سال 2009 در حالی به پایان رسید که بازیهایی مثل Uncharted 2 و Modern Warfare 2 مشغول درو کردن جایزهها بودند و کمتر کسی بود که از بازیهای عرضه شده در این سال ناراضی باشد. سال 2010 با عرضه شدن عنوان پر سر و صدای چندنفره سونی، MAG آغاز شد که هرچند نتوانست آنطور که باید و شاید ظاهر شود؛ اما آغاز سال جدید نوید یک سال پربار دیگر را میداد: چندی بعد ادامه یکی از بهترین بازیهای این نسل، Bioshock، عرضه شد و طولی نکشید که درعرض سه ماه رقابت تنگاتنگی برای کسب عنوان بهترین بازی سال آغاز شد! بازیهایی مثل Bayonetta، Bioshock 2 و FF XIII، Battlefield : Bad Company 2، Mass Effect 2، اثر هنری دیوید کیج Heavy Rain و بازی نفسگیر God of war III.
شایستگی، کیفیت و بزرگی این عناوین مارا برآن داشت تا 5 بازی برتر یکچهارم اول سال 2010 را به انتخاب بازیسنتر یکجا جمع کنیم، این بازیها با همفکری تحریریه بازیسنتر انتخاب و گردآوردی شدهاند، پس پیش به سوی برترینهای سه ماه اول سال.
Battlefield Bad Company 2
آرش عیاری: مجموعه Battlefield یکی از قدیمیترین و اصیلترین بازیهای اول شخص و از آن مهمتر بازیهای تک نفره است. Battlefield: Bad Company که در سال 2008 برای کنسولهای ماکروسافت و سونی منتشر شد نتوانست همگان را راضی کند، اما آنقدر موفق بود که EA در مارس 2010 نسخه دومش را به بازار عرضه کند و قدرت DICE را به رخ بکشاند. داستان غنی و گیرا، فیزیک و تخریبپذیری استثنایی، محیطهای وسیع با جزئیات بالا و جلوههای بصری چشمنواز و بخش چند نفره فوقالعاده بازی به قدری مطلوب بودند که وقتی کارگردان ارشد بازی این بازی را بهترین سری میخواند، شاید چندان هم غلط نگفته باشد. استفاده از المانهای کلاسیک تیراندازی و تاثیرگذاری فوقالعاده فیزیک Bad Company 2 را به بهشت طرفداران سبک اول شخص تبدیل میکند.
* حمیدرضا نیکوفر: نسخه دوم از عنوان محبوب Bad Company دقیقا روی بخشی بیشتر کار می کند که رقیب خود یعنی Modern Warfare 2 از آن بی بهره است. داستان BC2 خیلی ساده شروع می شود و کم کم پیچش های خود را نشان می دهد که پر از لحظات بامزه و اسرار آمیز است. فیزیک بسیار قوی و تکیه گیم پلی بر لذت بردن از نابودی ، BC2 را بسیار موفق تر از نسخه قبل می سازد. هرچند صحنه های سینمایی این بازی هیچ گاه به MW2 نمی رسد.
Final Fantasy XIII
مهدی فراست: بهشتی بر فراز آسمان، سرزمینی که خدایان آن دست به دست هم داده بودند تا برای همیشه صلح و آرامش را برای مردم آن فراهم کنند. قرنهای متمادی سپری شد و سرانجام روزی یکی از خدایان Pulse، سرزمین دشمن، از خواب بیدار شد. آشفتگی سراسر Cocoon را فرا گرفت.
قسمت سیزدم سری Final Fantasy خط بطلانی بود بر روی همه کلیشهها و مضامین قدیمی؛ از گیمپلی گرفته تا طراحی شخصیتها و محیط؛ هرکدام به نوعی تغییرات بزرگی داشتهاند.
این بازی برای سلیقه بازیبازهای امروزی طراحی شده. داستان بازی هرچند بهترین داستان این سری نیست، اما هنوز با شخصیتهای گیرا و روایت حماسی خود زیبایی خاصی به این اثر بخشیده است. طراحی قوی و فانتزی محیط شما را به جایی خواهد برد که آرزو خواهید کرد کاش بتوانید در سرزمینی اینچنین رویایی تا همیشه زندگی کنید.
FFXIII تجدید خاطرهای برای طرفداران قدیمی، و شروعی مناسب برای طرفداران جدید سبک JPRG است. تغییرات بازی ممکن است واکنشهای مثبت و منفی را بههمراه داشته باشد؛ اما آنچه مسلم است این است که این بازی، بهترین JPRG امسال خواهد بود.
Mass Effect 2
جواد محسنی: Bioware یکی از موفق ترین شرکت های سال گذشته بوده است. در پاییز سال گذشته Bioware با عرضه Dragon Age قدرتش در زمینه ساخت بازی های RPG کلاسیک به نمایش گذاشت و Dragon Age با استقبال بسیار خوبی رو به رو شد و امتیازات بسیار خوبی به دست آورد. بعد از Dragon Age نوبت به دیگر بازی بزرگ این شرکت رسید. Mass Effect 1 یک بازی جدید برای Bioware بود که مخلوطی از سبک های RPG و TPS بود. Mass Effect 1 در عین حال که ایده خوبی به نظر می رسید از لحاظ بالانس نبودن بازی بین دو سبک RPG و TPS رنج می برد. بدین صورت که ME1 را نمی توان به عنوان یک RPG خوب شناخت و در کنار آن یک TPS متوسط به حساب می آمد. اما داستان در Mass Effect 1 بسیار خوب به نمایش در آمده بود و یکی از بهترین قسمت های بازی به شما می آمد.
نبرد در کهکشانی که برگشتن از آن غیر ممکن است! داستان Mass Effect 2 بعد از پایان نسخه اول با یک شوک ناگهانی اتفاق می افتد. می توان داستان Mass Effect را بهترین قسمت این بازی دانست که با فراز و نشیب های داستان، بازی هیچ گاه به نظر شما تکراری نمی آید. همچنین اگر Save های ME1 خود را در اختیار داشته باشید تصمیم های مهم شما بر داستان قسمت دوم تاثیر خواهد گذاشت. داستان اصلی بازی در مورد موجوداتی به نام Collector ها هست که تصمیم بر نابودی نسل انسان ها دارند.
Mass Effect 2 با در حداقل نگه داشتن المان های RPG و کار بیشتر بر روی قسمت Shooter، تقریبا به یک TPS کامل تبدیل شده است. گیم پلی معمولی و در بعضی از قسمت ها کسل کننده ME1 در Mass effect 2 بسیار زیبا و هیجان انگیز شده است. سیستم جدید رهبری گروه بسیار کارآمد تر از ME1 جلوه می کند.
گرافیک بازی پیشرفت بسیار خوبی داشته است و گیمر شاهد یکی از بهترین گرافیک های سال 2010 خواهد بود. طراحی کاراکتر ها و انیمیشن ها به بهترین شکل انجام شده است. نور پردازی و سایه پردازی بسیار چشم نواز است. افت فریم به ندرت یا بهتر بگوییم اصلا در بازی دیده نمی شود. تکسچر ها از کیفت بسیار خوبی برخوردار هستند. در کنار گرافیک زیبای بازی، صداگذری و موسیقی متن بازی نیز بسیار عالی کار شده است.
شاید بتوان گفت در این نسل Mass Effect 2 جز محدود بازی هایی است که نسبت به نسخه اول خود پیشرفت زیادی داشته است و در قسمت های مختلف نسبت به نسخه اصلی بسیار بهتر جلوه می کند. باید منتظر Mass Effect 3 بود و دید آیا این بازی هم می توان پیشرفتی به اندازه Mass Effect 2 داشته باشد یا خیر؟!
Heavy Rain
حمیدرضا نیکوفر: Heavy Rain با یک روز گرم تابستانی شروع می شود. همه چیز عادی و زیبا است و در کنار خانواده خود زندگی می کنید. کم کم آسمان تیره می شود و ابرها شکل می گیرند و باران شدیدی شروع به باریدن می کند. HR نه از جنگ و نه از فانتزی صحبت می کند. حرف David Cage در این بازی یک کلمه ساده به نام “عشق” است ، اما آیا عشق به این سادگی ها است ؟ تا کجا حاضر هستید برای نجات دادن عشق خود پیش بروید ؟ . قطعا HR جدای از فلسفه ی زیبای داستانی و شباهتش به فیلم های سینمایی یک تست روانشناسی است ؛ تستی که ما را به صورت مجازی در دنیایی قرار می دهد که ممکن است برای هر انسان عادی اتفاق بیفتد. انتخاب های گوناگون و سخت زندگی پیش روی شما است و باید تصمیم بگیرید . مهمتر از داستان زیبای HR چیزی که بیشتر به چشم می آید نحوه روایت آن است . در واقع داستان طوری روایت می شود که شما را در خود غرق می کند و در نهایت باعث می شود حس هم ذات پنداری بالای با آن داشته باشید. David Cage در این بازی تنها یک نویسنده نیست ، بلکه سعی می کند مسائل بزرگی مثل مدرنیزه ، روزمرگی و دین را کالبد شکافی کند و ایدئولوژی خود را چه از لحاظ نماد پردازی و چه از نظر مسائل روانشناسانه به ذهن مخاطب برساند. در نهایت باید گفت Heavy Rain عنوانی بود که نشان داد صنعت بازی سازی چه هنر بکر و زیبایی است که حتی گاهی از پرده های سینما پیشی می گیرد.
* مرتضی رکابی: از این پس وقتی صحبت به تلفیق سینما و بازی می شود، Quantic Dream حرف های زیادی را برای گفتن خواهد داشت. با عرضه HR، بار دیگر David Cage نشان داد، کارگردانی بسیار خبره می باشد. حس واقع گرایانه ای که در این بازی به من دست می داد، تا بحال در هیچ بازی دیگری تجربه نکرده بودم. هیجان بازی نقطه عطفی بود که باعث می شد از کنار TV تکان نخورم.
God of War III
کیوان کاظمی: بدون شک؛ گل سر سبد بازیهای شرکت سونی که در کشور ما هم طرفداران بسیار زیادی دارد. قسمت سوم این بازی که مارس امسال عرضه شد، به نظر ما بهترین بازی این ماه، ماه قبل و ماه قبلتر بود حتی شاید ماههای بعد باشد.
کریتوس که خدایان یونان را مانند مگس میکشد، چرا نباید با رقیبان خود همینکار را نکند؟
GOW III عظیم تر و حماسی تر از گذشته ظاهر شد و بار دیگر سطح کیفی دست نیافتی این سبک که توسط دو شماره قبلی به این حد رسیده بود را افزایش داد. استودیو Santa Monica با ساخت این بازی یک پایان باشکوه برای کریتوس رقم زد و به رقیبان نشان داد که دنباله یک بازی چگونه باید ساخته شود، ادامه ای که نه تنها از نسخه های قبلی خود چیزی کم نداشت بلکه در اکثر المانها از آنها بهتر و بزرگتر بود. God of War III با گرافیک خیرهکننده، گیمپلی بهبود یافته و نبردهای نفسگیر و عظیم یک تجربه تقریباً بی نقص است که از دست دادن آن یک گناه نابخشودنیست.
* برهان قاسم زاده: در این بازی همه چیز برای شما جدید خواهد بود. خشم کریتوس برای انتقام قابل توصیف نمی باشد، گیم پلی بازی هیجان واقعی را به شما القا می کند، محیط های عظیم، عظمت یونان باستان را به تصویر می کشد، موسیقی شما را دیوانه وار به محیط های گوناگون بازی پیوند میزند و در نهایت داستان بازی شما را میخکوب خواهد کرد. بدون شک بهترین بازی این 3 ماه God Of War III است.
* مرتضی رکابی: شاهکار بی چون چرایی که همتایی نخواهد داشت. خشونتی که در هیچ کدام از صحنه های تاریخ تکرار نخواهد شد. کریتوس، افسانه ای که حس انتقام جویی اش، تا ابد زبان زد خواهد بود. سانتا مونیکا، با خلق این شگفتی توانست، گرد و خاکی مهیب در سرنوشت پیشین افسانه های تاریخ یونان بپا کند.
تا بهترین های بعدی، خدانگهدار
هیئت تحریریه بازی سنتر