همه چیز از یک روز سرد بارانی آغاز شد. جیسون رابین (Jason Rubin) و اندی گوین (Andy Gavin)، دو تن از دانشآموزین خوشفکر کالج خود که به تازگی به یادگیری زبان برنامه نویسی C++ مشغول شده بودند به رویای مشترکی رسیدند: ساخت یک بازی رایانهای!. اگرچه در آن روزها تغریبا همه نوجوانهای هم سن و سال جیسون و اندی حداقل روزی یکبار تصمیم به ساخت یک بازی رایانهای گرفته و رویای مشترک آنها چندان هم ایده نو و خلاقانهای به شمار نمیآمد اما نکتهای وجود داشت که این تصمیم را از باقی تصمیمات مشابه متمایز میکرد، چرا که جیسون و اندی دارای گنجینهای به نام “استعداد ناب و پشتکار” بودند که متاسفانه اکثر همسالان خود از داشتن آن بیبحره بودند!. به این ترتیب گفت و گوی آن دو از یک گپ دوستانه درباری آب و هوا به ساخت یک بازی رایانهای منجر شد و از آن تاریخ به بعد این ایده به رویای مشترک آن دو در خواب و بیداری تبدیل شد.
اگرچه جیسون و اندی بخوبی در وجود خود تواناییهای لازمه برای عملی کردن هدف بزرگ خود را میدیدند اما واقعا برای ساخت یک بازی تنها داشتن استعداد کافی نبود، آن دو پیش از هرچیزی نیاز به یافتن یک اسپانسر مالی مناسب بودند تا با کمک سرمایه آنها به ایدههای خود تصور حقیق بخشند. یک شرکت مناسب که بتواند علاوهبر سرمایه لازم نیروی متخصص مورد نیازشان را نیز در اختیار آنها قرار دهد. پس چه گزینهای بهتر از تاسیس یک شرکت؟
فکرهای جدید در سر این دو مغز جوان در حال شکل گیری بود. آنها می توانستند با تاسیس یک شرکت همزمان به ساخت برنامه و بازی برای سیستم Apple مشغول شده و کسب درآمد کنند. به این ترتیب در سال 1986 شرکت کوچک Jam Software با هدف تولید نرمافزار و بازی برای سیستم Apple توسط جیسون و اندی تاسیس شد. این دو کارمند جوان و تازه کار پس از تثبیت جای خود در شرکت به سرعت مشغول کار بر روی اولین پروژه خود شدند، یک عنوان بسیار شخصی و کوچک با نام Math Jam که برای سیستم Apple II ساخته شده بود.
یک تئوری بسیار معروف میگوید همه انسانها به طور کلی کمی احمق هستند و این درجه از احمقی در انسانهای مختلف متغییر است. شاید بتوان گفت اندی گوین با تمام هوش و استعداد ذاتی خود شاهد موثقی بر این مدعا است.
پس از پایان کار ساخت اولین پروژه این تیم دونفره جوان به سرعت ساخت دومین بازی خود با نام Sking را نیز به پایان بردند اما پس از پایان کار اندی به طور کاملا اشتباهی یک فایل خراب و اشتباهی را بر روی تنها نسخه از کار و پروژه خود کپی کرده و عملا تمام تلاش خود و جیسون را در عرض چند ثانیه به دست نیستی سپرد!. هرچند طبق گفته خودش جیسون در آن لحظه دوست داشت اندی را نیز با بازی مرحوم خود همراه سازد اما با تلاشی مضاعف دوباره دست به کار شده و با توجه به تجربههایی که در طی ساخت Sking کسب کرده بود در یک تعطیلی آخر هفته خسته کننده دست به خلق عناونی جدید با نام Ski Crazed زد.
بازی جدید جیسون تغریبا یک بازی کامل و بینقص بود البته در صورتی که میتوانستید از سرعت بسیار پایین آن چشم پوشی کنید. هرچند خود جیسون به خوبی میتوانست یک دور مسابقه 1 ساعته را بدون بر زبان آوردن هیچ گونه شکایتی به اتمام رساند اما اندی که صبر و حوصلهاش به اندازه او نبود به جان این بازی افتاده و با ایجاد تغییرات ساختاری فراوان در هسته برنامه بازی سرعت آن را بهبود بخشیده و به یک عنوان قابل بازی برای عموم گیمرها تبدیل کرد. البته باید عنوان کرد این امر کار چندان سادهای نیز نبود چرا که مجبور بود در تمام طول کار شوخیهای پرتعداد جیسون نظیر: “یه وقت اشتباهی یه چیز دیگه رو روش کپی نکنی!” تحمل کند!.
هرچند SC دومین بازی ساخته شده توسط جیسون و اندی به شمار می رفت اما اولین بازی آنها بود که علاوهبر خودشان فرد دیگری نیز از آن خوشش آمده و حاضر بود برای آن پول پرداخت کند!. شرکت Baudville که از ایدههای نهفته در پشت این بازی بسیار خوشش آمده بود در ازای مبلق 250 دلار امتیاز این عنوان را خریده و نسخه پولیش شده آن را در سال 1986 برای سیستم Apple II منتشر ساخت.
جیسون و اندی که از موفقیت کوچک خود بسیار راضی و خوشنود شده بودند با روحیهای مضاعف دست به کار شده و بر روی ساخت بازی بعدی خود مشغول شدند. یک پروژه بسیار بزرگ و البته جاه طلبانهتر که نیازمند صرف وقت و کار بسیار بیشتری بود. به این ترتیب پس از مدتهای تلاش عنوان بعدی آنها با نام Dream Zone برای سیستم Apple IIGS منتشر شد. عنوانی در سبک Adventure که با استانداردهای آن زمان دست کمی از یک شاهکار کوچک نداشت. شدت موفقیت و تقاضا برای این بازی تا به حدی بود که در همان سال DZ برای کنسول Atari ST و همچنین Amiga و PC نیز پورت و منتشر شد.
هرچند Dream Zone از نظر تجاری عنوان موفقی برای شرکت JS به شمار میرفت اما مهمتر از آن نقشی بود که در شناساندن این دو استعداد جوان به ناشرین بزرگ ایفا میکرد. شرکت Electronic Arts که برای گسترش فعالیتها و تبدیل خود به یک غول نرمافزاری (چیزی که اکنون شاهد آن هستیم) به دنبال یافتن استعدادهای جوان بود به خوبی از آینده درخشانی که در انتظار این دونفر بود مطلع شده و به عنوان ناشر عنوان بعدی این شرکت اعلام آمادگی کرد. و اینگونه بود که عنوان Keef the Thief نزدیک یک سال پس از عرضه DZ ساخته و توسط شرکت EA برای سیستمهای Apple IIGS, Amiga و PC منتشر شد.
همکاری با شرکت بزرگی چون EA و ساخت عناوین باکیفیت نظیر KtT برابر با یک چیز بود: شهرت و موفقیت روز افزون. شرکت JS دیگر یک تیم دونفره نبود، اکنون دیگر دوستان جیسون و اندی نیز به آنها پیوسته بودند. تیم جدید JS احتیاجی به یک شروع مجدد داشت. تیم جدید، فرصتهای جدید و یک نام جدید! بله این دوستان که به سگهای بازیگوش معروف بودند احتیاج به یک نام جدید داشتند و اصلا چه نامی بهتر از Naughty Dog؟ به این ترتیب شرکت JS برای شروعی مجدد و نیز حل یک سری از مشکلات حقوقی که با شرکت Baudville پیدا کرده بود نام خود را به Naughty Dog تغییر داد و به این ترتیب با آغاز دهه 90 میلادی یکی از بهترین و خوش ذوقترین شرکتهای بازی سازی جهان متولد شد.
تیم ND پس از تولد جدید خود بار دیگر با همکاری EA دست به خلق یک عنوان جدید زده و به این ترتیب در سال 1991 اولین عنوان شرکت ND با نام Ring of Power برای کنسول Mega Drive منتشر شد. پس از موفقیت RoP تیم ND مقدمات ساخت عنوان بعدی خود را فراهم آورد. در واقع آنها قصد داشتند ایده جدید خود را به مسوولین شرکت Universal Interactive Studios (اکنون این شرکت با نام جدید Vivendi Games فعالیت میکند) نمایش داده و در صورت موافقت آنها اقدام به ساخت بازی جدید خود نمایند اما مساله اصلی این بود که از نظر جیسون اگر آنها به دفتر رییس شرکت UIS رفته و میگفتند: “سلام. چطوره شما پول و نیروهاتون را در اختیار ما قرار بدید تا ما یه بازی خیلی خوب براتون بسازیم؟” در خوشبینانهترین حالت ممکن به در خروج راهنمایی میشدند، به همین دلیل به طور کاملا مستقل شروع به طراحی بازی جدید خود با نام Way of the Warrior کرده و پس از اتمام بازی جدید خود را برای نمایش نزد آقای مارک کرنی (Mark Cerny)، رییس UIS بردند.
آقای کرنی که خود یکی از ستونهای اصلی ساخت عنوان فوق محبوب Sonic the Hedgehog 2 بوده و به خوبی استعدادهای نهفته در این تیم جوان را تشخیص داده بود علاوهبر پذیرش طرح WotW این تیم جوان را تشویق به ساخت یه سری بازی پلتفرمر سه بعدی کرده و مسیر تازهای را در پیش پای آنها گشود. جیسون و اندی که اکنون دیگر تبدیل به آقای رابین و گوین شده بودند به خوبی از شانسی که به در خانه آنها آمده بود استقبال کرده و با فراخواندن تمامی استعدادهای خویش شروع به خلق بازی جدید خود کردند.
آنها قصد داشتند یک عنوان پلتفرمر به سبک سری محبوب Sonic منتها به صورت سه بعدی ساخته و برای همیشه بازیهای پلتفرمر سه بعدی را به سطح جدید از استانداردها ارتقا بخشند. این ایده چنان در شرکت پیچیده و جا افتاده بود که کارمندان شرکت به شوخی بر روی پروژه جدید خود نام رمز “Sonic’s Ass Game” را نهاده بودند!. اولین مشکلی که در سر راه این شرکت قرار داشت بزرگی بیش از اندازه این پروژه بود به طوری که تیم فعلی آنها به تنهایی قادر به پیشبرد آن نبودند. به همین دلیل شرکت ND شروع به استخدام نیروهای متخصص مختلف کرده و پس از جذب نیروهای مورد نیاز در گام اول اصلی ترین ابزار مورد نیاز خود یعنی موتور بازی را که “Goal Oriented Object LISP” نام داشت طراحی و آماده نمودند.
پس از آماده سازی پایه اصلی کار نوبت به سختترین بخش پروژه رسیده بود، انتخاب و طراحی شخصیت اصلی بازی. تیم ND به خوبی میدانست برای موفقیت بازی خود احتیاج به خلق یک شخصیت جدید و دوست داشتنی خواهد داشت که بتواند همانند خارپشت آبی رنگ Sega قلب مخاطبین خود را تسخیر کند. از این رو دو تن از بهترین طراحان شخصیتهای کارتونی یعنی آقایان کارلز زمبیلاس (Charles Zembillas) و جو پیرسون ((Joe Pearson به تیم ND پیوستند. پس از ماهها تلاش و تحقیق بالاخره کار طراحی شخصیت اصلی بازی به پایان رسید، یک Bandicoot! موجودی دوست داشتنی که شبیه به روباه و موش بود!.
در آن دوران شرکت Sony نیز با کنسول جدید خود Playstation به رقابت تغریبا یک طرفه میان دو شرکت Nintendo و Sega پیوسته و به بلای جان آن دو تبدیل شده بود. شرکت Sony که به خوبی نشان داده بود در شکار استعدادهای جوان بینقص عمل میکند به خوبی از فرصت استفاده کرده و به عنوان ناشر وظیفه انتشار عنوان جدید شرکت ND را بر عهده گرفت. و به این ترتیب پس از 14 ماه تلاش مداوم عنوان جدید این شرکت با نام کامل Crash Bandicoot توسط شرکت Sony Computer Entertainment در جریان E3 سال 1996 به معرض دید عموم قرار گرفت. عنوانی که بعدها به یکی از بزرگ و پرفروشترین عناوین کنسول PS تبدیل شده و توانست با درخشش خود نام شرکت ND را به عنوان سلطان بیچون و چرای سبک Platformer بر سر زبانها اندازد.
Crash Bandicoot از بسیاری از جهات الهام گرفته شده از Sonic و کپی سه بعدی آن بود. شخصیت اصلی این بازی یعنی Crash یک بندیکیوت تغریبا احمق و فوقالعاده دوست داشتنی بود که همانند سونیک برای برای جلوگیری از توتئههای یک دکتر دیوانه و دست و پا چلفتی به نام Cortex وارد عمل میشد. کرش همانند سونیک میتوانست یا با کمک چرخیدن و یا پریدن بر روی سر دشمنان آنها را از سر راه خود بردارد. حلقههای طلایی آن اثر نیز جای خود را به سیبهای رنگارنگ داده بودند. اگرچه بسیاری از ایدههای اولیه این بازی الهام گرفته شده از سری Sonic بود اما ND با مهارت و خلاقیت خود چنان این ایدهها را در یک بازی سه بعدی پیاده سازی کرده بود که Team Sonic حتی تا به امروز نیز موفق به عملی کردن آن نشده است! (از مهمترین تغییراتی که تیم ND در تبدیل ایدههای Sonic از یک بازی دو بعدی به سه بعدی ایجاد کرد تغییر چرخش عمودی سونیک به یک چرخش افقی بود).
Crash با سرعتی باورنکردنی به یکی از محبوبترین شخصیتهای کنسولهای خانگی تبدیل شده و به خوبی نشان داد Sony در انتخاب خود و تبلیغات فراوانی که برای این بازی انجام داده بود اشتباه نکرده است. شدت محبوبیت Crash تا به اندازهای بود که عملا این شخصیت به Mascot (شخصیتی که معرف یک برند خاص باشد، همانند Mario که معرف شرکت Nintendo و یا Sonic که معرف شرکت Sega است) کنسول PS تبدیل شده و تا مدتها عموم گیمرها این کنسول را با این شخصیت میشناختند.
پس از موفقیت کمنظیر Crash Bandicoot بار دیگر ND دست به کار شده و همانطور که از قبل پیش بینی شده بود شمارههای دوم و سوم این عنوان را نیز ساخته و خلق عناوین درخشان دیگری را نیز به کارنامه درخشان و پرافتخار خود افزود. پس از موفقیت مثال زدنی Crash Bandicoot 3: Warped شرکت ND نیز در حرکتی همانند Mario Kart به سوی بازیهای Racing روی آورده و به این ترتیب عنوان Crash Team Racing را در سال 1999 برای کنسول PS منتشر ساخت.
پس از اتمام دوران کنسولهای 64 بیتی شرکت Sony که به خوبی میدانست برای ادامه این روند موفقیت و رو به رشدی که با کنسول PS آغاز کرده است در نسل بعد نیز احتیاج به عناوین باکیفیت متعدد نظیر سری Crash احتیاج خواهد داشت دست به کار شده و با خرید این شرکت نام این استدیو و بازیسازان ماهراش را نیز به لیست شرکتهای بازیسازی داخلی خود افزود. به این ترتیب شرکت Naughty Dog در سال 2001 برای همیشه به یکی از زیرمجموعههای شرکت Sony تبدیل شده و با حمایت همه جانبه و قدرتمند این شرکت شروع به ساخت عنوان بعدی خود برای کنسول آینده این شرکت یعنی Playstation 2 کرد.
تیم ND که اکنون دیگر به یک شرکت بسیار ماهر و چیره دست تبدیل شده بود به خوبی میدانست برای ادامه روند موفقیتهای خود باز هم به خلق یک شخصیت جدید دوست داشتنی احتیاج دارد (لازم به ذکر است که پس از پیوستن ND به Sony امتیاز بازی Crash Bandicoot در اختیار شرکت UIS ماند)، شخصیتی که همانند Crash بتواند با مخاطبین خود ارتباط برقرار کرده و به نماد کنسول PS2 تبدیل شود. پس بازهم وقت گرفتن نیروهای جدید بود و چه کسی بهتر از آقای هیروکازو یائوهارا (Hirokazu Yauhara)، یکی از سه مغز متفکر پروژه Sonic the Hedgehog؟
ND قصد داشت باردیگر دست به خلق یک شخصیت جدید زند اما اینبار با روندی کاملا متفاوت نسبت به گذشته. درواقع طراحان ND دوست داشتند اینبار با طراحی شخصیتی انسانیتر طیف وسیعتری از گیمرها را مجذوب بازی خود کنند. از سوی دیگر اینکار از شبیه شدن بازی جدید آنها به سری Crash و درجا زدند جلوگیری میکرد.
و به این ترتیب در سال 2001 اولین بازی شرکت ND به عنوان یکی از زیر مجموعههای شرکت Sony با نام Jack & Daxter: The Precursor Legacy برای کنسول PS2 منتشر شد. بله، بار دیگر جادوگران چیره دست ND موفق به خلق یک عنوان Platformer بسیار زیبا شده بودند، عنوانی که با شمارههای بعدی خود توانست به یکی از موفقترین عناوین کنسول PS2 تبدیل و بار دیگر نبوق این شرکت در خلق عناوین جدید را بر همگان به اسباط رساند. همزمان با پایان ساخت Jack III در سال 2004 آقای جیسون رابین، یکی از موسسین و رییس شرکت ND پس از سالهای تلاش بیوقفه این استدیو را ترک کرده تا بر روی پروژه خود Iron and the Maiden شروع به کار کند.
پس از انتشار Jack III همانند سنت گذشته ND شماره بعدی سری Jack را با نام Jack X: Combat Racing که همانند Crash Team Racing یک عنوان در سبک Racing بود منتشر ساخت.
پس از اتمام دوران کنسولهای نسل ششم خوانگی شرکت ND که اکنون به همراه Santa Monica و Team ICO به یکی از سه استدیو برتر شرکت Sony تبدیل شده بود به عنوان سردمداران نسل آینده کنسولهای خانگی مشغول کار بر روی عنوان جدید خود برای کنسول Playstation 3 شد.
شرکت Sony برای نمایش قابلیتهای کنسول قدرتمند جدیدش بیشتر از هر چیزی احتیاج به عنوانی داشت که بتوانند به زیبایی هرچه تمام قدرت کنسول PS3 را به رخ رقیبان خود کشد و برای تحقق این امر چه گزینهای بهتر از شرکت کهنه کار ND وجود داشت؟ این شرکت در گذشته به خوبی اسباط کرده بود در خلق عناوین و شخصیتهای جدید برای کنسولهای شرکت Sony تبحر داشته و در این زمینه بیرقیب خواهد بود. از این رو شرکت Sony با اختصاص بودجهای مناسب شرایط را برای خلق یک شاهکار دیگر از سوی ND فراهم آورد.
باز هم پروژه جدید، شخصیت جدید و اعضای جدید!. ND قصد داشت اینبار جاه طلبانهترین بازی تمام عمر کاری خود را بسازد، یک عنوان جدید با شخصیتهای نو و متفاوت، شخصیتهای کاملا انسانی!. درواقع اعضای ND که به خوبی از اهمیت پروژه جدید خود باخبر بودند قصد داشتند اینبار دست به خلق عنوانی زنند که از همه نظر برترین باشد، از همه نظر…
اینگونه بود که در سال 2007 عنوان جدید تیم Naughty Dog با نام عجیب Uncharted: Drake’s Fortune برای هیولای شش کیلویی شرکت Sony یعنی کنسول قدرتمند PS3 معرفی شد. جادوگران استثنایی ND باردیگر معجره آفریدند، DF نتنها معرف شخصیت جدید و دوست داشتنی به نام نیتان (Nathan) بود بلکه از نظر گرافیکی نیز عنوانی بود که عملا هیچ از یک از بازیهای منتشر شده تا به آن روز توانایی رقابت با آن را نداشتند!.
Drake’s Fortune روایتگر داستان ماجراجویی جوان به نام نیتان بود که به همراه دوستان خود سالی (Sully) و النا (Elena) برای رسیدن به گنجینه جد معروف خود فرانسیس دریک به اعماق سیاهترین معابد و مقابر پا گزاشته و با خطرناکترین وقایع ممکن روبرو میشد. صبر کنید، صبر کنید! داستان خیلی جدی شد نه؟ داستان و شخصیتهای DF آنچنان هم که باید جدی و خطرناک نیستند! در واقع میتوان گفت نیتان یک ماجراجوی بسیار شوخ طبع است که حتی در بدترین شرایط نیز حس شوخ طبیعی خویش را از دست نخواهد داد!. همانطور که انتظار میرفت Uncharted: Drake’s Fortune نیز به سرعت به یکی از بهترین عناوین کنسول PS3 و سبک Action تبدیل شده و بار دیگر شخصیت این عناون یعنی نیتان به عنوان معرف کنسول PS3 شناخته شد.
پس از موفقیت و محبوبیت فوقالعاده DF در شرایطی که همه منتظر بودند خبری از شماره جدید سری Jack & Daxter شود ND به همراه شرکت Sony در کمال تعجب در شرایطی که یک سال از عرضه شماره نخست بازی نمیگذشت پرده از شماره بعدی عنوان Uncharted با نام Uncharted 2: Among Thieves برداشتند!. نکتهای که معرفی شماره دوم این عنوان را غیره منتظره میکرد معرفی شماره بعدی این عنوان نبود چرا که وجود نام Drake’s Fortune در انتهای نام شماره اول بازی و نیز سابقه این شرکت به خوبی نشان دهنده سریالی بودن این عنوان بود اما هیچ کس انتظار دیدن این عنوان با این فاصله زمانی اندک را نداشت.
DF علیرغم تمام نقاط ضعفی که داشت از هر نظر عنوان تقریبا کاملی به شمار میآمد، به طوری که این علامت سوال بزرگ در ذهن عموم گیمرها و منتقدین شکل گرفته بود که ND قصد دارد با AT چه چیز جدیدی نشان دهد؟. هرچند هیچ کس به نبوغ جادوگران ND شک نداشت اما تمامی نگاهها به سوی AT با کمی شک همراه بود تا اینکه بالاخره Sony در جریان E3 سال 2009 به معرفی کامل AT پرداخت. شاید خوشبینانهترین طرفداران شرکت Sony و ND نیز انتظار دیدن چنین چیزی را نداشتند!. ND موفق به خلق اثری شده بود که از همه لحاظ عنوان قبلی خود را با فاصلهای بسیار زیاد پشت سر میگذشت! نقاشان ND چنان رنگها را در اثر جدید خود به بازی گرفته بودند که حتی مغرضانهترین چشمها نیز پس از دیدن آن قادر به گرفتن هیچ ایرادی نبود!.
پس از انتشار Uncharted 2: Among Thieves همانطور که انتظار میرفت این عنوان توانست همه جوایز مختلف، از برترین بازی سال 2009 تا برترین گرافیک کنسولی و بهترین داستان و … را درو کرده و در این زمینه رکورد جدید را برای سازندگان استثنایی خود به ارمغان آورد. این عنوان قدرت ND را تا به جایی به تصویر میکشید که بسیاری از شرکتها نظیر Buinge (سازنده سری بینظیر Halo) نیز در مقابل هنر آنها سر تعظیم فرود آورده و زبان به تحسین آنها گشود!.
در حال حاضر باردیگر این جادوگران خستگی ناپذیر پس از استراحتی کوتاه بعد از اتمام پروژه AT بار دیگر مشغول کار بر روی عنوان جدید خود هستند. حال این پروژه بالاخره پس از سالها انتظار و دوری شماره جدیدی از سری Jack & Daxter است یا بار دیگر شماره جدیدی از سری Uncharted معرفی خواهد شد کسی نمیداند. شاید این شرکت بار دیگر دست به خلق یک عنوان جدید زند یا همانند سنت گذشته خود Uncharted Team Racing(!) را نیز روانه بازار کند اما چیزی که قابل توجه میباشد این است که به طور حتم این شرکت بار دیگر با عنوان بعدی خود گیمرها را غافل گیر کرده و دست به خلق عنوانی خواهد زد که بدون شک همانند گذشته با کیفیت بسیار بالا و استثنایی خود تمام بازیها را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.
ND جزو معدود شرکتهای بازیسازی است که همیشه بدنبال تجربهای نو و خلق چیزی متفاوت است. طراحان این شرکت همیشه از درجا زدن بر روی یک ایده خاص و موفق بیزار بوده و با ساخت عناوین مختلف باکیفیت به خوبی نشان دادهاند که موفقیت آنها به هیچ عنوان شانسی و یا اتفاقی نبوده و وابسته به نبوغ و خلاقیت محض و ظاهرا تمام نشدنی آنها است. بیشک ND را میتوان در ردیف شرکتهای بازیسازی قرار داد که چرخ این صنعت را به پیش خواهند برد. ND را به راحتی میتوان یکی از برگهای برنده شرکت Sony و از مهمترین عوامل موفقیت آن دانست که همیشه با خلق عناوین مختلف طیف وسیعی از گیمرها را به خانواده بزرگ Playstation ملحق کرده است.
,Naughty Dog از گذشته تا به امروز,Naughty Dog از گذشته تا به امروز,شاید شما نیز همانند من خاطرات شیرین فراموش نشدنییتان با آن روباه (البته به عبارت صحیحتر بندیکیوت!) پخمه و احمق که با پوتینهای سیاه رنگ خود بر سر و کول دشمنان کوبیده و با یک چرخش سریع آنها را به در و دیوار پرت میکرد به یاد دارید. بله درست حدس زدهاید منظورم همان Crash سیب جمع کن معروف است!. شخصیتی که ناخودآگاه بخشی از دوران کودکی بسیاری از گیمرهای ایرانی را شکل میدهد.
اما جک و دکستر، این دو دوست جدا نشدنی عجیب و غریب ما چطور؟ شاید این دو دوست دوست داشتنی برای گیمرهای تازهکارتر کمی آشناتر به نظر برسد. اما چرا راه دور برویم؟ اکنون دیگر کدام گیمری وجود دارد که آوازه نام بزرگترین دزد و کاشف عاشق پیشه دنیا یعنی نیتان را نشنیده باشد؟
بله، هر کدام از ما قطعا در طول دوران گیمر بودن خود حداقل با یکی از این شخصیتها از نزدیک ارتباط برقرا کرده و برای مدتها با خندههای آنها خندیده و در غم و اندوهشان شریک بودهایم. اما راز این جذابیت و محبوبیت در چیست که پس از گذشت چندین و چند سال و تولد هزاران شخصیت رنگارنگ جدید کماکان این دوستان قدیمی در ذهن و قلب ما جایگاه ویژه خود را از دست ندادهاند؟ شاید بهتر باشد پاسخ این سوال را در خلاقیت و جادوی رنگ و تصویر جادوگران نقاش شرکت کهنه کار Naughty Dog بررسی کنیم. پس با ما همراه باشید.