بعد از چند ماه تلاش و مکاتبه، تیم بازیسنتر موفق شد تا به عنوان یکی از معدود مدیای گیمینگ حاضر در خاورمیانه، جواز حضور در نمایشگاه «E3» راه به دست آورد و من (Bahram) به عنوان نماینده بازیسنتر در این نمایشگاه حاضر شدم. در متن زیر سعی کردم با نگارشی نسبتا محاورهای حضور خودم را در نمایشگاه E3 شرح دهم. نمایشگاه E3 در سه روز برگزار شد، بعد از کلی تلاش و گرفتن مرخصی و ترک کردن دانشگاه بعد از امتحان، موفق شدم در دومین روز نمایشگاه حضور پیدا کنم. همیشه خاطراتی دورانی را به یاد دارم که روزها و ماهها برای دانلود و نگاه کردن وقایع E3 منتظر بودم. دورانی که با خودم میگفتم آیا میشود روزی من هم در نمایشگاه حاضر باشم؟ خوشبختانه این رویا به کمک بازیسنتر به حقیقت پیوست و من حالا در بهشت گیمران بودم. جایی که همه مشتاقانه به تجربه بازیها میپرداختند، با سازندهها عکس میگرفتند و در نهایت به صحبت در خصوص بازی مورد علاقشان میپرداختند. من نیز اولین سالی بود که در این نمایشگاه حضور پیدا کردم و همانند کودکی بودم که با دنیایی از اسباببازی روبرو میشود. پس سعی کردم به عنوان نماینده ایران و خاورمیانه به تجربه بازیها، عکس گرفتن و صحبت با سازندهها بپردازم.
[aparat id=”b0eWt”]
ایستگاه اول: یوبیسافت!
غرفه یوبیسافت مثل همیشه جزو یکی از بزرگترین غرفههای نمایشگاه بود. اونها امسال با بازیهایی مثل Trials: Rising، دویژن ۲، Assassin’s Creed Odyssey، جاست دنس، Skull & Bones و Tom Clancy’s Rainbow Six Siege در نمایشگاه حضور پیدا کرده بودند. همین طور که باید حدس زده باشید جاست دنس و Trials خلوتترین غرفهها و بقیه غرفهها نسبتا شلوغ بودن. به دلیل علاقه شخصی خودم اول از همه رفتم سراغ تجربه Trials. دمو بازی از هشت مرحله تشکیل شده بود که هر کدام از آنها دارای درجه سختی متفاوتی بودند. اولین نکته متمایز کننده بازی، امکان شخصیسازی گسترده شخصیتهای بازی و موتور ها بود. این بار تغییر جنسیت، لباس و موتور برای بازیکنان در بازی فراهم آمده است. بعد از شخصیسازی شخصیتم وارد بازی شدم و اولین مرحله رو با درجهسختی نرمال شروع کردم. چیزی که از همان اول متوجه آن شدم، شباهت بسیار زیاد بازی به شماره قبلی یعنی Fusion بود. با اتمام بقیه مراحل بازی به این نتیجه رسیدم که ترکها عاری از هرگونه نبوغ و ایده جدید هستند و همانند Fusion در بهترین حالت ممکن تکرار همان فرمول قبلیاند. هر چند سازندگان بازی سعی کرده بودند که هر کدام از مراحل بازی را در یکی از کشورهای مختلف جهان قرار دهند، اما باز هم کیفیت ترکها فاصله زیادی با Trials Evolution داشت. نکته بعدی تمرکز زیاد سازندگان به رقابت چهار نفره بود که عملا در دمو حاضر در E3 خیلی حس رقابتی را تجربه نکردم. در آخر هم باید به بخش بصری بازی اشاره کنم که بهبود نسبتا قابل ملاحضهای پیدا کرده است. بعد اتمام دمو بازی با تعدادی از کارکنان یوبی هم صحبت شدم و در خصوص بازی Starlink از آنها پرسیدم. آنها به من گفتند یوبیسافت نمایش مناسبی از بازی را ارایه دادهاست، اما اونها حس میکردند که بازی به سرگذشت عنوان No Man Sky دچار خواهد شد و در خصوص موفقیت بازی خیلی مطمئن نبودند. بعد از این به سراغ جاستدنس رفتم و بازی مثل همیشه از همان ویژگی قبلی و بودن هیچی تغییری استفاده کرده بود، پس بیخیال بازی شدم و رفتم سراغ Assassin’s Creed Odyssey. غرفه بازی شلوغ ترین غرفه یوبیسافت بود. به من گفتند برای تجربه بازی باید دو ساعت صبر کنی و من هم به جای اینکار بازی بقیه بازیکنان را نگاه کردم. اولین چیزی که توجه من را به خودش جذب کرد شباهت زیاد بازی به نسخه قبلی بود، البته این بد نیست، Origins به قدری خوب بود که تکرار آن هم یک تجربه شیرین محسوب میشود. مراحل بازی همان مراحلی بود که در طول کنفرانس به نمایش درآمد و نسبتا خیلی خوب بود. در خصوص بقیه بازیهای یوبیسافت هم به صورت کلی نیم نگاهی به آنها کردم. دویژن که خیلی چیز خاصی نداشت و بازیکنان در حال تجربه یکی از مد های بازی بودند. تنها نکتهای که توجه من به خودش را جذب کرد، پیشرفت خوب گرافیک بازی نسبت به شماره اول بود. در نهایت هم نگاهی به Skull & Bones انداختم و غرفه یوبیسافت را به مقصد کپکام ترک کردم. تمام بازیهای غرفه یوبیسافت بر روی کنسول Xbox One X اجرا میشدند.
ایستگاه دوم: مایکروسافت!
ددر تلاش برای تجربه RE2 متوجه شدم که باید وقت قبلی میگرفتم و صف بازی هم به قدری شلوغ بود که به من اجازه ایستادن در صف را ندادن. با تعدادی از کارکنان کپکام هم صحبت شدم و حضور خودم از ایران را اعلام کردم. آنها خرسند از حضور من در غرفه خودشون بودند و مرا به گرفتن وقت برای تجربه RE2، در روز بعد نمایشگاه دعوت کردند، همچنین قول دادند که از تجربه بازی پشیمان نخواهم شد. سپس غرفه کپکام را به مقصد مایکروسافت ترک کردم. اینبار غرفه مایکروسافت خارج از محل برگزاری E3 بود و آنها یک خیابان جلوتر و در سالن اختصاصی مایکروسافت حضور داشتند. همین باعث شده بود تا غرفه مایکروسافت بزرگترین و پربار ترین غرفه امسال باشد. غرفهای دو طبقهای با کلی بازی. با حضورم در غرفه مایکروسافت اول نگاهی به فروشگاه تازه تاسیس آنها انداختم. فروشگاهی که محصوصلات مایکروسافت مثل تیشرتهای فورتزا و گیرز را به فروش میرساند. بعد از آن هم پابجی و حضور گسترده مردم برای تجربه آن پیش روی من بود. با گذر از پابجی سراغ یار و یاور همیشگی، فورتزا هورایزون ۴ رفتم. امسال با اول شدن در چهار مسابقه مایکروسافت یک عدد تیشرت بازی را به برنده هدیه میداد. منم عزم خودمو جذب کردم و اول هم شدم. بگذریم، تجربه فورتزا هورایزون ۴ یکی از بهترین تجربههایی بود که تا به امروز داشتم. جمعبندی از بازی را میتوانم این گونه بیان کنم، شماره چهارم فورتزا هورایزون با استفاده از فرمول قبلی و اضافه کردن جزییات وحشتناک و گردش فصلها قطعا به یکی از بهترین ریسینگهای تاریخ تبدیل خواهد شد. بعد از فورتزا به سراغ توم ریدر، Ori و Below رفتم. مسئول این بخش به من گفت که باید برای تجربه هر کدام از بازیها دو ساعت صبر کنم و من هم بیخیال صبر کردن شدم و به جای آن از او اجازه گرفتم تا از تومریدر فیلم بگیرم. آخرین شماره تومریدر گویی همان تجربه قبلی بود. با این که حس میشد گرافیک بازی پیشرفت خاصی نکردهاست، اما در نمایشها کاملا مشخص بود که گرافیک بازی پیشرفت کردهاست و دارای جزئیات بیشتری است. مراحلی هم که بازیکنان در حال تجربه بودند، لارا را در محیطی بسته قرار داده بود که سعی داشت از مقبره فرار کند و مراحلی هم در زیر آب جریان داشت. Below و Ori هم نمایشهای خوبی داشتند و نیازی نیست به آنها اشارهای کنم. بعد از آن به طبقه دوم رفتم. جایی که بازیکنان در حال تجربه Soulcalibur VI، بتلفیلد و Ori بودند. همچنین بخشی هم به عنوان Sea of Thieves اختصاص داشت که خالکوبی دزدان دریایی را بر بازو علاقهمندانی مثل من قرار میداد و در ازای این کار هم جایزه دریافت میکردیم. اما گل سر سبد طبقه دوم قطعا عنوان Metro: Exodus و نمایش آن پشت در های بسته بود. بعد از حدودا ۷۰ دقیقه منتظر ماندن در صف بازی و راضی کردن سازنده مترو و معرفی خودم، بالاخره موفق شدم از نزدیک بازی را بررسی کنم که در مجموع به نظر میآید این شماره نیز بتواند تجربه بسیار خوبی در اختیار مخاطب قرار دهد. بعد از مترو، نگاهی به بتلفیلد ۵ انداختم. مرحلهای که به نمایش در آمد در یک محیط برفی بود و گیمپلی و گرافیک بازی هم شباهت بسیاری به شماره قبلی داشت. در نهایت از تعدادی از بازیکنان و اصحاب رسانه نظرشان را راجع به غرفه مایکروسافت پرسیدم. همه آنها به این نظر بودند که مایکروسافت امسال از هوش خود استفاده کرده و یکی از بهترین غرفههای E3 را در طول تاریخ این شرکت ارایه داده است. همچنین باید اشاره کنم که غرفه مایکروسافت تمرکز فراوانی بر روی سرویس Game Pass داشت. از بدو ورودم تا خروج، افرادی از این کمپانی مایکروسافت در حال تبلیغ گیمپس، هدیه دادن گیمپس و توضیح مزایای آن بودند.
ایستگاه آخر: نینتندو، سونی، پراجکت رد، Take Two، بتسدا و 505 Games
بعد از مایکروسافت، دوباره به سالن E3 بازگشتم و بعد از صرف ناهار به سراغ پراجکت رد رفتم. نمایش سایبر پانک در پشت درهای بسته نمایش داده میشد و برای حضور در سالن بازی هم باید وقت قبلی میگرفتم. Tom Ohle رییس مارکتینگ استودیو قبول کرد تا دقایقی با هم صحبت کنیم. اول از من عذر خواهی کرد و به من یک کارت داد تا با برقراری تماس از این به بعد علاوه بر امکان حضور در مراسم این چنینی، امکان دریافت اخبار و بازیهای Cd Project Red هم کسب کنیم. بعد از آن من شرح حالی از بازیسنتر و طرفداران بازیهای این استودیو را که در ایران حضور دارند به او ارایه دادم و او هم گفت تا از طرفش از شما تشکر کنم که از این استدیو حمایت میکنید. در نهایت هم سایپر بانک را به عنوان یک تجربه متفاوت معرفی کرد و به من قول داد که از تجربه بازی پشیمان نخواهیم شد. بعد از آن به سراغ 505 Games رفتم برای تجربه Control آخرین ساخته رمدی، متاسفانه این جا هم نیاز به وقت قبلی داشت. اما خب صحبتهای من جواب داد و William Capriata مسئول بخش اروپا 505 Games قبول کرد تا همان جا برای من برای تجربه تعدادی از عناوین این استودیو وقت بگیرد. به علاوه این که بسیار خرسند شد که بازیسنتر در متاکریتیک حضور دارد و در نهایت هم سایت بازیسنتر را در لیست مدیا این شرکت قرار داد. متاسفانه عنوان Control برای امروز نمایشی نداشت، پس به سراغ تجربه تنها بازی موجود یعنی Indivisible رفتم. یک بازی دو بعدی با اکشن نوبتی و گرافیک خارقالعاده که شبیه به یک انیمیشن بود. سازنده بازی قبل از تجربه دمو، توضیحاتی را در خصوص بازی، محیط آن و شخصیتهای بازی به من داد. قهرمان داستان آنژا است. او در طول داستان به کمک بقیه شخصیتها باید با دشمنانش مبارزه کند. بازی در دنیاهای مختلفی مثل سرزمین شنی، سرزمینهای آسیایی و … جریان پیدا میکند. با شروع بازی همان طور که در بالا اشاره کردم محو گرافیک زیبا بازی بودم. سیستم نبرد های بازی هم چیزی مثل عنوان South Park بود و مطمئنا علاقمندان به این سبک را راضی خواهد کرد.
نینتندو سفر بعدی من بود. حضور Super Smash Bros و مسابقات آن یکی از طولانیترین صفهای E3 را به وجود آورده بود. برای تجربه بازی نیاز به خرید بلیط بود، بلیطهایی که از چند ساعت قبل به فروش رسیده بودند. یک بار دیگر بخت با من یار بود و با صحبت با یکی از اعضا نینتندو موفق شدم بدون بلیط به محل برگذاری مسابقات Super Smash Bros راه پیدا کنم. این بار بازی دارای بیش از ۶۰ قهرمان مختلف از جمله اسنیک، ماریو، بایونتا و … خواهد بود. همچنین چندین استیج جدید که دو تا از آنها در E3 هم در دسترس بود، در بازی قرار خواهد داشت. تورنومنتهای بازی همراه بود با جوایزی به نفر اول، اما از آن جا که سر رشتهای در این بازی نداشتم، در همان مرحله اول حذف شدم. کلیت بازی دقیقا مثل شماره قبلی بود. نبردی بین شخصیتهای مختلف که با دو دکمه برای حمله، دفاع و دو دکمه برای پرش یکی از سادهترین و در عین حال، مفصلترین فایتینگهای موجود را به ارمغان آورده بود. تنوع شخصیتهای بازی به قدری زیاد بود که هر کسی را راضی نگه میداشت. در کل بازی بسیار سرگرم کننده و اعتیاد آور به نظر میرسید. بعد از غرفه نینتندو به سراغ غرفه سونی رفتم و البته در بدو ورود با کوری بارلوگ کارگردان عنوان God of War هم صحبت شدم و یک عکس یادگاری هم گرفتیم. از بارلوگ برای ساخت God of War از طرف خودم و شما تشکر کردم و بعد از در خصوص بازیسنتر و نمره سایت با او هم صحبت شدم. او هم از ما و شما برای نقد و تجربه بازی تشکر کرد. در خصوص پروژه بعدی هم به من چیزی نگفت اما خب گفت باید منتظر موند. بعد از بارلوگ به سراغ تجربه اسپایدرمن رفتم و متاسفانه همانند کپکام، اینجا هم صف به دلیل ازدحام جمعیت بسته شده بود. اما از گوشه و کنار نظارهگر تجربه بازیکنان از عنوان اسپایدرمن بودم. سیستم مبارزات بازی شباهت زیادی به سه گانه Batman Arkham داشت و یادآور آن بود. به جز این گردش در شهر خیلی نرم و زیبا به نظر میرسید و انیمیشنها یاد آور انیمیشنهای فوقالعاده عنوان سانست اور درایو بودند. به جز اسپایدرمن، بقیه عناوین سونی در نمایشگاه قابل بازی نبودند و عناوین قابل بازی هم شامل بسته الحاقی دستنی ۲، عنوان Black OPS 4 و تعدادی بازی VR بودند. در نهایت هم به سمت دنیای دیوانه بتسدا رفتم. غرفهای متفاوت و پر از رنگ، اکشن فیگور و شخصیتهای بازیهای بتسدا، اما متاسفانه چون آخر وقت بود به من اجازه داده نشد تا عناوین این استودیو را تجربه کنم و در عمل غرفهای هم برای تجربه ریج ۲ یا فالوت پیدا نکردم و بیشتر حضور این دو بازی خلاصه بود به همین دنیای دیوانه این دو بازی. مثلا برای ریج، شخصیتهایی از دنیا این بازی در قسمتی از غرفه حضور داشتند برای عکس گرفتن. اما Take Two، مرموز ترین غرفه E3 مختص به این شرکت بود. بر خلاف بقیه غرفهها، غرفه تیک تو کاملا بسته بود و هیچ راه ورودی نداشت. حتی معلوم نبود چه بازی در حال نمایش است.
طوفان فورتنایت!
همه نمایشها یک طرف و حضور فورتنایت در یک طرف دیگر. تقریبا هر گوشه و کنار که رفتم، فورتنایت حضور داشت. از غرفه سونی گرفته تا مایکروسافت و حتی نینتندو. حتی شرکتهای کوچک هم مشغول تبلیغ فورتنایت بودند. فورتنایت بر روی VR، فورتنایت برای فیسبوک، فورتنایت برای نینتندو سوییچ و … . مطمئنا فورتنایت بزرگترین نقش را در E3 امسال داشت.
سخن پایانی:
در سفر خودم به E3 سعی کردم به صورت گسترده به تجربه بازیها بپردازم. با سازندگان مختلف صحبت کنم. از ایران و بازیکنان بیشمار حاضر در ایران بگویم به امید روزی که شاهد برگزاری این چنین نمایشگاههایی در ایران باشیم. امیدوارم به کمک بازیسنتر در سالهای آتی این پوشش را گسترش داده و با اضافه کردن بخش ویدیویی، متن فوق را در قالب ویدیو برای شما آماده کنیم.