقسیم کردن» است. این واژه عموما برای ارواحی از ردههای پایین که بین خدایان و انسانها (فانیها) قرار میگرفتند، استفاده میشده است. امروزه بیشتر اوقات به عنوان همان «ارواح خبیث» به کار برده میشود. ارواحی که بیشمار هستند؛ بیشتر منابع دلالت بر این دارند که بیش از ۷٬۴۰۰٬۰۰۰ «روح خبیث» وجود دارد. تاریخدانان سالیان دور در توضیح رخدادهای گوناگون تاریخی همانند نابودی اورشلیم، سقوط روم، و یا حتی انقلاب فرانسه تصور میکردند که چرخههایی از فعالیتهای شیطانی در پس این وقایع وجود داشته. به تصوری، اوج گرفتن «نازی»ها و جنگ جهانی دوم نیز مرتبط با افزایش فعالیتهای اهریمنی یا «ارواح خبیث» بوده است.
و بد نیست بدانید:
پیامبر ایرانی، «زرتشت»، دین زرتشتی را پایهگذاری کرد که آموزههایی از ستیز ابدی بین روشنایی و تاریکی، خیر و شر، را دارا بود. ستیزی عظیم بین خدای بزرگ، «اهورامزدا» و موجودی شیطانی به نام «اهریمن». بسیاری از خدمتگذاران «اهریمن» همانند «عَزازیل»، «لیلیث»، «راحاب» و «لِویاتان» توسط یهودیها اقتباس شد. موجودات شیطانی یا همان دیوهای اساطیر یونانی نیز ارتباط عمیقی با تمدنهای هندو دارند و بعضا از آنها سرچشمه میگیرند. همینطور شماری زیادی از اساطیر و هیولاها، همچون «تایتان»ها، «پَن»، «هیدرا»، «پریهای دریایی» و غیره با دیوشناسی مسیحی و یهودی ادغام شدهاند و شکل گرفتهاند.
لازم به ذکر است که نگارش این مقاله به ترتیب حروف الفبا انجام گرفته و میتوانید به عنوان فرهنگ لغت از آن استفاده کنید. همچنین در توضیحات نامها ارجاعاتی به بازیهای ویدیویی، فیلمها و کتابهای مرتبط نیز آورده شده است.
دشمنان بازی کسلوانیا
Abaddon
فرشته مغاک (ابَدون یا اپولیون) موجودی نیرومند شبیه به مارمولک، در عنوان Dawn of Sorrow (دان آو سارو) است. «ابَدون» در زبان عبری به معنای «نابود کردن» است. در ابتدا مسیحیان این نام را به شیطان نسبت میدادهاند و هماکنون نیز به همان معنا استفاده میشود. در تلمود بابلی، «ابَدون» دوم نام از هفت نام دنیای مردگان است. و پادشاه مغاک بوده و به ارتشی از ملخ فرمان میدهد. ارتش اهریمنی او اینگونه توصیف شده که بدنهایی به مانند اسبهای جنگی بالدار، صورتهایی همانند انسانها، و دُمِ عقرب دارند. او در مقطعی از زمان، به مصر و سَدوم حکمفرمایی میکرده است. نام یونانی «ابَدون»، «اپولیون» است.
Adrameleck
«ادرملک» که Adramelech (ادرملچ) نیز تلفظ میشود، یکی از ده شیاطین ارشد جهنم بوده است. ظاهر او در بازی کمتر شبیه یک بز است و بیشتر شبیه هیولایی نیمهقاطر/نیمهطاووس است. گفته میشود دُمِ طاووسمانند او بدین خاطر بوده که او به مقام خود در بین دیگر شیاطین افتخار میکرده. نام «ادرملک» دو بار در انجیل عهد عتیق آمده است. بار اول، به عنوان فرزند یک پادشاه آشوری، و بار دوم به عنوان یک خدای خورشید در باور مردم سامره. او همچنین در «بهشت گمشده میلتون» به عنوان فرشتهای سقوطکرده توصیف شده است.
Agni
«آگنی» که در نسخه انگلیسی Dawn of Sorrow تحت عنوان Aguni (آگونی) شناخته میشود، در اسطورههای هندو، یک خدای آتش است. همچنین در زبان سانسکریت به معنای «آتش» است. در این اساطیر آمده که او نیروی این را دارد تا بر روی سرنوشت هر کسی تاثیر بگذارد. چهرهای که «آگنی» در دنیای کسلوانیا دارد، از شخصیت «بالروگ» در فیلم «ارباب حلقهها» گرفته شده است.
Alastor
«الستور»ها در دیوشناسی یونانی و رومی، ارواح شیطانی بودهاند. «الستور» در اصل یک فانی بوده است، اما توسط «هرکول» کشته شده و روح او به سبب انتقامگیری سرگردان بوده است. در نسخه انگلیسی او همچنین با نام Vandal Sword (وندال سورد) نیز شناخته میشود و موجوداتی که گاهی پس از مرگ او به وجود میآیند Vandal Armor (وندال آرمور) نام دارند که در نسخه ژاپنی Victory Armor (ویکتوری آرمور) نامیده میشدند. «الستور» در طبقه شیاطین، روح انتقام بوده و او را مرتبط با «نمسیس»، الهه انتقام دانستهاند.
Aliorumnas
(آلیورموناس) نام ژاپنی Salem Witch (سیلم ویچ) است. او در فرهنگ عامه قرون وسطایی به عنوان یکی از ساحرههایی توصیف شده که توسط پادشاه Filimer (فیلیمر) مشهور تبعید و وادار به سرگردانی شده است.
Alraune
این موجودات همچنین با نام Venus Weeds (ونوس وییدس) در عنوان Symphony of the Night (سیمفنی آو د نایت) نیز شناخته میشوند و البته نامی دیگر نیز در Circle of the Moon (سیرکل آو د موون) دارند. Alraune (آلراون یا به فارسی، مهرگیاه) رمانی بود اثر هانس هینز اورز که بعدها فیلمی صامت در دهه ۱۹۳۰ از روی آن ساخته شد. این رمان درباره دانشمندی است که در زمینه وراثت تحقیق میکرده است. او اسپرم (در بعضی نسخهها، خون) یک جنایتکار که اعدام شده بود را گرفته و با استفاده از آن یک روسپی را بارور میکند. فرزند حاصله مهرگیاه (آلراون) بوده است. سپس این دانشمند او را به یک شرط به راهبهها سپرده تا بزرگش کنند و آن شرط نیز این بوده که دانشمند قصد داشت این مساله را مورد مطالعه قرار دهد که آیا ژن افراد شرور و تبهکار تاثیری بر روی او خواهد داشت یا خیر. و اگرچه که او کاملا به طرز مناسبی تربیت شده بود، در نهایت مشخص شد که او به معنای واقعی کلمه موجودی خبیث است.
Amdusias
«آمدوسیاس» که در نسخه انگلیسی تحت عنوان Hellfire Beast یا «هیولای آتشین جهنم» شناخته میشود، یکی از ۷۲ اجنه حضرت سلیمان است که نامش در کتاب «آرس گویتیا» (اولین کتاب از مجموعه کتابهای پنجگانه «کلید کوچکتر سلیمان») آمده است. «آمدوسیاس» شکل یک تکشاخ یا انسان را به خود میگیرد. او که در بازی به عنوان Musician of Hell یا «موسیقیدان جهنم» توصیف شده، حتی کنسرتهایی نیز برگزار میکند!
۲۹ لشکر جهنمی به فرمان اویند. درختان به فرمان او خم و راست میشوند. تصویر او در کتاب Dictionnaire Infernal با تاجی بر سر نمایش داده شده تا نشان دهد که او دوکی بلندمرتبه از جهنم است. نام او در کتاب «یوهان ویر» نیز ذکر شده است.
Amphisbaena
«آمفیسبینا» ماری است با دو سر. این واژه، کلمهای یونانی به معنای «از هر دو طرف حرکت میکند» است. از قرار معلوم اگر یکی از دو سر قطع شوند، دوباره به یکدیگر متصل خواهند شد و برخلاف دیگر خزندگان در برابر سرما مقاوم است. دو سر این موجود همیشه با هم در حال جدال هستند که به اعتقاد روانشناسان نمادی است از خودآگاهی انسان و ضمیر ناخودآگاه وی. سرچشمه «آمفیسیبینا» در یونان باستان نهفته است، جایی که خونِ سرِ قطع شده «مدوسا» در صحرای لیبی پخش شد، و ظاهرا باعث به وجود آمدن این موجود شده است. اگرچه که منشا این موجود آفریقای شمالی است، اما در اروپا شهرت زیادی دارد.
Andras
شماره شصت و سوم اجنه حضرت سلیمان، «مارکیس آندراس» است. او یک مارکی بزرگ (لقبی اشرافی که بالاتر از کنت و پایین تر از دوک است) است که به ۳۰ لشکر جهنمی فرمان میدهد. او بدن یک فرشته و سر جغد دارد. او بر سگی سیاه سوار است و شمشیری برّان و براق در دست دارد. تبهّر او در شدت دادن به اختلافات و استفاده از خشم مردم، علیه خودشان است. او به همین منظور و در تلاش برای به راه انداختن جنگ، گاهی توسط رهبران نظامی احضار میشده است. «آندراس» بسیار خطرناک پنداشته میشود، و اگر احضارکننده احتیاط به خرج ندهد، ممکن است باعث مرگ او شود. شناسایی او بسیار دشوار بوده و ماهیت اعمالش مبهم است. «مارکیس آندراس» در عنوان Castlevania: Portrait of Ruin (کسلوینیا: پورترِت آو روئِن یا کسلوانیا: پُرترهای از ویرانی).
Anfauglir
«انفگلیر» نام ژاپنی Wargها در عنوان Symphony of the Night است. «انفگلیر» نامی است که در زبان الفها برای Carcharoth (کارخاروث) که یک گرگ محافظ در کتاب سیلماریون تالکین است به کار برده میشود.
Arachne
چندین روایت مختلف در مورد داستان «آراخنه» و «آتنا» وجود دارد. در متن زیر سعی میشود تا به اختصار به اکثر این روایات پرداخته شود.
«آراخنه» در اسطورههای یونان دختر چوپانی بوده که ادعا میکرده مهارتش در بافندگی بهتر از خدای بزرگ یونانی، «آتنا» (Athena) است. به روایتی دیگر، او بافندگی را از «آتنا» آموخته بود و هنر خود را برتر از خدایان بزرگ میپنداشت. «آتنا» که احساس میکرد به او توهین شده خود را به شکل پیرزنی درآورده و «آراخنه» را پیشنهاد میدهد تا هر دو در مسابقهای شرکت کنند تا مشخص شود مهارتهای چه کسی برتر است. به روایتی دیگر، این «آراخنه» بوده که پیشنهاد رقابت داده است. در هر حال، هر دویشان فرشینههای زیبایی بافتند، اما فریشنه «آتنا» برتر بود. با این حال، «آراخنه» باز هم به ادعاهای واهی خود ادامه میدهد. «آتنا» که به خشم آمده بود «آراکن» را محکوم میکند که باقی عمر خود را به بافندگی بپردازد و سرش را شکسته او را تبدیل به عنکبوت میکند. روایتی دیگر نیز این چنین است که فرشینه «آراخنه» کاملا هنرمندانه و بی هیچ عیب و نقصی بود به طوری که او رقابت را پیروز میشود. «آتنا» از حسادت به خشم آمده و «آراخنه» با هراس از خشم خدایان سرگردان جنگلها شده و خود را به دار میآویزد. اما «آتنا» دلش به حال او سوخته و به عنوان عنکبوتی بافنده احیایش میکند. «آراخنه» در یونانی به معنای «عنکبوت» است.
Arahabaki
«آراهاباکی» یا «آراباکی» یکی از موجودات پرنده کوچک در Harmony of Dissonance است. او در تاریخ ژاپن یک خدا بوده که توسط یکی از دشمنان «امپراتور جینمو» عبادت میشده و به همین دلیل امپراتور دستور داده که او نماد شورش و خیانت است. «آراهاباکی» تبدیل به یک سمبل شورش شده و اغلب به شکل یک عروسک سفالی به تصویر کشیده میشود. «آراهاباکی» در سری Shin Megami Tensei (شین مِگامی تِنسی)، و همچنین Soul Calibur (سول کالیبور) نیز حضور داشته است.
Artibatirae
«آرتیباتیرِی» که در نسخه انگلیسی Symphony of the Night تحت عنوان Spittle Bone (اسپیتل بون) شناخته میشود، انسانهای غیرطبیعی و چهارپایی (که Antipodes نامیده میشوند) هستند که توسط تاریخدان و فیلسوف رومی Pliny the Elder (پلینی بزرگ یا پلینیویس دوم) در کتاب Natural History (دانشنامه تاریخ طبیعی) توصیف شدهاند.
Astarte
«آستارته» نام یونانی «عَشتَروت» ایزدبانوی مدیترانهای (فنیقیها) باروری و عشق و جنگ بوده است. در مصر، او در بین سه ایزدبانو مشهورترین است و تحت عنوان «بانوی بهشت» شناخته میشود. او امکان دارد دختر «رآ»، خدای خورشید باشد. او گاهی اوقات با سر شیر یا گاو نشان داده میشود که سوار بر مرکبی در نبرد است. همچنین یک سپر و سلاحی دیگر به دست دارد. او را همتراز با «آفرودیت» و «ایشتار» دانستهاند.
در دیوشناسی، «استاروس» (Astaroth) یکی از اجنه حضرت سلیمان است. او دوکی نیرومند از جهنم است که به ۴۸ لشکر از شیاطین دستور میدهد. او به شکل فرشتهای بدمنظر سوار بر حیوانی جهنمی ظاهر میشود که یک افعی در دست راست خود و نفسی منزجرکننده دارد. با این حال، برخی او را به شکل انسانی زیباروی، نیمهسفید-نیمهسیاه توصیف میکنند. او قادر است تا پرده از رازهای نهانی بردارد و جواب راستین سوالات گذشته، حال و آینده را بدهد. همچنین میتواند تمامی علوم انسانی را آموزش دهد. علاوه بر این، نام «استاروس» به عنوان یکی از هفت شاهزاده جهنم که توانستهاند با «فاست» (Faust) ملاقات کنند، ذکر شده است.
Azaghal
در کتاب «سیلماریون» نوشته تالکین، «آزاگال» ارباب دُوارف Beleghost (بلگوست) است.
Balor
«بیلر» خدای مرگ و پادشاه عظیمالجثهها (Giant) در اسطورههای سلتیک-ایرلندی است. او تنها یک چشم داشته و همیشه آن را بسته نگاه میداشته است، چراکه هر موجود زندهای که به آن بنگرد باعث مرگش خواهد شد. در آن هنگام که او تلاش میکند تا نوه خود را به قتل برساند (چراکه پیشگویی شده بود، نوه «بیلر» او را خواهد کشت) چشم خود را باز کرده، اما ضربه دیده و کشته میشود.
Barbariccia
«بارباریکا» یکی از شیاطین موجود در «کمدی الهی دانته» است. او در سری «فاینال فانتزی» نیز حضور دارد.
Basilisk
«باسیلیک» در واقع موجودی با شباهت زیاد به Cockatrice (کاکاتریس؛ اژدهایی که از تخم بیرون آمده و با نگاه انسان را میکشد) است، البته گاهی اوقات به شکل مار نیز ظاهر میشود. «باسیلیک» در «هری پاتر و تالار اسرار»Harry Potter and Chamber of Secrets) ) حضور داشته است.
Beelzebub
«بَعلذِبوب» مشتقشده از لغت کنعانی Baal به معنی Lord (ارباب) است. واژه «بَعلزِبوب» در این زبان ترجمه میشود به Lord of Flies یا «ارباب مگسها». به همین دلیل نیز بوده که در Symphony of the Night تمامی مگسها گرداگرد او جمع میشوند. او خدایی در نزد کنعانیان بتپرست بوده است، و شناختهشدهترین معبدش در شهر Ekron (اِکرون) بوده است. «بَعلذِبوب» یکی از شاهزادگان شیاطین است که در آفریقا زندگی میکند.
«بَعلذِبوب» به عنوان نایب شیطان در بیان ملائکه ملعونه یا حتی خود شیطان نیز شناخته میشود. در گردهماییهای «بَزم جادُوان» او ارباب و رئیس تمامی مراسمها بوده است. او به شکلهای مختلفی ظاهر میشود: به شکل یک بُز، پلنگ، یا مگس. همچنین این باور وجود دارد که او تمامی مگسهای درون برداشتها را دور میکند. او تمایل به بیرون دادن شعلههای آتش از دهان خود است. علاوه بر این گفته میشود که او گاهی اوقات اندازهای بسیار عظیم دارد، به درازای یک برج، اما برخی نیز میگویند او به اندازه یک انسان است. نام او در انجیل نیکودوموس نیز آمده است.
Bifrons
«بیفرونس» چهل و ششمین جن از اجنه حضرت سلیمان است. «کنت بیفرونس» یک هیولاست البته میتواند به شکل انسان نیز درآید. او قادر به آموزش دادن طالعبینی، هندسه، و دیگر هنرها و علوم است؛ ۶۰ لشکر جهنمی تحت فرمان او هستند. او یکی از سه اهریمنی است که بر مردگان حکمفرمایی میکنند. دیگر اهریمنان، «دوک بونه» و «دوک مورمور» هستند. او شمعهای روی قبرها را روشن کرده و اجساد را از قبری به قبر دیگر منتقل میکند.
این موجودات در نسخه انگلیسی با نام Lossoth (لوثوث) شناخته میشوند.
Buer
«بوئر» یکی دیگر از اجنه حضرت سلیمان است که به شکل ستارهای پنجشاخه که در وسط آن سرِ شیر، قرار دارد، ظاهر میشود. او هنگامی که خورشید در برج قوس قرار گیرد و همچنین به عنوان یک «سنتار» یا ستاره دریایی نیز ظاهر میشود. «پرزیدنت بوئر» قادر به آموزش دادن فلسفه، کردارشناسی، فضیلتهای اخلاقی، و خواص تمامی گیاهان است. او در درمان کردن بیماری و تدارک دیدن خدمتکاران سودمند مهارت دارد. او به پنجاه لشکر جهنمی دستور میدهد.
Bael
«بِعِل» در کسلوانیا نامی دیگر برای «بوئر» است، اما در واقع از اجنه حضرت سلیمان است. او پادشاهی است در شرق که ۶۶ لشکر اهریمنی به فرمان او هستند. او اغلب سه سر دارد، یکی شبیه گربه، دیگری شبیه به وزغ، و سومی شبیه به انسان؛ «پرزیدنت بِعِل» با صدایی گرفته صحبت میکند و هنر نامرئی شدن را آموزش میدهد. «بِعِل» در اصل خدایی از کنعان بوده است که افراد مختلفی او را پرستش میکردند. او در ابتدا خدایی خوب بوده است، اما بعدها تبدیل به خدایی هولناک میشود که بچهها را برایش قربانی میکنند.
Behemoth
در عبری، واژه «بهیموث» (Behemoth) جمع واژه Behemah بوده و به معنای «حیوان وحشی» است. در سنن یهودی، «بهیموث» بزرگترین حیوان بر روی زمین بوده است و توسط خدا در روز ششم از خاک رس ساخته شده است. گفته میشود که خدا گونه مونث «بهیموث» را کشته تا این موجود قادر به تولیدمثل نباشد. بعدها، بسیاری از دیوشناسان، «بهیموث» را به عنوان اهریمنی که بر قلمرو پرخوری حکومت میکند و مسئول ضیافتهای جهنمی است، در نظر گرفتند. نام «بهیموث» در کتاب «سلطنت دروغین شیاطین» نوشته «جان وِیِر» (Pseudomonarchia deamonum) نیامده است، اما نویسنده اعتراف میکند که «بهیموث» میتواند حتی خود شیطان باشد. نام «بهیموث» البته در انجیل عهد عتیق و کتاب ایوب ذکر شده است. امروزه اکثر جانورشناسان اینگونه استنتاج میکنند که ظاهر این حیوان احتمالا مبنی بر اسب آبی است.
Carmilla
«کارمیلا» در واقع نام رمانی است که توسط Sheridan Le Fanu (شریدان لِـ فانو) در سال ۱۸۷۰ نوشته شده است. از قرار معلوم «کارمیلا» خونآشامی خوشچهره بوده است که ماسکی بر چهره داشته است… ماسکی که پنهانکننده این حقیقت بوده که او یک کنتس است که مدتها پیش مرده است. در عنوان Castlevania 2 و همچنین Dracula X به مصاف این ماسک خواهید رفت. او در عناوین مختلفی از کسلوانیا به اشکال مختلف که به صورت ماسک یا سوار بر جمجمهای بزرگ باشد، ظاهر میشود.
Cagnazzo
«کاگنازو» یکی از شیاطین موجود در «کمدی الهی دانته» است. او در سری «فاینال فانتزی» نیز حضور دارد.
Catoblepas
«کتوبلپاس» موجود کوچک مضحکی است که در Circle of the Moon دیده میشود و در Symphony نیز Gorgons (گورگونس). این موجود بدن بوفالو و سر خوک دارد. نگاهش یا نفسش این قابلیت را دارد که دیگران را تبدیل به سنگ کند یا آنان را بکشد. Gorgons همچنین نام خانوادهای بود که «مدوسا» در آن متولد شد.
Cerberus
در اساطیر یونان، «سِربروس» سگ «هادِس» فرمانروای مردگان و جهان زیرین است. او که فرزند «اِکیدنا» و «تایفون» است، سگی عجیبالخلقه و سهسر است که از دروازه جهنم و سواحل رود «اِستیکس» نگهبانی میکند. برادرش، «اُرثروس» (Orthrus) نیز سگی جهنمی اما با دو سر بوده است. این موجودات احتمالا از سگهایی که شبها در میادین نبرد سرگردان هستند و گوشت اجساد مرده را میخورند، الهام گرفته شدهاند. هنگامی که «هرکول» در جریان خوان دوازدهم خود که اسیر کردن «سِربروس» بود به جهان زیرین رفت و با او درگیر شد، بزاق دهان «سِربروس» به زمین افتاده و از آن گیاهی سمّی به نام «تاج الملوک» (Aconite) رویید. یونانیان باستان یک سکه و کیکی کوچک در دستان مردگان قرار میدادند؛ که سکه دستمزد «خارون» بوده و کیک کوچک نیز به منظور آرام کردن «سربروس» بوده است. «سربروس» در «کمدی الهی دانته» ارواح حلقه سوم جهنم که جایگاه پرخوران بود را عذاب میداد. در دیوشناسی، «مارکیس نابریوس» که دوکی بزرگ از جهنم است را همتای او و به قول «جان وِیِر» خودِ او دانستهاند که شماره بیست و چهارم از اجنه حضرت سلیمان است. سه سر او نمادی از گذشته، حال و زمانی که هنوز فرا نرسیده (آینده) است.
علاوه بر این، «سِربروس» در کتاب اول «هری پاتر» هیولایی است که از راهروی سوم در قلعه «هاگوارتز» محافظت میکند.
Chronomage
«کرونومِیج» بسیار شبیه خرگوشی است که در «آلیس در سرزمین عجایب» دیده میشود و همیشه یک ساعت وقتنگهدار (کرونومتر) به همراه دارد و نگران این است که برای رسیدن به قراری مهم دیر کرده باشد!
Chimera
در اسطوره یونان آمده که کایمِرا یا (به فارسی «شیمِر») هیولایی است که سر شیر دارد، بدن بز و دم افعی، و از دهانش آتش میبارد. او همانند «سربروس» فرزند «تایفون» و «اکیدنا» است.
Chon
این موجودات پروانههایی هستند که در نسخه انگلیسی تحت عنوان Bitterfly (بیترفلای) شناخته میشوند. «چون»ها در واقع جمجمههای خونآشام پرندهای هستند که از گوشهایشان به عنوان بال استفاده میکنند. سرچشمه این موجودات آمریکای جنوبی (پرو و شیلی) است.
Chupacabra
«چوپاکابرا» که در نسخه انگلیسی با عنوان «Cave Troll» (غولهای غارنشین) شناخته میشوند، هیولاهای فلسداری هستند که به مانند «چون»ها سرچمشهشان آمریکای جنوبی است و در این منطقه معروف هستند به حمله به بزها و مکیدن خونشان. نامشان نیز از چوپار (chupar) به معنی مکیدن و کابرا (cabra) به معنی بز گرفته شده است. باورهایی در مورد این موجودات وجود دارد که سر به سر رهگذران میگذارند و داراییهایشان را میدزدند که البته به اثبات نرسیده است. در عنوان «کسلوانیا: اربابان سایه» گابریل در سفر خود چندین بار با این موجود مواجه میشود.
Charon
«کارون» یا به فارسی «خارون» اگرچه که هیچگاه مستقیما اشارهای به آن نشده، قایقرانی است که شنلی پوشیده و در عناوین Castlevania 2، Dracula X و Symphony of the Night دیده میشود. این شخصیت مسلما الهام گرفته شده از «خارون» در اساطیر یونان است که مردگان را از رود «ستوکس» میگذراند و به هادس میبرد. اگر شخص مرده به طرز مناسبی دفن نشده بود و یا سکهای در زیر زبان خود نداشت، میبایست ۱۰۰ سال در کنار رود پرسه زند و صبر کنند تا به هارون منتقل شود.
Corpseweed
نام رسمی آن titum arum (گل بدبو یا گل مردگان) بوده، اما با نام مستعار corpse plant (کورپس پلنت)به موجب بوی متعفن آن شناخته میشود. بلندی آن به طور میانگین حدود پنج فوت بوده، اما تا ۱۲ فوت (۳ متر) نیز میتواند بلند شود.
Cthulu
«کاتولو» در واقع یک خدای کهن با چهرهای اختاپوسمانند از کتابهای اثر «اچ-پی لاوکرفت» است. در نسخه انگلیسی نام او اشتباه ترجمه شده است، بدین صورت که Cthulu و Malachi (مَلاکی) جابهجا شدهاند.
Cyclops
«سایکلاپس» نوعی غول است که یک چشم دارد. مشهورترین «سایکلاپس»، فرزند «پوسیدون» (یا به فارسی «پوزئیدون»)، «پولیفموس» است، که «اودیسئوس» و یارانش توسط او اسیر شده و در غاری زندانی میشوند. «اودسئوس» به «پولیفموس» میگوید که نامش «هیچکس» (Outis) است و با مست کردن او و سرانجام کور کردنش قادر به فرار کردن میشود. بدین ترتیب که هنگامی که «سایکلاپ»های دیگر جزیره به موجب فریادهای بلندی که از خود سر میداد به کمکش میآیند، او میگوید که «هیچکس» مرا کور کرده است!». آنان نیز تصور میکنند که فریادهایش سبب مجازات خدایان است و غار را ترک میکنند تا نهایتا «اودیسئوس» و یارانش بتوانند بگریزند.
Decarabia
«دکارابیا» (مارکیس دکارابیا) موجودی اهریمنی از «آرس گویتیا» است که اغلب به شکل ستاره پنجپر ظاهر میشود، اما میتواند به دستور احضارکننده شکل انسان نیز به خود بگیرد. او شماره شصت و نهم از اجنه حضرت سلیمان است. او قادر است تا خواص و مزیتهای پرندگان و سنگهای قیمتی را آموزش دهد. همانندی از تمامی گونههای پرندگان در مقابل احضارکننده به پرواز در خواهند آمد. از آنجایی که او «مارکی» (لقبی اشرافی در برخی کشورهای اروپایی، بالاتر از کنت و پایینتر از دوک) بزرگی است، به ۳۰ لشکر جهنمی از ارواح دستور میدهد. او همانند «بیفرونس» نامش در «دیکشنری جهنمی» (Dictionnaire Infernal) نیامده است.
Draghignazzo
«دراگیگنازو» یکی دیگر از شیاطین Dante’s Inferno است که اسم آن احتمالا به دو بخش (drago یا dragon به معنی اژدها و sghignazzo به معنی guffaw یا خندیدن با صدای بلند) تقسیم میشود.
Drolta Tzuentes
«درولتا تزوئنتِس» شخصیتی فرعی در عنوان Castlevania Bloodlines (کسلوینیا: بلادلاینس یا به فارسی کسلوانیا: دودمانها) است که همتای واقعی او «دروتیا سِزنتِس» (Dorottya Szentes) خدمتکار ارشد «الیزابت باتوری» است.
Dryad
«درایاد» یا «پری جنگلی» ارواح مونثی هستند که جنگلها را تحت سلطه خود دارند و اغلب از درون درختان متولد میشوند.
Dullahan
در اساطیر ایرلند آمده که «دولاهان» سوار بیسری است که در نیمه شب میتازد (بسیار مشابه شخصیت «ایکابُد کرِین» در داستان کوتاه «افسانه سوار بیسر»). هنگامی که او میایستد، یک فانی جان خود را از دست میدهد. همانند شخصیتهای منفی درون بازی، او سر خود را به همراه دارد.
Durga
یکی از ایزدبانوان سهگانه در اساطیر هندو. او تا دندان مسلح بوده تا یکی از شیاطین بوفالومانند به نام «مهیش» را نابود سازد. او تجسمی است از «لاکشمی» (ایزدبانوی توانگری و پیروزبختی) بر خلاف «کالی» که ایزدبانوی مرگ و ویرانی است.
Drake
«دریک» اژدهایی از نوع اژدهاهای غربی بوده که تنها پا داشته و بال ندارد. آنها همانند مارمولکهای بزرگ هستند که بین ۵ تا ۲۰ متر طول دارند. سرچشمه آنها به آلمان و نژاد سلت بازمیگردد، به همین دلیل نیز هست که اسمشان در نامگذاری بسیاری از شهرهای اروپایی استفاده شده است، برای مثال: Drakeford (دریکفورد)، Draguignan (درگواینیان) و غیره. دو نوع «دریک» مختلف وجود دارد: یکی Firedrake (دریک آتشین یا اژدهای آتشفشان) که قرمز رنگ بوده و نفسی آتشین دارد، دیگری Icedrake (دریک یخی) که سفید رنگ یا متمایل به آبی کمرنگ بوده و از دهانش یخ بیرون میآید. اینگونه اژدهاها در دنیای تالکین نیز حضور دارند.
Eligor
«اِلیگور» بر اساس یکی از اجنه حضرت سلیمان به نام «اِلیگوس» که دوکی بزرگ بوده و به شصت لشکر اهریمنی دستور میدهد، وارد دنیای کسلوانیا شده است. او به شکل شوالیهای خوشچهره که یک گُرز، درفش و یک نیزه به همراه دارد، ظاهر میشود. «الیگوس» قادر به یافتن اشیاء گم شده، پرده برداشتن از اسرار جنگ و خبر دادن از وقایع آینده است. او این توانایی را دارد تا به رهبران نظامی آموزش دهد که چگونه در میان سربازان خود به عزت و احترام دست یابند.
او در بازی Oder of Ecclesia (سازمان اِکلیژیا) به عنوان یکی از دشمنان اصلی حضور درد.
Elizabeth Bartley
«الیزابت بارتلی» الهام گرفته شده از شخصیت واقعی، «الیزابت باتوری»، یک کُنتس ترانسیلوانیایی است. او معروف بود به «کُنتس خونین» بدین خاطر که علاقه خاصی به استخدام خدمتکاران دختر، کشتن آنان و سپس حمام کردن در خون آنان داشته است. این اعمال او، به شایعات مبنی بر خونآشام بودنش دامن میزنند.
Erinys
در اساطیر یونان، «ارینئوس» سه الهه انتقام هستند که همچنین با نام Furies نیز شناخته میشوند. آنان شخص گناهکار را تعقیب میکنند تا زمانی که از گناه خود عفو شود.
Forneus
«مارکیس فورنئوس» باز هم یکی دیگر از اجنه حضرت سلیمان بوده که به شکل هیولای دریایی عظیمالجثهای پدیدار میشود. بیست و نه لشکر از ارواح جهنمی تحت فرمان اویند. او قادر به آموزش دادن دانشها و علوم زبانی و لفاظی است. او باعث میشود که مردان به آوازه برسند و چه نزد دوستان و چه دشمنان خود محبوب گردند.
Fenrir
بسیار شبیه به Warg (وارگ)ها در نسخه انگلیسی بوده و هیولایی به شکل گرگ از اساطیر اسکاندیناوی است. او فرزند «لوکی» اهریمنی (خدایی که به همیشه فتنه برپا میکند) بوده و به مبارزه با خدایان خواهد پرداخت تا زمانی که Ragnarok (رگناروک؛ پایان جهان) فرا رسید. هنگامی که خدایان او را مورد قبول قرار دادند، او تنها یک تولهسگ بود، بنابراین آنان او را غل و زنجیر کردند تا به او تحمیل کنند که ضعیف است. پس از تلاشهایی چند در غل و زنجیر کردن وی (منجمله به زنجیر کشیدن او فرسخها زیر زمین) او گریخته و «اودین» (خدای فرهنگ و هنر و جنگ و مردگان) را به قتل میرساند. پسر «اودین» در عوض و به انتقامجویی «فنریر» را به هلاکت میرساند.
Frankenstein’s Monster
اکثر مخاطبان با هیولای فرانکنشتاین آشنایی دارند. «فرانکنشتاین» رمانی است نوشته «ماری شلی» که روایتگر داستان دانشمندی به نام ویکتور فرانکشنتاین است که پس از تحقیقات فراوان و متصل کردن اعضای بدن افراد مرده هیولای فرانکنشتاین را به وجود میآورد. فرانکنشتاین واقعی (در رمان) بیشتر همنند انسانی تنها است که در اجتماع پذیرفته نمیشود، تا یک ماشین کشتوکشتار غولپیکر و نالان.
Gaap
«پرنس گاپ» یکی دیگر از موجودات اهریمنی «آرس گویتیا» است که در عنوان Lament of Innocence (لِیمِنت آو اینسِنس) حضور دارد. «پرسن گاپ» یکی از شاهزادگان والامقام جهنم بوده و قادر به شدت بخشیدن احساسات عشق و نفرت در انسان است.
Gargoyle
«گارگویل»ها (به فارسی، آبپران) مجسمههایی سنگی به مانند اژدها بودهاند که توسط محافظان تراشیده شده بودند. این موجودات در بسیاری از بازیهای ویدئویی (نمونه بارز آن TES V: Skyrim، نسخه پنجم سری کتیبههای کهن و LOK: Defiance) زنده شده و یک سریال انیمیشنی نیز در رابطه با آنها توسط «دیزنی» ساخته شده است.
Gilles de Rais
«گیلز دِ رایس» ارباب یکی از قلعههای کسلوانیا که تبدیل به خونآشام شده بود، در واقع یک شخصیت تاریخی واقعی است. او یک جنگجوی بامهارت و پرافتخار فرانسوی بوده که دوشادوش «ژاندارک» (Joan of Arc) جنگیده است. همچنین به اثبات رسیده که او یک کودکآزار سریالی بوده و چندی از کودکان را شکنجه و به قتل رسانده است. او در مقابل دادگاه به این گناهان خود اعتراف کرده و فورا اعدام میشود.
Glasyalabolas
شماره بیست و پنجم از اجنه حضرت سلیمان. «گلاسیا لابولاس» دوکی مقتدر بوده که به 36 لشکر از ارواح خبیث جهنمی دستور میدهد. او علوم انسانی را میآموزد، باعث وقوع قتل میشود، قادر به نامرئی کردن انسانها است و آینده را پیشبینی میکند. او هر چیزی راجع به گذشته و آینده را به فرد آموزش میدهد. او به شکل سگی با بالهای یک شیردال ظاهر میشود.
Gremlin
«گرملین» برخلاف موجودات دیگر، موجود جنمانند خیالی و کوچکی است که از افسانههای آمریکایی سرچشمه میگیرد. اینگونه پنداشته میشده که «گرملین»ها موجودات موذی کوچکی بودهاند که باعث به هم خوردن کارها و خرابی هواپیماها در جنگ جهانی دوم بودهاند. فیلمهایی نیز در مورد آنها ساخته شده که از این بین میتوان به Gremlins (۱۹۸۴) اشاره کرد.
Golem
«گالِم»ها در داستانها و بازیهای ویدیویی متعددی منجمله کتابهای «تالکین» حضور داشتهاند، اما ریشه حقیقی این موجودات در فرهنگ عامه یهودیان نهفته است. «یهودا لئو بن بیزالل» اهل «پراگ» (Rabbi Loew of Prague) که میخواسته محافظی برای ضعفا و مساکین شهر بسازد، با کالبدی از تکهچوبهای درخت و گوشتی تشکیل شده از خاک رس ساخته میشود. او زنده میشود و تبدیل به خدمتکاری برای مردم میشود. او میتوانسته دستور بگیرد و قدرت یادگیری داشته، اما نمیتوانسته صحبت کند. در نهایت، او به قدری تجربه به دست آورد که تبدیل به شخصی مشهور شد، و قدرتهایش به سرش منتقل شدند. «گالم» تبدیل به تهدیدی برای شهر شده و «یهودا لئو بن بیزالل» مجبور میشود که او را نابود سازد. هنوز هم مجسمهای از «گالم» در شهر پراگ وجود دارد.
Gorgon
به Catoblepas مراجعه شود.
Granfaloon
این کره بزرگ متشکل از بدنهای انسانها در اصل و در ژاپنی Legion (لژیون) نامیده میشود. اینکه چرا نامش تغییر پیدا کرد را تنها خدا میداند. «گرانفالون» واژهای است که «کورت ونهگاتر» برای اولین بار در کتاب «گهواره گربه» از آن نام برد. خود «کورت ونهگاتر» آن را اینگونه توصیف میکند: «گروهی از افراد که تصور میکنند با هم ارتباطی دارند در حالیکه در واقعیت اینطور نیست». در کتاب اینگونه آمده است که: «اگر میخواهی بدانی معنی گرانفالون را/فقط باید برداری پوسته یک بالون را.» (به نقل از ویکیپدیا).
Harpy
«هارپی»ها که موجودات نیمهپرنده-نیمهانسان هستند، تحت فرمان خدایان یونانی بودهاند تا به جستجوی انسانهای فانی که خطایی ازشان سر زده، بپردازند. گاهی اوقات به نحوی به تصویر کشیده میشوند که تصور میشود موجودتی بسیار زیبا هستند، اما در اصل موجوداتی بسیار بدمنظر بودند. از بازیهای ویدیویی که «هارپی»ها در آن حضور دارند میتوان به سری Witcher (ویچر) و Warcraft (وارکرفت) اشاره کرد.
Headhunter
در فیلم «بازگشت به اوز» (Return to Oz ۱۹۸۵) شخصیتی منفی با نام «شاهزاده مامبی» (Princess Mombi) وجود دارد که کلکسیونی از سَر برای خود جمع کرده و آنها را به گردن خود آویزان کرده است. این شخصیت تقریبا همان «هدهانتر» در Aria of Sorrow است.
Hippogryph
«هیپوگریف» یکی از ترکیبهای جالب حیوانات که از افسانهها و روایات اروپایی سرچشمه میگیرد. این موجود سر، بال، و پاهای یک »گریفین» (عقابشیر یا شیردال) را داشته و پشت و پاهای عقبی او همانند اسب هستند. «هیپوگریف» در چندین نسخه از کتاب Legends of Charlemagne (افسانههای شارلمان) به عنوان مَرکبی برای برخی از شوالیهها به تصویر کشیده شده است.
Homunculus
«هومونکولوس» معمولا «هر گونه انسان یا شبهانسانی (با اندازه کوچک) است که ساخته بشر باشد و توسط جادو یا علم کیمیاگری به وجود آمده باشد». «هومونکولوس» ریشه در کیمیاگری قرن شانزدهم میلادی و پس از آن داستانهای خیالی قرن نوزدهم دارد. البته شایعات به ظاهر غلط و جالبتوجهی نیز در این باره وجود دارند.
این موجودات در عنوان Dawn of Sorrow دیده میشوند.
Hydra
«هیدرا» که موجودی دیگر از اساطیر یونان است، در عناوین Castlevania 3 و Castlevania 4 حضور داشته و به شکل اژدهایی چندسر بوده که در آب زندگی میکرده است. بر طبق افسانهها، «هیدرا» در واقع بیش از دو سر داشته (حداقل نُه سر) و گاهی نیز اینگونه توصیف شده که یکصد سر داشته است. یکی از دوازده خوانِ «هرکول» کشتن «هیدرا» بوده است. «هرکول» پس از سفر به دریاچه «لرنا» به همراه پسر برادرش «یولائوس» به مصاف هیدرای خوفناک میرود. مشکل «هرکول» در به هلاکت رساندن این هیولا این بوده است که هر گاه او سری را قطع میکرد، به جایش دو سر بیرون میآمده. «هرکول» به «یولائوس» دستور میدهد که پس از قطع کردن یک سر، او جایش را بسوزاند و خود نیز سرانجام آخرین سر را زیر یک تختهسنگ دفن کند. آمده است که هنگامی که «هرکول» در حال جنگیدن با «هیدار» بوده، الهه بدجنس، «هِرا» خرچنگی عظیم به سوی او فرستاده تا در جریان مبارزه با پایش حمله کند.
Kali
«کالی» در اساطیر هندو، ایزدبانوی مرگ و ویرانی است، که به طرز مسخرهای در نسخه انگلیسی Aria of Sorrow (آریا آو سارُو یا «تکخوانی اندوه») Curly (کِرلی؛ به معنی فرفری) نامیده شده است.
گفته میشود که او از کمانِ یکی از ایزدبانوان به نام «دورگا» (قاتل اهریمنان) در هنگم مبارزه بین خدایان و نیروهای ضدخدایی نشئت گرفته است. سرچشمهای دیگر را میتوان الههای کوهستانی در شمال مرکزی هند دانست. بعدها در سننی دیگر، او را مرتبط با «شیوا» یکی از ایزدان بلندپایه آیین هندو دانستهاند، و بدین خاطر او بدل به یکی از مهمترین شخصیتهای تانتِرایی (نوشتارهای مذهبی هندی و بودایی) شده است. در نزد عابدن تانترایی، امری ضروری است که با نفرین او، ترس از مرگ و رحمت از جانب جنبه مادرانه و زیبای او رو به رو شوند. از قرن هجدهم به بعد، «کالی» گاهی اوقات تنها به عنوان Great Mother (مادر بزرگ) پرستش میشود، عاری از خشونت که معمولا داراست. «کالی» در اکثر اشکالی که دارد، گردنبندی به شکل گُل از ۵۰ جمجمه انسان دور گردنش مشاهده میشود. «کالی» سیاهپوست و لاغر بوده، و اغلب اوقات خون از لبهای بنفش او جاری است. او اغلب سلاحهایی به همراه سرهای قطع شده در دست دارد، درحالی که ژِست صلح را به خود گرفته است. جمجمهها نشانگر انرژیهای بنیادی کائنات هستند، درحالی که دستهایش، هم نمادی از قدرتهای آفرینشگر و هم نمادی از نیروهای ویرانکننده او هستند. در «دیکشنری جهنمی» او ملکه شیاطین و جهنم هندیان است.
Karasuman
«کاراسومَن» ارباب شیطانی کلاغها است. به نظر نمیرسد که اهریمنی واقعی با این نام وجود داشته باشد، اما karasu در ژاپنی به معنای «کلاغ» است، بنابراین ترجمهای به نظر مسخره، این گونه خواهد بود: Crow Man (مرد کلاغی). اهریمنی ژاپنی به نام Tengu (تِنگو) وجود دارد که قادر است خود را به شکل کلاغ/انسانواره درآورد. قضیه بسیار عجیب است، چراکه در نسخه ژاپنی Symphony of the Night، نام این موجود Melphas (ملفس) است که یک اهریمنی کلاغمانند واقعی است.
Skeleton
این به اصطلاح آدمبَده ارجاعی است به برنامه تلویزیونی قدیمی ژاپنی در دهه ۷۰ به نام Kamen Rider (کامِن رایدِر). این سریال در مورد قهرمانانی است که به شکل نیمهانسان/نیمهملخ درآمده و شالی قرمز رنگ دارند، دقیقا همانند شالی که این اسکلت درون کسلوانیا بسته است. همچنین تشابه دیگر این است که بیشتر حرکات ویژهاش از مجموعهای از لگد زدن تشکیل شده است. آیتم Ancient Belt (کمربند کهن) که پس از مردن به جای میگذارد نیز منبع قدرت «کامِن رایدر» است.
Legion
«لژیون» نام ژاپنی «گرانفالون» است که در Harmony of Dissonance (هارمونی آو دیسونانس) و Circle of the Moon (سیرکل آو دِ مون) با اشکال تقریبا متفاوتی حضور دارد. «لژیون» در واقع اهریمنی در انجیل بوده که افراد را تسخیر میکرده و در جلدشان فرو میرفته است. گفته شده که این شیاطین «از افراد بسیاری تشکیل شدهاند».
Leraje
شماره چهاردهم از اجنه حضرت سلیمان. «مارکیس لراجه» یک «مارکی» نیرومند است که به شکل کمانداری با لباس سبزرنگ ظاهر میشود که تیردان و کمانی به همراه دارد. او باعث وقوع جنگهای بزرگ شده و اشخاصی که هدف تیرهای او قرار بگیرند دچار «سیاهمردگی» خواهند شد. او متعلق به برج قوس است و به ۳۰ لشکر از ارواح خبیث دستور میدهد.
Lilith
«لیلیث» که در نزد گیمرها بیشتر به عنوان خواهر Morrigan (موریگان) در سری Darkstalkers (دارکاستاکرس) شناخته میشود، در واقع داستان جالب در «نخستین» ماجرای آدم و حوا دارد. یهودیها دو گزیده از انجیل به نامهای تورات و تلمود دارند. تورات بیشتر شبیه آنچه که تبدیل به عهد عتیق در انجیل مسیحی شد، است. با این حال، تلمود دارای فرهنگ عامه گوناگونی است. این داستان به خصوص که در رابطه با موضوع ما هست، در تلمود یافت شده است. ظاهرا «لیلیث» به عنوان اولین زن و به عنوان همسری برای حضرت آدم، پیش از آنکه حوا به وجود آید، خلق شده بود. به هر طریق، او شخصی بسیار مستقل و خودرای بوده است. داستان از این قرار است که «لیلیث» با آدم نزاع کرده و حاضر نمیشود در مقابل او (یا خدا) تواضع کند. بدین ترتیب یا از باغ بهشت به بیرون رانده شده یا اینکه به میل خود از آنجا را ترک کرده است. او سپس تبدیل به یک اهریمن میشود. خدا او را محکوم میکند که هر روز ۱۰۰ نفر از فرزندانش بمیرند. به موجب این محکومیت، او قسم میخورد که فرزندان انسانها را از بین ببرد و به همین منظور او را همتراز با ربالنوع شیطانی مدیترانهای «لاماستو» (که برخی باور دارند از اولین خونآشامان بوده است) میدانند. این شایعه وجود دارد که بخشی از نقاشی سقف کلیسای «سیستین» «لیلیث» را به تصویر میکشد.
او در سنن و فرهنگهای دیگری نیز ظاهر شده، همانند الهه «لیلیثو» (Lilitu) در بابل باستان (که به «هیولای شب» ترجمه میشود). همچنین در اساطیر سومری که او را الهه عشق و باروری «اینانا» میدانند.
Lilim
بر اساس «الفبای یَشوع بن سیراخ» (کتابی گُمنام از دوران قرون وسطی که از کتاب «حکمت یَشوع بن سیراخ» الهام گرفته است)، «لیلیم»ها دختران «لیلیث» و «آسمودوس» (Asmodeus) هستند. آنان نیز به مانند مادراشان کودکان را میربایند. وحشت از این موجودات اهریمنی بدین خاطر است که از لحاظ کارایی همانند Succubus (ساکیوبِس یا به فارسی «ساکوبوس») هستند.
Lindworm
«لیندوُرم» اژدهایی است که تنها دو پا دارد. این نوع اژدها همچنین «لینورم» (lindorm) یا «لیندوورم» (Lindwurm) نیز خوانده میشوند و غالبا بال ندارند.
Lossoth
«لوثوث» که از کتابهای تالکین گرفته شده است، مردمانی بودهاند که در شمال دوردست زندگی میکردند و نامشان به معنای Snowmen (انسانهای برفی) است. آنان قبیلهای چادرنشین بودهاند و در واقع هیچگونه تعاملی با مردمان دیگر نداشتهاند.
Lusifer
«لوسیفر» یا «شیطان» حتی با اینکه در سری کسلوانیا حضور ندارد، اما شمشیری به نام او در عنوان Castlevania: Lament of Innocence (کَسِلوِینیا: ِلِیمِنت آو اینِسنس یا «کسلوانیا: سوگواری معصومیت») یافت میشود.
خداهای بسیاری در ادیان مختلف وجود دارد که مشابه «شیطان» هستند: در مصر، ماری وجود دارد که خدای صاعقه است و به زمین سقوط کرد. در بابل نیز خدایی به نام Zu (زو) وجود دارد که ایزد صاعقه بوده است و او نیز به زمین سقوط کرده است. نام «لوسیفر» به معنای «حامل نور» است؛ در انجیل عهد جدید، حاملِ نور حضرت مسیح است. دیدگاهی کلی وجود دارد که «لوسیفر» نام «شیطان» بوده پیش از اینکه از بهشت رانده شود. به گفته برخی جادوگران، «لوسیفر» بر شرق حکمرانی میکند، و به اروپاییها و آسیاییها فرمان میدهد. او شاهزادهای از جهنم است و زمانی از فرشتگاه «سِرافی» بوده است. او ۹۰ لشکر جهنمی را تحت فرمان دارد. ساحران، او را این گونه توصیف میکنند که پوستی خاکستری و بازوانی آبی رنگ دارد، شلوار کوتاه قرمزی نیز به پا دارد که با روبانهایی تزیین شده است. چهره او به شکل پسربچهای زیبا است که در هنگام عصبانیت، به هیولایی هولناک و آتشین تغییر میکند.
Malacoda
«مالاکودا» رهبر «مالابرانش» (Malabranche) در «کمدی الهی دانته» (همچنین در عنوان Dante’s Inferno) است. او یکی از فرماندهان ارشد شیطان بوده و نامش به معنای Evil tail (دُم شیطانی) است.
Malphas
«مِلفاس» در واقع همان «کاراسومَن» در نسخه انگلیسی است. او شیطانی است که به شکل کلاغ یا انسانی با صدای باشباهت بالا به پرنده ظاهر میشود و یکی دیگر از اجنه حضرت سلیمان است. همچنین گفته میشود که او با مهربانی قربانی خود را میپذیرد، اما آن را فریب میدهد تا جان خود را فدا کنند. «ملفاس» علاوه بر این، از ان جایی که قادر به ساخت خانه و برجهای بلند است، در ساخت «هیکل سلیمان» یا »معبد مقدس سلیمان» یاری نموده است. «ملفاس» موانع دشمن را شکسته، کارگرهای خوب را یافته و در اختیار نزدیکان قرار میدهد. او از رئسای بزرگ جهنم بوده که به ۴۰ لشکر از ارواح خبیث دستور میدهد.
Medusa
«مدوسا» یکی از خواهران «گورگون» در اساطیر یونان (و یکی از شخصیتهای منفی سرشناس در کسلوانیا) است. او در ابتدا دوشیزهای با گیسوانی بسیار زیبا و فریبنده بوده است. اما با «پوزئیدون» همبستر شده و به همین دلیل «آتنا» با تبدیل موهایش به مارهایی کریه او را مجازات میکند، تا او به یکی از زشتترین موجودات یعنی «گورگون» تبدیل شود. نگاهش انسانها را تبدیل به سنگ میکند. «پرسئوس» با کمک سپری که «آتنا» به آن داده بود، توانست بدون نگاه کردن به او، سر از تن «مدوسا» جدا کند. این سپر همانند یک آینه بود که به «پرسئوس» اجازه میداد بفهمد «مدوسا» کجاست. «پرسئوس» سپس سر را درون کولهپشتی خود گذاشته و از آن علیه دشمنانش میکند تا در نهایت آن را به «آتنا» تحویل دهد.
Minotaur
«مینوتور» داستان بسیار جالبتوجهی دارد. در اساطیر یونان آمده است که «مینوس»، به تازگی به پادشاهی جزیره «کِرِت» درآمده بود و برای رقابت با برادرانش از «پوزئیدون» طلب گاوی سفید برای حمایت میکند. «مینوس» قرار بود این گاو نر را قربانی کند. اما این گاو سفید، گاوی بسیار زیبا و عالی بوده و «مینوس» تصور میکند که اگر آن را برای خود نگه دارد و گاوی دیگر قربانی کند، مشکلی پیش نخواهد آمد. اما «پوزئیدون» به خشم آمده و برای مجازات «مینوس» همسرش را به شدت عاشق این گاو میکند، تا حدی که همسرش، «پازیفائه» به «دِدالوس» صنعتگر مشهور «کِرِتی» دستور میدهد تا گاوی چوبی که درونش خالی است بسازد و وارد آن شده تا بتواند با گاو سفید همخوابگی کند. سرانجام نیز گاوی وحشی با چهرهای کریه به مانند گاو و بدن انسان به وجود آمد. شاه «مینوس» به «ددالوس» دستور میدهد که زندانی هزارتو بسازد تا «مینوتور» را در آن کنند تا از انظار پنهان بماند. در همین هنگام به موجب جنگی که بین «آتن» و «کِرِت» درگرفته بود و ظاهرا به پیروزی «کِرِت» انجامیده بود، «آتن» وادار به پرداختن خراج به همراه ۱۰ تن از جوانان سالم بود. تا به درون هزارتو انداخته شده و خوراک «مینوتور» شوند. «تسیوس» فرزند شاه «ایگیوس» از قسم میخورد که این هیولا را به هلاکت برساند. او خود را به «کِرِت» رسانده و عاشق «آریادنه»، دختر شاه «مینوس» میشود. «آریادنه» توپی از ریسمان ابریشمی به او داده تا راه خود را در هزارتو گم نکند. «تسیوس» سرانجام «مینیتور» را به هلاکت میرساند.
«مینیتور» در بسیاری از بازیهای ویدیویی منجمله سری «وارکرفت» وجود دارد.
Mummy
اهرام مصر به عنوان بنای یادبود و مقبرههایی برای فرعونهای مرده ساخته شده بودند. فرعونها پس از مرگ، ارگانهای حیاتی بدنشان بیرون آورده شده، بدنشان خشک شده و باندهایی به دورشان میپیچیدند، پیش از اینکه به همراه مقدار قابل توجهی جواهرات دفنشان کنند. کاملا واضح است که سرچشمه «مومیایی» ارتباطی با غرب ندارد، با این حال «مومیایی» از شخصیتهای معروف شمار زیادی از فیلمها و همچنین دنیای کسلوانیا است. البته «مومیایی» که در کسلوانیا (Symphony of the Night) حضور دارد، نامش Akomodan II است، یکی دیگر از نامهای مندرآوری استفاده شده در فرنچایز.
Mushussu
«موشخوشو» موجودی دورگه است که پاهای پشتش همانند اژدها، سرش دارای شاخهای کوچک و زبانی همانند مار است، همچنین دُمی بلند دارد. «موشخوشو» موجودی از اساطیر بابل بوده که شباهت زیادی به «هیدرا» داشته و در Dawn of Sorrow حضور دارد. این موجود نماد یکی از خدایان بابل به نام «مَردوک» بوده است و در مکانهای زیادی به خصوص بر روی «دروازه ایشتار»، یکی از هشت در ورودی به شهر بابل به چشم میخورد. در جریان سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۱۴ گودبرداریهایی در خرابههای «دروازه ایشتار» انجام شد و هماکنون بقایای آن در موزه «پرگامون» شهر برلین به معرض نمایش گذاشته شده است.
برخی از محققان بر این باورند که اژدهایی که در «اَپوکریفا» یا «اسفار مشکوک» ذکر شده، امکان دارد همان «موشخوشو» باشد. همچنین ذکر شده که این احتمال نیز وجود دارد که «بیهموث» باشد که در انجیل نامش آمده است.
Nemesis
در اساطیر یونان، «نِمِسیس» الهه عدالت و انتقام، نیک و شر است. «نمسیس» در Symphony of the Night و Aria of Sorrow حضور دارد.
Olrox
به احتمال زیاد واژه «اولرُکس» تلفظ غلطی بر «کُنت اورلُک» (Orlock) خونآشامی از یکی از اولین فیلمهای ساخته شده در این زمینه به نام «نوسفراتو» (Nusferatu) باشد. بر اساس «کاتاکانا» (یکی از دو خط هجانمای زبان ژاپنی) به نظر میرسد که تلفظ این واژه o-ru-ro-kku (اوروروکو) باشد، اما در نسخه انگلیسی بازی «اورلُکس» (Orlox) تلفظ میشود. او به قسمت بالایی قلعه دراکولا حکمرانی میکند.
Orobourous
«اوروبروس» نام اژدهاهای کرممانند بزرگی است که Inverted Castle حضور داشتند. «اوروبروس» نوعی مار است که دُم خود را میخورد و حلقهای تشکیل میدهد که نشاندهنده زندگی و جادوانگی (چرخه ابدی تناسخ) است. چندین ظاهر مختلف برای او وجود دارد؛ علاوه بر ظاهر مذکور، دو اژدها که در حال گازگرفتن دُم یکدیگر هستند نیز میتواند به عنوان نمادی از «اوروبروس» استفاده شوند. خاستگاه «اوروبروس» نامشخص است،