بررسیپلی استیشن 4

بررسی بازی Detroit: Become Human

«Heavy Rain» و «Beyond: Two Souls» دو عنوان جاه طلبانه از استودیو «Quantic Dream» بودند، که پا را در مسیری جداگانه از استانداردهای صنعت بازی‌سازی گذاشتند و با قرار دادن داستان به عنوان هسته اصلی بازی، باعث هر چه کمرنگ شدن فاصله بین «بازی» و «سینما» شدند. عناوینی که به مذاق عده‌ای خوش نیامدند و آن را یک شکست یا یک عنوان بدون محتوا نامیدند. البته در آن سوی ترازو هم عده‌ای به ستایش دو عنوان ذکر شده پرداختند و از دو عنوان مذکور به عنوان تجربه‌ای ناب و تکرار نشدنی یاد کردند. همین امر باعث شد تا در بین منتقدان و طرفداران این عناوین اختلاف نظر فاحشی دیده شود. حال بعد از گذشت پنج سال از عرضه Beyond: Two Souls یک بار دیگر استودیو Quantic Dream بازگشته تا با عنوان «Detroit: Become Human» همان مسیر قبلی را ادامه دهد. حال تیم بازی‌سنتر در ادامه مطلب قصد دارد تا به نقد و بررسی عنوان مذکور پرداخته و در قالب متن پیشرو چکیده‌ای از نکات مثبت و منفی بازی را بیان کند. (نقد بازی ممکن است دارای موارد داستانی باشد.)

 width=810 height=456 />وقایع دیترویت از سال «۲۰۳۸» آغاز می‌شود. آینده‌ای نزدیک که «اندروید ها» یا همان ربات‌های شبیه به انسان، نقش پررنگی در جامع بشریت پیدا کرده‌اند و همانند «گوشی‌های هوشمند» بخشی از زندگی انسان‌ها را تشکیل می‌دهند. آن‌ها نه‌ تنها قادر به انجام کارهای روزمره برای انسان‌ها هستند، بلکه کمپانی‌های مختلف از اندروید ها تقریباً برای هر شغل و مسئولیتی استفاده می‌کنند. از جراح گرفته تا کارآگاه، خواننده و پلیس. اما همان طور که قابل پیش‌بینی است، اندروید ها روز به روز پیشرفت می‌کنند و در نهایت عده‌ای از آن‌ها تصمیم به قیام و خواستار زندگی مستقل و حقوق شهروندی یکسانی هستند. بستر داستانی کلیشه‌ای که بارها در فیلم‌های بلاک‌باستر هالیوودی شاهد آن بودیم و هستیم، مبارزه انسان در برابر ربات‌ها و حفظ جامع بشریت. قطعاً این چیزی نیست که ما از «دیوید کیج» و استودیو Quantic Dream انتظار داریم و البته آن‌ها هم صرفا به دنبال این مسیر نرفته‌اند. همانند هوی‌رین که بیان‌گر داستان چند شخصیت متفاوت در یک بازه زمانی معین بود، دیترویت هم ما را در نقش سه اندروید متفاوت قرار می‌دهد. شروع داستان هم حتی همانند هوی‌رین و بیاند به نوعی حکم آرامش قبل از طوفان را دارد. شروعی با ریتم آرام که سعی دارد شما را با شخصیت‌ها و دنیا بازی آشنا کند و البته نتیجه هم قابل تقدیر است. شخصیت پردازی دیترویت یک مرحله از تمام عناوین ساخته شده Quantic Dream تا به امروز بالاتر است و آن را هم مدیون ماهیت اصلی قهرمانان اصلی داستان هستیم. بگذارید موضوع را بازتر کنم، در عناوین قبلی این استودیو و حتی عناوین داستان محور موجود، یکی از نکات اصلی که باعث صدمه زدن به بخش داستانی بازی می‌شود، کنترل شخصیت‌های انسانی و عکس‌العمل غیر طبیعی آن‌ها به وقایع داستانی است. نکته‌ای که باعث می‌شود تا حد زیادی باورپذیر بودن این شخصیت‌ها را کاهش دهد. به عنوان مثال در عنوان «The Walking Dead» بعد از کشته شدن یکی از شخصیت‌ها، شاهد این هستیم که شخصیت اصلی بازی به سرعت مرگ این شخصیت را فراموش کرده و کاملاً بدون هیچ گونه خلق و خوی انسانی به زندگی خود ادامه می‌دهد. اما در عنوان دیترویت، موضوع چیز دیگری است. اینجا دیگر خبری از انسان‌ها و خلق و خوی انسانی آن‌ها نیست، بلکه ما کنترل ربات‌هایی را در دست داریم که در طول بازی هم بارها و بارها به بی‌احساس بودن و از قبل برنامه‌ریزی شده بودن آن‌ها اشاره می‌شود. Quantic Dream از همین بستر فوق‌العاده استفاده کرده تا یکی از خارق‌العاده‌ترین عناوین موجود از نظر شخصیت پردازی را ارائه دهد و هر کدام از کم‌ و کاستی های این شخصیت‌ها را هم پای ربات بودن آن‌ها بگذارد. به همین دلیل بازی موفق می‌شود تا به بهترین سطح ممکن با مخاطب خود ارتباط برقرار کند و در حالی که شما در جریان رودخانه بازی قرار گرفته‌اید، سازندگان به بهترین نحو ممکن داستان و فضایی را که در سر داشته‌اند، برای مخاطب بازگو می‌کنند. «کارا»، «مارکوس» و «کانر» سه اندرویدی هستند که در طول بازی آن‌ها را کنترل می‌کنید. کانر اولین شخصیتی است که با او در بازی آشنا می‌شویم. او یک مأمور فرستاده شده توسط «Cyberlife» یا همان سازندگان ربات‌ها است که مسئولیت پیدا و نابود کردن «Deviant» یا همان اندروید هایی که از دستورات سرپیچی کرده‌اند را دارد. او همچنین همانند «Norman Jayden» در هوی‌رین، از خصوصیات کارآگاهی که در ادامه نقد به آن می‌پردازم، بهره می‌برد. «کارا» تنها شخصیت مؤنث بازی است که به عنوان خدمتکار، وظیفه تمیز کردن و نگه‌داری از «آلیس» را بر عهده دارد و در آخر مارکوس که او هم مستخدم یکی از نقاشان معروف دیترویت که سال‌های اخیر زندگی خود را سپری می‌کند، است. بازی این امکان را به شما می‌دهد که تا حد زیادی شخصیت سه قهرمان داستان را شکل دهید.</p><p style= width=810 height=456>به این صورت با انتخاب تصمیمات آن‌ها می‌توانید از آن‌ها یک شخصیت با خصوصیات انسانی، رباتی و یا حتی شوخ‌طبع درست کنید و نتیجه هم کاملاً رضایت بخش است. با پیشروی در بازی، سرنوشت هر کدام از این شخصیت‌ها به نحوی به یکدیگر گره می‌خورد و تا حد بسیار زیادی هم کاملاً به دست بازیکن شکل می‌گیرد. در طول داستان صحنه‌های نابی را تجربه خواهید کرد که باید هر دو شخصیت را در یک صحنه کنترل کنید و با تصمیم‌گیری خود به سود یک شخصیت و به ضرر شخصیت دیگر عمل خواهید کرد. در کنار شخصیت پردازی که در بالا ذکر شد، داستان و انتخاب‌های بازیکنان یکی دیگر از قدم‌های رو به جلو Quantic Dream در خلق یک عنوان فوق‌العاده است. این بار دیگر شاهد داستانی از قبل نوشته شده‌ای نیستم که با چند انتخاب در طول بازی عوض شود، بلکه داستان با هر انتخاب، به نحوی دچار تغییر می‌شود، به همین جهت دیترویت تا آخرین ثانیه کاملاً غیر قابل پیش‌بینی است. در عمل این شما هستید که داستان یا به گفته خود بازی، آینده شخصیت‌های بازی را شکل می‌دهید. این بار در پایان هر مرحله، چارتی به نمایش در می‌آید که انتخاب‌های شما را نشان می‌دهد، انتخاب‌هایی که تعدادشان چندین برابر عناوین قبلی این استودیو هستند و هر کدام از این انتخاب‌ها به کل داستان بازی را تغییر می‌دهند. به همین جهت ارزش تکرار بازی چندین برابر هوی رین و بیاند است و از این حیث دیترویت جاه‌طلبانه‌ترین عنوان Quantic Dream محسوب می‌شود. از آن جا که داستان نقش اصلی دیترویت را ایفا می‌کند، وارد جزئیات نمی‌شوم اما به این نکته بسنده می‌کنم که در طول داستان، بارها استرس را حس کردم، بارها خندیدم و چند باری هم اشک ریختم. به راستی که دیترویت یک شاهکار داستان‌سرایی است. شاهکاری که مدت‌ها قبل با عنوان «الن‌ویک» آن را تجربه کرده بودم و حال با دیترویت یک بار دیگر همان حس و حال عجیب را تجربه کردم. البته به این نکته هم اشاره کنم که در طول بازی این حس به من دست داد که در حال تجربه ادامه هوی رین هستم. موزیک‌ها، جو و فضا بازی کاملاً یادآور هوی رین هستند. علاوه بر این سازندگان سعی کرده‌اند تا حد زیادی به کم شدن انسانیت و دنیا تاریکی که در آن زندگی می‌کنیم، اشاره کنند. حتی در بازی اشارات زیادی به سیاست‌مداران و سیاست‌های ضد بشردوستانه آن‌ها شده‌است. قطعا تجربه دیترویت برای کسانی که در جریان شرایط حال و حاضر جهان هستند، کمی ناخوشایند خواهد بود.</p><p style=[aparat id=”zSZRA”]

هر چقدر داستان و شخصیت پردازی به اوج خود رسیده است، در زمینه گیم‌پلی عملاً تغییر به خصوصی به چشم نمی‌خورد. هم‌چنان نقش شما کنترل شخصیت‌ها در طول مسیری است که داستان پیش رو شما قرار می‌دهد. در این بین البته طراحی مراحل بازی تا حد زیادی نسبت به هوی‌رین و بیاند گسترش پیدا کرده و امکان تعامل بیشتری با محیط فراهم آمده است، اما در عمل شما فقط کنترل راه رفتن شخصیت‌های بازی را در دست دارید و بخش‌های اکشن بازی هم مثل عناوین قبل به صورت «دکمه‌زنی» است. این دکمه زنی با این که دچار تغییراتی شده‌اند اما همچنان دارای مشکلات اعصاب خردکنی هستند. مخصوصاً در مواردی که باید کنترلر کنسول را تکان دهید، طبق تجربه‌ای که داشتم به خوبی عمل نکردند. البته مراحل تعقیب و گریز و کارآگاهی و حتی بازجویی هم به بازی اضافه شده که تا حدودی موفق به ایجاد تنوع در گیم‌پلی شده است. انتخاب‌های دیالوگ هم معمولا به صورت کلمه‌ای وجود دارند، مثلا کلماتی مثل انتخاب لحن دوستانه، جدی و شوخی. هم‌چنین در طول مراحل بازی، نکات مختلفی وجود دارد که در صورت کاوش نکردن در محیط، به راحتی قابل از دست دادن هستند. بقیه موارد هم مختص انتخاب های معمولا بزرگی می‌شوند که در طول بازی تعدادشان بسیار است. مثل کشتن و یا زنده نگه‌داشتن شخصیت‌ها، استفاده یا استفاده نکردن از اسلحه. دیترویت هیچ وقت سعی نمی‌کند تا شما را درگیر گیم‌پلی کند و بیشتر تلاش بازی برای درگیر کردن شما در بخش داستانی است. در کل با توجه به هدف سازندگان در خلق عنوانی داستان محور، سادگی در گیم‌پلی نمی‌تواند لطمه جدی به تجربه این عنوان وارد کند، هر چند اگر سازنده در این بخش نیز خلاقیت بیشتری به خرج می‌داد، آن‌گاه با یک عنوان عالی و کم نقص روبرو بودیم.

 width=810 height=456 />در نسل قبل هوی‌رین و بیاند، شو کیس گرافیکی کنسول «PS3» بودند و استودیو Quantic Dream همیشه در رویدادهای مختلف با نمایش تریلرهایی قدرت کنسول‌های سونی را نمایش می‌دهد. دیترویت هم یکی از همین عناوین است که از همین حال می‌تواند لقب یکی از چشم‌نوازترین عناوین موجود بر روی کنسول‌های نسل هشتم را کسب کند. مدل‌های استفاده شده برای شخصیت‌های بازی، به خصوص شخصیت‌های سیاه‌چرده به قدری به مدل‌های واقعی نزدیک است که تفاوت بازی از واقعیت را مشکل می‌سازد. هم‌چنین به لطف قدرت PS4 و تکنولوژی «HDR» آبجکت‌های فراوانی در مراحل بازی قرار داده شده تا با کمک رنگ‌بندی طبیعی بازی، یکی از چشم‌نوازترین عناوین موجود را خلق کند. افکت‌های برف، باران، نورپردازی و … نشان‌دهنده تکنولوژی فوق‌العاده استودیو Quantic Dream است. در بخش تکنیکی عنوان دیترویت بدون هیچ کم و کاستی بر روی کنسول PS4 اجرا می‌شود تا هر چه بیشتر این شوکیس گرافیکی را به رخ رقبا بکشد. البته باید به این نکته اشاره کرد که مدل‌های تکراری در طول بازی زیاد به چشم می‌خورد. یکی دیگر از نکاتی هم که در بازی به چشم می‌خورد، مدل با جزئیات شخصیت‌های جانبی است که در عناوین قبلی این استودیو شاهد آن نبودیم و مدل‌های شخصیت‌های اصلی بازی تفاوت فاحشی با «NPC» ها داشت.</p><p style=موسیقی متن هوی‌رین در کنار الن‌ویک، جزو معدود موسیقی متن‌هایی هستند که هم‌چنان در پلی‌لیست «Spotify» به آن‌ها گوش می‌دهم. چه در حال سفر، درس خواندن یا رانندگی. از چند روز قبل که دیترویت را شروع کردم، به این نتیجه رسیدم که حتماً باید موسیقی‌های این بازی را هم به لیست خودم اضافه کنم. اکثر آهنگ‌های بازی قطعاتی هستند که با ساز پیانو نواخته شده و با توجه به شرایط بازی، ریتم آن‌ها تغییر می‌کند. البته ساز درام در کنار ویالون هم نقش به سزایی در صحنه‌های تعقیب و گریز دارند. سه شخصیت بازی دارای تم‌های موسیقی مخصوص به خودشان هستند که با توجه به خلق و خویشان به شکل کاملاً مناسبی برای آن‌ها در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال موسیقی‌های مارکوس در عین ناامیدی، حس امید را در شما زنده می‌کند یا برای شخصیت کانر آهنگ‌هایی با تم تند تری در نظر گرفته شده‌است. قطعات در نظر گرفته شده همانند هوی رین کاملاً در بستر بازی جای گرفته‌اند و نتیجه کار یک شاهکار جاودان دیگر است. علاوه بر موسیقی متن، صداگذاری و صداپیشگی هم در بهترین شرایط ممکن قرار دارد و واقعاً انتقادی به این بخش نیست. صداپیشگی شخصیت‌ها به خوبی با شخصیت‌پردازی و چهره آن‌ها هم‌خوانی دارد و هر کدام از آن‌ها موفق شده‌اند حس و حال واقعی را با توجه به شرایط بازی به نمایش دربیاورند. صداگذاری هم به خوبی انجام شده و با توجه حضور شما در شهر دیترویت و موقعیت‌های مختلف آب و هوایی، زمانی و مکانی، این صداگذاری به خوبی در بازی انجام شده است. صدای باران، برف و قدم‌ها جزو صداهایی هستند که در طول بازی با شنیدن آن‌ها لذت خواهید برد.

 width=810 height=456>دیترویت موفق‌ترین و بهترین روایتی است که استودیو Quantic Dream تا به امروز خلق کرده است. داستان و شخصیت‌پردازی بازی استانداردهای جدیدی را برای این سبک از بازی‌ها خلق می‌کند که تا به امروز هیچ استودیو بازی‌سازی نتوانسته به آن نزدیک شود. دیترویت همانند فیلمی است که راوی تک‌تک صحنه‌های آن شما هستید. سر گذشت تک‌تک شخصیت‌های بازی در دست شماست و در طول مراحل بارها با این شخصیت‌ها می‌خندید، اشک می‌ریزید و می‌ترسید. دیترویت را می‌توان از لحاظ فضاسازی به ادامه معنوی هوی رین تشبیه کرد و تنها نکته منفی مربوط به گیم‌پلی نسبتاً بدون پیشرفت نسبت به هوی‌رین و بیاند و البته مشکلات بخش «دکمه‌زنی» بازی می‌شود که از تبدیل دیترویت به یک عنوان بی‌نقص جلوگیری می‌کند.</p><p><strong>نویسنده: بهرام بی غرض</strong></p><div class=review_wrap><div id=review-box class=

مجموع امتیاز - 8

8

امتیاز بازی‌سنتر

نقاط قوت:
داستان و شخصیت‌پردازی فوق‌العاده
گرافیک تکنیکی بی‌نظیر
موسیقی متن
نقاط ضعف:
گیم‌پلی تکراری و شبیه عناوین قبلی استودیو
مشکلات بخش دکمه زنی

User Rating: 3.93 ( 6 votes)

بهرام بی غرض

Journalist and Video game critic at @bazicenter and @bazinama | XBL gamertag: Bahram

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا