طی سالیان متمادی عناوین کوچک و بزرگی با محوریت قرار دادن تلاش و بقاء از طریق جمعآوری منابع مختلف و ساخت یک پایگاه برای زندگی کردن عرضه شدند. از بازی The Forest گرفته تا بازی No Man’s Sky و Frostpunk که هر سه عنوان یاد شده این ایده را در محیط و حتی سبکهای جدیدی پیاده سازی کردهاند؛ در تمامی این بازیها شما وظیفه دارید شخصیتی که تحت کنترلتان قرار میگیرد را از خطرهای موجود در محیط بیگانهای که در آن قرار گرفته است نجات بدهید و برای رسیدن به این هدف باید از تمامی امکاناتی که بازی در اختیار شما قرار میدهد استفاده کنید. معمولاً در بیشتر این عناوین از یک «سیستم طراحی تصادفی» وابسته به فرمولهای خاص استفاده میشود که با استفاده از این سیستمها، زحمات سازنده برای طراحی محیطهای جدید و متنوع کاهش و از طرفی ارزش تکرار و تنوع برای بازیکن افزایش مییابد. بازی Genesis Alpha One نیز یکی از این عناوین است که توسط سازندگان سابق Hitman: Blood Money، The Settlers و SpellForce 2: Shadow Wars ساخته شده است و قصد دارد تا شرایط را برای بازیکن با هدفِ قرار دادن او در تنگنا برای مدیریت و تصمیمگیریهای پیچیده، سخت بکند. نکته جالب درباره «جنسیس آلفا وان» یا به طور مختصر GAO این است که سازندگان آن با هدف ایجاد انقلاب و تحول در این سبک، اِلمانهای سایر ژانرها را باهم تلفیق نموده و نتیجه نهایی یک عنوان عجیب، پیچیده و غیر قابل پیشبینی از آب درآمده که در ادامه متن به طور کامل آن را مورد بررسی قرار داده و به این سوال پاسخ میدهیم که آیا GAO موفق به ایجاد تحول اساسی در این سبک شده است؟
در ابتدا اجازه بدهید تا کمی در رابطه با داستان این بازی صحبت بکنیم. بله، برخلاف تعدادی از عناوین این سبکی که هیچ داستان و یا پیش زمینه خاصی نداشته و تنها هدف موجود در آنها به چالش کشاندن بازیکن از طریق قرار دادن وی در شرایط سخت است، در GAO با شروع بازی داستانی روایت میشود تا بازیکن را با دنیای بازی بیشتر آشنا کرده و بدین ترتیب، اهداف او را به شکلی بهتر به او معرفی میکند. اما ماجرا از این قرار است که نسل بشر در ابتدا تنها با هدف رقابت با سایرین و قدرت نمایی برای یکدیگر، به فضا و سیارات نزدیک، ماهواره و سفینههای مختلفی را میفرستاد اما خیلی زود متوجه میشود که اصلا برای رویارویی با آنچه که در فضا وجود دارد آماده نیست. به همین علت نسل بشر برروی کره زمین در معرض خطر قرار میگیرد و برای نجات خود پروژهای تحت عنوان «پروژه جنسیس» را آغاز میکند. بر اساس این پروژه، گروهی کوچک از انسانها با استفاده از یک فضاپیما و تعداد محدودی از افراد باید وارد کهکشان «آلفا وان» شده و بهترین محیط را برای سکونت هم نوعانشان پیدا کنند. در این راستا سازمانهای مختلفی برای رسیدن به این هدف تأسیس شدند که در ادامه به طور کامل به آنها میپردازیم. بازیکن نقش یکی از افرادی را برعهده میگیرد که وظیفه رسیدن به هدف یاد شده را دارد. اولین ایراد داستانی بازی در همین قسمت نمایان میشود. شخصیت اصلی بازی فاقد هرگونه پیشینه داستانی بوده و حتی توانایی صحبت کردن با دیگران را نیز ندارد، به این معنی که بخش شخصیت پردازی در بازی به طور کلی وجود خارجی ندارد. هرچند از عناوین این سبکی به طور کلی انتظار نمیرود اما در برخی از بازیهایی که ابتداء متن به نام آنها اشاره شد در بخش شخصیت پردازی، هرچند به صورت جزئی، اما دارای هویت و پیشینه هستند.
با گذر از داستان، وارد مقوله گیمپلی میشویم. اجازه دهید تا خیلی رک بگویم؛ «جنسیس آلفا وان» یکی از عجیبترین بازیهاییست که میتوانید پیدا کنید. در این عنوان اِلمانهای شدید سبک Survival با سبکهای دیگر از قبیل استراتژی، شبیهساز مدیریت منابع، شوتر و حتی اِلمانهای Rogue Like تلفیق شدهاند و محصول نهایی به یک آش شلم شوربا تبدیل شده که تجربه آن برای چند ساعت آغازین میتواند به یکی از گیج کنندهترین تجربیات ممکن تبدیل شود! در ابتدا شما وظیفه ساخت و گسترش سفینه خود را دارید. این بخش که همان ژانر استراتژی بازی را در بر میگیرد به شما قابلیت ساخت و ساز بخشهای مختلفی از سفینه را میدهد. به طور مثال، شما برای تولید اکسیژن برای خدمه باید یک باغ تولید بکنید، برای استخراج منابع از فضا و یا سیارات مختلف نیاز به بخش مخصوص استخراج و یک آشیانه برای ارسال سفینههای کوچکتر دارید و به همین شکل تعداد بناهایی که میتوانید بسازید گسترش پیدا میکند.
اما به واسطه طراحی ضعیف HUD در این بازی، همه چیز شدیداً شلخته بوده و به طور کلی صفحه دارای ظاهری کاملاً درهم ریخته است. البته نکته حائز اهمیت در طراحی HUD بازی این است که سازنده با هدف زنده کردن حال و هوای فیلمهای کلاسیک دهه ۸۰ دست به طراحی این منوها زده اما همین امر نیز موجب بی روح شدن و بینظمی در این قسمت شده، به طوری که با نگاه کردن به آن سعی میکنید هرچه سریعتر از شرّش خلاص شوید! درست در کنار بخش استراتژی، مدیریت منابع وارد عمل میشود. شما برای ساخت و ساز بناها و یا استفاده از آنها محدودیت دارید و برای هرکدام نیاز به منابع مختلفی دارید که پروسه بدست آوردن آنها طولانی و گاهی اوقات وابسته به شانس است. یکی از ایرادات وارده به این بخش، گستردگی و تنوع بیش از حد منابع مختلف و عدم توضیح کامل بازی در رابطه با نحوه بدست آوردن برخی از آنها است که کار را برای بازیکن در ساعات آغازین بازی به شدّت دشوار میسازد. اما برای مدیریت منابع، شما باید از خدمه سفینه کمک بگیرید. به طور مثال، شما برای برداشت منابع و سفر به سیارات بیگانه، تحقیق برای اختراع و ساخت سلاحهای جدید و کاشت و برداشت گیاهان نیاز به افرادی دارید که در بخشهای اشاره شده کار بکنند. این قسمت از بازی کاملاً مشابه با بخش تولید کارگرها در بازیهای استراتژی عادی عمل میکند؛ هرگاه که دچار کمبود نیروی کار شدید، با استفاده از آزمایشگاه کلون سازی میتوانید آدمهای جدید تولید کنید. از نکات قوت این بخش، عمقی است که در طراحی آن به کار گرفته شده. شما در آزمایشگاه میتوانید افراد جدید تولید کنید اما بازی به صورت مداوم شما را تشویق به جستجو در محیطهای بیگانه و کشف DNA موجودات فضایی میکند تا با استفاده از ترکیب آنها با DNA انسان، موجود جدیدی خلق کنید که نسبت به انسانهای عادی قابلیتهای بیشتری دارند و میتوانند موقعیتهای تازهای را ایجاد کنند.
از انوع چالشهایی که در جریان بازی با آن مواجه خواهید شد، حمله موجودات فضایی به سفینه شما است که پیاده سازی آن به شکلی هوشمندانه صورت گرفته. هر سری که خدمه به سیارات بیگانه سفر کرده و یا منابع مختلف را از فضا استخراج میکنند، ریسک ورود موجودات بیگانه به سفینه بیشتر میشود. اگر امکانات دفاعی خوبی در محیط کاری خدمه نصب نکرده باشید، امکان کشته شدن همه و ازبین رفتن سفینه به طور کلی وجود دارد؛ حتی گاهی اوقات اگر بی دقتی بکنید، احتمال این که این موجودات در قسمتهایی که به طور کلی از دید مخفی هستند، تخم بگذارند هم وجود دارد که این قضیه کار را برای محافظت از خدمه چندین برابر سخت تر میکند. درست همینجا هست که کاربرد مکانیزمهای شوتر پررنگ میشود. برای مقابله با موجودات فضایی باید به زور اسلحه اتکا کنید. تنوع اسلحهها در سطح قابل قبولی قرار دارد، از کلتهای شارژی گرفته تا مسلسلهای پلاسما، همه در زراد خانه سفینه برای استفاده شما آماده هستند. از آنجایی که بازی دارای المانهای «روگ لایک» است، مرگ شخصیت شما دائمی بوده و با هربار کشته شدن شخصیت قابل کنترل، نقش اصلی تغییر میکند. در کنار این مورد، هر سری که بازی جدیدی را آغاز میکنید محیطها و سیارهها به طور کلی تغییر میکنند. یکی از محدودیتهای سفر به سیارات مختلف، فضای کوچکی است که در آن توانایی مانور دادن دارید و بدتر از آن، تنها راه تعامل با محیط، استخراج منابع با استفاده از ابزار مخصوص است، به این معنا که تنها کاربرد سیاراتی که برروی آنها فرود میآیید برای جمع آوری مقداری سنگ و آهن است و به غیر از یک محدوده کوچک که قابل بازی است مسیر دیگری برای رفتن ندارید و باید فوراً به پایگاه اصلی بازگردید. اما یکی از مواردی که پیشتر به آن اشاره کردم، وجود سازمانهای مختلف است که با انتخابهر کدام تغییراتی در میزان منابع و ویژگیهایی که بازی را با آنها آغاز میکنید ایجاد میشود خوشبختانه این بخش هم از تنوع و گستردگی خوبی بهره میبرد. لازم به ذکر است که هوش مصنوعی در این بازی عملکرد شدیداً ضعیفی دارد؛ واکنش خدمه نسبت به شرایط خطرناک بسیار سطحی بوده و چه هم تیمیها و چه دشمنان در شرایط حساس وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهند.
از لحاظ گرافیکی با یک بازی به شدت ضعیف رو به رو هستیم. گرافیک فنی دارای دو وجهه است، وجهه اول نرخ فریم آن را درربر میگیرد که طی تستی که برروی پلیاستیشن ۴ پرو انجام شد، به صورت ثابت برروی ۶۰ فریم در ثانیه قفل است. این تنها نقطه قوت بخش فنی بوده و مابقی آن ضعف محسوب میشود. با وجود این که بازی از «آنریل انجین ۴» بهره میگیرد، اما ضعفهای گرافیکی آن به شدت مشهود هستند. به طور مثال به نظر میرسد که مدل کارکترها از Asset های پیشفرض خود موتور آنریل باشد و سازنده کمترین تغییر را درآنها ایجاد کرده! بافتها دارای کیفیت و رزولوشن بسیار پایینی بوده و انیمیشنها نیز کاملاً سطحی هستند. دورنماهای بازی فاقد جزئیات بوده و باید حتما تا حد بسیار زیادی نزدیک محیطها شوید تا آبجکتها به طور کامل ظاهر شوند. البته نورپردازی و سایههای پویا در ساختن اتمسفر بازی نقش بسزایی ایفا میکنند و میتوان از آنها درکنار لودینگهای سریعrبه عنوان معدود نکات قوت گرافیک فنی بازی یاد کرد. یکی از نکات قوت گرافیک هنری بازی، طراحی متنوع موجودات فضایی است. کامپیوترهای بازی نیز با حالت Retro ای که برای آنها درنظر گرفته شده است، خاطرات فیلمهای کلاسیک را به خوبی زنده میکنند اما طرحی شخصیتهای اصلی سفینه (کاپیتان و خدمه) بی روح و بی کیفیت است.
صداگذاری GAO نیز وضعیت جالبی ندارد. صدای شخصیتها عمدتاً تکراری بوده و از کمبود تنوع در دیالوگها رنج میبرند. اما یکی از نکاتی که تعجب برانگیز است، صداگذاری اسلحههاست. صداگذاری اسلحهها در این بازی درحدی بی کیفت و پایین است که بازیکن ممکن است حس کند که سازندگان تمامی این صوتها را با دهان ضبط کردهاند!! صداهای محیطی و افکتهای صوتی هم ساده هستند و تنها نکته قوت این بخش میتواند موسیقیهای آن باشد که در انتقال حس و حال مرموز و موقعیتهای نبرد و… خیلی خوب عمل میکند.
البته که بسیاری از ایرادات مطرح شده، مثل ضعف در بخش صدا و گرافیک به علت این که بازی توسط یک تیم مستقل ساخته شده، تا حدودی قابل چشم پوشی هستند اما درکل بازی در زمینه گیمپلی عملکرد نسبتاً خوب و سرگرم کنندهای دارد، هرچند که در برخی از بخشهای گیمپلی ایراداتی وجود دارد و بعضاً برخی از آنها به پختگی کامل نمیرسند، اما درمجموع تجربه این بخش بعد از گذراندن چند ساعت گمراه کننده آغازین، میتواند لذت بخش واقع شود. و حال زمان پاسخ به سؤوالی که در آغاز متن پرسیده شد میرسد. آیا «جنسیس آلفا وان» موفق به ایجاد تحولات اساسی در این سبک شده است؟ که متاسفانه پاسخ منفی است. صرف استفاده از ژانرهای مختلف برای ایجاد تحول کافی نیست چرا که همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، این بازی در خیلی از بخشها به پختگی کامل نمیرسد. حتی میتوان گفت که درمقایسه با عناوین مشابه، بازی عقب گردهای مشهودی را نیز داشته است.
بررسی بازی Genesis Alpha One بر اساس نسخه ارسالی سازنده برای وبسایت بازیسنتر نوشته شده است.
مجموع امتیاز - 5.5
5.5
امتیاز بازی سنتر
نقاط قوت: گیمپلی جذاب تنوع بالا سرگرمکننده ارزش تکرار بالنقاط ضعف: گرافیک فنی و هنری ضعیف صداگذاری میتوانست بهتر باشد طراحی ضعیف HUD هوش مصنوعی بد فقدان شخصیت پردازی