تاریخچه و داستان بازی ها

تاریخچه بازی Hitman

سری بازی های Hitman دیگر برای تمامی گیمرها شناخته شده می باشد و نیازی به مقدمه چینی در مورد این بازی نیست و نیازی نیست که بگوییم که این بازی جزء اولین بازی ها در سبک مخفی کاری می باشد و همگان کماکان با مأمور47 آشنایی دارند ، در هر حال برای شروع نیازی به مقدمه هایی هست تا هم کسانی که چندان زیاد(توجه کنید که چندان زیاد!)با این سری آشنایی ندارند و هم اینکه تاریخچه از همه نظر کامل باشد مقدماتی را می گوییم تا ذهنتان برای قسمت های اصلی شروع به فعالیت بنماید! پیش از شروع مقاله از شما دعوت میکنیم بخش تاریخچه و داستان بازی ها را نیز مشاهده کنید.

 Hitman از سری بازی های مخفی کاری می باشد که توسط کمپانی بازی سازی دانمارکی IO Interactive ساخت شده و شرکت Eidos Interactive وظیفه ی انتشار این سری را داشته و این سری را علاوه بر پلتفر PC برای اکثر پلتفرم ها و کنسول های روز زمان خود منتشر کرده این پلتفرم ها Nintendo GameCube, PlayStation 2, Xbox, Xbox 360 را شامل می شود .

این مجموع بازی از سری رمانهای Hitman: Enemy Within که نوشته ی William C. Dietz می شود اقتباس شده و حق مطلب را به اثر اصلی ادا کرده به گونه ای که همیشه جزء انتخاب های اول یک گیمر بوده که یکی از دلایل موفقیت آن می توان به داستان این سری اشاره نمود که دارای فراز و نشیب ها و هیجان هایی می باشد.

این سری به قدری موفق بود که فیلمی را بر اساس داستان این سری ساخته شد که فیلم ساخته شده چندان جالب از آب در نیامد و انتظارات را برآورد نکرد و در کل فیلم با بی دقتی بسیار ساخته شد در نتیجه موفقیت چندانی کسب نکرد و موجب نارضایتی هایی از طرف جامعه گیمرها و منتقدین سینما شد؛ این فیلم در 21 نوامبر 2007 منتشر شده که بازیگر Timothy Olyphant در نقش اول فیلم یعنی Agent 47 هنرنمایی کرد.

این سری بر محور فردی با نام مستعار Agent 47 که 47 و M.R47  هم خطاب می شود گردش می کند او این نام را از روی بارکدی که در پشت گردنش هک شده گرفته که این بار کد 640509040147 می باشد؛ او یک قاتل قراردادی است که فقط و فقط برای کشتن ساخته شده و در ازای موفقیت در اجرای مأموریت هایش که اشخاصی ناآشنا هستند پولی را که در قرار داد عقد شده دریافت می نماید ،البته این قرار داد از طرف قانون پشتیبانی نمی شود.

مأمور 47 تنها یک نفر نیست بلکه 5 روح در یک کالبد هست!به گونه ای که این فرد محصول آزمایش های یک دانشمند ژنتیک است که این دانشمند از DNA پنج تن از بزرگترین قاتل ها و جنایتکاران دنیا وی را کلون کرده !

تا کنون تنها چهار نسخه بازی از این سری منتشر شده و البته کمپانی Eidos خبر از نسخه پنجمی هم برای این سری خبر داده که هیچ گونه اطلاعات دیگری به جزء اسم این بازی که Hitman 5 نام دارد و اینکه برای پلتفرم های Xbox 360, PlayStation 3 ،  Windowsمتشر خواهد شد.

این سری به دلیل خشونت بالا و خونریزی برای درجه سنی بالای 17 سال از سویEntertainment Software Rating Board ارزیابی شد.

سبک تمامی این سری اکشن سوم شخص stealth-based می باشد که این سبک طرفداران زیادی هم دارد.

سری هیتمن که تا کنون منتشر شده شامل موارد زیر می باشد که در ادامه به هر یک بیشتر خواهیم پرداخت:

Hitman: Codename 47

تاریخ عرضه:2000

پلتفرم: Windows

 Hitman 2: Silent Assassin

 تاریخ عرضه:2002

 پلتفرم: Windows, PlayStation 2, Xbox, GameCube

Hitman: Contracts

 تاریخ عرضه:2004

پلتفرم: Windows, PlayStation 2, Xbox

Hitman: Blood Money

 تاریخ عرضه:2006

پلتفرم: Windows, PlayStation 2, Xbox, Xbox 360

Hitman Triple Pack

شاید نام Hitman Triple Pack را شنیده باشید!

این نسخه شامل سه بازی از چهار نسخه اصلی می باشد که برای PC و PlayStation 2 منتشر شده که این سه نسخه شامل  Hitman 2: Silent Assassin, Hitman: Contracts, ، Hitman: Blood Money

می باشد که این نسخه در اروپا با نام Hitman The Triple Hit Pack و در آمریکای شمالی با نام Hitman Trilogy منتشر شده که تاریخ عرضه آنها هر یک به ترتیب  June 22, 2007 و June 20, 2007 می باشد که مقصود از انتشار این نگارش زنده کردن نام هیتمن و آشنا کردن گیمرهای جدید با مأمور 47 بود که در این امر هم موفق عمل کرد و باری دیگر این نام این اسطوره را بر سر زبان ها انداخت .

البته برای فروش بیشتر این پکیج از بازی جدید آن زمان Kane & Lynch: Dead Men هم استفاده شد تا افراد بیشتری را جذب این بازی نماید.

یکی از ویژگی های بزرگ بازی ایجاد تنش ها و جزئیات حرکات می باشد برای مثال:شما در ملک خصوصی هدف و در کنار نگهبان با لباس مبدل دارید قدم می زنید شما می توانید با لباس نگهبان و اسلحه بدست وارد ملک شوید که با این کار احتمال لو رفتن شما افزایش میابد پس بهتر است که به جای یک نگهبان اسلحه بدست لباس پیش خدمت را پوشیده و با یک سینی اشتها آور به دشمن نفوذ کنید که در نتیجه احتمال مواجه شدن با نگهبانان کمتر شده و با خیال راحتتر مأموریت را بدون سر و صدایی به پایان می رسانید.

در Hitman هدف های زیادی تنها با یک گلوله به اتمام می رسد که این روند در نسخه چهارم Blood Money رایجتر شده بود ؛این روش روشی است که تنها در سری هیتمن مشاهده شده و باعث می شود که با احتیاط تمام و بدون اینکه شناسایی شوید مرحله مورد نظر را به پایان برسانید.

البته کشتن تنها با یک گلوگه بیشتر در نسخه دوم Silent Assassin پایه گذاری شد که در نسخه چهارم این مفهوم به اوج خود رسید در نسخه دوم اگر شما از گلوله های بیشتری برای کشتن سایرین به جزء هدف به کار می بردید بازی به شما لقب Mass Murderer را می داد که با دریافت این لقب به شما جایزه ای تعقل نمی گرفت و این باعث می شد تا مأموریت را از اول شروع کرده که این مختص گیمرهای حرفه ای بود و افراد آماتور به این موارد توجه چندانی نمی کردند و درصدد این بودند که بازی را تنها و به هر نحوی به اتمام برسانند و از گرفتن جوایز بی بهر شوند که این جوایز سلاح های مخصوص و جالبی بود که این سلاح ها به شرح زیر است:

سرنگ حاوی زهرهای مهلک.

سرنگ حاوی مسکن نیرومند برای بی هوش کردن موقتی.

Franchi SPAS-12 combat shotgun

stainless steel AMT Hardballers

Walther WA 2000 sniper rifle

M4 carbine assault rifle

C-4 plastic explosive

submachine gun

Garrote

سلاح هایی که در طی انجام مرحله بدست می آورید:

Dragunov sniper rifle

 Desert Eagle

 SG552 machine gun

 Uzi

نماد هیتمن:
47 هم نیز مانند اکثر بازی ها آرم یا لوگوی مخصوص به خود را دارد .این نماد در اولین نسخه Hitman: Codename 47 و در آزمایشگاه دکتر Ort-Meyers بر روی دریچه ها و درها ظاهر می شود و و در نسخه دوم هم در کف آزمایشگاه همانند سازی به خوبی این نماد نمایان می شود.

همچنین این نماد بر روی تفنگ مخصوص 47 یعنی  AMT Hardballer به صورت سفارشی کندکاری شده!در کل در اکثر تجهیزات ایجنت 47 اعم از:لپ تاپ کیف دستی و… دیده می شود.
و در نسخه سوم این نماد بر روی پنجره شیشه ای و در کلیسا Gontranno نیز قابل رویت هست.

روند بازی به این صورت است که در ابتدای بازی هدف شناسایی شده و پس از آن شما وارد عمل می شوید تا فرد مورد نظر را به هر نحوی ترور نمایید البته در بعضی مراحل یک هدف دومی هم وجود دارد که از بین بردن این هدف دوم بستگی به خود شما دارد و اختیاری می باشد و کشتن و نکشتن آن فرد اختلالی در مأموریت شما ایجاد نمی کند اما کشتن فرد دوم با جایزه ای همراه است که میل به کشتن آن فرد را افزایش می دهد!
البته این سری روش کشتن هدف را به خود گیمر واگذار می کرد به گونه ای که می توانستید تنها هدف تعیین شده را بدون اینکه شناسایی شوید و با خاموشی تمام ترور کرده و یا اینکه افراد دیگری از جمله محافظین را از بین ببرید که در صورت دوم احتمال لو رفتن شما بالا می رود و ممکن است که سرعت شناسایی شوید که شناسایی شما برابر است با شکست در انجام مأموریت ، که معمولاً و در اکثر مواقع مورد اول یعنی کشتن بی سر و صدا پیش می آمد و با سکوت تمام تنها هدف تعیین شده از بین می رفت و آسیبی به محافظین و سایر افراد وارد نمی شد.
پس از اینکه هدف را از بین بردید طبق قراردادی که بسته اید به شما اسلحه ای ظریف ،مخصوص و بسیار کارا در مراحل بعدی اعطا می شد و یا اینکه وجه نقدی را دریافت می کردید که با این پول می توانستید سلاحها و سایر تجهیزات خود را آپگرید نمایید.

اما کشتن بی صدا کار چندان راحتی نخواهد بود و برای اینکه 47 دیرر شناسایی شود می توانست با لباس مبدل اعم از لباس پلیس،تعمیرکار و پیشخدمت را پوشیده و با امنیت بیشتر به قلب دشمن که هوش چندان بالای ندارند زده و به مناطقی که تدابیر امنیت شدیدی برقرار است وارد شود و هدف را نابود نماید.
روش کشتن این نیست که همیشه در سایه ها پنهان شده و یا اینکه به قلب دشمن زده و تمامی را از دم کشته و از آنجا به قول بعضی ها پیروز بیرون بیایید در این صورت شما نه تنها پیروز نخواهید بود بلکه لقب قاتل دیوانه را خواهید گرفت نه یک حرفه ای!روش کشتن به صورتی است که باید به دنبال راه حل های دقیق باشید و در یک زمان مناسب به دشمن نفوذ کرده و مثل آنها شوید درست است که آنها شما را می بینند اما متوجه نخواهند شد که فرشته مرگ در میان آنهاست و نمیدانند که فردی که در کنار آنها قدم بر میدارد ممکن است که در یک لحظه جان آنها را گرفته و با خونسردی تمامی راهش را ادامه دهد اما مأمور47 با انسان های بی گناه کاری ندارد او گرچه یک آدم کش است ولی کسانی را که ترور می کند افرادی شرور و بد ذات هستند و به همین خاطر است که به وی لقب فرشته مرگ داده اند.

پس از اینکه وارد نیروهای دشمن شدید باید با خونسردی تمام به راهتان ادامه دهید و کوچکترین حرکت اشتباه موجب مشکوک شدن نیروهای دشمن به شما می شود و در این صورت لو رفته و در انجام مأموریت شکست خواهید خورد ؛ پس به یاد داشته باشید که خونسردی شما تعیین کننده است و باعث پیروزی شما می شود و این خونسردی لازمه ی داشتن فکری باز می باشد پس از اینکه با خونسردی میان افرد دشمن حرکت می کنید باز هم ترس از شناخته شدن و شکست خوردن در مرحله موجب افزایش هیجان شما می شود که این هیجان در انحصار هیتمن است و یکی از دلایل محبوبیت این سری.

در بازی مأمور47 نیز دارای محدودیت هایی می باشد او نمی تواند از دیوارهای بلند بپرد و یا از مکانهایی بالا برود گرچه او می تواند از بالکنی به بالکن دیگر بپرد اما این موارد کم هستند و در طول بازی خیلی کم این حرکات اتفاق می افتد؛او می تواند مانند انسان عادی از پله های و نردبانها و آسانسور استفاده کرده و بالا یا پایین برود اما او هنگام بالا رفتن از نردبان تقریباً خلع سلاح است زیرا او نمی تواند از سلاح خود استفاده کند و هر آن ممکن است که توسط نیروهای دشمن شناسایی شده و مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفته و کشته شود در نتیجه موجب شکست شما خواهید شد بنابراین باید محتاطانه در این مورد عمل کرده و با ارزیابی جوانب وارد عمل شوید.
گرچه 47 در بازی Blood Money (چهارمین نسخه)حرکات بسیار نرمی انجام می دهد و برای اولین بار می تواند از لبه های مختلف بال رود و پرش های بلندی هم انجام دهد که همانطور که در بالا گفته شد در شماره قبل این حرکات کمتر پیش می آمد.

Hitman: Codename 47

Hitman: Codename 47 اولین بازی برای شروع سری به یاد ماندنی هیتمن می باشد که توسط شرکت بازی سازی دانمارکی IO Interactive ساخته شده و شرکت Eidos Interactive این بازی را در سال 2000 برای پلتفرم Microsoft Windows منتشر کرده و تنها در انحصار پلتفرم کهنه کار PC می باشد ؛ و با این حال این بازی بیش از ششصد هزار نسخه فروش رفته!

داستان بازی بر روی مأمور کارکشته این سری Agent 47 تمرکز دارد فردی که لقب قاتل خاموش را به خود اختصاص داده ، مامور 47 پس از جریاناتی به استخدام سازمان International Contract Agencyکه یک سازمان اروپایی می باشد در می آید, که این سازمان ،‌ یک سازمان نا مشروع و پنهان است که سرویس های قتل و مزدوری را میسر و تامین می سازد.

مأموریت هایی که وی انجام می دهد در مکانهای متفاوتی می باشد و به گونه ای این مأمور در حال سفر بین کشورها و شهر های کلمبیا ، مجارستان ، هنگ کنگ ، و هلند می باشد و البته این را هم ناگفته نماند که طعمه های این مأمور از بین افراد سابقه دار و مجرمان خطرناک دنیا می باشد و او این وظیفه را به عهده گرفته تا نقش یک ناجی ! را بازی کند (ناجی ای که خود نیاز به نجات دارد!!)

داستان بازی در یک بیمارستان شروع می شود جایی که مأمور 47 در آن قرار دارد او پس از بیدار شدن توسط صدایی که از یک بلندگو شنیده می شود به توانایی ها و قابلیت های خود پی می برد و از طرفی هم این صدا شما را در چگونگی پیشبرد مراحل یاری می کند و دستوراتی منجله عبور از موانع ، تعویض لباس و مواردی دیگر به شما می دهد تا شما بتوانید به راحتی با بازی ارتباط برقرار کنید و این مرحله را که حکم مرحله آموزشی را دارد را بگذرانید و با قابلیت های این مأمور آشنایی کامل پیدا کنید تا در مرحل بعد که دیگر از راهنمایی های این چنینی خبری نخواهد بود بتوانید کنار بیایید و به راحتی زمام امور را در دست بگیرید.

او در بیمارستان هیچ چیزی از گذشته خود به یاد ندارد و حتی اسم خود را هم از بارکدی که پشت سرش هک شده انتخاب می کند و پس از کشتن دو نگهبان که در بیمارستان هستند از آنجا فرار کرده و به دنبال گذشته خود می رود پس از فرار 47 از بیمارستان فردی را که در بلندگو صدای او شنیده می شود را می بینید که خنده ای با معنی می زند به گونه ای که انگار این فرد همین قصد را داشته که 47 از بیمارستان فرار کند و فرار او نقشه ای از قبل تعیین شده باشد.

پس از فرار 47 از بیمارستان وی به دنبال گذشته خود می ورد تا بلکه اطلاعاتی از گذشته اش بدست بیاورد که سرگردانی وی یک سال به طول می انجامد او در طی یک سال به تنها شغلی که بلد است می پردازد و در کنار این شغل شریف!در صدد یافتن اطلاعاتی از گذشته خود هم هست تا اینکه یک سال بعد سازمان ICA‌ وی را به عنوان قاتلی قراردادی استخدام می کند.

او در این سازمان مأموریت های خود را از منشی شرکت Diana Burnwood که تنها رابط او در بازی می باشد می گیرد او این وظیفه را بر عهده دارد که در نقاطی از کره زمین چهار تن از خطرناکترین مجرمان را ترور کند که این مجرمان که هدف های اصلی در این بازی هستند به این شرح می باشند:Lee Hong فرمانده گروه اژدهای قرمز در هنگ کنگ، Pablo Belisario Ochoaقاچاقچی و مواد فروش معروف کلمبیایی ،Franz Fuchs تروریست اتریشی ،ArkadijJegorov اسلحه فروش و قاچاقچی مهمات و اسلحه.

گرچه این چهار تبَه کار در اقسا نقاط جهان هستند اما با یکدیگر ارتباط هایی دارند هنگامی متوجه این ارتباط می شوید که وارد عمل شده و به دنبال این مجرمان بروید و در طی مأموریت هایتان از طرف سایر خلافکاران نامه هایی دریافت می کنید که این نامه های به مرور اطلاعات زیادی از هدف های اصلی به شما می دهد و این اطلاعات است که باعث می شود به ارتباط این چهار هدف به هم پی ببرید و بدانید که این چهار نفر زمانی از لژیونرهای خارجی فرانسوی بودند علاوه بر این اطلاعاتی دیگری بدست می آورید که مهمترین آنها دوستی این چهار تن با پرفسور اورت مایر(Ort-Meyer)می باشد در اینجاست که مسئله کمی پیچیده تر می شود و 47 به دنبال چگونگی ارتباط این چهارتن با دکتر اورت مایر می رود و در حین مأموریت هایش سرنخ هایی بدست می آورد و سرانجام دیانا به او می فهماند که کسی که سفارش قتل چهارتن را داده همان اورت مایر است و حالا از او پس از کشتن آن چهار تن به دنبال پنجمین و آخرین مأموریت اصلی می رود به عنوان آخرین مأموریت می خواهد که فرد دیگری را که در یک آسایشگاه واقع در رومانی را به قتل برساند که این فرد بخت برگشته دکتر Odon Kovacs نام دارد .

پس از دریافت هشدار از سوی دیانا او درصدد ملاقات با دکتر اورت مایر بر می آید و به سراغ وی می رود در هنگام مواجه شدن با دکتر اورت مایر متوجه می شود که وی همان صاحب صداست که در ابتدای بازی و در بیمارستان به او کمک کرد که از بیمارستان فرار کند و اورت مایر برای نجات جان خود سریعاً پلیس را خبر کرده و مأموران ویژه سریعاً وارد عمل شده و مانع از به قتل رساندن اورت مایر بدست 47 می شوند و 47 که چاره ای جز مخفی شدن ندارد به شیوه ی خودش از آنجا می گریزد و به دنبال آخرین هدف راهی می شود تا بلکه اطلاعاتی بدست آورد .

پس از کشتن دکتر Odon لباس وی را به تن کرده و با کمک مامور Smithکسی که در آسایشگاه نگهداری می شد,مامور 47 توانست یک آزمایشگاه غیر طبیعی تحت نفوذ بیمارستان کشف کند او پس از اینکه وارد وارد آزمایشگاه سِرّی واقع در بیمارستان می شود و به ماهیت واقعی خود پی می برد او متوجه می شود که یک انسان همنوع سازی شده می باشد که عوامل وراثتی وی متعلق به همان چهارتنی(Lee Hong, Pablo Ochoa, Franz Fuchs, Arkadij Jegorov) می باشد که آنها را به قتل رسانده و همچنین از DNA دکتر اورت مایر نیز برای کلون سازی وی هم استفاده شده و در واقع می فهمد که محصول آزمایش های DNA اورت مایر است و او را با ترکیب پنج DNA از بزرگترین قاتلان دنیا کلون کرده است و می فهمد که دکتر Odon نیز از سران این پروژه ی شبیه سازی بوده و اورت مایر در صدد بود که تمامی سران این پروژه را به قتل برساند که تا حدودی موفق شد.(حالا چرا تا حدودی ادامه را دنبال کنید)

47 پس از فهمیدن ماهیت اصلی خود در صدد کشتن اورت مایر برمی آید تا به این کابوس خاتمه دهد و اورت مایر که متوجه این موضوع شده بود گروه دیگری از افراد کلن شده با نام 48 را برای دفاع از خود احضار می کند اما تمامی این دسته کلون شده از لحاظ فکری معیوب بوده و به گونه ای که باید عمل نمی کنند و در نتیجه تمامی آنها بدست 47 کشته می شوند و 47 وارد اتاق دکتر اورت مایر می شود.
در اینجا شما دو انتخاب دارید اینکه دکتر را بکشید یا نه و این انتخاب شما پایان بازی را تعیین خواهد کرد.

پس از ورود به اتاق دکتر اورت مایر او شما را با یکی از مأموران 48 اشتباه می گیرد و شما در این لحظه فرصت دارید که او را بکشید وگرنه او شما را شناخته و با یک شات گان شما را به دیار باقی می فرستد!
اما اگر سریع وارد عمل شده و او را بکشید او بر روی زمین افتاده و به عنوان آخرین جمله ای می گوید که “من حتی فرزند خود را هم نشناختم”و 47 گردن او را به طرزی جالب می شکند و به زندگی وی خاتمه می دهد.(به این دلیل تا حدودی!!)

Hitman 2: Silent Assassin


در سال 2002 نسخه دوم این بازی یعنی دو سال پس از انتشار نسخه اول منتشر شد این نسخه نیز مانند نسخه ی قبلی در نوع خود شاهکار بود و توانست انتظارات را برآورده کند همچنین این نسخه دچار اندکی تغییرات شده بود که از مهمترین تغییرات جالب افزایش تعداد زیادی اسلحه و قابلیت ذخیره بازی البته به صورت محدود که باز هم با این وجود موجب شده بود تا روند بازی بسیار بهبود یابد و یکی دیگر از نکات جدید میزان شک محافظین به شما بود و هوش مصنوعی آنان به میزان زیادی افزایش یافته بود و با کوچکترین حرکت غیر عادی از طرف شما واکنش نشان می دادند.

این بازی با نام Hitman 2: Silent Assassin و توسط کمپانی IO Interactive ساخته و برای پلتفرم های Microsoft Windows, PlayStation 2, Xbox و GameCubeمنتشر شده و تا اول آوریل 2009 حدود 3.7 میلیون نسخه فروش داشته!

نسخه دوم نیز پس از جریانات نسخه اول(Hitman: Codename 47) آغاز می شود و در ابتدا شاهد حضور 47 در یک کلیسا واقع در سیسیل ایتالیا می باشید.
مأمور 47 تروریست مشهور دیگر آن قاتل خاموش نیست و به انزوا روی آورده و در کلیسا مشغول باغبانی می باشد او در اینجا می خواهد که به هویت واقعی و انسانی خود پی ببرد و طالب صلح می باشد و دیگر آن قاتل خونسردی که بدون هیچ گونه حس ترحمی انسان ها را می کشت خبری نیست او در کلیسا با کمک پدر روحانی صومعه ویتوریو مشغول گذران زندگی می باشد و بدون دریافت هیچ گونه مزدی در آنجا مشغول به کار می شود تا اینکه افرادی پدر ویتوریو را می ربایند و آدم ربایان برای آزادی وی 500 هزار دلار در طی دو روز از و مطالبه می کنند و 47 هم که آه در بساط ندارد و از طرفی هم پدر ویتوریو کسی که به اون به عنوان یک پدر و مربی و یک دوست واقعی نگاه می کرد در خطر مرگ قرار داشت و او اولین کسی بود که به او اعتماد کامل داشت بنابراین چاره ای جز روی آوردن به کارهای گذشته ندارد و پس به اجبار بار دیگر 47 تبدیل به همان فرد سابق اما با کمی ترحم باز می گردد .

او برای اینکه بتواند سریعتر پول درخواستی را بدست آورد باری دیگر با سازمان ICA تماس می گیرد که موجب تعجب سران این سازمان می شود چرا که آنها فکر می کردند که 47 در آخرین مأموریت توسط سایر کلون ها کشته شده ، در هر حال این سازمان به فرد کار کشته ای مانند 47 نیاز دارند و باری دیگر شما شاهد حضور دیانا می شوید وی همانند سابق اطلاعاتی از هدف های 47 را که از بین افراد مجرم هستند را به او می دهد و 47 سریعاً دست به کار می شود تا با انجام رساندن مأموریت ها سازمان ICA تجهیزات و نیروهای لازم را در اختیار او بگذارد تا او بتواند پدر ویتوریو را که اسیر یک باند مافیایی شده را آزاد نماید که سرکرده این باند Giuseppe Guilliano نام دارد پس از دانستن این موضوع به دنبال اطلاعات بیشتر از مکان پدر ویتوریو می فهمد که او در یک زندان واقع در ویلای Borghese زندانی است ، بنابراین وارد عمل شده و با شیوه ی مخصوص به خود به این ویلا نفوذ می کند و طی کشمکش هایی سرکده باند Giuseppe را می کشد اما در یافتن ویتوریو عاجز می ماند چرا که او در زندانی که در قصر بود نمی باشد و او را به جایی دیگر منتقل کرده اند از طرفی همانطور که در قرار داد بین 47 و سازمان ICA درج شده بود سازمان ICA‌ به مفاد قرار داد عمل کرده بود و بنابراین دیگر 47 نمی توانست که از سازمان کمک بگیرد بنابراین در صدد بستن قرار دادی دیگر با سازمان بر می آید و سازمان که از کار کردن با 47 رضایت کامل دارد با کمال میل قرار دادی دیگر را با 47 تنظیم می کند و در ازای انجام مأموریت های مورد نظر توسط 47 سازمان در یافتن پدر ویتوریو وی را کمک خواهند کرد اما اینبار مأموریت های وی سخت تر شده و این مأموریت ها در کشورهای مختلف انجام می گیرد و 47 که چاره ای جز قبول کردن ندارد می پذیرد و باری دیگر دیانا وارد ماجرا می شود تا اطلاعات تکمیلی در مورد اهداف وی را به او بدهد.

مأموریت های او در کشورهای مختلفی از جمله روسیه,ژاپن,افغنستان,مالزی و هند انجام می پذیرد.
او در این مأموریت ها پی به ارتباط تک تک افراد با هم می شود افرادی که او آنها را می کشند به گونه ای به یکدیگر ربط دارند و او به دنبال این ارتباط متوجه می شود که فردی روسی پشت این قضیه پنهان شده که آن فرد سرگی زاورتکوف(Sergei Zavorotko)نام دارد ؛ سرگی رهبر قاچاقچیان روسی می باشد و اوست که پدر ویتوریو را می دزدد و از طرفی این فرد با سازمان روابطی دارد و یکی از مشتریان اصلی این سازمان است و اهدافی را که او تعیین می کند را 47 نابود می نماید و این افرادی کسانی هستند که از یک کلاهک اتمی که به تازگی خریداری شده با خبر بودند و بنابراین سرگی برای بدست آوردن این کلاهک هسته ای باید رقیبان را از میان بردارد و به راحتی این کلاهک هسته ای را بدزدد و برای اینکه بتواند بدون سر و صدا کار خود را انجام بدهد به یکی از بهترین ها نیاز دارد و بنابراین 47 را ارجح تر از همه تشخیص داده و با ربودن تنها دوست وی او را وارد بازی خود می کند تا با دزدیدن این کلاهک هسته ای آنرا به قیمتی گزاف به تروریست ها بفروشد.

در پایان بازی معلوم می شود که سرگی برادر بوریس زاوروتکوف یا همان Arkadij Jegorov می باشد (اگر یادتان باشد او یکی از همان افرادی می باشد که از DNA وی برای کلون 47 استفاده شده)

پس از این او به دنبال اختفای وی که واقع در یکی از کلیساهای سیسل می باشد می رود و در آنجا با کشتن سرگی پدر ویتوریو را نجات می دهد و پس از خروج از محل به سمت صومعه ی پدر ویتوریو رهسپار می شوند و در آنجا پدر ویتوریو صلیب چوبی قدیمی را به وی اهدا می کند و به او می گوید که راه درست را انتخاب کن و صلح و آرامش را بیاب.

او پس از نگاهی عمیق به پدر ویتوریو کلیسا را برای همیشه ترک می کند او در کنار در چوبی شکسته شده می ایستد و به فکر فرو می رود و متوجه این موضوع می شود که او هیچ گاه آرامش واقعی را پیدا نکرده و هیچ گاه نمی تواند به این آرامش برسد بنابراین او به زندگی سابق خود و در نقش یک هیتمن باز می گردد…

Hitman: Contracts

Hitman: Contracts سومین قسمت از سری محبوب بازی هیتمن می باشد که در سال 2004 توسط کمپانی IO Interactive ساخته و روانه بازار شده ، این بازی نیز گرچه با استقبال فراوان روبرو شد اما آنطور که باید انتظارات را برآورده نکرد اما این بدان معنا نیست که این بازی را شاهکاری دیگران نام نبریم بلکه تنها ضعف هایی داشت که آنها هم قابل چشم پوشی بودند زیرا انتظارات بسیار از این بازی بال رفته بود و همگی خواستار یک شاهکاری به یاد ماندنی مانند نسخه دوم بودند که این قضیه در نسخه چهارم تکرار شد و توانست شاهکاری به تمام معنا در نوع خود و سبک مخصوص خود به جای بگذارد و طرفداران بی شماری را جذب خود نماید و هر گیمری را شیفته رفتار خود نماید.

نسخه سوم همانند نسخه های قبلی دارای پیشرفت هایی نه چندان چشمگیر بود گرچه گیم پلی چندان تغییر نکرده بود اما سازنده های نیز کاستی ها و صعف های بسیار ریزی را که در دو نسخه قبل بود را برطرف کرده بودند و همانند قبل بازیکن ها با توجه به مأموریت هایشان و چگونگی پیشبرد مرحله رتبه بندی می شدند که ، این سیستم بستگی به تعداد شلیک ها نگهبانهای کشته شده و میزان مخفی کاری و در خفا انجام دادن هر ماموریت داشت.
بازی بر مخفی کاری تأکید زیادی داشت و بسیار مهم قلمداد می شد ، و گیمرهای با توجه به عوامل یاد شده دسته بندی می شدند که کمترین امتیاز “Mass Murderer” بود که دارنده این نشان! بویی از مخفی کاری و بازی مخفی کاری نبرده بود و بیشترین امتیاز “Silent Assassin” که این رتبه حداکثر مخفی کاری قلمداد می شد و با گرفتن چند دور پاپی این لقب به شما اسلحه ای بسیار کارآمد اهداء می شد و این باعث می شد تا بیشتر به سمت مخفیانه عمل کردن سوق داده شوید.

بازی به طرز غیر منتظره ای آغاز می شود و باعث می شود که از این آغاز کمی شوکه شوید به گونه ای که مأمور47 در ابتدای بازی توسط افرادی ناشناس مورد حمله قرار گرفته و در این درگیری مورد اصابت گوله قرار می گیرد اما از این مهلکه جان سالم به درد می برد اما به شدت زخمی می شود و امکان مرگ وی بسیار زیاد است با این حال اون خود را با زحمت فراوان به محل اقامتش می رساند و پس از ورود به اتاق حالش به هم خورده و غش می کند!از اینجاست که بازی به گونه ای دیگر و بر خلاف نسخه های قبلی روایت می شود که چندان هم بی ربط به قسمت های قبلی نیستند و به عبارتی دیگر اساس این نسخه نسخه های قبلی می باشند به گونه ای که پس از اینکه مأمور 47 بی هوش می شود بلافاصله او را در آخرین صحنه ی قتلش می بینیم و پس از آن روند بازی به همین منوال سپری خواهد شد و عواقب تأثیر گذاری که پس از کشتن Dr. Ort-Meyer که در نسخه ی اول رخ داد را شاهد خواهیم بود و در واقع همه ی مأموریت هایی را که شما انجام می دادید در زمان گذشته اتفاق افتاده بودند اما این مأموریت های مأموریت های عادی نبودند ؛ بلکه تمامی آنها مآموریت هایی می باشند که به نحوی بر ذهن او (مأمور47)اثر گذاشته اند و به علت وضعیت ذهنی مأمور47 که چیزی جزء بی رحمی و منفی گرایی نیست همه ی آنها اتفاقاتی هستند که به گونه ای بر ذهن وی تأثیر قابل توجهی گذاشته اند و به گونه ای که آنها جزء بدترین و تاریک ترین اتفاقاتی هستند که برای وی در طول زدنگی اش اتفاق افتاده اند.
پس در نتیجه این موضوع صدق می کند که هیتمن 3 یا همان Hitman: Contracts یکی از تاریک ترین بازی های هیتمن و حتی اکشن می باشد که به گونه ای خاص و به سبک فلش بک روایت می شود.
مأموریت های 47 در این بازی در مکانهای نختلفی صورت می گیرد، از جمله رومانی ، کامچاتکا ، بریتانیا ، روتردام ، بوداپست ، هنگ کنگ ، و در نهایت به پاریس منتهی می شود.

47 در حالی از سختی رنج می برد که یک پزشک توسط سازمان به مکان اختفای وی فرستاده می شود که پی می برد که افسران GIGN اطراف هتل را محاصره کرده اند بنابراین سریعاً از آنجا می گریزد و 47 را که هنوز درمانش کامل نشده به حال خود رها می کند اما 47 به طرز غیر منتظره ای بهبودی کامل خود را بدست می آورد.
در پایان بازی 47 از این قضیه آگاه می شود که در همان هتل نیز مأموریتی دارد؛ که این مأموریت آخرین مأموریت او می باشد، او باید یک سفیر آمریکا با نام ریچارد دلهانت(Richard Delahunt)و یک خواننده مشهور اُپرا در پاریس با نام tenor (که بعدا در Blood Money هم این مرد دیده شد) را بکشد ولی مأموریت او به طور غیر قابل پیش بینی عوض شده و به اون مأموریتی دیگر داده می شود که در این مأموریت او باید به کشتن دوست متقابل آن دو، بازرس آلبرت فورنیر اقدام می کرد.
جالب اینجاست که بازرس فورنیر توسط تیم پلیس به کشتن و یا دستگیری 47 مأموریت داشت، و در ادامه شاهد پیدا شدن محل اختفای وی توسط 47 هستیم و در آخر 47 موفق به کشتن او می شود و از آنجا فرار می کند.
سپس وارد فرودگاه شده و تماسی از دینا به وی می رسد و مشخصات هواپیمای مورد نظر را به او می دهد و اینگونه او از آن کشور فرار می کند تا باری دیگر او را در نسخه ای دیگر ببینیم.

Hitman: Blood Money

پس از گذشت دو سال انتظار از انتشار نسخه سوم این بازی، نسخه چهارم که همگی با اشتیاق فراوان منتظرش بودند منتشر شد در سال 2006 بود که IO Interactive باری دیگر در برابر رقیبان نوظهور و قدیمی خودنمایی کرد و این نسخه مهیج اما با قالبی سرد و مخوف را روانه دنیای گیمرها کرد تا باری دیگر بتواند شاهکاری دیگر را به وجود آورد.
این بار مأمور 47 با قدرت و تمرکز بیشتر وارد عرصه شده تا زندگی را بر رقیبان و جانیان تنگ کند و عرض اندامی در بین تمامی قاتلان قراردادی بنماید.

بازی با یک وقفه زمانی و در پارک بالتیمور آغاز می شود جایی که که در آن مردم بی گناه زیادی جان خود را از دست می دهند، این افراد در یک تصادف ناشی از افتادن ناگهانی چرخ فلک کشته می شوند؛ از آنجایی که این قضیه مشکوک به نظر می رسد و افراد زیادی خواستار انتقام از باعث و بانی این خادثه هستند بنابراین پدر یک از قربانیان این سانحه دلخراش طی تماسی با سازمان سفارش قتل رییس پارک Joseph Clarence را خواستار می شود، جوزف که فردی با نفوذ می باشد از تمامی اتهامات وارده تبرئه می شود.

موفقیت های 47 باعث شده که آمار مأموریت های او بالا رفته و مشتاقان آمریکایی زیادی برای استخدام هیتمن افسانه ای درخواست داده اند.
در همین اثنا که 47 در حال انجام مأموریت هایش به نحور احسنت است(!)رییس باز نشسته FBI (Jack AlexanderLeland Cayne ) با استخدام یک خبرنگار(Rick Henderson ) از او می خواهد که اطلاعات بیشتری را در مورد این قاتل خاموش برای او جمع آوری کند.
اکثر این اطلاعات مربوط به دو سال گذشته مأمور 47 (2004-2005) اختصاص دارد، خبرنگار ، ریک Henderson ، ترتیب یک مصاحبه با Cayne در باره حمله های اخیری که به کاخ سفید شده را می دهد؛ که در این مصاحبه جک سریع بحث را به مأمور47 می کشاند و او را مسبب این حملات آخیر اعلام می کند.
در همین اثنا متوجه می شوید که یک سازمان نوظهوری دیگر با نام Franchise قد علم کرده و قصد نابودی سازمان ICA را دارد، Franchise مأموران کارکشته زیادی دارد به یکی به طوریکه در مدت زمان کوتاهی همه عوامل ICA توسط مأموران کارکشته این سازمان نوظهور از بین می روند و تنها دو نفر باقی مانده اند که این دو نفر 47 و دیانا(رابط او با سازمان)هستند Franchise یک هیتمن خطرناک و در نوع خود بسیار حرفه ای دارد که به Albino معروف است؛ این قاتل قراردادی نیز همانند 47 فردی بسیار کارکشته می باشد و به عبارتی در بازی نقش فوق منفی را بازی می کند و ظاهر و طرز پوشش او درست در مقابل 47 قرار دارد، کت و شلواری کاملاً سفید با پیراهنی سیاه رنگ!و در عمل هم درست همانند 47 عمل می کند و کم لطفی خواهد بود که تفاوتی از لحاظ عمکرد بین 47 و Albino(زال) قائل شویم.

مأمور 47 در اینجا تنها یک مأموریت دیگری دارد که دیانا موجبات آخرین قرار را باعث می شود تا با انجام این مأموریت سازمان به کار خود خاتمه دهد و وجوه باقی مانده را میان خود تقسیم کنند؛ اینبار نیز مانند همیشه 47 مأموریت خود را با موفقیت به پایان می رساند و پس از بازگشت از این مأموریت یکی از آشنایان قدیمی که 47 او را از کلنیک توان بخشی نجات داد را ملاقات می کند او اسمیت یکی از مأموران اسبق سیا می باشد.
او از 47 درخواست می کند که قراردادی با او بسته و از یک فاجعه جلوگیری نماید و به ازای انجام این مأموریت که ممانعت از ترور رییس جمهور آمریکا تام استوارت است میزان قابل توجهی الماس که ارزش آنها چندین میلیون دلار است را به وی بدهد.
اما قاتلانی و افرادی که در این جریان شرکت داشتند :قاتل کلون سازی شده Franchise زال و Mark Parchezzi IIIهمچنین معاون رییس جمهور دانیل موریس که هر دوی آنها برای Alpha Zerox سازمانی مختص به فناوری کلون سازی می باشد کار می کردند.(سازمانی که 47 هم از آن به وجود آمده بود)

47 فرصت را از دست نداده و سریعاً وارد عمل می شود و با موفقیت موریس را حذف کرده و با Parchezzi در سقف کاخ سفید درگیر می شود که نتیجه همانند سابق غلبه 47 بر رقیبان است.
با کشته شدن Parchezzi توسط 47 خبر قتل او در روزنامه ها منتشر می شود و پلیس نیز در جریان این قتل قرار می گیرد و وارد عمل می شود تا 47 را دستگیر نماید بنابراین 47 چاره ای جز مخفی شدن ندارد بنابراین به محل اختفای خود می رود تا اوضاع آرامتر شود او در این مدت با دیانا ملاقات می کند و به او پیشنهاد یک نقشه ای حساب شده را می دهد تا برای همیشه از دست سازمان Franchize رهایی یابند، اما 47 با این نقشه مخالفت می کند و این نقشه را نشدی می خواند در همین حین دیانا که می بیند 47 قصد ندارد که از این مخمصه رهایی یابد با تزریق سرنگی او را بیهوش می کند(در اینجا خیانت ظاهری دیانا موجب می شود که اولین بار در این مجموعه پرخاشگری کرده و به او ناسزا بگوید و با فریاد”زن هرزه”! بی هوش بر زمین می افتد)بدن 47 توسط گروه ضربت احاطه می شود و دیانا می گوید مرگ وی اتفاقی بوده و جسد او توسط Alexander Cayne به سازمان Franchize برده می شود.

داستان در اینجا به روزی می رود که قرار است 47 سوزانده شود(در اینجا واقعاً ناراحت می شوید و شاید بعضی ها هم از مرگ این قاتل دوست داشتنی بغض بکنند)اما دلیل سوزاندن او این است که دیگر مغز استخوان وی در اثر تزریق سرنگ آلوده به سم قوی دیگر کاربرد ندارد و بنابراین یکی از افرادی که از مغز استخوان وی می شد کلونهای سالم را به وجود آورد از بین رفته بود و شانس کلن سازی سالم از همگان صلب شده بود.
دیانا در مراسم تشیع جنازه 47 شرکت می کند و اسلحه های سفارشی و مخصوص(Silverballers ) وی را بر روی سینه های او گذاشته و او را می بوسد!و اثر ماتیک بر روی لب های وی باقی می ماند، در حقیقت سمی که دیانا به 47 تزریق کرده بود مرگ جعلی را به همراه داشت که ماتیک پادزهر این سم بود!گفتنی است که این سم نیز برای نجات اسمیت در اوایل بازی نیز استفاده کرده بود.

در اینجا شما دو راه برای به پایان رساندن بازی پیش رو خواهید داشت که اولین پایان آن این است که دست روی دست گذاشته و کاری انجام ندهید و باعث شوید که 47 در کوره های مخصوص سوزاندن جسد انداخته شود و تا ابد خاموش شود!
دومین راه این است که در یک لحظه کلیدهای جهت را به طور متناوب بالا و پایین کرده و باعث شوید که 47 به زندگی باز گردد پس از اینکه شما موجبات بازگشت 47 را باعث شدید 47 برخواسته و تمامی افرادی را که در تشییع جنازه وی شرکت کرده اند را به قتل رسانده و تنها یک نفر را باقی می گذارد که او کسی نیست جز دیانا!که او در آنجا حضور نداشت و به احتمال زیاد او درهای کلیسا را از پشت قفل کرده بود تا تمامی شاهدان ماجرا کشته شوند.
پس از بازگشت مجدد 47 دیانا باری دیگر سازمان سیا را بازگشایی کرده و با دریافت تماس از یک فرد تنها چیزی که خواهید شنید این است که می گوید”شما برترین هستید” و در حقیقت این سازمان به نمایندگی اکثر قدرت های دولتی جهان تبدیل می شود.
اما نگه داشتن این موفقیت نیاز به پیش نیازهایی هم دارد که پیش نیاز آن مأمور47 می باشد که دیانا ردی از او پیدا نمی کند و آخرین باری که دیده شده است در حال گفتگو با یک فردی که لباس چینی به تن داشته می باشد و ممکن است که آن فرد از اعضای Blue Lotus Triad باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا