داستان بازی خدای جنگ: معراج | بازی God of War Ascension

از بین صدها بازی مشهوری که طی نیم قرن گذشته روانه بازار شده‌اند ، کمتر عنوانی همچون خدای جنگ وجود دارد که علاوه میلیون‌ها طرفدار بین‌المللی ، در کشور خودمان طرفداران پر و پاقرص فراوانی دارد. مجموعه ای که به راستی نیازی به معرفی ندارد و هر قسمت آن برای قشر گیمرهای وطنی خاطره ساز بوده. حالا که کریتوس سفری طولانی به سرزمین نورس داشته ، زمان مناسبی است تا به سراغ داستان این مجموعه بریم و به ترتیب حوادثی که بر سر رب‌النوع یونانی آمده را با یکدیگر مرور کنیم. به همین خاطر در اولین قسمت از سری آیتم‌های داستان مجموعه گاد آف وار ، به سراغ خدای جنگ: معراج رفتیم که هر چند هفتمین قسمت از سری God of War است اما از منظر داستانی ، نقطه آغازین این فرنچایز محبوب به شمار می آید.

برای مشاهده داستان بازی در یوتوب کلیک کنید

بر اساس اساطیر یونایی در هنگام پیدایش دنیا ، پیش از تایتان ها و خدایان ، از جنون و خشم برخواسته از جنگ میان  (پرایموردیال) Primordial ها (موجوداتی با طول عمر نامحدود) خواهران Fury پدید آمدند. Fury ها وظیفه داشتند تا افراد گناهکار وخیانتکار را مجازات کنند. هر خواهر ظاهر و توانایی منحصر به فردی داشت . Alecto می توانست به هیولایی دریایی و غول آسا تبدیل شود ، Tisiphone (تیسای فون) قادر بود ققنوسی به نام Daimon (دایمن) را احضار کرده تا به دشمنانش حمله کند و سرانجام Megaera (ماجریا)می‌توانست انگل هایی از داخل بدنش خارج کرده تا به بدن دشمنان چسبیده و با تسخیرشان آنان را به سربازان خود تبدیل کند.

اولین خیانتکار و هدف سه خواهر کسی نبود جز یکی از سه هکاتونکایری به نام Aegaeon.(ایا جیین) هکاتونکایرها غول‌های عظیم الجثه ای هستند که با نام صد دست هم شناخته می شوند.  در این بین Aegaeon. پیمان خونی اش با زئوس را  شکست تا خواهران Fury به سرعت وارد عمل شوند. این سه خواهر پس از تعقیب و سرانجام اسیر کردن Aegaeon ، او را تا مرز جنون شکنجه می کنند.از نظر خواهران ، مرگ برای کسانی که پیمانی خونی را می شکنند بسیار ملاطفانه بود ، پس تصمیم گرفتند تا Aegaeon را تبدیل به نمادی برای عبرت تمام خائنین کنند. به همین جهت خواهران بدن اون را سنگ کرده و با ساختن زندانی درونش آن را به جایگاهی ابدی برای تمام خیانتکاران تبدیل کردند.

خواهران Fury

پس از آن خواهران با  Ares (خدای جنگ اساطیر یونان) هم پیمان شده و تحت حمایت او تبدیل به موجوداتی بی رحم و خشن شدند تا جایی که تصمیم گرفتند در کنار Ares به المپیوس حمله کرده و آنجا را تسخیر کنند. اما برای همچین نقشه ای نیاز به نیروی بیشتری داشتند. نیاز به جنگجویی قوی که برای حمله به المپ ، ارتشی بزرگ  برایشان فراهم کند. به همین منظور ملکه ی Fury ها ، Alecto  با Ares جفت گیری کرده تا نتیجه جنگجویی برتر باشد. اما همه چیز آنطور که انتظار داشتند پیش نرفت ، فرزند آنها Orkos مبارزی که آنها می خواستند نبود ، او حتی با استانداردهای Ares نیز مطابقت نداشت ، در نتیجه از سوی او طرد شد. اما Alecto و باقی خواهران Fury هنوز قابلیت های او را باور داشتند ، پس Orkos را نگهبان پیمان ها کردند.

مدت ها گذشت و سرانجام Ares انچه از یک سرباز برتر میخواست در وجود کریتوس پیدا کرد. پس به منظور دست یافتن به خواسته هایش با او پیمانی خونی بسته و از کریتوس یک ماشین کشتار بی رحم ساخت تا جایی که کار به فریب دادن کریتوس و کشته شدن همسر و فرزندش به دست خود او رسید. در پی اتفاق رخ داده خشم در وجود کریتوس زبانه کشیده و منجر به عهد شکستنش با Ares شد. کریتوس سوگند یاد کرد که دیگر هرگز به Ares خدمت نخواهد کرد. Ares از تصمیم کریتوس خشمگین شده و به خواهران Fury دستور می دهد تا کریتوس را به خاطر خیانتش دستگیر کنند. این نقطه ای بود که خواهران Fury وارد عمل شدند.

پس از دیدن خشونت Ares و خواهران Fury و نقشه ی آنها برای سوء استفاده از کریتوس و سقوط المپ توسط Orkos ، او تصمیم می گیرد تا به کریتوس کمک کرده و مانع اجرای نقشه ی خواهران Fury شود.

Ares

Orkos به صورت مخفیانه به دیدار کریتوس رفته و به او خبر میدهد که برای رهایی از پیمانش با Ares باید راهی Delphi شود. کریتوس راهی Delphi شده و پس از گذشتن از سد Pollux و Castor با پیشگو Aletheia ملاقات می کند.

پیش گو به کریتوس می گوید که تنها راه رهایی کریتوس از پیمانی که بسته این است که خواهران Fury را از بین ببرد. بنابراین کریتوس به منظور پیدا کردن مجسمه ی آپولو و در پی آن خواهران Fury راهی Delos  می شود. در میان راه Alecto با تبدیل شدن به هیولای دریایی سعی میکند با خرد کردن کشتی ها و پرتاب کردن آنها به سوی کریتوس و مجسمه آپولو او را از ادامه ی مسیر باز دارد. کریتوس از سد حملات Alecto گذشته و به راه خود به سمت مجسمه ادامه می دهد. پس از ناموفق بودن یکی از خواهران ، دو خواهر دیگر یعنی Megaera و Tisiphone وارد عمل می شوند. Tisiphone توهمی از اسپارتا ایجاد کرده و با احضار کردن گروهی از اسپارتان ها ، Megaera را در مبارزه با کریتوس یاری می کند. بعد از مبارزه ای طولانی میان کریتوس و اسپارتان ها ، Megaera وارد عمل شده و با  حملات متعدد کریتوس را گیج کرده و در نهایت با حمله ای غافلگیر کننده سعی در خفه کردن اون دارد. اما کریتوس با قطع کردن یکی از دست های او خود را آزاد می کند. با زخمی شدن Megaera ، Tisiphone وارد عمل شده و مبارزه با کریتوس را ادامه می دهد. Tisiphone به کمک Daimon به کریتوس حمله می کند اما موفق نمی شود کاری از پیش ببرد. کریتوس به کمک Blades of chaos او را که زخمی است از مجسمه ی آپولو به پایین پرت می کند ، سپس با حمله به سوی Tisiphone اون را بر لبه ای تیز و فلزی از مجسمه کوبیده و می کشد. سپس Alecto با ظاهر انسانی خود سر رسیده و کریتوس را زمین گیر می کند. اما ناگهان Tisiphone ظاهر شده و معلوم می‌شود که کریتوس در حال مبارزه با توهمی از او بوده و Tisiphone هنوز زنده است. Megaera به بالای مجسمه برگشته و هر سه خواهر مقابل کریتوس قرار می گیرند. به منظور جلوگیری از کمک مجدد Orkos به کریتوس ، سه خواهر ، سرانجام کریتوس و Orkos را دستگیر می کنند. Tisiphone و Megaera ، Orkos و Alecto کریتوس را دستگیر کرده و به سوی زندان Aegeon می‌برند.

سرانجام کریتوس در زندان Aegeon به زنجیر کشیده شده و تحت شکنجه های شدید خواهران Fury قرار می گیرد. پس از مدتها شکنجه ، Megaera مقابل کریتوس به زنجیر کشیده آمده تا انتقام بازوی قطع شده اش را از او بگیرد. Megaera ضربات ممتدی بر صورت کریتوس وارد کرده تا ناگهان بر اثر یکی از این ضربات طوق فلزی دور گردن کریتوس شکسته و بدن او آزاد می شود ، Megaera دستپاچه شده و ضرباتی با شاخک های عنکبوت مانندش به سمت کریتوس روانه می کند. کریتوس ، با زنجیر بسته شده به دستانش یکی از شاخک ها را گرفته و بدین وسیله دستانش را آزاد می کند. سپس با BOC ضربه ای به شکم Megaera وارد کرده و به سوی او حمله ور می شود. بر اثر این حمله هر دو از لبه ی سکویی که بر رویش قرار داشتند به پایین سقوط می کنند.

Orkos

Megaera زخمی و درمانده پا به فرار گذاشته و در حین فرار انگل هایی احضار می کند تا زندانیان حاضر در زندان Aegeon را تبدیل به سربازان خود کرده تا آن ها جلوی کریتوس را بگیرند. تعقیب و گریز تا بازوی Aegeon ادامه می یابد. Megaera باری دیگر انگل هایی وارد پوست Aegeon کرده و این امر باعث می شود تا هیولایی از میان دستان Aegeon پدیدار شود. کریتوس هیولا را شکست داده و تعقیب Megaera را از سر می گیرد. پس از گذر از میان زندان ، کریتوس وارد خانه ای می شود مملو از زنانی که قصد همبستر شدن با او را دارند. در این میان کریتوس متوجه چیزی می شود ، انگشتر همسرش در انگشت یکی زنان قرار دارد. پیش تر Orkos نشانه ای برای کریتوس مشخص کرده بود که بتواند توهمات Tisiphone را از واقعیت تشخیص دهد ، این نشانه چیزی نبود جز انگشتر لیساندرا ، همسرش. با دیدن این نشانه کریتوس متوجه وهم بودن فضای موجود شده و به Tisiphone حمله می کند که باعث شکسته شدن توهم می شود. در این حین Megaera از فرصت استفاده کرده و با حمله به کریتوس ، مبارزه را به خارج از خانه می برد. اینبار Megaera وارد چشم Aegeon شده و با آزاد کردن انگل ها به داخل صورت Aegeon ، او را در اختیار گرفته و مبارزه را برای کریتوس سخت تر میکند. کریتوس از حملات Aegeon گریخته و خود را به Megaera میرساند و با فرو کردن شمشیرش در سینه ی او ، Megaera را از بین میبرد. با از بین رفتن Megaera ، کریتوس سنگ طلسم Uroborus را پس می گیرد که به او در مهار کردن زمان کمک می کند.

کریتوس در جست و جوی دو خواهر دیگر به راهش ادامه می دهد تا ناگهان وارد معبد پادشاه اسپارتا می شود. پادشاه کریتوس را به خاطر تمام کارهایی که برای اسپارتا انجام داده تحسین می کند ، در میان مکالمه ی میان آن دو ، کریتوس مجدد متوجه انگشتر همسرش در انگشت پادشاه می شود. توهمی دیگر. کریتوس به پادشاه حمله کرده و توهم Tisiphone دوباره شکسته می شود. Tisiphone می گریزد اما کریتوس باز هم موفق به پیدا کردن او می شود. Tisiphone توسط ققنوسش به کریتوس حمله کرده اما موفق نمی شود. کریتوس سنگ پیمان Orkos  را از درون پرنده بیرون می کشد. Tisiphone باز هم گریخته و وارد تالار Alecto می شود. کریتوس هم به دنبال او رفته ، اما وقتی وارد تالار می شود خود را درون خانه اش می یابد. دخترش کلایوپی را می بیند که در تخت خود خوابیده و همسرش لیساندرا که منتظر اوست. کریتوس نزد لیساندرا می رود که ناگهان متوجه می شود درون توهمی دیگر اسیر شده است. Alecto به شکل واقعی خود بازگشته و خطاب به کریتوس می گوید که اگر برده ی Ares باقی بماند ، آنها تا ابد توهم همسرش را برای او مهیا کرده و او را تا ابد خوشحال خواهند ساخت. کریتوس پیشنهاد او را رد می کند و آماده ی حمله می شود اما در این حین متوجه چشمان حقیقت که نزد Alecto است می شود. کریتوس با کمک  سنگ پیمان Orkos ، Alecto را فریب داده و چشمان حقیقت را از او می رباید . با اینکار خشم Alecto برانگیخته شده و دو خواهر آماده ی نبرد با کریتوس می شوند تا یکبار برای همیشه کار او را تمام کنند.

Sparta King

Tisiphone توهمی از گردابی عظیم درون تالار ایجاد کرده و Alecto به شکل هیولای دریایی خود تبدیل می شود تا کریتوس را از بین ببرد. بعد از نبردی طولانی ، کریتوس توسط کشتی ای که در گرداب گیر افتاده ، Alecto را به دام انداخته و با در اختیار گرفتن زمان به کمک سنگ طلسم Uroborus خود را به سر Alecto رسانده و به وسیله ی BOC جمجمه ی او را می شکافد.

توهم از بین رفته و Alecto به فرم انسانی خود باز می گردد. در حالی که کریتوس به سمت Alecto می رود تا کار او را تمام کند Tisiphone به همراه ققنوسش مداخله کرده و به کریتوس حمله می کنند. کریتوس با استفاده از چشمان حقیقت ققنوس را از بین می برد ، سپس به سوی Tisiphone حمله کرده و با مشت و لگد ضربات متعددی به او وارد می آورد.

Tisiphone به فرم های مختلفی از جمله پادشاه اسپارتا و حتی خود کریتوس در می آید اما کریتوس اعتنایی نکرده و به ضربات خود ادامه می دهد. در پایان کریتوس گلوی Tisiphone را گرفته و سعی در خفه کردن او دارد که Tisiphone خود را به لیساندرا تبدیل می کند. اما کریتوس متوجه توهم ایجاد شده می شود و گردن Tisiphone را در آخرین تبدیلش به پیش گوی دهکده ، می شکند. سرانجام کریتوس شمشیر هایش را کشیده و در بدن Alecto ، آخرین خواهر باقیمانده، فرو میکند. Alecto در لحظات پایانی عمرش به کریتوس می گوید که کابوس های او با کشتنش پایان نخواهند یافت. کریتوس اعتنایی نکرده و Alecto را از بین می برد. با مرگ هرسه خواهر ، تالار فرو ریخته و دوران قضاوت خواهران Fury به پایان می رسد.

کریتوس به خانه اش در اسپارتا بازگشته و در انجا Orkos را ملاقات می کند. Orkos به کریتوس می گوید که خواهران Fury پیش از نابودیشان ، او را به عنوان حافظ پیمان کریتوس قرار داده اند و اگر کریتوس خواهان آزادیست باید Orkos را بکشد. در ابتدا کریتوس این خواسته ی Orkos را رد کرده و به او می گوید که دیگر خواهان ریخته شدن خون بیگناهی نیست. اما Orkos از کریتوس درخواست میکند که مرگی با افتخار نصیب او کند.  کریتوس به ناچار خواسته ی او را قبول کرده و با فرو کردن شمشیر درون شکم Orkos او را به خواسته اش می رساند.

با مرگ Orkos ، سرانجام کریتوس از پیمانش با Ares و خواهران Fury آزاد می شود. اما خاطرات تلخ و کابوس های مرگ همسر و فرزند کریتوس که پیش از این در پس پیمانش مخفی شده بودند باز می گردد.در پی بازگشت غم و اندوه خانواده اش ، کریتوس خانه اش را به همراه جسد Orkos به آتش کشیده و از انجا دور می شود.

نویسنده: احسان باقری

خروج از نسخه موبایل