موسیقی تنها یک ابزار برای پیشبرد زندگی بشریت نیست؛ موسیقی لحظات کوچک گم شده در سلول های زندگی هیچکدام از انسان های این گیتی نیست؛ موسیقی خود معنای زندگی است و هنری است که بیش از سایر هنرهای بشر ریشه در فرهنگ و آیین یک سرزمین دارد. موسیقی را می توان یک زبان واحد دانست، زبانی که در عین حال که همه آن را درک می کنند، به نحوی پیوند دهنده میان انسان های دنیاست که شاید در سایر جهات با هم غریبه باشند. موسیقی به عنوان یک هنر، حال جای به خصوصی در زندگی هر انسانی دارد. شاید به جرات بتوان گفت هیچکس از موسیقی بیزار نیست و هیچکس در این دنیا نیست که علاقه ای به موسیقی نداشته باشد. همین گواه بر اهمیت موسیقی در زندگی انسان و حتی در موفقیت ها و روحیات او دارد. اگر بخواهیم وارد حیطه موسیقی شویم در میان هزاران هزار ملودی و قطعه های به یاد ماندنی گم خواهیم شد اما هدف این مقاله بررسی موسیقی در بازی های رایانه ای، تاثیرات آن و سرگذشت ورود موسیقی به روح بازی های رایانه ای است. با ما باشید.
وقتی در آعاز دهه 1970 بازی های رایانه ای به عنوان یک سرگرمی شناخته شد، موسیقی در اوج بود، در اوج با هنرمندانی که شاید دیگر به خود نخواهد دید. شاید نام گروهی مانند Pink Floyd برای اثبات این حقیقت کافی باشد. اگر چه در این دهه موسیقی در اوج قرار داشت اما بازی های رایانه ای مانند کودکی نوپا نیازمند حمایت بود تا به حرکت خود ادامه دهد. در آغاز استفاده از موسیقی در بازی هایی مانند Pac-Man به ملودی هایی ختم می شد که میان مراحل یا در زمان های خاصی پخش می شد اما با گذر زمان و رخنه تکنولوژی در زندگی انسان و پیدایش روز افزون سخت افزار های قدرتمند موسیقی کم کم وارد بازی های رایانه ای شد. موسیقی و پیوند آن با بازی های رایانه ای آن چنان به سرعت پیشرفت کرد که حتی دنیای موسیقی را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. موسیقی کم کم در بازی های رایانه رشد کرد. از ملودی های بسیار کم که با بالا و پایین شدن فرکانس صدا شکل می گرفت تا تزریق به مرور موسیقی های پلوفونیک و حال نیز استدیو های عظیم و هزاران هنرمند و موسیقیدان که به صورت تخصصی فقط بر روی موسیقی های بازی های رایانه ای فعالیت می کنند. گروه های بزرگ موزیک دنیا کم کم رو به ساخت موزیک های متن بازی های رایانه کردند. گرچه تعداد بازی هایی که موسیقی زیبا آن ها را سرآمد کرده است بی شمار باشد اما همواره سری Halo و Metal Gear Solid با به کارگیری موسیقیدان های بزرگ و شهیر معاصر به روح بازی خود عنصری را تزریق کردند که سبب هر چه زیباتر شدن محصولی شده است که حال هر یک از آن ها را بزرگ ترین سری های بازی های رایانه ای می دانند. گروه معرفی مانند Breaking Benjamin برای Halo 2 اقدام به ساخت موسیقی متن کردند و یا صد ها گروه موسیقی که آمار آن ها از شمارش خارج شده است و در مبحث این مقاله نمی گنجد. این بیانگر اهمیت و تاثیر این هنر روی سرگرمی است که حالا به جرات می توان آن را سرگرمی اول بشر دانست.
اما بخش عمده این مقاله و هدف من از به تحریر درآوردن آن تحلیل پیوند موسیقی و بازی های رایانه ای و تاثیرات آن روی بازیکن و در مرحله اول تعریف موسیقی است. تعریف یک هنر شاید در نگاه اول ساده و بدون هیچ پیچ و خمی باشد ولی در عمل هزاران حرف و تحلیل را در خود دارد. تمام هنرهای خلق شده توسط بشر بیانگر احساسات هنرمند هستند،.هنر،روح هنرمند است که به بوم نقاشی یا تارهای ساز جان می دهد. موسیقی بیان احساسات به وسیله آواها، صدا ها و ریتم هایی است که شنونده را منقلب کند. این روح هنرمند است که با ترکیب خوش آیند نت ها و زبان موسیقی انقلابی در جان شنونده برپا می کند. موسیقی و تاثیر آن در بازی های رایانه ای چیزی کمتر از جلوه های بصری، داستان و حتی گیم پلی ندارد. اکنون منتقدین موسیقی و صداگذاری را یکی از بنیان اصلی بازی های رایانه ای می دانند و نگاه ویژه ای به آن دارند. پیوند موسیقی و بازی های رایانه ای رفته رفته به جایی رسید که به یک المان و یک مشخصه بارز در آن ها تبدیل شده است. اگر رنگ ها و ساختمان ها، فضاسازی و معماری بازی های رایانه از حیطه بصری بر عهده دارند، موسیقی نیز نوعی فضاسازی با استفاده از ریتم ها و آواهاست که به اقتضای وضعیت بازی در بازیکن تاثیر می گذارد.
موسیقی به عنوان یک هنر و در نگاه دوم به عنوان یک تاثیر در سبک های مختلف با شیوه های مختلف به کار می رود. بازی های ترسناک و دلهره آور بیشترین سهم را در تاثیر پذیری و تزریق موسیقی به بازی را دارا هستند. پس از تاریکی و تنهایی، سومین مشخصه بازی های ترسناک و دلهره آور، موسیقی های ناگهانی با آواها و ریتم های توهم آور هستند که حتما شما نیز تجربه روبرو شدن با این لحظات سنگین و ترسناک را داشته اید. موسیقی را می توان بر حسب نیاز بازیکن به دریافت احساس از بازی طبقه بندی کرد. در بازی های ترسناک، تحرک حرف آخر را می زند و این ایستا بودن بازیست که سبب انتقال احساس و ترس به بازیکن می شود، از این رو در این سبک موسیقی یک پس زمینه آوایی است، با قطعه هایی که بیانگر پویایی است که بازیکن را از ایستا بودن و ترس نجات دهد، در حالی که این المان خود به وحشت بازیکن می افزاید؛ در واقع این تضاد زیبا دلیل پر رنگ کردن موسیقی در این سبک است. در مقابل بازی های اکشن را لحظات هیجان انگیزی می سازند که نیاز بازیکن را تنها موسیقی هایی ارضا می کند که سرعت و ضرب بالایی داشته باشند و بتوانند سبک بازی را به بازیکن القا کند. سبک هایی مانند Rock و Metal که تحرک بالایی دارند و با خشونت ذاتی خود این حس را به زیبایی در بازیکن ایجاد می کنند. بازی های ماجراجویی با استفاده لجظه ای از موسیقی های مرموز دقیقا سبک به معنا واقعی کلمه را به بازیکن انتقال می دهند، حس ماجراجویی، حس حل کردن معماهای مرموز و همه المان هایی که یک بازی در این سبک داراست. شاید در نگاهی وسیع تر و عمیق تر بتوان موسیقی را یکی از بزرگ ترین عوامل سازنده سبک در بازی ها دانست.، عنصری جدا نشدنی که واقعا تصور انجام یک بازی بدون وچود آن سخت و نشدنی است.
نفوذ موسیقی و تثبیت روز به روز آن در این عرصه فقط به متن بازی های رایانه ای ختم نمی شود. اکنون سری بازی هایی مانند Guitar Hero و Rock Band با به کارگزیری مستقیم موسیقی و تعریف آن به عنوان یک سبک تواسنته اند توجه بسیاری از طرفداران بازی های رایانه ای، حتی آنان که رابطه زیادی با موسیقی ندارند را جلب کنند. این دو سری و در درجه اول Rock Band با استفاده از نام گروه های معروف دنیای موسیقی مانند گروه افسانه ای Beatles و به کارگیری ابزار موسیقی سبکی را ساخته اند که شما را تبدیل به یک نوازنده می کنند.
شاید اگر برای لحظه ای دید فنی را کنار بگذاریم و از جنبه روانشناسی به این موضوع نگاه کنیم، موسیقی حتی بارز تر از پیش مطرح می شود. این که از دیدگاه روانشناسی موسیقی سبب خستگی ناپذیر شدن بازی و ایجاد تنوع به صورت نامحسوس در بازی های رایانه ای می شود. بازی فقط محیط ها و گرافیک نیست، بازی فقط عوض کردن رویه برای تزریق تنوع نیست، اگرچه شاید موسیقی در این باب چندان به چشم نیاید اما به صورت نامحسوسی تنوع را وارد روح بازی می کند و سبب ایجاد روح پویایی و تجرک در بازی می شود.
سخن آخر این که خواه یا ناخواه، موسیقی مانند آسمان آبی لحظه ای از زندگی ما جدا نمی شود و هر لحظه نقش خود را در زندگی ما ایفا می کند. از گوش فرا دادن به موسیقی در لحظه های حساس زندگی برای تصمیم گیری بهتر گرفته تا اتاق های تاریک سایلنت هیل و میدان های جتگ پر جنب و جوس بازی های اکشن و همین موضوع من را بر آن داشت تا روی موضوعی دست بگذرام که کمتر کسی حتی به آن فکر می کند، حداقل در بازی های رایانه ای که روزانه ساعت ها را صرف انجام آن می کنیم.